eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
39 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
سوگند به ربنای زینب من سجده کنم به پای زینب زینب علیِ پس حجاب است او امِّ ترابِ بوتراب است او صاحب معجزات تام است شمشیر برنده اش کلام است هشتاد و چهار اسیر هرشب بودند دخیل صبر زینب هم معنی پنج اصل دین است هم بر دل پنج تن نگین است یک ممتحنه مثال زهراست در قامت او جلال زهراست معنای صراط مستقیم است شاگرد خطابه اش کلیم است هرچند غم است روزگارش یک ذره نشد کم از وقارش گیرم برسد هزارلشگر هیچ است به پیش دخت حیدر بانوی دوعالم است زینب نام دگرش غم است زینب او دیده هرانچه کس ندیده از کوچه به کربلا رسیده ای کاش اگرسوار میرفت بامحمل پرده دار میرفت ای کاش اگر به شام میرفت  باعزت و احترام میرفت درغصه و غم نشست زینب درکوچه سرش شکست زینب شاعر:
بسم‌الله الرحمن الرحیم (تضمينی از شعر مرحوم ) آیِنه در آیِنه نورِ مُکَرَم زینب است جلوه در جلوه تجلیاتِ خاتم زینب است خطبه در خطبه امیرالمؤمنین دَم زینب است زُهره در زُهره ظهورِ اسمِ اعظم زینب است آنکه با عشقِ حسینی گَشته همدم زینب است با مُسَمَط با قصیده با غزل با مثنوی صائِبی از اصفهان و بیدلی از دهلوی جودی و یَغما و نَیِر شهریار و مولوی می بَرَد اما دلم را مصرعی از مُنزوی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است نامِ او پُر کرده عالم را حجابش بیشتر خُطبه اش بنیان کَن و فصلُ الخِطابش بیشتر غیرتش مبهوت ساز است،انقلابش بیشتر محملش دارد تماشا و رکابش بیشتر گفت با عباس پُشتیبانِ پرچم زینب است شمع اگر این است دل پروانه باشد بهتر است مِی اگر این است پُر پیمانه باشد بهتر است سر اگر خاکِ درِ میخانه باشد بهتر است عقل در توصیفِ او دیوانه باشد بهتر است در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است عشق وقتی می تپد عاشق پرستو می‌شود دستِ عاشق زود از حالِ دلش رو می‌شود هر که با خورشید شد آیینه ی او می‌شود دخترِ شاهِ نجف هم شاه بانو می‌شود یک تن اما حامیِ ناموسِ عالم زینب است از همان اول خدا میخواست او را شُد حسین اصلاً او با اولین پلکِ تماشا شُد حسین فاطمه شُد مرتضی شُد پیش از آنها شُد حسین گرچه نامش بود زینب بعدش اما شُد حسین او حسین است و حسینش هم مُسَلَم زينب است گرچه بر بال و پرِ خود سلسله دارد هنوز او که باشد سایبانی قافله دارد هنوز می‌رود پشتِ برادر فاصله دارد هنوز با سرِ هر زلفِ او صدها گله دارد هنوز آنکه ریزد در فراغت اشک ماتم زینب است
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: السلام ای دختر سلطان دین السلام ای زینت عرش برین السلام ای تالی خیرالنسا السلام ای جلوه ی اهل کسا السلام ای دختر حبل المتین وارث حلم امیرالمومنین السلام ای بانوی مردآفرین گفته بر صبرت خدایت آفرین رخصتی ده تا بگویم شرح تو فرصتی ده تا بگویم مدح تو مدح تو فوق بیان و درک ماست مدح تو کار خدای ماسواست ای امیر المومنین حیران تو حضرت روح الامین دربان تو انبیا و اولیا پابست تو گریه ماه محرم دست تو عالم و آدم گدای خوان تو ما همه شرمنده احسان تو ای سراپا عصمت و عز و وقار حضرت صدیقه را آئینه دار ای فدای ذکر یارب یاربت ای ملائک عاشق اشک شبت از تو خواهش می کند خون خدا در نماز شب کنی او را دعا ذوالفقار حیدری در کام تو کوفه با تیغ سخن شد رام تو تو حسین بن علی را یاوری کشتی نوح خدا را لنگری ای که نامت ذکر هر روز و شب است ای خدا فرموده نامت زینب است ای فدای نام تو عالم همه تو حسینی یا حسن یا فاطمه (س) بعد زهرا بر زنان سرور تویی بر حسین بن علی مادر تویی بعد زهرا دیده ای رنج و محن گریه کردی بحر مادر چون حسن بعد زهرا دیده ای شق القمر بسته ای با معجرت فرق پدر بعد زهرا دیده ای داغ پدر بعد زهرا دیده ای لخت جگر بعد مادر دیده ای رنج و بلا با برادر بوده ای کرب و بلا پیکر صد چاک اکبر دیده ای ای بمیرم ذبح اصغر دیده ای دیده ای خون خدا مضطر شده دیده ای سبط نبی بی سر شده آمدی از خیمه ها با چشم زار زینبا کردی عبور از نیزه زار آمدی در قتلگه با اشک و آه دیده ای تو پیکر صد چاک شاه با دلی آرام و قلبی استوار دست بردی بر تن خونین یار لب گشودی کای خدایا کن قبول این قلیل قربانی از آل رسول
لحظه‌ها لحظه‌های آخر بود آخرین ناله‌های خواهر بود خواهری که میان بستر بود خنجری خشک و دیده‌ای تَر بود چقدر سینه‌اش مکدر بود چشم خود را چه سخت وا کرده روی خود را به کربلا کرده مجلس روضه را بِپا کرده باز هم یادِ بوریا کرده یادِ باغِ گلی که پرپر بود پلکهایش کمی تکان دارد رعشه‌ای بین بازوان دارد پوستی رویِ استخوان دارد یادگاری زِ خیزران دارد چشم از صبح خیره بر در بود تا علی اکبرش اذان ندهد تا که قاسم رُخی نشان ندهد تا علمدار سایبان ندهد تا حسینش ندیده جان ندهد انتظارش چه گریه آور بود زیرِ این آفتاب میسوزد تنش از التهاب میسوزد یاد عباس و آب میسوزد مثلِ رویِ رباب میسوزد یادِ لبهای خشک اصغر بود میزند شعله مرثیه خوانیش زنده ماندن شده پشیمانیش مانده زخمی به رویِ پیشانیش آه از روزِ کوچه گردانیش چقدر در مدینه بهتر بود سه برادر گرفته هر سو را و علی هم گرفته بازو را دور تا دورِ قدِ بانو را تا نبینند چادر او را آه از آن دَم که پیش اکبر بود ناگهان یک سپاه خندیدند بر زنی بی پناه خندیدند او که شد تکیه گاه خدیدند رو سوی قتلگاه خندیدند بعد از آن نوبتِ برادر بود آن همه ازدحام یادش هست جمعِ کوفی و شام یادش هست چشمهایِ حرام یادش هست حال و روز امام یادش هست چشمها روی چند دختر بود یک طرف دختری که رفت از حال یک طرف تلِ خاکی و گودال زیرِ پایِ جماعتی خوشحال یک تن اُفتاده تا شود پامال باز دعوا میان لشکر بود جانِ او تا زِ صدر زین اُفتاد خیمه‌ای شعله ور زمین اُفتاد نقشِ یک ضربه بر جبین اُفتاد گیسویی دست آن و این اُفتاد حرمله از همه جلوتر بود یک نفر گوئیا سر آورده زیر یک شال خنجر آورده ضربه‌ای که به حنجر آورده عرقِ شمر را در آورده وای سر روی دست مادر بود (حسن لطفی) حضرت زینب (س) روضه
🏴سبک نوحه زمینه شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🏴بند اول الا سالار زینب،الا نور دو عینم بیا این دم آخر،که جون میدم حسینم یه سال و نیمه غصه خوردم یه سال و نیمه آه کشیدم یه سال و نیمه بعد تو من حتی یه روز خوش ندیدم دارم میمیرم،بیا حسینم غریب مادر،اخا حسینم اخا یا مظلوم 🏴بند دوم هنوز یادم نرفته،وداع آخرت رو که بوسیدم به جای،مادر من حنجرت رو یادم نرفته لحظه ای که از روی تل نگات میکردم تو روی خاک افتادی و من هی زیر لب صدات میکردم میدیدم از دور،شمرو با خنجر که میبرید از،تو یا اخا سر اخا یا مظلوم 🏴بند سوم غم تو کرده آبم،واست چشمام میباره داداش پیرهن خونیت،واسه من یادگاره پیرهنی که بوی تو میده مظلوم داداشم ای حسین جان ای کشته ی بی کفن من غریبم ای ذبیح العطشان ای پاره پیکر،مظلومِ بی سر جون میده خواهر،با حال مضطر اخا یا مظلوم ۱۳۹۹/۱۲/۷ 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
✳️ اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَمَّةَ وَلیِّ اللهِ المُکَرَّمِ ... ✳️ در چشمهای منتظرم نا نمانده است یک چشم هم برای تماشا نمانده است از بَسکه گریه کرده ام و خون گریستم اَشکی برایِ دخترِ زهرا نمانده است نزدیک ظهر و بسترِ زینب در آفتاب جانی ولی در این تنِ تنها نمانده است چیزی برایِ آنکه فشارم به سینه ام جز این لباسِ کُهنه خدایا نمانده است غارت زده منم که پس از غارتِ دلم زُلفی برای شانه زدنها نمانده است ای شاه بی کفن،کفنم کن برادرم با دستِ خود به چادر مشکیِ مادرم *** آه از خیامِ شعله ور و از شراره ها از خنده ها و هلهله ها و اشاره ها غارتگران پس از تو به ما حمله ور شدند بستند پیش ما همه ی راه چاره ها غارت شدند جوشن و پیراهن و عَلَم حتی زِ خیمه ها همه ی گاهواره ها در دستها نبود به جز تازیانه ها بر پنجه ها نبود به جز گوشواره ها چیزی نمانده بود که معجر بخوانیش بر گیسوان شعله ور از تکه پاره ها در پیش چشم مادر و خواهر به روی نِی می خورد تاب سرِ شیر خواره ها از بس زدند بال و پَرِ کودکان شکست از بس زدند چوبِ تَرِ خیزران شکست حسن لطفی ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️
✳️ السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَمَّةَ وَلیِّ اللهِ المُکَرَّمِ ... ✳️ با اشک بی‌زوال خودم گریه می‌کنم بر روز و ماه و سال خودم گریه می‌کنم این پلک ها به روضه‌ی تو‌ زخم شد حسین بس با زبان حال خودم گریه می‌کنم حالا دگر بدون عصا می‌خورم زمین گاهی خودم به حال خودم گریه می‌کنم می‌پرسم از خودم که چرا بی کفن شدی؟ بر پاسخ سوال خودم گریه می‌کنم گاهی که یاد عصر دهم می‌کند دلم بر غارت جلال خودم گریه می‌کنم من آن کبوترم که ز شلاق ها هنوز هر شب ز درد بال خودم گریه می‌کنم ای بهترین برادر دنیا برای تو تا وقت ارتحال خودم گریه می‌کنم میلاد حسنی ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
✳️ السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَمَّةَ وَلیِّ اللهِ المُکَرَّمِ ... ✳️ زینبم نائبة الزهرایم مادرم گفته که بی همتایم بشنوید ارض و سما! آوایم این حسینی که بُوَد، آقایم ... ... تا که دیده به روی من وا کرد مهر خود را به دل من جا کرد کوثر حضرت کوثر هستم زین اَب هستم و زیور هستم زیور فاتح خیبر هستم خطبه ام گفت: که حیدر هستم همه دیدند هنر دارم من مثل عباس، جگر دارم من ذوالفقار سخنم برّان است یکی از لشکر من طوفان است دشمن از «مردی» من حیران است بی سبب نیست که سرگردان است... ... دیده هر بار، حریف همه ام پروش یافته ی فاطمه ام ای برادر! به دلم غم دارم دل سوزان و قدی خم دارم دم آخر شده ماتم دارم خاطراتی ز محرّم دارم لرزش دستم اگر جلوه نماست همه اش زیر سر عاشوراست همه جا پای به پایت بودم دائماً زیر لوایت بودم مثل یک کوه برایت بودم شاهد کرب و بلایت بودم من که بازیچه ی تقدیر شدم از غم تو به خدا پیر شدم روضه ی باز شنیدن سخت است بار بر دوش کشیدن سخت است تلخی آه چشیدن سخت است سوی گودال دویدن سخت است دیدم آن جا که چه غوغا کرده بی حیا، کار خودش را کرده حنجری سوخته شد بعد از آن ... جگری سوخته شد بعد از آن ... مادری سوخته شد بعد از آن ... معجری سوخته شد بعد از آن ... زیر و رو شد بدنت با نیزه تا که شد در تن تو تا نیزه وای از آن سفر شام، حسین! وای از آن ملأ عام، حسین ! وای از طعنه و دشنام، حسین ! وای از سنگ لب بام، حسین ! آن دیاری که پر از بیداد است شام نه، کشور کُفر آباد است ذرّه ای رحم در آن ناس نبود بینشان عاطفه بشناس نبود حرفی از غیرت و احساس نبود کاش آن جا سر عبّاس نبود ... ... تا نبیند سر بی معجر را پای پر آبله ی خواهر را محمد فردوسی ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️
⚜سه بند سبک تک یا واحدتند رجزگونه ی عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب س :بند اول: آموزگاره درس صبر کربلا زینب گفتی که غیر زیبایی ندیدی یازینب کاخ یزید و زیر و رو کردی در حقیقت تو زن نه که، مردی خطبه خوندی و شد عدو حیرون اسکتوا گفتی با دلی محزون یا عقیله یا زینب کبری بند دوم: آئینه ی وقار و شوکت و حیا زینب ای ساحل همه در کشتی بلا زینب زانوی عباس شد رکاب تو حافظ مکتب انقلاب تو بعد عاشورا پرچم و داری یک تنه بانو تو علمداری یا عقیله یا زینب کبری بند سوم: یک دم جدا نبودی از برادرت زینب این خط قرمزت بود:حفظ معجرت زینب خم به ابرو که تو نیاوردی از عدوی خود آبرو بردی تا سخن گفتی لشکری لرزید تو صدای تو حیدر و می دید یا عقیله یا زینب کبری
حسین جان ۲ روی صورتم یادگاری تُ بازم می زارم به غیر از همین پیروهن از تو چیزی ندارم - واویلا حسین جان ۲ تو رفتی و یک سال و نیم از غمت گریه کردم برای تو و غربتِ و ماتمت گریه کردم - واویلا کجایی ببینی که دارم جون میدم چه روزای سختی که بعد از تو دیدم منم تشنه لب دارم اینجا می میرم مث تو منم زیر نورِ خورشیدم تو رفتی ۲ برای تو و زخمای پیکرت گریه کردم چقد با رقیه برای سرت گریه کردم - واویلا تا حالا ۲ هزار دفعه از داغ دوریِ تو جون سِپُردم دلم خون شد از بس برات غصه خوردم - واویلا هنوز دارم از داغ دوریت می سوزم با گریه برا تو گذشته هر روزم همش با خودم میگم آخر میایی... شب و روز چشام و به این در می دوزم به والله ۲ فراموش نکردم تو رو حتی واسه یه لحظه تو رو جا گذاشتم زیر اون همه تیر و نیزه - واویلا بمیرم ۲ لبِ تشنه از تن سرت رو بُریدن تو گودال زیر سم اسبا تن بی سرت شد لگد مال - واویلا نداره دلم بعد تو سامون داداش منم کاش برا تو می دادم جون داداش بلایی سر تو آوردن توو گودال که نشناختمت بین خاک و خون داداش
السلام السلام شهید کرب و بلا یااخا یااخا کنار خواهر بیا تشنه‌ی بی‌کفن ای حسین جان من وای حسینم ...................................... مانده چشمم به در، به زیر نورِ هلال بعدِ یکسال و نیم، رسیده وقت وصال بعد تو قلبم از، غم لبالب شده لحظه‌ی آخرِ عمرِ زینب شده وای حسینم ...................... زندگی کرده‌ام با روضه‌هایت حسین دل من مانده است در کربلایت حسین مرثیه خوانده‌ام، از غم قتلگاه قتلوکَ حسین، بالسَّنان بالرِماح وای حسینم ...................... سرِ تو روی نی رفت و تنت روی خاک اسب‌ها آمدند خواهر تو شد هلاک پیشِ چشم حرم، لِه شده پیکرت دخترت دید وای، چه کند خواهرت وای حسینم
با موضوع شب جمعه و شب شهادت حضرت زینب علیهاالسلام وبندپایانی توسل به امام زمان علیه السلام داره راحت میشه زینب از غم و درد روز وشب وسط روضه ی مقتل رسیده جون او بر لب همیشه برای نگاه ترش تداعی شده گودی قتلگاه نرفته ز یادش امامی که شد زیر نیزه ها بی کس و بی پناه تداعی میشه لحظه ای که عدو حسینش رو میزد با سنگ وعصا یادش مونده اون سینه ای که شکست زیر چکمه ی دشمن بی حیا تو نگاش مونده یک صحنه: خون پاشیده از حنجر صدایی مونده تو گوشش: دوازده ضربه ی خنجر غریب فاطمه زینب..... یا غریب فاطمه ارباب... 🌸🌸🌸🌸🌸 روی بستر زیر آفتاب خیلی وقته نخورده آب گمونم بازم افتاده یاد شش ماهه ی ارباب چطور آب بنوشه که یک سال ونیم توی گوششه روضه های رباب دیده که نرفته زیر سایه و برا اصغرش می کشه هی عذاب یه گهواره ی خالیه مونسش لالایی می خونه با ناله و آه میگه اصغر تشنه ام کشته شد با تیر سه شعبه چرا بی گناه نرفت از یادش اون دم که دیده شش ماهه رو بی جون کشیده با حسین تیرو از گلوی علی بیرون غریب فاطمه زینب..... یا غریب فاطمه ارباب... 🌸🌸🌸🌸🌸 شب جمعه حرم غوغاس شب جمعه چشا دریاس آخه بازم با قدّ خم مهمون کربلا زهراس دوباره کنار ضریح حسین رسیده صدای ِ( بُنَیَّ) به گوش با هر روضه که مادحین میخونن زده لطمه زهرا و رفته ز هوش نگاهش بازم خیره به مقتله پر از ماتم یک تن بی سره هزاران جراحت روی پیکر و جای بوسه روی رگ حنجره میگه رأس حسین من چرا رفته روی نیزه مونده روی تن پاکش نشون نعلای تازه غریب فاطمه ارباب 🌸🌸🌸🌸🌸 شب جمعه س امام ما روضه می گیره باز تنها نداره مستمع ای وای خیمه ی یوسف زهرا یه عمره که ما می کشیم انتظار بیاد مهدی عقده ز دل وا بشه دیگه درد بی درمون این نگاه با دیدار مهدی مداوا بشه بیاد کوری چشم آل سعود بده بر همه شیعیان آبرو بیاد و با سربند یا مرتضی بگیره دیگه انتقام از عدو کار ابر چشام عمری توی هجر تو بارونه آقا جونم بیا قلبم از دست دشمنا خونه العجل یوسف زهرا.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن
یه سال ونیمه کارم ،همیشه روضه بوده به سینه زخم ِ داغت، همیشه تازه مونده نیومده بعد از تو،به چشمای من خوابی با دل خوشی بعد از تو، نخورده ام من آبی حسین غریب مادر... یا ام المصائب زینب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 یادم نمیره تنها ،تو بودی و یک لشکر شدی تو ای یاس من با تیر و نیزه پرپر میون‌ گودال می زد تو رو عدو با کینه عدو اومد با چکمه روی ضریح ِسینه حسین غریب مادر... یا ام المصائب زینب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دیدم تن زخمیت رو،به زیر نعل تازه دیدم چهل منزل من، سرتو رو رو نیزه منو با مشتی جانی،به سمت کوفه بردن جواب آهم رو داد، با تازیونه دشمن حسین غریب مادر... یا ام المصائب زینب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 ببین که هر جای من، زخمی ز سنگ بامه رو سینه سنگین داغ ِ،بزم شراب شامه با خیزرون زد دشمن، روی لب و دندونت جلوی چشم گلهات،روی زمین ریخت خونت حسین غریب مادر... یا ام المصائب زینب...
اشعار مناجات با خدا – ماه رجب ، اعتکاف   یا من أرجوه بخوانیم و بیائیم همه سفره باز است و به دنبال عطائیم همه   یار ما عادتش این است که درهم بخرد در این خانه چه خوب است گدائیم همه   روسیاهیم ولی رب کریمی داریم به گدا بودن خود فخر نمائیم همه   روزه داران رجب برگه دعوت دارن میهمانان خصوصی خدائیم همه   بر گُنه کار فراری چقدر مهلت داد کرم اوست اگر اهل دعائیم همه   سحر ماه رجب صحن علی دیدنی است خاک بوس دم ایوان طلائیم همه   بخدا حب علی مرحمت فاطمه است او نظر کرده که ما اهل ولائیم همه   همه دلگرمی رعیت کرم سلطان است در پناه حرم امن رضائیم همه   شب جمعه است به گیسوی پریشان سوگند عاشق یک سحر کرببلائیم همه   چقدر خواهرش از خیمه به گودال دوید یاد تنهایی او غرق نوائیم همه   دم مغرب دم گودال دم باب الرأس گوئیا در وسط هلهله هائیم همه   خاک ما را به بهای سر آقا دادند تا قیامت خجل از آل عبائیم همه
اشعار مناجات با خدا - ماه رجب - اعتکاف   به اختیار خود از اختیار افتادم گناه کردم و از چشم یار افتادم   قساوت آمد و روزی گریه ام را برد  شبیه مرده شدم یک کنار افتادم   فریب خورده ام از طول آرزوهایم ز روی جهل در این چاه تار افتادم   گناه و معصیتم آبروی من را برد کنار اهل دل از اعتبار افتادم   هزار شکر همیشه میان راه خطا به دام رحمت پروردگار افتادم   خدا کند که ببندد مرا کنار خودش اگر دوباره به فکر فرار افتادم   هوای باده ی انگور حیدری دارم دلیل دارد اگر که خمار افتادم   فقیر نان حسینم، خوشم که یک عمر است به پشت خانه ی این سفره دار افتادم   دوباره روضه ی زینب، دوباره کرب و بلا دوباره یاد غم آن دیار افتادم ** برادرم تو نبودی و یکه و تنها میان خنده ی چندین سوار افتادم   هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی و من هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم   چقدر رأس تو بر نی دل مرا خون کرد چقدر پشت سر نیزه دار افتادم محمد جواد شیرازی
شده کارم پیاپی و مادام  ذکر یاذالجلال والاکرام طلب عفو دارم این ایام  مِن جمیع الذنوبِ والآثام   یا من أرجوه ، عشق حیدر را واصرف از اعتقاد من شر را  أعطنی کلَّ خیر ، کوثر را أعطنی جرعه جرعه ساقی ! جام   گر غریبم گر آشنا هستم  گر اسیرم اگر گدا هستم از یتیمان مرتضی هستم کیست غیر از علی ابوالایتام   بت اگر چوب با تبر بهتر ضربه را گاه بیشتر بهتر بت شکن حیدر است اگر بهتر بشکند از سر قریش اصنام   بی علی در گلو فغانی نیست  در گلوی مناره جانی نیست  بی علی هیچ جا اذانی نیست  گر صداها رها شود بر بام   أشهدُ أنَّ از علی دینم چون علی دیده ام خدابینم أشهدُ أنَّ حیدر آیینم  أشهدُ أنَّ مرتضی اسلام   در جزا بی علی عبوری نیست  بی علی شادی و سروری نیست تا نخواهد شراب و حوری نیست بی علی جنت است بی إِنعام   هستِ حیدر به هستِ فاطمه است تا علی پای بست فاطمه است نار و جنت به دست فاطمه است  او نخواهد نمی کند اقدام   محسن ناصجی  
گناه، پشتِ گناه و گناه، پشت گناه چه توبه ای؟! که فقط هست آه، پشت گناه   جوانی است زمان رسیدن به خدا جوانی ام همه اش شد تباه، پشت گناه   رجب گذشت... یکی هم به داد من برسد چرا که نیست دلم رو به راه، پشت گناه   رسید سوی من آقا و رفت از دستم دوباره روزی دیدار ماه، پشت گناه   حکایتی است پر از دردِ خنده عاشقی ام دو چشم خیسِ نشسته به راه... پشت گناه!   دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم به پیش یار شدم رو سیاه، پشت گناه    گناه هیچ کسی نیست، با خودم قهرم همیشه رفته سر من کلاه، پشت گناه   چقدر گفتمت ای دل برو به کرب و بلا حرم نرفته شدی بی پناه پشت گناه   محمد جواد شیرازی