⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل شب عاشورا 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
*چند تا وداع کرد ابی عبدالله،یه بار با امامِ سجاد،یه بار با اهلِ حرم،یه بار با بچه ها،با علی اصغر،اما من یکی دو تا وداع رو نمی تونم بگذرم،بعضی وداع ها خیلی دل رو زیر و رو میکنه،شاید یه جایی دلت وصل بشه....
همه رو که خداحافظی کرد،سوار بر ذوالجناح شد،یه نگاه کرد دید سکینه دستای اسب رو بغل گرفته،بابا! بیا پایین یه بار دیگه بغلت کنم.."دختر داری تو خونه ات؟ با همه خداحافظی کنی دختر می مونه آخرِ سر میاد...." نشت تو بغلِ باباش،بابا داری میری؟*
اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد
*دخترای شهید منو ببخشن،دخترایی که بابا ندارن منو ببخشن...*
اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد
بزرگی کن، ببوس این دخترِ کوچکترِ خود را
به دنبال مسافر آب می پاشند،کو آبی؟
کنون ریزم به پایت اشکِ چشمانِ تَرِ خود را
*دختر دارها میدونن،دختر کنجکاوِ،ریزبینِ،نکته سنجِ،صدا زد:بابا! من یه چیزی دیدم،خیلی بِهَم ریختم،گفت:بابا! آدم میخواد با کسی وداع کنه،پیشونیش رو میبوسه،گونه هاشو میبوسه،اما بابا از دور یه چیزی دیدم..*
ز دورادور، می دیدم گلویت عمه می بوسید
مگر آماده کردی بهر خنجر ، حنجر خود را؟
*اینجا آخرین نفر با حسین خداحافظی کرد،آخرین نفر دستای اسب رو گرفت،اینجا آخرین نفر سکینه بابا رو بدرقه کرد،همین سکینه،همین دختر،یه جایی هم اولین نفر بود،کجا؟ اون وقتی که صدایِ ذوالجناح اومد" وَاَسْرَعَ فَرَسُكَ شارِداً اِلى خِيامِكَ" ذوالجناح با یالِ غرق خون،زینِ واژگون،اومد جلو خیمه ها،اولین کسی که از خیمه اومد سکینه بود،تا نگاش افتاد،نوشتن: یه ضجه زد،هی می گفت:"وا اَبَتاه" حسین....
سکینه یه جوری گریه کرد،زن و بچه ریختن بیرون..همه ازخیمه ها بیرون دویدن...اومدن دورِ ذوالجناح،هر کی یه حرفی میزنه،یکی میگه:ذوالجناح! بابام رو چرا نیاوردی؟ یکی گفت: بابام که می رفت لباش تشنه بود،آیا سیرابش کردن یا نه؟ هر کی یه حرفی زد،ذوالجناح برگشت به طرف مقتل،زن و بچه هم پشت سر این اسب،اومدن بالای گودال،نوشتن ذوالجناح اینقدر سرش رو زد به زمین... *
دوباره روضه ی آخر خدا به خیر بکند
دوباره داغ برادر خدا به خیر کند
دوباره خاطره ی بوسه گاه پیغمبر
دوباره شمر ستمگر خدا به خیر کند
*مادرش فاطمه داره این صحنه رو میبینه،هی میگه: "بُنَیَّ قَتَلوکَ عطشانا.."
شمر همچین که رسید تو گودال،مرحوم طُرِیحی،مرحوم مجلسی آورده:شمر تارسید تو گودال،اول کاری که کرد،" وَ رَكَلَ بِرِجْلِهِ" یه لگد به پهلو زد...
مرحوم مجلسی نقل میکنه،اینجا زینب خودش اومد تو گودال،کنارِ ابی عبدالله،هی به شمر می گفت:بلند شو،بچه هاش دارن می بینن،بلند شو، اینجا جایِ پیغمبرِ،بلند شو...
مرحوم سیدبن طاووس تو لهوف که نقلش معتبر ترِ میگه: اینجا ابی عبدالله یه نگاه به خواهر کرد،" إِرجِعِی اُخَیَّ إِلَی الفُسطَاط» ابی عبدالله میدونه زینب ببینه، جون میده،گفت:خواهرم برگرد،زینب برگشت،اَمرِ امامِ،اطاعتش واجبِ،برگشت...
بعضی مقاتل نوشته:هی رقیه می دوید نگاه می کرد،عمه با آستین جلوش رو می گرفت،نبینه توی گودال چه خبرِ.....عمه! بابامِ،بابام رو خاک بود...
زینب برگشت،شمر مونده بود و حسین،" وَ الشِّمْرُ جالِسٌ" از سر ارباب ما،عمامه برداشتن،...حسین تو گودال،شمر نشست رو سینه اش،محاسنِ حسین رو تو دست گرفت.....
ابی عبدالله چشمش رو باز کرد،نیمه رمق،نیمه جون،آسمون رو دود می بینه،حسینی که این همه زخم،هزار و نهصد وپنجاه زخم،تشنگی،داغ،زخم رو زخم،یه نگاه کرد،صدا زد:"مَن أنتَ" کی هستی رو سینه ی منی؟ نانجیب گفت: من رو نمیشناسی؟"أنَا شمر بن ذالجوشن"ابی عبدالله گفت:" هَل تُعَرِّفْنِی ؟" آیا منو میشناسی؟میدونی کجا اومدی؟گفت: میشناسمت،بابات رو میشناسم،مادرت رو میشناسم،جدت رو میشناسم،تو پسرِ فاطمه ای....
گفت:شنیدم بابات ساقیِ کوثر بوده،شنیدم بابات تشنه هارو سیراب می کرد،الان بابات کجاست بیاد یه قطره آب بهت بده....؟گفت:اسم بابای منو نبر" صَدَقَ جَدِّي رسول الله صلي الله عليه و آله" راست گفت جدم... نانجیب گفت:جدت چی گفت:جدم بهم گفته بود کی منو میکشه،چه نشونه ای،چه چهره ای داره...
نانجب بلند شد،گفت:حسین یه کاری می کنم،دیگه منو نبینی....بدن رو برگردوند...امام رضا میگه: جد ما رو به سختی کشتن،سر جدا نمی شد...تو زیارت ناحیه است:"السلام عَلَی مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا..."هر چی می برید،نمی برید،یه ضربه،دو ضربه....
________________
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Mirdamad-Shab_10 b.mp3
4.02M
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل شب عاشورا 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
"السلام علیکم یا اهل بیت النبوه"
السلام علیک یااباعبدالله ....
فریاد یا بُنَّی ز عرش خدا رسید
نوحو علی الحسین که ماه عزا رسید
*آره خودتون ناله بزنید من اشاره نمیکنم هرجاهستی خیال کن تنهایی....*
جمعِ مدافعان حرم یادشان بخیر
ماهِ عزایِ تشنه لب کربلا رسید
گفتیم یا حسین دَرِ توبه باز شد
اسبابِ استجابت برایِ دعا رسید
با این همه گناه مرا می خری حسین
*اگه همه مون خودمونو گنه کار بدونیم،خوبِ....*
بااین همه گناه میخری مراحسین
این گونه لطف شاه به داد گدا رسید
بنیانگذار روضۀ تو شخص فاطمه ست
سینه به سینه آمد و خیرش به ما رسید
*ای حسین ای حسین.... آقاجان !*
گریه برای غربت تو فیضِ اعظم است
بر نسل ما به لطف شما این عطا رسید
مادر به گریه بر تو مرا شیر داده است
این فیضِ عشق بازی ما از کجا رسید ؟
کام مرا به تربت تو باز کرده اند
از خاکِ زیر پایِ تو طعم شفا رسید
زهرا به نام ، یک یک ما را صدا زده
*تو فكر مي كني،خودت اومدی؟ دونه دونه صدا میزنه...*
بر گوش دل ز کرببلا این صدا رسید
بی اختیار یاد تنت گریه می کنیم
عطر لباس کهنه ای از نینوا رسید
پیراهنی که خونی و پیچیده در هم است
در طاق عرش بیرق ماه محرم است
*آره والا بیرق عرش چیه ؟ ... پیراهن توست ، مادرت بلند میکنه ، واقعا به هممون میگه اِلَیّ....،*ای آقام ای آقام،جایِ همه اونایی که پارسال بودن الان زیر خاکن ، از دنیا رفتن خالیِ .....
باور نمیکنم ما ، یه سر لشکر ،مقام قرب،مقام بندگی،نَفَس داره،همۀ شهر هیجده هزار نفر برای اون زمان نوشتن ، همه اومدن صبح بیعت کردن ، شب تو کوچه آواره بود ، بیعت کننده ها و باریکلا گوها همه درها روبستن ....
دست دوتا بچه هاشو گرفته،داره تو این کوچه ها حیرون راه میره ، گاهی هم سمت راهِ مکه داره نگاه میکنه ، هی میگه حسین جان!من اشتباه کردم نامه نوشتم برات ، حسین جان!
خودت دیدی ۱۲هزار نامه ضمیمۀ نامه ام کردم ، همشون قول دادن ، اما حسین جان تنها بازاری که شبانه روز داره کار میکنه ، بازار شمشیر فروشها و نیزه فروشهاس ... همه دارن آماده میشن باتو بجنگن .....*
ای کاش کسی روی لبش آه نباشد
با نامۀ او قافله در راه نباشد
ای کاش که مردی غم بسیار نبیند
از بی کسی اش کوچه به کوچه نَنِشیند
دیدی چه آمد به سرم این دو سه روزه
خالی شده بود دور و برم این دو سه روزه
هر در که زدم در به رویم وانشد اصلاً
یک مرد پیِ یاریِ من پانشد اصلاً
این تن برود زیر لگد پیکر تو نه
صد بار سرم بشکند اما سرتو نه
هرچند كه پاره شده لبهام غمی نیست
در پیش شُریح ان پسرهام غمی نیست
این زخم لب من به فدای لبت آقا
هر دو پسرم نذر سِرِ زینبت آقا
خاکی شده ام خاک نبینم بدن تو
من سوخته ام تا نرسد سوختن تو
*یا صاحب الزمان آجرک الله،از همین جاسلام بدیم به آقا ، سلام میرسه ، سلام به اون آقایی که الان تو راهه ، این زن و بچه دارن باهاش میآن ، طفل شیرخوار ه اش داره میآد،دخترسه ساله اش داره میاد......*
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#مسلمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Arzi_(Shabe_1).mp3
2.7M
⇦🕊ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً .......
برکه ای بودم دلم را جلوۀ مهتاب بُرد
سجده ام را فکر اَبروی تو در محراب بُرد
*تاحالا تو برکه نگاه کردی ماه افتاده توش ؟یه چیز دیگه اس ما همه برکه ایم ولی نور حسین که افتاده همه میگن این چه آدم خوبیه*
برکه ای بودم دلم را جلوۀ مهتاب برد
سجده ام را فکر اَبروی تو در مِحراب بُرد
بگذر از من بی وضو گاهی صدایت کرده ام
مستی نامت چنین از خاطرم آداب بُرد
رحمت بی انتها هستی و کشتی نجات
دلبرا دل از گنهکارها همی ارباب بُرد
خواب دیدم بوسه ای میگیرم از شش گوشه ات
ای ضریح عشق ، رویایت ز چشمم خواب برد
گریه کردم تا که نامت را شنیدم یا حسین
آنقدر که نامۀ اعمال من را آب بُرد
در صف دوزخ به هم مردم نشانم میدهند
دیدی آخر دست نوکر را گرفت ارباب بُرد
*جلو چشم همه میگه این مال منه....*
تو حسینی،تو به قدر عالمی پیمانه داری یاحسین
تو چه کردی این همه دیوانه داری یاحسین
*وقتی خواست پیاده بشه ، پیاده نشد صدا زد :عباس جان ، تو منو سوار این ناقه کردی خودتم بیا منو پیاده کن ... از بس جلال داره عباس ، از بس خاطر خواه داره ... هم زینب خاطر خواهاش بود هم حسین ... با ادب خواهرُ پیاده کرد*
باصد جلالت و شرف و عزت و وقار
آمد به دشت ماریه ناموس کردگار
فرش زمین به عرش مباهات میکند
گر روی خاک پای گذارد "ملک سوار"
چه ناقه ای چه ناقه نشینی چه محملی
مریم رکاب گیر و خدیجه است پرده دار
حتی حسین تکیه بر این شانه میزند
خلقت زنی ندیده بدین گونه استوار
بیش از همه خدای مباهات میکند
که شاهکار خلقت او کرده شاهکار
تا هست مستدام حسین است مستدام
تا هست پایدار حسین است پایدار
کوهی اگر مقابل او قد علم کند
مانند کاه میشود و میرود کنار
با خشم خویش میمنه را میزند زمین
با چشم خویش میسره را میکند شکار
آنگونه که علی به نجف اعتبار داد
زینب به دشت کرب و بلا داد اعتبار
پنجاه سال فاطمۀ اهل بیت بود
زینب که هست فاطمه هم هست ماندگار
تا اینکه فرش راه کند بال خویش را
جبریل پای ناقه نشسته به انتظار
حتی هزار بار بیایند کربلا
زینب پی حسین می آید هزار بار
کار تمام لشگریان زار میشود
زینب اگر قدم بگذارد به کارزار
روز دهم قرار خدا با حسین بود
اما حسین زودتر آمد سر قرار
محمل که ایستاد جوانان هاشمی
زانو زدند یک به یک آنهم به افتخار
افتاد سایۀ قد و بالاش روی خاک
رفتند از کنار همین سایه هم کنار
طفلان کاروان همه والشمس و والقمر
مردان کاروان همه واللیل و والنهار
عبدند ، عبد گوش به فرمان زینبند
از پیرمرد قافله تا طفل شیرخوار
*واقعا حرفی که آرام رحمه الله زد: ۳۰سال کمتر و بیشتر خوندم
در وادی محبت در بند زینبم من
شادم دراین حوالی چون عبد زینبم من *
رفتند زیر سایۀ عباس یک به یک
با آفتاب غنچه گل نیست سازگار
از این به بعد هیچ نمازی شکسته نیست
وقتی قدم گذاشته زینب به این دیار
از فرش تا به عرش چه خاکی به سر کنند
بر روی چادرش بنشیند اگر غبار
از خواهری چو زینب کبری بعید نیست
معجر به پای این تن عریان کند نثار
یک عده گوشواره ولی دختر علی
یک گوش پاره برد از اینجا به یادگار
خیلی زدند "تا" شود اما تکان نخورد
سر خم نمیکند به کسی کوه اقتدار
او که فرار کرد عدو از جلالتش
فریاد میزند که علیکن بالفرار
ترسم که انبیاء بیفتند بر زمین
دستی اگر خدای نکرده به گوشوار
پرده نشین کوفه،بیابان نشین شده
با دختر بتول چه ها کرد روزگار !
*خبردادن به ابی عبدالله یابن رسوالله زود بیا ، خواهرت همه را جمع کرده ... چنان زار میزنه بچه ها و زنهایِ دیگه ام دارن گریه میکنن
ابی عبدالله به سرعت اومد ، سر خواهر رو به سینه گرفت عزیزم ، چرا اینطوری داری گریه میکنی ؟...
فرمود : بخدا خوابم تعبیر شد ، اینجا همون سرزمینی که میخوان تورو بکشن ... بیا قول بده... من خودم میرم از دشمن میخوام اول سَرِمنُ جدا کنن ..
داداش ، عجب سرزمینی !! آرومش کرد هر دو گریه کردن فرمود : اونجایی که مادرم ، پدرم ، جدّم گفت همینجاس عزیزم ... فرمود : منو از تو جدا میکنن ، گفت : آری ... بعد از من همۀ ارکان این حرکت الهی دست توست ...
یادته بهت گفتم تو رو اسیر میخواد خدا ببینه ...
یاحسین ....
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_دوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Arzi_(Shabe_2).mp3
6.92M
⇦🕊ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
در هوای وصال در به درم
شاهدم گریه زاریِ سحرم
جگرت خون شده ز غفلت من
من هم از غصۀ تو خون جگرم
اذن داخل شدن که نیست مرا
از در خیمۀ تو میگذرم
خبرت آنقدر نمی آید
تا به دیوار میخورد خبرم
یک سلام و علیک هم کافی ست
حالی از من بپرس ای پدرم
*بر مبنای"أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة" لذا خیلی از بزرگان می گن : گاهی دلت گرفت ، بگو:" یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا" درسته آیۀ قرآن ِ، درست حرف بچه های بی ادب ِ یعقوب ِ، ولی برای ما هم هست، به امام زمانت بگو ...*
بی کسم ای کس همه عالم
به خدا خالی است دور و برم
نده دست کسی مرا آقا
که دخیل تو اَند بال و پرم
به همین روضه هایِ ناحیه ات
یک سفر پیش جدّ خود ببرم
تو که هر شب مسافر حرمی
برسان این حقیر را به حرم
بین مقتل چهارده قرن است
مادری داد میزند پسرم ....
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ یا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِكَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ ، و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْكُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ ، وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ و َاَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فیها ،و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْكینِ مِنْ قِتالِكُمْ ،بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْكُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاَّئِهِم ،یا اَباعَبْدِاللَّهِ .....
آفتاب شرفم ، مظهر توحیدم من
بخدا لحظه ای از کفر نترسیدم من
لحظه ای جا نزدم هر چه بلا دیدم من
گریه ام حکمت محض است که گشته سپرم
خم شده قامت لشکر به مصاف جگرم
مثل عمه چه قشنگ است بلا در نظرم
*"ما رأیتُ اِلا جَمیلاً" منم مثل عمه ام هستم،بلا برام قشنگِ، هر چی دیدم زیبا بوده*
هر چه را غیر حسین بن علی خط زده ام
رگ هر مفسده ای را با رگ غیرت زده ام
روی لب های ستم چوب صلابت زده ام
به رُخ زجر لعین سیلی ِ عفت زده ام
حال که چشم تو از وصف مقامات تر است
روضه ام را زخودم بشنو که دلسوز تر است
روزها چون شب تار است خدا رحم کند
جنگ من یک به هزار است خدا رحم کند
*گفت : وقتی معطل شد کاروان ، آوردنش ، همۀ لشکر گفتند : این بچه همۀ مارو معطل کرده؟ حالا این شعر رو بفهم*
جنگ من یک به هزار است خدا رحم کند
قاتلم اسب سوار است خدا رحم کند
کف پایم پُر خار است خدا رحم کند
تازیانه به تن من گذر انداخته است
*آخه وقتی میگن: زن غساله دست گذاشت به بدن،گفت: من این بدن رو نمی شورم، چرا همۀ بدن ورم کرده؟*
تازیانه به تن من گذر انداخته است
ناقۀ لَنگ مرا از کمر انداخته است
فاطمه بودم و قنفذ به سراغم آمد
آنقدر تند دویدم که نفس کم آمد
زجر کم بود که یک دفعه سنان هم آمد
به تو تا خیره شدم سیلی ِ محکم آمد
دست سنگین کسی بر رخ من رد انداخت
آنکه انداخت مرا روی شتر بد انداخت
سپرش تا به سرم خورد سرم درد گرفت
زد به بازوی منو بال و پرم درد گرفت
به پدر حرف بدی زد جگرم درد گرفت
بشکند پاش الهی کمرم درد گرفت
یاعلی گفتم و با کینه به من سنگ زدند
پیر زن ها همه بر پیروهنم چنگ زدند
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#ویژه_ایام_صفر
#زیارت_عاشورا
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Arzi_(senf_3).mp3
3.99M
⇦🕊ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
السلام علیکم یا اهل بیت النّبوه
السلام علیک یا ابا عبدالله ...
از سُرور هر دو عالم نزد ما غم بهتر است
گریه بر تو از نماز نیمه شب هم بهتر است
واقعا اشکِ برای روضه چیز دیگری ست
در سلوک ما فرات از آب زمزم بهتر است
گریه هایم را بگیری بی گمان دق میکنم
مردن از دنیایِ بی گریه برایم بهتر است
در جواب اینکه شأن گریه کن های تو چیست
از برای این سوال «الله أعلم» بهتر است
هر که به جایی رسید از نوکری تو رسید
نوکری تو ز آقاییِ عالم بهتر است
نوحه دم دادیم و با این دم مسیحا دم شدیم
از دم روح القدس والله این دم بهتر است
یازده ماه از خدا ماه شما را خواستم
از تمام ماه ها ماه محرم بهتر است
رتبۀ پیرغلامان تو نزد فاطمه است
چون غلامی شما با قامت خم بهتر است
انبیا در آخر خط میشوند «عبدالحسین»
آخر این راه از آغاز آن هم بهتر است
گریه زیر ناودان کعبه هم باشد ولی
معتقد هستیم که باشد زیر پرچم بهتر است
گفته بودند اربعین صحن تو چیز دیگری ست
رفتم و با چشمهای خویش دیدم بهتر است
*میدونی معنی من الذی ایتمنی یعنی چی؟ یعنی اینکه کدوم نامرد سَرِتو رو اینطوری بریده ... بی بی جانم... شب حضرت رقیه (س) خیلی سخته ... گفت بابا، کی اینگونه رگهاتو بریده ؟... یعنی چی؟
(سِر داره ،عرفان داره ،معرفت داره ،حرف داره ..) .... بابا دستش که خیلی سنگین بود ....
حسین ...
دیدی بچه رو سه ساله ، چهار ساله همین آرومم دست بزنی میخوره زمین ... باور کن طوری زد همه ی دندوناش ریخت ...
دیگه با عمه نماز میخوند ،نمیتونست بگه الله الصمد ... (نمیدونم جوانا میفهمن یانه؟)*
تمام سنگ ها بر صورتم خورد
چرا که دخترت کوتاه قد بود
مرا پای سر عباس میزد
کسی که زجر دادن را بلد بود
نمیدانم چه شد اما یکی گفت
که آنچه خورده ای اسمش لگد بود
در این یک هفته مشکل در نمازم
ادای صاد الله الصمد بود ...
مرا در بزم نامحرم نبردند
گمانم که فقط یک خواب بد بود
در آن مجلس که ما اصلا نرفتیم
هر آن کس که مرا آن روز زد بود
شمردم زخم هایت را به خوابم
حدود یک هزار و هشتصد بود
همان خشتی که هر شب بالشم شد
که میدانست که سنگ لحد بود
*حرفاشو که زد خیلی باعظمت سَرِشو گذاشت روی خاک ، تموم شد ..
گفت من بمیرم اول کسی که راحت میشه عمه ام است ، به هیچ وجه نمیتونست این بچه را روی زمین بذاره ، همه اش باید بغلش میکرد ... عزیزم ، ای شبیه ترین به حضرت زهرا (س) .... ام کلثوم فرمود : بچه خوابش برد ، دید عمه سادات زینب داره گریه میکنه ، یواش یواش حرکتش دادن ... عزیزم ، یابنت الحسین ، دیدن دیگه نفس نمیکشه ...*
آی حسین .....
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#ویژه_ایام_صفر
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Arzi _ ( shab 3 ).mp3
6.38M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
السلام علیکم یا اهل بیت النّبوه
«السلامُ علي مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ »
من بندۀ آزاده ام عبدالحسینم
برعشق تو دلداده ام عبدالحسینم
شکر خدا که در مسیر عشق بازی
در دام تو افتاده ام عبدالحسینم
تنها نه من آوارۀ عشق تو هستم
همراه خانواده ام عبدالحسینم
این عشق را از والدینم ارث بردم
الحق که بنده زاده ام عبدالحسینم
چشمانِ من سرچشمۀ جوشان اشک است
رنگ تو دارد باده ام عبدالحسینم
وقتی مَلَک جاروکش این آستان است
من یک غلام ساده ام عبدالحسینم
بی معرفتها هر چه میخواهند بگویند
پای رهت اِستاده ام عبدالحسینم
زهرا دعایم کرد تا اینجا رسیدم (بعضی ها به خیالشون خودشون اومدن)
در این مسیر و جاده ام عبدالحسینم
ای کاش بینم مثل یاران خمینی
در راه تو سر داده ام عبدالحسینم
من اربعین کرب و بلا را دوست دارم
آلوده ام اما شما را دوست دارم
"السلام علیکِ یا مولاتی یا زینب "
از ازل خورشیدِ انور زینب است
حافظ الله اکبر زینب است
پیکر اسلام را سَر، زینب است
حیدر کرارِ دیگر زینب است
بعدِ زهرا روح کوثر زینب است
پیش پایش آسمان خم میشود
مرجع تقلیدِ مریم میشود
کعبۀ غم های عالم میشود
آیت اللهِ مُعَظَّم میشود
محشرِ صحرای محشر، زینب است
یک زن اما لشگری را صف شکن
یک تَنه باب المراد پنج تن
تکیه بر این شانهها دارد حسن
ذوالفقاری دارد از جنس سخن
منبریها، جان منبر زینب است
از امام خود حمایت میکند
از گنهکاران شفاعت میکند
گاه در میدان قیامت میکند
گاه در خیمه عیادت میکند
خواهری از جنس مادر زینب است
در خطرها بال و پر را میدهد
می رود خونِ جگر را میدهد
موقع پیکار سر را میدهد
پای عشقش دو پسر را میدهد
فانیِ عشق برادر زینب است
ای غریب کربلا جانم فدات
نه پسر، دو نوکر آوردم برات
این دو تا خاکند، خاکِ زیر پات
سهم من را هم بده از کربلات
بین خیمه زار و مضطر زینب است
آخه بچه ها اول اومدن پیشِ دایی شون ،دایی جان ما هم میخواهیم جانمونُ قربانت کنیم ... حضرت فرمود : برید اول اجازه از مادرتون بگیرید . دایی جان، بخدا مادرمون ما رو تجهیز کرده ... پس برید مادرتون بگید بیاد ،یه وقت یه صدایی از پشت خیمه بلند شد ... سالار زینب ... من دارم گوش میدم ، وارد خیمه شد ،نامه عبدالله را بهش نشان داد حضرت با ادب صورت خواهر را بوسید ،بچه هاشو آماده کرد..
مادری وقتی که دارد دو پسر
با خودش هم تیغ دارد هم سپر
امنیت دارد به هنگام خطر
کی میافتد بر زمین بین گذر
روضهِ خوان داغ مادر زینب است
این دو تا هستند، شأن من به جاست
حرمتم ضرب المثل در کربلاست
دور از من چشمهای بیحیاست
چادرِ زینب کجا در زیر پاست
در حفاظ دو دلاور زینب است
هر دو تا سیراب از یک بادهاند
این دو آقا زاده حیدر زادهاند
تا ابد بر عشق تو دلداهاند
اذن میدان را بده، آمادهاند
نه نگو، امید آخر زینب است
تو نرو گودال اینها میروند
هر دو با سربندِ زهرا میروند
زیر شمشیر و سنان ها میروند
جان من غصه نخور تا میروند
غصه دار دیدهی تر زینب است
بهتر اینکه وقت غارت نیستند
میروم وقتی اسارات نیستند
میخورم سیلیِ غربت نیستند
وقت تقسیمِ غنیمت نیستند
موقعی که بین لشگر زینب است
دو تایی رفتن،چه رفتنی چه رجزی .. تا گفتن ما بچه های زینب هستیم ما بچه های عبدالله ابن جعفر طیار هستیم
"الله اکبر"...
یکیشون ۳۰ نفر یکی دیگه شون ۱۰ نفر یک دفعه صداشون بلند شد دایی جان ... خداحافظ ...
شنیدیم بدنهاشونُ آورد تو خیمه زنها دویدن کمکِ حسین ... ولی اصلاً دختر علی بیرون نیامد ... عبدالله گفت یه سوال اگه اجازه بدی خانم بکنم ؟
آیا بچه های من عیبی داشتن!!!
گفت چه عیبی؟ به من بگو بچه هامو آوردن خیمه تو چرا نیامدی؟ صدا زد عبدالله دست از دلم برادر ... تو که نبودی ببینی داداشم چه عرقی چه خجالتی ... عبداللهنبودی .. هی من دویدم بین میدان و برگشتم و جنازه ... عبدالله نبودی هفت بار دنبالش دویدم تا اجازه داد زیر گلوشُ ببوسم ....
عبدالله نبودی ...
اون خنجر می کشید
من خنجرشو می گرفتم ...
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Arzi_(Shabe_4).mp3
6.08M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
«السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ»
«السَّلامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ وَ الْأَدِلاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ»
هر دلی خرج مسیحای محرم بشود
مُرده هم باشد اگر، زنده از این غم بشود
چند وقتیست برای تو پریشان نشدم
منتظر بود دلم تا که محرم بشود
وای اگر تشنۀ دنیا شوم و در اثرش
عطش روضۀ تو در دل من کم بشود
ابر و باد و مَه و خورشید و فلک در کارند
تا که اسباب عزای تو فراهم بشود
عرش جارو به رویِ فرش حسینیه زند
یا باد مشغول تکان دادن پرچم بشود
ماه در روضۀ خورشید بسوزد چون چشم
ابر از هُرم لبت بارش نم نم بشود
همه هیچ اند در اینجا همه کاره زهراست
چای حتی اگر او دم بزند دم بشود
در قیامت به ستون هایِ جنان تکیه زند
هر که در سینه زنی قامت او خَم بشود
سائل غیرت یاران شهیدم هستم
تا نصیبم سفر خط مقدم بشود
گفت چشمم ز غم جد غریبم خون شد
کاش اشک رضوی روزی من هم بشود
*امام رضا فرمود :چشمهای ما زخم شده از بس برایِ جد غریبم گریه کردم ، حالااین دوتا تیکه را از زبان امام رضا میگم ...*
زره اش رفت عبا رفت لباسش هم رفت
شب که شد نوبت انگشتر خاتم بشود
خواهرش رفت مرتب بکند او را اما
این تن پاره محال است منظم بشود
*حسین ......*
شیرمردی یازده ساله به میدان عازم است
بچه شیر مجتبی آئینه دار قاسم است
ظاهرا کودک ولی جانباز آل هاشم است
بندۀ عبد خدا هستم که لطفش دائم است
عشق والایی ز ادراک عمویش یافته
پرورش در دامن پاک عمویش یافته
کیست این عاشق که در جذب صبو دارد شتاب
بر مقام درک اسرار مگو دارد شتاب
در نثار جان خود بهر عمو دارد شتاب
در شکاف انداختن بین عدو دارد شتاب
در مسیر عشق راه و رسم را ریزد به هم
گرد بادی که سپاه خصم را ریزد به هم
دست از دستان عمه مکشد بیرون چه زود
تا شود دستش سپر بهر عمو زیر عمود
دید چون شمشیرها آید به مولایش فرود
خویش را حائل به اندام عمو جانش نمود
دست از مرفق جدا شد فرق تا ابرو شکست
بین آغوش حسین عبداله ش از پا نشست
نیزه های خون چکان بالا وپایین میشدند
چکمه ها تا زانوی کفار رنگین میشدند
پیرمردان با عصای خویش بی دین می شدند
اسب ها از دور پیدا بود که زین میشدند
دست عبدالله زیر دست و پا سیار شد
جسم عبدالله بی سر شد فدای یار شد
*حسین......*
چون ز راه خویش این سردار را برداشتند
قاتلان بر سینه ی مظلوم پا بگذاشتند
فرق تا پا بر تن او نیزه ها انباشتند
پرچم خود را میان نیزه ها افراشتند
از هجوم نیزه ها دریای خون گودال بود
مادری آمد که از غم قامتش چون دال بود
*یه وقت دید دست عبدالله جدا شد حسین نگفت ... واابتاه هم نگفت ... یه مرتبه صدازد : وا اُمّاه ....
نمیدونم یاد زهرا افتاد ... ابی عبدالله بغلش کرد .. فرمود صبر کن عزیزم ... تو همین بغل کردن ، قاتل ، سَرِعبدالله را جلو چشم حسین (ع) جدا کرد ........
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Arzi_(Shabe_5)a.mp3
6.97M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب ششم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ،عَلَیْکمَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰار یا اباعبدالله ُ ...
