بسم الله الرحمن الرحيم
از زبان حضرت رباب(س)
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
شاعر: #عادل_حسین_قربان
طاقت ندارم، هجرِ آن روی نکو را
آرامِ جانم، غنچهی خوش رنگ و بو را
پَر زد گلم، تا خمّ می، باشد سلامت
بگذار دشمن، بشکند اصلاً، سبو را
یا رب! چنان کن، عازم میدان اگر شد،
چشمی نبیند، آن سپیدیِ گلو را
آن گریهها، در پاسخِ "هل من معین" بود
تیرِ سهشعبه، داد پایان، گفت و گو را
مُردن، از این بهتر، که از مابینِ خیمه
باید ببینم، آن سرِ بندِ به مو را
گفتم: بِبَر، سیراب کن، شش ماهه ام را
بردی، ولی غرقِ به خون، آوردی او را
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#عادل_حسین_قربان
هرآنچه غم به دلم بود، رفته است از یاد
که زل زدم به تو از بینِ صحنِ گوهرشاد
چه حس و حالِ عجیبی، چه شوقِ زیبایی
دوباره باز، گذارم به مشهدت افتاد
دوباره مرغِ دلم پر زدهست سوی بهشت
به یک نگاهِ تو، ویرانیام شود آباد
اگرچه غرقِ گناهم، به سویت آمدهام
در این حرم متجلیست جمعی از اضداد
گره ز کارِ من اینبار، باز خواهد شد
منی که گفتهام: آقا! قسم به جانِ جواد
... صدای همهمه میآید از میانِ حرم
شفا گرفته کسی پای پنجره فولاد
چه زود، حاجتِ خود را گرفت آن زائر
که سالها به دلش بود حسرتِ اولاد
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد_ع_مصائب
#عادل_حسین_قربان
▶️
با تماشای آب میگرید
یادِ طفلِ رباب، میگرید
روزها گریه میکند، شبها،
دیده اش جای خواب، میگرید
هرکه پرسید، هرچه از این مرد،
در ازای جواب، میگرید
با دلی غم گرفته و قلبی،
از مصیبت کباب، میگرید
ظهرِ روزِ دهم، چه دیده مگر
که چنین بیحساب، میگرید؟
وارثِ کربلا، چرا اینقدر،
شده خانه خراب، میگرید؟
سرِ بازار، روی دستِ اسیر،
تا ببیند طناب، میگرید
یادِ آن صورتی که در صحرا،
شده با خون، خضاب، میگرید
"دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَي ابنِ زِياد"
یادِ بزمِ شراب، می گرید
#امام_حسین_ع_مناجات
دلبر به سویت آمده، دلداده رفته
مغرور و سرکش آمده، افتاده، رفته
مقصد اگر نور است، عاشق هرکه باشد
تا انتهای روشنِ این جاده رفته
هرکس به راهِ عشق، بگذارد، قدم را
مال و زن و فرزند را، بنهاده، رفته
ای دل! سلوکِ عشق را از حُر بیاموز
عمری به بند و عاقبت آزاده رفته
...
عالَم به قربانِ شهیدی که در آن روز
قبل از غروبِ عاشقی، جان داده، رفته
شاعر: #عادل_حسین_قربان
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_شهادت
#عادل_حسین_قربان
حسِّ نابی شبیهِ باران داشت
به نگاهش بهار، ایمان داشت
به شُکوه و ابهّتِ این مرد
دشمن و دوستدار اذعان داشت
احتمالِ وقوعِ ناممکن
با وجودش همیشه امکان داشت
روزگاری همین امامِ همام
گنبد و بارگاهِ ویران داشت
عالَمی در اسارتش... اما
گذرِ عمر کنجِ زندان داشت
آسمان در رثای او میسوخت
هرچه بارید، باز باران داشت
بسم الله الرحمن الرحيم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#عادل_حسین_قربان
برای دفعِ هر محنت، امامِ اولین کافیست
مخواه از غیرِ او چیزی، امیرالمؤمنین کافیست
نترس از جورِ این دنیا، نترس از حولِ آن دنیا
به حقانیتِ مولا، اگر داری یقین، کافیست
بگو اصحابِ باطل را، بگو ابنای شیطان را:
"فقط حیدر، اگر باشد، نبی را جانشین، کافیست"
ولای شاهِ مردان را، میانِ قلبِ خود بنشان!
برای دوری از آتش، همین باور، همین کافیست
قناعت را بیا بنگر، شده حاکم، امامی که،
میانِ سفره، ایشان را، کمی نانِ جوین کافیست
خوشا بر خاکِ این دنیا، که خورشیدی چنین دارد
همین که شمسِ روی او، بتابد بر زمین کافیست
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#عادل_حسین_قربان
از میخ، خون جاری شد و دیوار لرزید
عرشِ خدا در کوچهها انگار لرزید
روزی که ناموسِ خدا، نقشِ زمین شد
در اوجِ غربت، مخزنِ اسرار لرزید
از نالهی پشتِ درِ یک قد خمیده
چشمِ بشر، با حالتی خونبار لرزید
یکبار سیلی خورد زهرا، در ازایش
هِی شانههای حیدرِ کرار لرزید
هم روز گریان بود، هم شب، در مصیبت
آن چشمهای دائما بیدار لرزید
دیدند مردم موقعِ غوغای کوچه
شیرِ دلیرِ عرصهی پیکار لرزید
جریانِ آن قامتکمان، واژه به واژه
در آسمانِ ابریِ اشعار لرزید
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت #لیلة_الرغائب
#امیرالمومنین_ع_مدح
#عادل_حسین_قربان
یا علی! مظهر العجائبِ من!
ذکرِ هرروزه، ذکرِ واجبِ من!
شب جمعه ست، بی قرارِ توام،
مستیِ لیلة الرغائبِ من!
رفته از دست، آن زلالیِ من
سادگی های خردسالیِ من
پدرِ خاک، خاکسارِ توام
پس نگاهی به دستِ خالیِ من
غیرِ حیدر، هوس ندارم من
شوقِ دیدارِ کس ندارم من
آه، ای شورِ زندگانیِ من!
بی تو، دیگر نفس ندارم من
آن که دنبالِ یک هدف باشد،
نه پیِ آب و نه علف باشد
مقصدِ عشق، روی ماهِ علیست
قبله ی عاشقان، نجف باشد
گلِ زیبا! اگرچه خارِ توام
باز خوبست در کنارِ توام
به دلِ خسته ام نگاهی کن!
صد و ده بار، بی قرارِ توام
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه #زیارت_کربلا
شبهای جمعه، بیقرارِ کربلاییم
لبتشنگانِ ساحتِ خورشید، ماییم
دانی چرا این چشمها، خون میفشاند؟
ما تا ابد، در ماتمِ خونِ خداییم
ای دستگیرِ بینوایانِ دو عالَم!
دستی بکش بر روی ما، ما بینواییم
در حسرتِ نوشیدن یک جرعه نورش
ما پای تا سر، یکسره، دستِ دعاییم
بهرِ پریدن سوی او، مثلِ دو بالیم
بهرِ دویدن سوی او، مثلِ دو پاییم
عمری، به یادش میشود این دل هوایی
ما را نخوان اهلِ زمین، مرغِ هواییم
یا فاطمه! ای زائرِ شبهای جمعه!
ما را بِبَر همراهِ خود، ما هم میآییم
شاعر: #عادل_حسین_قربان
#روز_قدس
حق عیان خواهد شد آخر، تا ابد، مکتوم نیست
تیر و ترکش، پاسخِ یک کودکِ معصوم نیست
ای برادر! از چه رو، ساکت نِشَستی گوشهای؟
اینهمه بیحرمتی، بر یک مسلمان، شوم نیست؟
شرِ اسرائیل، باید کم شود، از این جهان
تا زمانِ فتحِ کامل، کارِ ما، مختوم نیست
کربلا، امروز قدس است و یمن...، ای وای بر،
روضهای که، در میانش، حرفی از مظلوم نیست
نالهی مظلوم، میخواند تو را...، برخیز زود!
روزهای بعد را هستیم؟... نه، معلوم نیست
شاعر: #عادل_حسین_قربان
#امام_صادق_ع_شهادت
امشب از دردِ عشق سرشاریم
آتشی داغ، در نهان داریم
همنوا با امامِ منتظران
اشک بر دیده و عزاداریم
مرقدش تکهای زِ افلاک است
مدفنِ چار پیکرِ پاک است
در حقیقت بقیع، ویران نیست
سینهی ماست اینچنین چاک است
باغ همراهِ برگ و بارش سوخت
برگریزان شد و بهارش سوخت
خانه نه،... بلکه "مهبطِ وحی" است
آنچه آنروز در کنارش سوخت
دلِ بیتابِ شیعه را خون کرد
بر پلیدیِ خویش افزون کرد
لعن و نفرین به قاتلش منصور
تیغ را از غلاف بیرون کرد
هرچه شمشیر را نشان میداد
منصرف میشد و امان میداد...
...عاقبت زهر کارِ خود را کرد
ششمین نور، داشت جان میداد
جام را سرکشید و رفت از حال
سینهاش از مَلال مالامال
آخرین لحظه یادِ جدش بود:
السلام ای قتیلِ در گودال!
خوب شد باز تشنهکام نشد
هدفِ سنگِ پشتِ بام نشد
رشتههای رگِ بریدهی او...
سخنم باز هم تمام نشد
#عادل_حسین_قربان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam