💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#
#حضرت_زهرا__س__نوحه
اگر علی تو عالم فدایی داشته باشه
(اونم تویی مادر 2)
اگر که خونه ی ما صفایی داشته باشه
(اونم تویی مادر 2)
مادر پاشو خون به دل بابا نکن
مادر پاشو اینجا ما رو رها نکن
اگه بری تو دلم می گیره
اگه بری تو بابا می میره
مادر بی قرارم - امید رو زگارم
بازم بمون کنارم
**
از اون روزی که مادر با پهلوی شکسته
(تو بستر افتادی 2)
خودت شکستی اما پرچم مرتضی رو
(به دست ما دادی 2)
ای وای مادر جونی نمونده توتنت
باغ لاله شده تموم پیرهنت
با هر نفس وای آتیش می گیری
روزی هزار بار داری می میری
مادر بی قرارم - امید رو زگارم
بازم بمون کنارم
حضرت زهرا (س)
نوحه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم
#چهارشنبه های امام_رضایی #مدح_امام_رضا
از راه دور گشته دل من مسافرت
آقاببین که نوکرت آمدبه محضرت
شادم تمام عمر نمک گیرتان شدم
دادی تو دانه ام که شدم من کبوترت
دارم برای دیدن تو کوهی از امید
خواهم طواف بر سره ایوان پر زرت
دارالشفای هرچه مریض است مشهدت
کس راتونامیدنمیرانی از درت
خواهم که سنگ صحن وسرایت شوم رضا
ایکاش لحظه ای بشوم خاک زاعرت
خواهم دخیل پنجره فولادتان شوم
شایدنظرکنی که بمانم برابرت
مولا تبرکی بده از این بارگهت
شدکعبه ام همیشه ضریح مطهرت
باشرم گفته این لب(مجنون )حاجت خویش
خواهدبرات کربوبلا.جان مادرت
-آرمین غلامی (مجنون)
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
بسم الله الرحمن الرحیم
#چهارشنبه های امام_رضایی #مدح_امام_رضا
امشب گداشدن به کنار رضا خوش است
احساس بندگی به جوار رضاخوش است
با آبرواگرشده ام در میان خلق
این کسب آبرو ز غبار رضاخوش است
آنجاکه یک زیارت حج درطواف اوست
آرم قدم اگربه دیار رضاخوش است
امشب به گریه کنج سرایش نشسته ام
هرگوهری به دیده نثار رضاخوش است
دلتنگ گرشوم حرمش آرزوکنم
طوف مزار حضرت موسی الرضاخوش است
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
.
#دوبیتی
#میلاد_حضرت_عبدالعظیم
#حاج_رضا_یعقوبیان
امشب به جهان عبدالعظیم آمده است
عطر و بوی جنات نعیم آمده است
در شهر مدینه از کرا مات خدا
شاد باشید که سید الکریم آمده است
▪️
بر شیعه ی مرتضی خبر آمده است
از لطف خدا نور بصر آمده است
آمد به جهان عبدالعظیم حسنی
از نسل حسن نور دگر آمده است
#ولادت_حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
🔸️در مدح حضرت عبدالعظیم(ع)
این یا کریم مثل همه یا کریم ها
در فکر بام توست به رسم قدیم ها
"من زار" خاک ری چو "حسینُُ بکربلا"
زائر شود هر آن که بر عبدالعظیم ها
باید نشست رو به ضریحت سلام داد
تا این که جلوهگر شود اینجا کلیم ها
اصلاً بعید نیست که آقایمان کنند
وقتی طرف حساب شود با کریم ها
این شهر بی وجود شما ارزشی نداشت
با این حساب لطف شما از قدیم ها
این شهر با وجود شما قبله می شود
هرگوشهی ضریحشما چون حطیمها
روزی سه بار می دهمت السلام و بعد
عاشق شدن به سبک همه یا کریم ها
شاعر:امیرحسین محمودپور
یا حضرت معصومه(س)
غریبانه به قم جان می سپارم
کنار خود یکی محرم ندارم
بمانده بر در خانه دوچشمم
برادر جان بیا در انتظارم
دلم تنگ است بهر دیدن تو
رضا جانم بیا یکدم کنارم
بیا تا درد دلها با تو گویم
بیا تا سر بزانویت گذارم
سفرکردم رسم نزدت برادر
نشد جانا،کنون در احتضارم
ندارم آرزو جز دیدن تو
نصیبم کن وصالت شهریارم
برادر خواهرت را زود دریاب
که تنها و غریب این دیارم
اگر بی دیدنت رفتم زدنیا
بیا دیدار من روی مزارم
شعر:اسماعیل تقوایی
یا فاطمه معصومه(س)
رفتی تو از مدینه شدخواهر توتنها
دل شد زسوز هجرت درگیر رنج وغمها
یکسال بی تو برمن بگذشته سخت جانا
هر دم به یاد رویت چشمان من چو دریا
هر روز وشب دمادم ورد لبم رضا بود
در وقت خواب خود هم می دیدمت به رؤیا
عزم سفر نمودم تا که رسم به کویت
اندر پی وصالت بگذشته ام ز صحرا
در بین راه گشتم بیمار ای برادر
رفت از میان عزیزم، امید من به فردا
وصلت نشد میسر، ای وای از غریبی
آثار مرگ باشد در چهره ام هویدا
در حال احتضارم محرم ندارم این دم
یک دم بیا به بالین خواهر بده تسلا
معصومه ی جوانم، خوشحالم ای برادر
قبل از تو جان جانان، من میروم ز دنیا
قسمت نشد ببینم سیمای همچو ماهت
دیدار ما قیامت، جانم فدات آقا
گرکه گذر نمایی بر تربت مزارم
زنده شوم دوباره، معصومه را مسیحا
شعر :اسماعیل تقوایی
#محکومیت_حادثه_تروریستی
#حرم_شاه_چراغ_ع
قسم به آیه ی تطهیر، راهتان نجس است
مرام و مشی و تمام نگاهتان نجس است
به خون پاک همه کشتگان شاهچراغ
حرامیان! گذر روز و ماهتان نجس است
زنی ز زندگیاش با گلوله شد آزاد!!!
چقدر سینهی سنگ و سیاهتان نجس است!
به ریشههای وطن چنگ وحشیانه زدید
تبار سست و خیال تباهتان نجس است
به صهیون و به نفاق و به غرب دل بستید
و تکهتکه همه تکیهگاهتان نجس است
گناه آینهها نیست این غبار مهیب
خطاست شیشه شکستن چو آهتان نجس است...
شاعر: #زهرا_خاکباز
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
مدح #امیرالمومنین_علی_ع
برای شهدای حرم #شاه_چراغ
کتاب خلق را فردا روایت می کند حیدر
جماعت ایستاده ند و امامت می کند حیدر
حساب دشمن حیدر که روز حشر معلوم است
میان دوستدارانش قضاوت می کند حیدر
علی عمّار می خواهد علی تمّار می خواهد
جز این باشد ، ز دست ما شکایت می کند حیدر
تو بینا باش و ردّ پای حیدر را بجو در شهر
که با هر کور نابینا ، محبّت می کند حیدر
🥀🥀🥀ا🥀🥀🥀
شهیدا ! فتنه در خون تو تن شُست و نمی داند
به حکم مَن یَمُت ... با تو رفاقت می کند حیدر
شهیدا ! ای چراغ پیش رو ! امروز فهمیدم
که با خون تو خلقی را هدایت می کند حیدر
کماکان مرتضی فُزتُ و ربّ الکعبه می خواند
کماکان بین خون دارد عبادت می کند حیدر
عجب محراب خونینی ! دعایم کن که می دانم
قنوت شیعه را در خون اجابت می کند حیدر
شاعر: #محسن_ناصحی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_زمان_عج
#مناجات_محرمی
حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم
کار زیاد است و ما کار نکردیم
زحمت ما با تو بوَد حضرتِ رحمت
غیر گِره رویِ شانه بار نکردیم
این عرقِ شرمِ ماست ریخت که محسن
رفت و سَری خرجِ اقتدار نکردیم
خسته شدم پایِ غمت پیرغلامی...
گفت که یک کار از هزار نکردیم
کاش که پیش تو بگوییم بنامت
هرچه که کردیم اگر ، قمار نکردیم
اهل مناجات بُرد فیضِ ملاقات
سعی کمی هم پِیِ دیدار نکردیم
مَرکب ما نه که ما مَرکب اوییم
نفس نگون را چرا مهار نکردیم
مرقد جدّت دل گریه کنان است
وای اگر سینه را مزار نکردیم
علتش این بود مادرِ تو حرم بود
این شب جمعه اگر هوار نکردیم
نالهی شهزاده بود شاه زمین خورد
گفت که زخم تو در شمار نکریم
وضع تو پیداست از گفتن دشمن:
هیچ کسی را چنین شکار نکردیم
پیکر تو آخرش به روی زمین ماند
آه علی جان بگو چه کار نکردیم
حسن لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
قسم که می زند این دل عجیب شور حسین
دل شکستهٔ من را نریز دور حسین
بگیر گوش مرا و بیاورم در راه
مرا کنارِ خودت وصله کن بزور حسین
سیاه رویی من را ببخش آقا جان
بتاب تا که شوم نو نوارِ نور حسین
مرا به وقت تولد چنین سفارش شد
که مشقِ زندگی ات گشته تا به گور حسین
ضریح ، آتش جان است ، السلام علیک
دوباره زائرتانم ز راه دور حسین
میانِ روضه شنیدم که نوکری می گفت
نبود جایِ تو در گوشهٔ تنور حسین
حامد آقایی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
در راه غمت هر چه بلا بود خریدیم
یک عمر از این روضه به ان روضه دویدیم
یک روز در اغوش پدر روز دگر هم
با پای عصا سینه زنان سینه دریدیم
یک عمر از این نافله ها بار نبستیم
از اشک عزایت به کجاها که رسیدیم
هر ذکر که گفتیم پری باز نکردیم
یک اه برای تو کشیدیم و پریدیم
حسرت به دل هر نفس سوخته هستیم
جز ان نفسی را که برای تو کشیدیم
صد بار چو ایینه به پای تو شکستیم
یک بار اگر روضه گودال شنیدیم
حسن کردی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
بیا اجازه نده عاشقت عذاب ببیند
چرا همیشه حرم را فقط به خواب ببیند?!
