eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
50 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ حجرهء در بسته 🔻 شاعر: محمد بختیاری گم شد میان هلهله سوز صدایت لبخند آمد در جواب ناله‌هایت فصل بهارت طعمه‌ی پاییز می‌شد آری، اجابت بود پایان دعایت مظلومی تو چون عمویت حد ندارد در خانه هم یاری نداری جز خدایت در خنده‌های زهرآلودش نمی‌دید یک خاندان را می‌نشاند در عزایت از بس کرامت داشت چشمت ، قاتلت هم سهمی طلب می‌کرد از ابر عطایت آبی ندادند و صدایت خشک می‌شد یک حجره‌‌ی در بسته می‌شد کربلایت راحت شدی از دست دنیا، مادر تو از حوض کوثر آب آورده برایت علیه السلام
✅ شهادت امام جوادالائمه (علیه السلام) 🔻مهدی رحیمی، زمستان پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست گرچه روی پشت بام و زیر خورشیدی، ولی جسم تو دیگر خدارا شکر در گودال نیست حیف ام الفضل داری، بی ابالفضلی،ولی؛ موقع تشییع دیگر خواهرت بدحال نیست بر تنت آرامش بال کبوترهاست و زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست زیر نعل هیچ اسبی نیستی، بااین حساب؛ موقع تقطیع جسمت لشکری خوشحال نیست سٙم به تو داده ولیکن بی خیال جسم توست روی سینه قاتل تو این قٙدٙر فعال نیست خانه ات اما خداراشکر در آرامش است پیش نامردان به پای دخترت خلخال نیست زینبی دیگر نداری و نمی بیند دگر هی سرت در تشت و بر نیزه زبانم لال نیست وزن نعل اسب از بال کبوتر بیش بود ذوالجناحت هم کنار خیمه خونین بال نیست علیه السلام
آفتاب ظهر روزهجدهم ديد ساقي ايستاده پاي خم باخدايش عشق بازي مي كند صحبت ازافشاي رازي مي كند كيست اين ساقي رسول خاتم است صاحب تفسيراسم اعظم است دورتادورسرش خيل ملك درطواف او تمام نه فلك جبريل اين بار جور ديگري است بحث اتمام ره پيغمبري است وقت تكميل رسالت آمده گاه تنزيل ولايت آمده تا لب پيك الهي باز شد شرح صدر مصطفي آغاز شد در كناربركه بار انداختند منبربالابلندي ساختند با جلال وعزت پيغمبري باشكوه واقتدارديگري رفت تاپايان رساندراه را سازد آگه بنده ی گمراه را ير جهاز اشتران قد راست كرد خطبه اش رااين چنين آغازكرد ايها الناس اي مسلمانان خموش وحي منزل را فرا داريد گوش ايها الحجاج حج كامل کنید روي برحق پشت برباطل كنيد ايهالناس اين منم ختم رسل صاحب نور رسالت عقل كل من رسول ا... اعظم احمدم تاج مخلوقات حي سرمدم آمدم تا خير را نازل كنم راه كل انبياء كامل كنم اينكه دستش روي دستان من است نفس قدسي من وجان من است اين علي با شد امام المتقين شيرميدان ها، بوارالكافرين دست بوس محضرش روح الامين دست پنهان خدا در آستين مظهرعين اليقين حق اليقين بهترين مخلوق رب العالمين اين علي فاروق حق و باطل است هركه رو گرداند از او جاهل است اين علي بر شانه هايم پا گذاشت ذره اي ترديد در قلبش نداشت برفراز شانه هايم تانشست همچو ابراهيم بت ها راشكست لنگر هفت آسمان حيدر بود مقتداي انس و جان حيدر بود صاحب تيغ دودم تنها علي است محرم صاحب حرم تنها علي است هم بود يار و انيس فرشيم هم بودخلوت نشين عرشيم جزعلي نفس رسول ا... كيست صورت انساني ا... كيست مادوتا يك روح در دو پيكريم شاهكار دست حي داوريم مادوتا منشق ز نور مطلقیم دست حق باماست ماهم باحقيم اولين مردمسلمان است علي اولين قاري قرآن است علي حال تكليفم ادا بايد شود صحبت از سر خدا بايد شود هركه رامن مقتدا و رهبرم او شهادت مي دهم پيغمبرم هركه را مولاي بي همتا نبي است بعداز اين مولاي او تنها عليست شد ولي اولين و آخرين حضرت حيدرامير المؤمنين آي مردم نيت قربت كنيد با وصي مصطفي بيعت كنيد آي مردم گفته ی رب كريم بشنويد... هذا صراط المستقيم هر كه شك بر او نمايدكافراست منكراو منكرپيغمبر است هركه بر گرداند از او روي خويش آتش قهرخدا دارد به پيش اي خدا با دوستانش دوست باش ياور هركس كه يار اوست باش اي خدا دارو ندارمن عليست يارصاحب اقتدارمن عليست آنچه بايد مصطفي مي گفت گفت يرهمه خلق خدا مي گفت گفت جملگي دست دعا برداشتند ليك درسر فتنه هاي داشتند از سر شانه عبا انداختند اهل كينه رنگ خود را باختند روي لب گفتند بخیِ ياعلي زيرلب گفتند حرفي باعلي حال بر دست پيعمبرشاد باش بعداز آن آماده بيداد باش آنكه اول بهر بيعت مي دويد نقشه ی قتل پيغمبر را كشيد عقده بدرو احد ابراز شد فتنه اي با نام دين آغاز شد وقت آن شد تا سوابق روشود روي اصلي منافق روشود مردم از راه حقيقت گم شدند شاخه هاي گل همه هيزم شدند دربهشت قرب احمد آمدند درميان خانه زهرا را زدند دستهايی كه به روي دست بود خالق هستي هرچه هست بود باعمامه دورگردن بسته شد امت واحد هزاران دسته شد ناله زهراي ا طهر مي رسيد خويش را دنبال حيدر مي كشيد بوسگاه مصطفي آتش گرفت فاطمه سرتا به پا آتش گرفت چادري كه برتر از سجاده بود زير پاي اين و آن افتاده بود فاطمه مي گفت بابا مي زدند مرتضی مي گفت زهرا مي زدند
ای که توحید از وجودت یافته تمثال ها در نبوت احمدی و ، در امامت آل ها نور تو دیدند، چون خورشید، حتی کورها مدح تو خواندند، چون آیات، حتی لال ها در فصاحت پیش تو صف بسته قدهای الف در بلاغت نزد تو خم گشته قد دال ها کن تلاوت (ما لها) را تا زمین بشناسدت معنی (انسان) تویی در سوره ی (زلزال)ها جامه ی جنگ تو بی پشت است و در وقت نبرد هیچ کس چون تو نکرد از مرگ استقبال ها سنگ بستن بر شکم سهم تو گشته از جهان داغ شد دست عقیل از سهم بیت المال ها جامه های پر بها تر را به قنبر داده ای تا وجود اطهرت ، عریان شد از آمال ها در نمازت تیر از پای تو بیرون میکشند در نمازت تیغ بر فرقت زند دجال ها تو به سجده رفتی و شمشیر پشتت سجده رفت رب کعبه رستگارت دید در آن حال ها گفتی از غیرت اگر مردی بمیرد عیب نیست وقتی از پای زنی غارت شود خلخال ها غیرت اللهی و حق داند که بر تو چه گذشت از غلاف تیغ و... از رنگ کبود بال ها ای که بخشیدی به سائل خاتم خود را ببین کربلا تکرار شد این قصه در گودال ها
حدیث منزله را از نبی بگیر و بخلق بگو مخالف هارون مخالف موسی است بود وصی نبی آنکسی که نفس نبی است گرفتم (اینکه حدیث)غدیر یک رویاست کننده در خبیر بود وصی رسول نه انکه کرد فرار از جهاد ، عقل کجاست کسی که گفت سلونی ، سزد امامت را نه آن کسی که بلولا ، به جهل خود گویاست کسی که جی نبی خفت جانشین نبی است نه آنکه راحتی جان خویش را می ساخت چگونه قاتل زهرا امام خلق شود مدینه مرد شرف نیست یا علی تناست چگونه مهر بورزند به آن ستم گستر که دود آتش او دور خانه زهراست چگونه غیر علی را امام خود داند که او سراپا آیینه رسول خداست حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد به آب زر بنویسم اگر رواست رواست خدا گواه است پی دشمن علی نروم حلال زاده رهش از حرام زاده جداست کسی که بت شکند بر فراز دوش نبی برای حفظ خلافت ز هر کسی اولاست گواه من به خلافت همان وجود علی است که آفتاب بتایید آفتاب گواه است بود امامت او در کتاب حق معلوم چنان که صورت خورشیددر فضا پیداست به دیدگان خدا بین مرتضی سوگند کسی که غیر علی دید دیده اش اعماست عبادت ثقلینت اگر بود فردا تو را بدون ولایت به ویل و اویلاست به آن نبی که علی را وصی خود فرمود به آن نبی که تمامش ثنای آن مولاست صواب نیست صوابی که بی ولای علی است نماز نیست نمازی که بی علی برپاست شکسته باد دهانی که بی علی باز است بریده باد زبانی که بی علی گویاست تمرد است بدون علی اگر طاعت تاسف است سوای علی ، اگر تقواست به آیه آیه قران به حق پیغمبر که راه غیر علی مرگ و نیستی و فناست خدا گواست که هر کس رهش جدا زعلی است بسان لشکر فرعون راهی دریاست اگر تمام خلایق جدا شوند از او خدا گواست که راه تمام خلق خطاست به جای حور به بوزینه دست داده و بس کسی که غیر علی را امام ورهبر خواست به صد هزار زبان روح مصطفی گوید که ای تمام امت علی امام شماست من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند که هر که گشت جدا از علی جدا زخداست کسیکه فاطمه از ظلم او غضبناک است امامتش غم واندوه و رنج و بلاست مگرنگفت نبی خشم دخترم زهرا شرار خشم خداوندگار بی همتاست مگر نگفت نبی با هم اند ، حق و علی اگر علی نبود در میانه حق تنهاست
پیام نور به لبهای پیک وحی خداست بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست بیا شراب طهور از خم غدیر بزن خدا گواه ست که ساقی این شراب خداست خم از غدیر خم و می ، می ولای علیست و گرنه صحبت ساقی و جام و باده خطاست غدیر ، عید خدا،عید احمد، عید علی غدیر عید نیایش غدیر عید دعاست غدیر صبح سپید همه سپیدی ها غدیر ، نور خدا، دشمن سیاهی هاست غدیر سید اعیاد و اشرف ایام غدیر خوبتر از عید روزه و اضحی است غدیر سلسله دار کمال دین تا حشر غدیر آینه دار علی ولی الله است غدیر عید همه عمر با علی بودن غدیر جشن نجات از عذاب روز جزاست غدیر بر همه حق باوران تجلی حق غدیر ببر همه گم گشتگان چراغ هداست غدیر کعبه مقصود شیعه در عالم غدیر جنت موعود خلق در دنیاست غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر غدیر میوه توحید اولیا همه جا است غدیر آیینه لا اله الا هو غدیر ایت سبحان ربی الاعلی است غدیر هدیه نور از خدا به پیغمبر (ع) غدیر نقش ولای علی به سینه ماست غدیر بر کعبه اهلل سما و اهل زمین غدیر قبله خلق زمین و خلق سماست غدیر یک سند زنده یک حقیقت محض غدیر خاطره ای جاودانه و زیباست غدیر روشنی چشم پیروان علی غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست غدیر با همگان هم سخن ولی خاموش غدیر با همه کس آشنا ولی تنهاست غدیر صفحه تاریخ وال من والاه غدیر آیه توبیخ عاد من عاداست هنوز از دل تفتیده غدیر بلند صدای مدح علی بانوای روح فزاست هنوز گوهر وصف علی بود در گوش هنوز لعل لب مصطفی مدیحه سراست هنوز لاله اکملت دینک روید هنوز طوطی اتممت نعمتی گویاست هنوز خواجه لولاک را نداست بلند که هر که را پیمبر منم علی مولاست چنانکه من همگان را به نفس اولایم علی وصی من از نفس او به او اولاست
تمام قرآن در حمد و حمد بسم الله تمام بسمله در با علی چو نقطه باست خدا گواست که امروز هر که پیرو اوست مصون زنار جحیم و عذاب حق فرداست علی کسی است که یک ذره از ولایت او نجات بخش تمامی خلق روز جزاست علی کسی است که یک خردل از محبت او نکوتر است ز دنیا و آنچه در دنیاست اگر زخاک درش کسب آبرو نکند یقین کنید که در حشر آبرو رواست چنانکه غیر خدا را خدای نتوان گفت اگر بغیر علی کس خلیفه گفت خطاست بگو که بند ز بندم جدا کنند به تیغ ز بند بندم آید ندا علی مولاست ا گر به تیغ کشندم و یا به دار کشند زبان نه بلکه وجودم به حمد او گویاست به حق کسی نیرد راه جز ز راه علی به هوش با ش که راه علی بود ره راست لوا یحمد بدست علی بود فردا تمام محشر در ظل این بلند لواست پیمبران همه در تحت دین لوا آیند که این لوای مقدس همان لوای خداست الا کسی که تو را از علی جدا کردند پناگاه تو در آفتاب حشر کجاست مرا بروز قیامت خبلد کاری نیست بهشت من همه در صورت علی پیداست جهنم است بهشتی که بی علی باشد جحیم با رخ نورانی علی ، زیباست کجا امام توان یافتن چو شخص علی که هم کلام خداوند و هم نشین گداست اگر به چشم شما آفتاب نور دهد وگر که سایه این نه سپهر بر سر ماست اگر نسیم سحر می ورزد به لاله و گل اگر به ظلمت شب ماه را فروغ و ضیاست اگر تمات سماوات از ستاره پرند و گر چو مائده لبریز دامن صحراست اگر فرشته و حور است و آدمی و پری اگر زمین و سما و بهشت و عرش علاست اگر سیاه و سفید است و اصغر و احمد اگر که روز و شبی یا که صبح و مساست خدا گواست که از یمن دوست علی است علیست باعث خلقت ، علی خدای گواست عل ولی خدا بود پیش از انکه خدای به حرف کن ، همه کائنات را آرست
علی علیم و علی عالم و علی اعلم علی ولی و علی والی و علی اولاست علی حقیقت روح و تمام عالم جسم علی سفینه نوح و همه جهان دریاست علی مدرس جبریل در شناخت حق علی معلم آدم به علم الا سماست علی تمامی دین ، بغض او تمامی کفر علی ولی خدا ، خصم او عدوی خداست علی بود پدر امت و بردار من علی سغیر خدا و علی امیر خداست علیست حج و علی کعبه و علی زمزم علی سفا و علی مروه و علی مسعاست علی صراط و علی محشر و علی میزان علی بهشت و علی کوثر و علی طوباست علی چو شخص پیمبر هماره بی مانند علی چو ذات اللهی همیشه بی همتاست علی شهید و علی شاهد و علی مشهود علی پناه و علی ملجا و علی منجاست علی اذان و اقامه ، علی رکوع و سجود علی قیام و قعود علی سلام و دعاست علی حقیقت توحید بر زبان کلیم علی تجلی طور و علی ید بیضاست علی وصی و دم و لحم و نفس پیمبر علی ابوالحسنین است و شوهر زهرا علی است حق و حقیقت بدور او گرد علی است عدل و عدالت به خط او پویاست علی محمد و فرقان و نور و کوثر ،قدر علی مزمل و یاسین و یوسف و طاهاست علی به قول محمد در مدینه علم ز در درآی که راه خطا همیشه خطاست
خدا برای علی خلق کرد عالم را چنانکه خلقت او بری خود می خواست تمام عالم ایجاد بی وجود علی بان کشتی بی ناخدای در ، دریاست مرا بس است تولای چهارده معصوم که این ولایت فوق تمام نعمتهاست مگر نکفت پیمبر کتاب و عترت من ؟ امنتی است که پیوسته در میان شماست ؟ مگر نگفت که این دو ، زهم جدا نشوند اگر جدا ز یکی هر که شد ز هر دو جداست مگر نگفت که این دو ، چو این دو انگشت اند کز اتحاد یکی گرچه در شماره دو تاست عبادت ثقلین است بسته بر ثقلین که مهر طاعت هر بنده مهر ال عباست درود باد به ارواح چهارده معصوم که در طریقت آنان نجات هر دو سراست بتول و چار محمد(ع) حسین و چار علی (ع) دو نامش حسن و آندو جعفر و موساست بجز محبت آنان نجات نیست که نیست زنید چنگ به دامانشان ، نجات اینجاست هنوز محفل ذکر علی است خاک غدیر ولی چه سود به گوش کسی است که ناشنواست بگو که خصم شود منکر علی چه باک که آفتاب به هر سو نظر کنی پیداست گرفتم انکه حدیث غدیر و قول رسول مراد دوستی آن امام ارض و سماست چرا بگردنش افکند ریسمان امت چه شد که دود ز کاشانه علی برخواست ؟ سوال من ز تمامی مسلمین این است بدوست اینهمه آزار نه ،به خصم رواست ؟ چو عمر صاعقه کوتاه باد دورانش خلافتی که دوامش به کشتن زهراست برای غضب خلافت زدند فاطمه را شرف کجاست مروت کجاست رحم کجاست شکستن در و ، بی حرمتی به خانه وحی مودتی است که درباره ذوالقربی است ؟ اگر قصیده "میثم " بود صدوده بیت که در عدد صد و ده نام آن ولی خداست فضائلی است علی را که گفتن هر یک نیازمند هزاران قصیده غراست
برای جنت و دوزخ نمی کنم اصرار بهشت بی تو عذابی ست تحت الانهار مسیح زنده کند مرده را ،تعجب نیست!! چرا که مدح تو هر خفته را کند بیدار خدا به شکل تو خود را به خلق ظاهر کرد خدایی تو ازین رو نمی شود انکار بیا نشان بده تا خصم زهره آب کند شتاب تیغ خودت را به لحظه ی پیکار چگونه؟ کَنده ای آن درب خیبری را که در استواری خود کم ندارد از دیوار کسی که منکر اعجاز رد شمس تو شد چه ساده رد شده از این مقوله ی دشوار چه سجده ها که نکردم به سمت ایوانت همیشه ذره کند عجز خویش را اظهار کمی غبار نجف را به عاشقان برسان که در هوای تو باشد جنون مان بسیار شراب عشق تو را خوردم و به زاهد ها تقیّه کردم و گفتم نمی کنم تکرار به لطف چشم تو امید دارم ای ساقی اگرچه کرده دلم بر گناه خود اصرار ز شیرِ پاک گرفتم زَر ولایت را به اختیار کشیدی مرا درین اجبار بیا و خرده کلاف مرا بخر اقا که شرمگین نشود عاشقت سر بازار به روی دارِعلی رند گونه باید رفت شبیه اشک پر از شوق میثم تمار تولدِ منِ دیوانه لحظه ی مرگ است فمن یمت یرنی علتی برین گفتار
روضه یابن شبیبت روز مارا تارکرد مادرت باروضه تو گریه بسیار کرد گوسفندی را مثال آوردی و این کار تو کل چوپان های ده را تاابد بیمار کرد گفتی از خنجر که هرگز از جلو کاری نشد شاه وقتی پشت و رو شد تیغ دیگر کار کرد وقت مثله کردنش بالاسرش زهرا رسید آمد و با یک تن غارت شده دیدار کرد سربه خورجین رفت و آخر بی برادر بودنش خواهری را همسفر با دسته اشرار کرد اینهمه شال و کتیبه یادگاری از شماست ماحسینی گر شدیم از برکت نام رضاست... سید پوریا هاشمی @babollharam
تمام صحن تو از اشک زائران تر شد دلم ز فیض همین قطره ها مطهر شد چه زود ثانیه های وصال می گذرد زیارت تو نخوانده فراز آخر شد ازل که دست خدا می نوشت تقدیرم غلامی تو مرا تا ابد مقرر شد نیامدم که ز دست تو حاجتی طلبم گرفته بود دلم پر زد و کبوتر شد به شوق پای تو هر کس که چون غبار آمد به یک نگاه تو خورشید ذره پرور شد یکی ز معجزه های نگاه تو این است خرابه های دلم بارگاه دلبر شد علی ناظمی @babollharam
قصد زیارت حرمت حجّ اکبر است حجی که مثل عمره و حج پیمبر است هر کس که گشت زائر تو زائر خداست این گفته ام روایت موسی بن جعفر است قدر و جلال و زائر قبر تو روز حشر از زائرین کل امامان فراتر است زوّار تو که شیعة کامل عیار توست زوّار چارده حجج الله اکبر است نام دو پارة تن احمد اگر برم نام مقدس تو و زهرای اطهر است حسرت برند خیل عظیم فرشتگان بر آن فرشته ای که به صحنت کبوتر است روح هزار عیسی مریم در این مزار چشم هزار موسی عمران بر این در است روحم شفا گرفت ز یک جرعه آب آن این حوض صحن توست و یا حوض کوثر است بوی بهشت می وزد از چار صحن تو از بس نسیم بارگهت روح پرور است "میثم" که جرم او ز حساب آمده فزون شاد است ازاین که عفو تو ازجرم او سراست استاد حاج غلامرضا سازگار @babollharam
~ نام اثر : تشنمه ... 💯 ◾️ ◾️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 علی حاجیان فر 💢 ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍بنداول📝 بین حجره ~ باز شده غوغا جوون امام رضا بی کس و تنها خنده بسه ~ آهای کنیزا !! آخه اینجا اومده حضرت زهرا میگفت تشنمه کسی بهش آب نداد چقد بی رحمه همسر امام جواد صدا نزن رو به این همسر بی وفا نزن صدا نزن روی خاک حجره دست و پا نزن خونجگری آب نخوردی لحظه های آخری خونجگری یاد روضه شهید بی سری ـــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢گوشواره رو به سلیقه خودتون بخونید 💢 ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍بنددوم📝 این صدای ~ یه قدکمونه جوادالائمه مثل من جوونه [پسرم جواد مثه من یه جوونه] ولی اینجا ~ از همه بدتر خنده‌ی این کنیزا دل میسوزونه آهای بی حیا شادی و هلهله بسه مگه نمیبینید خیلی جوادم بی کسه غریبونه عمق این مصیبتو کی میدونه وحشیونه تنشو بردن رو بوم خونه کبوترا شاهدن لحظه های جون دادنش کبوترا بالشونو باز کردن رو تنش ــــــــــــــــــــ میخام بگم از کسی که ته گوداله و تن حسین زیر سم اسب پاماله و نگاه میکرد از روی بلندی هی نگاه میکرد نگاه به اون پاره پیکر تو قتلگاه میکرد ــــــــــــــــــــ وای حسین 💢وای من۲ ای وای حسین💢 ـــــــــــــــــــ ✍شعر از : شنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۰ @majmaozakerine
✅سبک شور به بهونه ایام زیارت مخصوص امام الرئوف آقا علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثنا ✅بند اول عبد و غلام،شاه طوسم خورده بنام،شاه طوسم کبوترم که خیلی وقته اسیر دام،شاه طوسم امام رضا رو دارم هیچی نمیخوام سایشه رو سرم همیشه مستدام با معرفت با حضور قلب میدم از راه دور به محضرش عرض سلام امام رضا... ✅بند دوم سائل کوی،شاه طوسم مست سبوی،شاه طوسم دلم رو میدم پر تا مشهد که روبروی،شاه طوسم امام رضا ببین که با دل اومدم زائر این صحن و سرا و مرقدم آب و دونم بدی ندی جلد توام مثل همون کبوتر رو گنبدم امام رضا... ✅بند سوم درگیر و دار،شاه طوسم مست و خمار،شاه طوسم برای من این افتخاره که بی قرار،شاه طوسم امام رضا ضامن ما تو محشره اونجا بد و خوبا رو درهم میخره ما همه رعیتیم و سلطانه رضا که رعیت از سلطان روزی میبره امام رضا... 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
یاامام رضا😭😭😭 فعلا که تو سرگرم عزیزان جدیدی فعلا که به پابوس نداریم امیدی معلوم تر از پیش شده روی سیاهم درچشم همه شهر تو از بس که سپیدی ایام زیارت شده مخصوص که در طوس زوّار بگیرند دو دفعه ز تو عیدی با اینکه خودش قفل شده بر حرم تو شد پنجره فولاد عجب شاه کلیدی! لطفی کن و یک بار سوالات مرا هم؛ پاسخ بده هرگونه و هروقت رسیدی گفتند رئوفی تو و هر خواسته ای را من قبل تر از اینکه بگویم تو شنیدی پس خواسته ای نیست به جز عرضِ ارادت باشد گله وقتی که مرا هم طلبیدی @babollharam
خدا روز ازل ما را به عشقت آشنا کرده چه عشقی که مرا از قید این عالم رها کرده نه اربابم نه سلطانم خدا را شکر می گویم که ما را در حریم حضرت سلطان گدا کرده عزیز هر دو عالم شد، به بزم عشق محرم شد کسی که رو به درگاهِ علی موسی الرضا کرده نگاهش رحمت و رأفت، وجودش پاکی و عصمت خدا در " اِنَّمایش " حق مطلب را ادا کرده همه در حسرت جنت، خدا هم از سَرِ رحمت دری را از حرم سوی بهشت خویش وا کرده ولی جنت نمی آید به چشم زائرت وقتی... ...شبی را در کنار تو سحر کرده صفا کرده خجالت می کشم وقتی که می آیم حضور تو ترحم کن به این بنده که سر تا پا خطا کرده به سقا خانه ات بردم پناه از درد و بیماری چه سقاخانه ای که درد عالم را دوا کرده همه آیینه ها لبیک می گویند آن کس را که یکبار از صمیم دل تو را خوانده صدا کرده قسم بر خطّه ی طوست، قسم بر شوق پابوست زیارتهای مخصوصت، دلم را مبتلا کرده دلا بنگر افاضاتش، ببین بحرِ کراماتش ببین نور ضریحش بی خدا را با خدا کرده معطل کردن سائل به پشت در مرامش نیست به هر کس آمده در این حرم فوراً عطا کرده نمی گوید گنهکاری، نمی گوید خطا داری فقط آغوش بگشوده، محبت ها به ما کرده نرفته از حرم بیرون، کسی مأیوس یا محزون حوائج را به لطف و رحمتش یک یک روا کرده تشرف در حرم با اختیار خویش ممکن نیست یقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کرده قیامت هست پشت پنجره فولاد یعنی که خدا قبل از قیامت شور محشر را به پا کرده چه سِرّی هست در پایین پایش هر که می آید تمنای زیارت از نجف تا کربلا کرده صفا در قلب این صحن و،  بساط روضه هم پهن و دو چشمم اشک می بارد هوای نینوا کرده قسم بر نور عین تو، به فَابکِ لِلحسینِ تو تو می دانی که عاشورا به قلب ما چه ها کرده قسم بر پلک مجروحت، قسم بر جدّ مذبوحت... چه کس با یک غریب بی دفاع اینگونه تا کرده؟ برو در قتلگاه ای دل، ببین آن بی حیا قاتل چگونه نیزه ها را در دل گودال جا کرده؟ تو را گیرم که دشمن کشت با لبهای عطشانت تنت را بی کفن روی زمین ، عریان چرا کرده؟ صدای مادرت پیچیده در عالم که می گوید: بمیرم...بی کفن،جا در میان بوریا کرده بُنَیَّ روی دامان خودم بودی ،خودم دیدم چگونه قاتلت با خنجرش سر را جدا کرده شاعر: @babollharam
یاامام رضا گم کرده بودم کل اعضای خودم را چشم و سر و ابرو و لب های خودم را هر زائری با عضوی از من بود، دیدم بی آینه در صحن سیمای خودم را من پخش بودم بین زوّار تو درصحن پایین پا دیدم دوتاپای خودم را پس اینچنین هی تنگ می کردم به شدت در صحن ها انگار که جای خودم را برخاستم یک صحن روی پاش برخاست در حوض دیدم قد رعنای خودم را مِنهای خود گشتم ولی با یا رضایی من جمع کردم با تو مَنهای خودم را پس با زبان دیگران این بار خواندم وقت زیارت نامه آقای خودم را می خواند مردی در کنارم غصه اش را آخرشنیدم صوت زیبای خودم را در موی پیری تکیه بر دیوار دیدم با حسرت امروز فردای خودم را سی سال بعد از گم شدن حس کردم اینجا بر روی دوشم دست بابای خودم را مخصوص شد وقتی زیارت با اجازه دادم به خوبان جهان جای خودم را @babollharam
✅سبک زمزمه یا زمینه یا شور احساسی به بهونه ایام زیارت مخصوص سلطان طوس ابالحسن الرضا علیه آلاف التحیه و الثنا ✅بند اول نمیرم،جز حرم تو جایی میام که،ازت کنم گدایی تموم،هستیِ من تو هستی تویی که،درو به روم نبستی باز من اومدم،آقاجون سلام باز من اومدم،بارون چشام باز من اومدم،دستمو بگیر باز من اومدم،کربلا میخوام ایهاالرئوف،مولا یا رضا ✅بند دوم نمیشم،از کرم تو مایوس میخونم،زیارتیه مخصوص منم اون،گدا که سر به زیره میدونه،دست خالی نمیره باز من اومدم،سلطانا سلام به زخم دلم،هستی التیام میشه که بشم،خادمت آقا آخه خادم تو،داره احترام ایهاالرئوف،مولا یا رضا ✅بند سوم برم من،کجا از اینجا بهتر؟ بذارم،جز ضریحت کجا سر؟ ندارم،جز حرمت پناهی برا من،تویی که تکیه گاهی میزنم گره،رشته ی دل و من به پنجرت،میخونم تورو اونقدر میگم،یارضا رضا آخه کرببلام،امضاشه با تو ایهاالرئوف،مولا یا رضا 🙏التماس دعای خیر کربلایی امیرحسین سلطانی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ . ای صاحب چشم بارونی، روز وشب تو میگذره با آه سینه هیشکی توی خیمه ی تو نیس تا که به پای روضه های تو بشینه بازم آقای غریب ما خون جگری با روضه ی غریب کوفه می بینی سفیر جدّ تو میگرده دنبال وفا کوچه به کوچه العجل الامان به حق مسلمی که‌ شد سرش از تن جدا العجل الامان تنش از روی بام افتاده بین کوچه ها العجل بحقّ مسلم العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت مسلم علیه السلام: با دستای بسته روی بام نوشتم ای حسین نیا به شهر کوفه همراه علی ِ اصغر واکبر و زینبین نیا به شهر کوفه به دختر شیرین زبونت بگو که همراه خودش نیاره زیور در عوض بگو که همراهش بیاره توی کربلا اضافه معجر ای گل فاطمه کوفه نیا که توی این دیار قحط وفاست خواهرت رو نیار کوفه پر از سنان و شمر و زجر بی حیاست العجل بحقّ مسلم العجل 🌸🌸🌸🌸🌸 چند لحظه ی دیگه پیکرم حنا میشه به روی بام با خون حنجر میشه سر من جدا ولی نمیره روی نیزه ها جلوی خواهر اینجا تن من نمیره زیر دست و پای مرکب دشمن کافر اینجا کسی با تازیونه نمیزنه به دخترم‌ کنار پیکر می بینم روزی که توی همین کوفه سرت میره رو نیزه ها روبه رو خواهرت جسارت میشه به سر جدات با یک عصا العجل بحقّ مسلم العجل ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ . شد ماه محرمو بازم چرا تو بزم روضه ها صاحب عزا نیس این روضه ها کم‌ داره تو رو ،وقتی نباشی، دلخوشی ،تو قلب ما نیس جای قدمت رو فرشای هیئته اما چشم ما تو رو ندیده آقای غریب کجای این‌ هیئت ما خون از نگاه تو چکیده العجل،الامان بیا به حقّ اشک عمّه های مضطرت العجل،الامان به حقّ پیکر خونین جدّ بی سرت العجل، یوسف زهرا العجل..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حجره ی در بسته دیده به در دارم امام رضا گفته میاد به دیدارم من اولین زائر بودم برا بابام حالا میاد اون چون به قبله شد پاهام میاد ببینه چطور جوونش میزنه پر پر ای وای حالا بابا شد حسین و منهم علی اکبر ای وای ابن الرضایم (3) ای وای حجره ی در بسته نفسهای آخر کم کم میاد بوی مدینه و مادر غربت میباره از نگاه مسمومم مثل حسن منهم تو خونه مظلومم مادر میاد تا سرم نمونه بروی خاکا ای وای عالم فدای اون سرکه گشته خورشید نی ها ای وای ابن الرضایم (3) ای وای
4_6001182194372975776.mp3
1.26M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
‍ هدیه به امام جواد صلوات شور روضه ای سبک مسیر روضه شعر رضا نصابی به نفس کربلایی ابوالفضل حسینی میونه سینه شد دوباره غم تکثیر باتن تو زهر کرد کار هزار شمشیر دوباره تکرار شد غم حسن انگار همسر تو کرده این روضه را تفسیر از غمت عرش خدا می لرزه همه ی عرض و سما می لرزه می زنی ناله یقین دارم که از صدات قلبه رضا می لرزه امون ای وای امون از غربت با کف و با رقص و هلهله و خنده کنیزکان کردن خیلی تورا تحقیر صدا زدی تشنم با لبای عطشان اما نداشت انگار ناله ی تو تاثیر غریب حتی در وطن هستی و دومین امام حسن هستی و دم اخر با لبای عطشان روضه خونه بی کفن هستی و امون ای وای امون از غربت با لبای تشنه یاد حسین کردی داغ غم او کرد قلب تورا تسخیر افتادی تو اقا به یاد عاشورا وداع زینب کرد ذهن تورا درگیر باشه من میرم دلت می گیره داره کار قاتلت می گیره این همونیه که گفتی دادش جونم و مقابلت می گیره امون ای وای امون از غربت مسیر روضه باز به سمت گودال رفت حسین کناراب تشنه لب از حال رفت به سر زنان زینب کنار مقتل گفت از سر من دیگر سایه اقبال رفت خستگی ازبدنت می ریزه داره نیزه ز تنت می ریزه مگه چی گفتی عدو سنگت زد داره خون از دهنت می ریزه امون ای وای امون از غربت رضا نصابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسیر نور در اوج رهایی رسیده تا افق های جدایی شنیده شد صدای آشنایی ز اطراف حریم کبریایی... ندا آمد:الا یا اهل العالم چهل شب مانده تا ماه محرم شراب سرخ با پیمانه ای گفت کبوتر وقت ترک لانه ای گفت جنون عشق در دیوانه ای گفت شنیدم شمع با پروانه ای گفت بسوزی پا‌به‌پای من در این غم چهل شب مانده تا ماه محرم سربازار با قدی خمیده عصای پیری بابا رسیده خودش با شانه ای بیرق‌کشیده برایم پیرهن مشکی خریده عجب رختی شود این رخت ماتم چهل شب مانده تا ماه محرم از این دنیای پوچِ هیچ‌مقدار ز دست روزگار مردم آزار گرفتارم گرفتارم گرفتار اجل دست از سرم بردار..،بردار به من مهلت بده ای مرگ..،این دم چهل شب مانده تا ماه محرم شبیه بادها باشیم ای کاش رهاتر از رها باشیم ای کاش شکوهِ ربنا باشیم ای کاش مُحرم کربلا باشیم ای کاش همین امشب بده اذن مرا هم چهل شب مانده تا ماه محرم هبوط ماه،چشمِ روشن تو چه بد بوده‌است طرز کشتن تو به دست کیست آن پیراهن تو دگر وقتی نمانده تا تن او شود در زیر سم اسب درهم چهل شب مانده تا ماه محرم نوشته چکمه رویِ بال بُردند تنت را تا تهِ گودال بردند تو را با نیزه ای از حال بردند سرت را بین آن جنجال..،بردند بِگِرید عالمی پای "مُقَرَّم" چهل شب مانده تا ماه محرم چه می شد دور تو بلوا نمی شد برای غارتت دعوا نمی شد رقیّه خانمت تنها نمی شد سنان پایش به خیمه وا نمی شد کنارِ زینب تو نیست مَحرَم چهل شب مانده تا ماه محرم شاعر: