بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_مدح
#مرضیه_عاطفی
عمری شدم خاکِ درِ تو صادقانه
زانو زدم در محضرِ تو صادقانه
عاشق شدم مثل هشام و تا قیامت
هستم فقط دور و برِ تو صادقانه
قسمت شود ایکاش! چون در حقّ من هست
تنها دعای مادرِ تو صادقانه
هستی رئیس مذهبم! الحمدلله
هستم همیشه یاورِ تو صادقانه
هر روز میگردد به وقتِ صبح صادق
خورشید هم دور سرِ تو صادقانه
جاریست امواج احادیثِ زلالَت
از سطرسطرِ دفترِ تو صادقانه
شد حضرتِ علامه هر کس که نشسته
بر پای درس منبرِ تو صادقانه
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_حضرت_محمد_ص
عرش را با ریسه های نور آذین بسته اند
گوشۂ هر کهکشان یک ماهِ زرّین بسته اند
سردرِ شهر مدینه ذکر آمین بسته اند
دورِ کعبه آیه آیه حمد و یاسین بسته اند
میزبانیِ ملائک کاملا سنجیده است
مکه مهمان دارد و کلّی تدارک دیده است
انبیا با اولیا...داوود و عیسی آمدند
نوح و ابراهیم با اسحاق یکجا آمدند
یوسف و یعقوب و آدم قبلِ حوّا آمدند
حضرت الیاس و اسماعیل و موسی آمدند
با ارادت با ادب، تعظیم کرده با یقین
محض بیعت با رسول الله(ص)؛ ختم المرسلین
آمد آنکه عطرِ او جاریست در بویِ گلاب
محض ویران کردن بتخانه ها شد انتخاب
آتش ِ آتشکده خاموش شد، شد غرق خواب
طاق کسری، کلّ ایوان مداین شد خراب
دور گهواره چه غوغایی شده، محشر شده
گل بریز و کِل بکش چون آمنه مادر شده
رحمةٌ للعالمین است و محمد(ص) آمده
حُسن خلق آورده با خود، حُسنِ بی حد آمده
پیش از پنجاه و هشتاد و نود، صد آمده
«لم یلِد» می خوانَد و تفسیر «یولَد» آمده
لاإلهَ جز خدا... تا گفت ذات حق یکیست
محضرِ توحید او لات و هُبل شد سربه نیست
مثل اقیانوس در لطف و کرم بی انتهاست
دستهایش مستجابُ الدعوه؛ اهلِ ربّناست
سیرتش قران پسند و صورتش چون سوره هاست
دشمنانش را بخوان «أبتر» که این امر خداست
شد أباالکوثر! به کوریِ همان چشمانِ شور
جاهلیت شد به جایِ دختران زنده به گور
قاب عالم را پر از زیباترین تصویر کرد
دست در دستش سپرد و عشق را درگیر کرد
در غدیرِ خم اذان را، قبله را تفسیر کرد
بعثتش را با ولایت خالص و تطهیر کرد
خواند «أکملتُ لکُم» را، گفت با صوتِ جلی:
تا قیامت «لا أمیرالمؤمنین إلّا علی(ع)»
نسل در نسلش همه از نور، از عصیان به دور
یک به یک قرانِ ناطق، اصلِ انجیل و زبور
میشود بی حُبّ آنها راهِ حق صعب العبور
موسم دلدادگی شد، کلّ عالم در سرور
در مدینه جشن دارد فاطمه(س) امشب شبی
هم پیمبر(ص) آمده هم صادقِ آلِ نبی(ع)
در نگاهش جنّتُ الاعلی تماشایی شده
پای درس او شلوغ است و چه غوغایی شده
بسکه لحنش مهربان و گرم و زهرایی(س) شده
حال من خوب و دلم مست چه آقایی شده
«قل هوالله احد» شد دینم و ذکر لبم
شد امام ِ جعفرِ صادق(ع) رئیس ِ مذهبم
هست یابن الباقر(ع) و در علم، بی مثل و بدل
زهد از گفتار او پیدا؛ نمایان در عمل
راستگویی و کرَم خورده به نامش از ازل
پس به عشقش خوانده ام «حیّ علی خیرالعمل»
با نمازِ اول وقتم خریدم مغفرت
از شفاعت بهره مندم میکند در آخرت!
مرضیه عاطفی
شاعر: #مرضیه_عاطفی
#مدح_رسول_اکرم #مدح_امام_صادق
عرش را با ریسه های نور آذین بسته اند
گوشۂ هر کهکشان یک ماهِ زرّین بسته اند
سردرِ شهر مدینه ذکر آمین بسته اند
دورِ کعبه آیه آیه حمد و یاسین بسته اند
میزبانیِ ملائک کاملا سنجیده است
مکه مهمان دارد و کلّی تدارک دیده است
انبیا با اولیا...داوود و عیسی آمدند
نوح و ابراهیم با اسحاق یکجا آمدند
یوسف و یعقوب و آدم قبلِ حوّا آمدند
حضرت الیاس و اسماعیل و موسی آمدند
با ارادت با ادب، تعظیم کرده با یقین
محض بیعت با رسول الله(ص)؛ ختم المرسلین
آمد آنکه عطرِ او جاریست در بویِ گلاب
محض ویران کردن بتخانه ها شد انتخاب
آتش ِ آتشکده خاموش شد، شد غرق خواب
طاق کسری، کلّ ایوان مداین شد خراب
دور گهواره چه غوغایی شده، محشر شده
گل بریز و کِل بکش چون آمنه مادر شده
رحمةٌ للعالمین است و محمد(ص) آمده
حُسن خلق آورده با خود، حُسنِ بی حد آمده
پیش از پنجاه و هشتاد و نود، صد آمده
«لم یلِد» می خوانَد و تفسیر «یولَد» آمده
لاإلهَ جز خدا... تا گفت ذات حق یکیست
محضرِ توحید او لات و هُبل شد سربه نیست
مثل اقیانوس در لطف و کرم بی انتهاست
دستهایش مستجابُ الدعوه؛ اهلِ ربّناست
سیرتش قران پسند و صورتش چون سوره هاست
دشمنانش را بخوان «أبتر» که این امر خداست
شد أباالکوثر! به کوریِ همان چشمانِ شور
جاهلیت شد به جایِ دختران زنده به گور
قاب عالم را پر از زیباترین تصویر کرد
دست در دستش سپرد و عشق را درگیر کرد
در غدیرِ خم اذان را، قبله را تفسیر کرد
بعثتش را با ولایت خالص و تطهیر کرد
خواند «أکملتُ لکُم» را، گفت با صوتِ جلی:
تا قیامت «لا أمیرالمؤمنین إلّا علی(ع)»
نسل در نسلش همه از نور، از عصیان به دور
یک به یک قرانِ ناطق، اصلِ انجیل و زبور
میشود بی حُبّ آنها راهِ حق صعب العبور
موسم دلدادگی شد، کلّ عالم در سرور
در مدینه جشن دارد فاطمه(س) امشب شبی
هم پیمبر(ص) آمده هم صادقِ آلِ نبی(ع)
در نگاهش جنّتُ الاعلی تماشایی شده
پای درس او شلوغ است و چه غوغایی شده
بسکه لحنش مهربان و گرم و زهرایی(س) شده
حال من خوب و دلم مست چه آقایی شده
«قل هوالله احد» شد دم به دم ذکر لبم
شد امام ِ جعفرِ صادق(ع) رئیس ِ مذهبم
هست یابن الباقر(ع) و در علم، بی مثل و بدل
زهد از گفتار او پیدا؛ نمایان در عمل
راستگویی و کرَم خورده به نامش از ازل
پس به عشقش خوانده ام «حیّ علی خیرالعمل»
با نمازِ اول وقتم خریدم مغفرت
از شفاعت بهره مندم میکند در آخرت!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
_______________________________
#استکبار_ستیزی
#مرگ_بر_آمریکا
#روز_سیزده_آبان_ماه
لاله های سرخ را دادیم؛ مَعبر ساختیم
هر وجب از خاکِ ایران را معطّر ساختیم
رهروان حیدریم و با نوای یاعلی(ع)
قلعه های دشمنان را مثلِ خیبر ساختیم
نقشه های شوم ِ استکبار شد نقشِ بر آب
علم و آگاهی خود را تا که باور ساختیم
سال های سال، استقلال را بانی شدیم
سنگ ها را صیقلی دادیم و گوهر ساختیم
#با_ولایت_تا_شهادت رمز پیروزی ماست
پایِ منبرها فدائیانِ رهبر ساختیم
پای درس ِ حوزه ها ایثار را آموختیم
پای دانشگاه، سربازِ دلاور ساختیم
تا براندازیم استبدادِ شمر آلود را
از مداد و دفتر و خودکار، خنجر ساختیم!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
#امام_زمان_عج_مناجات
میدهم آقا تو را آزار، هر هفته دو بار
بیقرارت میکنم بسیار، هر هفته دو بار
بر محاسن میکشی دست و تورّق میکنی
اشک هایت می چکد ناچار هر هفته دو بار
درگذر از من! بزرگی کن بیا اینبار هم
بار از پرونده ام بردار، هر هفته دو بار
عهد بستم با تو اما دم زدم از دیگران
میشوم شرمنده از این کار، هر هفته دو بار
کنج خیمه حال و روزت نامساعد میشود
میشوم از حالِ خود بیزار، هر هفته دو بار
معصیت هایم ظهورت را دوباره لغو کرد
منتفی شد جمعۂ دیدار، هر هفته دو بار
خوشبحال خوب هایی که بخوبی میشوند
از دعاهای تو برخوردار، هر هفته دو بار
زیر ایوان نجف، در روضه های کربلا
کن به جایم چند استغفار، هر هفته دو بار!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
* طبق نقل بعضی روایات، اعمال مردم در روزهای دوشنبه و پنجشنبه بر امام زمان(عج) عرضه می شود
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
شامل حالم شد امشب دعوتِ عبدالعظیم(ع)
یک سلام ِ بی ریا بر ساحتِ عبدالعظیم(ع)
در حریمش مهربانی و کرَم حس میشود
از حسن(ع) نشأت گرفته رأفتِ عبدالعظیم(ع)
پهن کرده سفره اش را در شبستان حرم
سائلان را جمع کرده رحمتِ عبدالعظیم(ع)
پیشوند نام او «شاه» است و از روز ازل
هست نام مستعارم «رعیتِ» عبدالعظیم(ع)
مشکلاتم حل شد و تا به ابد شرمنده ام
از محبت کردنِ بی منّت عبدالعظیم(ع)
بازسازی میشود، آباد خواهد شد بقیع
میشود آخر اجابت حاجتِ عبدالعظیم(ع)
مورد تأیید مولانا امام ِ هادی(ع) است
هر که شد بانی برای هیئتِ عبدالعظیم(ع)
بر ضریحش می نشانم بوسه و دل میبرم-
-از حسین بن علی(ع) از برکت عبدالعظیم(ع)
«بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا»
زائرم کن سیدي یاحضرتِ عبدالعظیم(ع)!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
#امام_زمان_عج_مناجات
رفت بی تو ناامید و بی هدف این هفته هم
روزها دور از تو رفت و شد تلف این هفته هم
طی شد این عمرِ پر از حسرت به ناکامی مدام
رفت همراهش چه بی شوق و شعف این هفته هم
بد دل دریا گرفت و باز هم أمن یجیب-
-خواند مروارید در گوش صدف این هفته هم
جمعه آمد! برنگشتی! یک نفر با طعنه گفت:
سبز شد در زیر پاهاتان علف این هفته هم؟!
خسته ایم از این تمسخرها و این تحقیرها
شد بلا نازل به ما از هر طرف این هفته هم
شد بدهکارت! ولی شرمنده که یارت نشد...
این طلبکارِ حقیرِ ناخلف این هفته هم
خوشبحال آن کسی که ندبه خواند و ایستاد
پای عشقت صادقانه،با شرف؛ این هفته هم
یاد ما هم باش أباصالح شبی رفتی اگر-
-کربلا یا سامرا، یا که نجف این هفته هم!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
#حماسه_ی_نهم_دی_ماه
#بصیرت #شهدا_و_دفاع_مقدس
باز در دستم قلم آماده است
در وجودم حسّ فوق العاده است
شور و شوقی در سرم افتاده است
عشقِ نابی کار دستم داده است
در تشهّد میدهم تا که سلام
میخورَد عطر شهیدان بر مشام
غرق در ذات خدا بودند و بس
نفْس را کشتند کنج هر نفَس
قلبشان شد خالی از مکر و هوس
با چه حالی پر کشیدند از قفس
سخت در خون غوطه ور شد رویِ خاک
پیکرِ گمنام هایِ بی پلاک
جان سپردند و هدف شد آشکار
با جنم ماندند محکم پایِ کار
تا که «سر» دادن به حق شد افتخار-
روزگارِ دشمنان شد شام ِ تار
باز هم در جای جایِ این وطن
با ولایت فتنه ها شد ریشه کن
موسم بیداری و فریاد شد
کارمان تخریبِ استبداد شد
علم و استقلالِ مان آباد شد
خوب شد که از شهیدان یاد شد
ما هم آری هر نفر یک لشکریم
یاسر و عمّارهایِ رهبریم
خطّ مشیِ مان ولایت-محوری ست
راه و رسم مان شجاعت پروری ست
گر چه کارِ دشمنان عصیانگری ست
کور خواندند و دم ِ ما حیدری ست
این عبارت حک شده بر ماهِ دی؛
با بصیرت میشود هر فتنه طی
یاعلی(ع) گفتیم و «زین الدّین» شدیم
مثل «همّت» وامدارِ دین شدیم
با بصیرت مانده؛ واقع بین شدیم
با سرانِ فتنه سرسنگین شدیم
شر شد و خیری ندیدیم از کلید
وای از این کابوس ِ تدبیر و امید
از تبِ پُست و مقام و حرف ِ زور
بعد از آن برجام ِ از عالم به دور
راه حلّ فقر شد صعب العبور
سفرۂ مستضعفین شد جمع و جور
گر چه سربازیم و در آماده-باش
اعتراض ِ ماست دور از اغتشاش
آتش تحریم ها شعله ور است
کشور ایرانمان کوهِ زر است
گر چه دشمن در خیال دیگر است
رونقِ تولیدمان شیرین تر است
معنویّت! عزّت و علم و کتاب
هست گام دوّم ِ این انقلاب
وارثانِ سرفرازی میشویم
سمبلِ آینده سازی میشویم
«بوعلی سینا» و «رازی» میشویم
موشک و ناوِ مجازی میشویم
دین و غیرت شد سلاح سرد و گرم
تا شدیم از افسرانِ جنگ نرم
آرزوی ماست بی پیکر شدن
با شهادت لالۂ پرپر شدن
جوْن و حرّ و عابسی دیگر شدن
عاقبت مثلِ علی اکبر(ع) شدن
با شهادت کاش پیدا می شدیم
کاش ما هم إرباً إربا می شدیم!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_ولادت
#مرضیه_عاطفی
دل ویرانم امشب آباد است
لحظۂ با شکوهِ میلاد است
پنجمین ماه آسمانِ نبی(ص)
نور چشم امام سجاد(ع) است
شده امشب پدربزرگ ارباب
بیشتر قلب فاطمه(س) شاد است
سائلان لحظه لحظه می آیند
بسکه حاجت به این و آن داده است
شعر لالایی اش شبانگاهان
با نسیم است و نغمۂ باد است
معنیِ حکمت و نجوم رسید
حضرت باقرالعلوم رسید
برکت سفرۂ رجب آمد
شهد و شیرینی رطب آمد
نور در نور، سیرتش علویست
حضرتِ مرتضی(ع) نسب آمد
دشمنش لحظۂ مناظره باخت
در دلش کینه و غضب آمد
مثل دلسوزیِ عمو حسنش(ع)
رفت و با خنده روی لب آمد
بسکه پیمانه را لبالب کرد
سائلش روز رفت و شب آمد
سرِ این سفره میشوم حاضر
با عنایاتِ حضرت باقر(ع)
قلم آمادۂ نوشتن شد
وقت وصفش زبانم الکن شد
شد محمد(ع) برای پنج تن و
نورِ چشم چهارده تن شد
باز هم یک حدیثِ عالی گفت
باز هم چشم شیعه روشن شد
لحن گرم تلاوتش یک عمر
دلبری کرد و صاحبِ فن شد
کارِ هر روز من شده مدحش
شافع روز محشر من شد
باید آوایِ بر لبش باشم
دانش آموزِ مکتبش باشم
مکتبش حیدری ست بسم الله
از خیانت بری ست بسم الله
مکتبش بیعتی ست جانانه
فاطمه(س)محوری ست بسم الله
عِلم او با عمل گره خورده
علم ِ نام آوری ست بسم الله
با ولایت پیِ شهادت باش
در صدف گوهری ست بسم الله
مکتبش مردِ مرد می طلبد
حرف ِ پیغمبری ست بسم الله
پیروانِ دو عالم افروزیم
درس روشنگری می آموزیم!
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_ولادت
#مرضیه_عاطفی
آمدی و غصه ها از خانۂ دل جمع شد
وقتِ آسانی رسید و هرچه مشکل جمع شد
از کنارت هر که رد شد حاجتش شد مستجاب
صد بلا از پیش رو و از مقابل جمع شد
سفره های وصله دار و خالی از یک لقمه نان
با دو دست مهربانت رفت و کامل جمع شد
شاعران دیوانۂ عطر گریبانت شدند
آنچنان که دیگر از دور تو عاقل جمع شد
حضرت إبن الرضا(ع)! با هر حدیثِ نافذت
پهن شد حق و بساط کفر و باطل جمع شد
علم تو خورشید بود و کاملا ظلمت شکن
خوش درخشیدی اگر که شمع محفل جمع شد
مرجع تقلیدهامان پیش تو زانو زدند
صد رساله گفتی و حلّ المسائل جمع شد
هر کجا با هر زبانِ حال، سمتِ مرقدت-
عرض شد تا که سلامی؛ بُعد منزل جمع شد
ضامن آهو پدر شد! تا که پیچید این خبر...
سردرِ باب الجوادش خیل سائل جمع شد
بی سر و پا آمدیم و بعدِ یک إذن دخول
برگۂ حاجاتمان با دستِ دعبل جمع شد
صف کشیدیم و شفاعت را تمنّا میکنیم
گفت می آیم سه جا و خاطرِ دل جمع شد!
بسمالله الرحمن الرحیم
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
#دهه_فجر
#مرضیه_عاطفی
▶️
ای بهارانِ بی خزان بهمن
ای سرافرازِ جاودان بهمن
میروم تا نهایتِ ایثار
با تو در اوج آسمان بهمن
عاشق خاک پاکِ ایرانم
از شکوهِ وطن بخوان بهمن
از خیابان انقلاب بگو
از شهیدانِ مهربان، بهمن
از سقوطِ سریع سُلطه بگو
از ورودِ اماممان بهمن
فجر شد نور کامل و مطلق
زهق الباطل است و جاءالحق
انقلاب است و قدرت و باور
رونق است و امید، سرتاسر
استوار و وسیع و کوبنده
گام دوم سریع و پهناور
علم را خوب گسترش دادیم
پای ایمان، به یاریِ رهبر
ناممان در جهان پرآوازه
راهمان حق و روشن و برتر
عصبانی ست روز و شب دشمن
از توان دفاعی کشور
در پزشکی به روز تر شده ایم
پای تحریم ها قدَر شده ایم
میشود ظلم، عاقبت نابود
بالأخص آن یهودِ کفرآلود
میروند از میان نفوذی ها
پایِ این انقلاب، خیلی زود
بر زمین می خورد کنار بقیع
پیکرِ رو به مرگِ آلِ سعود(لع)
«أرنی الطلعة الرشیده» بخوان
هست نزدیک، جمعۂ موعود
منتظر باش و پیش پاهایش
گل نرگس بریز حینِ ورود
دلمان بسته با دلش عهدی
میرسد نغمۂ أناالمهدی(عج)!
#امام_جواد
آمدی و غصه ها از خانۂ دل جمع شد
وقتِ آسانی رسید و هرچه مشکل جمع شد
از کنارت هر که رد شد حاجتش شد مستجاب
صد بلا از پیش رو و از مقابل جمع شد
#مرضیه_عاطفی
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
خبر دهید به عالم شد انتخاب محمد(ص)
نوشته با خطِ بعثت؛ رسولِ ناب محمد(ص)
شدی محافظِ قران، دلیلِ آیۂ «إقرأ»
تویی حدیث مفصّل از این کتاب، محمد(ص)
اصولِ بندگی ات بی حساب بود و خدا هم
سلام بر تو رسانده چه بی حساب محمد(ص)
هوای غار حرا شد چه عاشقانه معطر
تویی گلِ صلوات و تویی گلاب محمد(ص)
قسم به مُهر نبوت که بینِ کتف تو خورده
فقط تو حضرتِ احمد شدی خطاب محمد(ص)
کنار کعبۂ توحیدی ات سرانِ قریش
شدند لال تر از لال و بی جواب محمد(ص)
زمان زمانۂ ظلمت! ندا رسید از عرش
تو نور حقّی و بر این جهان بتاب! محمد(ص)
نماز و روزه و در هرآنچه خیری هست
تویی شریک، تویی اصل این ثواب محمد(ص)
مرورِ واقعۂ لیلة المبیت آمد
شده ست حافظ جان تو بوتراب محمد(ص)
نه آن حرامیِ ترسو؛ فقط علی(ع) خوابید
شبانه جای تو در بینِ رختخواب، محمد(ص)
دلیل بعثت تو شد علی(ع) ولی الله
که در غدیر به دستت شد انتخاب؛ محمد(ص)!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
#حضرت_علی_اکبر
#مدح_حضرت_علی_اکبر
خبر رسیده که آقایمان پدر شده است
پسر رسیده؛ پدر صاحبِ سپر شده است
جوانِ خوش قد و بالای خانۂ لیلا
برای سید و سالارمان ثمر شده است
خصایصش شده تلفیقی از نبی(ص) و علی(ع)
چهارقل به لبِ هر که با خبر شده است
نمیروم به خدا جای دیگری! چونکه
گدا فقط درِ این خانه معتبر شده است
چه دست ها که به قنداقه اش گره خورده
چه چشم ها که به شوقِ وصال، تر شده است
نگاه نافذِ او شد دلیلِ خلقِ عقیق
به سنگ، خیره شد و صاحبِ اثر شده است
برای هر که غلام ِ علیست(ع)؛ خیرِ کثیر
برای دشمنِ حیدر، بلا و شَر شده است
دوباره «أشهدُ أنّ علی(ع) ولی الله»
اذان به شوقِ صدایش چه شعله ور شده است
از آن زمان که به دست پدر معمّم شد
نگاه عمّه به او گرم و گرمتر شده است
شمایلِ ادبش کاملاً أبالفضلی ست(ع)
اگر که شهره به دست-بوسیِ پدر شده است!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
___________________________
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_پایان_سال
#مرضیه_عاطفی
شد عشق تو دارٱلشفا یکسالِ دیگر
نام تو شد مشکل گشا یکسالِ دیگر
حاجتروایم کردی و شرمنده ات شد
این رو سیاهِ بی وفا یکسالِ دیگر
با چشم خود دیدم که رزق از تو گرفتند
در هیئتت خیل گدا یکسالِ دیگر
تا اینکه حُرّت باشم و مشغولِ توبه
هر سال میگویی بیا یکسالِ دیگر
من سعی کردم قدرِ وُسعم با تو باشم
تأیید کن آقا مرا یکسالِ دیگر
ممنونِ لطف ِ مادرت هستم که آورد
در تکیه ها و روضه ها یکسالِ دیگر
قسمت نشد پابوسی ات، طی شد دوباره
در حسرت کرب و بلا یکسال دیگر
فرزندِ تو مهدی(عج) ظهورش را طلب کرد
در روضهٔ «أدرک أخا» یکسالِ دیگر!
بسم الله الرحمن الرحیم
#استقبال_از_ماه_مبارک_رمضان
#مرضیه_عاطفی
باز برگ دعوت از معشوقِ جانانی رسید
عاشقان! هنگام اثبات مسلمانی رسید
رحمت خاصِ خدا شد عام! دوزخ بسته شد
میزبانِ مهربان، با شوقِ ربّانی رسید
در غل و زنجیر افتاده ست شیطان ِ رجیم
با حلولِ ماه، بر حالش پریشانی رسید
تا که زنگار از دلِ عاصی شود برداشته
خیلِ سائل آمد و چشمانِ بارانی رسید
بهره برد از سفرۂ لطف الهی بیشتر
هر که با دستانِ خالی تر به مهمانی رسید
رحل ها آماده و ترتیلِ قران شد شروع
اشتیاقِ «افتتاح» و ادعیه خوانی رسید
میزبان ألله، مهماندار مولانا علیست(ع)
بر یتیمان نیمه شب خیراتِ پنهانی رسید
هر کسی که توبه هایش منتهی شد به علی(ع)
از خدا دل برد؛ تا جنت به آسانی رسید!
#ماه_رمضان #امام_حسن_مجتبی #مدح_امام_حسن_مجتبی
ریسه بندان کن، علیِ مرتضی(ع) بابا شده
نیمۂ ماهِ خدا شیرخدا بابا شده
میرسد امشب رطب از دستهای جبرییل
روزه دارن! حیدرِ آل کسا، بابا شده
حُسنِ مطلق رونمایی شد؛ حسن(ع) لبخند زد
چون أمیرالمؤمنینِ شیعه ها بابا شده
گفت امشب قلعۂ خیبر به تیغِ ذوالفقار
باخبر هستی که شاهِ لافتی بابا شده؟!
سفرۂ افطار با ذکر«حسن(ع)جان» پهن شد
جانِ عالم؛ حضرت مشکل گشا بابا شده
در فضیلت نیست امشب کمتر از شبهای قدر
چون به یُمنِ مجتبی(ع) بابایِ ما بابا شده
هست ذکر «یاعلیُ و یاعظیم ِ» اهل بیت(ع)
سائلان خواندند او را «یاکریم اهل بیت(ع)»
کوثر امشب صاحب دردانۂ أطهر شده
حضرت أم أبیها حضرتِ مادر شده
عرشیان و خاکیان و سائلان و عاصیان
در کنار دست های کوچکش محشر شده
چشم و ابرویش به حیدر رفته و دل می برَد
قلبِ زهرا(س) بیقرارِ دومین حیدر شده
شد نبی(ص) غرق سرور و شادمانی پدر-
باعث آرامش ِ روز و شبِ دختر شده
قوم و خویشیِ پیمبر(ص) باعلی(ع) شد بیشتر
حالِ اصحابِ سقیفه بیشتر مضطر شده
جاهلی هم سنگ آورده برای امتحان
دید اما وقت رفتن صاحبِ گوهر شده
هست آقایم کریم إبن کریم و تا ابد
از تمام دست و دل بازانِ عالم سر شده
دید دستِ خالی ام را داد عیدیِ مرا
از میانِ جمعیت؛ زهرا(س) صدایم زد بیا...
آمدم! نوکر شدم از برکت نام ِ حسن(ع)
دام را انداخت؛ دل افتاد در دام حسن(ع)
ابر و باد و ماه و خورشیدش تماشایی تر است
فرق دارد آسمانِ آبیِ بام حسن(ع)
با جزامی هیچکس دمخور نشد جز مجتبی(ع)
همنشینی با ضعیفان هست پیغام حسن(ع)
مرد شامی را به جای ناسزا لبخند گفت
عاشقم! دیوانه ام کرده ست اسلام حسن(ع)
نام او کام مرا طعم عسل داده ست و کاش...
لحظه ای شیرین شود از نام من کام حسن(ع)
در خیالاتم صدایش را تصور میکنم
نسخۂ آرامشم شد لحن آرام حسن(ع)
میشود صحن و سرایش بازسازی با ظهور
میشوم در آستانش جزء خدام حسن(ع)
شک نکن یکروز میگیرم برات کربلا
از کنار پنجره فولادِ باب المجتبی(ع)!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
حسن(ع) شدی که گدا فکر آب و نان نکند
به غیر رو نزند...غصه را عیان نکند
حسن(ع) شدی که بدانند خیلِ گمراهان
خدا به عشقِ دعایت عذابشان نکند
کلام نافذ تو، تا که هست؛ این دل من-
-هوای محفلِ عشاق و عارفان نکند
محبتَت پر از اعجاز و مرد شامی را
کسی به جز تو مسلمانِ مهربان نکند
مدام از کرمت میرسد برایش خیر
هر آنکه تکیه به احسانِ این و آن نکند
جزامیان و فقیرانِ دست-خالی را
کسی به جز تو سرِ سفره میهمان نکند
غریب و خسته و بی سرپناه خواهد ماند
کسی که خانهٔ امنِ تو را نشان نکند!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
به مناسبت #سالروز_تخریب_بقیع
بغض گلو، صحن و سرایِ گرد و خاکی
شد آب و نانِ این گدای گرد و خاکی
با پای دل وارد شدم محض زیارت
حیران و گریان با دو پایِ گرد و خاکی
خواندم پس از قرآن ، زیارتنامه ام را
در زیر یک ایوان-طلای گرد و خاکی
چندین کبوتر دورِ چندین قبرِ معصوم
زد بال و پر؛ با بال های گرد و خاکی
دردِ دو عالم شد مداوا تا ابد با-
دارویِ این دارالشّفای گرد و خاکی
بالاسرِ شیخ الائمه(ع) می نشینند
کلّ مراجع با عبای گرد و خاکی
بر سینه و بر سر زدم مابینِ روضه
در گوشهی زائرسرایِ گرد و خاکی
در ذهن، بوسیدم بقیعِ بی حرم را
یک عمر با شالِ عزای گرد و خاکی!
@babollharam
شاعر: #مرضیه_عاطفی
🏴🍃 نذر وفات سیّدالکریم
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام 🍃🏴
هر کجا که ذکر خیرت هست و از تو یادی است
می نشینم با ادب! این عادتِ اجدادی است
خسته از کنج قفس پر میکشم تا شهرری
سخت ویران و خرابم؛ حاجتم آبادی است
این حرم جایِ کبوتر دارد عمری یاکریم
چون کرَم داری و کارَت دادنِ آزادی است
حضرتِ عبدالعظیم و سیّدِ اهل کرم
عاشقت هستم! وَ این احساس مادرزادی است
خیره بر صحنت شدم آتش گرفتم! چون بقیع-
بی حرم مانده ست و این غربت چه غیرِعادی است
مرقدت شد کربلای ثانی و جانِ حسین(ع)
سر به راهم کن! ببخش آقا اگر ایرادی است
مُهر تأییدی گرفتی از امام ِ عصر خود
این جوابِ هر سلامی که به دستش دادی است
رفتی و در وصف شأن تو همین کافیست که...
داغدارِ ماتمت مولا امام ِ هادی(ع) است!
#ألسلام_علیک_یا_عبدالعظیم_الحسنی
#أللهم_عجل_لولیک_الفرج
#أللهم_ارزقنا_کربلا
#مرضیه_عاطفی
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
از شبِ دلتنگی و اشک سحرگاهی بپرس
خسته ام! حال مرا از هر که میخواهی بپرس
دوستت دارم! سراغم را بگیر از مادرت
حالِ آشوب مرا از شعلۂ آهی بپرس
کربلا دریایِ غفران است و دورافتاده ام
روزگارم را فقط از تُنگ و از ماهی بپرس
حالِ یک جامانده را جامانده میفهمد فقط
خواستی این را اگر از یارِ دلخواهی بپرس
زائرِ هر ساله ات امسال حبس ِ خانگی ست
لااقل ای کوهِ رحمت؛ حالی از کاهی بپرس
لطف کن از بینِ بدها رد شدی احوالی از-
این گدایِ بی سر و پایِ سرِ راهی بپرس
سخت تنبیهم کن و اصلاً از اینکه سال ها
کرده ام در حقّ تو بسیار کوتاهی بپرس
هر چه از تو میرسد عشق است قطعاً یاحسین(ع)
از فراقِ کربلا امّا هر از گاهی بپرس!
#مرضیه_عاطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_حسین #شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
دست مرا به دست گرفتی همیشه زود
در جانِ من هوایِ تو دارد اگر وجود
جز تو کسی به حال دل من محل نداد
جز تو کسی طریق رفاقت بلد نبود
هرگز به زَرق و برق جهان اعتنا نکرد
آنکس که زیر پرچم تو چشم دل گشود
در کشتی نجات تو صبحِ علی الطلوع
از من سلام و از تو به من میرسد درود
روز جزا مرا بخر و قیمتم بده
طردم نکن به کوری چشم بدِ حسود
نگذار با یزید(لع) و سنان(لع) همنشین شوم
این است حاجتم همۂ عمر در سجود
دورم کن از جهنم و برگ امان بده
با یک نگاهِ ویژه همان لحظۂ ورود
در پیش چشم فاطمه(س) در حشر یاحسین(ع)
دست مرا بگیر و بگو اهل روضه بود
*
در پیش چشم فاطمه(س) بر سینه ات نشست
آن سینه ای که بود پُر از زخم و شد کبود
سرنیزه ها برای سرت ضجه میزنند
خنجر چقدر آمده بر حنجرت فرود!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#غزل
#پیشواز ماه محرم
#امام_حسین ع
#مرضیه_عاطفی
#حالاکهداریمیخریآمادهامکن
#حلقه_ادبی_ریان
حالا که داری میخری آماده ام کن
آقا برای نوکری آماده ام کن
از مادر خود رزق اشکم را بگیر و
با یک دعای مادری آماده ام کن
سنگم! مرا با دست خود از خاک بردار
مانند زیبا گوهری آماده ام کن
نگذار باشم کمتر از حرّ و زهیرت
با نیّت یاریگری آماده ام کن
تا بر تنِ باطل فرود آیم به شدّت
برّنده ام کن، خنجری آماده ام کن
بگذار از عشق تو در خونم بغلطتم
با گوشه-چشم ِ محشری آماده ام کن
لطفا شهیدم کن! به آن نحوی که از من
اصلا نماند پیکری...آماده ام کن
تا که مرا عاشق تر از سابق بسازی
با داغِ ویرانگرتری آماده ام کن
باید بمیرم سوم ماه محرم
نذر سه ساله دختری آماده ام کن
بر روی تل می ایستم حیران، برای-
گریان شدن با خواهری آماده ام کن
بر سینهٔ عطشانِ تو؛ «ألشمرُ جالسْ»...
با روضهٔ شعله وری آماده ام کن!
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#چارپاره
کجایی؟ تو بدون من
نمیرفتی آخه جایی...
ببین رو گردنم ردِّ
طناب افتاده بابایی
کجایی تا ببینی که
نمیتونم پاشم از جام
نشستم کنج ویروونه
میگیرم خار از پاهام
هجوم آوردن و بی تو
توو قلب من تلاطم شد
تموم خاطراتمون
میون شعله ها گم شد
کشیدن از پاهام خلخال
نمونده گردن آویزی
سرم ریخت-آتیش ِ خیمه
نمونده از موهام چیزی
کتک از حرمله(لع) خوردم
بدم میاد ازش بی حد
رباب(س) و گریه می انداخت
به عمه حرف بد میزد
گمونم گوشهٔ ابروم
شکسته...مضطرم کرده
یه شب افتادم از ناقه
با پهلویِ ورم کرده
واسه اینکه من از عمه
جداشم زجر(لع) میومد
همش محکم رو دستم با
غلافِ خنجرش میزد
دلم آتیشه بیتابم
برا داغِ عمیقِ تو
سنان(لع) داره یه انگشتر
شبیه اون عقیقِ تو
یه روز گوشواره م و دید و
دوید و زد سرم فریاد
کشید از گوشم و میگفت
به گوش ِ دخترم میاد
می مُردم تا که می دیدم
به جایِ روی ماهِ تو
نشسته شمر(لع) با خنده
به روی ذوالجناحِ تو!
#مرضیه_عاطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
شد اسیر غل و زنجیر تنِ بیمارش
سوختم یکسره از غربت و حالِ زارش
چقدر خواند دعا تا که پدر برگردد
رفت دلتنگِ پدر! تازه نشد دیدارش
داشت عادت به اذانِ علي اکبر(ع) امّا...
بی برادر شده بود و غم دل شد یارش
تا در آغوش گرفتش کمی آرام شد و
شد رقیه(س) رمقِ هر نفس ِ تبدارش
او علی(ع) بود و همین داغ برایش بس بود
اینکه عمّه(س) سرِ بازار رسیده کارش
یک نفر خنده زنان هستۂ خرما زد و رفت
گفت با خنده که از روی سرت بردارش
لرزه افتاد به پایش! چه چراغان شده بود
دورِ دروازۂ ساعات و در و دیوارش
مانده هر ثانیه در خاطرِ ویرانۂ شام
چشم ِ گریان شدۂ تا به سحر بیدارش!
#مرضیه_عاطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم