#حضرت_زهرا
میان خون پسرش داشت دست و پا میزد
که ناله از ته دل بین شعلهها میزد
نیاز داشت در آن لحظه مادرش باشد
که جای مادر خود فضه را صدا میزد
به صورتی که چشیدهاست هرم آتش را
عدو دوباره بر آن سیلی از جفا میزد
صدای یا ابتایش مدینه را لرزاند
چه آتشی به دل ختمالانبیا میزد؟
به هوش آمد و از محسنش خبر نگرفت
دلش فقط و فقط شور مرتضی میزد
به قول حضرت صادق :به کوچه هرکس بود
به هر چه داشت به ناموس کبریا میزد
مغیره از نفس افتاد ، غلاف سنگین بود
یکی نگفت که این بیحیا چرا میزد
دوباره در وسط کوچه بر زمین افتاد
گریز روضه خود را به کربلا میزد....
بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
نهاد سر به روی خاک و نالهها میزد
یکی به پهلوی او نیزه بیهوا میزد
یکی برآن تن مجروح با عصا میزد
صدای شیون زهرا به گوش می آمد
میان خون پسرش داشت دست و پا میزد
به نیزه هم که سرش رفت چشم او وا بود
گمان کنم که دلش شور خیمه را میزد
هنوز خشک نشد خون حنجرش، دشمن
شراره بر حرم آل مصطفی میزد
یکی به نیت غارت سکینه را میزد
به قصد کشت یکی هم رقیه را میزد
یتیمهای که دلش همچو دامنش میسوخت
زسوز سینه خود وامحمدا میزد
عبدالحسین میرزایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🎤کانال سبک و شعر #باب_الحرم
📲تخصصی ترین اشعار و سبک ها💥
👇عضویت👇
♨️ eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f ✅
#حضرت_زهرا
جوهر شده دریا و زمین دفتر تحریر،
از ساق درختان، قلم آورد خداوند
میخواست که مدحت بنویسد، و همین شد
که نام تو ( اُمُّ الکَرَم ) آورد خداوند
بگذاشت ز جان و دل خود مایه ی بسیار
تا هاله ی حُسنِ تو ، هَم آورد خداوند
چون خواست که بی نوکر و بی عبد نباشی
یک قوم به نام " عَجَم " آورد خداوند
دانی که چرا سوره ی کوثر کم و کوتاست؟
چون واژه به وصف تو کم آورد خداوند
محمد کابلی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🎤کانال سبک و شعر #باب_الحرم
📲تخصصی ترین اشعار و سبک ها💥
👇عضویت👇
♨️ eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f ✅
روضه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها ✅
سيد مجيد بني فاطمه
⚫️
مجمع مداحان اهلبیت
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
کی دیده که پرنده ای،کنارلونه گم بشه
یه مادری توکوچه ای،که داره خونه گم بشه
آخه چطور تو رو زده،( که خون به چشمت اومده)2
*میخوایم باهم برا مادرمون بخونیم ما نبودیم توکوچه داد بزنیم *
ای جوان مرتضی
*میگی بامن*
ای جوان مرتضی،نیمه جان مرتضی
*بگم بعدشو*
قدکمان مرتضی
ای جوان مرتضی
*چه کنم اگه امشب نگیم کی بگیم *
توی کمین نشسته و کمربه کینه بسته و
*تومیگیری*
یه نامه پاره پاره و یه گوشواره شکسته و
*من از شما سوال دارم آی باغیرتا*
بگوبه هرکی دشمنه،کسی زن و نمیزنه
*میخوام امشب نفرین کنم الهی بشکنه دست مغیره، نامرد یه جوری به بازوی مادرم زد،که امام صادق فرمود: علت شهادت مادر ما از اون ضربه های متعدد قنفذ بود، اينقده به بازوهای مادر زد بازوهاش ورم کرده بود .چه قدر سخته آدم یه منبر براش درست کنن مردم رو دعوت کنن بیاد بالا منبر بگه مادرشو چه طور زدن، فقط یه جمله بهت بگم یه جوری زدن خانم 18 ساله دیگه نمیتونست خوب نفس بکشه....دیگه نتونست یه بارحسین رو بغل بگیره،بگم؟یاگوشتو بگیر یا زن و مرد داد بزنن*
از آن روزی که سیلی خورده ام دشوار می بینم
به چشم نیمه باز خود جهان را تار می بینم
دلم میخواهد چشمانم نمی ديدند جایی را
که خون محسن خود بر در و دیوار می بینم
*آخ مادر،داد بزن،حالا که قراره روضه کوچه خونده بشه بزار بگم یکی میگه مادرمو نبرید،یکی میگه بابامو نبرید ،یکی میگه مادرمو نزنید،من زود میخام روضه رو جمعش کنم ،زینب بچه اس داره نگاه میکنه داره همه این حرکات مادروبه خاطر می سپره دید مادرش باپهلوی شکسته اومد همه رو کنار زد، حتی قنفذ هم نتونست جلوی مادرمونو بگیره ، اومدمسجد گفت: مگه زهرا مرده علی رو می برید؟ تا علی بیرون نیاد زهرا برنمیگرده، صحیح و سالم علی رو برگردوند تو خونه، یادگرفت گفت: باید منم مثل مادرم باشم، اماممو هرجا بردن برگردونم، زد از خیمه بیرون گفت: میرم گودال برش میگردونم، اما وقتی اومد نگاه کرد دید یه نانجیبی روسینه حسین......سری به نیزه .... بلند است دربرابر زینب،این دستت بیاد بالا امشب،اگر این شهر نفس میکشه به خاطر شما گریه کن هاس، به خاطر شماگریه کنای حضرت زهراس، دستتو بیار بالا،به عشق مادرش، امشب فرمود: علی جان! البته بهت بگم با یه چشم نگاه کرد،چون بعد کوچه یه چشمش باز نمی شد،آروم یه نگاه کرد گفت: علی! من از اون روز اولی که اومدم تو خونه ی تو، بابام هم سفارش کرد ازتو هیچی نخواستم، هیچی نخواستم ،اما الان یه خواهشی دارم، بگو قربونت برم، گفت:علی جان! منو شب غسل بده، منو شب کفن کن، علی جان! منو شب توقبر بذار، همه ي وصیتارو کرد، چرا چون تا قیامت بدونن چرا حبیبه ی خدارو شبونه غسل دادن .....یه نگاه کرد، اینو شماها نمی گیرید، زن ها بهتر میگیرن، یه مادر وقتی میخواد از دنیا بره، میگن: یه سن و سالی داره، میگه دخترمو شوهر دادم ،پسرم سر زندگیشه، اما من نمیدونم این روزگار چه کرد بافاطمه ؟ بچه های قد و نیم قد داشت، از خدا طلب مرگ کرد،یه نگاه کرد گفت :علی! بچه هامو به تومی سپرم، سفارش حسن رو کرد، سفارش کلثوم، اما سفارش حسین مثل نامش سفارشش یه جور دیگه بود ، گفت: علی جان شبا بالاسر حسین من یه کاسه آب بزار*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🎤کانال سبک و شعر #باب_الحرم
📲تخصصی ترین اشعار و سبک ها💥
👇عضویت👇
♨️ eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f ✅
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها
ای فروغ آفرینش
ای امیدِ اهل بینِش
سرّ دنیا و مافیها
حضرتِ امّ ابیها
ای عرش حق را قائمه
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه...
ای بهشتی یاسِ احمد
لَیلَةُ القدرِ محمد
مهرِ تابانِ هدایت
ای فداییِ ولایت
لطف و کرم را خاتمه
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه...
ای سه شب از قوتِ تو سیر
یتیم و فقیر و اسیر
عالَمی بر سَرِ خوانَت
سائلِ لطف و احسانت
ای بر لبِ ما زَمزَمه
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه...
قلبم و نورِ عین تو
عاشقم بر حسینِ تو
در هوایِ گنبدْ طلا
می رَوَم تا کرببلا
ای شهریارِ عالَمین
جانم حسین جانم حسین...
#فاطمیه #فاطمیه_۹۷
#شور_حضرت_زهرا
#واحد_حضرت_زهرا
#زمینه_حضرت_زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🎤کانال سبک و شعر #باب_الحرم
📲تخصصی ترین اشعار و سبک ها💥
👇عضویت👇
♨️ eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f ✅
بسم الله الرحمن الرحیم
⭕ مناجات با امام حسین علیه السلام
♦ #زمینه_احساسی
✅ شعر و سبک : #مجید_آقاجانی
⬇ بند ۱
سینه زنی زیبا ترین نشونه ی ارادته
آرومه دل آقای من وقتی که توی هیئته
دل میبره حرمی که آرزوشو دارم آقا
کرببلا ینی بهشت جایی که دل میشه رها
شاهدی که یه عمریه
دور از حرم سر میکنم
خستگیامو همیشه
تو هیئتت در میکنم
چی بهتراز اینکه یه روز
بمیرم آقا زیر پات
شده همه خیال من
زیارت کرببلات
کربلا اگه بمیرم بهتره
شش گوشت بخدا خیلی محشره
ثارالله آقام حسین
⬇ بند ۲
مادرتو پشت و پناه تموم سینه زناس
روضه تو برای این دل شکستم یه دواس
واسه من سعادته که زاده ی محرمم
تا به الان آقا زیر کتیبه ها و پرچمم
مگه میشه که نوکری
باعشق تو مجنون نشه
حرمتو ببینه و
آقای من حیرون نشه
عشق حسین ابن علی
منو رسونده تا خدا
تموم آرزوی من
اینه برم کرببلا
کربلا برای تو تنگه دلم
میدونم حل میشه روزی مشکلم
ثارالله آقام حسین
بند ۳
هیئتی ام تا همیشه به پای تو میمونم
واسه من سعادته برای تو میخونم
هرجایی که کم میارم بی پروا میگم یاحسین
هیچ جایی نیس زیباتر از شبای بین الحرمین
جاری میشه اشک چشام
با یاد تو بی اختیار
خسته شدم آقا ازاین
همه عذاب و انتظار
روزی میاد با چشم تر
پامو میزارم تو حرم
سایه تو همیشه هست
آقای من روی سرم
کربلا به عشق تو سینه زدم
کاری کن برای این حال بدم
ثارالله آقام حسین
#امام_حسین_ع
#شاعر_مجید_آقاجانی
#جدید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🎤کانال سبک و شعر #باب_الحرم
📲تخصصی ترین اشعار و سبک ها💥
👇عضویت👇
♨️ eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f ✅
🏴سلام،روضه شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) مداحی حاج محمود کریمی در بیت رهبری🏴
◀️مجمع مداحان اهلبیت علیه السلام قم ▶️
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
خواب در چشمان یثرب آمده مردمش خود را به خوش خوابی زده
باد سرد درد بین کوچه ها هوهوی شبگرد بین کوچه ها
احتضار از راه مخفی آمده رد شد از زیر در آتش زده
خوب گوش بده...
در میان خانۀ مولا چه بود باغبان بود و گل یاس کبود
بانوی لولاک روی بسترش سر نهاده روی پای رهبرش
قابض الارواح با روح الامین نوحه می خوانند بر بانوی دین
مرغ شب فریاد هوهو میزند شب کنج حجره سوسو میزند
سایه ای بروی دیوار گلی است سایۀ لرزان مولایش علی است
زانویی زیر سر بانوی خود در بغل دارد دگر زانوی خود
چشم دارد بر نگاه فاطمه شعله میگیرد ز آه فاطمه
ناله ای آرام می آید به گوش می رود از هوش و می آید به هوش
هر زمانی چشم خود را باز کرد با زبان دل سخن آغاز کرد
کای همیشه همنشین فاطمه ای امیرالمومنین فاطمه
ای که بر ارض و سماء هستی امیر جان زهرایت سرت بالا بگیر
علی جان ... سر تو چرا پایین انداختی... سر تو بالا بگیر مولای من...
آنکه باید این چنین باشد منم آنکه باید شرمگین باشد منم
آخه؛ خواستم یاری کنم اما نشد بند حزن از دستهایت وا نشد
کار من از تو حمایت بود و بس از رضای تو رضایت بود و بس
من وِلایت را به جان دارم علی روی بازویم نشان دارم علی
تو ولی داوری مولای من بر دو عالم سروری مولای من
فاتح بدر و حنین و خیبری تو وصی مصطفایی، حیدری
گردش آرام آرام نگات کرده ترسیم مدار کائنات
ای پناه جان احمد در احد فاطمه آن روز مدیون تو شد
خودش رو به صحنۀ جنگ احد رسوند مادر سادات... دید یه جایی همه جمعند... رسول خدا (جان عالم به فداش) روی زمین نشسته دارند زخمهای رسول خدا رو می بندند ... دور و بر پیامبر اکرم(ص)، امیرالمومنین علی(ع) ایستاده ... نود زخم کاری برداشته تمام بدن غرقابۀ خون... فاطمه (س) رسید خدمت پیغمبر، نگران، دلواپس... بابا حالتون چطوره... فرمود فاطمه جان امروز علی به داد من رسید... خیلی کمک کرد... هر جا اومدند حمله کنند علی جلو ایستاد... علی علی ... همه جا علی... وای وای چه کرده این علی... شیر میدان کارزار... علی امروز جان من رو نجات داده... جلو اومد مادر سادات... فرمود، پسر عمو انشاء الله یه روزی جبران کنم ...
ای پناه جان احمد در احد فاطمه آن روز مدیون تو شد
عهد کردم هر چه گویی آن کنم جان نثاری تو را جبران کنم
علی جان؛ تیر غم هم گر بسویت می پرد باید از قلب من اول بگذرد
شمع عالم لحظه ای خاموش شد فاطمه بار دگر بی هوش شد
آه ... چه لحظات سختی...
ساعتی نگذشت و چشمی باز کرد از دری دیگر سخن آغاز کرد
گفت بشکن بغض خود آقای من گریه کن؛ راحت امشب گریه کن همپای من
تا کی می خوای آروم گریه کنی...
گریه کن بر من و بر ایتام من گریه کن بر طفل تشنه کام من
گریه کن ای دست گیر عالمین بیشتر بر جان جانانم حسین(ع)
گریه کن بر، بر زمین افتادنش گریه کن بر لحظۀ جان دادنش ...
آه لحظات آخره دیگه... حضرت فاطمه(س) در بستر مرگ داره با علی(ع) درد دل می کنه... حرفهای ناگفته رو به علی(ع) میگه... یا علی(ع) این چند وقته من تو بستر بیماری بودم ... کارهای خونه موند... علی جان منو حلال کن ... آخه از بابام رسول خدا(ص) شنیدم اگه علی از تو راضی باشه خدا هم ازت راضیه...
علی جان...
خنده بر لبهای تو بیرنگ شد شرم دارم کار خانه لنگ شد
من اگر بانوی خوبی بوده ام خواهشی از محضرت ننموده ام
عمر تسلیم مشیت میکنم رفتنی هستم، این شب آخر وصیت میکنم
آقا جان؛ نیمه شب غسلم بده با پیروهن نیمه شب کن پیکر من را کفن
نیمه شب بر خاک بسپارم نهان ساعتی در پای قبر من بمان .... ای ...
امیرالمومنین خدای مهربانیه... حضرت فاطمه فرمود ... آقا این بچه های من بی مادر میشن یه وقت نکنه باهاشون بلند حرف بزنی...
فارغ از رنج و ملالم کن علی رفتنی هستم حلالم کن علی
راستی چندی است ای نور دیده ام صوت قرآن تو را نشنیده ام
اشک بسته راه چشمانت علی ای فدای صوت قرآنت علی
گوش کن...
با شما یاسین روایت می شود روح، فانی در ولایت می شود
بعد هر یک حرف آه مرتضی می کند تقطیر کل سوره را
حجره از قرآن مشعشع می شود آیه ها یک سر مقطع می شود
هر چه آهنگ تنفس تندتر می زند نبض عوالم کندتر
از تن حیدر همه نیروش رفت بار آخر فاطمه از هوش رفت
کنار بدن فاطمه اش داره گریه میکنه.... یه وقت صدای هاتفی رسید راه را باز کنید ... یتیم های فاطمه دارند میان از مادر خداحافظی آخر و کنند... همه ملائکه کنار رفتند ... بچه های فاطمه اومدند خودشون رو بروی بدن بیجان مادر انداختند ... آه... من بمیرم برای اون بچه یتیمهایی