نصر من الله از حرم تکبیر پاشد
هنگام پیکار برادرزاده ها شد
ابن الحسن ابن الحسینِ کربلا شد
یاحضرت زهرا ،حسن حاجت رواشد
تحتُ الحنک را گرچه بر رویش کشیده
برق نگاهش بر زمین آتش کشیده
او قاسم است، ابن الکریم است و کریم است
مثل علی بر نار و بر جنت قسیم است
تیغ کجش روح صراط المستقیم است
شمشیر گردانیش طوفان عظیم است
از راست ،از چپ میزند سرها می افتد
نام حسن بر رویِ پیکر ها می افتد
ازرق ببین این نوجوانِ صف شکن را
"ان تنکرونی" خواندن ابن الحسن را
عباس یادش داده از هر سو زدن را
پایان بده این جنگ هایِ تن به تن را
هرچه پسر داری بیاور مشکلی نیست
بهر پسرهایت همین یک ضربه کافیست
دور و بَرَش هر قدر طبل جنگ میخورد
این صورت زهرایی ازخون رنگ میخورد
کعبه میان قوم کافر سنگ میخورد
موی سرش با دست نیزه چنگ میخورد
دوره شدُ رویِ سرش نقل بلا ریخت
از بین لبهایش مدد یا مجتبی ریخت
افتاد و بین لشکری تنها شد و بعد
پهلوی قاسم ، پهلوی زهرا شد و بعد
مثل سفارش نامۀ خود تا شد و بعد
بین همه روی تنش دعواشد و بعد
آمد عمو دید استخوان هایش شکسته
جوری زاسب افتاده که پایش شکسته
زیر سم مرکب قد و قامت کشیده
این یک نفس راهم به زحمت او کشیده
*رسید بالا سرش ،دید قاتل موهاش رو گرفته ،میخواد سر از تنش جدا کنه ، دست قاتلُ قطع کرد ابی عبدالله ،یه مرتبه قاتل صدا زد آی قوم به دادم برسید ریختند دور ابی عبدالله ، حضرت می جنگید پیاده... یه وقت دید صدای نالۀ ضعیفی میاد از زیر سم اسب ..
یکی ناله میزنه عمو جان به دادم برس...
حضرت دوید به سینه چسباند سر مبارکِ قاسمُ فرمود: برای عموت سخته تو چیزی بخوای، نتونه انجام بده ... آروم جون داد... همه ی امیدش این بود سرش به دامن و تو بغل عمو باشه ..
بر سینه اش چسباند وقتی که تنش را
فهمید سختی های وقت بردنش را
نجمه به چشمانت بکش پیراهنش را
بوسه بزن این پیکرش پُر روزنش را
پیش حسن شرمندگی مانده برایم
بی قاسم و اکبر منم با گریه هایم
بدنشُ گرفت تو بغل راوی میگه : وقتی میخواست سوار مرکب بشه پاهاش به رکاب اسب نمیرسید ولی وقتی ابی عبدالله سینۀ قاسمُ به سینه چسباند پاهای قاسم .....
حسین ....
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#زیارت_عاشورا
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Arzi_(Ruze 6).mp3
2.18M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب ششم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هفتم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
چگونه من آب روان بنوشم
صدایِ العطش رسد بگوشم
واعطشا بکربلا ...
لا لا لا لا بخواب ای پر شکسته
به پلکت لخته هایِ خون نشسته
خدا راه گلویش را ببندد
بگو راه گلویت را که بسته؟
علی لالای ... علی لالای ...
دلم را از غمت آکنده کردند
تو هر چه گریه کردی خنده کردند
*گفت ببینین بچمُ داره گریه میکنه ... آبش بدید ... همه خندیدن*
دلم را از غمت آکنده کردند
تو هر چه گریه کردی خنده کردند
به جای آب تیر آمد به سویت
مرا پیشت علی شرمنده کردن ....
خودت دیدی که نامَردَند مادر
برایت نیزه آوردند مادر ...
الهی رنگِ شادی را نبینن
عجب آشفته ام کردند مادر
اصلا همه بدنُ ریختن بهم ... هر کسی هر کی رو کشته بود ، دنبال کشتش می گشت ... دنبال صیدش می گشت ... حرمله گفت: من یه صیدی داشتم اینو پنهانش کردن ... یه جاسوسی که از راه دور حواسش بود گفت :من دیدم ابی عبدالله رفت پشت خیمه ها ...
اومدن با نیزه بدن رو در آوردن ...
سه شعبه بسته راه چاره ات را
ببین این مادر آواره ات را
همان کس که تو را از من گرفته
زدستم می کِشَد گهواره ا ت را
دلم خوش بود با طفل خیالی ...
لذا هرچیزی که غارت کرده بودن آوردن حضرت فرمود: یه چیزی مونده اون رو هم بیارید گفت اون چیه ؟ فرمود اون گهوارۀ داداشم هست .... همون رو باید بیارید ... گفتن پولشو میدیم گفت : ای نانجیب بیشتر این لباسها و مقنعه ها وچادرها و معجرها ، همه را مادرم زهرا بافته بوده ... همین که غنائم را آورده بودن یکی گفت این انگشترِ بابامه ...
استاد مرحوم شیخ محمود نجفی اشکهاشُ می گرفت ، میگفت این اشکها قیمتیِ بگیرید بالا دعا میکرد بدم المظلوم یا الله .....
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#زیارت_عاشورا
#روضه_حضرت_رباب_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Arzi_(Shabe_7).mp3
1.2M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هفتم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هشتم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
«السلامُ عَلیکَم یا اَهل بَیتِ النّبوه»
اراده کرده خدا جاودان شود غم تو
بهشتِ واقعی ماست بزم ماتم تو
هزار سال عبادت نمی رسد هرگز
به اشک سینه زنان در شبِ محرم تو
دو قطره گریه برای تو کرد و رفت بهشت
از آن به بعد شد آدم همیشه آدم تو
نماز خواندنم از برکتِ عزایِ تو بود
مرا خرید خداوند زیر پرچم تو
بگیر دست مرا در شلوغی محشر
حساب کرده ام آقا به قول محکم تو
سه چار ساله که بودم برات سینه زدم
ز کودکی به لبم بود اسم اعظم تو
چه بد چه خوب سر سفرۀ تو مهمانم
خداست مشتری این بساط درهَم تو
کسی که رفته زیارت خودیِ این خانه است
کسی که رفته زیارت شده است محرم تو
کجاست احمد مختار تا نظاره کند
کسی نشسته روی پیکر مُکرم تو
خدا با تو زبانزد آفریده
علی را در محمد آفریده
به چشمانِ تو نور حیدری داد
به تو ظرفیتِ پیغمبری داد
حیا را معنی و مفهمومی آقا
به معصومین قسم معصومی آقا
به خُلق و خَلق و مَنطق مصطفایی
"بِنَفسی اَنت" تو ارباب مایی
کریم ابن الکریم عالمینی
تو ابن المجتبی ابن الحسینی
برو میدان ولی آرام بابا
توانی نیست در پاهام بابا
قدم بردار پیشم نازنینم
الهی داغ قدت را نبینم
بیابان است بیراهه زیاد است
زبانم لال جَرّاحِه زیاد است
علی خیلی دلم غم دارد اینجا
هزاران "ابن مجلم" دارد اینجا
نبینم زیر پا افتادنت را
هجوم گرگ ها روی تنت را
مبادا پیکر تو خسته باشد
دو چشم اسب را خون بسته باشد
امان از کینه های بدر و خیبر
میفتی بی هوا از اسب با سر
الهی چون قباله تا نباشی
علی جانم صد و ده تا نباشی
نمی خواهم ببینم صف کشیدند
اذانِ گوی مرا حنجر بریدند
*یا امام زمان ... یه عده اومدن در خونت ... برای پسر اباعبدالله گریه کنن ... کاری هم نمیتونیم بکنیم چه پسری ... فقط یه جمله بگم وقتی از پشت سر زدن تو سرش فرقش مثلِ امیرالمومنین شکاف خورد، خون فراوان می اومد ... رسم سوار اینه وقتی اتفاقی میافته
دست می اندازه گردن اسبش ، اسب تربیت شده میدونه باید سوارشو از مهلکه بیرون ببره چون خون رویِ چشمهای اسب را گرفت
اشتباهی آورد بین لشکر همه گفتن برید کنار تا جلوتر بیاد ....
اربا اربا .....*
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Arzi _ (shabe 8).mp3
1.2M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هشتم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
«السلامُ عَلیکَم یا اَهل بَیتِ النّبوه»
وبموالاتكم تُقبل الطّاعة المفترضة، ولَكُم المَودة الواجبة ودرجات رفیعه و مقام المحمود عندالله
اشکی شود جاری جوابش با حسین است
روضه به پا شد هر کجا آنجا حسین است
نامش که می آید بهم میریزد عالم
نامی که هر دم میکند غوغا حسین است
بر دل نباشد ترسی از فردایِ محشر
آن که شفاعت میکند فردا حسین است
از روز اوّل تا ابد هستیم سائل
از ابتدا تا انتها آقا حسین است
لطفش همیشه شامل حال گدا شد
قطره صفت هستیم تا دریا حسین است
محشور میگردد هر آنکس با محبش
معشوقه و محبوبُ عشقِ ما حسین است
مشگل گشای مشکلات سخت تنها
از پردۀ دل ذکر ادرکنی حسین است
حتی بهشتی را که سبحان وعده داده است
رمز ورودش گفتن یک یا حسین است
تحریف گشته قصۀ لیلی و مجنون
مجنون قصه زینب و لیلا حسین است
آنکس که بی سر بود اما باز بخشید
انگشت و هم انگشتر خود را حسین است
زهرا کنارش بود در تنگیِ گودال
حاشا بگویم بی کس و تنها حسین است
اهل قُرا آقایِ ما را دفن کردند
عریان تنی که ماند در صحرا حسین است
شبهایِ جمعه کربلا باب الکرام است
فریادهای حیدر و زهرا حسین است
*در شب دهم محرم از یارانِ حسین که مشغول نماز بودن ،رکوع و سجود میکردن اما باور کنید اینو داره معالی السبطین میگه عبادت مخصوص عباسِ رو همه دارن نگاه میکنن ،دیدن فقط دوره این دخترا و زنها می گرده حفاظت از اینها میکنه ... کسی چپ نگاه کنه حمله میکنه اینقدر غیرتی بوده ...*
عقل تنها در مسیر عاشقی کامل شود
عشق همراه جنون در قلبها نازل شد
پس هرآنکس در پی آن است که عاقل شود
ابتدا بایست مجنون ابوفاضل شود
فاش میگوییم امشب با تمام عالمین
عشق در تعریف ما یعنی علمدار حسین
روی دیوار برادر بود تا آخر سرش
هیچ عشقی غیر عشق او نبوده در سرش
از همه سرهای عالم هست بالاتر سرش
نیست هرکس خاک پایش خاک عالم برسرش
یک نگاهش عالمی را مثل سلمان می کند
ارمنی را با کراماتش مسلمان می کند
از زمانی که در این دنیا قدم برداشته
از روی دوش برادر بار غم برداشته
هر زمان با ذکر یا حیدر علم برداشته
صورت دشمن حراس آلوده نم برداشته
در نبردِ او همیشه جنگ خیبر یاد شد
شاهکاری کرد در صِفین حیدر شاد شد
مادرش گفتا بلا گردان این کاشانه باش
با ادب همراه باش و با غضب بیگانه باش
بچه های فاطمه شمعند تو پروانه باش
من کنیز خانه هستم تو غلام خانه باش
بود آویزانِ گوشش حرفهای مادرش
چون غلامان حرف میزد با برادر خواهرش
*الله اکبر امروز تا براش امان نامه آوردن ، امان نامه را پاره کرد ، هم اشک میریخت هم غضب آلود .. با شمشیر رویِ زمین میکشید اومد پشتِ خیمه ها با کسی حرف نزنه داره با خودش حدیث نفس میکنه ....*
دیدی ای دل که آخر عمری
جگرم سوخت بیقرار شدم
شر فامیل بد اسیرم کرد
پیش آقام شرمسار شدم ...
*داشت با خودش حرف میزد دید یه دستی محبت امیز روی شونه اش اومد ،برگشت دید خواهرش زینبِ .... نشست روی زمین ،بی بی دستاشُ گذاشت رویِ سرش ،داداش آروم باش من دیدم همه چی رو از بالای بلندی من دیدم نامه را پاره کردی ،تو پسر علی هستی ... اما حسینم تنهاست ... خواهر و برادر نشستن روی زمین اینقدر گریه کردن گفت خواهر فردا کاری میکنم که دمار از اینها در میارم ... من از همه شون سرم ... من فاتح جنگ صفین هستم ،بابام به من بازوبند داده ،نشان داده، من شاگرد علی بودم ،غیر از پسر ،من شاگرد حسن بودم ،من شاگرد حسین بودم .... اصلا نظیر ندارم ، آرومش کرد ..*
در شجاعت رفته اخلاقش به حیدر بیشتر
هست کارایی چشمانش ز خنجر بیشتر
در وفاداری او از حدّ باور بیشتر
او حسینی بودنش رفته به خواهر بیشتر
نام او را یکصدُ و سی و سه بار بیشتر بخوان
حاجتی داری اگر او را از اخُّ زینب بخوان
بوسگاه فاطمه هم چشم او هم دست اوست
دست گیره امت عیسی ابن مریم دست اوست
روز محشر اختیار خلق عالم دست اوست
همچنان پشت سر ارباب پرچم دست اوست
روز محشر سر بلند است و امیری میکند
فاطمه از دوستانش دست گیری میکند ....
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Arzi _ (shabe 9).mp3
6.79M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
السَّلَامُ عَلَیک یا قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ
السَّلَامُ عَلَیک یا اَسیرِ الكُرُبات
سرگشته را دیار غریبُ وطن یکی ست
سرهایِ مست را نیُ طشتُ بدن یکی ست
همچون حبیب جان بده پیش از شهادتت
صد بار مرگ در نظرِ ممتحن یکی ست
آری اگر حسین به عالم یگانه هست
سوگند بر خدایِ اَحَد ، ربّ من یکی ست
در پیش چشم فاطمه منصب ملاک نیست
مداح و کفش جفتکن و سینه زن یکی ست
زینب به جان خرید بلاهایِ خانه را
یعنی کسای روی سر پنج تن یکی ست
هر چند، چند بی حرم این خانواده داشت
اما در این میان فقط بی کفن یکی ست
آمیخت خون لاله به خونِ گِلِ حسن
بنگر به قتلگاه حسین و حسن یکی ست
غارت نشد به زعم من از تن لباسِ او
کز لطف نعلها تن با پیرهن یکی ست
فرقی نمیکند به کجا نیزه میزنند
در چشم خصم سینه و قلب و دهن یکی ست
شب آخر بمان دور و بر من
بمان در قابِ چشمان تر من
نگاهم خیره شد بر حنجر تو
نگاهت خیره شد بر معجر من
ندارم چاره ای جز آه و زاری
مرا دق میدهد این بیقراری
نگو این آخرِ عمری عزیزم
مرا دست غریبه میسپاری
گرفتی ذکر استرجاع بر لب
وصیت میکنی حالا به زینب؟
مگر فردا چه می آید سر تو؟
سراغ پیرهن میگیری امشب
خبرهایی رسیده وای زینب
که قد من خمیده وای زینب
من و دستان بسته وای عباس
تو و رأس بریده وای زینب
*اومد دوتا دستاشُ گذاشت رو زمین نزدیک حسین فرمود فردا میخوان تو رو بکشن؟... آری خواهر، خدا بهت صبر بده خواهرم ... (زود حرف عوض کرد) فردا به بعد یاد من تو نماز شبت باش ... عابدۀ آل علیِ ... عالمه است ... میدونه داره حرف عوض میکنه . گفت داداش اجازه میدی با رشادت برم به این لشکر بگم اول منو بکشن ؟... نمیشه از این جا بریم؟ ... تو کوه ها بزنیم بریم ؟... فرمود عزیزم من مرغِ قَطاره ام باشم (این پرنده ای که بالاترین نقطۀ کوهستان رو انتخاب میکنه ولی باز صیاد صیدش میکنه) اگر من مرغ قطاره ام باشم منو میکشن .. زینب دستاشو به هم زد ... اول یه نگاهی به دستهای ابی عبدالله کرده ، دست حسین رو گرفت هی می بوسه ... بو میکنه ... تا فرمود : غیر از علی ابن الحسین زین العابدین هیچ مردی نمی مونه ... روایت داره ، چنان با سیلی به صورتش زد .. غش کرد افتاد ...
اینقدر آب کمی رو که تو خیمه بود ،رو صورتش ریخت .. فرمود زینب جان شیطان صبرت رو نبره ، گفت تو را میخوان بکشن من همینطوری آروم باشم ؟... گریبانشُ پاره کرد... حسینُ نشوند.. هی دور حسین میچرخه ...
یا حبیب بود یا دیگری میگه من پاسبان حرم بودم، داشتم صحبتهایِ زینبُ می شنیدم ،حرف برگشت از اون عشق و عاشقی گفت داداش، اصحاب و یارانتُ امتحانشون کردی یا نه ؟ حبیب میگه من ریختم بهم ، پاسبانی و نگهبانیُ ول کردم ، رفتم تو خیمۀ اصحاب، پاشید از جا ، گفتن چی شده ؟گفتم همه شمشیرهاتونُ آماده کنید ،همه حاضر بلند شدن اومدن بیرون گفت هرچی من میگم شما هام بگید ...
یا بنات رسول الله ... همه گفتن ... زن ها ریختند بیرون شبونه دختر بچه ها ترسیدن گفتن اومدیم همین شبونه اگه اقامون اجازه بده میزنیم به قلب لشکر ما امتحان دادیم ما اومدیم پای حسین بمیریم ... زینب گریه کرد .. حبیب گریه کرد .. ابی عبدالله گریه کرد ... دیگه وارد خیمه نشدن تا قمر بنی هاشم اومد گفت برید استراحت کنید
حالا نگهبان خصوصی اش هلال بن نافع یا نافع بن هلال میگه دیدم آقام زد بیرون از خیمه ها ، یه فاصله ای رفت من شمشیرم رو
بستم و دنبالش آهسته رفتم کسی به آقام از پشت جسارتی نکنه ،ولی دیدم اقام هی تو بیابون میشینه بلند میشه با خودش زمزمه میکنه یه ذره اومدم جلو گفت کیستی ؟ گفتم آقا غلامتم برای چی دنبال من اومدی ؟ گفت ترسیدم کسی به شما جسارت کنه گفت آقا به من بگید چه کار میکنید ؟گفت دارم خارایِ بیابون رو جمع میکنم تا اونجا که میشه ... آخه فردا شب بچه ها آوارۀ بیابون میشن ...
آی حسین .....
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
Arzi _ (shabe10).mp3
7.35M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊#قسمت_اول مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
اگر تو آه بکشی خشک و تر نمی ماند
اگر تو گریه کنی که جگر نمی ماند
بیا و آه مکش با حرارت جگرت
که از مجالس روضه اثر نمی ماند
نفس بزن که نفسهای آخرم برسد
که بی تو این نفس مختصرنمی ماند
چنان شکسته شدی که شبیه زهرایی
که چون تو دست کسی برکمرنمی ماند
لباس مشکی مان رافقط کفن بکنید
برای ما که از این بیشتر نمی ماند
مدافعان حرم سمت تو به سر رفتند
برای حامی زینب که سر نمیماند
به درد آخرتِ ما نخورد جز گریه
که هیچ چیز چو اشکِ سحر نمی ماند
غنیمت است نشستن میان روضه
که عمر میرود واینقدر نمی ماند
هر آنچه خرج کنی صد برابرش ببری
دراین معامله حرفِ ضرر نمی ماند
تمام حاجت ما را نگفته زهرا داد
که مادر از دلِ ما بی خبر نمی ماند
________________
#حاج_محمد_طاهری
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#مناجات_دعا
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com