eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
45 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر روضه حضرت (س) قسمت این بود از همان اول عاشقان پایِ هم کنند ایثار یک نفر صاحبِ حرم باشد یک نفر بی نشان، بدون مزار یک نفر شد خدیجه خانوم و قبر او مانده خاکی و تنها همه هستیِ خودش را ریخت پایِ مدفونِ گنبدِ خضرا یک نفر نیمه هایِ شب رفت و مانده چون گوهری میانِ صدف یک نفر قبلگاهِ عالم شد صاحبِ صحن و بارگاهِ نجف یک نفر سيّدِ بنی الزّهرا در بقیع و بدون صحن و سراست همه عزت و شکوه ِ او همگی نذر شاهِ کرببلاست در میانِ دو دخترِ زهرا یک نفر پایِ ماه، کوکب شد امِّ کلثوم با تمامِ وجود هستی اش نذر نامِ زینب شد در مدینه دو داغِ سنگین دید او عزادارِ جد و مادر بود آن دوشنبه که مادرش افتاد شاهدِ بی حیائیِ  در  بود دید مادر نفس نفس میزد دید مسمارِ نانجیب چه کرد دید سنگینیِ لگدها با شاخه باردارِ سیب چه کرد دید یک زن چگونه دوره شده دید زیرِ قلاف بازو را دید چادر چگونه خاکی شد کتکِ یک شکسته پهلو را دید وقت هجوم نامَحرم دردسرهایِ زن چه چیزی شد عاقبت هم رسید جایی که پیش او صحبت کنیزی شد پا به پایِ عقیله هر منزل بارِ ماتم کشیده این بانو دیده بر رویِ نیزه هجده تا یوسفِ سربریده این بانو با تمامِ مخدراتِ حرم سرِ بازارِ شام گیر افتاد پایِ راسِ بریده عباس وسط ازدحام گیر افتاد دید سنگی ز راه ِ دور آمد سرِ بر نیزه را تکانی داد بارها پیشِ چشم خواهرها همه سرها ز نیزه ها افتاد میشنید از کنارِ راسِ حسین هرقدم ناله هایِ زهرا را نالة یا بُنَی می آمد هر چهل منزل از دل صحرا مادری قد کمان صدا میزد تشنه لب جان سپُردی ای پسرم بین گودال من خودم دیدم چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم دست انداخت بر محاسن تو جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند چون گلو از جلو بریده نشد پیش چشمان من تو را چرخاند 🔹باب الحرم کانال تخصصی سبک وشعر
نوحه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها ای امّ کلثوم ای دخت ولایت ای کوثر زهرا جانم فدایت واویلا واویلا آه و واویلا... روشنگر مذهب یا امّ کلثوم ای خواهر زینب یا امّ کلثوم بودی ازین غمها دلخون و خسته پهلوی بشکسته ، فرق شکسته ای غصه دارِ آن بازو و سینه پاره جگر دیدی تو در مدینه جانم به قربان نور دو عینت بودی کنار زینب و حسینت اما بمیرم ، عاشورا چه ها شد پیش تو رأس او از تن جدا شد دیدی زِ روی مرکب سرنگون شد گودال ماریه دریای خون شد بعد از حسین شد بر عترت جسارت تو بودی و داغ و رنج اسارت ای یار ثارُا... در کوفه و شام با خطبه ات یاری کردی زِ اسلام _________________ 🍂🍁کانال تخصصی،شعروسبک،باب الحرم،برای همه مناسبتهای مذهبی
نوحه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها بوده ای یاور و یار مظلوم خواهری بر دو مولای معصوم زینب دوّمِ بیت حیدر بضعه ی فاطمه امّ کلثوم ای شاهد عاشورا،ای یاس کرببلا،ای راویِ روضه ها آه مدد امّ کلثوم... گفته ای تو به شمر ستمکار در ورودیِ شام مصیبت بِبَر از راه دیگر تو ما را ای ستم پیشهٔ بی بصیرت غم بوده بی اندازه،که داغ دل شد تازه،آه از دمِ دروازه آه مدد امّ کلثوم... ای گل فاطمه امّ کلثوم ما محبّین آل عباییم وَ همه در طریق شهادت عاشق دیدن کربلاییم کُن روزیِ جمع ما،یک سفرِ کربلا،با همه ی شهدا یا سیدی یا مظلوم... ای کریم کریما حسین جان لاله سرخ زهرا حسین جان ما همه سائل کوی عشقیم فَتَصَدّق عَلَینا حسین جان ای رکن ایمان ما،ای دین و قرآن ما،ای بهتر از جان ما یا سیدی یا مظلوم... _________________ 🍂🍁کانال تخصصی،شعروسبک،باب الحرم،برای همه مناسبتهای مذهبی
نوحه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها سلام،به تو که بودی یار مظلوم به اشک چشم و قلب مغموم عزیز زهرا امّ کلثوم عَلیمهٔ اَعلا امّ کلثوم حبیبه ی مولا امّ کلثوم حزین عاشورا امّ کلثوم سُلالَةُ الزّهرا امّ کلثوم... سلام،به تو که شاهد بلایی همیشه یاورِ ولایی تو روضه خوانِ کربلایی تو دیده ای ظلم و جور و جفا سرِ حسینَت را بر نیزه ها کنارِ علقمه دستِ جدا سُلالَةُ الزّهرا امّ کلثوم... تو را،بخوانم ای سپهر ایمان به قلبِ زار و چَشم گریان جای امام و هم شهیدان تو زینبِ صُغرای اسلامی دمِ خوش آوای اسلامی تو مظهر و سیمای اسلامی سُلالَةُ الزّهرا امّ کلثوم... _________________ 🍂🍁کانال تخصصی،شعروسبک،باب الحرم،برای همه مناسبتهای مذهبی
نوحه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها ای امّ کلثوم ای دخت ولایت ای کوثر زهرا جانم فدایت واویلا واویلا آه و واویلا... روشنگر مذهب یا امّ کلثوم ای خواهر زینب یا امّ کلثوم بودی ازین غمها دلخون و خسته پهلوی بشکسته ، فرق شکسته ای غصه دارِ آن بازو و سینه پاره جگر دیدی تو در مدینه جانم به قربان نور دو عینت بودی کنار زینب و حسینت اما بمیرم ، عاشورا چه ها شد پیش تو رأس او از تن جدا شد دیدی زِ روی مرکب سرنگون شد گودال ماریه دریای خون شد بعد از حسین شد بر عترت جسارت تو بودی و داغ و رنج اسارت ای یار ثارُا... در کوفه و شام با خطبه ات یاری کردی زِ اسلام
زمینه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها وارث ِ عاشورایی ای وای ای وای شاهدِ غربت هایی ای وای ای وای دخترِ زهرایی روضه بخوانی روز وشب روز وشب همسفری تو با زینب با زینب واویلا واویلا   حنجرِ پاره دیدی ای وای ای وای زخمِ گلو بوسیدی ای وای ای وای غمزده نالیدی پیکر عریان دیدی ای وای ای وای شام ِ غریبان دیدی ای وای ای وای گریه کنان دیدی... غارت خیمه پیرت کرد پیرت کرد از همه عالم سیرت کرد سیرت کرد واویلا واویلا   شام بلا را دیدی ای وای ای وای تشت طلا را دیدی ای وای ای وای راس جدا دیدی بر لب و دندان می زد ای وای ای وای پیش یتیمان می زد ای وای ای وای چه بی امان می زد شدت ضربه سنگین شد سنگین شد آن لب و دندان خونین شد خونین شد واویلا واویلا
شعر روضه حضرت (س) قسمت این بود از همان اول عاشقان پایِ هم کنند ایثار یک نفر صاحبِ حرم باشد یک نفر بی نشان، بدون مزار یک نفر شد خدیجه خانوم و قبر او مانده خاکی و تنها همه هستیِ خودش را ریخت پایِ مدفونِ گنبدِ خضرا یک نفر نیمه هایِ شب رفت و مانده چون گوهری میانِ صدف یک نفر قبلگاهِ عالم شد صاحبِ صحن و بارگاهِ نجف یک نفر سيّدِ بنی الزّهرا در بقیع و بدون صحن و سراست همه عزت و شکوه ِ او همگی نذر شاهِ کرببلاست در میانِ دو دخترِ زهرا یک نفر پایِ ماه، کوکب شد امِّ کلثوم با تمامِ وجود هستی اش نذر نامِ زینب شد در مدینه دو داغِ سنگین دید او عزادارِ جد و مادر بود آن دوشنبه که مادرش افتاد شاهدِ بی حیائیِ  در  بود دید مادر نفس نفس میزد دید مسمارِ نانجیب چه کرد دید سنگینیِ لگدها با شاخه باردارِ سیب چه کرد دید یک زن چگونه دوره شده دید زیرِ قلاف بازو را دید چادر چگونه خاکی شد کتکِ یک شکسته پهلو را دید وقت هجوم نامَحرم دردسرهایِ زن چه چیزی شد عاقبت هم رسید جایی که پیش او صحبت کنیزی شد پا به پایِ عقیله هر منزل بارِ ماتم کشیده این بانو دیده بر رویِ نیزه هجده تا یوسفِ سربریده این بانو با تمامِ مخدراتِ حرم سرِ بازارِ شام گیر افتاد پایِ راسِ بریده عباس وسط ازدحام گیر افتاد دید سنگی ز راه ِ دور آمد سرِ بر نیزه را تکانی داد بارها پیشِ چشم خواهرها همه سرها ز نیزه ها افتاد میشنید از کنارِ راسِ حسین هرقدم ناله هایِ زهرا را نالة یا بُنَی می آمد هر چهل منزل از دل صحرا مادری قد کمان صدا میزد تشنه لب جان سپُردی ای پسرم بین گودال من خودم دیدم چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم دست انداخت بر محاسن تو جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند چون گلو از جلو بریده نشد پیش چشمان من تو را چرخاند
خطابه ی کوفه منم خون گریه کرده آسمون از ماتمم هرسنگی گریه کرده از اون لحظه های سخت سیلی خوردنم من هم اسیری رفتمو زخمای زنجیره هنوز رو گردنم مونده جای اون شعله ها رو معجرم رو چادر و پیراهنم دنیا کرد فراموشم من هم دختر زهرام من هم زاده ی دردم جامونده ی عاشورام خاطراتم پره از غم ها از اون کوچه تا به این صحرا مثل زينب من جگر خونم مثل زهرا سیرم از دنیا ام کلثوم غریب زهرا ام کلثوم غریب زهرا ام کلثوم غریب زهرا 2 داغ سقیفه دیدمو کشته منو غوغای بین کوچه ها اما غریبم من هنور تو قلب شیعه آره مثل مجتبی من عمه ی ساداتمو هم مقتلو دیدم هم اون بزم شراب من هم دویدم روی خار دنبال نی ها مثل زینبو رباب هیشکی یادم نکرده من روضه خون ندارم از روضه های گودال خیلی خاطره دارم اما اسمم تو روضه ها نیست ام کلثوم چقد غریبه شیعه برده غمم رو از یاد مظلومی مثل من کی دیده ام کلثوم غریب زهرا ام کلثوم غریب زهرا ام کلثوم غریب زهرا 3 از چی بگم ، از قحط آب از لالاییهای شبونه ی رباب از قامتی که خم شده یا اون لب چوب خورده تو بزم شراب پرده نشینای حرم تو کوچه بازارای شام و چشم بد از خواهری میگم که خورد هم سیلی و هم تازیونه هم لگد دردم یکی دوتا نیست کی میفهمه غمم رو پیش چشم من آتیش سوزوند کل حرم رو حرفای من روضه و درده چهره ی من همیشه زرده چیزی رو که شما شنیدیدین ام کلثوم تجربه کرده ام کلثوم غریب زهرا ام کلثوم غریب زهرا ام کلثوم غریب زهرا
در علم و فضيلت و ادب دريايي در عصمت و صبر و علم بي همتايي سجاده‌ی تو شميم کوثر دارد تو آينه‌ی ‌حقيقي زهرايي اي روح زلال! نور کوثر داري تو عطر گل ياس پيمبر داري در حجب و حيا آينه‌ی فاطمه اي در وقت خطابه شور حيدر داري اي پشت و پناه قافله، چون زينب همراز نماز نافله، چون زينب در شام نيفتاده اي از پا، بانو يک لحظه در اين مقابله چون زينب هر چند که بي صبر و قراري بانو هر چند غريب و داغداري بانو در کوفه‌ی بي کسي و شام غربت چون کوه وقار استواري بانو در روز دهم چو شمع افروخته اي در آتش بي کسي و غم سوخته اي تا سرحد جان حمايت از مولا را از مادر خود فاطمه آموخته اي از ديده اگرچه خون دل افشاندي آن روز تمام کوفه را لرزاندي اي دخت علي، هيمنه‌ی کوفي ها مي ريخت به هر خطابه که مي خواندي آن روز رسيده بود جانت بر لب مي سوخت تمام پيکر تو در تب پروانه صفت گرم طواف عشقي ذکر لب خسته‌ی تو: زينب زينب آن ماتم بي کرانه را معنا کن آن غربت جاودانه را معنا کن يک بار براي زائرانت بانو تو ضربه‌ی تازيانه را معنا کن شش ماه شبيه روضه خوان مي خواندي از غربت و داغ بي کران مي خواندي از نيزه و قتلگاه و خون مي گفتي از طشت طلا و خيزران مي گفتي یوسف رحیمی
ای آینه دار پنج معصوم در بحر عفاف در مکتوم پرورده ی دامن ولایت مظلومه ی خاندان مظلوم قدر تو به ممکنات مجهول مهر تو به کائنات معلوم شیرازه ی شرع از تو محکم منظومه ی عشق ازتو منظوم تو زینب دومی علی را نامند تو را به ''ام کلثوم'' آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی آن وقت که چارساله بودی بر صورت ماه هاله بودی در خانه ی شیر حق به خوبی معصوم تر از غزاله بودی دیری نگذشت کز ستم ها سرگرم به اشک و ناله بودی از آن چه به خانه ی شمارفت از داغ جگر چو لاله بودی از قول و غزل فراتری تو کی حد تو این مقاله بودی؟ آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی تو محنت بی شماره دیدی غم، بیشتر از ستاره دیدی مه پاره ی دشت کربلا را در خاک، هزار پاره دیدی هم بردل پاره پاره اززهر هم پیکر پاره پاره دیدی پامال تن عزیز خود را ازمرکب ده سواره دیدی بردست حسین غرق درخون قنداقه ی شیرخواره دیدی آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی تو راز عجیب کربلایی بانوی شکیبب کربلایی هم راز شهید نینوایی دم ساز غریب کربلایی برخرمن هستی ستم کار سوزنده لهیب کربلایی درآتش غم اگر بسوزی باصبر، طبیب کربلایی آن جا که خطابه کارسازاست توفنده خطیب کربلایی آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی سیدرضا موید
نوه ی دختری و عشق پیمبر بودن دختر دومی ِحضرت حیدر بودن صدق الله العلی نام پدر بود و چنین آیه ی چارمی سوره ی کوثر بودن ام کلثوم شدن اینهمه مظلوم شدن شاهد میخ، چهل مرد، لگد، در بودن شاهد میخ،چهل مرد،لگد،در،فریاد بعد هم شاهد یک عمر به بستر بودن جزو آموختگان وصیت نامه ی او جزو تشییع کنان تن مادر بودن پشت تابوت به همراه حسین و زینب جزو آن چندنفر در شب آخر بودن درشب قدر به نوعی و به شکلی شب تشت ام کلثوم...بگو زینب دیگر بودن دختر فاطمه و عمه ی طفلان اما عزتش این بشود:خواهر خواهر بودن می کند خم کمرش را همه ی عمر فقط لحظه ای عمه ی دلواپس اصغر بودن می کند خم کمرش را به خدا درآنی روی تل گریه کنان محو برادر بودن چکمه ای آمد از آن سو واز این سو شد باب در هیاهوی حرم دست به معجر بودن مهدی رحیمی
هرچند از خورشیدها کم مینویسیم حالا ولی با اشک نم نم مینویسیم با اسم بی بی اسم اعظم مینویسیم آری ز بانوی محرم مینویسیم در دادگاه عشق محکومیم صدشکر از نوکران ام کلثومیم صدشکر زهرا و احمد بود علی مرتضی بود ام المصائب بود و هم ام البکا بود سرتا به پا مستغرق ذات خدا بود پشت ولی الله وقت فتنه ها بود چادر زجنس غیرت زهرا به سر کرد با خطبه هایش شام را زیر و زبر کرد آیات قران است سرتاسر کلامش جبریل سرخم میکند از احترامش عقل ضعیف ما کجا درک مقامش دارد تفاوت با همه نوع قیامش گمنام شد اما کرامت تام دارد تا به ابد حق گردن اسلام دارد به مردی این زن زمانه زن ندیده اوج جلالش را زمین قطعا ندیده مثلش کسی در مرثیه خواندن ندیده یکروز خوش در زندگی اصلا ندیده یادش نرفته روضه ی بیت الولا را میخ و زمین افتادن خیرالنسا را هم کربلا رفته ست هم گودال رفته هم به کنار پیکری پامال رفته هم مثل زینب سوخته از حال رفته هم ذوالجناح آمد، به استقبال رفته شلاق درهم کرد حال پیکرش را بردند دزدان وقت غارت معجرش را بسته به هم بودند زنها بین کوفه خیلی کتک خوردند اما بین کوفه دائم به راه افتاد دعوا بین کوفه هی پخش میکردند خرما بین کوفه همراه زینب کوچه هارا فتح میکرد برداشت پرده از رخ کوفی نامرد در شام اصلا قامتش مثل کمان بود  آنقدر لاغر بود دیگر ناتوان بود آواره ی هرکوچه و بی آشیان بود راهی بسوی مجلس نامحرمان بود چه روضه هایی قسمت بانوی دین شد بالانشین آسمان ویران نشین شد سیدپوریا هاشمی
ای نخل کوثر را ثمر یا ام کلثوم ای مایه ی فخر بشر یا ام کلثوم ای دومین زینب، سراپا زینت اب ای زینت نام پدر یا ام کلثوم ای چارمین خورشید نور از نسل کوثر بر فاطمه نور بصر یا ام کلثوم ای کوکب افلاک، ای نور مجسم ای خواهر شمس و قمر یا ام کلثوم زینب که سر تا پا علی بود و علی بود رفتی به زهرا بیشتر یا ام کلثوم حتما تو هم مانند زینب دیده بودی که مادرت در پشت در ... یا ام کلثوم حتما تو هم از داغ کوچه داغداری از ماجرا داری خبر یا ام کلثوم از کوچه ها تا کوچه های شام رفتی رفتی کنار تشت زر یا ام کلثوم با خیزران دیدی چه غوغایی به پا کرد جام شراب و چشم تر ... یا ام کلثوم ای وای از ساعات قتل صبر ای وای ای وای از ساعات سر ... یا ام کلثوم هر کس می آمد جای زخم قبل می زد با نیزه و سنگ و سپر یا ام کلثوم سرها که شد بر نیزه ها، تازه شروع شد وقت هجوم صد نفر یا ام کلثوم هر کس که آمد قتلگاهش دست پر رفت انگشتر و دستار سر ... یا ام کلثوم وحید محمدی
ای بانوی قامت خمیده یا ام کلثوم ای عمه ی خوشی ندیده یا ام کلثوم ای غربت و بلا کشیده یا ام کلثوم به مجتبی رفته : غربت تو خانوم برات بمیرم من : هستی چقد مظلوم یا ام کلثوم ۲ پا به پای بی بی زینب کربلا چه غمها دیدی پیکر حسین و بی سر زیر دست و پاها دیدی خیمه هارو غارت بُردن غصه و بلاها دیدی شام و کوفه رفتی بی بی روی نیزه سرها دیدی (بی بی مظلوم : یا ام کلثوم) امون ز روزای اسارت یا ام کلثوم امون ز خنده و جسارت یا ام کلثوم امون ز لحظه های غارت یا ام کلثوم با دستای بسته : حرم رو می بُردن تو کوچه و بازار : همه کتک خوردن یا ام کلثوم۲ دخترای آل الله و عده ای می دادن دشنام تازیوونه ها جای خود میزدن با سنگ از روو بام بچه های پیغمبر رو خارجی صدا می کردن روی دخترا نیلی شد شامیا چقدر نامردن (بی بی مظلوم : یا ام کلثوم)
دختر شهید و خواهر شهیدم ام کلثومم که غم روی غم دیدم واویلا واویلا واویلا واویلا با مسمار و از زهر و از تیغ و خنجر این دنیا از من گرفته سه برادر واویلا... دارم از ظلم سقیفه به دل آذر قدر من مخفی بود چون قبر مادر واویلا... من زاده ی کوثر و هل اتی هستم آه ای فلک از چه رو بسته ای دستم واویلا... دیده ام آتش گرفته یک پروانه خزان آمده به غارت گلخانه واویلا... یا رسول الله شده دیده ام خونبار من کجا و رفتن به کوچه و بازار واویلا.... «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
با دل بشکسته و / اشک دو عین آمدم مدینه راهم مده / که بی حسین آمدم ببین که شرمنده و / خسته و سر گشته ام که بی علی اصغر و / رقیه برگشته ام وای حسینم حسین / وای حسینم حسین ....... مدینه یک نصف روز / بی کس و یاور شدم نمی شود باورم / که بی برادر شدم گشته دم واحسین / ذکر و مناجات من پیرهن کهنه ی/ او شده سوغات من وای حسینم حسین / وای حسینم حسین ...... مدینه دیدم حسین / بی کس و تنها شده بر سر انگشتر و / عمامه دعوا شده دیدم در قتلگاه / بر سر او ریختند چقدر سنگ و نی بر / پیکر او ریختند وای حسینم حسین / وای حسینم حسین ........ چه عزتی داشتم / مدینه یادش به خیر چه حرمتی داشتم / مدینه یادش به خیر مدینه خون گریه کن / کار حرم زار شد میان بازار شام / دخت علی خار شد وای حسینم حسین / وای حسینم حسین
من بر علی و فاطمه نور دوعینم شریک غمهای شریکة الحسینم من روضه خوانِ داغِ ؛ گلهای کربلایم گریه کنِ عزایِ ، حسین سر جدایم آه و واویلا ؛ آه و واویلا ...... شش ماه بر غمهای زینب گریه کردم شش ماه بر شش ماهه هر شب گریه کردم از خاطرم نرفته ؛ آن طفل شیرخواره گلوی نازکش شد ؛ با تیر پاره پاره آه و واویلا ؛ آه و واویلا ....... شش ماه گریه کردم و از حال رفتم با یاد آن ساعت که در گودال رفتم با خواهرم رسیدم ؛ محزون و دل شکسته دیدم که شمر ملعون ؛ بالاسرش نشسته آه و واویلا ؛ آه و واویلا .... زینب به سر بر تلّ زینبیّه میزد مادر ما ناله یا بنیّ میزد یادم نرفته زینب ؛ پیر و شکسته تر گشت به خیمه مو سفید و ؛ قامت خمیده برگشت آه و واویلا ؛ آه و واویلا ...... اشک مخدرات از یادم نرفته دروازه ساعات از یادم نرفته معجر پاره ام را ؛ بر رخ گرفته بودم من که میان بازار ؛ هرگز نرفته بودم آه و واویلا ؛ آه و واویلا
ای بانوان را مقتدا ، یا ام کلثوم بنت علی مرتضی ، یا ام کلثوم ای پیرو زهرا ی اطهر در نجابت وی دُرِّ تقوا و حیا ، یا ام کلثوم آرام جان مجتبائی در مدینه ای خواهرخون خدا،یاام کلثوم همواره بودی یاور ام المصائب در سرزمین کربلا، یا ام کلثوم در روزعاشورا توبودی یارزینب ای بانوی درد آشنا ، یا ام کلثوم خواندی به کوفه خطبه ازشورکلامت درکوفه شدغوغابه پا،یاام کلثوم رفتی اسارت همره خواهربه کوفه از کوفه تا شام بلا، یا ام کلثوم بودی پرستار یتیمان در خرابه کردی به زینب اقتدا یاام کلثوم (نجوا)یم وروزجزا چشم امیدم باشد به الطاف شما، یا ام کلثوم @babollharam