به خواب دیدم از اینجا نمای گنبدتان را
عجیب نیست اگر تشنه ای سراب ببیند
مرا به پشت در عادت بده به خرده طعامی
همین بس است تو را "دیده" در نقاب ببیند
گدا نمی رود از پشت درب خانه ی مولا
اگر دوباره امیدی به فتح باب ببیند
نگاه چپ بکند دشمنی به سمت حریمت
جهان دوباره به خود باید انقلاب ببیند
مدافع حرمت گفته بود قبل شهادت
مگر بمیرد و این صحن را خراب ببیند
حمیدرضا محسنات
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_معصومه
مهربانی ، کریمه ای خانم
بانوی بی بدیل ؛ معصومه
التماس قنوت گریه ی من
الدخیل الدخیل معصومه
شرف الشمس شهر قم هستی
از تبار و ذراری خورشید
پای دَرست ملائکه حاضر
ای پناه مراجع تقلید
صحن بالا سر تو منزل نور
مهبط جبرئیل این صحن است
بال جمله ملائک عرشی
زیر پاهای زائرت پهن است
حرم اهل بیت صحن شماست
حرم خانواده ی زهرا
کربلا و مدینه و مشهد
نجف و کاظمین و سامرّا
وقت تجدید عهد با زهرا
شهر یثرب اگر نشد قم هست
گره هایم نگفته واشده است
تا قسم به امام هشتم هست
گرچه چنگ خزان به جان تو و
جان ایل و تبارت افتاده
پاره پاره ولی نشد هرگز
نامه ای که رضا فرستاده
بین این کوچه ها خدا را شکر
محترم مانده گوشواره ی تو
لاأقل هلهله نشد بر پای
چشم گریان و پر ستاره ی تو
گرچه خم شد قدت ز فاصله ها
ذبح اطفال را ندیدی تو
حضرت زینب امام رضا
تلّ و گودال را ندیدی تو
تشنه ای را که زیر یک دشنه
دست و پا میزند که جان بدهد
حق او نیست شمر با پایش
جسم زخمیش را تکان بدهد
محسن حنیفی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_معصومه
خیر کثیر و معنی آیات کوثر است
قائم مقام حضرت زهرای اطهر است
او فاطمه است ، فاطمه ی دیگر قم است
عرش خدا به زیر قدم های او گم است
او دختر است، دختر یک نور بی حد است
او خواهر است، خواهر سلطان مشهد است
او شافعه است ، شافعه ی روز محشر است
هستی ز اوست ، هستی موسی ابن جعفر است
موسای این قبیله به او فخر می کند
عالم به هر وسیله به او فخر می کند
از کودکی عصای ولی خدا شده
از هر بدی ، به دست خدایش رها شده
از قلعه های علم و ادب ، درب، کنده است
روح الامین به عرش علومش پرنده است
حجب و حیا ز هر عملش آبرو گرفت
مولا رضا ز آب وضویش ، وضو گرفت
در بحر حق بسان سفینه است مرقدش
و شعبه ای ز خاک مدینه است مرقدش
خیل ملائکه همه حیران درگهش
امثال بهجتند غلامان درگهش
جعفر ابوالفتحی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_معصومه__س__روضه
ای طوطیای دیده ی من، خاک پای تو
دارد امید لطف به دارشفای تو
ای بانویی که رتبه ی تو فاطمی بود
الطاف بی کرانه ی تو دائمی بود
من از طواف کوی تو بیدار می شوم
با استعانت از تو سبک بار می شوم
ای جلوه ای زجان خداوند فاطمه
معصومه ای و حاصل لبخند فاطمه
ای آنکه گفت موسی جعفر ثنای تو
ای دختر عفیفه ی من ،جانم فدای تو
ای زینب رضا ،مرید رضا تویی
روشنگر شریعت و دین رضا تویی
تکرار راه زینب کبری مقام تو
محفوظ مانده عزت و هم احترام تو
تو امتداد شاخصه ی کار زینبی
تصویری از چهل سحر تار زینبی
ای خواهری که داغ برادر کشیده ای
هرچه کشیده ای سر بر نی ندیده ای
ای آنکه از فراق برادر فسرده ای
از دشمنان خویش تو سیلی نخورده ای
تو مثل زینب دیده ای روز اسارت
مانند عمه رفته اموال تو غارت
تو مثل زینب دیده ای اجساد خونین
جسم برادر های خود بر خاک رنگین
تو مثل زینب دیده ای اوج قضا را
یک لحظه همچون کربلا دیدی فضا را
دیدی ستم های زیاد از قوم کافر
دیدی برادرهای خود در خون شناور
اما ندیدی روی نیزه رأس خورشید
اما ندیدی ماه در خون می درخشید
هرگز ندیدی جسم بی سر روبرویت
هرگز نخوردی تازیانه از عدویت
تو کی چشیدی ضربه های کعبه نی را
کی دیده ای طشت و سر و یک جام می را
کی خورده ای از دست استکبار سیلی
کی رفته ای نزد ولی با روی نیلی
آری تو هم خواندی نمازت را نشسته
اما ندیدی ماه پیشانی شکسته
کی گوشوار از گوش تو دشمن ربوده
کی کهنه پیراهن به دستان تو بوده
حضرت معصومه (س)
روضه
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_معصومه__س__روضه
بی بی هوائی ام به هوای تو می پرم
بی بی نظاره کن که برای تو می پرم
بی بی مرا ببین که شدم یا کریم تان
بر روی بام مأذنه های تو می پرم
ای ضامن همیشگی آب و دانه ام
در آسمان لطف و عطای تو می پرم
وقتی که سیم سائل تان وصل میشود
بر روی شانه های گدای تو می پرم
من هفته ای دو مرتبه از مشهد الرضا
تنها به شوق صحن وسرای تو می پرم
گاهی برای عرض تبرک ز گریه ای
بی وقفه سوی بزم عزای تو می پرم
من تا ابد کبوتر وکارم پریدن است
اینجا وظیفه ، ناز شما را کشیدن ،است
نور خدای مایی و در رفت و آمدی
آری شما کریمه ی آل محمدی
ای رونوشت حضرت زهرای مرضیه
تو فاطمه ی چندم اولاد احمدی؟
بی شک وشبهه آیه ی تطهیر مال توست
پاکی مطهری تو ز هر رجس وهر بدی
شکر خدای عزوجل آمدی به قم
منت نهاده ای سرمان و خوش امدی
وقتی که میروی به طواف امیر طوس
ادرکنی یا حاجیه خانوم مشهدی
تو عمه جان خوب جوادالائمه ای
دارای لطف و جود وکرامات بی حدی
ای عمه ی ولی خدا دست من بگیر
ای زینب امامِ رضا دست من بگیر
خانم شما دلیل پریشانی منی
شور میان شعر و غزلخوانی منی
این سیل پاگرفته زداغ تو جاری است(1)
بانی اشک دیده ی طوفانی منی
قرآن بخوان دوباره که ایمان بیاوریم
تنهاتویی که باب مسلمانی منی
افسانه نه تو ماهیتی تو حقیقتی
لیلای قلب شاه خراسانی منی
خاک قدوم ناز تو بانو تبرک است
تو افتخار تربت ایرانی منی
بی استغاثه از تو نصیحت نمیکند
مبنای کار شیر جمارانی منی
شخصیت جهانیِ ادیانِ رایجی
اخت الرضا و دختر باب الحوائجی
میخواستی شبیه کبوتر... ولی نشد
از بام خانه ات بزنی پر...ولی نشد
میخواستی که بار سفر را ببندی و ...
تنها به عشق روی برادر...ولی نشد
میخواستی که وقت سحر جای نافله
بر روی پای او بنهی سر ولی نشد
میخواستی نشان بدهی باز خواهری
میخواستی نیابت مادر ...ولی نشد
میخواستی مخدره از روی عاطفه
شانه کنی محاسن دلبر ولی نشد
میخواستی که همچوقدیم موقع صلاة
بر دوش او عبای پیمبر...ولی نشد
میخواستی که برلب عطشان و کام او
گریه کنی و لحظه ی آخر ولی نشد
گیرم که میرسیدی و آنجا... چه فایده
ای یادگار حضرت زهرا... چه فایده
با اشک و آه و زمزمه امن یجیب گفت
یکبار دیگر از دم یابن الشبیب گفت
با یاد کربلای حسینی به سینه زد
از روضه های حضرت شیب الخضیب گفت
از اتحاد نیزه و شمشیر و دشنه ها
از پاره پاره پیکر خدالتریب گفت
از بوریا و آن تن عریان بر زمین
از آن حصیرهای عجیب و غریب گفت
از شمر و دارودسته ی بی دین و مفسدش
از تکه تکه های تن عندلیب گفت
با اینکه روضه های حسین شور محشری ست
اما گریز روضه ی من چیز دیگری ست
شکر خدا که هم به زیارت نرفته ای
هم در میان اهل شرارت نرفته ای
شکر خدا که زینب ثانی روزگار
بعد از برادرت به اسارت نرفته ای
ناموس کبریایی ابناء فاطمه
شکرخدا که بزم جسارت نرفته ای
شکر خدا که پای تو بر کوفه وا نشد
بازجر وبا سنان به عمارت نرفته ای
با دست و پای در غل و زنجیر و بی نقاب
مابین مردمان به اشارت نرفته ای
شکرخدا نخورده به گوش تو نام شمر
وای از نگاه زینب و وای از غلام شمر
------------------------------------------------------------
شاعر : علیرضا خاکساری
حضرت معصومه (س)
روضه
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
در عاشقی، تحمّلِ هجران به من رسید
سرگشتگی به کوه و بیابان به من رسید
کشتیِ دل، به نیل و فراتم به گِل نشست
از دوری ات، دو دیده ی گریان به من رسید
هر روز شعله های فراقِ تو گُر گرفت
قلبِ کباب و سینه ی سوزان به من رسید
دندان گرفته ام جگرم را که خون شده
دردی که ره نداشت به درمان، به من رسید
جانم اگر چه هدیه ی با ارزشی نبود
شکر خدا نگاهِ سلیمان به من رسید
باید فقط به سَر بزنم، چاره ای که نیست
دستی که مانده دور زِ دامان، به من رسید
گفتم که می رسی و دل آباد می کنی
آخر چه کردم این دلِ ویران به من رسید
آشفتگی به خاطر تو مَسلکِ من است
من شاکرم که حالِ پریشان به من رسید
قسمت شدند تا که مقاماتِ عالیه
زوزه کشی به دَرگهِ سلطان به من رسید
خون ها به خاک ریخت و سَرها به نیزه رفت
تا اینکه ذکرِ نابِ “حسین جان” به من رسید
شاعر:رضا رسول زاده
___________________
شعر امام زمان – مناجات امام زمان (عج)
در هوای وصال دربه درم
شاهدم گریه زاریِ سحرم
جگرت خون شده ز غفلت من
من هم از غصه ی تو خون جگرم
اذن داخل شدن که نیست مرا
از درِ خیمه تو میگذرم
خبرت آنقدر نمی آید
تا به دیوار میخورد خبرم!
یک سلام علیک هم کافیست
حالی از ما بپرس ای پدرم
بی کسم ای کس همه عالم
بخدا خالی است دور و برم
نده دست کسی مرا آقا
که دخیل تواند بال و پرم
به همانروضه های ناحیه ات
یک سفر پیش جد خود ببرم
تو که هرشب مسافر حرمی
برسان این حقیر را به حرم
بین مقتل چهارده قرن است
مادرت داد میزند پسرم
شاعر:سیدپوریا هاشمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
عمری گریستی و غمت ناشنیده ماند
در سینهات صدایِ تو ای نورِدیده ماند
هیات تمام شد همه رفتند شام قبل
اما هنوز مادر قامت خمیده ماند
از گریه چشم خون شد و مویت سفید شد
از ناله سینه آتش و رنگت پریده ماند
اینجا همه شبیه تو مشکی است رَخت ما
همرنگ تو شدیم و عبایت ندیده ماند
کاری برای عصر ظهورت نکردهایم
اینجا چقدر میوهی کالِ نچیده ماند
احساس ما به آمدن تو چه فایده
وقتی کلام سیدِ ما ناشنیده ماند
ظرفیت شنیدن یک روضه را بده
عمری گذشت و مقتل آن سر بُریده ماند
حق میدهم اگر به سر و سینه میزنی
بر روی عمههای تو جایِ کشیده ماند
قربان آن دو چشم که گریان زینب است
ای وای از غمت شبِ طفلان زینب است
شاعر:حسن لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم