eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
این ذکر مباهله است، گویا و جلی‌ست حق اول ‌و آخر‌ است، حق لم یزلی‌ست اثبات به حق بودن اسلام و رسول جان حسنین و جان زهرا و علی‌ست ...... اصل همۀ اصول بوده‌ست علی راه و روش وصول بوده‌ست علی ایات مباهله به من فهماندند نَفس و نَفَس رسول بوده است علی
وضو بگیرم و در حال روزه با تکبیر کنم مباهله با دشمنان حی قدیر زبان حق شوم و آیة مباهله را به شأن فاطمه و شوهرش کنم تفسیر ز قول دوست و دشمن شنو که این آیه به وصف اهل کسا از خدا شده تعبیر محمد وعلی و فاطمه، حسین و حسن که پنج در عددند و یکی چو حی قدیر پی مباهله کردند روی در صحرا یکی چو مهر فروزان چهار ماه منیر فتاد چشم نصارا به آن خدارویان که نور طلعتشان گشته بود عالم گیر مسیحیان پی نفرین پنج تن دیدند که نیست غیر هلاکت برایشان تقدیر همه به خاک قدوم پیمبر افتادند که ای ز جانب حق خلق را بشیر و نذیر به حضرت تو نصاری تمام تسلیم اند که تو بلند مقامی و ما تمام حقیر هزار مرتبه نفرین به دشمنان علی که می کنند در این آیه حیله و تزویر کنند فضل علی را به دشمنی انکار خدای نگذرد از این خطا و این تقصیر چرا شدند فراری از این حقیقت محض چرا به سلسلة نفس خود شدند اسیر قسم به جان علی منکر مباهله را خدای لعن نموده، پیمبرش تکفیر گرفتم آنکه شود خصم منکر خورشید کجا به تابش انوار آن کند تأثیر فضائل علی از حد بود فزون چه زیان که بر مباهله منکر شوند یا به غدیر علی کسی است که در جنگ بدر شد پیروز خدا به جنگ احد می دهد به او شمشیر علی است فاتح احزاب و فاتح خیبر علی است تیرالهی به قلب خصم شریر علی است بت شکن کعبه روی دوش رسول علی به بیشة اسلام شد خروشان شیر علی به جای نبی خفت و جان گرفت به دست کسی نیافت چو او این چنین مقام خطیر حدیث منزله چون آفتاب می تابد به این دلیل علی بعد مصطفاست امیر وصی احمد مرسل کسی بود "میثم" که در تمام فضایل ورا نبود نظیر
امر نُبی است بهر نَبی، میر مسلمین روز عظیم و عزّت خیرالوَراست این آورده چار یار و خود این یار راستین یعنی گواه عاشق صادق در آستین هستی شده است چشم که بیند مباهله کامل‌ترین رسیده و آورده تکمله شاعر نیامده است که دیوان نشان دهد ساحر نبوده است که ثُعبان نشان دهد آمد به خارزار، گلستان نشان دهد با مصحفش تکامل انسان نشان دهد زین مرد اُسوه، حق به یقین خوب‌تر نداشت محبوب‌تر نداشت و مجذوب‌تر نداشت مردی رسد که چشم فضیلت به راه اوست لبریز از فروغ هدایت نگاه اوست یوسف در آرزوی فتادن به چاه اوست خود حق‌‌پناه و خیل رسل در پناه اوست شاید مسیح چهره بساید به درگهش آید یکی ولی همه هستی به همرهش می‌آید آن‌که منطق و برهان بیاورد بهر کویر سوخته، باران بیاورد امن و امان بیاورد، ایمان بیاورد برتر ز هر چه معجزه، قرآن بیاورد در عزم جزم «کَالجَبَلِ الرّاسِخ» آمده دینش به هر چه دین، پس از این ناسخ آمده این پنج تن، تجسّم باور به داورند عالم تمام پیکره، این پنج تن سرند این پنج هر یکی به جهانی برابرند گفتم برابرند! غلط بود، برترند شوی و دو پور مادر سادات آمدند خم‌خانه‌های پیر خرابات آمدند این آینه که در دل او جز صفا نبود یک لحظه از عطوفت و رحمت جدا نبود این عبد، بنده‌ی احدی جز خدا نبود دستور اگر نبود، به نفرین رضا نبود قلب نبی است منزل آیات مُنزِله آورده روشنی به چراغ مباهله بوحارثا! برو ز مسیحا سؤال کن تورات را ببین و ز موسی سؤال کن معنای لفظ «اَنفُسَنا» را سؤال کن این کیست در کنار نبی؟ ها! سؤال کن او حیدر است و نفسِ نفیسِ نبی، علی است وین دو مبین به غیر یکی، ور نه اَحوَلی است اُسقُف ز صحنه لرزه به جانش فتاده بود هستی به پا، به گفتن آمین ستاده بود لب را اگر رسول به نفرین گشاده بود خاک مسیحیان همه بر باد داده بود نفرین ولی نکرد و بر این راز پرده به روح دعاست احمد و نفرین نکرده به باطل که نور و جلوه‌ی حق دید، رنگ باخت آمد یقین به معرکه، تردید رنگ باخت فانوس‌واره در بر خورشید رنگ باخت تثلیث در برابر توحید رنگ باخت اسلام دین برتر و آیین سرمد است خُلق عظیم و ختم رسولان محمّد است امروز روز احمد و تثبیت مرتضاست در دست مِهرِ دست خدا، دست مجتباست وآن نازدانه‌ای که در آغوش مصطفی است باشد حسین فاطمه، سلطان قلب‌هاست وآن بانویی که چرخ به تعظیم او خم است خیرالنّسای عالم و بانوی مریم است ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل(ع) - علی اکبر لطیفیان   کاش میشد بنویسم که گرفتار شدم مثل خورشید گرفتار شب تار شدم   مرد این شهرم و به پیر زنی مدیونم این هم از غربت من بود که ناچار شدم   من نمیخواستم علت دلواپسی حضرت زینب کبری شوم... انگار شدم   من در این خانه تو در خانه خولی ...تازه  با تو همسایه دیوار به دیوار شدم   کاش میشد بنویسم کفنی برداری کفنی نیست اگر پیرهنی برداری   علی اکبر لطیفیان   ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
اینان که حرف بیعت با یار میزنند آخر میان کوچه مرا دار میزنند   اینجا میا که مردم مهمان نوازشان طفل تو را به لحظه دیدار میزنند   این کوفه مردمش ز مدینه شقی ترست یعنی کسی که باشد عزادار میزنند   دیدم برای آمدنت روی اُشتران چندین هزار نیزه فقط بار میزنند   اینجا برای کشتن طفل سه ساله ات هر لحظه حرف سیلی و مسمار میزنند   فتوای: خون نسل علی شد حلال را هر شب به روی مأذنه ها جار میزنند   آقا نیا که آخرش این شور چشم ها تیری به صحن چشم علمدار میزنند   سر بسته گویمت که پریشان زینبم حرف از اسیر کوچه و بازار میزنند   می ترسم از دمی که یتیمان تو حسین پائین پای نیزه ی تو زار میزنند   این کوفه آخرش به تو نیرنگ میزند حتی به رأس اصغر تو سنگ میزنند   مهدی نظری   ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
غصه و غم، اشک و ماتم را به من دادى حسين بهترينهاى دو عالم را به من دادى حسين   يازده ماه است کارم را معطل کرده اند خوب شد ماه محرم را به من دادى حسين   هر زمان دم مي دهم يعنى ز تو دم مي زنم نيستم عيسا ولى دم را به من دادى حسين   خانه زاد کربلايم خانه ات آباد باد! خانه ام آباد شد، غم را به من دادى حسين   پيش ختم الانبيا و پيش ختم الاوصيا همنشينى دو خاتم را به من دادى حسين   من محرم تا محرم فطرس اين خانه ام بال من افتاد، بالم را به من دادى حسين   من حسينيه شدم رخت سياهم پرچمم اى به قربانت که پرچم را به من دادى حسين   کار با باران ندارم گريه هايم را نگير بهتر از باران زمزم را به من دادى حسين   ريزه خواران محرم سفره دار عالمند سفره هاى چند حاتم را به من دادى حسين   من کنار سفره هاى روضه ات آدم شدم توبه مقبولِ آدم را به من دادى حسين             علي اكبر لطيفيان
همیشه گدایی که آقا ندارد سر سفره ی هیج جا " جا ندارد بدون تعارف زدن سفره خوب است کرم خانه اصلا بفرما ندارد تقلا مکن تا مچم را بگیری گنهکار که بوق و کرنا ندارد بیا پیش مردم مگو که چه کردم خجالت کشیدن تماشا ندارد تو ناراحتی که چرا پشت کردم بیا خب بزن اینکه دعوا ندارد همین جا بزن آخرت را رها کن برای تو اینجا و آنجا ندارد مکش بر رخ من ببر آتشت را برای کسی که علی را ندارد .... ....سر سفره ی رحمت تو خدایا کسی جا ندارد که زهرا ندارد بگو  روزی ام کربلا نیست  ـ  اینکه نیازی به امروز  و فردا ندارد                                      .......لطیفیان.. .. ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
غصه و غم، اشک و ماتم را به من دادى حسين بهترينهاى دو عالم را به من دادى حسين   يازده ماه است کارم را معطل کرده اند خوب شد ماه محرم را به من دادى حسين   هر زمان دم مي دهم يعنى ز تو دم مي زنم نيستم عيسا ولى دم را به من دادى حسين   خانه زاد کربلايم خانه ات آباد باد! خانه ام آباد شد، غم را به من دادى حسين   پيش ختم الانبيا و پيش ختم الاوصيا همنشينى دو خاتم را به من دادى حسين   من محرم تا محرم فطرس اين خانه ام بال من افتاد، بالم را به من دادى حسين   من حسينيه شدم رخت سياهم پرچمم اى به قربانت که پرچم را به من دادى حسين   کار با باران ندارم گريه هايم را نگير بهتر از باران زمزم را به من دادى حسين   ريزه خواران محرم سفره دار عالمند سفره هاى چند حاتم را به من دادى حسين   من کنار سفره هاى روضه ات آدم شدم توبه مقبولِ آدم را به من دادى حسين             علي اكبر لطيفيان ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
مناجات با خدا-روضه کربلا ممنونتم یه بار دیگه درِ خونت زانو زدم واسه قبولی دعام بازم پیش تو رو زدم من می دونم چه كاره ام، من می دونم كه روسیام امّا خودت گفتی اگه حاجت دارم پیشت بیام حاجت اوّلم اینه: خدا آقامو برسون دیگه بسه خسته شدم از دوری صاحب زمون یعنی بدا دل ندارن؟ مگه آقا برا خوباس؟ توی همین آدم بدا، حسابِ عاشقا جداس آره درسته آخدا، عاشق گُنا نمی كنه اما آقام مهربونه، منو رها نمی كنه با اینكه من گنهكارم، می دونه كه دوسش دارم آقای من خوب می دونه كسی رو جز اون ندارم بدونِ یار مهربون، زندگیمون حروم می شه می دونم آخرش میاد، غصه هامون تموم می شه حاجت دوّمم چیه؟ منو ببر به كربلا یا كه براتمو بده، بازم برم امام رضا شب های جمعه همیشه زودی دلم پر می گیره با ذكر یا كرب و بلا زندگی از سر می گیره یاد اباالفضل می كنه، كنار نهر علقمه یاد همون سرداری كه گرفته بوی فاطمه یاد خیام بی عمو، اشك چشای بچه ها كه نا امیدن و می گن: عمو بیا عمو بیا بارون می باره از چشام به یاد عمّه ای غریب به یاد اون خانمی كه به لب داره أمَّن یجیب می گه الهی بمیرم حسین من یار نداره می مُردم و نمی دیدم كه اون علمدار نداره می گذره و میاد همون لحظه كه بین دشمنا تنها می شه برادرش، ای وای سرش می شه جدا میاد میون گودی و می بوسه رگ های داداش تا سَرُو بالا می كنه، به نیزه می افته نگاش آقام غریب رو نیزه ها آیه ی قرآن می خونه یه شب میاد با دخترش می شینه كنج ویرونه دختر می گه بابا دلم تنگ شده بود برا نگات بابا می گه كه دخترم: فدای لرزش صدات دخترمی گه بابا ببین به زخم دل نمك زدن رو نیزه ها خودت دیدی چطور منو كتك زدن می گه بابا ببین شدم شبیه زهرا مادرت تو این شبا خیلی زیاد زحمت دادم به خواهرت دامنِ من آتیش گرفت، موی سرم سفید شده خواب می دیدم دیشب كه باز یه فاطمه شهید شده خدا به آبروی اون شهید دشت كربلا به حق شاه تشنه لب، حاجتامونو كن روا تو یاری كن رهبرمون، شفا بده مریضامون سایبونِ رحمتتو خودت نگهدار برامون بازم ببخش گناهمو، به حق آسمونیات تا به ابد من می مونم، (اسیرِ) مهربونیات ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
یاحسین مدداربابم    آروم دل بیتابم خسته ام ازاین دلتنگی    بیاودریابم بی شما در این زندگی  ندارم امیدی خاربودم توگل کردیم وبراخودت چیدی بدبودم باتوخوب شدم تومن روبخشیدی حسین ارباب (حسین ارباب ممنونتم حسین ارباب مدیونتم حسین ارباب آقاممنونتم)(2) ای محول الاحوالم   ذکرتوشده قیل وقالم روزیم به دست تودرهر     روزوماه وسالم تو ولیه  نعمت به  کل عالمی آقا بردل شکسته شده چومرحمی آقا مالک  حقیقیه  ملک  اعظمی آقا حسین ارباب (حسین ارباب اناالفقیر حسین ارباب اناالحقیر حسین ارباب انت نعم الامیر)(2) ذکرتوروی لبهامه   سینه زن برات دستامه اشک درعزایت جاری   ازعمق چشمامه ابر بارونه  چشمای  ترم  برای تو هر چی دارم آقا تو زندگیم  فدای تو من یه چیز میخوام ازشما اونم رضای تو حسین ارباب (حسین ارباب تاب وتبم حسین ارباب خواب شبم حسین ارباب تویی ذکر لبم)(2) کربلازده آتیشم   پرازغصه وتشویشم یک سوال دارم کی آقا    کربلایی میشم کربلا  قراره  دل  پریشون  و زارم گرحرم نرم انگاری یه چیزی کم دارم گرحرم برم حل میشه همه کاروبارم حسین ارباب (حسین ارباب بده پرم حسین ارباب شاه کرم حسین ارباب ازحرم تاحرم)(2) گرچه قسمتم نیست آقا   یک سفربیام کربلا بادلی پرازآه میرم    به مشهدالرضا کمترازیه آهوکه نیستم ای گل زهرا دل شکسته وزاروخسته ام نظربنما کربلا میخوام جون مادرت ببرمن را حسین ارباب (حسین ارباب عنایتی حسین ارباب لیاقتی حسین ارباب به منه رایتی)(2
یاحسین مدداربابم (1).mp3
2.44M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam