اشعار مناجات با خدا – ماه رجب ، اعتکاف
یا من أرجوه بخوانیم و بیائیم همه
سفره باز است و به دنبال عطائیم همه
یار ما عادتش این است که درهم بخرد
در این خانه چه خوب است گدائیم همه
روسیاهیم ولی رب کریمی داریم
به گدا بودن خود فخر نمائیم همه
روزه داران رجب برگه دعوت دارن
میهمانان خصوصی خدائیم همه
بر گُنه کار فراری چقدر مهلت داد
کرم اوست اگر اهل دعائیم همه
سحر ماه رجب صحن علی دیدنی است
خاک بوس دم ایوان طلائیم همه
بخدا حب علی مرحمت فاطمه است
او نظر کرده که ما اهل ولائیم همه
همه دلگرمی رعیت کرم سلطان است
در پناه حرم امن رضائیم همه
شب جمعه است به گیسوی پریشان سوگند
عاشق یک سحر کرببلائیم همه
چقدر خواهرش از خیمه به گودال دوید
یاد تنهایی او غرق نوائیم همه
دم مغرب دم گودال دم باب الرأس
گوئیا در وسط هلهله هائیم همه
خاک ما را به بهای سر آقا دادند
تا قیامت خجل از آل عبائیم همه
#مناجات_با_خدا
اشعار مناجات با خدا - ماه رجب - اعتکاف
به اختیار خود از اختیار افتادم
گناه کردم و از چشم یار افتادم
قساوت آمد و روزی گریه ام را برد
شبیه مرده شدم یک کنار افتادم
فریب خورده ام از طول آرزوهایم
ز روی جهل در این چاه تار افتادم
گناه و معصیتم آبروی من را برد
کنار اهل دل از اعتبار افتادم
هزار شکر همیشه میان راه خطا
به دام رحمت پروردگار افتادم
خدا کند که ببندد مرا کنار خودش
اگر دوباره به فکر فرار افتادم
هوای باده ی انگور حیدری دارم
دلیل دارد اگر که خمار افتادم
فقیر نان حسینم، خوشم که یک عمر است
به پشت خانه ی این سفره دار افتادم
دوباره روضه ی زینب، دوباره کرب و بلا
دوباره یاد غم آن دیار افتادم
**
برادرم تو نبودی و یکه و تنها
میان خنده ی چندین سوار افتادم
هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی و من
هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم
چقدر رأس تو بر نی دل مرا خون کرد
چقدر پشت سر نیزه دار افتادم
#مناجات_با_خدا
محمد جواد شیرازی
شده کارم پیاپی و مادام
ذکر یاذالجلال والاکرام
طلب عفو دارم این ایام
مِن جمیع الذنوبِ والآثام
یا من أرجوه ، عشق حیدر را
واصرف از اعتقاد من شر را
أعطنی کلَّ خیر ، کوثر را
أعطنی جرعه جرعه ساقی ! جام
گر غریبم گر آشنا هستم
گر اسیرم اگر گدا هستم
از یتیمان مرتضی هستم
کیست غیر از علی ابوالایتام
بت اگر چوب با تبر بهتر
ضربه را گاه بیشتر بهتر
بت شکن حیدر است اگر بهتر
بشکند از سر قریش اصنام
بی علی در گلو فغانی نیست
در گلوی مناره جانی نیست
بی علی هیچ جا اذانی نیست
گر صداها رها شود بر بام
أشهدُ أنَّ از علی دینم
چون علی دیده ام خدابینم
أشهدُ أنَّ حیدر آیینم
أشهدُ أنَّ مرتضی اسلام
در جزا بی علی عبوری نیست
بی علی شادی و سروری نیست
تا نخواهد شراب و حوری نیست
بی علی جنت است بی إِنعام
هستِ حیدر به هستِ فاطمه است
تا علی پای بست فاطمه است
نار و جنت به دست فاطمه است
او نخواهد نمی کند اقدام
#مناجات_با_خدا
محسن ناصجی
گناه، پشتِ گناه و گناه، پشت گناه
چه توبه ای؟! که فقط هست آه، پشت گناه
جوانی است زمان رسیدن به خدا
جوانی ام همه اش شد تباه، پشت گناه
رجب گذشت... یکی هم به داد من برسد
چرا که نیست دلم رو به راه، پشت گناه
رسید سوی من آقا و رفت از دستم
دوباره روزی دیدار ماه، پشت گناه
حکایتی است پر از دردِ خنده عاشقی ام
دو چشم خیسِ نشسته به راه... پشت گناه!
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم
به پیش یار شدم رو سیاه، پشت گناه
گناه هیچ کسی نیست، با خودم قهرم
همیشه رفته سر من کلاه، پشت گناه
چقدر گفتمت ای دل برو به کرب و بلا
حرم نرفته شدی بی پناه پشت گناه
#مناجات_با_خدا
محمد جواد شیرازی
یارم نگاه بر دل این روسیاه کن
رحمی به حال سینۀ پر سوز و آه کن
من از همه فراریام و از تو شرمسار
کاری برایِ بندۀ بی سر پناه کن
خیلی به قول و توبۀ من اعتنا نکن
این بار لطف کن تو مرا سر به راه کن
من از گناه خسته شدم ، من بریدهام
فکری به حال توشۀ پر از گناه کن
من با حسین آمدم این بار ای خدا
جانِ حسین حال مرا رو به راه کن
یارب به ذکر العطشِ دختر حسین
من تشنۀ نگاه توام ، یک نگاه کن
ــــــــــــــــــ
گفتم حسین، اشک غزل هم درآمده
انگار بین مجلس ما مادر آمده
هرجا که حرفی از عطش و کربلا شده
گریهکنان و سینهزنان خواهر آمده
سرها به پایِ عمۀ سادات ریخته
دنبال او ببین چقدَر بی سر آمده
لب تشنه و غریب «جواد محمدی»
در جمع دوستانِ قدیمی خوش آمدی
آه ای رفیق «مهدی اسحاقیان» ببخش
رفته اگر ز خاطرمان یادتان ببخش
از دوری و فراق شما خسته ایم ما
دل به دعایِ خیر شما بسته ایم ما
ما بی وفا ولی به وفایِ شما خوشیم
بی چارهایم ، ما به دعایِ شما خوشیم
شبهایِ جمعه کربُبَلا یادمان کنید
پیشِ حسین ، یاد رفیقانتان کنید
بالحسینِ الهی العفو ….
#مناجات
#شاعر؟
#سبک_زمینه_حضرت_زینب_س
#بانوی_حجب_و_حیا
🏴بند اول:
بانوی حجب و حیا
زینتِ آل عبا
من فدای غربتت
خواهرِ خونِ خدا
چه مصیبت ها کشیدی در زمینِ کربلا
پیشِ چشمت سر بریدند از حسین در قتلگا
آه و واویلا
تشنه و بی حال
کشتنش او را
در تَهِ گودال
آه و واویلا
🏴بند دوم:
بردنت بازار شام
غصه ها دیدی مُدام
بر تو و آلِ حسین
میزدند سنگ ها زِ بام
شادی و بزمِ شراب و خیزران و تشتِ زر
قلبِ خونت را شکست و بر وجودت زد شرر
آه و واویلا
از اهانت ها
شد سفید مویت
از جسارت ها
آه و واویلا
📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
.
#واحد
#وفات_حضرت_زینب
واحد حماسی حضرت زینب (س)
بند اول
بنت الزهرا، صبرالکبری
پیغمبره کربلا تویی یا زینب
دختر ماه، عصمت الله
فریاد عدالتخواه تویی یا زینب س
ای عفیفه عالمه/ ای فصیحه فاهمه
ای تکرار فاطمه س/زینب س ۲
ای ستون خیمه ها/قهرمان کربلا
زینت آل عبا / زینب س ۲
نور تو نورالهدی زینب س
خواهر خون خدا زینب س
بند دوم
حیدر هیبت،کوه غیرت
روح تو روح عزت ،جانم زینب
با صلابت ، شور نهضت
بانوی قدر قدرت ، جانم زینب
هست ما از هست تو/کار عالم دست تو
عالمی پابست تو زینب زینب
زن تویی، مادر تویی،/از ملائک سر تویی
زینت حیدر تویی زینب زینب
مانده با تو کربلا زینب
خواهر خون خدا زینب
بند سوم
صاحبْ اعجاز،قبله ی راز
مکتب تو آدم ساز زینب زینب
بنت الکرار،ذکر الاحرار
دل تو گنج الاسرار زینب زینب
ای حماسه آفرین /علت احیای دین
بنت ام المومنین زینب زینب
چادرت حبل المتین/بنده ات روح الامین
بانی هر اربعین زینب زینب
سفره دار کربلا زینب
خواهر خون خدا زینب
#مرتضی_سراوانی
#راضیه_جبه_داری
👇
.............................................
#حضرت_زینب_س_وفات
شعله آه مرا هر دلی ادراک کند
دود آن رخت عزا بر تن افلاک کند
یوسفی بود مرا پیرهنی باقی ماند
تا که تشریح غم سینه صد چاک کند
جان اگر هم بدهم پیرهنش را ندهم
کاش یارم به همین جامه مرا خاک کند
دست از چاک گریبان نکشیدم بی او
کاش دستش برسد اشک مرا پاک کند
بی رمق خسته دویدیم به غارت نرویم
صید را دیدن صیاد چه چالاک کند
سر او را که شکستند شکستم من هم
آیینه می شکند جامه اگر چاک کند
خیزران بود و لب و آیه تطهیر شراب
یاد آن مرثیه خون بر جگر تاک کند
شاعر: #موسی_علیمرادی
.
[ #درخواست ]
ما اینجا #تبلیغ و #تبادل نداریم
که شما اذیت نشید ..!
پس کانال رو ،
به دوستانتون معرفی کنید ❤️
ثوابش هم نصف نصف ! ☺️
@babollharam
@babollharam
@babollharam
#پانزدهم_رجب
#شهادت_حضرت_زینب_علیها_السلام28
#مهدوی
سبک سنتی
یا صاحب الزّمان هستی جان بر لب
در دل داری داغ عمّه ات زینب
صاحب عزایی
امّا کجایی
یا صاحب الزّمان آجرک الله.....
🌸🌸🌸🌸🌸
عمّه ات شد عمری مأنوس محنت
از همان کودکی دیده جسارت
دیده کوچه را
با چشم دریا
یا صاحب الزّمان آجرک الله.....
🌸🌸🌸🌸🌸
دیده در پشت در ، داغ مادر را
دیده بین طناب ،دست حیدر را
خانه ی مولا
پر شد از اعدا
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
🌸🌸🌸🌸🌸
او دیده یک شکاف بر سر بابا
هم در طشتی دیده خون حسن را
محنتکشیده
قدّش خمیده
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
🌸🌸🌸🌸🌸
او بوده شاهد داغ کربلا
دیده مصائب روز عاشورا
بر نیزه دیده
رأس بریده
یا صاحب الزّمان آجرک الله
🌸🌸🌸🌸🌸
دیده او عبا و جسم اکبر را
دیده جراحت کام اصغر را
بین دو دریا
کشته شد سقّا
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
🌸🌸🌸🌸🌸
دیده برادر را در بین اعدا
افتاده بی سر در گوشه ی صحرا
شدصدپاره تن
ندارد کفن
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
🌸🌸🌸🌸🌸
به او جسارت شد در عصر ِ غارت
شد قسمت گل زهرا اسارت
شد او همسفر
با خصم حیدر
یا صاحب الزّمان آجرک الله.....
🌸🌸🌸🌸🌸
وای از جنایات دروازه ی شام
بردند عمّه ات را بین ازدحام
گردیده مضطر
ناموس حیدر
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
🌸🌸🌸🌸🌸
گردید چراغانی، شهر دشمنان
می رقصیدند همه ،دور کاروان
به صاحب_عزا
خندیدند اعداء
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
🌸🌸🌸🌸🌸
باده ی مجّانی، سر ِ گذرها
شنید عمه ی تو خیلی ناسزا
قلبش را شکست
طعنه ی یک مست
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
🌸🌸🌸🌸🌸
دور آن گل های قامت خمیده
بر روی نیزه بود رأس بریده
رفتند با آزار
در بین بازار
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
🌸🌸🌸🌸🌸
در کوی یهودی، از بغض ِ حیدر
زدند هر گل را با سنگ و خاکستر
رأس شاه دین
افتاد بر زمین
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
🌸🌸🌸🌸🌸
بردند عمّه ات را در بزم شراب
لب قاری زخمی شد پیش رباب
با چوب ِ یزید
از لب خون چکید
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#زمزمه یا #واحد_سنگین روضه ای شهادت #حضرت_زینب کبری سلام الله علیها
#وفات_حضرت_زینب
#ام_المصائب_زینبم
🏴بند اول
ام المصائب زینبم
اونکه بلا دیده منم
اونکه به غم اسیره و
کرب و بلا دیده منم
ام المصائب زینبم
مادر رنج و غصه هام
یه سال و نیمه میگذره
که غصه داره کربلام
یه سال و نیمه
که گریه میکنن با من اهل مدینه
یه سال و نیمه
که بی قراری میکنه دلم تو سینه
بگم من از کدوم غمام
که گفتنش سخته برام
ظاهر من نشون میده
که پیر دشت کربلام
(ام المصائب زینبم)
🏴بند دوم
من دیدم از روی جفا
هجده سرو رو نیزه ها
با دسته بسته رفتم از
کربلا تا شام بلا
با تازیونه و به زور
رد شدم از محله ها
زخم زبون شنیدم از
اون شامیای بی حیا
یه سال و نیمه
که میگذره از اون روزای تلخ برا من
یه سال و نیمه
که مونده آثار کبودی روی این تن
چی بگم از شام بلا
چی بگم از نامحرما
بزم یزید بی حیا
چشای هرزه ی اونا
(ام المصائب زینبم)
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
✅ زمینه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
🔻 کاری از داود قاضی
1️⃣ بند اول
با یه دله خون ، با چشم گریون
هی داره میخونه ، با دست لرزون
حسین حسین جان ، داد از جدایی
سالار زینب ، داداش کجایی
با یه پیرهنی که پره خونه
زیر آفتاب روضه میخونه
برادرم حسین حسین جان
ای بی کفن حسین جان
دور از وطن حسین جان
رفتی و تنهام گذاشتی
خونین دهن حسین جان
جانم حسین حسین جان
2️⃣ بند دوم :
یادم نمیره ، ای عشق خواهر
با لبای تشنه ، بودی برادر
با چشم پر خون ، اشکام و دیدی
وقتی تو گودال ، پا میکشیدی
توی گودال بی کس و تنها
زیر نیزه و خنجر اعدا
تو روفتی و من رفتم از حال
راس تو روی نیزه
تنت به روی خاکه
زینب برات بمیره
جسم تو چاکه چاکه
3️⃣بند سوم
یک سال و نیمه ، که روضه خونه
با گریه میگه ، داد از زمونه
داداش نبودی ، در بین انظار
ما رو میبردن ، تو کوچه بازار
حرمت زینب و شکستن
دستای بچه هات و بستن
میخندیدن به اشک چشمام
تو مجلس شراب و
من بودم و عذاب و
گهواره رو آوردن
وای از دل رباب و
#شهادت_حضرت_زینب سلام الله علیها
#زمینه
#امام_کاظم_نوحه
#حضرت_موسی_بن_جعفر_نوحه
#نوحه
سینه ها از غم لبالب
فاطمه گریونه امشب
میرسه از کنج زندان
ناله خلصنی یارب
رو تن نیمه جونش
جای زخم زنجیره
بی کس و تنها ای وای
تو غریبی میمیره
تسلیت یا معصومه
لحظه های آخرش بود
جای پا روی پرش بود
زیر ضرب تازیانه
یاد زهرا مادرش بود
چشم تارش دریا بود
تو غریبی تنها بود
وقتیکه سیلی میخورد
رو لبش یا زهرا بود
تسلیت یا معصومه
روی خاک افتاده بودو
میرسید عِطر حبیبش
تشنه بود و گریه میکرد
از غم جد غریبش
یاد عاشورا بودو
روضه میخوند از گودال
راس جدش رو نیزه
پیکرش میشد پامال
تسلیت یا معصومه
#عبدالزهرا
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5800759920622046283.mp3
1.3M
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شور
#امام_کاظم_شور
#شو
از نفساز نوا افتادم / کُنجمطمورههاافتادم
منوازبسشکنجهدادن/ دیگهازدستوپاافتادم
نمیتونمبلندشماز جام / غُلوزنجیرهبهدستوپام
ازعدوبسکهسیلیخوردم/ دیگهسوییندارهچشمام
شبیهمادرم/ زخمیهپیکرم /عَبامه بسترم
امان امان امان
وارثکربلام/ شبیهعمههام/ کبودهسرتاپام
امان امان امان
سیّدناالمظلوم/ سیّدناالشهید/ سیدناالغریب
آقام آقام آقام
-------------------------------------------------
صورتممثلگُلپژمُرده/ خاطرمشدمُدامآزُرده
کیدیدهروزهداریجُزمن/ جایافطاریسیلیخُورده
غمودردوبلا پیرمکرد/ اونکهگفتناسزاپیرمکرد
شاهدمقطرههایاشکام/ روضهیکربلاپیرمکرد
منو یهودیا/ میزدناز جفا/ با تازیانه ها
خدا خدا خدا
جدّمو بیهوا /زدنحرامیا /بانیزه ازقفا
خدا خدا خدا
سیّدناالمظلوم/ سیّدناالشهید/ سیدناالغریب
آقام آقام آقام
-------------------------------------------------
تو دلِقتلگاهغوغابود /سر رویِزانویِزهرابود
زیر بارون تیرونیزه/ یهتن بیرمق پیدابود
آهزینببهآسمانمیرفت/ شمرمیآمدوسنانمیرفت
بدنشماندهبوددرگودال/ سراوبرسر سنان میرفت
یهعدّهاومدن/ توفکرغارتن /شدعریانبدن
حسین حسین حسین
عزیزِ مادرم /تشنهی پرپرم /شهید بیسرم
حسین حسین حسین
سیّدناالمظلوم سیّدناالشهید سیدناالغریب
آقام آقام آقام
-------------------------------------------------
#محمد_قاسمی
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
کسی بدون دلیل از صدا نمیافتد
لب کلیم ز سوز دعا نمیافتد
کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود
به دست بسته شده، از عطا نمیافتد
اگر چه خاک نشسته به روی لبهایت
عقیق، پا بخورد از بها نمیافتد
مگر چه گفته به تو این زباندراز یهود؟
همیشه از دهنش ناسزا نمیافتد
چه آمده به سرت پنجه میکشی بر خاک؟
به هر نفس، لب تو از ندا نمیافتد
به سینهای که لگد خورد پشت در سوگند
بدون درد سر این ساق، جا نمیافتد
کسی که در تن او پیرهن شده پاره
به یاد بیکفن کربلا نمیافتد
تو گیر یک نفر افتادهای چنین شدهای
تن تو در گذر گرگها نمیافتد
پس از سهروز تو را عدهای کفن کردند
سر بریدهی تو زیر پا نمیافتد
سنان و شمر به هم با اشاره میگفتند:
مگر که نیزه نخورده؟ چرا نمیافتد؟
ز دور حرمله میگفت گودی حنجر
حسین نحر نگردد ز پا نمیافتد
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
مُردم ز غربت تا شبِ تارم سحر شد
تنها غُل و زنجیر از حالم خبر شد
درد و بلایِ شیعه را بر جان خریدم
من ضربه ها خوردم که این رَه بی خطر شد
از این قیامی که دگر شکل رکوع است
طوبایِ این مذهب همیشه بارور شد
قعرِ سجون در پنجه هایِ سردِ زندان
آهم به هر دیوار خورد وبی اثر شد
سِندی چه آورده سرم شیعه نداند
از چه ز خون آبه همیشه دیده تر شد
از خون ِ رویِ کعبِ نی پیداست کامل
بر ضربه هایش دستهای من سپر شد
از بسکه پیچیده به دورم تازیانه
از چادرِ مادر لباسم پاره تر شد
سر پنجه های آهنین چکمه هایش
بر پهلویم کاری شبیهِ میخ در شد
سربسته گویم بی ادب حرفِ بدی زد
با ناسزاهایش غرورم شعله ور شد
گر مویِ پیشانی بهم می ریخت اما
شکل محاسن از سرم آشفته تر شد
در دستِ این نامرد چون گودیِ گودال
حتی بلندیِ محاسن، درد سر شد
درپیشِ چشمِ مادرم سر را بریدند
ازاین مصیبت مادر ما نوحه گر شد
وقتی که با ضربه جدا می کرد سر را
فریادهایِ «یا بنی» بیشتر شد
«نَحنُ رَضَضنَا الصَّدر بعد الظّهر »یعنی
زیرِ سمِ مرکب بدن زیر و زِبَر شد
دنبالِ گیسویِ پریشانی به نیزه
در کوچه و بازار زینب در به در شد
زینب کجا و سکّویِ برده فروشان
در مَعرَضِ چشمان صدها رهگذر شد
رأسِ بریده چند جا خون گریه کرده
در مجلسِ نامحرمان حرفی دگر شد
لبهایِ خشکی که ضریحِ مصطفی بود
بازیِ دستِ خیزران در تشتِ زر شد
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
حال زارش را ببین حال بکایش را ببین
بین این زندان بی روزن صفایش را ببین
زحمت زنجیر دارد در قنوت نافله..
باهمین دست ورم کرده دعایش را ببین
سرفه های خونی اش بدکاره را هم پاک کرد
در مریضی هم دم مشکل گشایش را ببین
یک نفر میگفت موسی رفته از زندان مگر؟!
یکنفر میگفت نه! زیر عبایش را ببین!
آن امامی که به تخت عرش اعلی می نشست
در سیه چالش بیا امروز جایش را ببین
آنقدر زنجیر سنگین بود ساقش خرد شد
دل اگر داری خودت اوضاع پایش را ببین!
دست بر دیوار سنگی زد رخش آتش گرفت
نوکر زهرا!گریز روضه هایش را ببین
لیله القدر نبی در پشت در آتش گرفت
دستهای شرمسار مرتضایش را ببین
چادر زهرا پرش به چادر زینب گرفت
از مدینه روضه های کربلایش را ببین
سنگ خورد و مشت خورد و به نماز شب نشست
در سجود این خدای غم خدایش را ببین..