eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
45 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
توهستي ساقيِ مستي منم غرقِ خماريها مرااي دوست ديدي باغم چشم انتظاريها روان گرديده ام هرشب به هرميخانه اي اما نشدآرام گيرددل شبي زین مِی گُساريها همه عالم زسوزآتش هجرتو ميسوزد بيا، تابنگري محفل به محفل سوگواريها خدا داند اگر پُرسي كه ميميريدبَهر وصل؟ يقينأ بشنوي از عاشقان فرياد آريها بهارِاوٌل مرگ است اگر ديدار روي تو دلم خواهدخزان گردم شَوَم جُزو بهاريها هرآن كس تاسحر هرشب چوعاصي بيقرارتوست الهي كام دل گيرد ازاين شب زنده داريها عاصی
ببار بارون بزار تر بشه زخمای رو لبامون که از تشنگی درنمیاد صدامون بیا سایه بنداز سر عمه هامون که رفت معجرامون کجا موندی خودت رو تو کاش کربلا میرسوندی واسه آب عمو رو به مقتل کشوندی سه شعبه توی چشم سقا نشوندی دلم رو سوزوندی نگفتی سه سالم تحمل دوری بابا ندارم دارم میرم اما شده زخمای رو تنم یادگارم حالا که بابا رفت باید پا رو خارای صحرا بزارم خداحافظیه منه و این دلی که واسه بابا بیتابه دلم تنگه لالاییه باباست سه ساله بی بابا نمیخوابه خداحافظی سخته بابایی واسه دخترا سخته مخصوصا بابا من میرم چون که مجبورم ولی تو بمن سر بزن حتما بند دوم ببار بارون میبنی تن بابا بی سایبونه سرشم روی نیزه ی ساربونه بشور اون چشایی روکه غرق خونه منو میسوزونه دلت اومد نباری رو چشمایی که نیمه بازه به ماهی که حتی رو نی دلنوازه چه جوری سرش با سر نی بسازه چشاش نیمه بازه نباریدی بارون تو وقتی سیاهی میرفت چشم بابا نباریدی بارون گذاشتی تو لب تشنه اونو رو خارا نباریدی بارون چه فرقی داری تو با چکمه سیاها به بابا نگو چی سرم اومد نگو چی به روز حرم اومد نگو یکی گوشواره هامو برد یکی هم پی معجرم اومد نگو به بابا کی سوزوند مومو کی با سنگ شکسته دو ابرومو یا اون دست سنگینی که میزد نگو ماجرای دو گیسومو بند سوم نبار دیگه تماشا نداره چشای پر از تب یا این گیسوایی که شد نامرتب میباره بجات چشمای عمه زینب چه دلخونم امشب برو بارون به اون پیکری که پر از زخمه برگرد خبر از بابایی بیار باد شبگرد نگو نیزه دارت چیا با دلم کرد چه جور عمه رو زد نباریدی بارون دیدی دشمنای بابایی زیادن نباریدی بارون دیدی خوردن آب اما آبش ندادن نباریدی بارون دیدی همه با نیزه هاشون آمادن دیگه نیست نیازی نبار بارون شده ماهِ رو نیزه سقامون دیگه نیست نیازى بتو خوش باش حالا که دیگه رفته بابامون فقط کاش نفهمه النگوهام همونایی که هدیه ی باباست یکی برده با سیلی از دستم الان دست اون بچه شامی هاست
درسته رو نیزه نشستی اما این که میگن یتیم شدم دروغه سایت هنوزم بالای سرم هست شاید سرِ رو نیزه هم دروغه شاید دارم خوابای بد میبینم سنگی که خورده به سرت دروغه خونی که داره میچکه رو نیزه از تو رگای حنجرت دروغه بگو دروغه که شب و سپر کردی توی تنور بگو دروغه که داری میری بی من یجای دور روزم رو شب کنم بیتو چه جور بند دوم میخوام که درد دل کنم بابایی مونده تو قلبم حرفای نگفته اما میون زنها پنهون میشم تا که چشات به صورتم نیافته آخه دیگه چیزی نمونده از من نگام کنی بال و پرم میریزه یجوری سوختم توی شعله ها که نازم کنی موی سرم میریزه فقط اگه میشه از اون بالا بخند توو روی من مثه تو میسوزه از تشنگی هنوز گلوی من رو نیزه ها نشستی روبروی من بند سوم حالا که اومدی بیا بشینیم خستگی در کن روی دامن من پاک کنم این غبارو از رو چشمات اگرچه خاکیه پیراهن من لباس من خاکی تر از زمینه اما تو خاکی تری از لباسم چقد عوض شدی ولی هنوزم همون بابای مهربونی واسم منم عوض شدم چقد بابا شبیه دختره تو بی انگشتری دخترتم بدون معجره ولی هنوز چشات نازمو میخره
راه رفتنت رو آهسته تر کن فکری برای خستگی همسفر کن ای نیزه داری ، که روبرومی فکری برای این زنای خون جگر کن مسیر عمه رو سد نکن طفل مریضو لگد نکن بی معجرن زنای حرم برو نگاهای بد نکن نگاه نکن گوشواره هامو هدیه ی باباییه بمن نمونده نایی دیگه برام تورو خدا آرومتر بزن نزن چشمام شده کم سو نمیبینم یا لااقل نزن محکم ندارم جون نزن با پا بزن با دست تنم زخمه بیا بابا از این صحرا برم گردون بند دوم ماه منو به ، آتیش کشوندن هم رومو هم گیسومو هم دل رو سوزوندن یادم میمونه ، بابا همیشه که عمه هامونو روی خارا نشوندن انگار نمیشناسن عمه رو بگو که ناموس حیدره اون که نشونش میدن به هم خواهر سقای لشکره اون کسی که زمین خورده بهش میگن بنت الحیدر یکم حرمت نگهدارو با کعب نی نزن رو سر اونی که پیش چشم دخترت داره سرتو بین این لشکر میچرخونه میدونه داغ بابا از همه بیشتر دل دختر بچه هارو میسوزونه بند سوم از نی طلوع کرد ، خورشیدم امروز کم سو شده مثل چشام امیدم امروز به اون کسی که ، انگشتتو برد گوشواره هامو با یه سیلی میدم امروز منو روی خاکا میکشن تنم رو رو خارا میکشن دستی که قد صورتمه رو روی موها میکشن افتاده عمه روی زمین یکی با تازیونه اومد هردفعه عمه سپر میشد با هرچی داشت عمه رو میزد تا وقتی که عمو عباس کفیلش بود ندیده بود سایشو هیچ کجا هیچ کس حالا میخوره سیلی میشنوه دشنام داره میچرخه بین هرکس و ناکس
مردی پیدا نمیشه جواب طفل سه ساله سیلی نیست قلب زینبو نکن انقده نزن توروخدا بایست نزن که نایی دیگه نمونده تو دستو پاش بسکه زدی نانجیب نمونده سو تو چشاش صورتش اندازه ى دست توه پس نزن به یادگارحسین جلو چشام دس نزن غریب زهرا حسین بند دوم روی نی میبینه چی آوردین سر طفلای حرم نزنید زنهارو میبینه رو نیزه ها برادرم چشاشو بسته حسین شرمنده از بچه هاست پر از غروره نگاش اگرچه رو نیزه هاست غیرته چشم حسین نذاشت که چش وا کنه نذاشت که زخم دلش رو نیزه سر وا کنه غریب زهرا حسین بندسوم شامیای ملعون که همه برا تماشا اومدین نون و خرماتونو جلو چشمای حسین بما ندین میترسم از نیزه ها بیافته با سر حسین غرورشو نشکنید غریب مادر حسین روسریایی که رفت به غارت از دخترا الان دیدم یا حسین روى سره شامیا غریب زهرا حسین سبک
زمینه شهادت امام جواد (علیه السلام) ◼️◽️◼️◽️◼️ آقای من...قربون اون کبوترات شم دلم میخواد...خادم اون صحن و سرات شم دلم اسیر کاظمینه همیشه من... سنگتو میزنم به سینه تا که یه روز... امام رضا منو ببینه دلم برات به شور و شینه به عشق تو... دل از زمونه میکنم هوای تو... گرفته روضه خوندنم تا جون دارم...براتو سینه میزنم وااای (غریب آقام)(۳) ◼️◽️◼️◽️◼️ غریبی و... کسی ازت خبر نداره غریب تره... اون کسی که خواهر نداره شکسته بالی و دلت خون تو خونه تم... نداری آقا یار و یاور به زیر لب...داری میگی کجایی مادر فدای اون دلت آقا جون بگو چرا... چشات یه کاسه خون شده تنت تو حجره... غرق خاک و خون شده بگو چرا... تن تو نیمه جون شده وااای به عشق تو... دل از زمونه میکنم هوای تو...گرفته روضه خوندنم تا جون دارم...براتو سینه میزنم وااای (غریب آقام)(۳) ◼️◽️◼️◽️◼️ غریبی و...دور و برت غائله کردن کنیزکا...دور و برت هلهله کردن با تشنگی بردنت از حال درسته که... دل تو از مدینه خون بود تن تو هم... سه روز به زیر آسمون بود دلا بمیره واسه گودال آخه نبود... مدینه مثل کربلا تنت نشد... غارت قوم بی حیا برات بگم... که چی گذشت تو قتلگاه وااای یکی می خواد... بازم یه شر به پا کنه یکی میخواد... سر از تنش جدا کنه نبینه زینب... اینا رو خدا کنه وااای یکی نشست... با چکمه روی پیکرش سر از قفا... برید جلوی مادرش یکی برید... انگشت و با انگشترش وااای (حسین من)(۳) ◼️◽️◼️◽️◼️
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
بسم الله الرحمن الرحیم صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله ان شالله به مدد حضرت زهرا سلام الله علیها و به یاد سردار دلها حاج قاسم سلیمانی ، مطالب ماه و از فردا در پیام رسان های تلگرام ، ایتا و سروش بارگذاری میگردد. ____________ پی نوشت: با توجه به محدودیت های به وجود آمده به خاطر شیوع مجدد ویروس ، ان شالله با معرفی مجموعه به دوستان خود در نشر مطالب و برگذاری جلسات روضه های خانگی ما را یاری و در ثواب نشر مطالب شریک شوید. التماس دعا ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
زمینه امام جواد(ع) جود و کرم یا جواد سایه سرم یا جواد دست خالی بی پناه پشت درم یا جواد بی پنام یا جواد پی نگام یا جواد دست به سینه سر به زیر السلام یا جواد شنیدم مثل مجتبی تو خونتم غریب بودی حتی از یک نفر محرم آقا جون بی نصیب بودی با قاتلت یِ عمر هم سفره بودی و نمک خوردی معتمدت تورو کشت آقا کشته ی فریب بودی ای وای ای وای ای وای جگرتو سوزندن ای وای ای وای ای وای خدا بی خبر بودن (امون از غریبی) لحظه های آخرش از کف پا تا سرش میسوخت و گریه میکرد یاد غم مادرش یاد غمای حسن کوچه ای پر از محن وقتی میگفت تورو خدا مادر من رو نزن با هلهله به پشت در چقدر دلش رو آزردن گریه میکرد یاد دری که پشتش آتیش آوردن یاد شکستن غرور مرد غزوه و خیبر یاد میخی که خورد بر مادر اما بچه هاش مردن ای وای ای وای ای وای صورتشو سوزوندن ای وای ای وای ای وای خدا بی خبر بودن (امون از غریبی) کشتنت تو غربت کشتنت بی حرمت اما وای از حسین کشتنش رو فرصت کسی صداتو نشنید جون دادنت رو ندید بمیرم برا خواهری بالای تل داشت میدید درسته بردنت رو پشت بوم زیر آفتاب تنها ولی اونجا به غارت نمیره پیراهنت اقا بعد تو دیگه ناموست نشد آواره ی صحرا بعد تو دخترت سیلی نخورد تو لشکر اعدا ای وای ای وای ای وای چادرشو سوزوندن ای وای ای وای ای وای خدا بی خبر بودن (امون از غریبی) ✍شعر و ملودی یــاســر ســیـونــدی
سبک دم شعر زینب زینب دختر مولا زینب زینب زینب خواهر مولا زینب زینب زینب عمه ی مولا زینب زینب زینب روح تولا زینب بند اول زینب زینب اول و آخر زینب زینب زینب جان برادر زینب هم مادر بودی هم خواهر زینب زینب زینب شافع محشر زینب خدیجه و احمد مختاری تو هم زهرا هم حیدر کراری تو هم حسینی هم حسنی هم عباس بعد از سقا میر و علمداری تو زینب زینب دختر مولا زینب زینب زینب خواهر مولا زینب زینب زینب عمه ی مولا زینب زینب زینب روح تولا زینب بند دوم ای دومین حضرت زهرا زینب مثل مادر ام ابیها زینب پرچمدار شور حسینی زینب ای معشوق آخر دنیا زینب به زلفِت بسته دل دنیا زینب تسبیح من اسمته هرجا زینب مدد میگیره از نام تو مهدی زینب زینب زینب کبری زینب زینب زینب دختر مولا زینب زینب زینب خواهر مولا زینب زینب زینب عمه ی مولا زینب زینب زینب روح تولا زینب بند سوم خیمه گاهِت جمع کبوترها شد چادرِت سجده گاه سرها شد ای مدافع حرم رسول الله مدافع پرچم تو دنیا شد هر شهیدی میومد از سوریه روی چشماش آره قدمگاهِت شد خوشبحال هرکی سپر شد واست هرکی سر داد و خاک راهِت شد زینب زینب دختر مولا زینب زینب زینب خواهر مولا زینب زینب زینب عمه ی مولا زینب زینب زینب روح تولا زینب سبک
همه بگوش باشن همه بهوش باشن مهدویا باید با این قافله همراه شن قافله ی عشقه مهدی موعوده ایشالا روز فرجش بزودیه زوده از میون گریه کن های حسین داره جمع میکنه لشکرش رو خدا داره آماده میشه جیش ظهور از میون زائرای کربلا حی علی العزا حی علی الحسین روضه ی تو مفهوم خیرالعمل حسین حی علی الفلاح حی علی الحسین عَصَمَکُم اللهُ مِنَ الزَلَل حسین(زیارت جامعه کبیره) بند دوم کم کم دیگه وقت طلوع خورشیده دنیا پر از زمزمه های صبح امیده درخت اعطینا شکوفه بارونه مسیر توحید از ازل براش چراغونه اشکای حیدر داره میده ثمر ناله ی مادر داره میده ثمر از روی تل زینبیه دیگه روضه ی خواهر داره میده ثمر حی علی العزا حی علی الحسین میکنه مرگو احلی من العسل حسین حی علی البکاء حی علی الحسین تویی سفیر قدسی بین الملل حسین بند سوم غروبای جمعه روضه های اصله دلیل سرخیش اینه که به کربلا وصله تو این شبا حال روضه فراوونه جمعه خودش سینه زنه خودش غزل خونه داره میگرده دنیا دور خودش پیدا نمیشه دلخوشی هیچ کجا بلا گرفته دامن عالمو اعوذبلله من الکربلا حی علی الحسین حی علی العزا حی علی المهدی الهی عظم البلاء انکشف القطاء و انقطع الرجاء و ذاقَت الارضُ ، وَ ، مُنِعَتِ السَماء (مصرع اخر ممکنه بدلیل تایپ بد تو اجرا کمی نا موزون باشه که تقصیر از شاعر این اثره که همون قبل از اجرا علامت گذاری نکرده بودن)
4_5812302744014293075.mp3
3.11M
◻️ احاطه ارواح طیبه مؤمنین بر اهل دنیا 🎙 خواب شنیدنی حجت الاسلام محسن‌کافی از پدر شهیدشان 🗓 ۳۰ تیرماه ۱۳۹۹، سالگرد شهادت شهید شیخ احمدکافی