انتشار یادداشت محمدرضا بابایی در پایگاه #فکرت:
میدان انتخابات در کشاکش خواص!
اهمیت خواص و نقش آنها به قدری موثر است که دشمنان همیشه به آنها طمع داشتند تا بوسیله آنها به عوام جامعه استیلا پیدا کنند.
ادامه یادداشت را از اینجا بخوانید👇 :
https://fekrat.net/article/lnk/56016
#انتشار_یادداشت
@babaie_ir
هدایت شده از هم نویسان
پویش روایتنویسی «#پای_انتخاب» (11)
پدران، سرمنشأ شور و حال نوجوانان در انتخابات! | محمدرضا بابایی
سال ۸۸ با اتفاقات خاص و عجیبی عجین شده است، یکی از مهمترین اتفاقات آن سالها انتخابات ریاست جمهوری بود، آن زمان من پسری ۱۶ ساله بودم و با اینکه به سن قانونی رأی دادن نرسیده بودم اما با شور و حرارت مناظرهها رو دنبال میکردم. حتی پا فراتر گذاشته و وارد میدان تبلیغات برای کاندیدای مورد نظر خودم شدم، یادم نمیرود در گرماگرم خرداد ماه هم اضطراب بالقوه امتحانات رو داشتم، و هم حرارت انتخابات را.
به همراه پدرم مناظرهها رو دنبال میکردیم، مناظراتی که هنوز هم دست مایه شوخیها و کلیپهای فضای مجازی است، خوشبختانه ایشون مثل بعضی از پدران نمیگفت پاشو به درسهات برس بچه جان؛
نقطه عطف دنبال کردن مناظرات آنجایی بود که، هرکدام انتخاب و کاندیدای مورد نظر خود را داشتیم.
چیزی که برایم لذت بخش بود تفاوت نظر در عین حفظ احترام بین خودم و پدرم بود، هر دو با ادلهای سعی در قانع کردن طرف دیگر داشتیم البته در آخر هم هیچکدام ادله دیگری را قبول نمیکردیم، اما هرگز نشنیدم که پدرم به من بگوید آخه بچه فسقلی تو رو چه به رأی و کاندیدا...
رفاقت پدر و پسریمان سر جایش بود، حتی در کری خواندنهایمان!
انتخابات برای من یادآور همان دورانی است که به همراه پدرم مناظرات را میدیدیم، بعدش بحثهای مفصل دو نفرهمان شروع میشد، اما کار به اینجا ختم نمیشد، در دورهمیهای فامیلی هر یک به نفع کاندیدای مورد نظر خود، تبلیغ و از کارنامه او دفاع میکردیم، خلاصه به سهم خود تنور انتخابات را در بین افراد فامیل هم داغ نگه میداشتیم.
یادمه یکی از اعضای فامیل قائل به رأی دادن نبود اما من و پدرم با وجود تفاوت نظر در کاندیداهای ریاست جمهوری، سعی بر قانع کردن او و خانوادهاش در راستای شرکت در انتخابات داشتیم، گاهی این تلاشها بیفایده اما گاهی هم پر ثمر بود.
همه این کارها بدون هیچ آموزشی از سمت نهاد و ارگانی، بلکه خودجوش توسط پدرم در خانه اجراء میشد و هدف هم آمادگی من برای حضور در بطن جامعه بود، امروزه با وجود مؤسسات و نهادهای مدعی و متولی، نمیدانم نوجوانان امروزی نسبت به انتخابات همچنین شور و حالی دارند یا نه؟
آیا پدران به نوجوانان میدان میدهند تا نظراتشان رو ابراز کنند یا نه؟
خانوادهها چه مقدار نوجوانان را در انتخابات شریک میدانند و با آنها راجع به اهمیت حضورشان صحبت میکنند؟
برای من آن دوران شروع حیات سیاسی و بعدها منشأ تصمیمات و انتخابهای بزرگتر و مهمتری شد.
هیچ از یاد نمیبرم که بعد از اتمام انتخابات، انگار نه انگار ما دو طرف مقابل هم بودیم؛ کاملا مسالمت آمیز شطرنجهای پدر و پسریمان را بازی میکردیم، تکیه کلامهای کاندیداها در مناظرات رو بهم میگفتیم و زندگی پدر و پسریمان بیمکث جریان داشت و دارد، الحمدلله.
راستش را بخواهید هنوز هم دلم برای آن روزها تنگ میشود...
#انتخابات
#همنویسان
@HamNevisan
گفتارهای محمدرضا بابایی
پویش روایتنویسی «#پای_انتخاب» (11) پدران، سرمنشأ شور و حال نوجوانان در انتخابات! | محمدرضا بابایی
اشتراک روایت های شیرین از انتخابات خودش نوعی تبلیغ است، ایده جالبی که رفقای محترم در موسسه فکرت دنبال می کنند، اگر شما هم خاطره خوشی از انتخابات دارید تبدیل به روایت کرده و برای بزرگواران ارسال فرمایید .
آیدی ارسال روایت ها:
@Rahmani
گفتارهای محمدرضا بابایی
@babaie_ir
18.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه زبان طنز رو برای ارایه برخی مطالب کاراتر می دونم ولی خودم نسبت به بکارگیری اون توانمند نیستم 😊
این کلیپ به زبان طنز عاقبت رای ندادن و عدم انتخاب رو بیان کرده است.
@babaie_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از وقتی در دهه ۸۰ فیلم دلشکسته رو دیدم تا بعد ها که در نقش شهید عباس بابایی ظاهر شد و یا حتی در نقش قباد فیلم شهرزاد و ...در همه این ها هنر بازیگری شهاب الدین حسینی (شهاب حسینی) را تحسین کردم نه به عنوان متخصص بلکه به عنوان یک بیننده سینما، کاری به مشی سیاسی(که معرف شیخ کلید ساز شد) یا زندگی شخصی اش ندارم اما اینکه آدم با منطقی است و نسبت به عقائد خود مطالعه دارد سبب تحسین بیشترم می شود.
در این کلیپ ایشون راجع به انتخابات صحبت های قابل تاملی زده است که برای همه قابل استفاده است .
@babaie_ir
نکند نفوذی ماییم و خبر نداریم!
امشب در آخرین سکانس مربوط به سریال #سرزمین_مادری نشان داد که فرزند یک بازاری متعهد، اهل حلال و حرام، دائم الصلاه و دائم الذکر، افرادی که برای انقلاب داشتند زحمت می کشیدند رو لو داد، شاید به دلیل شخصی و یا هر دلیل دیگری، به فکر فرو رفتم که در این انتخابات نکنه این همه لیستی که هر کسی برای خود ارایه می دهد مثل همان کار لو دادن باشد و عدم اتحاد و در نتیجه نفاق رو جاری کند؟
نکند خواص ما در دام پهن شده دشمن بیفتند و با گرفتار شدن در کبر و غرور توان اتخاذ تصمیم درست را نداشته باشند و به تصمیم های خود حتی یک لحظه هم شک نکنند؟ و به دنبال آن عوام را هم با خود به چاه ببرند؟
۱۲سال است که رای می دهم اما اینگونه فضا برایم متشنج نشده بود، حضور افراد مختلف در عرصه کاندیداتوری و لیست های متفاوت، شاید به زعم برخی ها خوب باشد اما من حس خوبی ندارم.
چه شده که برای خدمت رسانی اینچنین می کنیم، آیا مصداق فاستبقوا الخیرات است یا چیز دیگری؟
نیت خوانی نمی کنم ولی حضور گسترده در این سطح برای کرسی مجلس را نمی توانم هضم کنم.
قرار نیست همه افراد را شورای نگهبان یا ناظران انتخابات رد صلاحیت کنند، از باب الانسان علی نفسه بصیره (انسان به خودش آگاه تر از بقیه است) همه از خود خبر داریم، گاهی اگر خودمان ترمز نفسمان را نکشیم معلوم نیست کسی ما را از منجلاب نجات دهد.
آیا واقعا پندار همه کاندیداها این است که از بقیه برترند؟
آیا واقعا برای خدمت دست به تخریب می زنند؟
روایتی است از پیامبر اکرم(ص) که شخصی محضر ایشان آمد و عرضه داشت من را برای مسولیتی انتخاب و منتصب کنین، پیامبر فرمودند ما به کسی که خود درخواست مسولیت کند مسولیت نمی دهیم.
کسی که امروز با تخریب شخص دیگر می خواهد بر کرسی مجلس تکیه زند آیا حال دلش خوب خواهد بود که بتواند با حال خوب و آرامش خاطر برای من و شما قانون خوب تنظیم کند؟ یا بدنبال همان بازی های زمان انتخابات خود خواهد بود؟
با همه این بحث ها فردا پای صندوق رای خواهم رفت و در شهر مقدس قم سه نفر را بعنوان کاندیدای مد نظرم انتخاب خواهم کرد.
اما بنظرم عقلای قوم باید برای انتخابات بیش از این ها فکر بکنند و افرادی را خود به صحنه بیاورند نه اینکه فردی وارد رقابت شود تا بعد گرد او جمع آیند، ای بسا در خیلی جاها هم تنهایش بگذارند.
فردا به نیابت از شهدای ۱۵خرداد ۱۳۴۲ رای خواهم داد.
به نیابت از شهدای نوجوانی که دل مادر و پدرانشان داغ عظیمی برداشت.
به نیابت از کسانی که برای این انقلاب از همان ابتدا خون دل خوردند و الان آسایش نصیب ما شده است.
به نیابت از مادری که تنها النگوی خود را برای کمک به جبهه ها داد.
به نیابت از بچه هایی که در بمباران ها به ناحق شهید شدند.
به نیابت از جانبازانی که بخاطر ما بعد از جنگ نفس راحتی نتونستن بکشند.
به نیابت از خواهرانی که شوهرانشان را بعد از عقد روانه جبهه کردند و جنازه شهیدشان را تحویل گرفتند.
به نیابت از حاج قاسم عزیز که ۴۰ سال بدون خستگی در آب و خشکی و هوا برای عزت و سربلندی این ملت دوید.
آری فردا نوبت #ماست.
نه فردا بلکه روزهای متمادی بعد از فردا نوبت ماست که علم داری کنیم و این سرزمین و پرچمش را تحویل صاحب اصلی اش مهدی فاطمه بدهیم.
فردا رای می دهیم به نیت فرج آقامون قربه الی الله.
مخلص شما
محمدرضا بابایی
@babaie_ir