بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#برجام_نافرجام
#بصیرت_انقلابی
#حامد_شریف
▶️
یا علی و یاعظیم و یا غفور و یاکریم
می بَرم نام کریم و می پرم چون یاکریم
سخت محتاج کرامت آمدم من تا کریم
زخم سائل را که مرحم مینهد الا کریم؟
نیمه ماه خدا ، ماه خدا پیدا شده
فاطمه مادر شده است و مرتضی بابا شده
با کلافی نخ بیا رو سوی این بازار کن
دل بر این دریا بزن بر عاشقی اقرار کن
بر در این میکده بنشین و هی اسرار کن
روزه را یک بارهم با می بیا افطار کن
سفره ی ما با کراماتش پر از نان میشود
با حسن کار گدا هم جود و احسان میشود
باد از هوی حسن احساس مستی میکند
موج در موی حسن احساس مستی میکند
عابرِ کوی حسن احساس مستی میکند
آدم از بوی حسن احساس مستی میکند
مستی از بالا ترینِ رتبه های بندگی ست
با حسن بودن تمامِ مُنْتَهای بندگی ست
حُسنِ هستی، حسِ زیبایی، کریم اهل بیت
شور شیرینیِ شیدایی، کریم اهل بیت
پور زهرا، پور مولایی، کریم اهل بیت
بی نظیری، شاهِ یکتایی، کریم اهل بیت
ما همه یکتا پرستانِ سرِ کویِ توایم
می نخورده جزوِ مستانِ سرِ کوی توایم
هم،چو زهرا و رسولی هم شبیه حیدری
هم شجاعی هم دلیری هم یل و نام آوری
مِثلِ تو دنیا ندارد دلسِتان دیگری
عشق قاسم هستی و تواز عسل شیرین تری
افتخار من به در گاه تو خادم بودن است
از مقاماتت همین بابای قاسم بودن ست
قاسمت فرمود: شیرین است شورِ کربلا
درسها داده مرا مردِ غیرورِ کربلا
من غرورم را گرفتم از غرورِ کربلا
قول دادم من به آن قلب صبورِ کربلا
انتقام از قاتلانِ نوکرانِ خواهرت
من بگیرم از سعودی ها به اذن مادرت
از تو می گیرم همه امّید را، تدبیر را
از غلاف آرم برون مولا اگر شمشیر را
صد جمل سازم، کنم خم قامت تزویر را
یا علی گویان زنم من گردن تکفیر را
انتقام حملهٔ داعش بگیرم « با علی »
حک کنم بر سر در شهر مدینه « یا علی»
من سعودی و سپاهش را به آتش می کشم
حامیان رو سیاهش را به آتش می کشم
داعش و پشت و پناهش را به آتش میکشم
آن درخت و این گیاهش را به آتش میکشم «1»
ما ریاض و جده را با خاک یکسان میکنیم
کلِّ دنیا را برای تو شبستان میکنیم
تو جوانان بهشتی را بهشتی ، سروری
تو حبیبِ (عُشریه- طهماسبی-دانشگری)۲
تو امامم را امامی رهبرم را رهبری
تو معزالمؤمنینی از همه بالاتری
صلح تو روح بقای عزت اسلام شد
صلح تو آخر کجا مانند این برجام شد؟
صلح تو امید بود و صلح تو تدبیر بود
صلح تو بنیان کَن زور و زر و تزویر بود
صلح تو برّان به سان تیغه ی شمشیر بود
مایه ی عزت به ما و ذلّت تکفیر بود
عشق تو فتح المبینِ قلب هر کس میشود
صلح تو برجام نه، بیت المقدس میشود
گفت خرمشهر در پیش است.من آماده ام
من اسیر جذبه ی این رهبر آزاده ام
تا ابد دلدادهی دلدادهی دلداده ام
چهره اش را دیده ام یاد علی افتاده ام
من غلام حیدر و آل علیم تا ابد
نام حیدر میبرم زهرا دعایم میکند
________
1» در بخشی از پیام حج رهبر انقلاب در توصیف آلسعود، از اصطلاح «شجرهی ملعونه» استفاده شده است. این اصطلاح برگرفته از متن قرآن کریم آیهی۶۰ سورهی اسرا است
۲-شهدای مدافع حرم : ابراهیم عشریه-مهدی طهماسبی -عباس دانشگر
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#بردیا_محمدی
پیاله را نفسِ شربتِ طهور شکست
نماز آینه ها را هبوط نور شکست
سکوت نیمهی شب را طنین شور شکست
در ازدحام، پَر و بال های حور شکست
تمام عرشِ برین محو چهره ی ماه است
لب ملائکه مشغول؛اَحسَنُ الحال...است
تبسمش همه شهر را غزلخوان کرد
کویر خالی از احساس را گلستان کرد
و آسمان خدا را ستاره باران کرد
طراوت رمضان را دَمَش دوچندان کرد
ستاره ای بدرخشید و بی نقاب آمد
دُرُست نیمه ی این ماه،ماهتاب آمد
به روحِ آیه ی تطهیرِ خویش،تن بخشید
به پیکر غزل خویش پیرهن بخشید
به حُسن عاطفه ی خویش،ذوالمِنَن بخشید
خدا به حیدر کرار خود حسن بخشید
به آفتاب بگوئید آمده قمرش
هزار جان گرامی فدای گُلپسرش
شراب عشق به قربان ساغرش رفته
هزار رود به دریای اطهرش رفته
فرشته وقت تماشاش شهپرش رفته
نگاه بنده نوازش به مادرش رفته
دل مرا بخدا بُرده خوی مادری اش
چقدر فاطمه وار است ذرّه پروری اش
به نام نامی شاه کرم،به نامِ حسن
قیام کرده کرامت به احترام حسن
شده است مرغ کرمخانه جلد بام حسن
هزار حاتم طایی بُوَد غلامِ حسن
گدا، یتیم و گرسنه به برکتش سیرند
جُذامیان مدینه براش می میرند
شکستگیِ پر و بال را شفا دادن
مس وجودی عُشّاق را جلا دادن
به سائالن و گدایانِ خود بها دادن
به دست با کرم خود به سگ غذا دادن
تمام این همه یک شمه از کرامت اوست
نمی ز قطره ی دریای پُر سخاوت اوست
حسن دلاورِ آلِ نبیِ دادار است
میان لشکر حیدر امیر و سردار است
اگر که تیغ کِشد،کار دشمنان زار است
دُرُست مثل پدرجانِ خود جگردار است
یلی که بوسه زده جبرئیل دستش را
شتر سوار جمل خورده ضرب شصتش را
چِقَدر زحمت بی حد کشید و همت کرد
هزار بنده ی گمراه را هدایت کرد
به پای دین خداوند استقامت کرد
بنای مکتب اسلام را مَرمَت کرد
چه رنج های فراوان به پای عشقش دید
سه بار مال خودش را برای دین بخشید
درخت خشک غمم،کوهساری از دردم
شبیه فصل زمستان گرفته و سردم
عزا گرفته ی این روزگار نامردم
برای حلم حسن آه می کشم هر دَم
کسی که ماهی دریا براش گریه نمود
برای غربت بی انتهاش گریه نمود
هنوز چشم ترم شورِ عشق کم دارد
چِقَدر سینه ی تنگم هوای غم دارد
غمی که ریشه ی دیرینه در دلم دارد
"امامزاده ی آبادی ام حرم دارد"
ولی برادر زینب نه مرقدی دارد
نه زائری،نه ضریحی،نه گنبدی دارد
قسم به باد که زنگار را ز شیشه زدود
قسم به آبی دریا،قسم به چشمه و رود
قسم به بال و پر یا کریمِ خاک آلود
به کوری همه ی آن حرامیان سعود
بقیع،مرکز دیدار شیعه ها گردد
قسم به فاطمه "صحن حسن" بنا گردد
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#مجتبی_صمدی_شهاب
خوبست این شبها که مهمان خدائیم
پیوسته مشغول مناجات و دعائیم
مهمانسرا باز است و رزق ما فراوان
باحق غریبه نیستیم و آشنائیم
وقت مناجات سحر با ذکر حیدر
بین نجف در زیرِ ایوانِ طلائیم
گاهی نجف گاهی مدینه یا که گاهی
در کاظمین و مشهدیم و سامرائیم
این بهترین فیض است یاد یار هستیم
در موقع افطار یاد کربلائیم
امشب ولی معطوف جنّات النّعیمیم
دعوت شده بر سُفرهء شاه کریمیم
اذن از خدای عالی اعلی گرفتیم
بین گدایان حسن ما جا گرفتیم
کارِ حسن امداد بر ابن سبیل است
بودیم در ره مانده امّا پا گرفتیم
قبل از شب قدر و جلوتر از بقیه
از دست پُر خیر حسن امضا گرفتیم
این خانواده اشک ما را پُر بها کرد
قطره فرستادیم و یک دریا گرفتیم
بابا شده حیدر سرِ مولا شلوغ است
عیدیِ خود را از کفِ زهرا گرفتیم
بر جان ما زهرا شمیم یاسمن زد
بر قلب ما مُهر گدایی حسن زد
مثل حسن ما دلبر و یاری نداریم
با حاتم طائی دگر کاری نداریم
او در نکوبیده گدا را شاه سازد
با بودنش دیگر گرفتاری نداریم
بَرده رسیده ، قیمت یوسف گرفتیم
جُز این کَرَم سیرت خریداری نداریم
ایکاش درد ما شفا هرگز نگیرد
جُز عشق سوزانش که بیماری نداریم
در نیمه ء این ماه جُز ذکر حسن جان
شیرینی و خُرمای افطاری نداریم
ما روزهء خودرا بنامش باز کردیم
مابندگی را با حسن آغاز کردیم
نام حسن نامی بلند آوازه باشد
کهنه نمیگردد همیشه تازه باشد
او دشمنش را هم در آغوشش بگیرد
از بسکه لطف و مهر بی اندازه دارد
وقتی به حیدر میشود با او رسیدن
یعنی حسن هم تا خدا دروازه باشد
هرکس فقط صلح حسن را دیده حتما
در خواب غفلت یا که در خمیازه باشد
جنگ جمل را خوب در خاطر بیاور
نابودیِ این لشگر و شیرازه باشد
آگاه باشید اوست تیغ آبدیده
بابای قاسم شیر اَزرَق کُش رسیده
او طالع سبزی است بر دامان مادر
او سرّ لبخند است بر لبهای حیدر
او لؤلؤِ قرآن و مرجان هم حسینش
قرآن ندارد غیر او تفسیر دیگر
کعبه به دور او بگردد بُرد کرده
هر کس جُز این اندیشه دارد هست کافر
سایه ندارد قبرش امّا میرسد که
سایه بیاندازد به کُلّ اهل محشر
راه و مسیر کربلا را او نشان داد
صبرش کُند با روز عاشورا برابر
اینست تحلیل درست اصل مکتب
صبر حسن یک جلوه اش رفته به زینب
در کودکی محنت کشیدن وای سخت است
از غصّه و ماتم خمیدن وای سخت است
از بی کسی باشی غریبه بین شَهرَت
از عالم و آدم بریدن وای سخت است
بر منبر بابای خود در بین مسجد
از بی حیا تُهمت شنیدن وای سخت است
فرزند ارشد باشی و در بین کوچه
پیش تو بر چادُر دویدن وای سخت است
با مادری که صورتش خورده به دیوار
از کوچه تا خانه رسیدن وای سخت است
راز دلش را گفت:خیلی غُصّه خوردم
دیر آمدی ای زهر من در کوچه مردم
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#غلامرضا_سازگار
خرم از بوی گلی دام کوه و چمن است
هر کجا می نگرم رشک بهشت عدن است
بر لب بلبل و گل از لب زهرا سخن است
نیمه ماه خدای احد ذوالمنن است
خبر از هلهله و شادی هر انجمن است
سخن از ماه رخ و جلوه حسن حسن است
دل شب ، طلعت خورشید هدا پیدا شد
نیمه ماه خدا ماه خدا پیدا شد
آمد آن ماه که خورشید کمین بنده اوست
نور حق جلوه گر از حسن فروزنده اوست
فیض صد باغ بهار از گل یک خنده اوست
عقل کل واله مهر رخ تابنده اوست
صبر و صلح و کرم و لطف و عطا زنده اوست
دوست مات کرم و دشمن ، شرمنده اوست
این گل سرسبد باغ پیمبر حسن است
پای تا فرق حسن بلکه حسن در حسن است
روزه داران به رهش جان و دل ایثار کنید
امشب از جام تولای وی افطار کنید
چشم ، گردیده تماشای رخ یار کنید
سجده بر آینه طلعت دلدار کنید
گل رخسار حسن را همه دیدار کنید
ناز با آن گل و رو بر گل و گلزار کنید
باغبان خنده بزن یاسمنت را بنگر
یا محمد (ص) گل روی حسنت را بنگر
این همان است که لب هاش پیمبر بوسید
نه پیمبر که علی ساقی کوثر بوسید
نه علی فاطمه صدیقه اطهر بوسید
روی او حضرت جبریل مکرر بوسید
دست او را لب سلمان و ابوذر بوسید
قاسم و اکبر و عباس دلاور بوسید
طوطی وحی خدا را سخن از این حسن است
کینه شیر خدا ابوالحسن ، از این حسن است
این حسن کیست که چون خصم دهد دشنامش
حلم پیش آرد و با خنده کند آرامش
برهاند ز کرامت ز غم و آلامش
بدهد برد یمانی و کند اطعامش
با دلی شاد فرستد سوی شهر شامش
ای فدای وی و آن مرحمت و اکرامش
به خدائی که غفور است و حکیم است و رحیم
این کریم است کریم است کریم است کیم
به رسول و به گل یاسمنش باد سلام
به علی و به مه انجمنش باد سلام
به بتول و به جمال حسنش باد سلام
به جمال حسن و جان و تنش باد سلام
به نسیمی که وزد از وطنش باد سلام
به چنین لاله باغ و چمنش باد سلام
مهر او از همه طاعات بود حاصل ما
حرم محترم اوست بقیع دل ما
خط او عزت دین است و بقای اسلام
صلح او رمز قیام است قیام است قیام
صبر او روح پیام است پیام است پیام
رد او نیز حرام است حرام است حرام
هر چه او گفت تمام است تمام است تمام
او امام است امام است امام است امام
حکم او حکم علی حکم نبی حکم خداست
هر که سرپیچی از او کرد از این هر سه جداست
جبرئیل آینه دادگرش می خواند
آسمان مشعل شمس و قمرش می خواند
عقل کل نور و ضیاء بصرش می خواند
صاحب نخل ولایت ثمرش می خواند
فاطمه دخت محمد (ص) پسرش می خواند
صبر، سرمایه فتح و ظفرش می خواند
اهل جنت همه ریحان بهشتش گویند
سید جمع جوانان بهشتش گویند
من کی ام سائلم و سائل کوی حسنم
تشنه ام تشنه ولی تشنه جوی حسنم
کشته ام کشته ولی کشته روی حسنم
زنده ام زنده ولی زنده بوی حسنم
عاشق و شیفته روی نکوی حسنم
جان و دلباخته خصلت و خوی حسنم
چه شود خادم ایوان رفیعش گردم
گردبادی شده و گرد بقیعش گردم
ای سراپا همه نور و همه نور و همه نور
چشم بد از تو . از طلعت زیبای تو دور
بیشتر بین کریمان شده نامت مشهور
ناصر دینی و اسلام به صلحت منصور
همه اسرار جهان در دل پاکت مستور
به خدائی که کریم است و رحیم است و غفور
صبر ، در موج بلا خونجگر صبر تو بود
نهضت کرببلا از اثر صبر تو بود
سائل کوی تو را ناز به حاتم باید
زائر قبر تو را فخر به عالم باید
مهر تو همچو خدا بر دل عالم باید
مدح تو برلب پیمغبر خاتم باید
جای خصم تو در اعماق جهنم باید
بی تو گلزار جنان خانه ماتم باید
به خدایی که گلم را بولای تو سرشت
دوستی تو بهشت است بهشت است بهشت
کاش مانند نسیمی به دیارت گردم
گذرم افتد و برگرد مزارت گردم
یا شوم شعله و شمع شب تارت گردم
یا شوم خاک و هم آغوش غبارت گردم
یا شوم اشک و زهر دیده نثارت گردم
حیف از تو که گلم باشی و خارت گردم
میثمم لیک به اکرام تو (میثم) گشتم
خار راه تو شدم تا گل عالم گشتم
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#احسان_نرگسی
▶️
امشب خدا از شاهکارش رونمایی می کند
امشب حسن از عاشقانش دلربایی می کند
هر کس درِ این خانه روز و شب گدایی می کند
با این گدایی بر جهان فرمانروایی می کند
چشم و چراغ خانه ی زهرا و حیدر آمده
استاد رزم قاسم و عباس و اکبر آمده
ماه علی از راه می آید وقارش را ببین
آیینه ی زهراست، حُسن بی شمارش را ببین
در چهره ی او شوکت پروردگارش را ببین
در دستهای خیبری اش ذوالفقارش را ببین
بر خاک نعلینش ابوذرها تیمم کرده اند
از هیبتش حتی ملائک دست و پا گم کرده اند
روزی عالم می رسد از سفره ی شاهانه اش
بار زمین و آسمان را می کشد بر شانه اش
نورعلی نور است بی شک خشت خشت خانه اش
شکر خدا روز ازل من هم شدم دیوانه اش
آمد کریمی که به یمن او گدایی باب شد
امشب حسین بن علی هم صاحب ارباب شد
آرام می گیرد جهان در سایه ی بال و پرش
یا للعجب! در حیرتم از خُلق قاسم پرورش
دنیا به هم می ریزد از بانگ انا بن الحیدرش
آمد که روز و شب بگردد دور زهرا مادرش
هر جا نبردی هست شیر کارزارش مجتبی ست
جنگ جمل یعنی که حیدر ذوالفقارش مجتبی ست
خَلقا شبیه فاطمه، خُلقا شبیه حیدر است
مثل علی حتی نفس هایش مسیحا پرور است
هر کس که فرزند علی شد ، فاتح صد خیبر است
او جای خود دارد... غلامش هم شفیع محشر است
وقتی که در تاریکیِ شب ها عبادت می کند
بی واسطه او با خدای خویش صحبت می کند
آب وضوی او جهنم را گلستان می کند
شب های عالم را ، نگاهش نور باران می کند
نور وجودش عرش اعلی را چراغان می کند
ایوان طلای مجتبی کافر مسلمان می کند
اصلا حواسم نیس...ایوانی ندارد مجتبی
شمع و چراغی بر مزارش نیست مثل کربلا