eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دلم برای داغِ تو مذاب شد حسین جان که خانه‌ی دو چشم من خراب شد به گریه‌های خواهرت به صبح گو طلوع مکن که قلبِ زینب از غمِ تو آب شد حسین جان صدای پای پاسبان خیمه‌ها هنوز هست هزار شکر کودک تو خواب شد حسین‌جان کنارِ اصغرت ببین سکینه زار می‌زند که روضه‌خوانِ خیمه‌اش رُباب شد حسین‌جان خدا کند نماند و نگویدت میانِ شام لبت زِ خیزران چرا کباب شد حسین‌جان کنارِ رأس تو چرا قمار می‌کنند وای نصیبِ طشتِ تو چرا شراب شد حسین‌جان ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم‌ الله الرحمن الرحیم دل که عاشق بشود واله و سر گردان است چشم هم در پِیِ این عشق فقط گریان است راه تسکین فراق و غم و محنت اشک است دل که خشکید فقط چارهء آن باران است حلقهء روضهء ارباب بُوَد عرش خدا هر چه فیض است در این دایرهء امکان است شاه و رعیت درِ این خانه همه مُحترمند نوکر این حرم عشق خودش سلطان است کربلا یک کلمه هست ولی در معنا شرح آن باطن آیات همه قرآن است شرح بی تابی زینب شب عاشورا چیست که از این مصرعِ غم بر لب عالم جان است باید امشب به سر و سینه زنان دَم بدهیم امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ولی افسوس قرار است ببیند زینب صبح فردا بدنش زیر سُمِ اسبان است بدنش هیچ چه سازد که ببیند به درخت سر بُبریدهء یار است که آویزان است لطمه اینجاست روا، هر که غروب فردا موی زینب بِکِشد پست تر از حیوان است ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🏴 اشعار _______ بلند مرتبه شاهی و پیکرت افتاد همین که پیکرت افتاد خواهرت افتاد تو نیزه خوردی و یک مرتبه زمین خوردی هزار مرتبه زینب، برابرت افتاد همینکه از طرف جمعیت دو تا چکمه رسید اول گودال،مادرت افتاد تورا به خاطر درهم چه درهمت کردند چنانکه شرح تن توبه آخرت افتاد ولی به جان خودت خواهرت مقصر نیست درآن شلوغی اگر بارها سرت افتاد خبر رسید که انگشتر تورا بردند میان راه،النگوی دخترت افتاد کنارخیمه رسیده است لشگرکوفه و خواهر توبه یاد برادرت افتاد 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🏴 اشعار _______ ای شاه بی لشکر بگو پس لشکرت کو؟ گر تو سلیمانی بگو انگشترت کو ؟ ظرف دو ساعت این همه نیزه شکسته؟ بوی تو می آید بگو پس پیکرت کو ؟ با ناله های فاطمه اینجا دویدم گر تو حسین مادری پس مادرت کو؟ یک جای بوسه در تنت باقی نمانده خاک دو عالم بر سرم موی سرت کو ؟ آقای من پیراهنت کو ؟ خاتمت کو ؟ سیمرغ قاف عاشقی بال و پرت کو ؟ گیرم سرت را از قفا آقا بریدند آن بوسه ای که داده ام بر حنجرت کو ؟ از تو توقع دارم ای تندیس غیرت برخیزی از زینب بپرسی معجرت کو ؟ این دشت دشت چشمهای خیره سر شد آقا کمک کن خواهرت را دخترت کو 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🏴 اشعار _______ همه ی قافیه با شمر به هم می ریزد بدنت را به خدا شمر به هم می ریزد خواهرت پیش تو صد بار زمین می افتد وسط معرکه تا شمر به هم می ریزد ضجّه ی آه بُنیّ به هوا می خیزد در همان حال و هوا شمر به هم می ریزد خنجر کند گرفته به میان دستش حنجر پاک تو را شمر به هم می ریزد پنجه انداخته در گیسوی تو ای آقا گیسویت را ز قفا شمر به هم می ریزد ناله ی زینب کبراست خدایا بنگر بوسه ی جدّ مرا شمر به هم می ریزد بین گودال و لب تشنه کنار دریا پسر فاطمه را شمر به هم می ریزد 🔸شاعر: «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🏴 اشعار _______ دربین هجوم بی امان گیرافتاد بستندمسیروناگهان گیرافتاد هل داد یکی حسین را درگودال بدجور میان دشمنان گیرافتاد برسینه اونشست ملعونی مست درهجمه ی نیزه و سنان گیرافتاد بالاسراونشست یک تیرانداز تیری به دهان زدو زبان گیرافتاد بانیزه نشانه رفت پهلویش را سرنیزه میان استخوان گیرافتاد سرنیزه که برنگشت تاکرد آن را درپنجه ی سرد مردمان گیرافتاد... 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🏴 اشعار _____________ از کودکی در روضه هایت پَر گرفتم من عشق را ، با شیر از مادر گرفتم هر جا بنوشم آب سرد خوش گواری آذر زِ کـــام تشــــنه ی اصـــغر گرفتم با یاد لبهــای علمدارت به هیاْت صد حاجت از دستان آب آور گرفتم هرجا پدر در ماتمی از یک جوانست صد ماتم از قتلِ علی اکبر گرفتم هرجا که بیماری ببینم توی بستر غم از تن تبدارِ آن سرور گرفتم یا بزم دامادی ببینم گشته بر ‌پا قاسم به یاد آورده غم در بر گرفتم هر جا ببینم کودکی گم کرده راهش با یاد طفلت ناله را از سر گرفتم هر روز عاشورا و هر جا کربلا شد تا آتشی از عشقِ آن دلبر گرفتم یا رب نظرکن از اَزل عشقم حسینست آن را شعارم در صفِ محشر گرفتم 🔸شاعر ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🏴 اشعار __________________________ ناله بزن ؛ با ناله از گودال لشگر را ببر زینب بیا ، این شمر با پا رفته منبر را ببر چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیر زن از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر این فرصت پیش آمده دیگر نمیاید به دست دامن کشان، دام‍ن بیاور با خودت سر را ببر ناله بزن ، فریاد کن ؛ اما همه ش بی فایده است این شمر- از اینجا نخواهد رفت ؛ مادر را ببر ای لشگر بی آبرو اینگونه عریانش مکن پیراهنش را بر زمین بگذار ، معجر را ببر انگشتری که ضربه خورده درنمیاید ز دست جایش النگوی من و این چند دختر را ببر من در میان این شلوغی خیمه را گم کرده ام از بین نامحرم بیا عباس خواهر را ببر 🔸شاعر: لطیفیان ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۱ یه جوری سوزوندن دلم رو که انگاری درمون نداره گمونم غمی که رو این سینه افتاده پایون نداره الهی کسی کار و بارش به کوفه نیفته الهی که هیشکی گذارش به کوفه نیفته اینا بیعتاشون کف روی آبه حسین جون نیا وضع این کوفه خیلی خرابه حسین جون مگه یادمون میره اینها اون آخر چه کردن مگه یادمون میره اینها با حیدر چه کردن همونان که عمری براشون علی آب و نون برد همونا که حیدر غم بچه هاشون و میخورد دارم خوب می فهمم غم کربلات و حسین جون به کوفه نیا و نیار بچه هات و حسین جون من و توی کوفه   غریب و اسیر گیر آوردن، مهم نیس منِ بی پناه و       به شمشیر کینه سپردن، مهم نیس دلم خونه اینها برای سرت نقشه دارن دلم خونه این نیزه ها رو برا تو میارن یکی قول گهواره داده به اهل و عیالش شده کشتنت فکر روز و شب و ماه و سالش یکی گفته از اصغرت چشماش و برنداره یکی گفته داغ علی رو به سینه ت میذاره یکی توی خونه ش تنورش رو روشن گذاشته بمیرم یکی چشم از انگشترت بر نداشته برا کشتنت میرسه هرکی با هرچی داره یکی پیره اما عصای خودش رو میاره   
۱۱ از اول توو عالم گِل شیعه ی ما رو با غم سرشتند حسین جون برادر قرار ما رو با جدایی نوشتند بگو روضه خونا  از احوال زینب بخونن بگو که بیان مَحرَما دور محمل بمونن داره خواهرت پاشو توو این بیابون میذاره بگو که ابالفضل از این خیمه چش برنداره هنوزم کسی قامتم رو ندیده برادر نیفتاده چشم حرومی به من جون خواهر بنامون نبود این   که تنها بذاری منو بین اطفال بنامون نبود این   که از من جدا شی بمونی تو گودال مگه میشه باور کنم روز آخر نباشی الهی بمیرم ولی زیر خنجر نباشی الهی نبینم که دشمن رو سینه ت نشسته نبینم که اسب استخون تنت رو شکسته اسیری و غربت برا خواهرت خیلی زوده که زینب یه لحظه م بدون حسینش نبوده   
۱۱ رسیدم به جایی    که حس می کنم آخر ماجرامه کی گفته  یتیمم    سری که برا من آوردن بابامه سلام ای مسافر قدم روی چشمام میزاری چطور اومدی مهربونم  تو که پا نداری به من از توو کوچه یه شامی دو روزه میخنده چرا از رو موهات عزیزم بوی نون بلنده بزار شونه هام و نشونت بدم از کبودی منو میزدن بین صحرا کجا رفته بودی همینجا برام راز زهرا شدن برملا شد که خاستم سرت رو ببینم برام کوچه وا شد من از تو   نوازش  میخام ای عزیزم ولی دس نداری خجالت  نداره   همین خوبه سر روی پاهام میذاری عزیز دلم بعد از این با دوتا گوش پاره به گوشواره هاش دخترت احتیاجی نداره یه شب گم شدم بین صحرا و کاش مونده بودم نموندم همونجا که حالا سیاه و کبودم برام سخته اما میخاستم بدونی یه چیزی اینا خواهرم رو میخاستن برای کنیزی   
۱۱ اجازه  نمیده  مگه داییمون از ما دوتّا چی دیده الهی بزاره   که وقت رهایی برا ما رسیده به ما گفته مادر که این غصه هم چاره داره قسم دادنش با غم فاطمه راه کاره حسین مادری بوده از بچگی تا همیشه حسین از غم و غصه ی فاطمه رد نمیشه قراره ما هم مثل زهرا نشونی بگیریم قراره که ما هم با زخمای پهلو بمیریم قراره  که زینب   از این لحظه دیگه بدون پسر شه الهی سرامون   جلو سنگا رو نیزه واسش سپر شه الهی که ما عمرمون رو توو پیری نبینیم بمیریم و زینب رو توی اسیری نبینیم حالا زینبم مثل لیلا یه مادر شهیده ایشا.. که مادر پیش داییمون روسفیده الهی رو نیزه دو تا چشممون بسته باشه نبینیم که زینب گرفتار نامحرما شه   
۱۱ اجازه  نمیده  مگه داییمون از ما دوتّا چی دیده الهی بزاره   که وقت رهایی برا ما رسیده به ما گفته مادر که این غصه هم چاره داره قسم دادنش با غم فاطمه راه کاره حسین مادری بوده از بچگی تا همیشه حسین از غم و غصه ی فاطمه رد نمیشه قراره ما هم مثل زهرا نشونی بگیریم قراره که ما هم با زخمای پهلو بمیریم قراره  که زینب   از این لحظه دیگه بدون پسر شه الهی سرامون   جلو سنگا رو نیزه واسش سپر شه الهی که ما عمرمون رو توو پیری نبینیم بمیریم و زینب رو توی اسیری نبینیم حالا زینبم مثل لیلا یه مادر شهیده ایشا.. که مادر پیش داییمون روسفیده الهی رو نیزه دو تا چشممون بسته باشه نبینیم که زینب گرفتار نامحرما شه   
۱۱ رهام کن رها شم  عموجونم از تشنگی رفته از حال هنوزم  یه سرباز   عموی من اونجا داره توی گودال یه دسته حرومی عموی منو دوره کردن نمیزارم ایندفعه بابام و از من بگیرن نمیخام تداعی بشه خاطرات قدیمی دوباره رو موهام بشینه غار یتیمی یتیم حسن مثل بابا شجاع و غیوره مث عنه هرچی مصیبت ببینه صبوره یه چکمه داره زیر و رو می کنه پیکرش رو یه نامرد تو دستش گرفته موهای سرش رو میخام که با دستم جلو ضربه هاش و بگیرم قراره تو آغوش گرم عموجون بمیرم با خنجر نشسته رو سینه ش بمیرم الهی عموم و رها کن که زهرا رسیده با آهی سلاحی ندارم    می ترسم بیام و برات دردسر شم ولی نه، میام تا   با دستی که دارم برا تو سپر شم محاله بزارم گلوت و با خنجر ببرّه نمیزارم این نانجیب از تنت سر ببرّه مگه مُرده باشم بزارم که دستش بلند شه مگه مُرده باشم که دورت بگو و بخند شه یتیم حسن ترسی از خشم قاتل نداره عموجون فدای سرت، سر که قابل نداره   
۱۱ تا اومد  به خیمه  مث نوجوونیّ باباش حسن بود دلم ریخت  تا دیدم  به جای زره بر تن او کفن بود چجوری بزارم بره این جوون سمت میدون چجوری ببینم تن قاسمم رو پر از خون اینا از حسن کینه دارند و تشنه ن به خونش با بغض حسن آه میریزن سر نوجوونش یکی گفته پهلوش و میشکافه از بغض زهرا به فرق سرش فکر کرده این از کین مولا تا افتاد تو میدون   برا کشتنش از همه سو دویدن یه لشگر گذشتن    با اسباشون از پیکر قاسم من چه سخته برا روزای شادی تو عموجون که سنگا بشن نُقل دامادی تو عموجون برا من خود مجتبی بودی ای قاسم من تو رو کشتن از من دوباره حسن رو گرفتن چه زود ای عزیزم به این قدّ و بالا رسیدی سر تو چی اومد تو صحرا یهو قد کشیدی   
۱۱ سه روزه که آبی  تو خیمه نداریم بخاب ای علی جون سه روزه برا من   نمونده نه شیر و نه آب ای علی جون قراره بزرگتر بشی سر رو پاهام بذاری قراره یه چن روز دیگه تو دندون درآری بازم حرمله با کمونش رسیده، دلم ریخت گمونم برات نقشه هایی کشیده دلم ریخت بهم قول بده تو عبای باباجون بمونی بهم قول بده که گلوت و نگیره نشونی لالایی لالایی   منو بی خبر این حوالی نذاری لالایی لالایی   منو با یه گهوار خالی نذاری بخاب شاید امشب عمو واسمون آب بیاره عمو هم که رفته دعا کن که بارون بباره چقد سخته از گوش تا گوشت و خون بگیره چه سخته یه بچه تو آغوش باباش بمیره چه سخته حسین مضطر از طعنه و خنده ها شه مسیر حرم رو چقد سخته گم کرده باشه   
۱۱ بمون تا  دوباره   عزیزم قد و قامتت رو ببینم میدونم  که ناچار   کنار تن پاره پاره ت می شینم دل من شبیه تن تو شده اربا اربا زمین خوردنم رو ندیده کسی تا به حالا میترسم که اسب اشباهی بره بین دشمن تو اسمت علیّه، اینا از علی کینه دارن میریزن سرت هرکی با هرچی داره علی جون یکی نیزه شو توو  تنت جا میذاره علی جون شبیهِ پیمبر   تویی وارث پهلوونیه حیدر بفهمن کی هستی  میترسم بریزن سر تو یه لشگر به گوشم دیگه بانگ الله اکبر نمیاد اذانم! شدی قطعه قطعه صدات در نمیاد سرت رو میگیرم تنت روی خاکا میمونه تنت رو میگیرم سر تو چرا جا میمونه اگه عمه زینب نبود ای علی مرده بودم عبام و برا بردن تو نیاورده بودم   
۱۱ برادر ابالفضل  بنامون نبود اینکه تنهام بزاری بنابود نجنگی   بنا شد برا بچه ها آب بیاری رباب اصغرش رو بغل کرده چشم انتظاره رباب از کنار حرم چشم به مشک تو داره چجوری بگم با رقیه غمت بام چه کرده مگه باورش میشه اصلا عمو برنگرده دارن بچه ها وعده میدن بهم دیدنت رو بهم حق بده که نتونم بگم رفتنت رو یه دست تو این سو  یه دست تو افتاده اون سوی صحرا سرت رو شکستن   شدی مثل اون فرق خونین مولا شکستی منو قامتم خم شد از رفتن تو بمیرم یه لشکر چه کردن با جسم و تن تو نشسته کنار تو زهرا بهت میگه مادر دیگه وقتشه ای برادر، صدام کن برادر پاشو از رو خاکا که بی تو حرم در امون نیست پاشو تا بفهمن حرم باتو بی پاسبون نیست   
۱۱ رسیدی به جایی که تنهای تنهای تنها بمونی رسیدی به ظهری  که لب تشنه در بین صحرا بمونی یه لشکر پر از شمر و زحر و سنان روبه روته یکشون به فکر سرت اون به فکر گلوته رسیده سر پیکرت هرکی با هرچی داره یکی نیزه آورده و اون عصاشو میاره بمیرم همین که لبِ تشنه رفتی تو از حال غریب گیر آوردن یه لشکر تو رو بین گودال داره از روی تل  صدایی می پیچه که میگه اُخَیَّ پیچیده تو گودال صدای غریبی که میگه بُنیَّ بمیره برات مادر تو بُنیَ بُنیَ چی آوردن اینها سر تو بُنیَ بُنیَ عزیزم نذاشتن که تو جرعه آبی بنوشی چی شد پیرهنی که برات دوخته بودم بپوشی زیر تیغ و خنجر شکسته نبینم تنت رو نبینم که زینب میبوسه رگ گردنت رو   
4_5798870628933045168.m4a
2.38M
ده شب⏏️⏏️⏏️ ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
💠 سبک 💠 ➖➖➖ ‍ ۱۴۰۰ 🏴بند اول: ای ساقی لشکر، ای میر و علمدار باز از سینه ی من، درد و غم رو بردار از داغ تو دنیا، رو سرم شد آوار آه، قلبم مثل چشمات غرق خونه آه، حسین بی تو زنده نمیمونه آه، ببین بزم شادی تو میدونه دشمن شده خندون با اشک چشام، پاشو عباس الان فقط از تو، خودت رو میخوام، پاشو عباس دیگه نمونده هیچکی جز تو برام، پاشو عباس آه و واویلا، آه و واویلا ابوفاضل 🏴بند دوم: ای سقای خیمه، شد مشک تو پاره هر طفلی برای تو چشم انتظاره میگن که عموجون رفته آب بیاره آه، رباب چشم به راهِ مشکِ آبه آه، از تشنگی اصغر نمی خوابه آه، رقیه واسه ی تو بی تابه بشنو ببین تو گوشمه یه صدای محزونی پاشو ببین زهرا رسید با چشای بارونی میگه فداتشم که چشای ماهت شده خونی آه و واویلا، آه و واویلا ابوفاضل 🏴بند سوم: ای غلطیده در خون، ای صد پاره پیکر وای پشتم شکسته، از داغت برادر صحرا پیش چشمام، شد غوغای محشر آه، چاره ای نیست واسه بردنِ تو آه، چه قده کم شده از تنِ تو آه، میکُشه زینبو دیدنه تو میذارمت اینجا با چشم ترم، علمدارم تو نیستی که میره رو نیزه سرم، علمدارم میرن حرومی ها به سمت حرم، علمدارم آه و واویلا، آه و واویلا ابوفاضل شعر: (طاها تحقیقی) (عبدالمحسن) سبک: ➖➖➖
4_5796299515480773196.mp3
2.79M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
💠 سبک جدید محرم ۱۴۰۰💠 ➖➖➖ اومد دوباره ماه محرم بازم پیچیده نوحه تو عالم پیچید دوباره بوی اسپند تکیه ، کتیبه باز علم شد تو هر محله ای یه روضه است باز قلب عاشقا حرم شد سلام آقا / بازم نوکر رو سیاهت اومد سلام آقا / در ارزوی یک نگاهت اومد میبینی که / امونمو دیگه دنیا بریده بازم نوکر / میون روضه در پناهت اومد (حسین جانم) --------------- تو عرش میگیرن روضه دوباره چشم ملائک بارون میباره زهرا دوباره دم گرفته ای وای بنیّ ای حسین جان تو خاک کربلا بریدن راس تو رو با لب عطشان حسین جانم / بمیرم پره زخمه پیکر تو حسین جانم / بمیرم برا آه خواهر تو توی گودال / نشسته بی حیا به روی سینت دم گودال / با ناله داره میگه مادر تو ( حسین جانم ) ➖➖➖