eitaa logo
باعلی تامهدی علیهما السلام
1.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
991 ویدیو
13 فایل
نهج البلاغه بخوانیم باعلی همراه شویم تا دورنمای عصر ظهو ودوران زیست با امام معصوم را تجربه کنیم برای زمینه سازی ظهور
مشاهده در ایتا
دانلود
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 9 ) 🔹ارزشهای والای اخلاقی(ورع) 🔰 در ادامه حکمت ١١٣، مولا علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: « لَا وَرَعَ كَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ » ؛ " هیچ ورع و اجتناب از محرّماتی مانند توقّف و احتیاط نزد شبهه نیست. " 🔻گاهی حرامی بیّن و روشن و آشکار است، تکلیف دربارهٔ آن روشن است؛ اما گاهی مسأله و امری مشکوک است که آیا حرام است یا نیست ؛ اینجا شبهه است. 🔻 عالی ترین نوع ورع این است که انسان حتی از احتمال حرام هم اجتناب کند. 🔻 مولا علی (علیه‌السلام) گاهی در نهج‌البلاغه، ورع را جُنَّه و سپر معرفی کردند؛ در حکمت ۴ می‌فرمایند: « الوَرَعُ جُنَّهٌ » ؛ 🔻و گاهی هم سنگر خوبی معرفی کرده اند؛ در حکمت ٣٧١ می‌فرمایند: « لَا مَعْقِلَ أَحْسَنُ مِنَ الْوَرَعِ » ؛ " هیچ سنگری نیکوتر از ورع و دوری از محرمات نیست. " 🔻به همین جهت و به خاطر همین ارزش ورع است که در نامه ۴۵ حضرت خطاب به عثمان بن حنیف می‌نویسند: " اگر چه نمی‌توانید مثل علی باشید در ساده زیستی ، « وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد » ؛ لااقل مرا کمک کنید؛ (از چه راهی؟ اولاً) با ورع و دوری از محرّمات. " 🔻مولا علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه معتقدند، کم شدن ورع انسان نتیجهٔ کم حیایی انسان است؛ در حکمت ٣۴٩ نهج‌البلاغه، مولا علی (علیه‌السلام) اینگونه اشاره می‌کنند: « مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ » ؛ " هر کس حیایش کم بشود، ورعش کم می‌شود. " 🔻در ادامه هم نتیجه کم شدن ورع را، مرگ قلب معرفی می‌کنند و می‌فرمایند: «مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ» 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
شرح حکمت ۱۱۳ ارزشهای والای اخلاقی بخش ۹ ورع.mp3
2.95M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 9⃣ ⭕️ ارزشهاى والاى اخلاقى(ورع) 🎙حجت الاسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 📖 منشور حکومت علوی (شرح نهج البلاغه) آیت الله خامنه ای 📚 انتشارات انقلاب اسلامی 1⃣4⃣ (قسمت چهل و یک) راهکار موفقیت در فتنه ؛ صبر و بصیرت (خطبه ۱۷۳)  🔹 شرط دومش هم این است که پایدار باشید ، مقاوم باشید. صبر را معنا کردیم مقاومت ؛ ✅ مقاومت در مقابل انگیزه های فساد ✅ مقاومت در مقابل انگیزه های انحصار ✅ مقاومت در مقابل کشش ها و جاذبه های شیطانی ✅ مقاومت در مقابل هر ضربتی که بخواهد انسان را از راه خدا دور کند و کنار بزند؛ این مقاومت ، معنای صبر است . 🔻«أَلَا وَ لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ» 🔸 اول باید آگاه باشی 🔸 دیگر باید مقاوم باشی 🔹اگر آگاهی داشتی [ اما ] مقاوم نبودی ، باز هم تلاشت پوچ است ؛ اگر دانستی ، عالم بودی ، آگاه بودی اما دل به جاذبه ها سپردی ، دنبال کششهای نفسانی و شیطانی رفتی ، مطالب را تحلیل کردی اما خودت دنبال تحلیل هایت نایستادی ، در آن راه حرکت نکردی ، مقاومت نکردی ، بیچاره ای ! 🔸 اهل بصر باید بود و اهل صبر . 🔹لازم است مقاومت و پایداری داشته باشی . آن کسانی که بصیرت و آگاهی و روشنفکری و بینش خوب دارند ، درک و علم و معرفت دارند اما نفسهای آنها آن قدر خبیث [ است ] ، نفسهای شیطانی آنها آن قدر نیرومند و بر آنها چیره و مسلط است که هر چیزی را بر آنها می تواند تحمیل بکند ، آن روشنفکری که می فهمد اما متعهد نیست ، از هر آدم عامی بدتر و شنیع تر است. بنابراین در یک چنین موقعیت و هنگامهٔ دشواری پرچم مبارزه را بر دوش گرفتن و با دشمنان بنیادی ، با دشمنانی که تظاهر به دشمنی هم نمی کنند در آویختن ، دو شرط مهم دارد : « الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ » ؛ آگاهی و مقاومت . « وَ لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ » ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سهم : خطبه ۳ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─ 📜 : (خطبه شقشقيه که درد دل های امام علیه السلام از ماجرای سقیفه و غصب خلافت در این خطبه مطرح است.) 1⃣ شكوه از ابا بكر و غصب خلافت ♦️آگاه باشيد! به خدا سوگند ابابکر جامه خلافت را بر تن کرد، در حالیکه می دانست جايگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون مِحوَر آسياب است به آسياب، که دور آن حرکت می کند. او می دانست که سيل علوم از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دورپرواز انديشه ها به بُلَندای ارزش من نتوانند پرواز کرد. پس من رِدای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گيری کردم و در اين انديشه بودم که آيا با دست تنها برای گرفتن حقِّ خود به پاخيزم؟ يا در اين محيط خفقان زا و تاريکی که به وجود آوردند، صبر پيشه سازم؟ که پيران را فرسوده، جوانان را پير و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه می دارد. پس از ارزيابی درست صبر و بردباری را خِرَدمندانه تر ديدم. پس صبرکردم در حالیکه گويا خار در چشم و استخوان درگلوی من مانده بود و با ديدگان خود می نگريستم که ميراث مرا به غارت می برند. تا اينکه خليفه اوّل به راه خود رفت و خلافت را به پسر خَطّاب سپرد. 2⃣ بازی ابابكر با خلافت ♦️سپس امام(علیه السلام) مَثَلی را با شِعری از أَعشی عنوان کرد: مرا با برادر جابر، «حيّان» چه شباهتی است؟ (من همه روز را در گرمای سوزان کار کردم و او راحت و آسوده در خانه بود.) شگفتا! ابابکر که در حيات خود از مردم می خواست عذرش را بپذيرند، چگونه در هنگام مرگ خلافت را به عقد ديگری در آورد؟ هر دو از شتر خلافت سخت دوشيدند و از حاصل آن بهره مند گرديدند. 3⃣ شكوه از عمر و ماجرای خلافت: ♦️سرانجام اوّلی حکومت را به راهی درآورد و به دست کسی (عمر) سپرد که مجموعه ای از خشونت، سخت گيری، اشتباه و پوزش طلبی بود. زمامدار مانند کسی است که بر شتری سرکش سوار است، اگر عَنان محکم کشد پرده های بينی حيوان پاره می شود و اگر آزادش گذارد در پرتگاه سقوط می کند. سوگند به خدا، مردم در حکومت دومی در ناراحتی و رنج مهمّی گرفتار آمده بودند و دچار دورويی ها و اعتراض ها شدند و من در اين مدّت طولانی محنت زا و عذاب آور چاره ای جز شکيبايی نداشتم، تا آنکه روزگار عُمَر هم سپری شد. 4⃣ شكوه از شورای عمر: ♦️سپس عمر خلافت را در گروهی قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان می باشم. پناه بر خدا از اين شورا! در کدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد ترديد بودم، تا امروز با اعضای شورا برابر شوم؟ که هم اکنون مرا همانند آنها پندارند؟ و در صَف آنها قرارم دهند؟ ناچار باز هم کوتاه آمدم و با آنان هماهنگ گرديدم. يکی از آنها با کينه ای که از من داشت روی برتافت و ديگری دامادش را بر حقيقت برتری داد و آن دو نفر ديگر که زشت است آوردن نامشان. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─
