eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
72 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان بر من و رنج و محنم گریه کنید بهر مظلومی و تنها شدنم گریه کنید نیست یک روز که من یاد مدینه نکنم بر غریبیم که دور از وطنم گریه کنید هر کجا روضه جانسوز حسین است و رباب بر من و بهر عمویم حسنم گریه کنید یاد آن لحظه که گفتم جگرم می‌سوزد با همین زمزمه دل‌شکنم گریه کنید بهر این روضه که مجبور شدم مثل حسین تا که بر قاتل خود رو بزنم گریه کنید جای آن عده که در پشت در حجره من خنده کردند به پرپر زدنم گریه کنید پسرم نیست که از خاک سرم بردارد بر من و سوختن و ساختنم گریه کنید بر روی بام تنم را به چه وضعی بردند همره فاطمه پیش بدنم گریه کنید در همان لحظه که افتاد تنم در کوچه کاش بودید که بر زخم تنم گریه کنید هر چه بود عاقبت کار کفن شد بدنم همه بر جد بدون کفنم گریه کنید ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
معبود من خدای من ای حیّ داورم دیگر به لب رسیده نفس های آخرم همچون رضا به حجره ی در بسته جان دهم در شهر غربت از پدرم ارث می برم پیچم چو شخص مار گزیده به خویشتن آتش گرفته یکسره از پای تا سرم در بسته، دل شکسته، بدن خسته از ملال این غم کجا برم که مرا کشت همسرم ای ام فضل می شنوی ناله ی مرا یک جرعه آب چیست که ریزی به حنجرم آنکَس که کشت باب مرا دخترش تویی نبود جز این ز نسل پدر کشته باورم رویم بود به قبله و چشمم بود به در ای کاش نازنین پسرم بود در برم طاقت نمانده تا بزنم دست و پا دگر بهتر که دست و پا نزنم نزد مادرم هر چند سال ها پدرم خورد خونِ دل یارب ببین من از پدرم خون جگر ترم از سوز زهر و سوز عطش سوخت جان من آبم نداد قاتل و شد آب پیکرم «میثم» بگو به خلق که ساقیّ روزگار یک عمر ریخت خون دلم را به ساغرم ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
به لطف خــدايِ جوادالائــمّه گدايم ، گـــدايِ جوادالائــمّه غريبم نخوانيد ياايّهاالنّاس شدم آشنايِ جوادالائــمّه رسيدم به آزادگي تا دلم شد اسيــرِ ولايِ جوادالائـــمّه ازآن صورت گندمين عطر گندم گرفتــه هوايِ جوادالائـــمّه رضايِ خُدايِ امامِ رضا را بِـجُوْ در رضـايِ جوادالائـــمّه اگر عاشقي هر نفس مثل سايه برو در قفايِ جواد الائـــمّه تو و جنّت و قصر و حور،آي زاهد من و خـاك پــايِ جوادالائــمّه مَلَـك در لباس كبوتر مي آيد به ايوانْ طلايِ جوادالائـــمّه نه تنها فلك،عرش هم تكيه داده به گلدسته هايِ جوادالائــمّه شميم دل انگيز مشهد مي آيد ز صحن و سرايِ جوادالائـــمّه در اين آخر ماه ذي القعده بايد بسوزم برايِ جوادالائـــمّه مرا بيمه ام مي كند تا مُحرّم لباسِ عــزايِ جوادالائـــمّه زني بود و ظلم و دَف و پايكوبي عطش بود و نايِ جوادالائـــمه در حجره را بسته اند، آه خانه شده كــربلايِ جوادالائــــمّه بريده بريده ، شكسته شكسته مي آيد صدايِ جوادالائــــمّه دم العطش شد دم وا حسينا عوض شد نوايِ جوادالائـــمّه . شبيه حسين ، آه آبـــش ندادند صدا زد ، بميرم جوابش ندادند كنيزان شنـيدند آهش بلند است جوابي به حــالِ خـرابش ندادند اگر منع كردند از شُـرب آبش ولي جا به بزم شرابـش ندادند تنش را رها بر روي بام كردند ولي تيغ و نيزه عذابش ندادند دم آن همه كفـتر باوفـــا گرم كه تحـويل بر آفتابش ندادند تنش از سر بام در كوچه افتاد ولي نعل ها پيچ و تابش ندادند دگر سنگها بغض خود را نشانِ گُلِ رويِ از خون خضابش ندادند زماني كه تشيـيع شد،رهگذرهـا عذابي به عاليـجنابش ندادند ولي آه ، در گوديِ قتله گــاهي غروبي ، غريبي پس از بي سپاهي تنــش زير سُمّ ستوران رهــا شد به بغض علي يكصد و ده هجا شد همين كه سرش رفت روي سنان ها نشستند در موج خون آسمان ها در آمد ز عمق جگـر ، آه زنــها كه در بين گودال مي گفـت تنها--- ---زني قد خميده : بُنـيّ بُـنـيّ گُل سر بُـريده : بُـنيّ بُـنيّ ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🎤 سبک و شعر: هرچند كه زخم جگرش خوب نشد صد شكر لبش شكسته از چوب نشد هر چند به روی بام افتاد ولی مانند حسين تنش لگد كوب نشد بد جور به اشک و ناله اش خنديدند پرپر زد و دور بدنش رقصيدند ای كاش كه يک ذره حيا ميكردند بالای سرش رئوف را ميديدند
ای انس و جان گدای تو یا حضرت جواد شرمندۀ عطای تو یا حضرت جواد دائم ز کار خلق گره باز می‌کند دست گره‌گشای تو یا حضرت جواد زیباترین دعای سماواتیان بود مدح تو و ثنای تو یا حضرت جواد پیش از شب ولادتم ای آشنای دل دل بود آشنای تو یا حضرت جواد چون آیه‌های نور، پدر بوسه می‌زند بر روی دلربای تو یا حضرت جواد زوار پا نهند به بال ملایکه در صحن باصفای تو یا حضرت جواد پر می‌زند کبوتر دل‌ها ز هر طرف پیوسته در هوای تو یا حضرت جواد جود از تو جود گشت و کرامت نهاده است رخ بر در سرای تو یا حضرت جواد تو کیستی؟ همیشه جواد الائمه‌ای من کیستم؟ گدای تو یا حضرت جواد باید هزار زادۀ اکثم به وقت بحث صورت نهد به پای تو یا حضرت جواد مامون در آتش حسدش آب می‌شود چون بشنود صدای تو یا حضرت جواد بخشی به قاتل پدرت حرز مادرت ای جان ما فدای تو یا حضرت جواد بگشای لب که لحظه به لحظه اجابت است دلدادۀ دعای تو یا حضرت جواد هرکس زده است دست توسل به دامنی ما را بود ولای تو یا حضرت جواد قبر مطهر تو در آغوش کاظمین دل‌های ماست جای تو یا حضرت جواد بالله قسم هر آنچه بگوییم نارسات بر قامت رسای تو یا حضرت جواد هرگز رضا ز کس نشود حضرت رضا یک لحظه بی‌رضای تو یا حضرت جواد این غم کجا برم که بسی بر تو شد ستم از یار بی‌وفای تو یا حضرت جواد با تو هر آنچه شد ستم و ظلم بی‌حساب داند فقط خدای تو یا حضرت جواد تو در میان حجره زدی ناله و گریست قاتل هم از برای تو یا حضرت جواد آتش گرفت حجرۀ دربسته چون دلت از اشک بی‌صدای تو یا حضرت جواد قلب تو پاره‌پاره شد و شهر کاظمین گردید کربلای تو یا حضرت جواد بالله قسم رواست که مرغان آسمان گریند در عزای تو یا حضرت جواد با آن همه وفا و محبت که داشت او شد زهر کین سزای تو یا حضرت جواد «میثم» به ناله‌های دلت بود آشنا شد مرثیه‌سرای تو یا حضرت جواد ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
یارب از کینه همسر جگرم می سوزد من از این یار ستمگر جگرم می سوزد دیده پراشک و لبم خشک و رخم برروی خاک سینه ام گشته پر آذر جگرم می سوزد همچو مرغی که پرش سوخته از اتش زهر کنج حجره زده پرپر  جگرم می سوزد بر روی خاک زمین پا نکشم پس چه کنم که من تشنه لب آخر جگرم می سوزد شرر زهر جفایش فراموشم شد چون ز شادیش فزونتر جگرم می سوزد به جوانی نه که از دوره طفلی به خدا از غم وغصه دیگر جگرم می سوزد خود جوانمرگ رضایم ولی در دم مرگ به جوانمرگی مادر جگرم می سوزد یاد آن کوچه و آن سیلی وآن روی کبود یاد آن سینه و آن در جگرم می سوزد یاد آن لحظه که گم کرد ره خانه خود به پریشانی مادر جگرم می سوزد مادرم نقش زمین گشت علی آه کشید زشرار دل حیدر جگرم می سوزد ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید به پریشان شدن بال و پرش خندیدند درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف دست میبرد به سوی کمرش،خندیدند آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین همگی جمع شدند دور سرش خندیدند یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد بر نفسهای بدون اثرش خندیدند زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند دست پا می زند و نیست کنارش پدری تا ببیند به عزای پسرش خندیدند کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود لشگری دور تن مختصرش خندیدند هر چه می گفت حسین یاولدی یاولدی... عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه امام حسین علیه السلام صفایِ صحن‌وُسرایِ تو از بهشت سَر است خوش آن‌دوچشم که در روضه‌یِ‌حسین تَر است خدایِ کعبه گواه است کعبه هر لحظه به شوقِ دیدنِ شش‌گوشه‌یِ تو دربه‌در است به بویِ سیبِ حریمَت قسم دلِ زهرا تپید و آمد و با زائرِ تو همسفر است چه دیدنی‌ست شبِ جمعه صحنِ اربابم؟! شمیمِ یاس رسید و حرم چه خوش‌خبر است خبر رسیده که زهراست زائرِ شش‌گوش نصیبِ نوکرِ اربابِ باوفا نظر است دعایِ مادرِ سادات رِزقِ عشّاق است نگاهِ فاطمه در روضه‌یِ تو جلوه‌گر است نگاه کرد که اشکم چکیده بر گونه همان نگاه که خیره به نیزه‌ها و سر است سرِ حسین کجا می‌رود؟! چرا زینب؟! به فکرِ معجرِ اهلِ حریمِ شعله‌ور است به نیزه‌ای زده پهلو اُمیدِ دردانه وَ عمّه‌جانِ رقیّه به ضربه‌ها سِپر است نوایِ زینبِ کبراست ذکرِ یامهدی امیدِ فاطمه روزِ ظهورِ دادگر است 📃حرم امام حسین علیه‌السلام ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5940504859215136265.mp3
5.56M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
‍ هدیه به امام جواد صلوات شور روضه ای سبک مسیر روضه شعر رضا نصابی به نفس کربلایی ابوالفضل حسینی میونه سینه شد دوباره غم تکثیر باتن تو زهر کرد کار هزار شمشیر دوباره تکرار شد غم حسن انگار همسر تو کرده این روضه را تفسیر از غمت عرش خدا می لرزه همه ی عرض و سما می لرزه می زنی ناله یقین دارم که از صدات قلبه رضا می لرزه امون ای وای امون از غربت با کف و با رقص و هلهله و خنده کنیزکان کردن خیلی تورا تحقیر صدا زدی تشنم با لبای عطشان اما نداشت انگار ناله ی تو تاثیر غریب حتی در وطن هستی و دومین امام حسن هستی و دم اخر با لبای عطشان روضه خونه بی کفن هستی و امون ای وای امون از غربت با لبای تشنه یاد حسین کردی داغ غم او کرد قلب تورا تسخیر افتادی تو اقا به یاد عاشورا وداع زینب کرد ذهن تورا درگیر باشه من میرم دلت می گیره داره کار قاتلت می گیره این همونیه که گفتی دادش جونم و مقابلت می گیره امون ای وای امون از غربت مسیر روضه باز به سمت گودال رفت حسین کناراب تشنه لب از حال رفت به سر زنان زینب کنار مقتل گفت از سر من دیگر سایه اقبال رفت خستگی ازبدنت می ریزه داره نیزه ز تنت می ریزه مگه چی گفتی عدو سنگت زد داره خون از دهنت می ریزه امون ای وای امون از غربت رضا نصابی