eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
72 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
✅شور عید غدیر 🔻داود رحیمی 1⃣بند اول به روی دستای پیمبر دستای حیدر میره بالا علی که اقای جهان بود از امروز میشه مولا کل دین مصطفی علیه جز علی که دین چیزی نداره جبرئیل فقط از علی میگه هرچی آیه داره شیعه دلش/ به دل علی اسیره بی علی جایی نمیره /حتی بمیره هر دلی که/ با علی نموند می میره پیام روز غدیره/ علی امیره (حیدری و/ دل منو می بری و سایه ی روی سری و/ آقای منی نوکرم و/پسر گنه کارم و از شما نسَب دارم و/ بابای منی) 2⃣بند دوم منی که روو به کعبه بودم برای هر وعده نمازم به خدا ایوون نجف شد روح راز و نیازم هر خونه یه صاحبی داره و صاحب خونه ی خدا علی کعبه هم می گرده دور نجف می خونه یا علی دینم علی/عشقه توی سینم علی خدارو می بینم علی/ توو حرم تو جونم علی/ای سر و سامونم علی همیشه می مونم/ پا علم تو (حیدری و/ دل منو می بری و سایه ی روی سری و/ آقای منی نوکرم و/پسر گنه کارم و از شما نسَب دارم و/ بابای منی) 3⃣بند سوم توو دل شیعه های مولا غمی نمی مونه با حیدر تموم مشکلات عالم حل میشه با یاحیدر زندگی بدون تو محاله واسه تشنه مثل آبی علی هر کی میشناسه منو می دونه می میرم بی علی ساده بگم/ بدون تو من می میرم به جون حسن می میرم/ بی تو می میرم جون حسین/ خون به دلِ دل نکنی دست منو ول نکنی/ بی تو می میرم (حیدری و/ دل منو می بری و سایه ی روی سری و/ آقای منی نوکرم و/پسر گنه کارم و از شما نسَب دارم و/ بابای منی) علیه السلام
در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم ای تشنه ! دور از آب تو ماندی حسین هم پیرو جوان نداشت که یک نور واحدید در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی کند در روضه در کتاب ، تو ماندی حسین هم گودال و بام ، مرز قبول شهادتند راضی از انتخاب ، تو ماندی حسین هم شمشیر و زهر هردو جگر پاره می کنند دل خون و دل کباب ، تو ماندی حسین هم در روضه های کرببلا جانگدازتر داغ از غم رباب ، تو ماندی حسین هم هرگز نمیرد آنکه از او زنده ایم ما پس با همین حساب ، تو ماندی حسین هم محسن ناصحی
رسیده جان به لب اطهرت ؛ اَبَالهادی! نشسته پیک اجل در بَرَت ؛ اَبَالهادی! دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی! لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَبَالهادی! شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ ابالهادی! میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و… بریده شد نفس آخرت ؛ اَبَالهادی! مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَبَالهادی! کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی! سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی! دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی! اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید برای غارت انگشترت ؛ اَبَالهادی! علیرضا خاکساری
دوباره قلقله در عرش کبریا افتاد عزیز فاطمه ابن الرضا ز پا افتاد اگر غلط نکنم این حسینِ دیگر بود ولی نگفت کسی، زیر دست و پا افتاد ز صدرِ زین نه، ولی بر زمین بصورت خورد بروی چهره ی او مثل پنجه، جا افتاد همینکه زهر اثر کرد زانویش خم شد میان حجره ی دربسته بی صدا افتاد ز سوز تشنگی آهسته گفت یاجدّاه بیا که بر جگرم آتشِ جفا افتاد نه گیرِ شمرِ لعین، گیرِ اُمِ فضل اینبار به شعله های عطش، حجت خدا افتاد میان هلهله ها، ناله های او گم شد و ظرف آب ز دست کنیزها افتاد بروی بام، تنش را کشان کشان بردند و بارها سرش از ‌پِلّه، بی هوا افتاد کبوترانِ حرم، خوب سایه گستردند ولی حسین به گودالِ پر بلا افتاد کفن به پیکر بابای خویش، چون پوشاند نگاهِ هادیِ دین سوی کربلا افتاد نداشت خواهری از غصه اش بمیرد باز هزار شعله ز داغش بجان ما افتاد محمود ژولیده
مهر شما در دل عاشق فتاد خیر دو دنیا به من این فیض داد باب کرم هستی و باب المراد اَسئَلُکَ بِجودِکَ یا جَواد تا که توسل به تو آغاز شد هر گِرِهی داشت گدا باز شد ای نمک سفرۀ سلطان طوس محضر تو خیل ملک خاک بوس آینۀ صورت شمس الشموس دلخوشیِ عمر اَنیس النفوس ای علی اکبر ملیح رضا حلقۀ موی تو ضریح رضا جود تو شد مظهر کُلِّ صفات نام تو فتاح همه مشکلات نازترین تک پسر کائنات حق بده بابات بمیرد برات بوسه ز لب‌های تو کار رضا ای همۀ دار و ندارِ رضا گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟ مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟ بسته شده راه صدایت چرا ؟ آب نیاورده برایت چرا ؟ شعله به جان و دل زهرا مکش جانِ رضا روی زمین پا مکش ضربه به حیثیت افلاک خورد رنگ کبودی به رُخی پاک خورد موی به هم ریخته ات خاک خورد داد زدی دورِ لبت چاک خورد با جگر سوخته پرپر زدی بر دَرِ حجره چقدر سر زدی خون ز لبِ خشک تو پاشید وای لحظۀ پرپر زدنت دید وای چشم به چشمان تو خندید وای تشت زنان دورِ تو رقصید وای شعله به جان تو چنین ریخته آب به پیش تو زمین ریخته آب نخوردی ... بدنت پا نخورد یک نخی از پیروهنت پا نخورد در ته گودال تنت پا نخورد مثل حسین بر دهنت پا نخورد یاد حسین دیدۀ تر داشتی هر چه سرت آمده ، سر داشتی چنگ به موی سرش انداختند روی تن بی سر او تاختند خیل زنان رنگ ز رخ باختند پیکر غارت شده نشناختند عمۀ سادات زمین گیر شد بر سر بوسیدن رگ پیر شد طول کشید از نَفَس افتادنش حنجر پاشیده روی دامنش عده ای اعراب دَمِ رفتنش با کتک از کرب و بلا بُردنش عمه از آن لحظه گرفتار شد ناقه نشین راهی بازار شد قاسم نعمتی
این ها به جای این که برایت دعا کنند کف می زنند تا نفست را فدا کنند هر چند تشنه ای ولی آبت نمی دهند تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند با دست و پا زدن به نوایی نمی رسی این ها قرار نیست به تو اعتنا کنند بال فرشته های خدا هست پس چرا؟ این چند تا کنیز تو را جابه جا کنند هر وقت دست و پا بزنی دست می زنند اما خدا کند به همین اکتفا کنند تا بام می برند که شاید سر تو را در بین را با لبه ای آشنا کنند حالا کبوتران پر خود را گشوده اند یک سایبان برای سرت دست و پا کنند علی اکبر لطیفیان
⚜ سه بند شور : بند اول: بهترین آقای توی دنیایی ما همه مجنون و شما لیلایی یه جوره دیگه میخوامت چون که تو جوون آقامون امام رضایی امشب بر سینه و سر میزنم تا روی گنبدت پر میزنم خونت رو پشت هم در میزنم دستم رو میگیری توی قیامت هر کی با تو باشه رد میشه راحت ای رمزِ عبورِ درهای جنت بند دوم: توی جود و کرم چه بی مثالی میگیرم با ذکر تو شور و حالی خدا میدونه که هنوز نرفته کسی از خونه ی تو دست خالی عیسایی مردمو دم میخوام روزیم کن چشم پر نم میخوام اشکامو تو محرم میخوام تو مصداق نور از سوی خدامی فرزند کریم و ختم کلامی صدر جدول و در اوج مقامی بند سوم: منم آقا نوکر در بست تو همه ی هستی من از هست تو با یه بار گفتن به حق زهرا کربلامو میگیرم از دست تو بی تابم به دلم صفا بده دردم رو یه جوری دوا بده دلتنگم آقا کربلا بده تاثیر چشاتو دیدم به عینه مهر تو زبونزد تو عالمینه تنها خواهش از تو باب الحسینه
زمینه شهادت امام جواد علیه السلام بند اول : هم آقایی هم آقازاده تویی دلدارو منم دلداده ای حاصلم یا جواد الائمه من سائلم یا جواد الائمه ناقابلم یا جواد الائمه به غیر تو رشته دل به هیچ کسی ندادم از راه دور صورت به آستانه ات نهاده ام حس میکنم دم ورودی باب المرادم یا جواد الائمه بند دوم: جود پابوست کرم شرمندت نزن دست رد به روی بندت کاری ندارم به غیر از گدایی کار مدام تو مشکل گشایی جان علی بن موسی الرضایی امام رضا گفته که با فقیرا آشناشی فداش بشم گفته با بیچاره ها هم نواشی گفته به تو هوای سائلاتو داشته باشی بند سوم: ای ام الفضل دارم میمیرم دلم میسوزه زبون میگیرم زنده نمیمونم آبم بیاری زنده نمیمونم از زهر کاری زنده نمیمونم از زهر کاری کف نزنید یکی تو این حجره در انتظاره کف نزنید که مادرم فاطمه بی قراره کف نزنید طاقت ناله منو نداره بند چهارم: بر روی من درو میبندن دارم میمیرم همه میخندن تقدیرم اینه که تنها بمیرم در حجره مثل غریبا بمیرم ناله زنم العطش تا بمیرم کف نزنید یاد غریب کربلا می افتم کف نزنید یاد ذبیح من قفا می افتم کف نزنید یاد سر رو نیزه ها می افتم محمدعلی قاسمی
بند۱ با دوچشم پر آب روضه خونه رضا پاره پاره جگر شد جوون رضا الهی بمیرم درو به روی آقای ما میبندن الهی بمیرم کنیزا به اشک دیده هاش میخندن به ناله هاش خندیدن جون دادنش رو دیدن تو حجره پر پر میزد کنیزا می رقصیدن غریب آقام ای آقام بند۲ شعله زد به فلک سوز آه جواد خونه خودشه قتلگاه جواد چقده غریبه که آخر کار زهر یاورش شد ای وای چقده غریبه که قاتل جونش همسرش شد ای وای تموم جونش میسوخت رو خاکا پر پر میزد اومده بود تو حجره فاطمه بر سر میزد غریب آقام ای آقام بند۳ از عطش میسوزه خیلی خشکه لباش کاش برا پسرش آب بیاره باباش تشنه لبه اما روی جگر خونش فقط زخماشه رضا نمیبنه بدن جوادش رو که زخمی باشه ولی حسین کربلا اسیر قدم ها بوده رو خاکا دیده اکبر که اربا اربا بوده غریب آقام ای آقام بند۴ با نگاه جواد با دعای حسین کاش برم عرفه کربلای حسین ریزه خورتم من عمریه سر سفره ات میشینم ارباب میشه که دوباره محرمتو امسال ببینم ارباب خداروشکر که هستم ریزه خور این درگاه بنفسی انت مولا حسین اباعبدالله حسین اباعبدالله