eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5978761515900079196.mp3
1.01M
داغمونو تازه کردی نگو میری و برنمی‌گردی هنوزم داغ مادر؛ رو دلامونه دیگه بسه ای داد از دست زمونه خدا رحمی کن بابام؛ زنده بمونه واسه بچه‌هات کسی، دیگه نیست به غیرِ تو دوباره یتیم نکن، حسن و حسینتو ای وای؛ علیِ مظلوم _ زخم رو سرت عمیقه چشاتو وا بذار یه‌دقیقه می‌دونم نایی نیست تُو چشمای بسته‌ت بیا آرومم کن با دستای خسته‌ت الهی قربونِ اون قلب شکسته‌ت خون تازه از سرت، می‌ریزه رو گونه‌هات حال تو وخیم شده، دعا می‌کنم برات ای وای؛ علیِ مظلوم _ ای عزیز آسمونی نمازتو نشسته می‌خونی یاد مادر افتادم حالتو دیدم مگه یادم میره اون روز چی کشیدم بین دیوار و در آهش رو شنیدم ندیدیم چی شد آخه، فضه چشم ما رو بست ساق عرش شکسته شد، وقتی استخون شکست ای وای؛ مادرم ای وای
4_5978761515900079187.mp3
985.1K
یا غایةَ آمالِ العارفین یا اولَ امامِ المومنین یاعلی٢ صلِّ علی سیدِ العابدین صلِّ علی مولی الموحّدین یاعلی٢ من، به دل عشق تو را دارم زِ ولای تو سرشارم که تویی بهترین یارم نرسد اگر به علی کسی به کجا رود به کجا رسد به خدا قسم که اگر کسی به علی رسد به خدا رسد اسدالله؛ عین‌الله؛ سرّالله؛ ولی‌الله ....................................... یا حبیبَ قلوبِ الصادقین صلِّ علی اَعدلِ العادلین یاعلی٢ صلِّ علی امانِ الخائفین صلِّ علی امیرِالمومنین یاعلی٢ تا، نفسی به تنم باشد نام تو سخنم باشد حرمت وطنم باشد درِ کس به غیر علی مزن رهِ کس به جز رهِ او مجو که از این در و ره اگر کسی برسد به نور هدی رسد اسدالله؛ عین‌الله؛ سرّالله؛ ولی‌الله ....................................... یا حبیبَ من لا حبیبَ له یا طبیبَ من لا طبیبَ له یاعلی٢ یا معینَ من لا معینَ له یا امینَ من لا امینَ له یاعلی٢ تو، همه دلخوشیِ مایی همه قطره تو دریایی همه بنده تو مولایی زِ رَهِ طلب به ولی برس زِ رَهِ ولی به علی برس مگر از عنایت مرتضی دلِ ما به کرببلا رسد اسدالله؛ عین‌الله؛ سرّالله؛ ولی‌الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🌸💠🌸💠🌸💠🌸 🔆بسم الله الرحمن الرحیم🔆 ✴️اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَكاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِكُلّ أعْضائی الى اتّباعِ آثارِهِ بِنورِكَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین. ✴️خدایا آگاهم نما در آن براى بركات سحرهایش وروشن كن در آن دلم را به پرتو انوارش وبكار به همه اعضایم به پیروى آثارش به نور خودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان 💠🌸💠🌸💠🌸💠🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 اللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِكُ الْعِصَمَ ... 💠 زار و دامن آلوده، آمدم به مهمانی حاصل همه عمرم، گشته این پشیمانی گرچه من گنهکارم، گشته ای خریدارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله سر به زیر و شرمنده، دل به لطف تو بستم توبه نامه ای باطل، مانده بر روی دستم معصیت شده کارم، از تو هم طلبکارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله مورد پسند تو ، زندگی نکردم من یک سحر به عشق تو ، بندگی نکردم من مانده بر زمین بارم، دلخوشم تو را دارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله با کمال بی شرمی، قلب یارم آزوردم نزد حضرت صاحب، آبروی خود بردم سرچگونه بردارم، کرده معصیت خارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله با محبّت زهرا، تا نجف کشیدم پر ذکر هرشب قدرم، یا علی مدد حيدر بر علی گرفتارم، حبّ مرتضی دارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله زیر لب علی امشب، نام فاطمه دارد یاد مهربان یارش، آه و زمزمه دارد شد زمان دیدارم، من قتیل مسمارم فاطمه کجایی تو ، مردم از جدایی تو با حسین حسین امشب، حاجتم روا باشد چون که افضل الاعمال، طوف کربلا باشد شد حسین خریدارم، میل کربلا دارم اى حسين مظلومم ، اى حسين مظلومم با نگاه اربابم، همچنان زهیرم کن با تنی به خون قلتان، عاقبت به خیرم کن شد حسین مدد کارم، شاه با وفا دارم ای حسین مظلومم ، ای حسین مظلومم روی نی نسیم آمد، گیسویش تکانی خورد بس که دلبری می کرد، صبر خواهرش را برد گفت حسین گرفتارم، در میان بازارم اى حسين مظلومم ، اى حسين مظلومم ؟
✳️السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... ✳️ از بعد ماجرای زمین خوردنت مرا دست قضا غریب دوعالم نوشته است زهرای من ، تو رفتی و از بعد رفتنت تنها خدا برای دلم غم نوشته است سی سال می شود که بدون تو مانده ام رفتی مرا برای دلم، تا گذاشتی شهر مدینه شیره ی جان مرا کشید من را میان این همه غم جا گذاشتی وقتی میان کوچه بن بست میرسم انگار میرسم به دو دست کبود تو امشب بیا به خانه قلبم سری بزن خسته شدم عزیز دلم در نبود تو درد بدی است درد فراق تو و علی من پیر بودم و ز غمت پیرتر شدم کردم وصیت، اینکه من از پا فتاده ام سی سال پیش، کشته ی دیوار و در شدم عمری است لب گزیدم و کابوس کوچه ها لحظه به لحظه بال و پرم را شکسته است تیغی که در سجود، شکسته سر مرا قبلا غلاف او کمرم را شکسته است یا که بیا و پر زدنم را نگاه کن یا که سر مرا به روی زانویت بگیر طوری بیا که باز نیفتی به روی خاک دست مرا رها کن و از پهلویت بگیر از بعد ماجرای زمین خوردنت حسن هرشب ز درد پهلوی من گریه می کند امشب که درد پهلوی من خوب تر شده بر این شکاف ابروی من گریه می کند پنهان نمانده پیش تو، عمری است فاطمه مانند تو سرم، بدنم درد می کند آتش گرفته ام جگرم تیر می کشد بس گفته ام بیا دهنم درد می کند زهرا بیا که روضه بخوانم برای تو زینب نشسته تا کفنم را سوا کند از آن همه کفن پسرم بی کفن شده باید حسین را سپرش بوریا کند دایم برای آن بدن بوریا شده دردی که مانده بر بدنم گریه می کند دیدم به یاد آن تن بی غسل و بی کفن در دست زینبم کفنم گریه می کند یادش بخیر شهر مدینه، خودت به من... گفتی قرارِ بعدیِمان پای نیزه ها یادش بخیر، پیروهنی را که بافتی... جای کفن برای حسینم به کربلا حالا بیا که خسته ام از گریه های خویش چشمی برای گریه نمانده برای من با چاه کوفه بسکه نشستم گریستم نایی نمانده فاطمه بین صدای من رضا باقریان
❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 💠السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ ... 💠 یک شب دگر تو منتظرم باش، فاطمه مَرهم برای زخم سرم باش، فاطمه یک عمر، انتظار ترا میکشم بس است هجرانِ روزگار ترا میکشم بس است از سینهٔ شکستهٔ تو سینه اَم پُر است از بازوان خستهٔ تو سینه اَم پُر است آری شنیدنیست، غم اینچنینی اَم طولانی است قصهٔ خانه نشینی اَم می آیم و نگفتنی اَت را بمن بگو آن قصهٔ شنیدنی اَت را بمن بگو من مانده ام هنوز، از آن رو گرفتنَت وای از زمانِ دست به پهلو گرفتنَت ایکاش حرفی از در و دیوار میزدی یکذّره حرف، از نوک مسمار میزدی غیر از وصیتت، به شبِ رفتنَت بمن چیزی نگفتی عاقبت از محسنت بمن صد ماجرا و اینهمه تُوداری، ای دریغ! رفتی تو با تمام گرفتاری، ای دریغ! یادم نرفته آخرِ خط، گفتی یاعلی بودی بخون و خاک و فقط، گفتی یاعلی حالا علی بسوی تو پرواز میکند عقده ز استخوانِ گلو باز میکند گویا هنوز منتظرِ من نشسته ای من با سرِ شکسته، تو پهلو شکسته ای تازه حسن مصیبتش آغاز میشود کم کم صدای غربتش آغاز میشود دارد حسین، زمزمهٔ کربلا به لب زینب صبور، در همه غمهاست روز و شب میبینم آن زمان که سرم، جنگ میشود دامانِ اهل کوفه پر از سنگ میشود وای از شکستنِ سرِ زینب، ز سنگ بام وای از غم غریبیِ زینب، به شهر شام محمود ژوليده
‍ ❣️✨✨✨✨﷽ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ ... 🔹 ای تسلای دلم ؛ در غم بی مادری‌ام قصدِ رفتن بکنی ؛ پشت سرت می‌بری‌ام مثلِ پیراهن کعبه که عزادار شده بسته‌ام زخمِ تو را با گره‌ی روسری‌ام من بمیرم ؛ نفست همنفسِ درد شده گرمیِ زندگی‌ ما !؛ بدنت سرد شده ای بهارِ منِ دلخسته چرا پاییزی ؟! چهره‌‌ی زخمِ خزان خورده‌ی تو زرد شده لرزه افتاده به جانت ؛ بدنم می‌لرزد آمده زلزله‌ی روضه ؛ تنم می‌لرزد دید ، تا بستر پر خونِ تو را ؛ آه کشید وای ، از خاطره‌هایش ؛ حسنم می‌لرزد روضه‌ی نو ننویسید به دفتر ، کافی‌ست مقتلِ بازِ مرا روضه‌ی مادر کافی‌ست بعدِ سی سال ، دلم بین در و دیوار است تا بمیرم ؛ بخدا میخ همان در کافی‌ست آه ، خورشید ، غروبِ تو طلوع روضه‌ست قامتِ خم شده‌ام مال رکوع روضه‌ست باید آماده‌ی غم‌های جدیدی باشم لحظه‌ی رفتن تو تازه شروع روضه‌ست آه ، بابا چقدَر ماتم تو جانکاه است بعد تو ذکر شب و روز لب من آه است بین تقدیر من انگار ، عزا حک شده است تازه بعد از غم تو داغ حسن در راه است وای ، از همسرِ نامرد و نمکدان شکنش وای ، از خون دلش با جگرش در دهنش وای ، از فتنه‌ی یک پیرزن پست و حسود تیرباران شدنش ؛ خون تنش بر کفنش تازه بعد از حسنم نوبت داغی عظماست نوبت آن همه روضه‌ست که در کرب‌و‌بلاست غمِ مادر ؛ غم بابا ؛ و غم سخت حسن همه جمعند در آن داغ ، که در عاشوراست هُرم این داغ زیاد است ، سرم می‌سوزد «مرغ باغ ملکوتم» که پرم می‌سوزد می‌رود بر سرِ نیزه سر خونین کسی و نظر می‌کند آنجا که حرم می‌سوزد تو دعا کن به عزادار ، خدا رحم کند بین یک لشکر خونخوار ، خدا رحم کند حق بده اینکه من از ترس به خود می‌لرزم من و نامحرم و بازار ؟! ، خدا رحم کند رضا قاسمی
‍ ❣️✨✨✨✨﷽ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ ... 🔹 ای یادگار مادر مظلومه دخترم دخت بلا کشیده من روح پیکرم اینقدر پیش دیده من دیده تر مکن گریه به روی خونی و فرق پدر مکن اینقدر با دو چشم ترت آتشم مزن با ناله پدر پدرت آتشم مزن لطمه به رخ مزن دگر آه و نوا بس است داغ کبودی رخ زهرا مرا بس است تو پیش از این مصیبت بسیار دیده ای تو ماجرای سینه و مسمار دیده ای فرق شکسته دیده ای و گریه می کنی بر نی سر بریده ببینی چه می کنی قدری به خاطر دل بابا صبور باش فکر سر بریده و خاک تنور باش حالا عزیز کوفه حقیرت نمی کنند عباس تا که هست اسیرت نمی کنند عبدالحسین میرزایی
فضاى كوفه غمبار است امشب غم از هرسو پديدار است امشب سحاب غم گرفته روى مه را زمين و آسمان تار است امشب همه ذرّات عالم بى قرارند هراسان چرخ دوّار است امشب همه افلاك در سوز و گدازند شب افشاى اسرار است امشب سرشگ از ديده جبريل جارى بسان درّ شهوار است امشب ملايك در سما سر در گريبان نبى را ديده خونبار است امشب نداى قَدقُتل مى آيد از عرش جهان مبهوت و افگار است امشب چه در سر دارد آيا ابن ملجم كه لرزان عرش دادار است امشب به محراب عبادت شاه مردان قتيل تيغ اشرار است امشب ميان خاك و خون چون مرغ بسمل على سلطان احرار است امشب عدالت را به خاك و خون كشيدند ز خون محراب گلزار است امشب براى بهترين فرزند آدم همه عالم عزادار است امشب ستون خيمه اشراق بشكست رسول حق عزادار است امشب رخ مهتابى فرزند كعبه ز شوق وصل گلنار است امشب بگفتا «فزت ربّ الكعبه» زيرا شب ديدار با يار است امشب به گردون آه فرزندان زهرا جگرسوز و شرربار است امشب ز چشم آسمان گر خون ببارد در اين ماتم سزاوار است امشب ترا «فولادى» ار داغ على نيست چرا غم يار و غمخوار است امشب امیرالمومنین
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 باز دعوت شدم و آمده ام مهماني به اميدي كه مرا پيش خودت بنشاني پاي اين سفره نشستن چه صفايي دارد باز هم شاه و گدا جمع به يك مهماني خسته از راه رسيدم تو خودت تعارف كن شربتي، جرعه ي آبي، دو سه لقمه ناني چقدر تا كه به اين خانه رسم طول كشيد من و يك سال فقط در به دري حيراني بعد مهماني قبلي كه از اينجا رفتم گم شدم، دور شدم از تو به سرگرداني به تو و مهر تو سوگند كه مي دانستم كه تو دنبال مني تا كه برم گرداني مناجات با خدا
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 امير المومنين مولا علي جان -- شدي عازم براي ديدن ياس خزان مي گردد از داغ تو احساس دلم لرزيد و وقتي پيش چشمم سخن آهسته مي گفتي به عباس بيا عباس من دستت ببوسم بيا تا چشم مستت را ببوسم عزيز جان من نور دو عينم پس از من جان تو جان حسينم -- رسيده جان به لب زين زخم کاري به پايان آمده چشم انتظاري روم با فرق تا ابرو شکسته به سوي همسر پهلو شکسته خدا حافظ حسن اي نور ديده عزيز فاطمه اي غم رسيده پس از من مي کشي محنت فراوان پس از من جان تو جان يتيمان -- خدا حافظ حسينه کربلايي که ديگر آمده وقت جدايي سرت بر نيزه ها مي بينم امشب تنت را له ببينم زير مرکب الا اي زينب غم پرور من حلالم کن هميشه ياور من غريبي موج دارد در نگاهت سفر رفتي خدا پشت و پناهت اسيري مي روي در چنگ اغيار به دست بسته بين کوچه بازار امیرالمومنین (ع)
4_5981311626962275063.mp3
1.89M
‍ واحد جفت مدح مولا و کربلا از روز اول من گدای آل زهرایم‌ من ادّعای بندگی دارم به مولایم من بنده ام من عبد آن صاحب لوا هستم من بنده ام من بَردهء شیر خدا هستم درسینه تارم نور جلی دارم من سرفرازم چون عشق علی دارم یا مرتضی حیدر از برکت شیرحلال و لقمهء بابا شد قسمتم باشم گدای حضرت مولا عمری درِ این خانه کشکولی به کف دارم عمری بود که سر به ایوانِ نجف دارم من روزیِ خود را زین خانه میگیرم بی حیدر و زهرا واللهِ می میرم یا مرتضی حیدر صحرا به صحرا بیقرار و مست و مجنونم من پای پیمان غدیر خم دهم خونم لعنت به هر کس که ولایت را شده منکر باشد ولیِ مطلق حق حیدر و لاغیر نفرین و لعنت بر هرکس که غاصب شد رُکنِ ولایت را با حیله صاحب شد یا مرتضی حیدر ای کربلا ای قبله گاهم آرزو دارم تا که دوباره سر رویِ خاک تو بگذارم مجنون شدم با دیدن گنبد طلاهایت با دیدن سرخیِ پرچم های زیبایت دیوانه شد قلبم مجنون صحرا شد پایم که به خاک کربُ بلا وا شد یا اباعبدالله یا حسین ثارالله شبهای جمعه کربلا غوغا وطوفانی است در قتلگاه شاه بی سر بزم مهمانی است مادر بدیدار حریم پسرش آید زهرا بدیدار حسین بی سرش آید گوید به صد ناله شیب الخضیب من بهر تو میمیرد مادر غریب من یا اباعبدالله یا حسین ثارالله
. ، شب قدر سومه من اومدم بازم گدايی ای جگر گوشهٔ فاطمه بگو الان كجايی نجفی يا كربلايی ؟ يا که مشهد الرضايی ؟ مكه ای يا كه مدينه ؟ غصه دار زخم سينه هر جا هستی اقاجونم، برام دعا كن۳ خوب خوبا مهربونم، برام دعا كن۳ _ شب قدر سومه سفارش منم كن اقا لباس پاكی و اخلاص و خودت تنم كن اقا اگه ابروتو بردم دل به غير تو سپردم پشيمونم پشيمونم اشتباه كردم ميدونم عيبامو بيا درست كن، ای گل نرگس۳ يه غلام سيا درست كن، ای گل نرگس۳ _ شب قدر سومه امضا میشه مقدّراتم آقا جون یعنی میشه امضا بشه برگِ ‌براتم حرم و بده نشونم قسمتم کن آقا جونم کنارت تو دلِ جاده اربعین پای پیاده یاد پاهای رقیه(س)٬ میریم پیاده۳ نذر بابای رقیه(س)٬ میریم پیاده۳ ___ شب قدر سومه٬ تازه شده داغ سه ساله داری از غمش آقا جون گریه و ضجّه و ناله آخه عمّه جونْ رقیه(س) نداره تَوون رقیه(س) بسکه رو خارا دویده شده قامتش خمیده تو بيای روضه بخونی ،برا رقيه۳ عمريه كه پريشونی ، برا رقيه۳ تاولِ تازه روی پا٬ دلش رو‌ خون کرد۳ روی نیزه سرِ بابا٬ دلش رو‌ خون کرد۳ شاعر:
4_5980858550862228251.mp3
3.84M
🔶🔸اللهم عجّل لولیک الفرج🔸🔶 واحد حماسی امیرالمومنین علی علیه السلام ➖➖➖➖➖ ای فاتح خیبر داماد پیغمبر بر هرنبردی تو سردار وسرلشکر دلدل سواریّ و میتازی بر میدان از خشم چشم تو میدان شود طوفان با ذوالفقار تو شد هر که رودررو با یک تنِ بی سر افتاده به زانو علی اسدالله حیدری محشره اندر محشری همسر زهرای بتول ساقی حوض کوثری یاعلی مولا یاعلی ➖➖➖➖➖ پیروز پیکاری دل دار و سالاری الله به تو نازد از بس جنم داری هرکس نَمی خورده از ضرب شست تو روح از تنش رفته با برق دست تو از هیبتت دشمن واللهِ می میرد با چرخش تیغت سرگیجه میگیرد حق علی و مَعَ الحق علی امپراطور مطلق علی نقشه ی دشمن و بر مَلا کرده ای در خندق علی یاعلی مولا یاعلی ➖➖➖➖➖ تو نفس قرآنی میزانِ ایمانی بر قلعه ی قلبم مولا تو دِژبانی وقت ظهور گردد با ذکر تو محشر وقتی که فرزندت گوید مدد حیدر باصاحب صمصام احیا شود اسلام وقتی که می آید دنیا شود آرام بر همه ی جهان رهبره برتر و سرتر و سروره میوه ی قلب فاطمه تکرار حیدر صفدره یابن امیرالمومنین ➖➖➖➖➖ ✍️به قلم:
حضرت علی (ع) - شب نوزدهم - لطیفیان از چه مهمان محاسن پیر من بابای من هرکجا که حرف هجران است با من می زنی یا مگو چیزی و یا گیسو پریشان می کنم بعد عمری آمدی و حرف رفتن می زنی * بعد عمری من فقط یکبار بر تو رو زدم کم بگو ،دست از سرم بردار زینب جان برو می روی ، باشد برو در خانه ی من هم نمان خب به جای رفتن مسجد به نخلستان برو * حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر شک ندارم راه مسجد رفتنت را می گرفت چادرش را بر کمر می بست و بین کوچه ها پا برهنه می دوید و دامنت را می گرفت * حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر گیسو یش را بر زمین می ریخت پیش پای تو ناله از دل می کشید و باز مثل پشت در استخوانش را سپر می کرد امشب جای تو * مادرم زهراست من هم دختر این مادرم گر دهی اذنم فدایت دست و پهلو می کنم حرمت گیسوی من مانند موی او بود کوفه را من زیر و رو با نام گیسو می کنم * نذر کردی گوئیا رویت ببینم لاله گون رحم کن کن بر دخترت امشب بیا مسجد نرو هست در یادم هنوز آن صورت سرخ وکبود ای قتیل مادر زینب بیا مسجد نرو * ای غریب کوچه ها ،ای حیدر بی فاطمه مادرم زهرا برای تو همیشه کوه بود در بین کوچه،بین چهل نفر آن روز هم مادرم از پا نمی افتاد اگر قنفذ نبود *علی اکبر لطیفیان*
‍ . علیه السلام بند1⃣ آسمون سیاهه سینه‌ی زمین پُر آهه بیقراره اونکه قرار دلهای بی پناهه از داغ حیدر بی‌تابه کوفه دلتنگ یاره مهتاب کوفه محراب و منبر روضه خون عمامه و سر غرق خون شیر خدا در زمزمه انّا الیه الراجعون انّا الیه الراجعون بند2⃣ لحظه‌ی سفر شد کهکشون دیگه بی قمر شد سهم یتیمای علی از امشب خون جگر شد رو دست مردم ظرفای شیره اما چه فایده که خیلی دیره اشک چشای خسته‌شون داره میباره بی امون اما میخونه مرتضی انّا الیه الراجعون انّا الیه الراجعون بند3⃣ با یه قلب مضطر روضه خونه چشمای حیدر خیره شده باز این دمای آخر به دیوار و در امشب تو بستر احیا گرفته رو لب دم یا زهرا گرفته میخونه از یار جوون از بانوی قامت کمون میگه شده وقت سفر انّا الیه الراجعون إنّا الیه الراجعون شعر‌وسبک:محمدجواد ابوتراب‌زاده .ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
بیتی های شب ضربت خوردن حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام همین که تیغ بَر سر  بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه  تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده حسن با داغِ خود درگیرتر شد  تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید لطفی 🥀🥀🥀🥀
علیه السلام 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴بند اول: شب آه و گریه و شب هق هق بارونه سرِ مرتضی شکسته و دل همه خونه رنگ صورتش شده مثه غروب خورشید و جبرئیل تو آسمون داره، روضشو میخونه امشب توی دل بچه ها شده غوغا😭 افتاده توی بستر غریبونه مولا میره با روی خونی زیارتِ زهرا سی سال هر شب، مرگش، رو خواست از خدا اما امشب، حیدر، شد حاجت روا تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ 🏴بند دوم: حانَ في سَمائِنَا الْغُروبْ، يَسْطُو بِنَا الْآهُ غابَ شَمسُنا مِنَ الْوُجودْ، نَضيعُ لَوْلاهُ بَعدَ ما بَكىٰ حَياتَهُ، يَنْعَىٰ عَلَى الزّهراءْ قَدْ مَضىٰ اِلىٰ زَكيَّتَهْ، وَ الْكَوْنُ يَنعاهُ يَرْوي لَنا الْحُسَينُ، وَ دَمْعَهُ الْحَمْراء مُصيبَةَ الجَبينِ، بِفَجْرِهِ الْغَبْراء وَ سَقْطَةَ الْجَنينِ، وَ لَطمَةَ الزّهراء ماتَ الْقرآن، وَ الدّين، وَ الْجَوْرُ بَدَىٰ ماتَ الْاِسلام، وَ الْعَدلْ، مَخْنوقَ الصَّدَىٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ 🏴بند سوم: لحظه ی وداع شده ولی، انگاری معلومه که دلش پر از تلاطمه، با اینکه آرومه افتاده یادِ وصیت و سفارش زهرا که میگفت حسین من توی کربلا مظلومه میگفت که زخمیِ تیر و نیزه ها میشه میگفت اسیرِ درد و غم و بلا میشه میگفت جلوی چشمام سرش جدا میشه جسمش بی سر، روی، خاک کربلا اِرْباً اِرْبا، عریان، زیرِ دست و پا تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ شعر‌: (بند عربی) سبک: 🔰 : غروب در آسمان ما آشكار شد و آه بر ماحمله‌ور شد خورشيد ما از هستى نا پديد شد و ما بدون او گمراه مى شويم بعد از آنكه زندگيش را با نوحه بر زهرا گريست به سوى زهراى خود شتافت و جهان به سوگواريش پرداخت حسين با اشكهاى سرخش روايت مى كند مصيبت پيشانى در صبحگاه شومش را و همچنين سقط جنين و لطمه بر گونه زهرا را قرآن و دين مردند و ستم آشكار شد اسلام و عدالت مُرد و فرياد خفقان شد بخدا قسم اركان هدايت ويران شدند
خیره به اسمان شده این دیده ی ترم من بی کس همیشه تاریخ حیدرم.. یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست از ابتدا غریب مرا زاد مادرم امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم آغوش باز کرده در این شام آخرم افطار تلخ من به نمک باز میشود خرما چرا گذاشته زینب برابرم ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده راحت شدید از من و فریاد منبرم وقت اذان شدست مهیای رفتنم شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد... یارب گواه باش که پر گشته ساغرم فزت و رب کعبه!سرم غرق خون شده این را برای فاطمه سوغات میبرم من را رها کنید خودم راه میروم حالا که ایستاده دم خانه دخترم زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو.. این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم فریاد میزنند ببینید اسیر را فریاد میزنی که خدا نیست معجرم فریاد میزنند که خیراتشان دهید فریاد میزنی که زنسل پیمبرم فریاد میزنند که زینب حسین کو؟ فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم
میان قبله محراب ناله ها کردم به هرقنوت برای همه دعا کردم برای اینکه به وصل حبیبه ام برسم به قلب سوخته هر شب خداخدا کردم گرفته مسجد کوفه شمیم تو زهرا ببین چه محشری از عاشقی به پا کردم میان گودی محراب تا زمین خوردم عجیب یاد تو و داغ کوچه را کردم تو گیر کردی و نام مرا صدا کردی ببین به صورت خونین تورا صدا کردم عزیز من به تو گفتم که بی تو می میرم ببین به عهد چهل ساله ام وفا کردم دلم زبس نگران نگاه زینب بود دوشانه حسینین خودم رها کردم محارمند کنون دور دخترم اما اشاره جانب گودال کربلا کردم تمام شاخه گلانش به نیزه چیده شود به پیش دیده زینب گلو بریده شود