eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
97 ویدیو
566 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
داغ داری ، ولی جگر... ، ای وای ذکر شبهات تا سحر ... ، ای وای گریه کردی تمام کودکی ات یاد مادر ، پدر ، گذر ... ، ای وای مادرت بی دفاع بود آنجا پس چرا اینهمه نفر...؟؟ ای وای احتیاجی به زهر جعده نبود!! جگرت پاره گشته ، در ... ، ای وای چه گریزی زدی به کرببلا ذکر لایوم و یک خبر ... ، ای وای توکریمی ، کریم زاده تو میشود بر عمو سپر ... ، ای وای تا که افتاد روی صدر حسین حرمله ، آخرین سه پر ... ، ای وای می روی پیش مادرت امشب زخم داری ! ، ولی جگر ... ، ای وای امام حسن (ع) روضه ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
میان سینه ی مجروح، زخم طوفان داشت هوای ابری چشمش همیشه باران داشت دلی به پای دل بیقرار او نشکست هزار خاطره ی بد از این و از آن داشت رفیق بی کسی او صدای سیلی بود همیشه بود به گوشش، همیشه تا جان داشت رسید زهر و خودش را به کام آقا ریخت به بی کسیِ دلش زهرِ کفر ایمان داشت رسید و بوسه به لب های نازنینش زد که پاره های جگر را به سینه پنهان داشت شاعر : سید محمد جوادی امام حسن (ع) روضه ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
جانم فدای آن بنایی که نداری قربان آن گلدسته هایی که نداری هرجا حرم دیدم سرودم زیر لب از دلتنگی گنبد طلایی که نداری باب الرضا رفتم نشستم گریه کردم با یاد باب المجتبایی که نداری قالیچه ارثیه مادر بزرگم نذر تو و صحن و سرایی که نداری من هر شب جمعه سلامی می دهم به شش گوشه کرببلایی که نداری ما سینه زنهایت حسن کم گفته ایم آه در مجلس دار البکایی که نداری دردی که داری در خودت میریزی آقا حق می دهم درد آشنایی که نداری شاعر: محمد جواد پرچمی امام حسن (ع) روضه ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
اشکهایش به مادرش رفته سینه ی پر شراره ای دارد نه! به یک طشت اکتفا نکنید جگر پاره پاره ای دارد از علی هم شکسته تر شده است! علتش کینه ها، حسادت هاست غربت چشمهای مظلومش سند محکم خیانت هاست خواهرش را کسی خبر نکند مادرش خوب شد که اینجا نیست لخته خونها سرِ لج افتادند هیچ طشتی حریف آنها نیست از غرور شکسته اش پیداست صبر هم صحبت ِ دل ِ آقاست نه! من از چشم سم نمی بینم کوچه ای شوم قاتل آقاست کوچه ای تنگ ،کوچه ای تاریک شده کابوس هر شب ِ آقا برگه را پس بده...نزن نامرد…. چیست این جمله بر لب ِ آقا؟ از صدای ِ شکستن بغضش چشم دیوارها سیاهی رفت مادرش راه خانه ی خود را تا زمین خورد، اشتباهی رفت تا که باغش میان آتش سوخت میله های قفس نصیبش شد کودکی نه! بگو خزان ِ بهار پیری زود رس نصیبش شد ** نفسش بند آمده ای وای به خدا نای روضه خوانی نیست شکر دارد که گوشه ی این طشت لااقل چوب خیزرانی نیست شاعر : وحید قاسمی امام حسن (ع) روضه ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
نفس راحت رسول، حسن رازدارِ دل بتول حسن مات از رحمتت عقول، حسن پایه ی اصلیِ اصول، حسن گُل خوشبوی خانه ی زهرا برکت آشیانه ی زهرا ای که دریایی از کرم داری حُسن ها را همه رقم داری در دل نوکران، حرم داری سینه چاکانی از عجم داری أحسنُ الخُلق، نور لَم یَزَلی دوست دارم تو را شبیه علی از خودی های خود بلا دیدی لطف کردی ولی جفا دیدی هرچه دیدی از آشنا دیدی نیش زهر، از نوک عصا دیدی من بمیرم، سرت چه آورده؟! ران پایت چرا ورم کرده؟! گریه در زیر آفتاب نکن بعد از این، یاری انتخاب نکن دل ما را دگر کباب نکن روی یاران خود حساب نکن لشگرت با تو زاویه دارند دست خط، از معاویه دارند طشت، خون جگر، گرفتاری باز هم زهر، باز دشواری شده خونابه از لبت جاری جگری پاره در دهن داری چه بلاهای اعظمی دیدی... هفت باری که زهر نوشیدی داغ تو زهر نیست فدات شوم غربتِ دهر نیست فدات شوم طعنه ی شهر نیست فدات شوم این همه قهر نیست فدات شوم سال ها گریه، دیده ات را بست داغ تو داغِ " یَومُ الإثنَین" است آن دوشنبه که مادرت افتاد یاسِ چون لاله در برت افتاد گوشوارش برابرت افتاد سرش افتاد تا، سرت افتاد وقت رفتن تو را خودش می برد وقت برگشت، هی زمین می خورد دشمنی رو سیاه، پیرت کرد سرخی روی ماه، پیرت کرد چادری بین راه، پیرت کرد مادری پا به ماه، پیرت کرد دیدنش داغِ کارسازی شد با غرورت عجیب بازی شد وقت رفتن حسین شد سخنت تا که دیدی به دست او کفنت به دل ما، زمان پر زدنت... شعله زد این کلامِ دل شکنت نیست روزی شبیه روز حسین آه از داغ سینه سوز حسین تشنه بین دو نهر آب، سرش... می شود از قفا جدا، نظرش... سوی خیمه است خیره و جگرش... سوخت از زینب و دو چشم ترش کفنش تکه ای حصیر شود وای اگر زینبت اسیر شود وای اگر خواهرت به شام رود بین مردانِ بی مرام رود سرِ بازار و ازدحام رود وسط مجلس حرام رود چه کند خواهری که معصومه است؟! آه زینب چقدر مظلومه است محمد جواد شیرازی امام حسن (ع) روضه ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
گفتم این اشک که مرهم بشود حیف نشد مرهم آتشِ قلبم بشود حیف نشد مادرم گفت نگو ،  سوختم از خاموشی زینب ای کاش که مَحرم بشود حیف نشد فدک  و خانه ی امن و جگری بی آتش گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد رفته بودیم بیاییم  مگر مادرمان ذره ای راحت از این غم بشود حیف نشد هرچه کردم به کناری بروند و برویم راهی از کوچه فراهم بشود حیف  نشد خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست مانع آنهمه ماتم بشود حیف نشد کوچه اش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد حسن لطفی امام حسن (ع) روضه ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 میباره صنوبر ، رسیده بوی کوثر خدا داده یه ناز ، دونه به حیدر آیه های عشقو ، تو دفترش میچینه آیه های اعلی ، چه دلنشینه داده ، خدا به علی و فاطمه چه زینتی داره ، خدا با چشمای زینبش حکایتی اصلا ، حدیث قدسیه به به چه روایتی خدا نازل کرده تو چشاش خورشیدو داره میباره روی لباش توحیدو کلنا فداک بنت فاطمه 2 علی آسمونو ، توی چشاش میبینه وقتی میخوابه قرص قنده زینب خنده ی خدا روو ، لباشه هر جایی که میبینه حسینو ، میخنده زینب دریا ، یعنی قلبی که فقط مرید زینبه دنیا ، زیر پای زینب افتاده مودبه حتی ، دل آسمونیا براش پر از تبه خدا یکبار دیگه آفریده کوثر آفریده احمد آفریده حیدر 3 پادگان عشقه ، معدن شور و احساس پاشو به حرمت ، خواهر عباس توی پادگانش ، هر کی که دوره دیده یوم الحسرت ایشالا روسفیده اونکه ، حرمش بازه بیاید کبوتری کنید دنیا ، رو برا عمه ی مهدی مشتری کنید تا عمر ، دارید آره واسه بی بی نوکری کنید عمه ی ساداته قبله ی حاجاته خیلی با احساسه خواهر عباسه حضرت زینب (س) سرود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 از ابتدايِ عالَم اَنوار ، زينب بوده دل تو مَخزنُ الاَسرار ، زينب مقصود خلقت جز طواف تو نبوده ست از گردش اين گنبدِ دوّار ، زينب خوشبختهاي عالَمند آنان كه كردند از هر چه جز عشق تو استغفار ، زينب آنقدْر علي هستي كه جاي ٦٩ بار گوييم ذكرت را صد و ده بار ، زينب ما را كه ديني جز حسين بن علي نيست كردي تو با فقه خودت ديندار ، زينب وقتي محيط عشق غير از كربلا نيست بي شك تو هستي مركز پرگار ، زينب از بند نفْس آزادمان كردي كه باشيم ---تنها گرفتار ابوالأحرار ، زينب هرچند مستوري دقيقاً در تو پيداست اوج شكوه حيدر كرّار ، زينب پندار و گفتارت به شدّت مثل مولاست رفتار و كردار تو زهرا وار ، زينب از هيبت تو چشم در چشمت نينداخت حتّي حسن در لحظه ي ديدار ، زينب بعد از حسين از نام تو حاجت گرفتند اهل جنون ، در حلقه ي اَذكار ، زينب با ميثم تمّار محشور است در حشر هركس كه رفت از عشق تو بر دار زينب كوفه ، خيال خام در سر پرورانده ست تيغ از نيام خويش ، بيرون آر ، زينب اين شهر را در انتقام خيمه هاتان آتش بزن با نطق آتش بار ، زينب يك مُشت مجهول النّسب فردا همين جا مي آورندت ، بر سر بازار ، زينب اي ننگ بر اين مردمانِ زينب آزار دارند تا اين حد سر آزار ، زينب هرچند كورند اين جماعت ترسم اين است خيره به سمت تو شوند اَنظار ، زينب امروز روز توست روز فتح كوفه ست پس چون علي مُحكم قدم بر دار زينب دارد اشاره مي كند با چشمهايش خورشيد ، رويِ نيزه ي اغيار ، زينب چشم از رُقيّه بر نداري خواهر من حتّي اگر شد چشمهايت تار ، زينب . پ.ن: چشم مرا روشن به صَحنت كن كه عُمري در روضه از چشمم كشيدم كار ، زينب اين عبدِ بي مقدار ناچيز است وُسعش از من پذيرا باش اين مقدار ، زينب محمّدقاسمي حضرت زینب (س) مدح
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 عطا کردی خطا کردم، خطا کردم عطا کردی وفا کردی جفا کردم، جفا کـردم وفا کردی تو بی‌شرمی ز من دیدی و بر رویم نیاوردی ز عبد بی‌حیای خود حیا کـردی حیا کردی مرا هر لحظه زنجیـر گناهـی بود بر گردن تو خواندی و مـرا از آتش دوزخ رها کردی من از تو قهـر کردم تـو پیـام آشتی دادی کرم کردی دوباره این فراری را صدا کردی من بیچاره از غفلت دویـدم جـانب شیطان تو از رحمت مـرا بـا دوستـانت آشنا کردی تو بخشیدی گناهم را؛ خریدی اشک و آهم را تو زخمم را شفا دادی تو دردم را دوا کردی من از فرمـان تـو کردم تمّـرد، بـارمعبودا! تو حاجات مـرا بـر لب نیاورده روا کـردی من از خود آبـرو بردم تو بر من آبرو دادی من از غفلت چه‌ها کردم تو از رحمت چه‌ها کردی اگر می‌خواستـی در آتـش قهرت بسوزانی چرا این روسیه را زائر کـرب و بـلا کردی گرفتی در بغـل تـا قبر ثـارالله را «میثم!» به سوی حق فرار از آتش قهر خدا کردی شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار مناجات با خدا مناجات
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بهشت را مبر از خانه ناگهان بانو برای بی کسی فاطمه بمان بانو به جان دختر مظلومه ات مرو از دست مساز اشک یتیمانه را روا بانو بمان و فاطمه را خود عروس کن آری که دختران همه محتاج مادران بانو برای غربت من جان به لب شدی اما بدان که غربت زهراست بعد از آن بانو به باغ یاس تو سیلی زنند باور کن بمان که یاس نمیرد جوان جوان بانو میان این در و دیوار فضه میطلبد مرو که مشکل او را کنی نهان بانو بمان برای همیشه ،همیشه یارم باش مرا هنوز غریب وطن بدان بانو نمانده هیچ برایت که یک کفن بخری عبای ختم رسل بر تو ارمغان بانو حضرت خدیجه (س) روضه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 در بین زنها برتر خدیجه والا خدیجه پشت و پناه و سنگ صبور طاها خدیجه مریم خدیجه ساره خدیجه حوا خدیجه هاجرخدیجه بهتر بگویم زهرا خدیجه نازل شده بر دامان پاکش آیات کوثر تفسیر یاسین تفسیر قدر و طاها خدیجه اول زنی که آورده ایمان بر همسر خود هم کفو احمد بی شک ندارد همتا خدیجه مردی نمود و دارایی اش را در راه دین داد هرگز نبوده دلبسته بر این دنیا خدیجه شمشیر حیدر،مال خدیجه دین را نگه داشت والی والا عالی اعلا مولا،خدیجه کوری چشم مرکب سوار جنگ جمل گو ام الائمه است ام الائمه است تنها خدیجه در روز محشر در اوج سختی مارا غمی نیست آنجا بسنجند معیار هرکس را باخدیجه عشق محمد(ص) عشق به اسلام داریم اما در وادی عشق ما قطره ایم و دریا خدیجه از جانب حق آمد کفن بر جسم شریفت قطعا که بوده جایت در عرش اعلا خدیجه رفتی ندیدی کرببلا را وقتی کفن شد جسم حسینت با بوریای صحرا خدیجه بس کن (بهار) از این روضه بگذر در کربلا هم حتما رسیده بازینب و با زهرا خدیجه ابوذر رئیس میرزایی(بهار) حضرت خدیجه (س) روضه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ماهی و دلگرمی خورشید از تو بوده پشت و پناه وحی و توحید از تو بوده توفیق دین بی شک و تردید از تو بوده کمتر سخن در مدح و تمجید تو بوده بانوی با خیر و فضیلت یا خدیجه ای دست و بازویت نبوت را خریده تو اولین بنیانگذار عشق بودی عشقت محمد بود و یار عشق بودی پروانه ای دور مدار عشق بودی از جان و از دل پای کار عشق بودی سرمایه ات را در دکان عشق دادی عاشق شدن را تو نشان عشق دادی زن بودی و مردی را به مردان یاد داری بانو! به زنها دین و ایمان یاد داری عاشق شدن را به جوانان یاد دادی انفاق کردن را به پیران یاد دادی گویند شغل انبیا آموزگاریست شان شما هم کمتر از پیغمبران نیست در ظلمت شب می شدی مهتاب بانو مادر بزرگ حضرت اریاب بانو بعد از تو عالم می شود بی تاب بانو از داغ تو دردانه ات شد آب بانو در زندگی خیلی مصیبت ها کشیدی اما خدا را شکر از این بدتر ندیدی گرچه تحمل کرده ای آزار بسیار اما نخوردی با سر و صورت به دیوار هرگز نرفتی دست بسته سوی بازار سیلی نخوردی از یهود مردم آزار بعد از شما دختر شدن هم دردسر داشت خواهر شدن، مادر شدن هم دردسر داشت رفتی و عام الحزن شد هر سال بی تو احمد شده یک بلبل بی بال بی تو زهرای تو هی می رود از حال بی تو روزی همین زهرا ..ته گودال ..بی تو آتش به جان ها می زند شور و شینش عالم به هم ریزد از داغ حسینش گودال و زهرا و حسین و شمر و خنجر یک گام عقب تر چشم های خیس خواهر شمشیر دارد می برد ... الله اکبر ناگاه بالا می رود از نیزه ها، سر سر می رود تن مانده زیر سم مرکب بین سر و تن می دود بیچاره زینب شاعر : داود رحیمی حضرت خدیجه (س) روضه