eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
45 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات با امام زمان عج🌱🌷 زمزمه🍀 سبک ای قلم سولرینده اثر یوخ🌹 ای گل باغ حیدر کجایی بند قلب پیمبر کجایی دل دگر خون شد از هجر رویت ای پرستوی حیدر کجایی 2 طاقت دوریت را ندارم جز وصالت تمنا ندارم در بیابان چولب تشنگانیم ره به دامان صحرا نداریم 2 ای گل فاطمه در کجایی یابن الزهرا اقا کی میایی بند ترکی🍀 درد هجرانوه یوخدی درمان چوخ چتیندور اقا درد هجران گل سنی زینبین جانی مولا سن گلن یولارا شیعه قربان 2 ای گل فاطمه گل اماندی گل اقا حالیمیز چوخ یاماندی🍀 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
. علیه السلام اثر باز هم دل شد به دام غم اسیر میخورد بر سینه از غم موج تیر باز دل در سوگ دلداری نشست سرو رعنایی ز جور و کین شکست زنده شد یاد احد در ذهن و جان یاد حمزه آن شهید قهرمان او عموی با وفای احمد است یاور دین خدای سرمد است حمزه ای که بود سردار سپاه دین حق را بود او پشت و پناه با دلی روشن ز حق آگاه بود پشت گرمی رسول الله بود مرد حق بود و دلیر و صف شکن سخت می ترسید از او اهرمن دشمن از او کینه ای دیرینه داشت بغض او را در درون سینه داشت عاقبت آن فانی راه خدا کشته شد با دست قوم اشقیا امشب این دل از غمش بی تاب شد دیده ها از سوز دل پر آب شد از احد آن سرزمین غم فزا می رسد فریاد صد وا ویلتا حمزه افتاده به خاک و خون ز کین سرخ شد از خون پاک او زمین غسل شد جسمش میان خاک و خون نیزه از جسمش نمی آید برون می چکد خون از لب و از حنجرش مثله گردیده ز کینه پیکرش تا به خاک و خون قرینش یافتند سینه اش را تا جگر بشکافتند هرکه جسم حمزه را اینگونه دید آه جانسوز و حزینی بر کشید گفت با خود یا رب این مجروح کیست جای سالم در تن این کشته نیست تا رسول اله بشنید این خبر ناله زد جانسوز ،از عمق جگر یک ردا انداخت روی پیکرش تا نبیند جسم او را خواهرش یا رسول اله وای از کربلا وای از آن ماتم و آن ماجرا وای از آن لحظه که با سوز و آه خواهری آمد درون قتلگاه زینب آمد دید یارش را به خاک زد گریبان را ز اوج ناله چاک سوخت از بس ناله ها زد از محن دید یارش سر ندارد در بدن کند گیسو زین مصیبت از سرش بوسه باران کرد در خون حنجرش ....................................................... .
بسم‌ الله الرحمن الرحیم (خواهر حضرت) گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی کنم این تکه های پخش شده همان عموی رشید پیمبرم باشد بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟! اگر خدای نکرده برادرم باشد...! چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟ * فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت: کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت: * گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده حسین فاطمه یعنی برادرم باشد تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم که قول می دهم این بار آخرم باشد کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟! بد است بی کفن این مرد محترم باشد برای آن که روی پیکرش بیاندازم نمی شود بگذارید معجرم باشد؟
بسم‌ الله الرحمن الرحیم عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد عبا رسید به جسمت قبول حرفی نیست ولی خدا کند از راه، خواهرت نرسد اگر رسید به مقتل دعا کن آن لحظه کسی برای جدا کردن سرت نرسد تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی صدای وا عطشایت به مادرت نرسد تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود خداکند که دگر حرف بوریا نشود به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟ تو نیزه خورده ای اصلا ز پشت سر یانه؟ به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟ تنت به روی زمین مانده است در گودال؟ شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟ عبور کرده ای از کوچۀ یهودی ها زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟ به غیر شام که در آن نبود هم نفسی سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی به شام قافله را با عذاب آوردند برای دست یتیمان طناب آوردند مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟ که بعد چند دقیقه شراب آوردند به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا درست پیش نگاه رباب آوردند برای اینکه دلش بیشتر به درد آید مدام روبرویش ظرف آب آوردند به روی نیزۀ دشمن تمام هستش رفت نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت
سالروز تخریب بقیع فغان و واویلا - ازین غم عظما ------------ سلام من بر تو بقیع نورانی تو کز جنایت ها خراب و ویرانی ز داغ تو دارم شرار جانسوزی به حال تو دارم دو چشم بارانی تو عرش اعلایی بهشت دنیایی اگر چه ویرانی ولی درخشانی نداری ای جانا رواق و سردابی نه گُنبد و صحنی نه تاق و ایوانی تو مُلک ویرانی ز دشمنان داری من از همین ماتم غم و پریشانی به دست اهل کین اگر شدی تخریب به قلب عاشق ها همیشه می مانی بقیع ویرانه به دست بیگانه به خانه ی دلها تو شمع سوزانی ز تربت پاکت غبار غم خیزد ازین غبار غم عزا بر افشانی تو وادی نور و تو منبع فیضی تو تربت عشق و حریم جانانی بقیع ما صدها « ابولهب » دارد بریده باد از او دو دست شیطانی شد آن حرم ویران ز کید وهابی ازو پدید آمد فضای بُحرانی ز شعر «یاسر» هم توان چنین فهمید به شام غربت ها تو ماه تابانی ** محمود تاری «یاسر» @babollharam
*به سبک شب های جمعه * شد مثله جسمت چو آیات قرآن ریزد سرشکم برایت عمو جان دیدم وجود چو گل پرپرت را نقش زمین غرق خون پیکرت را آه / که با تو چه کرده عدویم آه / که خون عقده شد در گلویم آمده درد و غم ها به سویم (ای، عمو جان عموجان عمو جان)۳ جسم تو خونین و قلبم شکسته بنگر که زهرا کنارت نشسته برخیز و بر غربتم کن نگاهی بی تو عمو جان ندارم سپاهی آه / ز داغت قدم شد کمانی آه / عدو میکند شادمانی از خوشی ها ندارم نشانی (ای، عمو جان عمو جان عمو جان)۳ محمد مبشری
🏴🍃 نذر وفات سیّدالکریم 🍃🏴 هر کجا که ذکر خیرت هست و از تو یادی است می نشینم با ادب! این عادتِ اجدادی است خسته از کنج قفس پر میکشم تا شهرری سخت ویران و خرابم؛ حاجتم آبادی است این حرم جایِ کبوتر دارد عمری یاکریم چون کرَم داری و کارَت دادنِ آزادی است حضرتِ عبدالعظیم و سیّدِ اهل کرم عاشقت هستم! وَ این احساس مادرزادی است خیره بر صحنت شدم آتش گرفتم! چون بقیع- بی حرم مانده ست و این غربت چه غیرِعادی است مرقدت شد کربلای ثانی و جانِ حسین(ع) سر به راهم کن! ببخش آقا اگر ایرادی است مُهر تأییدی گرفتی از امام ِ عصر خود این جوابِ هر سلامی که به دستش دادی است رفتی و در وصف شأن تو همین کافیست که... داغدارِ ماتمت مولا امام ِ هادی(ع) است!
گدایی سرکویت به مارسید خوشیم کریم زاده به داد گدا رسید خوشیم تو شاه عبدالعظیمی ،کرامتی داری تو شاهی و من خسته گدای درباری میانِ صحن تو ذکر حسن حسن دارم وَ اشتیاق به عبد و گدا شدن دارم کریمِ شهر ،عزیزی و قبله ی تهران تو نائبِ سه امامی به مرکزِ ایران دلِ غریب من اینجا فقط تو را دارد حرم ، چقدر همیشه بروبیا دارد بنا به گفته ی معصوم شهرری باتو... به یُمنِ داشتنت عطرِ کربلا دارد!! کجا روم زِ در خانه ی تو ای مولا... گدا ،شبیه تو آقا بگو کجا دارد؟! مرا عقیده ی راسخ عطا کنی خوبست دلم هوای خطاب "وَلیُّنا "دارد!! به ناله های سحرهای جمعه ی حرمت... قنوتِ بالُ پرم ذکرِ ربنّا دارد!! فدای صحنِ تو آقا ،چه گنبدی داری برای عرض ارادت ،چه مرقدی داری!! دلم گرفته دوباره نواده ی زهرا برای غربتتان ،خانواده ی زهرا فدای جدّ غریبت،که مرقدش خاکی ست وَ قلبِ شیعه ی مولا زِ غُصّه اش شاکی ست حسین رحمانی
نیزه ای آمد به قلب حمزه، آن شوکت شکست آن صلابت، آن شجاعت، آن همه هیبت شکست دور از چشم نبی، افتاد علمدارش زمین آن شکوه و هِیمنه، در موجی از حیرت شکست ناگهان پیچید در دشتِ اُحد این مرثیه تک سوارِ یل، یلِ پیغمبر رحمت شکست در یمینِ جبهه میجنگید حیدر، یک تنه در یسارِ جبهه یک سردار ، یک امّت شکست فرصتَش را مغتنم دید و جگرخواره، رسید سینۀ شیر رسولُ الله، بی مُهلت شکست چون جگرخواره دلِ آن شیر، بر دندان کشید مُثله شد آن قامتِ چون سَرو، آن عزت شکست تا به بالین عمو آمد پَیمبر آه آه بر کمر دستی گرفت و گفت: این قامت شکست یادم آمد از علمدار رشید کربلا از غمش پشت حسین آنروز با شدّت شکست بی علم، بی دست، با صورت، زمین افتاده بود گفت آقاجان؛ غرورم پیش این ملت شکست من شنیدم سنگ بارانت کنند این کوفیان خوب شد پیشانی اَم پیش از تو با ضربت شکست من نباشم تا ببینم زینبت را میزنند وای از آندم که حریم بانوی عصمت شکست وای اگر گویند؛ حمله بر حرم آزاد شد آه از آن ساعت که دشمن در حرم حرمت شکست گوشواره، دستبند، خلخال، اینها جای خود حرمت معجر شکست و حرمت عترت شکست یا ز غم باید بمیرم، یا رَود از دیده خون مهدیا!!! بازآ که دیگر حرمت غیرت شکست 🔸شاعر: ____________________________
ای آن که نور عشق و شرف در جبین توست روشن سرای دل زچراغ یقین توست تو حمزه ای و آینه ی جان مصطفی عشق و امید در همه جا همنشین توست در یاری رسول خدا، جان دشمنان آتش گرفته از نفس آتشین توست مهر رسول نور تو را برده سوی نور این رشتۀ سعادت و حبل المتین توست بر روی مرگ خنده زدی در شب وداع تا گفت مصطفی که شب آخرین توست ای سرو سربلند و سرافراز باغ دین از چه به خاک غم ،سر شور آفرین توست ازآن زمان که ریخته خونت به روی خاک صحرای لاله زار احد شرمگین توست ای مصحف عظیم رشادت ، شهادتت حسن ختام و مطلع فصل نوین توست از اشک فاطمه زدل خاک گل دمید آن جا که زیر خاک تن نازنین توست آمد احد«وفایی» وگفتا که این حریم تصویری از شجاعت و عزم متین توست 🔸شاعر: ____________________________
گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی کنم این تکه های پخش شده همان عموی رشید پیمبرم باشد بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟! اگر خدای نکرده برادرم باشد...! چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟ * فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت: کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت: * گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده حسین فاطمه یعنی برادرم باشد تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم که قول می دهم این بار آخرم باشد کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟! بد است بی کفن این مرد محترم باشد برای آن که روی پیکرش بیاندازم نمی شود بگذارید معجرم باشد؟ 🔸شاعر: ___________________________
بوی خون آید از دل صحرا خاک عالم به سر چه رخ داده بین لشگر به پاشده غوغا حمزه دیگر ز پای افتاده  مصطفی را خبر کنید آید تاکه دستان هنده(لع) را گیرد دیراگر آیداز تماشای بدن پاره پاره می میرد  یوسفی گیر گرگ افتاده وای بر حال پیکر حمزه فکرپوشاندن تن او باش آید از راه خواهر حمزه  زخم این سینه را به هم آور بر دعا دست خویش بالا کن زود بر پیکرش عبا انداز فکر گیسوی خواهرش را کن  سرزمین احد غبار آلود گرچه از شور و گریه ها غوغاست حمزه و هر بلا سرش آمد گوشه ای از غروب عاشوراست  کی به پیش نگاه این خواهر تشنه لب سر ز تن جدا کردند بهر تشییع پیکری بی سر ده نفر نعل تازه آوردند 🔸شاعر : ___________________________
گریز روضه کوتاه به کربلا واحمزتا... چه آمده بر روز پیکرت واپحمزتا... رسیده کنار تو خواهرت واحمزتا... به روی تنت می کشم عبا مثله شده رشیدِ حرم ؛پای تا سرت واحمزتا ... زنان مدینه صدا زدند خانم صفیه!!!دست مبر سوی معجرت واحمزتا... اگر چه تنت ریخته بهم با احترام دفن کنم جسم اطهرت واحمزتا...شکافته شد سینه ات ولی در زیر سم اسب نشد نرم پیکرت واحمزتا ... چه خوب که دختر نداشتی کاری نداشت وحشیِ قاتل به دخترت واحمزتا... عموی دلاور برو دگر یک دختری زمین نخورد در برابرت واحمزتا ... بریده شد انگشت تو ولی غارت شدی قبول نه در پیش مادرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️ بند اول سردار خدا، یاورنبی درتو منکشف،بازوی علی صاحب دو تیغ،درجنگ احد پشتیبان دین،حامی ولی ای پهلوان غزوه ی ذات العشیره عمری به حب تو دل شیعه اسیره نامت به صحن قلب من نعم الامیره یاحمزه مدد... ☑️ بند دوم در بدر و احد، میر لشکری در وقت نبرد از سرها سری هم درراه دین یار مصطفی هم شیعه سرسخت حیدری ای جان پناه هاشمی،شاه شهیدان شد بولهب ازنام تو ترسان ولرزان زمین زدی ، پشت تمامی رقیبان یاحمزه مدد ☑️ بند سوم بازوی نبرد،ای عم ّرسول می بالد به تو حضرت بتول رو درروی تو،گشته هرکسی حقّا کرده است مرگ خود قبول پیچیده درگوش زمان وصف شجاعتت هر غزوه ای دارد حکایت از شهامتت شد قامت ِ پیغمبری ، خم از شهادتت یاحمزه مدد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️ بند اول انقد پر از غمه مدینه که نگو جای تو خالیه کنار من عمو من، یه لشکر از دست دادم دلاور از دست دادم علی پیشم هست اما یه حیدر از دست دادم گریه میکنه زهرا ای واویلا گریه میکنه حیدر با رسول الله گریه بر حمزۀ سیدالشهدا ☑️ بند دوم پاره جگر شدی، من خونجگر شدم عزادار تو با چشای تر شدم وای، از این بی‌سامونی‌ها از این سرگردونی‌ها چه سخته داغ حمزه امون از دلخونی‌ها گریه میکنه جبریل با اشک ما گریه میکنه چشم عرش اعلی گریه بر حمزۀ سیدالشهدا ☑️ بند سوم اینجا برا عمو، همه گریون شدن از داغ رفتنش، قامت‌کمون شدن وای، یه روز هم تُو کربلا جلوی چشم زهرا عموعباسِ خیمه میفته روی خاکا گریه میکنه زینب مثل زهرا گریه میکنه ارباب مثل مولا گریه بر ساقی تشنۀ خیمه‌ها
واحد شور، حضرت سیدالشهدا علیه السلام اثر مشترک محمدرضا رازقی پور و میثم بهرامی ــــــــــــــــــــــــــــــــ آقای زیبایی/ لطف تو دریایی/نفسی لک الفدا عمری دل من شد/با روضه های تو/ غرق غم و عزا زیر بارون غزل خونم غزل خونم غزل خونم تو نباشی بی سامونم بی سامونم بی سامونم دیوونه شدم از عشقت حسین/تو از روز اول منو بردی زیر دین/یادم نمیره عاشق که شدم/از اون دم اول توی بین الحرمین شیداتم اقاچون هم جانی و جانان این کمترین کاره جانم سنه قربان مولا یااباعبدالله یا اباعبداله یا اباعبداله یا حسین... گیره به تو کارم/پر درد و بیمارم/ هستی دوای من امضای من با تو/ دستت رو می بوسه/ این کربلای من سایه روی سرم داری سرم داری سرم داری چقد آقا کرم داری کرم داری کرم داری هر با کرمی مثل تو که نیس/ میبینی تو آقا منو با چشمای خیس/ گریه میکنم خواهش میکنم / این اربعینم کرببلامو بنویس بین شه و نوکر بسته شده پیمان عشق تو که باشه باید گذشت از جان مولا یااباعبدالله یا اباعبداله یا اباعبداله یا حسین... آمد مه ماتم/ رخت عزا و غم/ پوشیده عالمین از عرش اعلا این/ صوت حزین آمد/پاره تنم حسین گریه داره دل صحرا دل صحرا دل صحرا روضه خونه بی بی زهرا بی بی زهرا بی بی زهرا مظلوم پسرم ای خون جگرم/افتادی به روی زمین همه ثمرم / مظلوم پسرم ای برگ و برم / افتادی و غارت شده تمام حرم تنها شدی جانم بی لشکری مادر رو خار و خاشاکی و بی سری مادر
میل پرواز در پرم دارم شوق رفتن به یک حرم دارم کاش می شد که من پیاده کنم ایده هایی که در سرم دارم بی دلیل است نا امیدی من حضرت صاحب کرم دارم چه نیازی به این وآن تا که حضرت عشق در برم دارم مادرم گفته نوکرت باشم هرچه دارم ز مادرم دارم عمر من پیش پای تو طی شد قبله من حوالی ری شد شکر همسایه شما هستم زائر صحن با صفا هستم هر شب جمعه با طنین کمیل بنده درگاه خدا هستم من مدینه نرفته ام اما زائر پور مجتبی هستم تو به ما عزت و بها دادی با وجود تو پر بها هستم حرمت مثل صحن ارباب است جزو زوار کربلا هستم سفره داری کریم دارم من شاه عبدالعظیم دارم من صحن دل گشته باز طوفانی شهرری شد دوباره بارانی کاش می شد که خادمت باشم در حریمت شوم نگهبانی هر چه داریم از شما داریم یکه تاز مسیر عرفانی بعد توس و پس از قم وشیراز چارمین نور ناب ایرانی و چنین گفت حضرت آقا: قبله مردمان تهرانی سیدی پرچم شما بالاست جده ات شخص حضرت زهراست حاجتم را روا نما آقا رزق من را عطا نما آقا تو صدا کن فقط مرا سائل من صدا می کنم تو را آقا دست من نیست می رسم وقتی.. به حرم می شوم رها آقا سه شب مسلمیه ی هر سال حرمت وعده گاه ما آقا خواهش این گدا فقط این است یک شب جمعه کربلا آقا حق همسایگی ادا کردی تو مرا بنده خدا کردی نشده قسمت شما غربت تو ندیدی میان ما غربت به خودش تا ابد نخواهد دید کمی این صحن با صفا غربت همه جانها فدای جد شما که شده سهم مجتبی غربت نه ضریحی نه گنبد و حرمی قسمت او شده چرا غربت ؟ دست در دست مادرش بود و ... سهم او بین کوچه ها غربت ناگهان دید مادرش افتاد جلوی دیده ترش افتاد حبیب باقرزاده
مشهد نشد، قم هم نشد، قسمت شد اینجا امشب هر آنکس آمده، دعوت شد اینجا سید شدی، آقا شدی، من هم گدایت بر ما ز پا افتادگان نعمت شد اینجا از بس حریمت بوی شهر کربلا داشت قائم مقام دوم جنت شد اینجا جسم تو را پای "درخت سیب" بردند یعنی که با کرب و بلا قسمت شد اینجا من زار قبرک کمن زار حسینا بر اهل تهران مایه ی رحمت شد اینجا شب های جمعه با نوای عرشی یار منزلگه سینه زن هیئت شد اینجا وقتی تو از نسل کریم اهل بیتی گلدسته هایت مایه ی حیرت شد اینجا محمدجواد شیرازی
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی مثل حسن تفسیر ذکر ِ «یاکریمی» مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی بوی حسن می آید از صحن وسرایت تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت با چشم هایِ خود گره وامی کنی تو می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو «ری» را حسینیة زهرا می کنی تو ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری بر آستانِ قربِ حق سر میگزاری این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری «تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری» از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی الحق زیارانِ امامِ هادی هستی مارا تو از دستان غم آزاد کردی از خاک نفرین گشتة ما یاد کردی در خاک ِ ری کرببلا ایجاد کردی این سرزمین را تو حسین آباد کردی بی شک تورا زهرا فرستاده به ایران مدیون تو هستیم وآقای خراسان خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم با نوکران بی قرارت گریه کردیم هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم شاید تسلایِ دل مادر نماییم شاید که از شرمندگی ها در بیاییم صحن وسرای تو دیارِ گریه کن هاست هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست داده و سرگشته ایم الحمدلله مایارِ مادر گشته ایم الحمدلله با یک سلام از کویِ تو پرباز کردیم تاگوشة صحنِ حسین پرواز کردیم سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم راه رسیدن تا خدا تنها حسین است زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد پیراهنی که جا صدها چنگ دارد مادر شکایت ها زروز جنگ دارد گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد گوید مرا با روضه هایت پیر کردی مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت با هر تکان خیزران زینب زمین خورد از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد قاسم نعمتی