eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
39 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از منبع سبک
در بین خاک و خون بشنو فریادم عمو بیا که از نفس افتادم در زیر خنجر دارم این سخن ان تنکرونی فانا بن الحسن شربت "احلی من عسل" چشیدم در زیر دست و پا من قد کشیدم صحرا خون گرید بر پیکر من ان تنکرونی فانا بن الحسن دست و پا میزنم با کام عطشان همچون بابا تنم شد تیر باران لرزه فکندم برجان دشمن ان تنکرونی فانا بن الحسن
بسم الله الرحمن الرحيم به سوی یار از ندارها سلام می رسد خوشیم این سلام ها به آن امام می رسد شدیم بی نصیب از نظاره ی رخش ولی نگاه لطف او به ما علی الدوام می رسد عطای یار و منعِ بخشش اش یکی است باطنا صلاح ماست هر دوتاش... هر کدام می رسد بریده می شود نخ توسل اهالی اش به پای سفره ای که لقمه ی حرام می رسد از این طرف گناه ما فقط به سوی او رسید از آن طرف همیشه لطف و احترام می رسد همین که بر دعا دو دست خود بلند می کند به قلب ما همان دقیقه التیام می رسد دل شکسته از غریبی عقیله صبر کن می آید آن امام و وقت انتقام می رسد فدای دختر علی که با قد خمیده اش محله ی یهودیان شهر شام می رسد چقدر کارِ این بزرگ زاده سخت می شود در آن زمان که کاروان به ازدحام می رسد گرسنه اند کودکان و رو به کس نمی زنند اگرچه بوی نان تازه بر مشام می رسد
بسم‌الله الرحمن الرحیم تقدیم به ؛ دوری از چهرۀ مهتاب فقط کابوس است خوش به حال دل هرکس که به تو مانوس است باید این خوابِ پر از واهمه تعبیر شود کاش مهدی تو بیایی ! نکند دیر شود دست ابلیس کشیده ست جهان را سر جنگ زده با حقد سر پیر و جوان را سر جنگ زخم بر صورت اسلام فراگیر نشست جای تکبیر روی ماذنه تکفیر نشست وحدت از دست رود سقف و ستون می ریزد در عراق و یمن و سوریه خون می ریزد دست با پنجه ی ابلیس یقینا هرگز با همه صلح ولی تفرقه افکن هرگز با جهان گاه اگر گفت و شنودی داریم گله ها از عربستان یهودی داریم کاش کنده شود از روی زمین ریشه ی شان یعنی از بین رود نحوه ی اندیشه ی شان راه احرام اگر بسته شود باز چه باک قلب مومن حرم او بُوَد این بوده ملاک با نبی و علی و آل علی لج کردند فتنه ها بود که حین سفر حج کردند به جزایی علنی ، سخت و خشن محکومند شیعیان مثل علی گر چه قوی مظلومند من دم از حیدر کرّار زدم با نیّت لعن الله بر اندیشه ی وهابیّت شیعه و دست کشیدن ز ولایت هیهات سر سپردن به سر خنجر ذلّت هیهات گوئیا آمده یک بار دگر عام الفیل فتنه ها زیر سر کیست به جز اسرائیل ؟ دشمن کودک در خواب پر آرامش شد نمی از خصلت حیوانی او داعش شد هر چه کردند نشد مانع افلاکی ها پر شد این خاک از آوازه ی زکزاکی ها شیعه راسخ ، سخنی محکم و قاطع دارد هر کجا خانه ی زهراست مدافع دارد نه فقط ساحت این مقبره ها محترم است هر کجا عشق حسین است خودش یک حرم است باید این جمله به پیشانیمان نصب شود ما نمردیم ، بخواهند ، حرم غصب شود من از این قوم بلاخیز برائت دارم من از اندیشه ی این طایفه نفرت دارم کل ایران همگی مرد دفاعیم دفاع پیرو حضرت عباس حسینیم ، شجاع مومن و اشک ببین ، به ، چه سلاحی دارد بِنِگر حضرت زینب چه سپاهی دارد ! پایشان کرب و بلا سمت حرم باز شود لحظه ی ساخت صحن حسن آغاز شود کاش این شب بشود صبح به نورت مهدی! شده دشمن سبب خیر ظهورت مهدی ! بهتر از نغمه ی نعلین تو آهنگی نیست کاش روزی بنویسیم دگر جنگی نیست
بسم الله الرحمن الرحيم حجت الاسلام نويد وصل پدر را به كاروان می داد به ماه، ماه سر نيزه را نشان می داد رقيه توليت آستان رأس شريف به ماه، اذن زيارت در آسمان می داد هزار حوريه از چادرش زمين ميريخت اگر كه چادر خود را کمی تكان می داد رقيه دختر آقای مهربانی كه سرش به حامل سر نيزه سايبان می داد – - گرسنه بود، ولی از كرامتش اين بس به دست دشمن خود رزق آب و نان می داد پدر عقيق یمن را به ساربان بخشيد و او النگوی خود را به ساربان می داد شبانه از لب بابا كمی شكايت كرد چرا كه بوسه به لب های خيزران ميداد توان پاشدنش را گرفت سيلی زجر وگرنه پيش پدر، ايستاده جان می داد درست لحظه ی وصل رقيه و بابا برادرش به روی نيزه ها اذان می داد
بسم‌الله الرحمن الرحیم ، ، بنده با محبوب خود وقتی که صحبت می کند عرش او را غرق در مهر و محبت می کند آدمی وقت نمازش دست در دستان رب رو به قبله با خدای کعبه بیعت می کند با نماز پنجگانه با دعای پنج تن پنج نوبت خالق خود را زیارت می کند ظاهراً روی زمین اما بشر با این نماز باطناً در عالم معنا سیاحت می کند بال معراج نماز ما نوافل هست و بس زندگی را نافله پر خیر و برکت می کند ای بنازم بر نماز آن که در این روزگار روبروی معصیت ها استقامت می کند استعینوا باالصلاة و استعینوا باالحسین این دو اکسیر آدمی را شیخ بهجت می کند روز جمعه روز احسان خدا بر بنده است در نماز جمعه حق بر ما محبت می کند در نماز جمعه "خطبه" نور و علم و روشنی است این دو رکعت خطبه ما را با بصیرت می کند پیر ما فرموده است دین و سیاست با همند پس نماز جمعه ما را با کیاست می کند این نماز جمعه یادم داده صهیون غاصب است بر بشر آل سعودیه خیانت می کند ظلم اسراییل با افکار امریکایی اش وادی اسلام را این جور قسمت می کند در بلاد مسلمین آشوب راه انداخته غرب از بیداری اسلام وحشت می کند شیعه را در سوریه، کشمیر یا اینکه یمن کشته آن دستی که مارا مست شهوت می کند بر مسلمان بودنم شک دارم آخر "مسلمی" ظلم دیده دارد از من استعانت می کند ای مسلمان علت این فتنه می دانی که چیست؟ خواب ماندی، دشمن بیدار جرات می کند فتنه ی آخر زمان سخت است تنها این زمان عروة الوثقاست ما را با سعادت می کند پشت استبداد را حب ولی خم می کند شک نکن سید علی دارد قیامت می کند شیعیان یک روز آخر مهدی ما می رسد مسلمین را با فروغ خود هدایت می کند
نوحه امام حسین علیه السلام ثارالله،یا اباعبدالله یا عزیزَ الزّهرا،شهید عاشورا حجّت خدا ای غریبِ دشت کربلا عنایتی کن به سوی ما تا که بشیم از غمِت فدا شاهِ عالمین زینت دوش نبی حسین... با عشقت،دل من آرومه غم جانسوزت از،اَشکام معلومه عشق و دلبرم منم و چشمای ترم منم و قلب مضطرم به حریمِت کبوترم شاهِ عالمین زینت دوش نبی حسین... در گودال،شعله ها بر پا شد غرقِ در خاک و خون،سرِ تو جدا شد وامصیبتا از هجوم تیر و نیزه ها روشنیِ چشمِ مصطفیٰ سرش جدا گشته از قفا شاهِ عالمین زینت دوش نبی حسین... ۹۸ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
نوحه امام حسین علیه السلام نوکریِ تو اعتبارم ولای تو دار و ندارم آرزویی در دل زارم غیرِ وصال تو ندارم آه پریشانم،با تو می مانم،ای حسین جانم ای مظلومِ دشتِ غربت ای ناجیِ کلّ دنیا ای خورشید سرخِ گودال ثارالله عزیز زهرا ثارالله عزیز زهرا... خوشا به حال هر کسی که چو رود سوی تو روان شد خوشا به حالِ هر کسی که خاکِ حریم عشقتان شد آه منم گمراه،با تو ام همراه،یا ذبیح الله هر چه معصیت نمودم دستم را رها نکردی راهن را زِ راه عشقت یک لحظه جدا نکردی ثارالله عزیز زهرا... سوز دل از مصائب تو چه بی حد و چه بی کران است که دور تو در دل گودال دشنه و شمشیر و سِنان است آه ازین ماتم،آه زِ درد و غم،آه زِ قدّ خم جسمت بین خاک و خون و خون جاری شَوَد زِ دیده ناله میزند بُنَیّ زهرا با قدِ خمیده ثارالله عزیز زهرا... ۹۸ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
نوحه امام حسین علیه السلام ای آبروی دو عالم،معظّمی و مکرّم از مِیِ جامِ ولایت،رفعِ عطش کرده زمزم حسین حسین یابن زهرا... مادح تو ذات اَقدس،طاهر و پاک و مقدّس همین که خاک درِ تو،شوم حسین جان مرا بس حسین حسین یابن زهرا... بی سر و پا هستم آقا،وَ دل به تو بستم آقا چو شیشه با سنگِ غفلت،ببین که بشکستم آقا حسین حسین یابن زهرا... کرببلایت بهشتم،عشق شما سرنوشتم سر درِ بیت دل و جان،ذکرِ حسین جان نوشتم حسین حسین یابن زهرا... بی مِثلی و بی قرینی،قبلهٔ اهل یقینی نور دل و نورِ دیده،به خاتمُ المرسلینی حسین حسین یابن زهرا... شهید دشت بلایی،مِهرِ سپهرِ ولایی لالهٔ از کینه پرپر،به دشت کرببلایی حسین حسین یابن زهرا... راهِ تو راه سعادت،بردنِ نامت عبادت آرزوی نوکرانِ،حریمِ عشقَت شهادت حسین حسین یابن زهرا... ای به علی نورِ دیده،سَروَری و سر بریده غریب مثل تو مولا،کسی به عالَم ندیده حسین حسین یابن زهرا... ۹۸ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
به سبک ، اما فیکم مسلم ینفر نیست بهش آب بده ، اما فیکم مسلم ینفر آب به ارباب بده مردی پیدا نمیشه جواب طفل سه ساله سیلی نیست قلب زینبو نکن انقده نزن توروخدا بایست نزن که نایی دیگه نمونده تو دستو پاش بسکه زدی نانجیب نمونده سو تو چشاش صورتش اندازه ى دست توه پس نزن به یادگارحسین جلو چشام دس نزن غریب زهرا حسین 2 روی نی میبینه چی آوردین سر طفلای حرم نزنید زنهارو میبینه رو نیزه ها برادرم چشاشو بسته حسین شرمنده از بچه هاست پر از غروره نگاش اگرچه رو نیزه هاست غیرته چشم حسین نذاشت که چش وا کنه نذاشت که زخم دلش رو نیزه سر وا کنه غریب زهرا حسین 3 شامیای ملعون که همه برا تماشا اومدین نون و خرماتونو جلو چشمای حسین بما ندین میترسم از نیزه ها بیافته با سر حسین غرورشو نشکنید غریب مادر حسین روسریایی که رفت به غارت از دخترا الان دیدم یا حسین روى سره شامیا غریب زهرا حسین سبک ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
آواره ام آواره ام بابا دنیا خرابه رو سرم بابا سیلی زدن جوری که چند روزه دائم میسوزه صورتم بابا گوشواره های من رو تا دیدن با خنده دور من میچرخیدن گفتم بابا حالا میاد اما به گریه های من میخندیدن پیراهنم سوخته نمیبینی بابا چرا پیشم نمیشینی رو خاکا باعمه نشستم من قدم خمیده بابا میبینی از رو طبق پایین بیا بابا سخته من این پایین تو اون بالا رو دامنم میذارم این سر رو خاکی نشه ریش شما بابا تغییر کرده صورتت بابا دیدم یکی با سنگ زدت بابا دیدم شفا الذابلاتت رو رو نى بده جای سرت بابا بابا منو برده صدا کردن دندون من رو جابجا کردن گفتن یتیمی و میخندیدن خیلی جسارت ها بما کردن چونه زدن نرخ اسیرا رو سنگ میزدن رو نیزه سقا رو بر ما تصدق میکنن اینجا خیلی اذیت میکنن ما رو با ما بدن این شامیا بابا کی میبری طفلا رو از اینجا سنگت زدن شور میزنه قلبم نیافتی از رو نیزه ها بابا دیدن که چند روزه نخوردیم آب روی زمین میریزن آبا رو اما تو کل این مصیبتها دیدم رو نیزه اشک بابارو از نون و خرماهم بگم یانه با بغض میندازن جلو پامون هر لحظه قد عمه خمتر بود آخه نبود تو کوچه ها جامون یکی منو خیلی اذیت کرد موتو کشید بر تو شماتت کرد با چوب اشاره به لبت میکرد سه ساله ی تو رو ناراحت کرد عمه بجام خیلی کتک میخورد نازم میکرد زخم منو میشمرد دلم شکست تو خیل نامحرم عمه یه شب بدجوری سیلی خورد فرق منو زهرا اینه بابا زهرا قباله داشت اما من یه گوشواره تا سر میذارم روی خاکا میسوزه گوشم میخوام بخوابم زخم گوش من نمیذاره اجرا ✼═══┅🔶🍁🔶┅═
مردی پیدا نمیشه جواب طفل سه ساله سیلی نیست قلب زینبو نکن انقده نزن توروخدا بایست نزن که نایی دیگه نمونده تو دستو پاش بسکه زدی نانجیب نمونده سو تو چشاش صورتش اندازه ى دست توه پس نزن به یادگارحسین جلو چشام دس نزن غریب زهرا حسین 2 روی نی میبینه چی آوردین سر طفلای حرم نزنید زنهارو میبینه رو نیزه ها برادرم چشاشو بسته حسین شرمنده از بچه هاست پر از غروره نگاش اگرچه رو نیزه هاست غیرته چشم حسین نذاشت که چش وا کنه نذاشت که زخم دلش رو نیزه سر وا کنه غریب زهرا حسین 3 شامیای ملعون که همه برا تماشا اومدین نون و خرماتونو جلو چشمای حسین بما ندین میترسم از نیزه ها بیافته با سر حسین غرورشو نشکنید غریب مادر حسین روسریایی که رفت به غارت از دخترا الان دیدم یا حسین روى سره شامیا غریب زهرا حسین سبک ✼═══┅🔶🍁
حرم سوخت دلم سوخت چادره روی سرم سوخت چشام سوخت پاهام سوخت توی خیمه معجرم سوخت آروم آروم آروم باقد خمیده دنبال تو میدوم نفس بریده پدری رو نیزه دختری تو صحرا جز سکینه بابا جون بگو کی دیده آروم آروم آروم میگیره نفسهام چی بگم نمونده سو بابا تو چشمام هرچی بابا میگم نمیدی جوابم میبینی زخمی شده بابایی پاهام بابا میشنوی صدامو ، سوز گریه هامو ، گوشوارمو بردن بابا ،چادرو کشیدن ، گوشمو دریدن ، معجرمو بردن 2 نمیدی جوابم اولین باره نمیگیری سراغم یادت هست میگفتی که تویی چشم و چراغم آروم آروم آروم میباری رو نی ها ینفر داره میاد با تازیونه خوبه بسته چشمات نمیبینی بابا روی صورتم گذاشته یک نشونه بابا ، کاش بشه برگردیم ، مدینه بهتربود ، حرمله ول کن نیست بردن ، گهواره رو بابا ، زنده نمیمونه رباب نه، ممکن نیست 3 تو رو نی من اینجا نمیدونم نیزه بهتره یا خارا خوبه اون بالایی به موهات نگیره شعله های صحرا آروم آروم آروم پیر میشه سکینه کاش میشد بیای برگردیم مدینه آروم آروم آروم میمیرم باباجون رسم مهمون نوازیه کوفه اینه غمای دل من غمای ربابه میبینی هنوز پی دو قطره آبه همسفر میشم من با شما بابا جون بازار کوفه و شام کنج خرابه باهم همسفریم اما ، یه فرقایی داره ، این دفعه باباجون مارو باعزت آوردی ، الان میشیم کنج خرابه ها مهمون اجرا ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
ببار بارون لااقل تو همدردی کن با دلامون میبینی چی اومد سر خیمه هامون بیا سایه بنداز سر عمه هامون ببار بارون کجا موندی خودت رو تو کاش کربلا میرسوندی دل مادر چشم به راهو سوزوندی چرا داغ چشمای خیسو نخوندی کجا موندی نگفتی سه سالم نگفتی که تنهامو بابا ندارم دارم میرم اما شده زخمای رو تنم یادگارم چه سخته اسارت چه جوری بابا رو تو صحرا بذارم نگفتی که تنهاست تنش رو زمین و سرش روی نی هاست نفهمیدی بارون چه سخته که جسمش زیر دست و پاهاست بابای رقیست تنی که روی خاکای داغ صحراست خداحافظیه منه و این دلی که واسه بابا بیتابه دلم تنگه لالاییه باباست سه ساله بی بابا نمیخوابه خداحافظی سخته بابایی واسه دخترا سخته مخصوصا بابا من میرم چون که مجبورم ولی تو بمن سر بزن حتما خداحافظی سخته باب 3 ببار بارون با چشمای خیسم بازم هم قسم شو با طفل سه ساله بیا هم قدم شو تو سایبون بابای بی سرم شو امید حرم شو دلت اومد نباری رو چشمایی که نیمه بازه سری که روی نیزه گرم نمازه دل من چه جوری با این غم بسازه نمیسازه نباریدی بارون تو وقتی سیاهی میرفت چشم بابا نباریدی بارون گذاشتی تو لب تشنه اونو رو خارا نباریدی بارون چه فرقی داری آخه با اون نامردا نباریدی بارون دیدی دشمنای بابایی زیادن نباریدی بارون جلوش خوردن آب اما آبش ندادن نباریدی بارون دیدی همه با نیزه هاشون آمادن به بابا نگو چی سرم اومد نگو چی به روز حرم اومد نگو یکی گوشواره هامو برد یکی هم پی معجرم اومد نگو به بابا کی سوزوند مومو کی با سنگ شکسته دو ابرومو یا اون دست سنگینی که میزد نگو ماجرای دو گیسومو 3 ببار بارون میبینی تو وضع بد عمه هارو جای تازیونه ها و سیلیا رو برسون تو بارون سلام بابارو ببار بارون ببار بارون سلام بابا رو برسون و برگرد خبر از بابایی بیار باد شبگرد نگو زجر ملعون چیا با دلم کرد ببار بارون نباریدی بارون رو لبهایی که سوخته بود از تب اون شب نباریدی بارون تماشا نداشت اشکای عمه زینب نباریدی بارون لبام روضه خونه بابامه مرتب نباریدی بارون با اينکه دیدی زخمای رو لباشو نباریدی بارون بشوری غبارای روی چشاشو نباریدی بارون با اینکه دیدی اشکای بچه هاشو دیگه نیست نیازی نبار بارون شده ماهه رو نیزه سقامون دیگه نیست نیازى بتو خوش باش حالا که دیگه رفته بابامون فقط کاش نفهمه النگوهام همونایی که هدیه ی باباست یکی برده با سیلی از دستم الان دست اون بچه شامی هاست ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
نوحه امام حسین علیه السلام ای صفای بندگی شهیدِ بُکا یا حسین یا حسین ای چراغ زندگی عزیز خدا یا حسین یا حسین بر عشق و ولای تو،عُمریست گرفتارم خوش آن دمِ پر برکت،که جان به تو بسپارم مولا ابی عبدالله... در دل آرزوی تو وَ هستیِ من به فدای غمت کِی شود که دل شود هوایی و مُعتَکفِ حرمت ای مکتب و ایمانم،ای روحم و ای جانم بی حبّ و ولای تو،من زنده نمی مانم مولا ابی عبدالله... هر کسی که شد گِدات،شَهان همه خادمِ درگهِ او خوش به حال عاشقی که سوزِ غمت شود هَمرَهِ او داغت شرری زد بر،قلب علی و زهرا ای قاریِ بر نیزه،ای کشتهٔ عاشورا مولا ابی عبدالله... ۹۸ ✼═══┅🔶🍁