eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ زمینه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 🔻 کاری از سید محمد رضا حسینی 1️⃣ بند اول كي از تو چي مي دونه ، اي حبيب خدا به تو دنيا مديونه ، خاتم الانبيا به خدا كه زمين هر لحظه ، بوسه مي زده به پاي تو حسنين و علي و زهرا ، زير سايه ي عباي تو شفاعت همه با شماس يا اباالزهرا يا اباالزهرا كلام تو كلام خداس يا اباالزهرا يا اباالزهرا قال رسول الله نور عيني حسين و مني انا من حسيني 2️⃣ بند دوم آه كي مي دونه آقا ، از دل خونه تو واي كي ديده جز زهرا ، چشم گريونه تو به خدا كه بارون چشمام ، از غم تو خون بشه كمه به خدا كه تو رو دق داده ، غربت علي و فاطمه قسم به اشك چشماي تو يا رسول الله يا رسول الله رسيده جون به لبهاي تو يا رسول الله يا رسول الله گريه براي كربلا ميكردي غصه ي زينب و حسين و خوردي 3️⃣ بند سوم تو رفتي و اين مردم ، دستشون رو شده دور خونه ي حيدر ، چه هياهو شده همه ديدن با آتيش افتاد ، در به روي دست دخترت تو رو اونجا صدا ميزد با ، پهلوي شكسته دخترت دارن ميريزن آتيش ببين رو سر زهرا رو سر زهرا مي سوزه پيش چشم حسن معجر زهرا معجر زهرا خونه ي دختر تورو سوزوندن با دست بسته علي رو كشوندن صلی الله علیه و آله
✅ زمینه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 🔻 کاری از سجاد محمدی 1️⃣ بند اول مهربون مهربونا تويي/سفره دار آسمونها تويي رحمت مردم دنيا تويي/پدر حضرت زهرا تويي پير ميكده ي عشق / صاحب علم حق اي دم تو مسيحا / اي دم تو دم حق عالم سيه پوش از غمت واويلا گريه كنان شد مرتضا با زهرا بيت العزا از ماتمت شد دنيا واويلا رحمت للعالمين 2️⃣ بند دوم زير دِينه تو همه عالمه / زير دِينت حيدر و فاطمه صبح و شب خون بشه چشم ترم / توو عزا و ماتمِ تو كمه زنده از نفس تو ، كعبه شد نبي الله تو مسير نجات و ، قبله شد ولي الله اشكِ چشاي مجتبا واويلا زينب شده صاحب عزا واويلا خون شد دل خون خدا واويلا واويلا رحمت للعالمين 3️⃣ بند سوم من فدايِ لحظه ي اخرت / من فدا زخماي بال و پرت رفتي و با رفتنت رفت حيا / بعد تو خيري نديد دخترت راهِ فاطمه سد شد ، تيره شد همه دنيا جاي پاي يه نامرد ، روي چادر زهرا شد تيره و تار آسمون واويلا شد مادر ما نيمه جون واويلا مونده حسن توو خاك و خون واويلا واويلا واي مادرم واي مادرم صلی الله علیه و آله
✅ زمینه وداع محرم و صفر 🔻 کاری از سجاد محمدی 1️⃣ بند اول وقت خداحافظيه خدانگهدار گريه كنا سينه زنا خدانگهدار سياهيو شال عزا خدانگهدار چايى داغ روضه ها خدانگهدار الهى كه امسال حسين ، سال آخرم نباشه نكنه بميرم آقا ، نوكرت ازت جداشه سال آخرم نباشه ببخش اگر جز گريه چيزى نداشتم ببخش اگر براى تو كم گذاشتم ببخش ... 2️⃣ بند دوم مصيبتت عظيمه و تموم نميشه غم تو هيچ موقع برام تموم نميشه براي تو اشك چشام تموم نميشه دلتنگياي كربلام تموم نميشه سحراي بابِ قبله ، مگه ميره از خاطرم سالي دو سه بارم شده ، حرم تو بايد برم نه نميره از خاطرم ببخش اگر هي بدي ديدي هميشه ببخش اگر نوكرت ادم نميشه ببخش... 3️⃣ بند سوم دلم شكسته از خودم خيري نديدم هر چي كشيدم از همين دنيا كشيدم من عاشقت هستم و از همه بريدم خدا ميخواس خير منو به تو رسيدم كي منو حسيني كرده ، اگه تو دعام نكردي توو شلوغياي دنيا ، تو منو رهام نكردي تو منو رهام نكردي ببخش اگر هميشه سرگرم دنيام ببخش اگر خيلي زياده گناهام ببخش... علیه السلام
شور امام حسن مجتبی علیه السلام دو ماهه که دائما میگم از ارباب بی کفن میگم دو ماهه حسین حسین گفتم امشب رو حسن حسن میگم حسن ضربان دل مست من مجنونه حسن شده ذکر لب هر عاشق دیوونه حسن همون اسمه که خود فاطمه دوس داره حسن شده اسمی که دو عالم داره می خونه حسن می خونم باز دلا شیدا میشه چشا دریا میشه گره ها وا میشه گدا آقا میشه کرم معنا میشه لا کریم الا حسن مدویون حسن حسن هستم دل بر این حسن حسن بستم با حُسنِ حَسَن دلم میره با ذکر حسن حسن مستم حس تب و تاب دل بی تاب و پریشونه حسن حال و روز دل مارو آره می دونه حسن توی عالم همه کاره اس همه می دونن حسن مثه دریا مثه ابره مثه بارونه با یه گوشه چشمش به مرده جون داده دلو سامون داده دل مجنون داده به ما بارون داده هم آب و نون داده لا کریم الا حسن وحید محمدی ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ علیه السلام علیه السلام علیه السلام
غزل ابتدای جلسه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام (وامی از شعر دکتر حسن لطفی) هم گرفتار حسینم هم گرفتار حسن هم هوادار حسینم هم هوادار حسن با شفا بیگانه ام این درد من را خوش تر است چونکه بیمار حسینم چونکه بیمار حسن ای خدا را صد هزاران شکر که لبریز از عشق سرشار حسینم عشق سرشار حسن نیستم میثم ولی لب تر کند جان می دهم در پی دار حسینم در پی دار حسن شیر پاک مادرم تاثیر خود را داشته تعزیه دار حسینم، تعزیه دار حسن هر چه دارم از کرامات حسین است و حسن هم بدهکار حسینم هم بدهکار حسن جور ما را می کشد گاهی حسن گاهی حسین دائما بار حسینم دائما بار حسن هر زمان که غصه دارم می روم سر می نهم روی دیوار حسین و روی دیوار حسن کار ما را حضرت زهرا مشخص کرده است در پی کار حسینم در پی کار حسن بر تنم رخت عزای بچه های فاطمه است هم عزادار حسینم هم عزادار حسن اسمشان وقتی می آید پلکمان تر می شود هم گهربار حسینم هم گهربار حسن این یکی شد بی حرم آن دیگری شد بی کفن روز و شب زار حسینم، روز و شب زار حسن .... آتش و مسمار و سیلی و در و دیوار بود روضه ی ناگفته ی قلب شرر بار حسن وحید محمدی ۲۸ شهریور ۱۴٠۱ علیه السلام علیه السلام علیه السلام
✅ امام رضا علیه السلام 🔻محمد سهرابی انگور می دهند که قربانی ات کنند لازم نکرده دعوت مهمانی ات کنند صدها رواق در جگرت زهر باز کرد می خواستند آینه بندانی ات کنند هر شب تو بر غریبی خود گریه می کنی مردم اگر چه سجدهی سلطانی ات کنند تو نو به نو برای خودت گریه می کنی در صحن کهنه گرچه چراغانی ات کنند وقتی خدا غریبی ما را نگاه کرد فرمود تا حسین خراسانی ات کنند زن های طوس مثل زنان بنی اسد جمعند تا عزای پریشانی ات کنند معصومه را به همرهی خود کشانده ای تا قبله گاه زینب ایرانی ات کنند السلام
✅ امام رضا علیه السلام 🔻محمد جواد غفورزاده (شفق) یا آنکه بخوانید به بالین پسرم را یا بر سر زانو بگذارید سرم را شب تا به سحرچشم به راهم که نسیمی از من ببرد سوی مدینه خبرم را کی باور من بود که از آن حرم پاک یک روز جدا گردم و بندم نظرم را مجبور به تودیع حرم بودم و ناچار در سایه اندوه نشاندم پسرم را هنگام خدا حافظی از شهر،عزیزان شستند به خوناب جگر رهگذرم را گفتم همه در بدرقه ام اشک ببارند شاید که نبینند از آن پس اثرم را دامانم از این منظره پر اشک شد اما گفتم که نبیند پسرم چشم ترم را باکس نتوان گفت ولیعهدی مأمون خون کرده دلم را و شکسته کمرم را من سر به ولیعهدی دونان نسپارم بگذارم اگر بر سر این کار سرم را تهمت زچه بندید به انگور، که خون کرد هم صحبتی دشمن دیرین جگرم را آفاق همه زیر پر رأفت من بود افسوس بدین جرم شکستند پرم را آن قوم که در سایه ام آرام گرفتند دادند به تاراج خزان برگ وبرم را بشتاب بدیدار من ای گل که به بویت تسکین دهم آلام دل در به درم را روزم سپری شد به غم،اما گذراندم با یاد تو ای خوب،شبم را سحرم را السلام
4_5828910472014856607.mp3
246.1K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 تابوتت تا که گلگون شد جسم تو غرقه در خون شد چشمان خواهرت در راه مانند چشم مجنون شد(۲) ای.... شاهد غصه و غم مادر ای.... وارث گریه‌ی شب حیدر(۲) آقای غریب حسن حسن حسن(۲) ◾️بنددوم در کوچه همره مادر بودی ای لاله پرپر دیدی رخسار گلگون را دستان کوچکت برسر(۲) بگو.... چه آمده بر سر مادر بگو.... چه شد گل و غنچه‌ی پرپر(۲) آقای غریب حسن حسن حسن(۲) ◾️بندسوم زهر کین زد شرر برجان چشمان خواهرم گریان پاره پاره دلم تا شد گویی صد پاره قرآن شد من.... ناله و آه میکشم هرشب من.... ببین میان آتشم زینب(۲) آقای غریب حسن حسن حسن(۲) مرتضی محمودپور امام حسن (ع) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻
صبح ازل طلوعش  باطلعت حسن بود و الشمس و ضحها در صورت حسن بود یک ذره خاک او ماند مارا درست کردند گویا که خلفت ما از خلقت حسن بود بابا همیشه میگفت دیدی خدا کریم است؟! نانی که خوردی امشب از برکت حسن بود هرجا حسین قدم زد دنبال مجتبی بود شخصا حسین محو شخصیت حسن بود با دوستان مروت با دشمنان مروت این خُلق در یکی بود  او حضرت حسن بود یک گوشه چشم کرد و شش گوشه را بنا کرد کرببلا محیطش تا تربت حسن بود صد سال اشک ادم یک گریه ی شبش بود صدسال صبر ایوب یک ساعت حسن بود در خانه جعده بود و در کوچه هم مغیره پس‌ کی خدا دراین شهر هم صحبت حسن بود؟ در کوچه پیش رویش کشتند مادرش را فریاد ازین زمانه این قسمت حسن بود 🍇
⚜⚜⚫️واحدیازمزمه شهادت امام رضا⚫️⚜⚜ 💔احساسی بسیارسوزناک💔 بند1⃣ عباکشیدی روسرت گفتی که دیگه عمر من تمومه خورشید زندگیم به روی بومه فرشته ی مرگ دیگه روبرومه واویلا واویلا در اثر زهر جفا آتش گرفته جیگرم داره میسوزه همه ی اعضا و کل پیکرم بیا عزیز جونم جواد مهربونم نایی برام نمونده به سوی حق روونم بند2⃣ نبودی پیشم پسرم خودمو تاحجره به زوررسوندم روی زمین تنم رو میکشوندم هی زیرلب اسم تورومیخوندم واویلا واویلا میبینی تنها و غریب تو دل غربت اسیرم سرم روبه زانوت بگیرتاروی پاهات بمیرم یه دنیادرد وماتم میون سینه دارم یک جیگرپرازخون از زهرکینه دارم بند3⃣ چی سرت اومده بابا کی توروکرده مثل لاله پرپر چرا نداری تو امامه بر سر روخاکا افتادی تو مثل مادر واویلا واویلا اینقده دست وپانزن میون حجره روی خاک که گشته قلب زار من برای غمای تو چاک میریزه قطره قطره خون از کنار لبهات خودم فدایی میشم بابا برای غمهات 📝شعر:کربلایی سیدعلیرضامحمدی
بند1⃣ یه گدا با چشای خیس که گرفته با غمت خو دل خستش پره درده زده به محضر تو رو میگه با بغضی گلوگیر مددی ضامن آهو بریده از همه دنیا در خونت زده زانو میگه آقا الهی قربون زائرات شم آرزومه که یه بار خادم بارگات شم کبوتر جلد روی گنبد طلات شم السلام ای سلطان طوس بطلب منم بیام به پابوس خیلی وقته دل تنگتنم میخورم از ‌غم دوریت افسوس بند2⃣ منمو عشق زیارت تو و دستای کریمت نوکرت رو هر چه زودتر بطلب باز به حریمت یادمه خوب آخرین بار کنار پنجره فولاد گریه میکردم و گفتم نبری من رو تو از یاد یادش بخیر تا که گنبد طلاتو دیدم بی اختیار آقا سمت حرمت دویدم ضریحتو عاشقونه تو بغل کشیدم حرم تو والله که برای من کعبه و کربلاس ضریح زیباتون آقا قبله گه همه ی عاشقاس بند3⃣ دور تو خیلی شلوغه آقا کی گفته غریبی؟ غریب اونه که نداره توی خونش هم حبیبی😭 غریب اونه که مزارش نداره شمع و چراغی نداره حتی یه زائر نداره صحن و رواقی دوباره باز مرغ دلها پر کشید مدینه یاحسنه ذکر لبها و دلا غمینه روحی فداک یاحسن شهید زهر کینه میرسه روزی که آقا بسازیم برات ضریح و حرم سر در صحنت هک کنیم السلام علی شاه کرم❤️ ✍کربلایی سیدعلیرضامحمدی
‍ . وای وای ، من کشته زهـر جفایم وای وای ، می‌سوزد از سر تا بپایم جز غم نمی‌باشد حبیبم باشد اجل یار و طبیبم در خانه خود هم غریبم واویلتا آه و واویلا ** وای وای ، زینب بیـا دردم دوا شد وای وای ، ببین که حاجتم روا شد زهر جفای همسر من سوزانده از پا تا سر من شد لحظه‌های آخر من واویلتا آه و واویلا ** وای وای ، کاری دگر به کس ندارم وای وای ، در سینـه‌ام نفس ندارم زخم زبانها من شنفتم شب تا سحر از غم نخفتم از کوچه‌ها با کس نگفتم واویلتا آه و واویلا ** وای وای ، با دیده از خون تر خود وای وای ، بودم عصای مـادر خود دیدم که مادر دل غمین شد دیدم که او زار و حزین شد دیدم که او نقش زمین شد واویلتا آه و واویلا شاعر : سید محسن حسینی 👇
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بعد از من ای زهرای من بیمار گردی از دشمنان من دگر بیزار گردی اینکه به فکر کوچه های تنگ هستم در بین کوچه دخترم بی یار گردی فکری به حال چهره ی نورانیت کن از ضربه پی در پی اش غمبار گردی آن که جهان دور سرت می گردد ای جان بهر جهان چون نقطفه ی پر کار کردی ای ساقه و ای ریشه ی اصل رسالت از میوه های داغ و غم پر بار گردی ای کاش می مردم نمی گفتی پس از من در پیش چشم امتم هم خار گردی روی در بیتت تو مسمار ندیدی؟ ای داد من زخمی زآن مسمار گردی ای جان من بعد من مشغول دفع ظلم و بلا از حیدر کرار گردی گر که بخواهی پا شوی از جایت ای جان با دست خود منت کش دیوار گردی همچون تمام مردم مظلوم عالم مظلوم ظلم درهم و دینار گردی پیامبر اکرم (ص) روضه
ذات نیکو (حجـــاب) اهل سـیرت ، با حجـــاب نـــاب می‌آید برون اهل صــورت ، عـــــاری از آداب می‌آید برون تــا نمــایـد دلبـــری ، بــر دیــده‌هـای بلهــوس گــاه حتـی بـا لبــــاس خــــو‌اب می‌آید برون فصـل گــرمــا چکمــه پوشد تا کند جلب نظر در زمسـتان ، پـــای بی‌جـــوراب می‌آید برون چون نـدارد مشـتری و هست بــازارش کساد خود بــدون بــانــگِ دق البــــاب می‌آید برون تـا کنـد جـــادو ، جـــوانــان عـــزَب را با نگاه بـا طلسم و رَمْـــل و اُسطــرلاب می‌آید برون حسن صـورت را یقیناً حاجت مشّاطه نیست زشـت‌رو ، با وسمــه و سرخــاب می‌آید برون چون ندارد جــلوه ، سیمـای کـریـهِْ بدسرشت بـا قـــر و اطـــوار و بـا میکـــاب می‌آید برون غنچـه تا پیچیده باشد در امـان است از گزند چیــده گردد ؛ تا ز پیـچ و تـــاب می‌آید برون مــوج ویــرانگــر به روی آب جــولان می‌دهد قعــر دریــا ، گـــوهـــر نـــایـــاب می‌آید برون آسمــان عشــق را نـــازم کــه در شــام ســیاه اختــری تـابنـــده چون مهتـــاب می‌آید برون از بـرون گشتن سخـن، آمد اگر در این مقــال هر کسی امــروزه از یک بـــاب ، می‌آید برون گفتــم این را تـا بــدانــی هر که دارد کاسـتی بـا هــرآنچــه می‌کنـد ایجـــاب ، می‌آید برون ذات نیکــو عـاقبـت ، انسان بـه بـــار آرد ولی از دل بــی مــــادران ، نـــابـــاب می‌‌آید برون گر معلــم را نبــاشد خــوی صــدق و راسـتی از کــــلاس درس او ، کــــــذّاب می‌‌آید برون شاعری که هست محفوظـات او کــم، لاجرم  بـا کتــاب و دفتـــر‌ و لب تـــاب می‌آید برون عشق میهـن گر بـوَد در سر به "اقبــال" سخن شاعــری ، از خطّــه‌ی "پنجــاب" می‌آید برون بخـت اگر باشد قـرین در روزگار از لطف حق آنکه گشـته غـــرق در ســیلاب ، می‌آید برون عمـــر اگر بــاقـی بوَد حتی میان بحـــر شوم مــاهــی درمــانـده ، از قـــــلاب می‌آید برون حرف (پـا) با (بـا) اگر شد جاگـزین در قافیه در تـلفـــظ : آپ ، همچـــون آب می‌آید برون (ساقیا) آنکس که نوشد باده‌ای از جام عشق کـــوه غـــم باشد اگـر ، شــاداب می‌آید برون. ✍سید محمدرضاشمس(ساقی)
دگر این کاروان یاسی ندارد که با خود شور و احساسی ندارد بیا ام البنین برگشته زینب ولی افسوس عباسی ندارد
. 1️⃣ بند اول گر چه امام صبر و روح صلاتم ای زهر کین دادی از غربت نجاتم یک کوه ماتم دارم به سینه خدا نگهدارت ای شهر مدینه 2️⃣ بند دوم طشت پر از خون بر داغ من بگرید در غربت من حتی دشمن بگرید عمری بسوزم زآه شرر بار کی میرود از یاد من درو دیوار بند سوم3️⃣ چون شمع سوزان میسوزد سینه ی من مادر کجایی...گیری سرم به دامن ارث از تو دارم باشد گواهم که خانه ی من گردیده قتلگاهم عليه السلام