#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شب_سوم_ماه_مبارک_رمضان
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
#شهادت_رقیه خاتون
سویی نداشت چشم ترت ، ای سه ساله جان
خالی شده دور و برت ، ای سه ساله جان
خون گریه کرده بر تو و بر حال و روز تو
چشم ملائک و پدرت ، ای سه ساله جان
زجرابن قیس کرده تنت را،سیه چرا
خون میچکدچرا زسرت ، ای سه ساله جان
یک تن نبود حامیِ توغیره عمه ات
تا شد ز غربتت کمرت ، ای سه ساله جان
از آن لگد که زجر به جسم وتنت زده
شد ارغوان بال و پرت ، ای سه ساله جان
شاهد به جان سپردن توبوده عمه ات
آتش گرفت برگ و برت ، ای سه ساله جان
اندرخرابه هاتوشبت رابه سرمکن
این سان گذشت هر سحرت ، ای سه ساله جان
افتاده ای میان خرابه،به گوشه ای
بود ه همیشه در نظرت ، ای سه ساله جان
ازکربلابه کوفه وشامات میروی
خولی شده همسفرت ، ای سه ساله جان
بانو رقیه نیزه شد ه مرکب سرت
بر رویخاک مانده سرت ، ای سه ساله جان
عمه رسید تا که ببیند غم تو را
از زخم هم نبود اثرت ، ای سه ساله جان
اندرخرابه ای که توبودی حصیر بود
باب تو بینِ نیزه و شمشیر اسیر بود
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
کانال تخصصی اشعار آرمین غلامی
#شهادت_رقیه سلام الله علیها
#زمزمه
بند1⃣
بزار قصه ی شام و واست بخونم بابا
یه خط روضه از این مصیبت بخونم بابا
ولی قبل از اون واسه ی دیدن تو باید
دو رکعت نماز زیارت بخونم بابا
باید که تیمم کنم اما تو
نپرسی ازم واسه چی دخترم
نپرسی ازم که نماز و چرا
نشسته میخونی مثه مادرم
یهودیی شامی مسلمون کوفی
یه جوری بدن که نگو و نپرس
با دستای سنگین منو عمه هامو
یه جوری زدن که نگو و نپرس
بند2⃣
میخواستم نشونت بدم بازوهامو بابا
دور از چشم نامحرما پهلوهامو بابا
چه خوب شد که شب اومدی و میتونم راحت
نشونت بدم توی خلوت موهامو بابا
ببین دست اتیش چه با حوصله
موهای منو بافته با معجرم
ببین که چه خوشگل شده دخترت
بغل کن منو دست بکش رو سرم
یه شب توی صحرا یه نامرد
موهامو یه جوری کشید که نگو و نپرس
بابا دختر تو رو سنگا و خارا
یه جوری دوید که نگو و نپرس
بند3⃣
از اون شب که رو نی تو رو دیده بودم بابا
از این آدما خیلی ترسیده بودم بابا
با اینکه تو کوفه به ما بد شد اما تو شام
شنیدم چیزایی که نشنیده بودم بابا
باباجون بگو خارجی یعنی چی
چرا هرجا رفتیم میگفتن به ما
میدونی شدم با کیا همسفر
میدونی که ماها رو بردن کجا
خرابه که خوبه یه جاهایی رفتم
با چشم پراب که نگو و نپرس
بابا از یتیمی یا حرف کنیزی
بابا از شراب که نگو و نپرس
شعر و سبک: امیر آهمند
#شهادت_رقیه سلام علیها
#شور
بند1⃣
من که میخوام واسه خودم کسی باشم
چه راهی بهتر از این که نوکرت باشم رقیه
حالا که دنیامو با عشق تو ساختم
الهی قیامتم زیر پرت باشم رقیه
توو حالو هوای تو نفس کشیدن خوبه
قلبم میون سینه برای تو میکوبه
آرامش این دنیا بدونه تو آشوبه
شور و شعوری باعث غروری سنگ صبوری رقیه
رمز عبوری پرچم ظهوری سوره نوری رقیه
سیدتی یارقیه خاتون
بند2⃣
با دست کوچیکت برام دعا کردی
که دخیل شدم یه عمر به پرچمِ بی بی رقیه
زندگیم تضمینه توی مسیر تو
ندیدیم ازت بجز کرامت و خوبی رقیه
واسه من پیش زهرا پادرمیونی کردی
من رو واسه غلامی خودت نشونی کردی
شرمنده شدم از بس که مهربونی کردی
دخترشاهی بهترین پناهی چقد تو ماهی رقیه
چراغ راهی موندم تو سیاهی یه نیم نگاهی رقیه
سیدتی یا رقیه خاتون
بند3⃣
ام البکایی و فدای تو اشکام
راهی به دریا نداره چشمه تا جاری نباشه
صاحب عزایی و بیچاره اون نوکر
که تو بزم روضه های تو براش کاری نباشه
تو اون ستاره ای که رو شونه عباسی
عشق بابا حسینو دردونه عباسی
واسه گره گشایی بهونه عباسی
شیرین زبونی خیلی مهربونی آروم جونی رقیه
روزی رسونی لطف بیکرونی ذکر جنونی رقیه
سیدتی یارقیه خاتون
شعر و سبک: ایمان عاقل