eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
36 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه شهدا یادتان باشد قوّتِ جانم نوحه خوانم با چشمِ گریانم ای حسین جانم ای حسین جانم... ای شهیدانِ مکتب قرآن جمله جان دادید یا حسین گویان ای حسین جانم ای حسین جانم... با خدا بستید عهدِ جان آری در رَهِ اسلام خونِتان جاری ای حسین جانم ای حسین جانم... قَلبمان باشد بَهرِتان محزون تا ابد هستیم بر شما مدیون ای حسین جانم ای حسین جانم... نور چشمان و یارِ روحُ الله جان نثارانِ عشقِ ثارُالله ای حسین جانم ای حسین جانم... نورِ عزّت را منجلی هستید با علی بوده با علی هستید ای حسین جانم ای حسین جانم... گرچه عطری در گلشن افکندید لرزه بر جانِ دشمن افکندید ای حسین جانم ای حسین جانم... قلبتان بر غم مبتلا بوده مُضطَر از داغ کربلا بوده ای حسین جانم ای حسین جانم... یاد آن لحظه که چه ها گشته از تنِ مولا سر جدا گشته ای حسین جانم ای حسین جانم... یادِ آن دم که جان شده بر لب کعبِ نِی خورده بر تَنِ زینب ای حسین جانم ای حسین جانم... عباسی
. بار دیگر با اجازه از تفنگ                       می رود ذهنم بسوی شعرجنگ ذوق وشوق نینوا کرده دلم                 چون هوای کربلا کرده دلم بود سنگر بهترین معوای من                   آه جبهه کو برادر های من در تمام سالهای عشق وجنگ                 مهر در سجاده ماشد فشنگ سنگر خوب وقشنگی داشتیم                 روی دوش خود تفنگی داشتیم جنگ ما را لایق خود کرده بود               جبهه ما را عاشق خود کرده بود روز کوچ کاروان از بر وبحر                   روز آزادی شداز  زندان شهر نفرت از هر خود ستایی داشتیم             خلق وخوی روستایی داشتیم   آسمان تکبیر ما را دوست داشت           هر حسینی کربلا را دوست داشت روزها در عشق پرپر می زدیم               در دل شبها منور می زدیم داشتیم ای دوست شبهای خطر             سایه ی صاحب زمان را روی سر ابر گریه از صدای ناله بود                     شور پرپر گشتن یک لاله بود گردباد خون به روی دجله بود               حمله در شب دعوتی تا حجله بود مین به میدان عبورم می کشید             شیهه ی اسبی به شورم می کشید گریه هایم آه حسرت خورده اند             چکمه هایم خاک غربت خورده اند یاد روزی که بسیجی می شدیم             شمع شب های دوئیجی می شدیم یاد روزی که در خمپاره ها                   جمع می کردیم پاره پاره ها هر بسیجی اقتدا بر شمع کرد                 پاره های جان جود را جمع کرد تا ابد شام پریشانی ماست                   داغ غربت روی پیشانی ماست سرزمین نینوا یادش به خیر                 کربلای جبهه ها یادش به خیر سر به دوش گریه ها و ناله ها               چون نگریم در عزای لاله ها فیض پرپر گشتن گل داشتیم                 کاش در جام بلا مل داشتیم زخم دیدیم و پی مرهم شدیم             ما به بزم عشق نامحرم شدیم ارث ما این روسیاهی مانده است           یادی از مرغان چاهی مانده است کربلای جبهه ها یادش به خیر               سرزمین نینوا یادش به خیر غم برای نوع عنوان می خوریم             رنج آب و غصه ی نان می خوریم کاش با یاران مست دوستی                 باز می داد عشق دست دوستی تا به دشت و کوه رسته شالی است         تا ابد جای شهیدان خالی است سرزمین نینوا یادش به خیر                 کربلای جبهه ها یادش به خیر ✍ .
. کربلای جبهه ها یادش بخیر * آنهمه عشق و صفا یادش بخیر میهمانانِ شهیدانِ خدا عاشقانِ کربلا یادش بخیر صبرشان در راهِ قرآن، زینبی ما کجا ،آنها کجا، یادش بخیر جبهه و ایثارِ جان در راه دوست عشقِ مردانِ خدا یادش بخیر نیمه شبها با خدا راز و نیاز آن مناجات و دعا یادش بخیر لحظه لحظه با خدا وُ اهلبیت جمله از دنیا جدا یادش بخیر پشت سنگر ها میان خاکریز گریه های بی صدا یادش بخیر جبهه ها وُ گریه های نیمه شب بر شهید نینوا یادش بخیر موقعِ حمله به رمزِ یاحسین عاشقان کربلا یادش بخیر در میانِ موجِ خون غلطان شدن دست و پا از تن جدا، یادش بخیر گریه بر درد و غمِ مظلومیِ خاندانِ مصطفی یادش بخیر جمعه ها با مهدیِ صاحب زمان زمزمه، شور و نوا یادش بخیر بر لبِ رزمندگانِ با صفا ذکرِ " یا مهدی بیا" یادش بخیر فاطمیه کُنجِ سنگرها ز غم گریه بر خیرُالنسا یادش بخیر وقتِ پیروزیِ جُنداللهیان خنده ی روحِ خدا یادش بخیر درمیان جبهه با رزمتدگان لطفِ زهرا بر (رضا) یادش بخیر * * "رضا" تخلص شاعر * مطلع شعر وام گرفته از استاد شجاع الدین ابراهیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️نوحه اربعین حسینی▪️ برادر جان آمده از سفر زینب نشسته بر قبر تو خون جگر زینب زجا خیز ای جانانم کتک خورده مهمانم کنار تو حیرانم واویلا واویلا رمق دیگر رفته از زانوی خواهر حکایتها دارد این گیسوی خواهر سپیده زد بر مویم لگد خورده پهلویم رَدِ ناخن بر رویم واویلا واویلا خدا داند از این غم بر خود لرزیدم عقیقت را در دست ساربان دیدم پیِ رأست ای جانا شدم راهی در صحرا به همراه قاتل ها واویلا واویلا خجالت از روی تو دارم ای دلبر به ویرانه جامانده دُردانه دختر به جان من آذر زد به گریه هی برسر زد کنار تو پرپر زد واویلا واویلا
دلتنگ توام دلی که درجان من است بیچارگی از دوری تو کار من است ای هستی من تمام هستم نذرت مهرت به دلم نگین عقبای من است نوکر کوی تو بودند همه اجدادم نوکری ارثیه از جانب اجداد من است این که هستم در این خانه ز لطف زهراست این هم از مرحمت مادر مولای من است هر شب از عشق تو بر سینه و بر سر زده ام گریه و سینه زنی ضامن فردای من است کاش آن لحظه که آیند نکیر و منکر تو بیایی و بگویی, که مهمان من است لحظه ی آخر مرگم که نفس بند آید بنهی پا به سرم لذت دنیای من است دل خود را به کجا برم که آرام شود خاک کوی تو فقط دارو و درمان من است خواب دیدم در و دیوار حرم را یکشب تکه آئینه ای از, این دل تنهای من است گوشه ای از حرمت حور و ملک دیدم که زین سبب شد حرمت وادی سینای من است شب جمعه, حرم و صحن و سرایت آقا حسرت روز و شب سینه ی غمبار من است میرسد ناله ی زهرا که بنی قتلوک نبرید از بدنش سر, که این جان من است "میلاد" حقیقی ام بود روزی که بین الحرمینش بشوم خاک, تمنای من است میلاد الیاسوند
❁﷽❁❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔸 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ.. 🔸 دردمندم به عنایت برساندید مرا نزد اربابِ محبّت برسانید مرا تربتش هست شفا کرب و بلایم ببرید زیر ایوان به اجابت برسانید مرا هست بین الحرمینش خودِ کشتی نجات راهی ام کرده به دعوت برسانید مرا سائلی تشنه ام از علقمه آبم بدهید لبِ دریای سخاوت برسانید مرا میشود عاقبتم غرقِ به خون ختم به خیر اگر امشب به شهادت برسانید مرا ای دعاهای قنوت شهدای گمنام باید آخر به سعادت برسانید مرا به شهادت نرساندید اگر...لحظۂ مرگ به دو خط روضه، به هیئت برسانید مرا کفنم کرده و با گریه طوافم بدهید دور پرچم به نهایت برسانید مرا باز حرف کفن آمد به خدا دق کردم رفتم از حال...به تربت برسانید مرا مادرش با قد خم سمت حرم می آید شب جمعه؛ سرِ ساعت برسانید مرا لبِ گودال! همه گریه کنان بسم الله زینب افتاده به زحمت؛ برسانید مرا پیکری پر شده از نیزه شکسته ای وای شده بسیار جسارت برسانید مرا مرضیه عاطفی علیه السلام علیه السلام
زخمیِ زنجیرم، کبودِ بی شمارم بر شانه هایم زخم های کهنه دارم همشیرۀ خورشیدم و بانوی نورم هر چند که در پنجه ی گرد و غبارم شامِ غریبانیِ عصر خیمه هایم آن چادر خاکیِ در حال فرارم نام مرا با خطّ نامحرم نوشتند یعنی اسیر کوچه های روزگارم دیگر نمی آید به دنبالم مغیلان دیگر ندارد آبله کاری به کارم من حضرت یعقوبم و یوسف پرستم بر سینه ام پیراهنت را می فشارم دسته گل یاسی ندارم بر مزارت امّا به جایش تا بخواهی لاله دارم انگار من خوابیده ام در این بیابان انگار تو افتاده ای روی مزارم من با نیابت از تمام خاندانم بر آستان خاکی ات سر می گذارم  علی اکبر لطیفیان سلام 👉
هجران بهانه ايست براي وصال ها بهتر شده ست از بركات تو حال ها از ياد رفته است جراحات بال ها با عمه راحت است تمام خيال ها عمه نگو كه فاطمه ي كربلا بگو عمه نگو حسين بگو مرتضي بگو   بابا سلام عمه رسيده بلند شو باری پیمبرانه کشیده بلند شو از احترام قدِّ خميده بلند شو با گردن بريده بريده بلند شو   عمه اگر شكسته شده قد كمان شده چون ميهمان مجلس نامحرمان شده  دائم پيِ گذشتن ِ از جان خويش بود مأمور حفظ جان امامان خويش بود زينب وليك حيدر ميدان خويش بود گرم طواف قاري قرآن خويش بود  صد كربلا پس از تو بلا ديده ايم ما صد فاجعه به شام بلا ديده ايم ما  با آه خويش كرب و بلا را مهار كرد خيلي براي پرچم اسلام كار كرد ما را خودش به ناقه ي عريان سوار كرد بايد به عمه هر دو جهان افتخار كرد عمه چه عمه اي همه مديون عمه ايم ما زنده ايم اگر همه ممنون عمه ايم   سخت است فقط بال زدن پر نداشتن خواهر شدن به شرط برادر نداشتن حيدر شدن به قيمت لشگر نداشتن كوچه به كوچه رفتن و معجر نداشتن كوفه براي او تب و تابي درست كرد با آستين پاره حجابي درست كرد   يادم نميرود كه به هنگام رفتنت كردي نوازشم پدرانه به دامنت آتش گرفت صورتم از بوسه دادنت هِي بوسه ميزدم به لب و دور گردنت رفتي و بعد خسته و بي حال ديدمت رفتي و بعد از آن تهِ گودال ديدمت وقتي كه نيزه در گلويت كرد واي واي با پاي خويش پشت و رويت كرد واي واي با خاك گرم رو به رويت كرد واي واي از پشت پنجه بين مويت كرد واي واي آن لحظه اي كه دور و بر ِ تو سپاه بود چشمت درست رو به روي خيمه گاه بود خيلي دلت شكست علي اكبرت كه رفت خيلي دلم شكست علي اصغرت كه رفت نزديك بود عمه بميرد سرت كه رفت انگشت تو بريده شد انگشترت كه رفت با سنگ و نيزه بين تو و خيمه سد شدند ده اسبِ تازه نعل به نعل از تو رد شدند  اي واي از اسير شدن كو به كو شدن از خجلت و غريب شدن سرخ رو شدن با مردم محله چنين رو به رو شدن اين است آخر عاقبت بي عمو شدن دلواپسي ِ دختر زهرا ز حد گذشت خيلي به عمه ام سر بازار بد گذشت پس داده اند پيرهن پاره پاره را رخت مرا لباس تو را گاهواره را آورده است عمه سر شيرخواره را گوشش نكرده است كسي گوشواره را ما از غم فراق گرفتار تر شديم وقتي رقيه رفت عزادار تر شديم علي اكبر لطيفيان سلام 👉
آنکه با دست خودش پرچم ماتم را داد بر سرِ سفره یِ خود روزیِ عالم را داد اوّل ماه عزا اشک دو چشمـم را دید به غلام حـرمش شال مـحـرّم را داد سوختــم در عطشِ سوختن لبهایش... وسط سینه زنی شاه خودش دم را داد چه کریمانه به دادِ همه یِ دشت رسید ساربان آمـد و انگـشتر خاتـم را داد پیرهن داد... زِره داد... عبا داد... آخر.... سرِ خود داد و به ما روضه یِ دَرهم را داد اربعین است ببین رو به غلامش کرده نوکر بی سر وُ پا را به حرم آورده بدتر از بد منم و خوب تویی تا صحنَت... حق مرا هم با دعای مادرم آورده زینب آمد به زیارت ... نَه شکایت امّا... گفت ظالم چه به روز پیکرم آورده سرِ من مثل سرِ تو سرِ بازار شکست مردِ جنگی به غنیمت معجرم آورده روضه یِ آب وعطش ازنَفس انداخت رباب حرمله با خود علیِ اصغرم آورده سرِبازار به اشکِ حرمی خندیدنـد دخترت ناله که زد دورِ هَمی خندیدند مجلس عیش به پا کرده و سرمست شدند کَعبِ نِی خورد لبِ کعبه که می خندیدند دخترت آه کشید و همگی رقصیدند یادِ افتادن مـشک و عَلـَمی خـندیدند نان خشکی طرف قافله ات شد پرتاب وَ شکستند غـرورِ حـرمی خندیدنـد آمده بود یهودی که کنـیزی بخرد داد دردانه عدو را قسمی خندیدند... گفت آتش به دلِ امِّ ابیها نزنید تازیانه به تن غنچه یِ مولا نزنید جابه جا کرده مرا روی دودستش عبّاس می روم راه ... به پهلو و پَرم پا نزنید داستانی شده این گیسوی خاکیِ سرم چنگ بر موی سرِ دختر زهرا نزنید قاتلم زخم زبان خولی و حرمله هاست این همه طعنه به تنهایی طاها نزنید می رسد منتقم خون اباعبــدالله همه باشید به دنبال فرج... جا نزنید حسین ایمانی سلام 👉
تا خانه‌ی تو هست چرا در به در شدن کم لطفی است سائل دست دگر شدن وقتی کریم‌ها سر سفره نشسته‌اند دیگر چرا معطل چندین نفر شدن پروانه وقف کرده پرش را به پای شمع پس راضی‌ام به حالت بی‌بال و پر شدن ما را خریده‌ای, خودمانیم, واقعا کاری نکرده‌ایم به‌جز درد سر شدن جاروکشت نگشتم و دنبال جَلوَتم اوج تقرب است همین رفتگر شدن این دیده تاب دیدن خورشید را نداشت شد قسمتم گدا و "غلام قمر" شدن جا ماندم اربعین و فقط گریه می‌کنم بر طالعم نوشته شده خون‌جگر شدن حق می‌دهم جزع کنی و محتضر شوی سخت است بین هلهله‌ها بی‌پسر شدن رضا قربانی سلام 👉
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ی بند1⃣ کجایی آقا ازت خبر ندارم و هر روز دلم برات بهونه میگیره از یه طرف راه حرم بسته ست از یه طرف پام تو گناه گیره کاظمینی /سامرایی من اسیر غربتم شما کجایی نجفی یا /کربلایی روز اربعین میون موکبایی؟ حالا که حسرت شد قسمت ما فکری کن واسه ما جامونده ها اباصالح التماس دعا/هرکجا هستی/ یاد ماهم باش نجف هستی/کاظمین هستی/کربلا هستی/یاد ماهم باش اباصالح یاد ماهم باش بند 2⃣ کجایی آقا یه لحظه فکرشم نمیکردم گناه من انقده معضل شه دیدن شیش گوشه ی اربابم برام بخاطره مبدل شه تو حرم باز/خالیه جام اربعین رسیده و من هنوز اینجام دیدن تو/شده رویام چقدَر زیارتِ باتو رو میخوام موندم تو دنیای پر از بلا خیلی دلتنگ کربلام آقا اباصالح التماس دعا بند3⃣ کجایی آقا عمود آخرو که میبینی منو مبادا ببری از یاد جای منم سلام بده وقتی چشای خیست به حرم افتاد هرقیامی/هرقعودی تو نمازِ هر زیارتی که بودی تو قنوت یا/هرسجودی دعا کن راه حرم واشه به زودی زیر ایوون یا قبه ی طلا یادی هم کن از دلشکسته ها اباصالح التماس دعا شاعر: و
غمی که اشک مرا در عزای هجران ریخت درون سینه ی من "آه" را دوچندان ریخت شبی ز شرح فراقت به ابرها گفتم سحر نیامده دیدم چقدر باران ریخت عزیزکرده‌ی عالم هنوز در چاه‌ است چه اشک‌ها که از این داغ،پیرِ کنعان ریخت هنوز لیلی‌صحرانشین عزادار است... چقدر چشم تو خون‌گریه در بیابان ریخت بساط کاسبی روزگار..،جذبم کرد همین که سکّه‌ی "شُبهه" به دخل دکّان ریخت حرام باد حلالی که از تو دورم کرد "شکم‌پرست شدن"..،نقشه ای که شیطان ریخت به پیش چشم تو صدبار دست من رو شد تمام آبروی نوکرت به‌قرآن ریخت گناه کردم اگر..،جان "مادرت" بُگذَر به حقِّ یاس کبودی که بین گلدان ریخت تمام ثروت سائِل دو قطره اشکش بود... هزار شکر که پشت درِ کریمان ریخت سری به روضه ی ما هم بزن..،تو را به حسن ع همان کریم که در کامِ کَلب هم نان ریخت قسم به قاسم او گرچه غرق غم هستیم حسن اراده کند،اربعین حرم هستیم شاعر:
ی بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا موکب به موکب میرود با زائران تا کربلا با گریه حسرت میخورم بر آنکه هر سال اربعین شد همقدم با حضرتِ صاحب-زمان(عج) تا کربلا بر پرچم سبزش نوشته یا لَثارات الحُسین(ع) چون از عمو عباس ِ(ع) خود دارد نشان تا کربلا یاد علی اکبر(ع) می افتد تا که می بیند جوان بیتاب؛ گریه میکند با هر اذان تا کربلا تا بر گلوی طفل شش ماهه می افتد چشم او با اشک؛ خیره میشود بر آسمان تا کربلا یادِ رقیه(س)، یادِ آن دردانۂ بی آب و نان بر دست های کودکان داده ست نان تا کربلا هر لحظه یادِ شام حالش میشود آشوب تر از داغ عمّه زینبش(س) شد روضه خوان تا کربلا از داغ تلّ و مقتل و گودال دارد میرود- غرق عطش با هروله بر سر زنان تا کربلا بر خاک می نشیند و می خوانَد از خدّالتریب با هر فرازِ «ناحیه» داده ست جان تا کربلا! شاعر:
🏴نوحه زمینه اربعین حسینی علیه السلام 🏴بند اول اربعینه لاله های کربلا شد کاروانی وارد دشت بلا شد خون جگر زینب قد خمیده بر سر خاک دلبر رسیده۲ سیدی یا شاه عطشان ای حسین جان۲ ای تو قرص ماه تابان ای حسین جان۲ میزنم بر سر در عزای تو قبله ی قلبم کربلای تو صل الله علیک(یا اباعبدالله)۳ 🏴بند دوم جای مادر،میزنم بوسه به خاکت شد چهل روز،زینب تو سینه چاکت میکنم یاد از شمر و خنجر می برید از تو یا اخا سر۲ آمدم از شام ویران ای حسین جان۲ قد کمان و مو پریشان ای حسین جان۲ دیدی از روی نی مرا غمگین خیز و زینب را تو بده تسکین صل الله علیک (یا اباعبدالله)۳ 🏴بند سوم با عطیه جابر آمد بر مزارت بعد غسلی میکند قصد زیارت با تن بی سر گفتگو کرد با سلامی مرگ آرزو کرد۲ السلام ای شاه عریان ای حسین جان۲ خیزو بنگر چشم گریان ای حسین جان۲ گرچه نابینایم عزیز الله گویم از دل لبیک ثارالله صل الله علیک (یا اباعبدالله)۳ 🙏التماس دعای خیر ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک واحد سنگین اربعین امام حسین علیه السلام زبانحال 🏴بند اول چله نشینه تو منم پاشو داداش که اومدم(از کوفه و شام)۲ منزل به منزل رفتم و خوردم شبیه تو داداش(سنگ از روی بام)۲ تو آسمونا دنبالت میگشتم حالا کنار قبر تو نشستم تو رفتی و بعد تو روز به روز من خوردم ترک،یواش یواش شکستم پاشو داداشم،دیدنه من ثوابه بهم بگو که،نبودنت یه خوابه ‌بدونه تو هر،دقیقه هام عذابه (پاشو داداشم،حسین من یا مظلوم) 🏴بند دوم مهمونه تو ای بی سرم از راهه دوری اومدم(ای نور دیده)۲ زخمه تمومه پیکرم من هم شبیه مادرم(قدم خمیده)۲ برگشتم از اسارت ای برادر یک اربعینه که من از تو دورم یک اربعین من طعنه ها شنیدم اما خودت دیدی چقدر صبورم پاشو داداشم،زینب تو رسیده چهل روزه که،سرت رو نیزه دیده ببین موهاشو،حالا دیگه سفیده (پاشو داداشم،حسین من یا مظلوم) 🏴بند سوم شرمنده از روی توام بِین امانت های تو(گم کردم اختر)۲ این شد تموم غصه ام دق کرده بین قصه ام(سه ساله دختر)۲ یه شب بهونت و گرفت برادر سر بریدت و براش آوردن فرشته ها فرشتت و گرفتن اونو به سمت آسمونا بردن پاشو داداشم،اومدم اربعینت ببخش منو که،نشد بشم اَمینِت نشد بیارم،دختر نازنینت (پاشو داداشم،حسین من یا مظلوم) 🙏التماس دعای خیر ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک واحد سنگین اربعین حسینی علیه السلام زبانحال 🏴بند اول پاشو داداش زینب اومده زینبی که قلبش پره درده تو کوفه و شام غم بوده یه اربعین بی تو سر کرده امون از این بی وفا دنیا تو رفتی و من شدم تنها شدم آواره توی صحرا به هر جا که اسمتو بردم از این مَردم من کتک خوردم خودت دیدی کم نیاوردم قد کمونم و ببین به تن نشونم و ببین اشک روونم و ببین 《داداش حسین مظلوم》 🏴بند دوم چهل روز و شب عزیز من با سر تو من همسفر بودم سرت روی نیزه ها دیدم یه اربعین در به در بودم به هر منزل با سرت بودم داداشی دور و برت بودم مراقب دخترت بودم به هر منزل از غمت مُردم خودت دیدی کم نیاوردم تو راهت سنگ جفا خوردم خواهر مضطرو ببین شبیهِ مادرو ببین پیریه خواهرو ببین 《داداش حسین مظلوم》 🏴بند سوم پاشو ببین خواهر اومده سر گذاشته روی مزارِ تو پس از گذشته چهل روزی خسته رسیده کنارِ تو رسیدم اما پریشونم حدیث دوریتو میخونم کنار قبر تو حیرونم یه اربعین ماتم آوردم خبر از شام غم آوردم یه دختر از تو کم آوردم حال خرابم و ببین چشم پر آبم و ببین قلب کبابم و ببین 《داداش حسین مظلوم》 🙏التماس دعای خیر ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
🖤 🏴بند اول: با صد مصیبت آخر پیش تو رسیدم از داغ تو ای داداش صد دفعه بریدم (الان یه اربعینه که، ازت جدا شدم نمیشه باورم سره، مزارت اومدم ۲)😭 همدمم تو بودی رفتی و دادن عذابم عده ای یهودی😭 توی کوچه بازار با اشاره و نگاهاشون میدیدم آزار😭 خیلی غصه خوردم کاشکی عاشورا تو قتلگاه پیشت میمردم سلام داداش، سلام ای عزیز دلم😭 🏴بند دوم: میشناسی منو یا نه؟ با موی سفیدم با قد کمون و با زجری که کشیدم (میلرزه دست و پام هنوز با یاد گریه هاش نپرس ازم رقیه کوو؟ که میمیرم داداش ۲) تکیه گاه دنیام از پا افتادم بدونِت ای دوای دردام کِل کشیدن از دور تا دیدن اسیری مونو مردمای ناجور سنگ و آتیش و خاک بدتر از اونم غم چشای هیز و ناپاک پاشو داداش، پاشو ای عزیز دلم😭 🏴بند سوم: خیلی دله من تنگه واسه یک زیارت واسه دیدنت بازم موندم توی حسرت (الان دو ساله که آقا، حرم نیومدم تو روضه هات حرم حرم، چه قد صدا زدم ۲) حال من خرابه دوری از حرم برای نوکرت عذابه دَقدَم همینه یعنی اربعین گدات ضریحتو می بینه؟ دارم از تو خواهش کربلاتو آقا از ته دلم میخوامش حسین جانم، حسین ای عزیز دلم شعر: (طاها تحقیقی) ملودی: بسیار زیبا❤️