eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
47 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
چند وقتیه این دل من عقده داره توی سینه صبر و قراری نداره کرده هوای مدینه ماه غم فاطمیه از ره رسیده دوباره از ماتم مامِ عصمت دلها گرفته شراره یافاطمه عشق حیدر از ناله و داغ زهرا عالم همه خون جگر شد ازقلب پرخون زهراعرشوزمین نوحه گرشد دیدی که آخرچهاشدگریان همه دیده هاشد از ظلم و جور زمانه پرپر گل مصطفی شد یافاطمه عشق حیدر بانوی شهر مدینه با درد و غم خو گرفته ازضربت درب و دیوار دستش به پهلوگرفته از گریه و سوز زهرا اشک علی هم چکیده بس کن تو ای نور دیده ای بانوی قد خمیده یافاطمه عشق حیدر حیدر کنارش نشسته زهرای او دیده بسته سوسومزن فاطمه جان ای یارپهلوشکسته بنگر غم و زاریِ من بی یاور و یاریِ من بعداز تو من کس ندارم بنگر تو تنهایی من یافاطمه عشق حیدر بعداز عروج تو زهرا من زانوی غم گرفتم درد غریبیِ خود را با چاه کوفه بگفتم بشنو که یارم گرفتند عشقم بهارم گرفتند با ضربت تازیانه دار و ندارم گرفتند یافاطمه عشق حیدر بنما نظر بر گدایت بار دگر کن عنایت با مِهر خود مادرانه از ما تو بنما شفاعت برما مدینه عطاکن ما را تو حاجت رواکن از لطف خود سائلان را راهیِ کرببلا کن یافاطمه عشق حیدر ️ مرتضی شاهمندی ️ حضرت زهرا (س) نوحه
غريبه ام من - کي نمي دونه دردمو تنها - خدا مي دونه --- دلم ميخواد يه بار ديگه دخترمو صدا کنم اما ديگه نا ندارم تا که لبام و واکنم دلم ميخواد يه بار ديگه شونه به موهاش بزنم اما ديگه جون ندارم تا دستام و بالا کنم دلم ميخواد يه بار ديگه مثل تموم مادرا دخترم و توي بغل بگيرم و نگاه کنم دلم ميخواد يه بار ديگه با اشک دونه دونه ام سفارش حسين و به اسير کربلا کنم دلم ميخواد يه بار ديگه با قد و قامت خمم تکيه به زينبم کنم رو به سوي بابا کنم دلم ميخواد يه بار ديگه بدون رو گرفتن از علي و جمع بچه ها خونه رو با صفا کنم دلم ميخواد يه بار ديگه مدافع علي باشم اين تن و جون خسته رو فداي مرتضي کنم حضرت زهرا (س) نوحه
4_5840211127971087153.mp3
5.48M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
درپشت درافتاده ای،ای مه جبین حیدر گشتی توزخمی لگد ،ازخصم دین حیدر ‌ فضه بیا مدد کن این ،یار و معین حیدر گردیده حیران.............زهرا پریشان یک سوم نسل علی گردیده بی جان از میخ این در.............شد ظلم اکبر درپشت در یاس علی، گردیده پرپر ام الائمه....... &&&&& تویی فدای حیدرو،محسن فدای ماشد با رفتن شش ماهه ات،ام العزا به پاشد ببین که چاره ی علی، از بهر تو عبا شد غصب فدک شد.............تیره فلک شد سهم تو از ارث نبی،بغض و کتک شد از میخ این در......‌‌‌‌‌......شد ظلم اکبر درپشت در یاس علی،گردیده پرپر ام الائمه...... &&&&&&& حرف ازعباشداین دلم،خون شد زداغ دیگر آید حسین در کربلا ، بالین ماه اطهر بیندعصای پیری اش،گردیده پاره پیکر شبه پیمبر..............درخون شناور هجده جوان بایک عبا،تشییع پچاکبر از میخ این در............شد ظلم اکبر درپشت دریاس علی ،گردیده پرپر ام الائمه...... علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) حضرت زهرا (س) نوحه
4_5840129038261158712.mp3
559.9K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
غم عالم توی قلبم جا شد در خونه ی علی دعوا شد الهی میمردم نمیدیدم که چجوری در خونم وا شد بمیرم با پهلوی خونی میخوای پاشی اما نمیتونی راستی زهرا یه سوالی دارم برای کی لالایی میخونی؟؟ چرا روتو ازم میگیری؟؟ بگو که از پیشم نمیری اخه خیلی جوونی زهرا میشه جون منو نگیری؟؟ نرو زهرا نرو خانومم یکی از مردم این مدینه اومد و به زخم من نمک زد شنیدم تو رو میون کوچه جلو چشمای حسن کتک زد دیدم حسن هر شب توی خواب میگه مادر میشه چشماش خیس راستی زهرا ی سوالی دارم چرا گوشوارت تو گوشت نیس؟؟ حالا فهمیدم چرا عزیزم روی بازوی تو کبوده همه ی این درد و بلاها کار اون نامرد حسوده نرو زهرا خانومم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📝سبک و شعر:حسین محبی
4_5846026333301248041.mp3
989K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
متن نوحه صبح روز سه شنبه مهدی رسولی صبح روز سه شنبه‌ من پا شدم من با دو چشم خیس دیدم انگار توی این شهر هیشکی عین خیالش نیست هیشکی عین خیالش نیست انگار نه انگار دیروز همینجا یکی خورد به دیوار انگار نه انگار دیروز یه زن رو زدن بین انظار انگار نه انگار دیروز یه بچه شهید شد با مسمار دیروز آتیش امروز غربت فردا اما میرسه منتقم زهرا میرسه منتقم زهرا این الطالب بدم الزهرا این الطالب بدم الزهرا این الطالب بدم الزهرا این الطالب بدم الزهرا دانلود مداحی صبح روز سه شنبه من مهدی رسولی من امامی غریبم که فاطمه است تنها مامومم راه خونه تا مسجد رو میدوید یار مظلومم راه خونه تا مسجد رو میدوید یار مظلومم انگار نه انگار ریختن سرش عده ای مردم آزار انگار نه انگار انقد زدن دستش افتاده از کار انگار نه انگار از ضربه چشمای یارم شده تار بین غوغا خسته اما پای من وایساده بود زهرا پای من وایساده بود زهرا این الطالب بدم الزهرا این الطالب بدم الزهرا این الطالب بدم الزهرا این الطالب بدم الزهرا من امامی غریبم که فاطمه است تنها مامومم راه خونه تا مسجد رو میدوید یار مظلومم
سلامِ شمس به تصویر روی ماه شما سلامِ نجم به تسبیح سجده گاه شما سلام کوثر بر رود جاری نسلت سلام قدر به تنزیل لا اله شما سلام عرش بر این آستان زهرایی سلام فرش بر آن آسمان جاه شما سلام دریا بر تکیه گاه ساحلتان سلام آینه بر وسعت نگاه شما سلام نور به تفسیر آیه های حجاب که جلوه گر شده از چادر سیاه شما سلام جنت و رضوان به عکس لبخند و سلام آتش دوزخ به دود آه شما سلام شمع به پروانگی ایثار و سلام گل به نم شبنم پگاه شما سلام بر همهٔ فضه ها و سلمان ها که نذر مادریت گشته سر به راه شما سلام شهر مدینه به خانه امنی که پیش چشم علی گشته قتلگاه شما سلام اجر رسالت به هیزم و آتش که بین آن در و دیوار شد پناه شما سلام بر تو امیر مدافع حیدر که دست و سینه و پهلو شده سپاه شما سلام آن که سلامش دگر جواب نداشت بر آن تبسم خون رنگ گاهگاه شما سلام غربت تشییع و دفن و غسل و کفن به اشک حسرت طفلان بی گناه شما 🔸شاعر: ______________________
خورشید قلب حیدر،بهر تو بی قرارم خواهشم از تو این است،مرو تو از کنارم مرو مرو یا زهرا۴ صفای خانه ی من،فاطمه جان تو هستی ببین علی غریب است،روح و روان تو هستی مرو مرو یا زهرا۴ دلخسته همسر من،مرو تو از بر من یا فاطمه نگه کن،بر دیده ی تر من مرو مرو یا زهرا۴ آرام جان حیدر،روح و روان حیدر با گریه ی تو از تن،رفته توان حیدر مرو مرو یا زهرا۴ بمیرم از برایت،غمگین و خسته ای تو با دل غم گرفته،پهلو شکسته ای تو مرو مرو یا زهرا۴ ای یاور و حبیبم،بنگر که من غریبم در خانه از غم تو،بی صبر و بی شکیبم مرو مرو یا زهرا۴ ای گل باغ حیدر،غم تو کرده آبم با دیدن روی تو،رفته توان و تابم مرو مرو یا زهرا۴ یا فاطمه گواهی،تویی تمام هستم می میرم از جدایی،اگر روی ز دستم مرو مرو یا زهرا۴
4_5846026333301248417.mp3
973.1K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🕯سبک زمینه یا شور حضرت زهرا سلام الله علیها طلیعه ایام فاطمیه ۱۴۰۰ بند🕯 دوباره فاطمیه شد شد انگاری فصل خزون میریزه اشک آسمون روی زمین چه بی امون دوباره فاطمیه شد تا بزنه آتیش به جون غمه یه مادر جوون که شده قامتش کمون شبای سوز و آهه،شبای فاطمیه می سوزونه دلارو،نوای فاطمیه شکرخدا که هستیم،گدای فاطمیه همینو ممنونیم از،خدای فاطمیه بند🕯🕯 عزای فاطمیه شد میشکنه قامت فلک میخوره مادری کتک به خاطر غصب فدک عزای فاطمیه شد عزا گرفت خود خدا یه مادری تو کوچه ها میخوره سیلی از جفا شبای رنج و درده،شبای فاطمیه هوای جبهه داره،هوای فاطمیه بده خدا به ما صبر،برای فاطمیه خط مقدمه ماست،عزای فاطمیه بند🕯🕯🕯 مسیر فاطمیه شد خطه حمایت از ولی راهه همون شهیده ای که داده جون برا علی مسیر فاطمیه شد واسه ما درسه زندگی هم از لحاظه سادگی هم از لحاظه بندگی ما دیدیم عزت و در،پناهه فاطمیه عزیزه هر کی باشه،تو راهه فاطمیه کاشکی مارو بدونن،مَحرمه فاطمیه رو دوشمون بذارن،پرچمه فاطمیه بند🕯🕯🕯🕯 محشر فاطمیه شد چهل نفر شدن یه دست با لگد یه مرد پست پهلوی مادرم شکست محشر فاطمیه شد آتیشه فتنه شعله ور سینهءسوخته شد سپر میچکه خون از میخ در زدن به یاسه حیدر،نامردا تازیونه روی تنش گذاشتن،از کبودی نشونه دست علی رو بستن،بردنش از تو خونه مزد رسالتو داد،با کینه این زمونه ۱۴۰۰/۰۹/۰۶ 🙏التماس دعای خیر ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
4_5787472438564493628.mp3
757.8K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
💠 سبک سرود ویژه میلادحضرت زینب سلامالله علیها 💠 از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ ⭐️ ابوالفضل جدیان⭐️ ⭐️ مریم سادات میرصادقی⭐️ بارون رحمت از آسمونها میباره مژده ی شادی رو واسه دلها میاره باز بهاره باز بهاره باز بهاره منم اون قطره ی تنها تو آغوش دریا به جون خسته ی عالم تو هستی مسیحا مث یک ماه درخشان میمونی تو شبها تو شبها می مونی مث یک ماه درخشان تو قرار دل بی تابی،گوهر نایابی ،خواهر اربابی،بی بی تویی که زینت بابایی،وسعت دریایی،اسوه ی زیبایی،بی بی یا بنت الفاطمه چادر تو تا همیشه سر پناه عالمینه نور تو از جنس نور پاک آقامون حسینه سیدتی یا ۳ بنت الحیدر بند دوم کی جز تو میتونه ارباب و یاری کنه لبخند و رو لبها ی حیدر جاری کنه جاری کنه جاری کنه جاری کنه توو بهشت آرزوها تو مثل یه حوری میون خشکی صحرا تو دریای نوری مث یه کوهه دل تو،که از بس صبوری صبوری تو از بس،دل تو مثل یه کوهه تموم آسمونا شاده،از غما آزاده ،شب شب میلاده ، بی بی شب بارش بارونه،ملائکه حیرونه ،فاطمه خندونه،بی بی یا بنت الفاطمه کوچه های کهکشونی غرقه در نور وسروره خونه ی زهرا وحیدر ،از قدمت غرق شوره یا سیدتی یا 3 بنت الحیدر بند سوم چشمای زیباتو وقتی که وا میکنی تو دنیا یکباره شادی بر پا میکنی عشق منی عشق منی عشق منی به غم عشق تو بانو همیشه اسیرم برای حفظ حریمت الهی بمیرم کاش بشه عیدیمو امشب من از تو بگیرم بگیرم من از تو کاش بشه عیدی مو امشب تویی که اسوه ی ایثاری،خواهر غمخواری،زینب کراری،بی بی توی دل شب فانوسی،مثل اقیانوسی، با خدا مانوسی ،بی بی الفاطمه هر کجا نام تو باشه صحبت از ایثار وعشقه پرچم اربابمونم سمت بانوی دمشقه یا سیدتی یا3 بنت الحیدر سبک: شعر: خانم
💠 سبک سرود ولادت حضرت زینب سلام الله علیها 💠 از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ ⭐️ حامد شریف و سجاد شرفخانے بند اول آسمونا پره نوره بساط من جوره جوره مِی می زنم هی پیاپی_شب شوره آخه خدا به فاطمه دختر داده یه آیه ی تازه به پیغمبر داده سوره ی زینبی شده نازل امشب_روسجاده دل من عاشق نگاه گیراشه سر من تا ابد خاک کف پاشه گل نگو زینت دامن باباشه جان جانان زینب_جان زینب بند دوم شور و شعف شده بر پا باز وسط عرش اعلی عیدی میده به ملائک_خود زهرا آخه خدا به فاطمه دختر داده روی دومن مرتضی ماه افتاده بارون اشک شوق زهرا می ریزه_رو سجاده چقدر سجده ی شکر علی دیدنیه پر قنداقه ی این شکوفه بوسیدنیه عطر گلهای این خونه چه بوئیدنیه جان جانان زینب_جان زینب بند سوم هر نفسش یا حسینه آرومه تا با حسینه تبسم روی لبهاش_یا حسینه تو بغل داداش حسینش خندونه وقتی بابا می گیردش روی شونه صورت ماهش انگاری که خورشیده_آسمونه گل لبخندش از فرشته ها دل می بره به خدائیه خدا زینت دوش حیدره بعد زهرا از همه زنای دنیا سرتره جان جانان زینب_جان زینب
4_5789724238378174826.mp3
495.5K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5789724238378174880.mp3
711K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
💠 سبک سرود شور ولادت حضرت زینب سلام الله علیها💠 بند اول چقدر شور از چشای علی و آل علی می باره صف کشیدن همه هستی برای بوسه به این گهواره خیل ملک میخونه از تو آسمون یا زینب فرشته ها گهوارشو میدن نشون یازینب یازینب_ای جااااان شکوفه می باره از آسمون امشب حک شده ، رو قلبم یا حضرت زینب *زینب بساط کاخ ستم رابه هم زده زینب به رویِ قلّه يِ عصمت علم زده زینب نگو بگو همه يِ هیبت علی کفار را به خطبه چو تیغ دو دم زده* مددی ای جان یا حضرت زینب بند دوم ملائک شاد و غزل خون چی شده دل پیمبر شاده پیچیده تو عرش اعلی خدا به فاطمه دختر داده جلوه ی اقتدار حیدر اومده ماشاالله غرش ذوالفقار حیدر اومده ماشاالله ماشاالله_ای جااااان علی بندِ قنداقه رو میبنده رو لبِ ثارالله گل لبخنده روی سر ملایکه سر بند زینب است با من بگو کجا که همانند زینب است اصلا نگو ز عرش و بهشت برین حق الحق بهشت یک گل لبخند زینب است مددی ای جان یا حضرت زینب *وامی از ترکیب بند شاعر ارجمند برادر .
. بسم نور الله فی السماوات و الارضین کسی که درد سوزانده دلش را غریبه ریخت برهم منزلش را بیا ای دل برای گریه امشب بخوانیم‌ اعتراف قاتلش را معاویه نبودی چه خبر بود! سر بیعت حکومت در خطر بود! ازین سو کوه هیزم جمع میشد ازان سو فاطمه در پشت در بود.. اراذل این شرایط را که دیدند به سمت خانه ی حیدر دویدند نصیحت کردن زهرا به هم خورد میان صحبتش هو میکشیدند! نفس میزد صدایش را شنیدم علی را در احد یکباره دیدم هزاران کینه در دل داشتم من زدم با پا به در! نعره کشیدم غرور چشم حیدر را شکستم چنان محکم زدم در را شکستم در خانه‌ ز لولا تا جدا شد زدم‌ پهلوی کوثر را شکستم در افتادو زمین افتاد زهرا علی میزد فقط فریاد زهرا همینکه ناله زد فضه خذینی همه گفتند که جان‌ داد زهرا یکی آتش به کل باغ میزد یکی بر قلب زینب داغ میزد میان آن شلوغی ها مغیره به دست فاطمه شلاق میزد... کشیدم هر طرف شیرخدارا زدم درآن میانه بچه هارا تن زهرا به زیر دست و پا بود علی انداخت بررویش عبا را ‌___________________________ .
. دریا ست نبی و گوهرش فاطمه است یکتاست علی و همسرش فاطمه است با آنکه پناهه همه خلقست حسین او هم به پناه مادرش فاطمه است * خدایا گنج با گنجینه ام سوخت میان شعله ها آیینه ام سوخت چنان مسمار در قلبم فرو رفت که محسن گفت مادر سینه ام سوخت * غم طفلی فراموشم نرفته که بارغصه از دوشن نرفته گذشته سالها از کوچه اما صدای سیلی از گوشم نرفته شاعر : حاج غلامرضا سازگار .‌ .ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
مجتبی شکریان گوش کن از دل افلاک خبر می آید به سرِ اهل زمین دُرّ و گهر می آید چه خبر هست؟ فرشته چقدر می آید سوره صبر در آغوش سحر می آید شد اجابت ز خدا باز دعای حیدر فاطمه دختری آورده برای حیدر دختری آمده تا همدم مادر باشد دختری آمده تا حیدر حیدر باشد خواهری آمده عشق دو برادر باشد گوییا آمده یک برهه پیمبر باشد عصمت و عفت و تقواش همه مادری است به خداوند قسم لایق پیغمبری است فاطمه محو گل روی درخشانش بود مرتضی زمزمه میکرد و غزلخوانت بود گرم بوسیدن پیشانی و چشمانت بود احمد آنروز چه می دید که گریانت بود احمد آنروز تجلی رسالت را دید یا که ظرفیت تحویل امامت را دید؟ قلمی نیست که املا کند اوصاف تو را دهنی نیست که انشاء کند الطاف تو را یا که توصیف کند وسعت انصاف تو را یا که تشریح کند قلهء اهداف تو را عقل عاجز شد و از درک وجودت شد مات به گل روی بهشتی تو بانو  صلوات بعد زهرا احدی مثل تو اکرام نشد زنی اینگونه پیام آور اسلام نشد طائر عقل کسی مَحرَمِ این بام نشد دست در دست شدی گریه ات آرام نشد دیدی از دور و برت عطر کسی می آید مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید چشم بر  هم زدی و عشق مجسم آمد بَه که بالای سرت خیر دو عالم آمد اشک از گوشهء چشم همه آن دم آمد کودکی سوی تو با دیدهء پر نَم آمد گفت خوش آمدی ای نور دو عینم زینب کمی آرام عزیزم که حسینم زینب بانوی مُلک وجودی و وجودت خیر است قلب تو وقف حسین است و جدا از غیر است پیش تو عشق حسین ،اصل سلوک و سِیر است سِیر تو کرب و بلا، کوفه و شام و دِیر است آمدی تا که بفهمیم خدا یعنی چه صابره بودن در کرب و بلا یعنی چه ای که در عشق حسینی به دو عالم عَلَمی کعبهء عشق برادر شدی و محترمی مریم از جام حیای تو چشیده است نمی نائب فاطمه، صدیقهء ثابت قدمی کوفه و شام اسیر دَمِ زهرایی توست مات و مبهوت سخنرانیِ مولایی توست جای امثال شما در کُره خاکی نیست چون زمین قابل این گوهر افلاکی نیست گفتی ای درد بیا از تو مرا باکی نیست داغها دیده ای اما لب تو شاکی نیست چه عبارات عجیبی روی آن تَل گفتی پیش آن پیکر صد چاک تَقَبَّل گفتی آمدی جلوه کنی نام علی زنده شود زن ندیده است کسی مثل تو رزمنده شود در دل جهل زمان شمسهء تابنده شود با زبان وقت بیان خنجر بُرّنده شود روی نی گفت برادر همه جا در هر راه طَیِّب الله به غوغای تو ماشاءالله ای تمنای دل خون خدا یا زینب در تو دیدند همه فاطمه را یا زینب مرحمت کن به منِ بی سر و پا یا زینب نشوم از سرِ کوی تو جدا یا زینب نظری کن که در این خانه بمانم یک عمر تا نفس هست فقط از تو بخوانم یک عمر اشعار ولادت حضرت زینب ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
رضا رسول زاده با درد آمَدیم و به دُنبالِ مَرهَمیم کیسه به دوشِ کوچه ی این نَسلِ آدَمیم ما را نوشته اند گِدایانِ اَهلِ بِیت پس بی دلیل نیست که سُلطانِ عالَمیم از لُطفِ مادری ست به ما راه داده اند صَدشُکر دورِ سُفره ی مِهری فَراهَمیم شیرینیِ مُحَبَّتِشان را چِشیده ایم با اِذنِ فاطمه شُده سَلمان و مَحرَمیم اینجا به یک نَفَس همه عیسی شَوَند و ما عُمری نَفَس نَفَس زَده مُحتاجِ آن دَمیم بِیتِ عَلی ست چِشمه ی تَسبیحِ داوَری با این سَرا بِهِشت نَدارد بَرابَری با جِلوه ی مُحَوِّلَ الاَحوالِ دیگری امروز داشت بِیتِ عَلی حالِ دیگری حالِ فِرِشته های خُداوند دیدنی ست مَستانه می زنند پَر و بالِ دیگری زَهرا؟ عَلی؟ نَبی؟ نه... خُدا نامِ او نَهاد زِینب گرفت نام، به اِجلالِ دیگری حَتّی به دیدنِ حَسَن اَشکَش اِدامه داشت اِنگار چَشمِ اوست به دُنبالِ دیگری تا گودیِ گَلوی حُسین را نِگاه کرد پَر زَد دِلَش به مَنظرِ گودالِ دیگری آیاتِ عاشقی ست که اِلهام می شود با دیدنِ حُسینِ خود آرام می شود مَعشوق و عاشِقند کُنون روبروی هم هر دو شُدند مَستِ شَراب از سبوی هم گنجینه های عَرش، سرازیر شد به خاک تا وا شدند چَشمِ دو دلبر به روی هم از دو بدن عُروج به یک روح می کنند وقتی که می کِشند نَفَس از گَلوی هم لَبخند می زنند، ولی گِریه می کنند از حال می روند دَمادَم زِ بوی هم باشند زیرِ سایه ی هَم تا که زِنده اند دارند هَر دو دَر سَرِشان آرزوی هم ما اِبتدا زِ کوثر و زَمزَم وُضو کنیم از زِینب و حُسین، سِپَس گُفتگو کنیم طوفان، ظهورِ زُلفِ پریشانِ زینب است دریا، نَمادِ قَلبِ خُروشانِ زینب است تاریخ و صَفحه های طَلاکوبِ آن هنوز بَرجسته از دِرخششِ دورانِ زینب است امروز اگر قیامِ حسینی نتیجه داد مدیونِ خُطبه های درخشانِ زینب است با صَبرِ او سِپاهِ مُخالف اَسیر شد اَیّوب نیز واله و حِیرانِ زینب است نامَش به دستِ مالکِ دوزَخ نِمی رسد آن کَس که جُزوِ خِیلِ مُحِبّانِ زینب است ما دوستدارِ زینبِ کُبرایِ حیدریم ما خاکِ پایِ دُخترِ زَهرایِ حیدریم بالَش شکست اگر، پَرِ خود را نگاه داشت بالاتر از همه سَرِ خود را نگاه داشت او هرچه غَم کشید نیُفتاد بَر زمین تا نهضتِ بَرادرِ خود را نگاه داشت چادُر به سَر، نِقاب به رُخ، تا زمانِ مَرگ اِرثیه های مادَرِ خود را نگاه داشت نامَحرمی نگاه به سویَش نِمی کند هر بانویی که سَنگرِ خود را نگاه داشت زینب همان کَسی ست که مانندِ فاطمه آتش گرفت و مَعجرِ خود را نگاه داشت بر دستِ غیر، رشته ی مَعجر نداده است تا سوختن به پای حِجاب ایستاده است ذکرِ عَلَی الدَّوامِ تو غیر از حسین نیست سَر رشته ی کَلامِ تو غیر از حسین نیست پیوند خورده اند به هم "زینب و حسین" پس هم ردیفِ نامِ تو غیر از حسین نیست حَتّی بهشت هم به همین نور روشن است خورشیدِ روی بامِ تو غیر از حسین نیست با نامِ دلبرت سُخَن آغاز می کنی هَر صُبح، اَلسَّلامِ تو غیر از حسین نیست از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام در خُطبه ها پیامِ تو غیر از حسین نیست دین جان گرفته است، به ایمانِ تو فقط تکمیل شد، به موی پریشانِ تو فقط عصمت تَنیده اَست به تارِ نِقابِ تو عِفَّت بَها گرفته است زِ پودِ حجابِ تو برداشتی، گذاشت زَمین هَرچه فاطمه مانندِ مادرت شُده رنگ و لِعابِ تو حفظِ قیامِ کرب و بلا با تو بود و بَس اسلام بیمه شُد به تو و اِنقلابِ تو حَتّی خیالِ هَمسُخَنی با تو کَس نَداشت با بودنِ بَرادرِ عالیجِنابِ تو وقتِ سَفَر غُرورِ تو بی پاسِبان نبود عَبّاس بوده تا که بِگیرَد رِکابِ تو یک روز هم رِسید که تو باوَرَت نبود مَحرَم نَبود دورِ تو، آب آوَرَت نبود ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
علیرضا خاکساری از "غلام"خانه اش "مولا" اگر یادی کند از محالات است "بنده" میل آزادی کند از "خرابات" است چیزی به رعیت میدهند حیف از آن که مستمندی قصد "آبادی" کند رونق سائل یقینا در سماجت کردن است سائل درمانده حق دارد که فریادی کند دست خالی را کریمان بیشتر پر میکنند شکرِ حق ، سائل از این لطف خدادادی کند به خودش رنگ خزان هرگز نبیند هرکسی در بهار زندگانی رو به این وادی کند شیعه باید با غم آل عبا غمگین شود با سرور و شادی این خاندان شادی کند شیعه ی زهرا و حیدر بهترینِ امت اند زینبیون باز هم جشن ولادت دعوت اند وعده ی کوثر خدا از عرش اعلی داده است زینب کبری که نه ، زهرا به زهرا داده است فاطمه سرتابه پا و فاطمه پا تا به سر راضیه ، مرضیه ، هانیه و حورا داده است مادری را دختری پرهیزکار و مؤمنه مادری را دختری در اوج تقوا داده است هم نفس، هم راه، هم دل، هم نشین و هم زبان به علی مرتضی ام ابیها داده است مادر عیسی کجایی !؟ ؛ به علی و فاطمه حضرت حق مریمی با دو مسیحا داده است آسمان از برکتش بار دگر جانی گرفت با غبار مقدمش رونق به دنیا داده است زین اب خواندش خدا بین تمام دختران نام زینب زینتی بر نام بابا داده است گاه میگوید حسین و گاه میگوید حسن یعنی از بدو تولد دل به آنها داده است زانوی هرکس در این دنیا رکاب او نشد پس قدمگاهش عجب شأنی به سقا داده است در دم و در بازدم هایش برکت جاری است بانویی که روزی یک عمر ما را داده است سالها در سایه ی الطاف او آسوده ایم ریزه خوار عمه ی سادات زینب بوده ایم به پدر باشد همیشه دختران تاج سر اند از برادرها بپرسی بی قرار خواهر اند گرچه همواره پسر باشد عصای دست لیک اکثر اوقات دخترها وزیر مادر اند در مقام و شأن و ارج و قرب  این مولود بس ناز این دردانه را زهرا و حیدر می خرند تا که صورت را به پای او متبرک کنند دسته دسته انبیا و اولیا پشت در اند چشم بر روی کسی غیر حسین اش وا نکرد بسکه این خواهر برادر عاشق یکدیگر اند این عقیله جای خود ذریه اش هم مثل او در کرامت فاطمه و در شجاعت حیدر اند بچه های او ره صد ساله را طی کرده اند بچه هایش شافعی از شافعان محشر اند زیر پایش را پیمبر زاده ها جارو کشند خادمینش یک سر و گردن ز ما بالاتر اند مثل او شاه نجف دیگر ندارد دختری "قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری " مدح او را با غزل با مثنوی باید سرود نذر او صد مثنوی معنوی باید سرود بهترین ها را همیشه " بهترینها "لایق اند بهتر از سعدی و شمس و مولوی باید سرود شاه بیت آفرینش دختر شیر خداست در رثایش مصرعی اما قوی باید سرود از نیاز دنیوی که بی نیازم کرده است پس به شوق هدیه های اخروی باید سرود "کربلا خواهی اگر از زینب کبری بگیر" این غزل را پشت مرز خسروی باید سرود  در تمام عمر تسلیم ولایت بوده است دفتری از این "شکوه پیروی" باید سرود چادران مادر ما انقلابی زینبی ست سال ها از فتنه های پهلوی باید سرود از غروب سرخ عاشورا که روزی بگذریم از طلوع سبز صبح مهدوی باید سرود اردبیل اهلینده وار آیری ارادت زینبه شعر را شیوا به سبک "منزوی" باید سرود "ان که با عشق حسینی گشته همدم زینب است  ان که با سرّ شهادت بوده محرم زینب است مدعی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است" لطف بسیارش گدای آستانم می کند دست اعجازش سلیمان زمانم می کند با تولا با تبرا این دو بال عاشقی شور عشق اش رهسپار آسمانم می کند "عشق بیماری است یک بیماری فوق جنون" عاقبت رسوای نزد این و آن ام می کند عشق گاهی یک چمدان دل شده سوی حرم عشق کم کم عاشقی بی خانمان ام می کند عشق سر بندی به پیشانی من می بندد و... شب به شب در زینبیه دیده بانم می کند بی گمان مویی که من با عشق او کردم سپید میرسد روزی که در محشر جوانم می کند عشق من را حنجره ای کربلایی میدهد عشق روزی صادق آهنگران ام می کند عشق من را مینشاند بر فراز منبر و ... شصت و نه شب نذر زینب روضه خوان ام می کند کربلا با چشم خود دیده است زینب پیر شد غصه ی قد کمان آخر کمانم می کند هر دل آشفته ای که غرق در تاب و تب است بی قرار روضه ی بی مادری زینب است ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam