eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
دو قدم رفت ولی پیکر اومیسوزد زتَرَک خوردن سَرَ ،دُختراومیسوزد تیغ تا رفت فرو ،رفت میانِ اَبرو تیغ وشمشیرچنین با سر اومیسوزد به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت دید از ضربه‌یِ در همسر اومیسوزد آمدعباس ولی گریه کنان درپی او بارها تا بِرِسَد مَحضَرَ اومیسوزد پیش ِ زینب رویِ پا بود ولی باز افتاد زینبش دیدکه بال وپر اومیسوزد دیدناگه به زمین خوردنِ بابایش را گریه میکرد...خودش آخر اومیسوزد رویِ تَل تا لبِ گودال دویده زینب کربلا بینِ همه خواهر اومیسوزد نیزه‌ای آمدو او را چقدرهول نمود نیزه کمتر بزنیدچون سَرَ اومیسوزد پیش چشم خواهری بود سَنان می‌خندید روی گودال چنین مادر اومیسوزد -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی
رجزحیدری... هرکجا حضرت معشوق تویی دلخواهم روزگاریست گدای تو واین درگاهم من زانگور ضریحت شده ام مست علی دلخوش ازاین شده ام تویی تو شاهنشاهم مست ازآن باده ی انگور شراب نجفم قبله ی من نجف وعشق علی شد راهم من غلام حرم وصحن وسرای علی ام همه حرفم شده این نوکر ثاراللهم سینه ی بوی علی بازگرفته بخدا چکنم عطر تو بگرفته شمیم آهم بردن نام تو در کنج حرم می چسپد درخیالم همه شب کشته ی این درگاهم جرمم این است فقط عاشق نام علی ام به خدازیارت شاه نجف می خواهم حاجتی دارم و غیرازتوبه کس رونزدم دوری صحن نجف گشته غم جانکاهم آن که (مجنون) تو شد شاه جهانش کردی من به دلدادگی شاه نجف آگاهم _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ______________________
مولانا امیرالمومنین علی علیه السلام🌿 من حیدری ام حالِ پریشان شده دارم درسینه بسی آتش حیران شده دارم امشب زشرابش مِیِ طوفان شده دارم تا صبح دل زار پریشان شده دارم ما مرد شرابیم دوصدباده بیارید ما را به درِ بیتِ علی مست گذارید رخساره علی قبله‌ی دنیا شدنی بود دیدارعلی گرمِ تماشا شدنی بود سلطان پی دیدار مُهیا شدنی بود این دیده بسی دیده ی بینا شدنی بود مارابه جهان دیدن اوهست تمنا عمریست گداییم گدای دره مولا شاید شبِ قدر مقدر شده باشد مشتاق علی باز پیمبر شده باشد ازعشق چنین گوشِ زمان کر شده باشد مشتاق لقا حضرت دلبر شده باشد منشق شده تصویرِ خداوند به محراب افتادزپاشیرِ خداوند به محراب یعقوب دو دیده به ره تو نظرش بود گریان پدر گوشه ای از در پسرش بود منشق زسرتیغ پر از زهر سرش بود قاتل به جهان کشتن حیدرهنرش بود مولابه جهان گردشِ این روز و شب از توست شیرینیِ افطارِ پی  هر رُطب از توست باناز نگاه تو زمین زیر و زِبَر شد بارفتن تو زینب توخون به جگر شد بند آمده این راه از این کوچه گذر شد ازخاکِ قدمهات به ما نیز نظر شد چشمان علی جلوه ی محراب سحر بود دیدارتو آقا همه شب پای سحربود تا شدت نور ملکوتی علی بود کوفه جلوات جبروتی علی بود شاهدبه غم واوج سکوتی علی بود حق گرمِ تماشایِ قنوتی علی بود پیش تو ذلیلم مددی حضرت سلطان یک عمر دخیلم مددی حضرت سلطان هستی توطبیب دل و بیمار توهستم یا این همه در شهر بدهکار توهستم عمریست گدا بر در و دیوار توهستم تقصیر من این است که سربار توهستم عمریست کَرَم رویِ کَرَم ریخته ای تو (مجنون) درت رابه خود آویخته ای تو -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
علیه السلام # ✅ یا امیرالمومنین(ع) ... دل ما وقف سراي نجف است هست وبودما فدای نجف است رونق سفره اگرگشت زیاد همه از لطف و عطای نجف است چقدر دور علی(ع)زواراست چونکه مرهون دعای نجف است عاشق ونوکره کوی علی ام ایل واجدادم گدای نجف است هرکه بیمارست.گوییدش بیا دارویش دارالشفای نجف است قد کشیدم با دعای حضرتش این دلم تحت لوای نجف است گنج علمت یاعلی درسینه است چشم ما خاک سرای نجف است مرتضی برعاشقش دارد نظر سینه ام غار حرای نجف است یاعلی گویم به هرصبح ومسا راز هستی درسرای نجف است پای میزان عمل ,میزان علیست هرگنهکاری گدای نجف است می شود شبهاسحردراین سرا درسرعاشق هوای نجف است ذکره حیدر مرده را احیاکند مردن عاشق برای نجف است کاش عمرم صرف مولایم شود درسرمن ماجرای نجف است گردتاگرده علی خیل ملک جبرییل عبده سرایِ نجف است تاابدسلطان (مجنون)حیدر است عرش اعلاخودگدای نجف است 🔸شاعر: غلامي(مجنون كرمانشاهي) ___________________________
اشعار رجز امیرالمومنین(ع).... خوشا دمی بنویسم برای شاه نجف که طی شود همه عمرم بپای شاه نجف شبی که صحن علی رانظاره میکردم رسیدشعروَسرودم، رَثای شاه نجف اگر چه وصف علی درزبان نمیگنجد چوقطره ای شده ام درسرای شاه نجف نشسته ام بنویسم، من ازجهاد علی که کُنجِ گَنج نمانَد صدای شاه نجف چه گُلشنی که در آن، باغبان بود حیدر تمام زندگی ما فدای شاه نجف روایت است حیدر.بودشه دوسرا منم گدای حریم سَرای شاه نجف گدای حلقه بگوش دره سرای توام نشسته مردم این شهر، پای شاه نجف نیامده به جهان مثل او کسی دیگر نیامده دگرهمتابه، جای شاه نجف علیست آنکه کند در زقلعه ی خیبر وپس گرفت زدشمن خدای شاه نجف دعای شیرخدا بود و همّتِ مولا که فتح گشته جهان درهوای شاه نجف هزارها یَلِ میدان، چُنان جهان آرا شدند فاتحِ این، نینوای شاه نجف اگرکه طالب فیضی.علیست صاحب فیض چه مؤمنی که نخواهد بقای شاه نجف ولایت شه مردان نصیب ما گشته خوشاکسی که شوداوگدای شاه نجف أذانِ مسجد جامع، صدای نام علیست رسد ز مأذنه اَش رَبّنای شاه نجف ببین که اشهدوان علی ولی الله رسدزماذنه هاماجرای شاه نجف بگو که صحن وسرای علی اگر..اینجاست مدافع حرم است، جای جای شاه نجف فدای قاضریه.زینبیه، عسگریّه، هر آنکه هست هماره، فدای شاه نجف مراهوای علی کرده اینچنین(مجنون) که هست سینه ی من مبتلای شاه نجف _آرمین غلامی(مجنون) ___________________________
رجزحیدری(ع) پر گرفته مرغ جانم درحرم پیش حیدرپیش سلطان،کرم زائرت هستم اميرلوکشف تاشوم زائر درايوان نجف یاعلی امشب صدایم كرده اي بر دره صحنت گدایم کرده ای درنجف گشته گدا پا بوس تو دم زندتنهافقط مخصوص تو یاعلی بینم تو رادرهر جهت شد دلم راهی به سوی مزجعت مادرم بایاعلی دستم گرفت عشق توآمدهمه هستم گرفت زنده شد بانام توآقا دلم میکندعشق توبازی با دلم ای همه داروندارم یاعلی گرده صحنت بیقرارم یاعلی صد گره افتاده درکارم علی من فقط آقاتورادارم علی درد مند م تو دوایم داده ای من مریضم تو شفایم داده ای من به شوقت اشک بارم یاعلی من بیادم بی قرارم یاعلی شد دل پر درد من همپای من در زمستان یاد تو گرمای من عکس صحن تو به دلها قاب شد با نگاهت برف این دل آب شد دست خودرا من به دستت میدهم روی خود بر سنگ فرشت مینهم پا برهنه صحن تو طی کرده ام من جدایت از خودم کی کرده ام تامراکردی غلام خودخطاب باعنایت روی من کردی حساب با تو (مجنون)روبه لیلا کی کند پابرهنه ,راه عشقت طی کند _آرمین غلامی(مجنون)
◾️🎤نوحه تشییع جنازه مولا علی ع ◾️◾️◾️◾️◾️◾️ دوباره ماییم و تشییع شبانه دوباره ماییم و قبری بی‌نشانه تازه شد داغ تنهایی و غربت تازه شد ماتم و آه زینبین کوفه هم چون مدینه بیند امشب در آغوش حسن گریه حسین (الوداع یاحیدر یا حیدر یاحیدر) ◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ما مانده‌ایم و دلی غمگین و خسته بر چهره مان گَرد یتیمی نشسته میروی امشب اما مانده بر خاک کیسه نان و خرمای یتیمان بابای خوب یتیمان کوفه پرس و جو کن ز دل‌های پریشان (الوداع یاحیدر یا حیدر یاحیدر) ◾️◾️◾️◾️◾️◾️ بار سفر بسته‌ای ای پدر امشب بعد از تو اما امان از دل زینب فزت و رب الکعبه گفته‌ای و گشته‌ای راهی دیدار زهرا الوداع ای پدر ای هستی من سوی مادر ببر سلام ما را (الوداع یاحیدر یا حیدر یاحیدر 🏴🏴🏴🏴🏴
⚜واحد شلاقی فوق العاده زيبا⚜ حضرت اميرالمومنين عليه السلام 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 روح اذان حيدر شاه و سلطان حيدر مصداق و معناي ايمان حيدر عشق نبي حيدر والي ولي حيدر حضرت مرتضي علي حيدر دل و دلدار علی سرور و سردار علی به زمين و زمان نقطه ي پرگار علي عبد کوي تو منم حيدر کرار علي اين بود نغمه ي هر دل آگاه اشهدان عليا ولي الله ا✨✨✨✨✨✨✨✨✨ا حصن حصين حيدريعسوب دين حيدر عين اليقين حبل المتين حيدر ابوتراب حيدر گوهرناب حيدر ساقي ساغر جام و شراب حيدر به نبي يار علي محرم اسرار علي قبله ام روي تو کعبه ي سيار علي به سر زلف تو من شدم گرفتار علي فاطمه ميخونه با دل آگاه اشهدان علي ولي الله ا✨✨✨✨✨✨✨✨✨ا حج مقبول حيدر زوج بتول حيدر زينت منبر رسول حيدر سعي و صفا حيدر مروه منا حيدر قبله ي ما کعبه ی ما حيدر قسيم النار علي قدرت دادار علي جنات تجري من تحتهاالانهار علی به خداوندي عالم تو سزاوار علي عاشقونه ميگم با دل آگاه اشهدان علي ولي الهه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این مرد كه در گوشه بستر نگران است واللهِ كه مظلومترین مرد جهان است از زندگى پرغم خود سیر شد امشب خیبر شكن از غصه زمینگیر شد امشب خورشید دلش خون شده و ماه زمین خورد سخت است بگویم اسدالله زمین خورد در بستر مظلومیت آقاى حنین است این مرد جگر سوخته باباى حسین است طفلان همه با اشك سرازیر رسیدند واى از دل زینب همه با شیر رسیدند  واى از دل زینب چه كند زخم سرش را این پارچه ء خونى و چشمان ترش را با زحمت علی امر به خیرالعملش كرد هرطور كه شد زینب خود را بغلش كرد بعض وسط حنجره ها زنده شد امشب با گریه همه خاطره ها زنده شد امشب دور و بر بستر همگى مرثیه خواندند با روضه مادر همگى مرثیه خواندند از آن در ودیوار علی خاطره دارد از تیزی مسمار علی خاطره دارد زردى رخش یاد همان روى كبود است روى لب او روضه بازوى كبود است سى سال غمش را اسدالله نگفته میگفت از آن درد كه با چاه نگفته سخت است كه زن با لگد مرد بیفتد در پیش نگاه همه با درد بیفتد سخت است به ناموس كسى راه ببندند سخت است كه بر گریه مظلوم بخندند من مانده به یادم زد و آیینه و ترك خورد زهرا سر من بود كه در كوچه كتك خورد *** میخواست كه در روضه احساس بماند رفتند همه، گفت كه عباس بماند هم آینه هم آب سپردم به تو عباس من زینب بی تاب سپردم به تو عباس مِن بعد نگاه تو و چشمان عقیله ساقى حرم جان تو و جان عقیله در كوفه مبادا بى علمدار بیاید بى تو نكند بر سر بازار بیاید سوگند به این خون سر و روى خضابم دلواپس ناموسم و آن بزم شرابم شاعر: محمد جواد پرچمی
تب گرفته تمام جسم مرا همه جا را سیاه میبینم کاش زهرا عیادتم بکند  او بیاید برای تسکینم   گرچه بستند باز میریزد خون دل از شکاف زخم سرم.. زخم شمشیر قاتل من نیست داغ ناموس مانده بر جگرم   سهم من از تمام این دنیا غصه و حسرت و بداقبالیست.. دور بستر حسین هست و حسن جای محسن کنارشان خالیست   من که مرد نبردها بودم یک جراحت مرا ز پا انداخت وای از فاطمه که حوریه بود پنجه بر گونه هاش جا انداخت   بروقنبر میان هرکوچه  بگو از حال و روز غمبارم  کودکان یتیم کوفی را با خبر کن که کارشان دارم   این حسین است ، چهره ی اورا ای پسربچه ها نگاه کنید سر رخت و لباس او نکند.. کشمکش بین قتلگاه کنید   سنگ از روی بام ها نزنید هر زمان که اسیر آوردید صدقه دست زینبم ندهید کودکانی که شیر آوردید   آه و نفرین من به کوفه اگر از سری معجری ربوده شود وسط ازدحام جمعیت نکند دختری ربوده شود   صاحبان تنور بعد از این به سر آفتاب رحم کنید اهل کوفه وصیتم این است به عروسم رباب رحم کنید شاعر: سید پوریا هاشمی
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو شالش گرفت حلقه‌ی در : جانِ من مرو پیش یتیمها پدری سر به زیر رفت این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت مسجد رسید روضه‌ی خود را به پا کُنَد مسجد رسید قاتل خود را صدا کند تا ضربه خورد بغض پریشانی‌اش شکست تا ضربه خورد صفحه‌ی پیشانی‌اش شکست جبریل پیشِ ضربه‌ی او شهپرش گرفت از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش اُفتاده مثلِ فاطمه‌اش وای با سرش محراب غرق آتش و سیلی و دود شد سر ضربه خورد ، گوشه‌ی چشمش کبود شد خم شد گمان کنم که به دیوار خورد بود شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده بود خون می‌چکید از سر و روی و محاسنش پیشش نشست فاطمه همراه محسنش رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود چشم انتظار دارد علی خانه میرود آهسته گفت آه عبا را رها کنید زینب دَمِ در است مرا روی پا کنید ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت یا باز چشم زینب کبراش را گرفت بابا رسید او پدری بر عبا ندید آری هزار شکر که او بوریا ندید (حسن لطفی)
بسم‌الله الرحمن الرحیم زبان حال حضرت زینب سلام الله در دلم آتشی از داغِ تو برپا شده است بيشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است لَخته‌خون بسته ببين چادرِ مادر امشب قامتت سرخ شده ، قامتِ من تا شده است قاتل از شيرِ تو نوشيده به من ميخندد يعنی ای كوفه نشين نوبتِ بابا شده است باز يک گوشه حسن گرم زبان ميگيرد باز اين خانه پُر از روضه‌یِ زهرا شده است ديدم آن روز در آن كوچه‌یِ باريک چه شد ديدم آن روز كه يک مُشت مُهَيّا شده است   وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است (حسن لطفی)
دست من خالی است و چشمانی پُرِ اشک و گناه آوردم از خودم هم فراری ام، امشب من به اینجا پناه آوردم   چیز بهتر نداشتم، با خود غیر ازین چشم های گریانم گریه ام قاطی ریا شده است اشک خالص که نیست، میدانم   باخودم فکر می کنم گاهی " بی حیا این هزارمین بار است" در دلم وحی می شود انگار که دوباره بیا که غفار است   سال ها بنده ی خودم بودم هی خودم را فریب می دادم همه چیزم به پای نفسم رفت جان مولا برس به فریادم   قسمت می دهم تورا حقِ خانه ای که درش در آتش سوخت قسمت می دهم به آن مردی که پَر همسرش در آتش سوخت   به همان ذوالفقار تنها که سپرش را مقابلش کشتند به علی که دو دست او بستند همسرش را مقابلش کشتند   یا الهی به حق آن اشک و گریه های درون چاه علی آهِ مرد غریب می گیرد قسمت می دهم به آه علی   روسیاهم خدا و حقِ من است به رویم درب بسته مانده اگر روضه میخوانم و یقین دارم گره ام باز می شود آخر   می روم با دوچشم گریانم به در خانه ی علی امشب آن علی که حدود سی سال است کم کَمَک جانش آمده بر لب   خاطرات گذشته می کشد و فکر فردا عذاب می دهدش تب مولا که می رود بالا دست عباس، آب می دهدش   به حسن خیره می شود گاهی یاد کوچه ... و می رود از حال به حسینش نگاه می کند و روضه می خواند از تهِ گودال   حسنم پس چرا از آن سیلی هیچ حرفی به من نمی گفتی؟ نگرانم حسین جان! روزی زیر پاهای اسب می افتی   چقدر حرف های ناگفته از وصایای همسرش دارد به حسینش نگاه می کند و گوشه چشمی به دخترش دارد   همه ی ماجرای فردا را از دوچشم حسین خود می خواند یاد آن نیزه ها و خنجر ها... خیره بر حنجر پسر می ماند   همه ی روضه های کرب و بلا باهم از پیش چشم او رد شد آه این قامت رشید حسین قسمت سم اسب خواهد شد   لحظه های وداع آخر تا خواست زیر گلوش بوسه زند یادش آمد که هیچ شمشیری جای این بوسه را نمی بُرد   تا به زینب نکاه می کرد...آه صورتش غرق حسِ غربت بود آخر این ناز دانه ی بابا سرنوشتش غم و اسارت بود؟ شاعر: داود رحیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه و زمزمه حضرت امیرالمومنین(ع) سبک: شبهای جمعه میگیرم هواتو.... سردار خیبر فدایی دین شد غرق عزا آسمان و زمین شد از داغ مظلوم عالم چه غوغا محراب مولا علی غرق خون شد آه، خداحافظ ای سرور ما(۲) آه، تویی جان پیغمبر ما(۲) یا، علی جان علی جان علی جان(۲) دل های ما شد پریشان کوفه ای چاه و دشت و بیابان کوفه حیدر کجایی بیایی ببینی این گریه های یتیمان کوفه آه، چه شد ناله های شب تو آه، امان از دل زینب تو یا، علی جان علی جان علی جان عمری که هستم همه زیر دینش سینه زدم بهر نور دو عینش یک بار دیگر خدایا به زهرا ما را رسان کربلای حسینش آه، خدایا ببین دل غمینم آه، که دلتنگ آن اربعینم یا، علی جان علی جان علی جان یوسف حق پرست غریب سبک با نفس
‍ 💠 سبک تک ، واحد ، زنجیرزنی شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام💠 ای جان علی _زهرای علی دارم میام کنار تو _غم های علی دیگه داره تموم میشه دنیای علی دیگه خسته م از این دوری منو کشته غم مهجوری دیگه بسه برام صبوری_فاطمه جان داره پای علی میلرزه دوری از تو عذاب محضه نمیخوام بمونم یک لحظه_فاطمه جان .............. از غصه ی تو _گریونه علی تو رفتی و ببین که چشماش _خون علی آتیش زدی با رفتنت بر جون علی فاطمه بی تو بیچارم من تو دلم غم تو دارم من آخه تشنه ی دیدارم من_فاطمه جان مگه میره غمت از یادم پای بستر تو افتادم به کسی نرسید فریادم_فاطمه جان .......... فرق سرمن_مثله سر تو شکسته شد به ضرب کین_زهرا سر تو خودت میدیدی جون به لب شد_دخترتو داری گردن من حق خیلی خوردی فاطمه از بس سیلی بمیرم صورتت شد نیلی_فاطمه جان غم کوچه برام آزاره خونه روی سرم آواره علی از مدینه بیزاره_فاطمه جان
‍ 💠 سبک تک ، واحد ، زنجیرزنی شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام💠 یاعلی یا مولا ذکر مسیحایی ما همه عبد تو اما تو آقایی مادر ما زهرا و علی بابای همه شیعه ها ای جان بفدای شما علی ذکر همه درمانده ها بابای شه کربلا راه منه تا به خدا علی ای جان رسول امین روزی ده هفت آسمان ای شوکت بی انتها لطف تو بی پایان سیدی یاحیدر ذکر علمداران سیدی یاحیدر ........... در دل خود عمری شور و شعف دارم حسرت دیدار شهر نجف دارم تا دم مرگم‌از تو میخونم ای شه مشگل گشا ای جان بفدای شما علی ای دلبر عالی نسب فرمانده و شیر عرب ای نفس رسول خدا علی کرّاری و حصن حصین هر ضربه ی تو آتشین ای حب تو دارالشفا لطف تو بی پایان سیدی یاحیدر ذکر علمداران سیدی یاحیدر ....... کوفه بدون تو سرده و خاموشه رخت عزا داره فاطمه می پوشه منتظره دیدارشه زهرا تا برسه مرتضی کوفه شده دارالعزا ببین زهرا شده گریون تو عالم شده حیرون تو فرقت شده از کین دوتا حسین شال عزا رو دوششه غصه حسن و میکشه امشب میری پیش خدا شب شب بارونه سیدی یاحیدر غصه فراوونه سیدی یاحیدر
امیرالمومنین علیه السلام ■■■■◆■■■■◆■■■ بند اول : همه ی عمرم شکر حق گویم که خدا گلم رو با عشقت سرشته زندگی بی تو چون جهنم شد ولی باعشق تو بهتر از بهشته سینه منرو اگه بشکافن میبینن رو قلب من علی نوشته سرورما علی علی علی علی ولی الله علی علی علی علی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بند دوم: حضرت زهرا انتخابم کرد که شدم غلام بچه های حیدر خدامیدونه آرزو دارم بشه جون من یه روز فدای حیدر وقتی که مردم تابوت منرو ببرن به ایوونه طلای حیدر عشق زهرا علی علی علی علی ولی الله علی علی علی علی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بند سوم : معترف هستم که گنهکارم میدونم سزام جهنم و عذابه ولی از لطفش میگیره دستم که جهنم جای خصم بوترابه بعد مردن هم میون قبرم ذکر یاعلی قشنگترین جوابه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بند چهارم : بارون اشک /چشای زینب /جاریه بازم دلش چه بیقراره میزنه برسر /از غم حیدر / توی این شبا یتیم شدهه دوباره ولی عاشورا / با همین چشما میبینه سرحسین به نی سواره لب عطشان حسین حسین حسین جسم عریان حسین حسین حسین واغریبا حسین حسین حسین وا شهیدا حسین حسین حسین وا اماما حسین حسین حسین وا حسینا حسین حسین حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ■■■■◆■■■■◆■■■ ■شاعر: مرتضی کربلایی
‍ ‍ زمينه سينه زني شب نوزدهم بسم الله الرّحمن الرّحيم علي شده مهمون دخترش اونـم بــرا افطارِ آخرش يه كمي نمك برميداره تـا بـذاره روي زخمِ جيگرش خيره شده به آسمون نزديكه ديگه وعده شون قدم ميزنه هي ميـگه انّا إليهِ راجعـون خُدا ميدونه شَباش باگريه سر شده كه بعد زهراش علي شكسته تر شده براش بمـيرم كه عُمري خونجگر شده عليِّ مظلوم (آقام)٤ ----------------------------------- نكنه حـسن دلخونش بشه نكنه حُسين گريونش بشه خوابه رسول الله و ديده كه گفته قراره مهمونش بشه درداشو مُداوا نكرد با هيچ كسي بد تا نكرد تو اوج مـظلوميّتش زبون به نفرين وا نكرد چه گريه داره نگاهِ دختره علي چه حالي داره اذان آخره علي زبون گرفتـن محراب و منبره علي عليِّ مظلوم (آقام)٤ ------------------------------------- امشبه كه حاجت روا ميشه يه درده قديمي ، دوا ميشه به وصال زهراش ميرسه باز فرق سرش وقتي دو تا ميشه لعنت به أشقيَ الاشقيا كه توي مسجد از جفا با شمشير زهرآلوده ش سر تو شكست اي آقا تو آسمونا نداي قد قُتِل پيچيد شبيه فرقش دل فَلَك به خون تپيد فُزتُ وربَّ... يعني به آرزوش رسيد قاسمي
. شب شهادت علی مظلوم غربت مرتضی گردیده معلوم گردیده روان به سوی جنان یا صاحب الزمان آجرک الله(۲) گرید و مینالد مظلومه زینب از داغ بابایش جان او بر لب قلب شکسته در غم نشسته یا صاحب الزمان آجرک الله در کنار پدر نور دو عینش ریزد در ماتمش اشک حسینش از غم می سوزد شعله افروزد یا صاحب الزمان آجرک الله خانه ی ولایت غرق محن شد با دست مجتبی حیدر کفن شد زینب دل خون گردیده محزون یا صاحب الزمان آجرک الله نفس ختم رسل گردیده خاموش با دستان حسن گشته کفن‌پوش حسین غمین است زینب حزین است یا صاحب الزمان آجرک الله غربت بابا را نموده احساس وقت غسل وکفن غمدیده عباس ماه مدینه زند به سینه یا صاحب الزمان آجرک الله گلهای مرتضی چون گل فسردند پیکر بابا را از خانه بردند هم غریبانه هم مخفیانه یا صاحب الزمان آجرک الله .