#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
حسرت به دل , نماندم و حاجت روا شدم
حالا دوباره با غمتان , آشنا شدم
از کودکی که نامِ تو را گفت مادرم
یک دل نه صد دل , عاشق نام شما شدم
انگار , تشنه میکند این شیرِ مادری
از کودکیم , تشنه ی این روضه ها شدم
از لقمه ی حلال پدر بود , کاینچنین
مشغول گریه بر تن خون خدا شدم
دل جای غیر نیست , به من حق بده حسین
اینگونه جلدِ گنبد کرب و بلا شدم
رخت عزای تو چه میآید به نوکرت
احرام بسته , وارد سعی و صفا شدم
در روضه ها به یاد تنت گریه میکنم
من داغدارِ روضه ی یک بوریا شدم
هر جا شنیده ام که سرت روی نیزه رفت
بی اختیار گریه ی بی انتها شدم
یاد تو و عذاب تنت میکُشد مرا
دلگیرِ “سخت کوشیِ” آن بی حیا شدم
هی میکشید خنجر و میدید خواهرت
میگفت ای خدا , زِ حسینم جدا شدم
پوریا باقری
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#محرم
#شب_جمعه
عمری است با عنایتتان گریه می کنم
با روضه های مادرتان گریه می کنم
وقتی میان روضه به گودال می رسم
با اشک های خواهرتان گریه می کنم
گریان برای ساقی لب تشنه،مشک هم
با مشک بر برادرتان گریه می کنم
گاهی برای آن سربالای نی،گهی
بر زخم های پیکرتان گریه می کنم
هر وقت روضه،روضهی شش ماهه می شود
باروضه خوان هیئتتان گریه می کنم
اصلا چگونه اشک نریزم برایتان
من که مدام با غمتان گریه می کنم
حس می کنم میان حرم ایستاده ام
هروقت پای بیرقتان گریه می کنم
گر دست من رسد به شما می نهم ز درد
سررا به روی دامنتان؛ گریه می کنم
من راحسین زائر شش گوشه می کنی؟
من که برای اکبرتان گریه می کنم...
یک تکه از بهشت خدا می شود دلم
هر وقت با زیارتتان گریه می کنم
عمری ست گشته مرغ دلم مبتلایتان
تنها نه در محرمتان گریه مي كنم
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam