بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
کسی بدون دلیل از صدا نمیافتد
لب کلیم ز سوز دعا نمیافتد
کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود
به دست بسته شده، از عطا نمیافتد
اگر چه خاک نشسته به روی لبهایت
عقیق، پا بخورد از بها نمیافتد
مگر چه گفته به تو این زباندراز یهود؟
همیشه از دهنش ناسزا نمیافتد
چه آمده به سرت پنجه میکشی بر خاک؟
به هر نفس، لب تو از ندا نمیافتد
به سینهای که لگد خورد پشت در سوگند
بدون درد سر این ساق، جا نمیافتد
کسی که در تن او پیرهن شده پاره
به یاد بیکفن کربلا نمیافتد
تو گیر یک نفر افتادهای چنین شدهای
تن تو در گذر گرگها نمیافتد
پس از سهروز تو را عدهای کفن کردند
سر بریدهی تو زیر پا نمیافتد
سنان و شمر به هم با اشاره میگفتند:
مگر که نیزه نخورده؟ چرا نمیافتد؟
ز دور حرمله میگفت گودی حنجر
حسین نحر نگردد ز پا نمیافتد
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
مُردم ز غربت تا شبِ تارم سحر شد
تنها غُل و زنجیر از حالم خبر شد
درد و بلایِ شیعه را بر جان خریدم
من ضربه ها خوردم که این رَه بی خطر شد
از این قیامی که دگر شکل رکوع است
طوبایِ این مذهب همیشه بارور شد
قعرِ سجون در پنجه هایِ سردِ زندان
آهم به هر دیوار خورد وبی اثر شد
سِندی چه آورده سرم شیعه نداند
از چه ز خون آبه همیشه دیده تر شد
از خون ِ رویِ کعبِ نی پیداست کامل
بر ضربه هایش دستهای من سپر شد
از بسکه پیچیده به دورم تازیانه
از چادرِ مادر لباسم پاره تر شد
سر پنجه های آهنین چکمه هایش
بر پهلویم کاری شبیهِ میخ در شد
سربسته گویم بی ادب حرفِ بدی زد
با ناسزاهایش غرورم شعله ور شد
گر مویِ پیشانی بهم می ریخت اما
شکل محاسن از سرم آشفته تر شد
در دستِ این نامرد چون گودیِ گودال
حتی بلندیِ محاسن، درد سر شد
درپیشِ چشمِ مادرم سر را بریدند
ازاین مصیبت مادر ما نوحه گر شد
وقتی که با ضربه جدا می کرد سر را
فریادهایِ «یا بنی» بیشتر شد
«نَحنُ رَضَضنَا الصَّدر بعد الظّهر »یعنی
زیرِ سمِ مرکب بدن زیر و زِبَر شد
دنبالِ گیسویِ پریشانی به نیزه
در کوچه و بازار زینب در به در شد
زینب کجا و سکّویِ برده فروشان
در مَعرَضِ چشمان صدها رهگذر شد
رأسِ بریده چند جا خون گریه کرده
در مجلسِ نامحرمان حرفی دگر شد
لبهایِ خشکی که ضریحِ مصطفی بود
بازیِ دستِ خیزران در تشتِ زر شد
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
حال زارش را ببین حال بکایش را ببین
بین این زندان بی روزن صفایش را ببین
زحمت زنجیر دارد در قنوت نافله..
باهمین دست ورم کرده دعایش را ببین
سرفه های خونی اش بدکاره را هم پاک کرد
در مریضی هم دم مشکل گشایش را ببین
یک نفر میگفت موسی رفته از زندان مگر؟!
یکنفر میگفت نه! زیر عبایش را ببین!
آن امامی که به تخت عرش اعلی می نشست
در سیه چالش بیا امروز جایش را ببین
آنقدر زنجیر سنگین بود ساقش خرد شد
دل اگر داری خودت اوضاع پایش را ببین!
دست بر دیوار سنگی زد رخش آتش گرفت
نوکر زهرا!گریز روضه هایش را ببین
لیله القدر نبی در پشت در آتش گرفت
دستهای شرمسار مرتضایش را ببین
چادر زهرا پرش به چادر زینب گرفت
از مدینه روضه های کربلایش را ببین
سنگ خورد و مشت خورد و به نماز شب نشست
در سجود این خدای غم خدایش را ببین..
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#علی_اصغر_یزدی
چشمی که از داغ عزایش هر سحر تر نیست
لایق برای دیدنش فردای محشر نیست
زندان عقول ناقص مستان قدرت بود
زندان مکانی هست که موسی بن جعفر نیست
حتی زن بد کاره هم ایمان به او آورد
تا صورتش را دید فهمید او ستمگر نیست
زنجیر ها با شوق جسمش را بغل کردند
آنقدر که جایی برای بوسه دیگر نیست
از روزه هایش، «روضه» ی شلاق بدتر بود
از درد هایش ،ضعف جسمانیش بهتر نیست
خورشید را بر تخته ای کوتاه می بردند
تابوت او دست کم از شمشیر و خنجر نیست
**
در روز عاشورا برای اشک ثارالله
قطعا دلیلی بهتر از لبخند اصغر نیست
در آن هیاهو یک مسیحی گفت: ای مردم!
این جسم خونین جسم فرزند پیمبر نیست؟
اسلام را در روز روشن زیر پا بردند
شاید گُمان کردند در گودال مادر نیست
زینب نگاهی کرد سوی علقمه وقتی
می خواست در محمل رَوَد اما برادر نیست
https://farsnews.ir/my/c/122339
برخورد قاطع با ترویج بیدینی توسط بعضی سلبریتیها.
دوستان لطفاً
به لینک بالا مراجعه و حمایت کنند.
🆔 @babollharam
💠 سبک واحد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام 💠
چهارده ساله تو زندونه
زیر بار زنجیر
هو المَسجونُ المُعَذَّب فی
ظُلَمِ المَطامیر
چهارده ساله دلش خونه
خسته از زمونه
چهارده ساله همش زیره
ضرب تازیونه
چهارده ساله مثه زهرا
قامتش کمونه
رضا ومعصومه ش پریشونن
که حال بابارو نمیدونن
برازخم دوریه از بابا
زمین وزمونم نمکدونن
امون ای دل آه وواویلا
چهارده ساله که خورشیدو
روشنی نداده
چهارده ساله که زخمایِ
تو دلش زیاده
چهارده ساله تک وتنها
همزبون نداره
چهارده ساله غریبونه
بالباس پاره
چهارده ساله دوتا چشماش
ابرای بهاره
گاهی یاد زهراس توی گریه
گاهی یاد دردای رقیه
لعن الله بنی العباس
لعن الله بنی امیه
امون ای دل آه وواویلا...
حالا موقع رهاییِ
از قفس رسیده
رضا بابارو توی هفت تا
کفن پیچیده
بمیرم واسه غریبیه
پاره پاره پیکر
توکربلا شد کفن واسه ش
تیر وتیغ وخنجر
میزد به سینه میگف زهرا
ای غریب مادر
یه مجروحِ زخمی که بی حاله
آقام تشنه لب بین گوداله
سکینه زیر ضرب کعب نی
صدا میزد بابا رو با ناله
امون ای دل آه وواویلا...
#واحد_98_شهادت_امام_کاظم_ع
#محمدرضا_طالبی.
بند اول
به درد ما تویی فقط، اقا معالج۲
دست منو دامان تو باب الحوایج۲
این شبا غرق گریه و به شور وشینم۲
حس میکنم الان توصحن کاظمینم،به شوروشینم...
عزای تو شده عزیز قلب حیدر
به سینه میزنم برات، موسی ابن جعفر
امضا بکن امشب اقا، باسوز وفریاد
یه کربلا، یه مشهد و پنجره فولاد۲
باب الحوایج سیدی، موسی ابن جعفر
بند دوم
دیدن این صحنه چقدر،خدایی سخته۲
تن عزیز فاطمه،به روی تخته۲
سندی شاهک لعین،دستاشو بسته۲
فشار زنجیر ساق پاهاشو شکسته۲
صدامیزد بالب روزه بچه هاشو،
نبود یه کاسه اب که تر کنه لباشو،
کسی اقا رو اینجوری غریب ندیده،
از ضرب تازیانه قامتش خمیده۲
باب الحوایج سیدی موسی ابن جعفر
بند سوم
تو این سیاه چال بلای قوم کافر۲
از زهر کینه من شدم نحیف ولاغر۲
کسی نمیشنوه تو این زندان صدامو۲
غل وزنجیر شکست خدا. دست و پاهامو۲
اسم غل وزنجیر اومد،اشک وشکوفه
بازم یاد اقا اومد بازار کوفه،
دستای زینب بسته بود بین عوامی،
میرقصیدن از روی بام، زنای شامی۲
باب الحوایج سیدی موسی ابن حعفر
#واحد_98_شهادت_امام_کاظم_ع
#رسول_نصر
#امام_کاظم علیهالسلام
#زمینه
🔹روضۀ خونگی🔹
گداى خونۀ آقا موسىبنجعفرم
دردم دوا میشه، تا كه اسمش رو مىبرم
روضۀ خونگی، برکت خانوادمه
بیرق روضهمون، چادرسیاهِ مادرم
اى خاطرات شیرینِ زندگیم
مشکلگشای اجدادم از قدیم
بابُ الحوائجِ اِلی الله، ای کریم
یاد اشک روی گونههای مادر
توى مشكلاتم مىخونم با باور
«نَحنُ فِی اَمانِ موسىبنجعفر»
«نَحنُ فِی اَمانِ موسىبنجعفر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو ابر رحمتى، تو آسمون قلب من
خورشید عزتى، هم ظاهراً هم باطناً
تو سر پناهمى، بهشت عالم حرمت
نور ولايتى، نور دل ابالحسن
اى خادم درگاه تو جبرئیل
آب سقاخونهت آب سلسبیل
به ضریح نگاه تو بستم دخیل
آبرو به من میدی تو روز محشر
اى دعاى خیر تو پناه نوكر
«نَحنُ فِی اَمانِ موسىبنجعفر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
كبوتر دلم، پر زده سمت كاظمین
رهتوشۀ منه، اشكاى جارى از دو عین
سلام اولم، اَلسلامُ عَلَى الرّضا
سلام آخرم، اَلسلامُ عَلَى الحُسین
«حَلیف السَّجدَةِ الطّویلة» اى غریب
ذكر حسین حسین رو لب اَمَّن یُجیب
زخم تنت روضهخونِ شیبالخضیب
بهشت منه روضۀ شاه بىسر
اعتقاد من بوده و هست تا آخر
«نَحنُ فِی اَمانِ اولاد حیدر»
شاعر و نغمهپرداز: #حسین_حاجی
💠 غزل مصیبت امام کاظم علیه السلام
دلگیر شد دریا،تلاطم می کند گاهی
"اشکم" مرا رسوای مردم می کند گاهی
بیچاره "چشمانم" تمام عُمر را لال است
نامت که می آید تَکَلُّم می کند گاهی
این بار بُنجُل را نخر..،باشد..،نگاهی کن
"معشوقه" به "عاشق" ترحم می کند گاهی
وقتی کبوترهای بامت آنقَدَر مستَند
حتّی کلاغی میل گندم می کند گاهی
وقت اذان،جبریل بالش را به خاکت زد
اینگونه او قصد تیمُّم می کند گاهی
شب ها دلم مثل کبوتر های صحن تو
گاهی هوای مشهد و قم می کند گاهی
دختر ز داغت سالیان سال باریده
دختر نمی خندد..،تبسّم می کند..،گاهی
با روضه های تو چُنان می سوزد آن دم که
زندان سردی را تجسّم می کند گاهی
از بس تمام عمر با غم همنشین بودی
"تقویم" میلادِ تو را گُم می کند گاهی
#شعر_98_شهادت_امام_کاظم_ع
#بردیا_محمدی
.
💠 شعر شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
مرا به ظلمت زندان ستاره لازم نیست
به غیر مرگ مرا راهِ چاره لازم نیست
به ناسزا زده ای بر دلم شرر ای خصم
دگر شکنجه و طعنه دوباره لازم نیست
اگر زدی تو، دگر بر رخم مزن سیلی
دلم شکسته به جانم شراره لازم نیست
مرا زدی و به یاد رقیه(س) افتادم
اسیر سلسله ام سنگ خاره لازم نیست
به یاد عمه ی سادات بعد عاشورا
بزن مرا که اسیرم شماره لازم نیست
برای پیکر جدّم حصیر آوردند
بر این خمیده بجز تخته پاره لازم نیست
سخن رسید به ذکر حسین و در اینجا
حدیث قافله شد استعاره لازم نیست
سخن خلاصه کند شاعرت ولی این بار
حدیث بانگ رحیل است اشاره لازم نیست؟
اگر در اول راهی میار طفلت را
به دشت کرببلا شیرخواره لازم نیست
اگر قرار به تاراج خیمه ها باشد
برای کودکتان گاهوراه لازم نیست
بگو به دخترک نازدانه ات ارباب
میار دخترکم گوشواره لازم نیست
حرامیان که ندانند اسب تازیدن
ز کینه بر بدن پاره پاره لازم نیست
و حرف آخرم این است از مصیبت تو
اگرچه روضه ی باز و اشاره لازم نیست
برای اهل طریقت بخوان تو آیه حسین
دگر تلاوت دارالاماره لازم نیست
#شعر_98_شهادت_امام_کاظم_ع
#جواد_محمودآبادی
#زمینه_شور
#شهادت_امام_کاظم(ع)
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
خسته و محزونه،گوشه ی زندونه ،امام کاظم(ع)
به روی ماهش هست ،اثر سیلیه ،سندی ظالم
.....
بسکه عذاب کشیده
دیگه قدش خمیده
به زیر تازیونه
اهانت ها شنیده
یه عمر فقط اسارت
همش دیده جسارت
از دست این یهودی
تنش داره جراحت
غریب ،امام کاظم(ع)
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند 2⃣
این لحظه ها دیگه ،رمق نداره و ،میسوزه تو تب
مثه مادر داره ،دعای مرگش رو ،هر دم روی لب
.....
از این زمونه سیره
با غصه ها میمیره
به روی دست و پاهاش
جای و غُل و زنجیره
شده بهارش خزون
میره با قد کمون
از اثر زهر کین
لباش شده پر از خون
غریب ،امام کاظم(ع)
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند3⃣
از تشنگی شده،لباش ترک ترک ،این دم آخر
اشهد میخونه و ،می کنه یادی از ،غریب مادر
......
می افته روی خاکا
میزنه هی دست و پا
یاده جدش میخونه
روضه هایی کربلا
میخونه روضه ی آب
به یاد طفل رُباب
که با تیر سه شعبه
اصغر و کردن سیراب
حسین ،عزیز زهرا(س)
💠💠💠💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#ناصر_اسماعیل_نسب.
💠 سبک سرود مبعث حضرت رسول اکرم (ص) 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ صادق
از برکت نور نبی، روشن شده غار حرا
امشب میرم تا مدینه، همراه با کبوترا
مژده بدید که بعثته، پیغمبر خاتم اومد
عطر خوش محمدی، بر جان این عالم اومد
یااب الزهرا یا رسول الله
مولای ما محبتش، تو عالمین زبونزده
امشب شب سروریه، ختم الرسل محمده
عید سعید مبعثه، شاد دل اهل جهان
تبریک بگید آی عاشقا، به محضر صاحب زمان
یا ابا الزهرا یا رسول الله
#سرود_
#صادق_اویسی
.
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5845965765672438542.mp3
665.2K
💠 سبک سرود عید مبعث و مدح امیرالمومنین علی علیه السلام 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ صادق اویسی⭐️
امشب دلم شده شیدا
میرم تا آسمون بالا
غار حرا چراغونه
وقت رسالت مولا
امشب غصه میمیره
دیگه شبهای تیره،سرشد
نامه تو دستای جبریله
شب بعثت پیمبر شد
حالا که دیگه مبعث اومده
ذکر رو لبم، یامحمده
یا محمدا
وقتیکه با علی باشم
خیلی بعیده تنهاشم
انقد علی علی میگم
تو قلب فاطمه جاشم
بازم مثل همیشه_قلب زارمو میشه، صاحب
حک میشه روی این سینه
یا علی ابن ابی طالب
ماه رجبه، خوابت نبره
ماه مستی با، ذکر حیدره
"یاعلی مدد یاعلی مدد"
نام قشنگ مولارو، مستانه میزنم فریاد
وقتی علی علی میگم، یعنی دلم نجف میخواد
قلبم حیدر آباده، بازم میزنم باده، مستم
میگم بازم با این حالم
عبد مرتضی علی هستم
قاهرالعدو، والی الولی
یااب الحسن، مرتضی علی
"یاعلی مدد"
تا وقتی حیدرو داریم، سینم سپر سرا بالاس
تا نوکر علی هستیم، پیشوند اسمامون آقاس
با این قلب آماده، آقاجون بهم داده، بالو
یعنی ایشالا میبینم
بازم اربعین امسالو
من که عاشق مهربونیشم
با اسم علی زیر و رو میشم
"یاعلی مدد"
#سرود_
#صادق_اویسی
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5845965765672438492.mp3
399.6K
💠 سبک 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ علی حاجیان فر⭐️
#سرود_عید_مبعث۱۳۹۹
✍ #علی_حاجیان_فر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب ، شب مبعث یاره
دیگه فصل بهاره
نوکری واسه رسول الله برامون افتخاره
باز چشام داره میبینه
محمد امینه
شب مبعث پیغمبر ختم المرسلینه
ای محمد ای پیام آور حق
گل میریزه رو سرت طبق طبق
جبرئیل میگه بخون یامصطفی
اقرا بسم ربک الذی خلق
میخونم امشب _ با قلبی آگاه
توسختیا صدا میزنمت رسول الله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(مدد رسول الله)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای پیمبر هدایت
تجلی رسالت
عیدی امشب بده به همه یه برگه ی شفاعت
جان فدای جلواتت
زیاده برکاتت
میگیرم حاجتمو همیشه با یک صلواتت
تویی پیغمبر اسلام مبین
صاحب گنبد خضرای زمین
به همه گفتی ؛ بدونید که هست
بعد من علی امیرمؤمنین
میخونم امشب با قلبی آگاه
میگم اشهد ان علیًا ولی الله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(مدد یاحیدر)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📝شعر از : #علی_حاجیان_فر
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5927211755045401372.mp3
1.12M
💠 سبک 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ آقای رزاقی پور⭐️
سرود عید مبعث
شب تابیدن خورشید اومده
دلم با امید اومده
ای عاشقا خبر خبر دوباره عید اومده
چرا مستی نکنم شادم
امشب از بند غم آزادم
شب شیداییه و به دامت افتادم
الحمدلله
ذکر تو نشسته بر هر لب
شده مکه پر زنور رب
جبرییل رسید و مولا شدی از امشب
یا رسول الله
چراغون مثه زمین و آسمون
دلامون توشه گرفته از جنون
امشب از برکت ولایتت قشنگه دنیامون
......
مهربونی از حرا کرده طلوع
شده ولایتت شروع
به هیبت تو یا رسول عالمین کرده خضوع
تو فضا پیچیده بوی تو
پر نوره گل روی تو
شب شیداییه و مست سبوی تو
همه عالم
دست تو داده خدا بیرق
خیل انبیا به تو ملحق
میبرن تو رو ملائک مقرب حق
روی دست هم
سر ما خاک کف پای تو یا
محمد تو رو به حق مرتضی
نشستیم که دستمونو پر کنی برا یه عمر آقا
......
دادی این موهبت و به ما همه
که یه عمر شکرشم کمه
مدال نوکری اولاد تو رو سینمه
مگه میخام چی از این بهتر
مستم از باده این کوثر
روز اول شدم غلام تو و حیدر
چی از این بهتر
امشب این شور و شعف زیباس
گوهر بین صدف زیباس
صد و ده یا علی تو صحن نجف زیباس
یا علی حیدر
ضامنم میشی قیامت که میشه
اعتقاد منه آقا همیشه
به غیر از تو که هیچ کسی امیرِ مومنین نمیشه
شعرو سبک
#رزاقی_پور
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5929463554859086669.mp3
629.8K
💠 سبک 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ ابوالفضل جدیان⭐️
با مدد مادر سادات س
سرود مبعث
صدای اقرا پیچیده توی عرش حق عرش حق
وعده ی ایزد شده تو مبعث محقق محقق
هرکسیکه یه قلب مهربون و ساده داره
هرکسیکه تو سینه بیقرار روی یاره
خدا محبت نبی و آل شو،تو دلش میکاره
جمالش الهی
خصالش سرامد
کمال نبوت
مبارک یا احمد
مدد یا محمد
،،،،،،،،،،،،،،،،
طلوع نور هدایت تو آغاز پیونده
خدیجه داره با شادمونی تو گریه میخنده
وحی اومده از آسمون رو بال جبرئله
مست می طهور تو شراب سلسبیله
روی لب ملایکه به ِگرد تو ذکر الد خی له
رسید این ندا از
سوی حی سرمد
قبای رسالت
مبارک یا احمد
مدد یا محمد مدد یا محمد
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
بتای کعبه شکسته میشه با دست پیغمبر
لرزه میافته به جون لات و هبل ها پا تا سر
شب رسالت پیمبره شب مراده
شبی که رحمت خدا به خاطرش زیاده
خدا محبت نبی و آل شو، به ما هدیه داده
جهان شد سراسر
پر از لطف بی حد
شروع هدایت
مبارک یا احمد
مدد یا محمد مدد یا محمد
سبک و بند اول ابوالفضل جدیان
شعر بند دوم وسوم
خانم مریم سادات میرصادقی
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5929463554859086745.mp3
496.6K
بسمالله الرحمن الرحیم
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#علی_کفشگر
این بار آمدم ز دل و جان بخوانمت
پر شور آمدم که فراوان بخوانمت
از جای جای سوره ی انسان بخوانمت
رخصت بده طراوت باران بخوانمت
یا ایّها الرسول سر و جان فدای تو
این خسته ی غریب بیابان فدای تو
من آمدم شکوه سراسر بخوانمت
این بار آمدم که مکرر بخوانمت
عیبم نکن قیامت دیگر بخوانمت
با حشر و دهر و واقعه، محشر بخوانمت
تا کور گردد آن که نبیند شکوه تو
اسلام این تمامت فتح الفتوح تو
عالم سزاست یکسره ارزانی ات شود
دریا به جوش آید و طوفانی ات شود
افتد حرا به لکنت و حیرانی ات شود
دنیا بنا شده ست که نورانی ات شود
باید برای گفتن نامت وضو گرفت
نام تو برده ایم و دهان عطر «او» گرفت
حالا تمام عرش خدا زیر پای توست
جبریل محو قامت و قدّ رسای توست
با خنده ای زمین و زمان مبتلای توست
هفت آسمان برای تو و «هل اتی»ی توست
با آن زبان ناز بخوان با امین وحی
لختی بخند روی جهان، نازنین وحی!
جبریل کرده با کلماتش منوّرت
آورده کهکشان خدا را برابرت
روحی دمیده در تو و کرده ست محشرت
دیدند یک نظر همه آن جا «پیمبر»ت
پیغمبری که کون و مکان پرده دار اوست
حقّا که آسمان و زمین بر مدار اوست
از بهرت آفریده خداوند گوهری
درّی گرانبها و چه دُردانه همسری
از آسیه و مریم و هاجر مصوّری
مستوره ی عفافی و روح مطهّری
اصلاً خدا به شکل مَلَک آفریده اش
مهر تو خورده است به پهنای دیده اش
او لایق است مادر کوثر بخوانمش
از حوریان سزاست که بهتر بخوانمش
با مادر مسیح برابر بخوانمش
رخصت چنان بده که فراتر بخوانمش
تادیده است روی تورا در مقابلش
پر گشت از تو شعب ابی طالب دلش
حالا زمان آن شده تا افسرت دهند
از چشمه سار نور خدا ساغرت دهند
عنوان ناب خاتم پیغمبرت دهند
آن گاه با عنایت او کوثرت دهند
یعنی جمال حضرت جان است فاطمه
دیباچه ی فروغ جهان است فاطمه
مبعث پیامبر اکرم
ای باعث ممکنات اقراء
ای خواجهء کائنات اقراء
ای دُرّ یتیم و باب خلقت
ای سینهء تو کتاب خلقت
ای رشتهء نه فلک به چنگت
تا چند مکان به تخته سنگت!؟
ای گمشده آفتاب، احمد
امشب ز حرا بتاب، احمد
با نام خدای حیّ سرمد
بگشای زبان بخوان محمّد
کو از علق آدم آفریده
کُن گفته و عالم آفریده
ای وادی مکّه! احمد است این
ای غار حرا! محمّد است این
هر سنگ و درخت با محمّد
فریاد زنند: یامحمّد
منجیّ بشر به بانگ تکبیر
از کوه حرا شده سرازیر
دریاب خدیجه! شوهرت را
تبریک بگو پیمبرت را
این نور نبوّت است بشتاب
خورشید اخوّت است بشتاب
روزی که بشر در آب و گل بود
این نور هماره مشتعل بود
در خلوت دوست منجلی بود
حق بود و محمّد و علی بود
سوگند به عصمت محمّد
احمد علی و علی است احمد
سیر خط سرخ نور کردند
تا عمق زمان عبور کردند
دو شمس نبوّت و ولایت
دو محور عالم هدایت
او بر همه "تفلحُوا" ندایش
این سورهء مؤمنون ثنایش
دو آیت حق دو یار نستوه
گویی دو محمّد آید از کوه
از جانب ذات حیّ دادار
هنگام نزول وحی در غار
احمد که ز وحی منجلی بود
در محضر او فقط علی بود
در صورت هم خدای دیدند
آوازهء وحی را شنیدند
ای عبد مطیع حیّ سرمد
ای پیرو مکتب محمّد
از خطّ علی مباش بیرون
موسی نشود بدون هارون
حیدر درِ بازِ شهرِ علم است
گنجینهء رازِ شهرِ علم است
بر غیر خدا سجود ممنوع
بی اذن علی ورود ممنوع
از جانب در به شهر رو آر
دزد است که می رود ز دیوار
ما مؤمن و تابع امیریم
ما پیرو بعثت و غدیریم
داریم به کف زمام عزّت
از ظهر غدیر و صبح بعثت
دین مهر امیرمؤمنین است
والله علی تمام دین است
روزی که هنوز ما نبودیم
لبریز ز مهر دوست بودیم
در محضر مصطفی رسیدیم
«الحقُّ مع علی» شنیدیم
ای خواجهء کائنات احمد
ای خاتم انبیا محمّد
با امّت خود بگو ولی کیست
فریاد بزن بگو علی کیست
یکبار دگر بگو به امّت
قرآن نشود جدا ز عترت
اسلام و علی، کتاب و عترت
هر چار، یکی است در حقیقت
سوگند به والضّحی و والطّور
سوگند به نور و سورهء نور
سوگند به سِرِّ هفت حامیم
سوگند به عادیات و تحریم
سوگند به بیت و اعتبارش
سوگند به رکن مستجارش
سوگند به کعبه و خلیلش
سوگند به وحی و جبرئیلش
تا هست خدا و خلقت او
ماییم و رسول و عترت او
در پیروی از کتاب و عترت
یک نور بوَد غدیر و بعثت
ما پیرو بعثت و غدیریم
جز دامن مرتضی نگیریم
داریم سه محور هدایت
قرآن و نبوّت و ولایت
«میثم» به خدای حیّ منان
قرآن علی و علی است قرآن
#مبعث
بعثت پیامبر اعظم
ای خضر حیات جان، محمّد!
با نام خدا بخوان، محمّد!
ای گمشدۀ تمام خلقت
خورشید بلند بام خلقت
روز همه شام تار تا کی؟
خورشید، درون غار تا کی؟
از رخ بفکن حجاب، امشب
بر قلب بشر بتاب، امشب
پایان شب سیه رسیده
خورشید نبوّتت دمیده
ای خاتم انبیا محمّد
از غار برون بیا، محمّد
ای نور خدا ز تو نمایان
بر خیز و بجنگ با خدایان
تا چند بشر ز معرفت دور؟
تا چند حکومت زر و زور؟
هنگام قیام توست، برخیز!
بتخانۀ دهر را فرو ریز
تا حشر به جز تو رهبری نیست
بعد از تو دگر پیمبری نیست
آیین تو تا ابد جهانی است
دین تو هماره جاودانی است
ای مکّه! ببال، احمد آمد
از غار حرا محمّد آمد
بت ها ز چه رو خموش خفتید!؟
ای لات و هبل! به سجده افتید
ای هجر، حَجَر، مقام، زمزم
ای آدم، ای تمام عالم
اعلام کنید، شرک و مستی_
تبدیل شده به حق پرستی
تا چند صنم!؟ صمد پرستید
آحاد جهان! احد پرستید
کوه و در و دشت، محو هویند
مشغول به ذکر حمد اویند
ما آدمیان چرا خموشیم!؟
با آنکه زبان و چشم و گوشیم
برخیز که بت گری سر آمد
از سوی خدا پیمبر آمد
رخشنده تر از هزار خورشید
خورشید محمّدی درخشید
این ساقی گلبن حیات است
این سیّد کلّ کاینات است
این جلوهء کبریاست آری
این خاتم انبیاست آری
فتح درِ رحمت آمد امشب
پیغمبر رحمت آمد امشب...
ای روی تو شمع آفرینش
ای سیّد جمع آفرینش
ای کلّ پیمبران بشیرت
روح ملکوتیان اسیرت
دارد به تو افتخار کعبه
پروانۀ تو هزار کعبه
پوشیده ز حسن خُلق جوشن
لبخند زده به سنگ دشمن
گفتار تو سر به سر کرامت
قرآن تو نور تا قیامت
از جملهء انبیا سری تو
تا هست خدا پیمبری تو
بازآ و به خلق سروری کن
پیغامبرا پیمبری کن
بازآ که به طول یک هزاره
اسلام شده هزار پاره
ای صاحب راستین اسلام
عیسای مسیح دین اسلام
اسلام به تو نیاز دارد
این رشته سر دراز دارد
کن زنده دوباره نهضتت را
دریاب کتاب و عترتت را
تا کی به کتاب تو اهانت!؟
تا چند به عترتت خیانت!؟
خون شهدا دهد گواهی
از غربت مکتب الهی
این پنجۀ دشمنان دین است
کآلوده به خون مسلمین است
ما پیرو خطّ اهلبیتیم
سلمان و ابوذر و کمیتیم
داریم سه پرتو هدایت
توحید و نبوّت و ولایت
با مهر علی خداپرستیم
عهدی است که در غدیر بستیم
ما زادۀ بعثت و غدیریم
کی خطّ سقیفه می پذیریم!؟
تا چشم به این جهان گشودیم
آهنگ علی علی سرودیم
ناشسته دهان ز شیر مادر
دادند به ما شراب کوثر
ما و علی و محبّت او
سرمست ولایتیم یا هو
ما شیعۀ چارده کتابیم
خاک قدم ابوترابیم
خطّ نبویست مکتب ما
اسلام علی است مذهب ما
اسلام علی کمال دین است
مجد و شرف و جلال دین است
اسلام علی است عدل گستر
اسلام علی است شیعه پرور
شیعه گل باغ اهلبیت است
نوری ز چراغ اهلبیت است
شیعه به کمان عدل تیر است
شیعه به کُنام عشق شیر است
شیعه است که چهره کرده نیلی
گفته است علی و خورده سیلی
شیعه است که داشته به عالم
مقداد و رُشید و حُجر و میثم
شیعه است که غافل از خدا نیست
شیعه است که از علی جدا نیست
شیعه است شهید تیغ در مشت
بوده زرهش همیشه بی پشت
شیعه چو علی امیر دارد
هم بعثت و هم غدیر دارد
«میثم» بنویس هست تا حق
حق با علی و علی است با حق
#مبعث