.
#شور
#میلاد_امام_حسن
سبک شور میلاد امام حسن مجتبی(علیه السلام)...
بازم از تو سینه
به رسم دیرینه
شب نیمه ی ماه
میرم تا مدینه
شب مولا حسن
اومد دنیا حسن
شده ذکر لبم
گل زهرا حسن
کریم آل پیمبر، ای وصی حیدر
کریم آل پیمبر، تو شَهی من نوکر
خوش اومدی یا امام مجتبی..
ملائك غزل خون
میان مست و مجنون
سوی بیت حیدر
بشن تاکه مهمون
کرم داری حسن
تو سرداری حسن
معز المومنین
تو شاهکاری حسن
کریم آل پیمبر، عشقمی تا آخر
کریم آل پیمبر، تو شَهی من نوکر
خوش اومدی یا امام مجتبی..
با مهدی خدایا
بکن قسمت ما
بسازیم بقیع و..
با امضای زهرا
فدای تو حسن
گدای تو حسن
عُمَر رو خوار کنیم
به پای تو حسن
کریم آل پیمبر، دشمناتند اَبتر
کریم آل پیمبر، تو شَهی من نوکر
خوش اومدی یا امام مجتبی..
عجب سرنوشتی
برا ما نوشتی
شدیم با نگاهت
ماها هم بهشتی
نازِ شستت حسن
شدم مستت حسن
براتِ کربلاست
توی دستت حسن
کریم آل پیمبر، ای شفیعِ محشر
کریم آل پیمبر، تو شَهی من نوکر
خوش اومدی یا امام مجتبی..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#سرود #شور_میلاد_امام_حسن_ع
هدایت شده از کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
بسم رب العشق
سرود امام حسن علیه السلام
توکریم اهلبیتی
تو امام دومی
توامید بی کسونی
توپناه مردمی
آسمونم التماسش سمت دستای توعه
علت خلق دوعالم لطف چشمای توعه
به خدا داروندارم
تویی از دنیا حسن
دعاگوی منه زهرا
تاکه میگم یاحسن
مددی مولا حسن جان مددی مولا حسن...
خداروشکرش که اهل
حسن آبادت شدم
پادشاه عالمم تا
عبد دربارت شدم
مادرت زهرا وباباته علی ای باکرم
از همون بدو تولد سایته روی سرم
نمکماه خدایی
لب توافطارمه
گدائیت که اعتباره
بهترینه کارمه
مددی مولا حسن جان مددی مولا حسن
دلمو دست تومیدم
توهواییش کن آقا
نوکرت رو توشب قدر
کربلائیش کن آقا
من جزاین خونه محاله خونه ی دیگه برم
نوکرقاسم شدم آقا تاروز آخرم
آقا زاده ت مهربونه
آقازاده ت محشره
آقازاده ت از تموم
نوکرا دل میبره
مددی مولا حسن جان مددی مولا حسن
محمدرضا
@ewwmajmamolodi
هدایت شده از کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
4_5794249888367641529.m4a
1.05M
#سرود
شیرازی
@ewwmajmamolodi
#ماه_رمضان #امام_حسن_مجتبی #مدح_امام_حسن_مجتبی
اگر می آمدی ایران تومرقد داشتی حتماً
به جز گلدسته و نقاره گنبد داشتی حتماً
شمال شرق ایران یا جنوب غرب یا مرکز
تو هم در بخشی از این خاک مشهد داشتی حتماً
کنارمضجعت در آخرش با شوق با فریاد
پس از صل علی،ٰ آل محمد داشتی حتماً
کسی با کفشهایش در حریم تو نمی آمد
به دورمرقدت از صحن ها حد داشتی حتماً
«مُؤَیِّد»داشتی در مشهدت باشعرهای ناب
و در کل زمین کلی مُؤَیَّد داشتی حتماً
اگر می آمدی ایران شبیه حیدر کرار
تو هم بین اذان یک جفت اَشْهَدداشتی حتماً
همیشه سمت بابُ الْقاسمت غوغای زائر بود
خودت هم ازهمانجا رفت و آمد داشتی حتماً
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
@babollharam
#امام_حسن_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
#مربع_ترکیب_بند
ریسه بندان کن، علیِ مرتضی(ع) بابا شده
نیمۂ ماهِ خدا شیرخدا بابا شده
میرسد امشب رطب از دستهای جبرییل
روزه دارن! حیدرِ آل کسا، بابا شده
حُسنِ مطلق رونمایی شد؛ حسن(ع) لبخند زد
چون أمیرالمؤمنینِ شیعه ها بابا شده
گفت امشب قلعۂ خیبر به تیغِ ذوالفقار
باخبر هستی که شاهِ لافتی بابا شده؟!
سفرۂ افطار با ذکر«حسن(ع)جان» پهن شد
جانِ عالم؛ حضرت مشکل گشا بابا شده
در فضیلت نیست امشب کمتر از شبهای قدر
چون به یُمنِ مجتبی(ع) بابایِ ما بابا شده
هست ذکر «یاعلیُ و یاعظیم ِ» اهل بیت(ع)
سائلان خواندند او را «یاکریم اهل بیت(ع)»
کوثر امشب صاحب دردانۂ أطهر شده
حضرت أم أبیها حضرتِ مادر شده
عرشیان و خاکیان و سائلان و عاصیان
در کنار دست های کوچکش محشر شده
چشم و ابرویش به حیدر رفته و دل می برَد
قلبِ زهرا(س) بیقرارِ دومین حیدر شده
شد نبی(ص) غرق سرور و شادمانی پدر-
باعث آرامش ِ روز و شبِ دختر شده
قوم و خویشیِ پیمبر(ص) باعلی(ع) شد بیشتر
حالِ اصحابِ سقیفه بیشتر مضطر شده
جاهلی هم سنگ آورده برای امتحان
دید اما وقت رفتن صاحبِ گوهر شده
هست آقایم کریم إبن کریم و تا ابد
از تمام دست و دل بازانِ عالم سر شده
دید دستِ خالی ام را داد عیدیِ مرا
از میانِ جمعیت؛ زهرا(س) صدایم زد بیا...
آمدم! نوکر شدم از برکت نام ِ حسن(ع)
دام را انداخت؛ دل افتاد در دام حسن(ع)
ابر و باد و ماه و خورشیدش تماشایی تر است
فرق دارد آسمانِ آبیِ بام حسن(ع)
با جزامی هیچکس دمخور نشد جز مجتبی(ع)
همنشینی با ضعیفان هست پیغام حسن(ع)
مرد شامی را به جای ناسزا لبخند گفت
عاشقم! دیوانه ام کرده ست اسلام حسن(ع)
نام او کام مرا طعم عسل داده ست و کاش...
لحظه ای شیرین شود از نام من کام حسن(ع)
در خیالاتم صدایش را تصور میکنم
نسخۂ آرامشم شد لحن آرام حسن(ع)
میشود صحن و سرایش بازسازی با ظهور
میشوم در آستانش جزء خدام حسن(ع)
شک نکن یکروز میگیرم برات کربلا
از کنار پنجره فولادِ باب المجتبی(ع)!
#مرضیه_عاطفی
@babollharam
#میلاد_امام_حسن_مجتبی_ع
#غزل
مژده بده ساقیا! مژده که نور آمده
از دمِ جان پرورش، عرش به شور آمده
بود به وقت سحر ، نور چو قرصِ قمر
آینه ی ذاتِ حق شعر و شعور آمده
شادی و شور و شعَف نغمه کنان می رسد
بر دلِ ما عاشقان عشق و سرور آمده
نور فشان شد زمین از رخِ زیبای او
جلوه ی نورِ خدا پا به ظهور آمده
ساقیِ کوثر فتد قرعه به نامِ حسن
آنکه به دستش بوَد جامِ طهور آمده
باز تو دعوت شدی سفره ی اکرامِ او
دستِ نوازش گرش بهرِ امور آمده
بخشش و احسانِ او بر همگان روشن است
جمله عنایت کند هر که حضور آمده
سبز شود باغِ دین شوقِ ولای حسن
مرهمِ غمهای ما سنگِ صبور آمده
بهرِ تولای او با دل و جان چاکریم
مژده بده ساقیا! مژده که نور آمده!
#میلاد_نور_مبارکباد🌹
#هستی_محرابی
@babollharam
السلام علی مولانا الحسن
همدم یار شدن دیده تر می خواهد
پیر میخانه شدن اشک سحر می خواهد
عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست
قدم اول این راه جگر می خواهد
بال و پرهای به دور و بر شمع ریخته گفت:
بشنود هرکه ز معشوق خبر می خواهد
هرکه عاشق شده خاکستر او بر باد است
عاشق از خویش کجا رد و اثر می خواهد
هنر آن نیست نسوزی به میان آتش
پر زدن در وسط شعله هنر می خواهد
در ره عشق طلا کردن هر خاک سیاه
فقط از گوشه چشم تو نظر می خواهد
ظرف آلوده ما در خور سهبای تو نیست
این ترک خورده سبو رنگ دگر می خواهد
زدن سکه سلطانی عالم، تنها
یک سحر از سر کوی تو گذر می خواهد
تا زمانی که خدایی خدا پا بر جاست
پرچم حسن حسن در همه عالم بالاست
در کرمخانه حق سفره به نام حسن است
عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است
بی حرم شد که بدانند همه مادری است
ورنه در زاویه عرش مقام حسن است
بس که آقاست به دنبال گدا می گردد
ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دست ما نیست اگر سینه زن اربابیم
این مسلمانی ایران ز کلام حسن است
هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید
غربت از روز ازل باده جام حسن است
حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
هرحسینیه که بر پاست خیام حسن است
او چهل سال بلا دید بماند اسلام
صبر شیرازه اصلی قیام حسن است
ما گدائیم ولی شاه کریمی داریم
هرچه داریم ز تو یار قدیمی داریم
تاخدا با همه حُسن خود املایت کرد
چون جلالیت خود آیت عظمایت کرد
تا که در صورت تو عکس خودش را بکشد
همچونان روی نبی این همه زیبایت کرد
تا که قرص قمر ماه علی کامل شد
پرده برداشت ز رخسار و هویدایت کرد
تا ثمر داد نهالی که خدا کاشته بود
باهمه جلوه تو را شاخه طوبایت کرد
ریخت آب و سر مشک از کف هر ساقی رفت
بسکه مستانه و مبهوت تماشایت کرد
تا که اثبات شود بر همگان ابتر کیست
پسر ارشد صدیقه کبرایت کرد
تاشوی بعد علی میر بنی هاشمیان
صاحب صولت و شخصیت طاهایت کرد
بسکه ذات احدی خاطر لعلت می خواست
شیر نوش از جگر حضرت زهرایت کرد
با توسرچشمه کوثر شده زهرا یاهو
کوری عایشه مادر شده زهرا یاهو
انقطاع تو زِ هر سوز و گدازت پیدا
فاطمی بودنت از عشوه و نازت پیدا
سر سجاده تو گوشه ای از عرش خداست
سیر عرفانی ات از حال نمازت پیدا
هرکه آمد به در خانه تو آقا شد
هرچه جود و کرم از سفره بازت پیدا
گریه دار است چرا زمزمه قرآنت
حزن زهراییت از صوت حجازت پیدا
آتشی بر جگرت مانده که پنهان کردی
ولی آثارش ازین سوز و گدازت پیدا
وارث پیر مناجاتی نخلستانی
این هم از ناله شبهای درازت پیدا
محرم مادری و از سر گیسوی سپید
درد پنهانی و یک گوشه رازت پیدا
کاش مهمان تو و چشم پر آبت باشم
روضه خوان حرم وصحن خرابت باشم
روح تطهیر کجا وسوسه ناس کجا
دلبری پاک کجا خدعه خناس کجا
خون دلها وسط تشت به هم می گفتند
جگری تشنه کجا سوده الماس کجا
در چهل غمی که جگرت را سوزاند
ضرب دیوار کجا برگ گل یاس کجا
خانه ای سوخته و دست ز کار افتاده
ورم دست کجا گردش دسداس کجا
ای کفن پاره شده علقمه جایت خالی
بوسه تیر کجا دیده عباس کجا
داغ عباس چه آورد سر اهل حرم
غارت خیمه کجا جوری اجناس کجا
چون دل سوخته و جگرم می سوزد
تن و تابوت تو را تیر به هم می دوزد
#قاسم_نعمتی
@babollharam
یاامام حسن علیه السلام
هرکس که بر کریم پناهنده میشود
دلمرده هم اگر برسد زنده میشود
آنقدر میدهند که شرمنده می شود
آیا به روز حشر سرافکنده می شود
واللهِ اعتقاد من این است تا ابد
زین خانه نا امید گدایی نمی رود
وقتی به گریه طینت من رنگ و بو گرفت
این چهره ی سیاه کمی شستشو گرفت
کم کم تمام زندگی ام بوی او گرفت
اینگونه بود بی سر وپا آبرو گرفت
از آن به بعد خانه ی دلدار شد دلم
تا آمدم به خویش گرفتار شد دلم
امشب حسن حسن نکنم شب نمیشود
بی یا حسن تجلی یارب نمی شود
زلفی که باد خورده مرتب نمی شود
هر کس به هم نریخت مقرب نمی شود
آتش زده هوای وصالت به جان من
یا ایها الکریم و یا ایها الحسن
مارا خدا کنارِ کریمان بزرگ کرد
ریزه خورِ دیارِ کریمان بزرگ کرد
آنقدر در جوارِ کریمان بزرگ کرد
انگار از تبارِ کریمان بزرگ کرد
عمری به دستگیری ات اقرار کرده ایم
ما اعتماد بر کرم یار کرده ایم
عمری سبو زجام کرم می زنم حسن
نقش تو را به چشم ترم میزنم حسن
سربند سبز رویِ سرم میزنم حسن
با نام تو به سینه حرم می زنم حسن
باید مدینه محشر کبری به پا کنیم
بالای قبر تو حرمی را بنا کنیم
از راه دور دست تمنا گرفته ایم
عمریست در حریم تو مأوا گرفته ایم
دستان خویش سوی تو بالا گرفته ایم
هرچه گرفته ایم ز زهرا گرفته ایم
بیهوده نیست آبروی رفته می خَرَند
فرزندها ز مادرشان ارث می برند
زلفت رها کنی همه بی خانه میشویم
ابرو نشان دهی همه دیوانه میشویم
ماخاک بوس گوشه ی میخانه میشویم
گِرد تو پرکشیده و پروانه میشویم
در آسمان چشم سیاهت هوایی ام
شکر خدا ز روز ازل مجتبایی ام
چشمان من به سوی درِ بسته ی بقیع
بُغضی ست در گلویِ درِ بسته ی بقیع
سر می نَهیم رویِ درِ بسته ی بقیع
گریه شده وضویِ درِ بسته ی بقیع
ای کاش پرچمی سرِ این قبر می زدیم
با گریه پرچمی سرِ این قبر می زدیم
قربان آن جگر که چهل سال پاره بود
زخمی از آن شکستگی گوشواره بود
در کوچه ها فقط پیِ یک راهِ چاره بود
با ماه رفته بود و عصایِ ستاره بود
چون کوچه تنگ بود کسی در برابرش
بگذاشت ،پا به چادر و رد شد زمادرش
در کوچه مادرت به عصا احتیاج داشت
چشمش ندید، راهنما احتیاج داشت
پهلو شکسته ضربه کجا احتیاج داشت
سیلی که خورد، ضربه ی پا احتیاج داشت؟؟؟
لعنت بر آنکه با لگدش بارِ او شکست
بادستِ بسته شخصیت یار او شکست
از آن به بعد خنده به لبها حرام شد
تو هفت ساله بودی و عمرت تمام شد
در شهر، آلِ فاطمه بی احترام شد
توهینِ بر علی همه جا لفظِ عام شد
دیدی کسی که حرمت صدیقه را شکست
بر منبر پیمبر و جایِ علی نشست
آهسته تر قدم بزن ای مردِ کوچه ها
بشکن سکوتِ بی کسی و سردِ کوچه ها
مویت سپید کرده دگر دردِ کوچه ها
یادت نرفته خنده ی نامردِ کوچه ها
دیدی ز مالیات مغیره معاف شد
این ها سپاسِ شدت ضربِ قلاف شد
لعنت به هر کسی که تو را بد صدا زده
زخمِ زبان به سینه ی درد آشنا زده
صبر تو طعنه بر همه ی انبیا زده
صلحِ تو ریشه ی همه ی فتنه را زده
آری چکیده ی علی و مصطفی توئی
بنیانگذار نهضتِ کرببلا توئی
با زهرِ همسرت جگرت ریخته به هم
زهرا کجاست؟ مویِ سرت ریخته به هم
تصویرهایِ چشم ترت ریخته به هم
خانه دوباره در نظرت ریخته به هم
بیرون بریز خون جگر های خود حسن
کمتر به پیش خواهرِ خود دست و پا بزن
خونین دهن ز کرببلا حرف میزنی
از ماجرایِ راس جدا حرف میزنی
از نیزه هایِ بی سر و پا حرف میزنی
از لشگری بدون حیا حرف میزنی
گرچه بناتِ فاطمه در تاب و در تب اند
شکر خدا محارمِ تو دورِ زینب اند
دستِ حرام زاده به معجر نمی خورد
ضربِ لگد به پهلویِ دختر نمی خورد
آتش زبانه اش به مویِ سر نمی خورد
با ناسزا به زینب تو ، بر نمی خورد
خون جگر اگر چه به لبهایِ تو نشست
آهسته جان بده که ابالفضل زنده است
در کربلا سپاهِ حرامی چه میکنند
با چشمِ خیره خواهرِ تو دوره می کنند
پوشیه ی زنان حرم پاره می کنند
زنها و دختران همه آواره میکنند
زینب پس از حسین گرفتار میشود
آواره بین کوچه و بازار میشود
#قاسم_نعمتی
#شعر_میلاد_امام_حسن_ع
@babollharam
سرود میلاد امام حسن علیه السلام
سبک بازدوباره
ای حسن جان
پسره ارشد شاه لافتایی
نوهء بزرگه ختم الانبیایی
کرم تو میکنه کاره خدایی
بسکه باوفایی
آی گداها بیاید ،چون که امشب دیگه.فاطمه میشه مادر
واسه چشم روشنی .تاج گل میزاره .روسره زهرا حیدر
عشقت آقا هستی من شده
زیبا با تو باغ و چمن شده
ذکر زهرا جانم حسن شده
مولا مولا آقای من حسن
مستم امشب
روی دست عاشقا جام شرابه
نور صورته آقام داره می تابه
شب بابا شدنه ابوترابه
غم دیگه سرابه
اومدی تا بشی باهمه دلبری .یوسف آل هاشم
میرسه ارث این . دلبری های تو روزی آخر به قاسم
کرببلا شد جلوه گاه تو
غوغا کرده شیر سپاه تو
میره قاسم جای تو راه تو
یا مولانا آقای من حسن
پای درست
پرورش دادی دو سه تا شیر لشگر
همشون یلایی از تبار حیدر
یکیشون تو کربلا شد علی اکبر
مثل یله خیبر
خاطرات تو و رزم بی نظیرت مثل ضرب المثل شد
گوشه ء کوچیک از نازشصتای تو فتح جنگ جمل شد
خوشحال کردی فتاح خیبرو
بردی تا که تو اسم مادر و
ریختی بهم طمار لشگر و
یا مولانا آقای من حسن
#قاسم_نعمتی
@babollharam
قاسم نعمتی:
سرود امام حسن (ع)
پيچيده امشب شميم زلف دلبر
نشسته خنده رو لب پيمبر
امده دنيا بزگ ال حيدر
ميشه امشب فاطمه مادر
دوباره امشب شب جنون من شد
تموم حرف دل من اين سخن شد
صاحب قلبم اقا امام حسن شد
ديونشم تا روز محشر
همه دلها اسير زلف ياره
حسنى بودنم صفايى داره
برا لبهاى مهربون حيدر
بوسه از لبها بهترين افطاره
حسن بن على آقام اى آقا
تو مهربونتر ز دستاى نسيمى
تو جد اقاى ما عبدالعظيمى
منم گدا تو، کريم بن کريمى
ارباب ما از اون قديمى
ناز نگاهت براى ما عزيزه
حرف من امشب با عاشقا يه چيزه
خدا خداييش و پاى تو ميريزه
ارباب ما از اون قديمى
پسره فاتح حنين و عشقه
امير کل عالمين و عشقه
دلبر عالمين اگر ارباب
دلبر اربابم حسين و عشقه
حسن بن على آقام اى آقا
چشاى مستت پياله عسل شد
ابروهاى تو کشيده چون غزل شد
کريمى تو ديگه ضرب المثل شد
حب الحسن خيرالعمل شد
خلاصه ميشه جوونياى حيدر
با حمله هاى حسن به قلب لشگر
اونيکه خورده نمک شير خیبر
ديدن که فاتح جمل شد
با يه حملت قلب يه لشگر وا شد
غضب فاطمىتو معنا شد
يلاى کربلا همه شاگردت
يه دونش اکبر پسر ليلا شد
قاسمت جلوه کرد مثل يک ماه
ابرو دارى کرد، برا ثارالله
گردن ازرق و تا زد عاشورا
همه گفتن امام حسن ايوالله
حسن بن على آقام اى آقام
#قاسم_نعمتی
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
باید فقط نشست فقط با کریمها
تاکه شوی شبی تو هم از یا کریمها
بی وقت هم اگر بروی راه میدهند
دارند لحظه لحظه کرمها کریمها
بد میکنیم گرچه ، ولی رد نمیکنند
یک طورِ دیگرند خدایا کریمها
دیدیم صبح و شام که هرگز نداشتند
در بیتِ خویش سفرهی بی ما کریمها
وقتی درِ تمامیِ این شهر بسته است
بستند خانه را همه الا کریمها
حیران سفرهدارِ کریمم که تا ابد
حیران او شدند سرا پا کریمها
حیدر شدهاست جلوهی زهراییِ حسن
باید فقط نوشت از آقاییِ حسن
دارند روزِ قبل عطایای بیشتر
دارند روزِ بعد گداهای بیشتر
مهلت نمیدهند که حرفی اَدا شود
دادند قبلِ عرض تمنای بیشتر
هرچه گدا رسید در این خانه جا گرفت
این خانه دارد از دو جهان جای بیشتر
از خویش میزنند برای گدایِ خوایش
دارند از این قبلیه تقاضای بیشتر
این خانواده هرچه شنیدند ناسزا
کردند جای طعنه دعاهای بیشتر
هرقدر در کمالِ حسن فکر میکنیم
هی میشویم غرقِ معمای بیشتر
شد قبلهام قبیلهی دریایی حسن
باید فقط نوشت از آقایی حسن
وقتی که چشمهات کمانگیر میشوند
اهل نفاق با تو زمین گیر میشوند
دیدند گرد ناقهی فتنه که با حسن
کابوسهایشان همه تعبیر میشوند
فریاد میزنند سپاه جمل : امان
تا که اسیر حذبه ی تکبیر میشوند
رَم میکنند هر طرفی این وحوشها
وقتی شکارِ هیبت این شیر میشوند
یک ضربه میزنی و دوصد زَهره میدری
انگار ضربههای تو تکثیر میشوند
در کربلا شبیه حسن جلوه میکنند
نسل حسن که صاحب شمشیر میشوند
جانم فدایِ ضربهی مولاییِ حسن
باید فقط نوشت از آقایی حسن
وقت شکست پشت ستمها یکی یکی
خَم میشوند قامت غمها یکی یکی
یک روز میرسد که مدینه برای ماست
تا که بنا شوند حرمها یکی یکی
باید کبوترانِ رضا را بیاوریم
تا پر زنند گرد عَلَمها یکی یکی
باید برای صبح ظهورش امید داشت
چون جمع میشوند قدمها یکی یکی
آنروز بر ضریح طلاکوب نقره کوب
جانمحسن زنند قلمها یکی یکی
قربان رجعتی که بیایند پیشِ ما
از هفت قبله اهل کرمها یکی یکی
جانم فدای روز پذیرایی حسن
باید فقط نوشت از آقایی حسن
ابری رسید و ماه تو را ناپدید کرد
داغی رسید و سروِ تو را مثل بید کرد
الماس ریزهها جگرت را بهم زدند
اما تو را مصیبت کوچه شهید کرد
حرفی بزن به موی سفیدت قسم بگو
با روزِ تو چه سایهی دستی پلید کرد
« یارب نصیب هیچ غریبی دگر مکن
دستی که گیسوانِ حسن را سفید کرد
با صد امید حامی مادر شدم ولی
آن نانجیب امید مرا ناامید کرد
آه ای حسینجان بفدای لبت که زهر
با من نکرد آنچه که باتو یزید کرد
باید گریست از غمِ تنهایی حسن
باید فقط نوشت از آقایی حسن
(حسن لطفی ۴۰۰/۰۲/۰۷)
@babollharam
بسم رب العشق
سرود امام حسن مجتبی علیه السلام
قدمای بهارو خوبی روزگارو
دونه دونه دلارو میاره تا مدینه
برا عرض تبریک جبرئیل از توجنت
واسه علی وزهرا رفته که گل بچینه
قدماش واسه دنیا داره خوشبختی میاره
میزنه نبض مادرش با چشه پر ستاره
حسنش اومده حالا یه علیِ دیگه داره
شاهم حسن حسن
دلخواهم حسن حسن
محتاج سفره و یه نگاهم حسن حسن
جانم حسن حسن جانانم حسن حسن...
قیامته قیامش گرمه جواب سلامش
کفتره روی بامش آزاده هر دو دنیاس
فاطمیه مرامش حیدریه کلامش
واجبه احترامش پرچمشم که بالاس
جنمش شده زبونزده هرکی که پهلوونه
غضبش تو جنگ جمل فتنه رو می نشونه
کرمش روزی ِ همه عالمو میرسونه
یارم حسن حسن
دلدارم حسن حسن
هرکس کسی و من تو رو دارم حسن حسن
جانم حسن حسن جانانم حسن حسن
میدونه که گداشم ریزه خور غذاشم
تاوقتی زنده باشم خدمتش هستم
دیوونه ی نگاشم جون ودلی فداشم
مریض داروهاشم سمتشه دستم
میسازیم یه روزی حرمش رو با چهار تا گنبد
آیینه کاریای توی صحنا شبیه ِ مشهد
یاعلی مددی تو مدینه میخونیم مجدد
آقا علی علی
یا مولا علی علی
ای جانشین و دلبر طاها علی علی
جانم علی علی جانانم علی علی
محمدرضا
@babollharam
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5782755168609120563.mp3
934.2K
بسم رب العشق
سرود امام حسن مجتبی علیه السلام
مگه چه خبره آسمونیا شادن
مگه چه خبره امشب همه دلدادن
مگه چه خبره که میخونه ها بازن
مگه چه خبره همه مست می وبادن
مگه نمیدونی بخت دل با ما یار شده
مگهنمیدونی غصه از ما بیزار شده
مگه نمیدونی نسل علی پر بار شده
مگه نمیدونی فاطمه پسردارشده
شده شب مستی می بریز تو پیمونه
دلا همه شاده تو طرب غزلخونه
چه خوبه که امشب رفع حاجت آسونه
تو خونه ی زهرا کیپ تا کیپ مهمونه
دین ودنیای منی حسن آقای منی
دست من به دامنت تو که مولای منی
تو هم امروز منی هم فردای منی
یامولا امام حسن
یا کریم اهلبیت
مگه چه خبره حال من چقد خوبه
مگه چه خبره این دلم پر آشوبه
مگه چه خبره اوضاع ما مطلوبه
مگه چه خبره باده ها چه مرغوبه
افتخارم اینه که عمریه نوکرم
غلام وخادم ونوکره تو شاه کرم
مگه میشه که بذاری دست خالی برم
مگه میشه که بذاری من نرم تا حرم
هوامونو داری تو خوب وبد دنیا
به تو میگه آقا شاهنشه عاشورا
پای رکاب تو علی اکبر وسقا
قاسمته اونکه راه داده مارو اینجا
من مست سبوی تو در گفتگوی تو
روز محشرم فقط در جستجوی تو
وجه الله روی تو قبله به سوی تو
یامولا امام حسن
یاکریم اهلبیت
مگه چه خبریه بگید که حیرونم
کجا؟ وکی؟ وچه موقعی ؟نمیدونم
یه چیزایی میبینم حالا که مهمونم
صدا میزنه بابا علی میگه جونم
تا تواومدی تو دنیا دلبری پا گرفت
تا تواومدی تو دنیا ماه دنیا گرفت
خدابرای غلامی وبرا خادمیت
دونه دونه دونه از انبیا امضا گرفت
میرسه یه روزی منتقم به اذن الله
حرمتو آقا میسازیم ما انشالله
روی بام کعبه حک میشه به این زودی
اشهدان مولا علی ولی الله
میاد روز شادی و موقعِ خوشدلی
میگیریم تقاصتو ما بی معطلی
با سربند فاطمه با ذکر یاعلی
یا مولا امام حسن
یا کریم اهلبیت
محمدرضا
@babollharam
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5782755168609116246.mp3
1.07M
❣﷽❣
💜#مولودی_امام_حسن_ع
🔮#آقای_مقدم
اومده امشب شب سرور و شب ظهور امام حسن
اومده امشب قلب گداهاش پٌر از غروره امام حسن
هر چی گداته گرفته امشب برات ولادت امام حسن
خدا گرفته به خاطر تو ماه ضیافت امام حسن
وسط آغوش فاطمه میبینی لبخند مادرو
علی نشسته کنارشون میبینه فرزند و مادرو
چه شب عشقیه ، چه شب خوبیه
اومده یاور حضرت زهرا
دل زِ غم خالیه ، همه چی عالیه
که اومده امام مجتبی
💜🔮 امام حسن (یا امام حسن)2
اِنقدر بزرگی هفت آسمون هم به زیر پاته امام حسن
اِنقدر کریمی حاتم طایی خودش گداته امام حسن
وقتی میخندی غمای دنیا تمومه یکجا امام حسن
وقتی تو هستی آرومه این دل وسط دردا امام حسن
ملائکه همگی جمع شدند خونتونو جارو میزنن
داره خدا میبینه تورو زیر لب میگه جونم حسن
چه شب عشقیه ، چه شب خوبیه
اومده یاور حضرت زهرا
دل زِ غم خالیه ، همه چی عالیه
که اومده امام مجتبی
💜🔮 امام حسن (یا امام حسن)2
هر چی کریمه گرفته از تو کرامتش رو امام حسن
میگیره از تو هر چی گداته سعادتش رو امام حسن
میرسه امشب ذکر عبادت از آسمونا امام حسن
اومده امشب راحت قلب حضرت زهرا امام حسن
فاطمه آروم پا گهوارش داره براش لالا میخونه
قوّت بازوی مادره ، مثل باباش یه پهلوونه
چه شب عشقیه ، چه شب خوبیه
اومده یاور حضرت زهرا
دل زِ غم خالیه ، همه چی عالیه
که اومده امام مجتبی
💜🔮 امام حسن (یا امام حسن)2
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
با اذن خداوند که رحمان و رحیم است
رفتیم دره خانه مردی که کریم است
در باز شد و عطر پیمبر به هوا رفت
فهمید بهشتیست که سرشار نسیم است
بر خورد کریمانه چنان بود که فهمید
معبود ازل در دل این خانه مقیم است
جبریل در این خانه پر نور غلام است
رضوان دره این صحنه پر ایینه ندیم است
گفتند مسیحای زمین غیر حسن نیست
این عهد الست عهد ازل عهد قدیم است
باید بنشینید و ببینید در این خاک
چه رایحه و چه بو و چه نسیم است
وقتی که به نام پدرت سفره کنی پهن
بی غصه ترین غصه فقط غصه نان است
در صلح تو جنگیست که در صلح کسی نیست
سهمیه شمشیر تو دست پسران است
#میرداماد
#مدح_خوانی
#به_اذن_خداوند_که_رحمان_و_رحیم_است
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#شب_قدر
#علیرضا_خاکساری
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد
حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد
باید مفاتیح الجنان "شیخ عباس"
دل را که شد ویرانه دست کم بسازد
یارب به من اشکی بده سازنده باشد
اشکی بده از بنده ات میثم بسازد
چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد
تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد
دستی بده دست از تهیدستان بگیرم
دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم
پایی بده جز در ره مولا نکوبم
پا جای پایی چون "ابوموسی" نکوبم
دل می کند وابسته از دنیا به سختی
دنیا بده اما نه دیگر تاج و تختی
میلی بده از جام همدردی بنوشم
در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم
عزمی بده آماده ی ایثار باشم
وقت ضرورت راهی پیکار باشم
نسلی بده عشق شهادت در دل آن
نسلی بده "فهمیده" باشد حاصل آن
جانی بده سرشار از نور ولایت
لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت
هر کس به نوعی میکند نجوا شبانه
من هم بخوانم از شهادت عاشقانه
زیباترین نثر مناجاتم جهاد است
امروزه وقتی صحبت از "جنگ اراده "ست
جزو مجاهدهای در راه خدایم
سجاده ام حکم کفن دارد برایم
بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم
با معنویت در دو عالم سربلندم
بیش از چهل سال گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم
رمز بقا قطعا به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست
ما را سفارش می کند آقا به تقوا
لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا
درس دبستان امیرالمومنین است
گوشم به فرمان امیرالمومنین است
نص اشداء علی الکفار یعنی
منشور قرآن امیرالمونین است
حکم پدر دارد برای خاک یعنی
ایران هم ایران امیرالمونین است
دنیا گرفت از هرکسی روزی ولی ما
در سفره مان نان امیرالمونین است
هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا
مدیون احسان امیرالمومنین است
عمری محدث بودن و از غیب گفتن
این کار سلمان امیرالمونین است
در کعبه مولایم علی آمد به دنیا
پس صاحب خانه امیرالمومنین است
ساعات خوب زندگی ما همیشه
در زیر ایوان امیرالمومنین است
حبل المتینم هست و فردای قیامت
دستم به دامان امیرالمومنین است
با دست او حق سفره اش را پهن کرده
هر بنده مهمان امیرالمومنین است
زهرای مرضیه همیشه دوست دارد
چشمی که گریان امیرالمومنین است
شخص پیمبر بانی بزم عزایش
چشمان زهرا نیز می بارد برایش
مرغ دلم پر می زند بر بام کوفه
حلوای ختم مرتضی در کام کوفه
می ریزد از غم های خود در جان دختر
وقتی که بابا می شود مهمان دختر
از غصه دیوار دل دختر ترک خورد
وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد
آماده دارد میشود بر قتل حیدر
قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد
سی سال پیش از پا در آمد مرد خیبر
وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد
دلواپس فردای بابا ام کلثوم
باید بخواند روضه ها را ام کلثوم
از خانه که بابای از گل بهترم رفت
گفتم که دیگر سایه ی روی سرم رفت
دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر
پشت سر بابا دوباره مادرم رفت
دیدم از این کوچه شروع کربلا را
هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت
زیر سر سیلی سنگین سنان بود
از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت
چشم علی مرتضی را دور دیدند
در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#حسن_لطفی
همین که تیغ بَر سر بر جبین خورد
میانِ خانهاش زینب زمین خورد
نه تیغ اینقدرها زوری ندارد
غلط گفتم که میخی آتشین خورد
علی را عاقبت از پا درآورد
که با خود تیغ یادِ مادر آورد
چنان زد تیغ هم نالید از درد
چنان زد دادِ زهرا را درآورد
سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد
فقط سه لقمه امشب با نمک خورد
علی امشب هوایِ روضهها داشت
فقط میگفت بودم او کتک خورد
همانهایی که بانو را شکستند
خدایا بِینِ اَبرو را شکستند
چنان زد فاطمه اُفتاد از پا
گمانم باز پهلو را شکستند
چه با این مَرد این شمشیر کرده
چه با این فرق این تقدیر کرده
چنان بد زد نشد بیرون کشانَد
گمانم تیغ در سر گیر کرده
حسن با داغِ خود درگیرتر شد
تمامِ مسجد از شمشیر تر شد
علی اُفتاد رویِ دامنِ او
حسن پیر است حالا پیرتر شد
نه مرحم نه دوا آورده بودند
فقط آه و نوا آورده بودند
فقط یک ضربه خورده بود اما
برای او عبا آورده بودند
زمین اُفتاد و مینالید بابا
که هر گوشه علی میدید بابا
عبا آورده بودند و کمش بود
علی را روی هم میچید بابا
علی جانش علی جانش زمین ریخت
که حتی آه مژگانش زمین ریخت
کشیدش در بغل این بارِ آخر
ولی از بین دستانش زمین ریخت
صدا زد آتشِ دل را نشانید
مرا بر شانههای خود کشانید
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر درِ خیمه رسانید
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#مجتبی_صمدی_شهاب
آهسته تر قدم بزن و پشت سر ببین
صدها هزار دل زپی ات دربه در ببین
ای خانه زاد کعبه ز مسجد گذر نما
دنبال خویش کعبه ز جان محتضر ببین
خانه نشین غم مرو در خانه ات نشین
امشب درون خانه هوای سحر ببین
@گ
خیره به آسمان مشو ای بام آسمان
راهی دگر برای عروج و سفر ببین
دریای التماس شده چشم دخترت
ای چشم حق به سینه دلِ خونجگر ببین
لاقل برای ماندن خود استخاره کن
کم کن شتاب را نفسی بیشتر ببین
دور وبر خودت که پُر از منع رفتن است
این التماس را ز دل میخ در ببین
گفتم ز میخ و خاطرت آزرده شد چرا؟
در این سؤال پرسش من بیخبر ببین
حرف بدی زدم که چنین ریختی بهم؟
مانند چشم خویش مرا دیده تر ببین
آقا گمان کنم که دلت رفت پشت در
حالا بیا و محنت این دردسر ببین
یادم نبود شهر مدینه تورا شکست
آقا جسارت است زمن درگذر ببین
من پا به پای تو بخدا گریه میکنم
من را شبیه خویش زغم شعله ور ببین
با چشم خودتودیده ای و من به چشم دل
آندم که غم شکست تورا از کمر ببین
من هم کمر شکستهء پهلو شکسته ام
حال و هوای روضهء ما پر شرر ببین
وای از دمی که فضه بیا گفت فاطمه
گفتا بیا و فاطمه را بی پسر ببین
محسن نیامده نفسش در گلو برید
آثار ضربه را به تن بی سِپَر ببین
آتش دوام لنگهءدر را از او گرفت
حالا بیا به پیکر زهرا اثر ببین
سر تا به پا همه آتش گرفته بود
آن سو میان بند بیا شیر نر ببین
با این همه بلند شد و گفت یاعلی
یعنی مدینه دین خدا در خطر ببین
در آن سیاه روز میان حرامیان
چندین ستاره همره شمس و قمر ببین
در آن کشان کشان کمر یار را گرفت
فریاد زد خدا ستم اهلِ شر ببین
ضرب غلاف آمد و آرنج شد دوتا
بی غیرتیِ محض صف کور و کَر ببین
ای کاش میشکست دهان و قلم خدا
تا خون نمی نمود دل زارِ مرتضا
@babollharam