eitaa logo
در جمع شهیدان
226 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
12 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست. (مقام معظم رهبری) کانال ولایی ما 👈 @zohoore_ghaem ارتباط با خادم 👈 @mohebolmahdi   
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🎋سردار شهید حسین سبحانی کوهسرخی🎋 از کاشمر خراسان رضوی . خردادماه سال ۱۳۳۱ در روستای ایور کوهسرخ از توابع شهرستان کاشمر متولد شده دلیل داشتن خانواده ای روحانی، فراگیری علوم دینی را از همان دوران طفولیت آغاز کرد و مشتاقانه پا به پای پدر به مسجد رفت. در ۵ سالگی موفق به خواندن قرآن گردید. تأثیر آموخته های اسلامی بر قلب او، باعث بروز اندیشه های بزرگ در ذهنش شد، که گاه با جاری کردن آنها بر زبان کودکانه اش شگفتی اطرافیان را بر می انگیخت 🦜🌷🌳به دلیل مشکل اقتصادی  به تهران رفت و در کارخانه آجرپزی به کار مشغول شد و پس از شش ماه دوباره به روستا بازگشت و برای امرار معاش حرفه‌ی قالیبافی را به خوبی فرا گرفت.س از آن که موفق به کسب عنوان قهرمانی کشتی شهرستان کاشمر شد، مقام نائب قهرمانی کشتی استان خراسان را نیز از آن خود کرد. ☘️❤️حاصل زندگی مشترک او چهار فرزند به نام‌های: علی اکبر (متولد ۱۳۵۸)، طيبد (متولد ۱۳۶۰)، طاهره (متولد ۱۳۶۲) و منوره (متولد ۱۳۶۴) می باشد...سرانجام سردار حسین سبحانی کوهسرخی با سمت قائم مقام گردان کوثر، در تاریخ 1365/02/30 در عملیات پدافندی منطقه ی مهران بشهادت رسید علی اکبر - فرزند شهید می گوید: «هفت ساله بودم که چشمم به بالای تپه افتاد و دیدم که جنازه‌ی پدر را به سمت گلزار شهدا می آورند. احساس غرور و افتخار کردم. احساسی ناشی از این که فرزند یک شهید هستم.»
♦️آیت الله شهید آل هاشم: ریالی از بیت‌ المال به نفع شخصی برداشت نکردم 🔹بخشی از وصیت نامه شهید آل‌هاشم: در طول مدت خدمت در مسؤولیت‌ های محوّله، ریالی از بیت‌ المال به نفع شخصی برداشت ننموده و بلکه از خودم برای کارهای خیر و عام‌ المنفعه خرج نموده‌ام و از موقعیّت شغلی و مسئولیّت به‌ هیچ‌ وجه سوءاستفاده نکرده‌ام بلکه از حقّ قانونی خود نیز استفاده ننموده‌ام. 🔹بهنگام انحلال ادارات عقیدتی سیاسی منطقه‌ای ظرف مدت دو سال در رفت و آمد تبریز، تهران برای کار اداری حدود دو میلیون تومان از پول خود صرف تهیّه بلیط هواپیما نمودم درحالی که می‌توانستم از امکانات بیت‌ المال استفاده کنم. 🔹خدمت به خلق خدا را افتخاری بزرگ دانسته و موجب عاقبت به‌ خیری می‌دانم دوری‌ جستن از سیاست‌ بازی، باندبازی، تملّق و چاپلوسی را در محیط اداری، وظیفۀ شرعی دانسته و کار برای‌ خدا را موجب تقرّب به درگاه الهی می‌دانم.
جاذبه ها ، همیشه به سمت پایین نیستند!! کافیست پیشانیت بہ خاڪ باشد ... به سمت آسمان خواهی رفت ... را صدا بزن
♦️مهم اراده ی ماست ‍ آیت الله حق شناس قدّس سرّه می فرمودند: اگر اراده کنی که خودت را حفظ کنی، پروردگار هم در هنگام ارتکاب گناهان، برای تو ایجاد مانع می‌کند. رهنمای سلوک، ص۳۷. ♦️ تذکرة الاولیاء @tezkar
📸 تصویری قدیمی از جاسوس ارشد موساد در ارتفاعات جولان سوریه/ نفر وسط «الی کوهن» جاسوس ارشد 🔹الی‌کوهن به حدی کارش را حرفه‌ای انجام میداد که در سوریه در سن ۴۰ سالگی به مقام معاونت وزیر دفاع کشور رسید/ درباره الی‌کوهن
... صبح جمعه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ همان روز تلخ فراموش نشدنی خبر شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی مهندس و پاسداران همراه ، خواب شیرین جمعه را بر چشم همه حرام کرد ویک ایران عزادار از دست‌دادن سردار دلها شد ،در همان ساعت های پر التهاب ، خبر شهادت یکی دیگر از پاسداران اسلام هم در رسانه‌ها منتشر شد اما هنوز کسی نمی‌داند آقا مصطفی که بود !! شهید «مصطفی محمد میرزایی» پاسدار بود اما یک محله او را ، و اوستاکار با انصاف می دانستند. کسی خبر نداشت او و و است ...
اهالی بهشت که با بدرقه می شوند ... . 🌴 دوران دفاع مقدس
فرزندانم میگفتند: حسین دوست دارد شهید شود، ولی ‌دعاهای ‌شما مانع‌ از شهادت اوست؛ دست‌ها را بلند کردم برایش شهادت طلب نمودم. 15 روز بعد شهید شد. راوی مادر 🌷شهید حسین بادپا🌷
وقتی که اقیانوس عشق دریای شهامت و ایثار رو در آغوش می گیره ... مادر شهید قيطانى در خرمشهر خانه آنها در جنگ ویران شد، اما بعد از بازگشت، ‌دوباره خانه را به همان شکل قدیم ساختند تا پسرشان راه خانه را گم نکند. سال ۶۵ در زبیدات عراق به شهادت رسید و پیکرش بازنگشت. 📷عکاس : فاطمه بهبودی
وصیت نامه شهید علی اکبر صادقی شهیدی که در قبر به درخواست مادرش چشمانش را باز کرد 🌺همواره طرفدار و دنباله رو خط امام بعنوان نایب امام زمان (ع) باشید و این را بدانید من یقین داشتم که امام در تماس مستقیم با امام زمان(ع) است، رهنمودهایش را به گوش جان بخرید و پذیرا شوید و بدانید سخن امام زمان می باشد و هیچگاه پشت وی را خالی نکنید که با این کار لعنت و نفرین خدا را و تمامی شهدا را برای خویش خواهید خرید که دیگر امید بخشش نداشته باشید و با دشمن «امام» مبارزه کنید زیرا دشمن وی دشمن اسلام است. 🌹از مال دنیا الحمدلله چیزی نداشتم و باقی نگذاشتم، اگر هم بود ابتدا حقوقی را که افراد نزد من دارند بدهید و اگر هم ماند در راه خدا به هرشکل که خواستید خرج نمایید ، در ضمن با این گفتار نمی توانم هرچه در درونم هست بیرون بریزم و فقط به همین مختصر اکتفا می کنم و از خداوند می خواهم که به لطف و کرم خود قبول نماید.
راوی : مادر شهید حاج علی اکبر صادقی مادر شهید صادقی: عرض کردم خدایا از تو مى خواهم عنایتى کنی تا فرزندم چشمانش را باز کند تا من مانند دوران حياتش یك بار دیگر براى آخرین بار به چشمانش نگاه کنم. به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز،شهيد حاج على اکبر صادقى برادر شهيد حاج على اصغر صادقى (از فرماندهان لشكر ٢٧ حضرت رسول((صلى االله عليه وآله))) که در این لشكر پيكِ فرماندهی بود، در خرداد ١٣۶۶ در منطقه عملياتى شاخ شميران بر اثر اصابت ترکش توپ دو پاى خود را از زیر و بالاى زانو از دست داد و چشمانش نيز دچار موج گرفتگى شد. مع الوصف داراى روحيه بسيار بالایى بود. بخصوص هنگامى که به اتاق عمل برده مى شد. عسكهایى از او گرفته شده که نشان از روحيه بسيار قوى و مطمئن او دارد. مادر این شهيدان مى گوید: زمانی که على اکبر در بيمارستان بقية الله تهران بسترى بود، چون تعداد عيادت کنندگان او زیاد بود براى رعایت حال دوستان و علاقه مندان او سعى مى کردم اکثرا از پشت شيشه اتاق، فرزندم را ببينم، گاهی هم دو سه دقيقه مختصر کنار او مى ایستادم و بر مى گشتم. پس از اینكه اکبر در بيمارستان به شهادت رسيد و او را براى غسل به غسالخانه بردند باز هم وقتى براى دیدن او به غسالخانه رفتم، این فرصت را در اختيار دیگران گذاشتم. هنگامى که در بهشت زهرا((عليها السلام)) مى خواستند ایشان را به خاك بسپارند و داخل قبر بگذارند احساس کردم زمان وداع آخر با فرزند دلبندم فرا رسيده است. خيلى دلم شكست چون مى دیدم مدتهاست او را با چشم باز ندیده ام. در این هنگام پسر دیگرم در داخل قبر بند کفن او را باز کرد تا صورتش را روى خاك بگذارد. من که بالاى قبر ایستاده بودم، در همان لحظه به امام حسين((عليه السلام)) متوسل شدم و گفتم: یا اباعبداالله((عليه السلام)) من در این مصيبت فرزندم گریه و زارى و شيون نمى کنم. تو هم در کربلا به بالين فرزندت على اکبر رفتى و مى دانی که چه حالى دارم و چه اشتياقى دارم که یكبار دیگر روى فرزندم را ببينم و به چشمان او نگاه کنم. بعد عرض کردم خدایا از تو مى خواهم عنایتى کنی تا فرزندم چشمانش را باز کندتا من مانند دوران حياتش یك بار دیگر براى آخرین بار به چشمانش نگاه کنم. بعد امام حسين((عليه السلام)) را قسم دادم که به حق على اکبر دوست دارم چشمان فرزندم را که بسته است مانند زمان حياتش باز ببينم و به آن نگاه کنم. در همان لحظه مشاهده کردم چشمان فرزندم به مدت چند ثانيه باز شد و به من نگاه کرد و بعد هم چشمان خود را بست. هم فرزندم که داخل قبر بود و هم کسانی که در اطراف من در بالاى قبر بودند این معجزه خداوند و عنایت امام حسين(ع) را به چشم خودشان دیدند و خوشبختانه عکاسی که در آنجا بود از این حادثه باورنكردنى چند عكس پشت سر هم گرفت. برادر شهيد مى گفت: در موقع دفن پيكر، برادرم در آغوش من بود. وقتىمادرم بالاى قبر این مطلب را بيان نمود و آرزو کرد، على اکبر چشمانش را باز کند، من به چشمان برادرم که صورت او را از کفن باز کرده و روى خاك گذاشته بودم خيره شدم. حس غریبى به من مى گفت خوب به چشمان او نگاه کنم. در این لحظات بسيار کوتاه با کمال شگفتى مشاهده کردم در همان لحظه که مادرم این کلمات را بيان مى کرد چشمان على اکبر از هم گشوده شد و به مادرم نگریست و بعد از لحظات کوتاهی دوباره بسته شد. ما پس از این ماجرا تا سالها این مطلب را فاش نكردیم، چون نگران این بودیم مبادا دیگران در صحت این قضيه شك نمایند و یا خيال کنند ساختگى است. تا اینكه یكى از بستگان ما که در کارهاى تبليغاتى است وقتى متوجه این اعجاز شد عكس ها را از ما گرفت و در کنار هم گذاشت و به صورت یك پوستر چاپ کرد و بدین ترتيب این قضيه بر همگان آشكار شد. پاسدار شهيد حاج على اکبر صادقى متولد ١٣۴٠ تهران بود که در مورخه ۶۶/٣/٩ در منطقه شاخ شميران به شهادت رسيد و پيكر مطهرش در بهشت زهرا(س)، قطعه ٢٩، ردیف دوم مدفون است .
🔹تو می‌روی به سلامت سلام ما برسان..