🌹سهم : خطبه ۳ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─ 📜 : (خطبه شقشقيه که درد دل های امام علیه السلام از ماجرای سقیفه و غصب خلافت در این خطبه مطرح است.) 5⃣ شكوه از خلافت عثمان: ♦️تا آن که سومی به خلافت رسيد. دو پهلويش از پرخوری باد کرده، همواره بين آشپزخانه و دستشويی سرگردان بود و خويشاوندان پدری او از بنی اميّه به پاخاستند و همراه او بيت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنه ای که به جان گياه بهاری بيفتد، عثمان آن قدر اسراف کرد که ريسمان بافته او باز شد و اعمال او مردم را برانگيخت و شکم بارگی او نابودش ساخت. 6⃣ بيعت عمومی مردم با امير المؤمنين (عليه السّلام) ♦️روز بيعت، فراوانی مردم چون يال های پر پُشت کفْتار بود، از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آنکه نزديک بود حسن و حسين(علیهما السلام) لگدمال گردند و رِدای من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّه های انبوه گوسفند مرا در ميان گرفتند. امّا آنگاه که به پاخاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پيمان شکستند و گروهی از اطاعت من سرباز زده از دين خارج شدند و برخی از اطاعت حق سر بر تافتند، گويا نشنيده بودند سخن خدای سبحان را که می فرمايد: «سرای آخرت را برای کسانی برگزيديم که خواهان سرکشی و فساد در زمين نباشند و آينده از آنِ پرهيزکاران است». آری، به خدا آن را خوب شنيده و حفظ کرده بودند، امّا دنيا در ديده آنها زيبا نمود و زيور آن چشم هايشان را خيره کرد. 7⃣ مسؤوليت های اجتماعی ♦️"سوگند به خدايی که دانه را شکافت و جان را آفريد، اگر حضور فراوان بيعت کنندگان نبود و ياران حجّت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگیِ ستمگران و گرسنگیِ مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهايش می ساختم و آخر خلافت را با کاسه اوّل آن سيراب می کردم. آنگاه می ديديد که دنيای شما نزد من از آب بينی بزغاله ای بی ارزش تر است. گفتند: در اينجا مردی از اهالی عراق بلند شد و نامه ای به دست امام(علیه السلام) داد و امام(علیه السلام) آن را مطالعه می فرمود، گفته شد مسايلی در آن بود که می بايست جواب می داد. وقتی خواندن نامه به پايان رسيد، ابن عبّاس گفت: يا اميرالمؤمنين! چه خوب بود سخن را از همانجا که قطع شد آغاز می کرديد؟ امام(علیه السلام) فرمود: هرگز! ای پسر عبّاس، شعله ای از آتش دل بود، زبانه کشيد و فرو نشست، (ابن عبّاس می گويد: به خدا سوگند، بر هيچ گفتاری مانند قطع شدن سخن امام(علیه السلام) اين گونه اندوهناک نشدم، که امام(علیه السلام) نتوانست تا آنجا که دوست دارد به سخن ادامه دهد.) می گويم: معنای سخن امام(علیه السلام) که فرمود: «کراکب الصّعبة» اين است که اگر سوارکار، مهار شتر سرکش را سخت بکشد و مرکب چموش نافرمانی کند، بينی او پاره می شود و اگر مهارش را رها کند، چموشی کرده در پرتگاهِ سقوط قرار می گيرد و صاحبش قدرت کنترل او را ندارد. می گويند «اشنق الناقه» يعنی به وسيله مهار، سرشتر را بالا بکشد و «شنقها» نيز می گويند که ابن سکيت در کتاب اصلاح المنطق گفته است؛ اينکه فرمود «اشنق لها» و نفرمود «اشنقها» برای آنکه اين کلمه را مقابل «اسلس لها» قرار داد، گويی فرموده باشد که اگر سر او را بالا کشد، يعنی آن را واگذارد تا سر خود را بالا نگاه دارد." ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 10 ) 🔹ارزشهای والای اخلاقی(زهد) 🔰 در ادامهٔ حکمت ۱۱۳ می‌خوانیم: « لَا زُهْدَ کَالزُّهْدِ فِی الْحَرَامِ » ؛ " هیچ زهدی مانند بی رغبتی در حرام نیست. " 🔵 مولا علی (علیه‌السلام) در دو جای نهج‌البلاغه، زهد را تعریف کرده اند؛ 🔸۱. ابتدا در خطبه ۸۱ می‌فرمایند: « أَیُّهَاالنَّاسُ الزَّهَادَةُ قِصَرُ الاَْمَلِ » ؛ " ای مردم! معنای واقعی زهد کوتاه کردن آرزو هاست. " 🔸۲. و دوم در حکمت ۴۳۹ که می فرمایند: " من زهد را بین دو جمله در قرآن پیدا کرده ام؛ آنجا که خداوند سبحان می فرماید: « لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ » ؛ زهد این است که بر آنچه از دست داده اید تأسف نخورید و نسبت به آنچه که به دست آورده اید شاد نباشید." در ادامه حضرت می‌فرمایند: «وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالْآتِي فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ » ؛ " کسی که بر گذشته تأسف نخورد و نسبت به آنچه الان هم به دست آورده، شاد و فرحناک نشود، همه دو طرف و جوانب زهد را به دست آورده است. " 🔵 مسأله دیگری که باید به آن بپردازیم، ارزش زهد است؛ مولا علی (علیه‌السلام) در حکمت ۴ نهج‌البلاغه، زهد را ثروت و سرمایه می‌دانند و می‌فرمایند: « الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ » . 🔵 مسأله سوم آثار زهد است؛ یعنی زهد و بی رغبتی به دنیا (مخصوصاً حرام) چه اثراتی دارد؟ 1⃣ در حکمت ۳۱ حضرت می‌فرمایند: " کسی که نسبت به دنیای حرام زهد بورزد، مصیبت های دنیا را سبک می‌شمارد" ؛ « إسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ ». 2⃣ در حکمت ۳۹۱ مولا علی (علیه‌السلام) امر می‌کنند که نسبت به دنیا، زهد بورز تا خدا چشم تو را نسبت به عیوب دنیا باز کند؛ بنابراین اثر دوم، چشم بصیرت نسبت به عیوب دنیاست. 3⃣ سومین اثر، از بین بردن و میراندن هوای نفس است؛ در نامه ۳۱ مولا علی (علیه‌السلام) خطاب به فرزندشان می‌نویسند: « وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ » ؛ " هوای نفس فوران کرده را با زهد و زهادت بمیران. " 4⃣ چهارم ؛ کنده شدن شهوات از انسان است؛ مولا علی (علیه‌السلام) در خطبه ۸۳ می‌فرمایند: « ظَلَفَ الزُّهْدُ شَهَوَاتِهِ » ؛ " بروید مانند انسان عاقلی تقوا پیشه کنید که زهد باعث شده شهواتش از او کنده شود." 🔵 مطلب آخر هم مراتب زهد است؛ 🔻 مولا در حکمت ۱۱۳ می‌فرماید: « لَا زُهْدَ کَالزُّهْدِ فِی الْحَرَامِ » ؛ " هیچ زهدی مانند زهد در حرام نیست. " 🔻و در حکمت ۲۸ هم درجهٔ برتر زهد را اینگونه معرفی می‌فرمایند که: « أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ »؛ " برترین زهد ها مخفی ترین آنهاست. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
شرح حکمت ۱۱۳ ارزشهای والای اخلاقی بخش ۱۰ زهد.mp3
4.44M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 🔟 ⭕️ ارزشهاى والاى اخلاقى(زهد) 🎙حجت الاسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا