eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.8هزار دنبال‌کننده
790 عکس
462 ویدیو
67 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ برادر درست میبینه چشم من یا که تاره برادر اونا نخله یا که سپاهِ سواره برادر چرا ساربون چشم به دست تو داره میترسم برای تو و حنجر تو میترسم برای فردای دختر تو میادش صدای گریه مادر تو حسین جان برادر بلند شو از اینجا بریم تا نشه دیر برادر بلند شود بریم تا علی میخوره شیر برادر بلند شو بریم تا سه ساله نشه پیر بریم که توی قلب من درد و آهه بریم که هنوز حال تو روبراهه بریم که علی اصغرت بی پناه بمونیم می مونم من و خنده های حرامی بمونیم به ناموس تو میشه بی احترامی بمونیم سرم زخمی میشه با سنگای شامی بمونیم دل خواهرت میشه آشوب بمونیم سرت روی نی میشه مصلوب بمونیم به لبهای تو میخوره چوب حسین جان *با چه احترامی، با چه شکوهی و جلالی عمه سادات مثل فردا از محمل پیاده شد، تا عباس هست کسی جرأت نداره نزدیک بشه، سریع اومد پا تو رکاب گرفته ،اینقدر دوست داره، میگه: خواهر به قربونت برم... با احترام میگه: سیدتی و مولاتی.... اکبر دست عمه رو گرفت، با احترام پیاده کرد، جوانهای بنی هاشم دور تا دور زینب رو گرفتند.... چقدر این خوشی زود تموم میشه... چیزی نگذشت بر زینب، وقتی میخواستند قافله را ببرند از کربلا، اون همه مَحرمی که ایستاده بود دور تا دور زینب روز اول، حالا امروز نگاه کرد بدنها قطعه قطعه روزمین.... دوید اومد کنار گودال، صدا زد: حسین داداش! همه نوامیس تو رو خودم سوار ناقه های عریان کردم ،نذاشتم یه نفر از دشمن جلو بیاد، پاشو زینب میخواد سوار بشه،یه نظر سمت علقمه کرد صدا زد: آی غیرت الله!... شهدای مدافع حرم رفتند، نبینیم باز هم زینب رو اسیر کردن... ابی عبدالله، نفسهای آخر تو گودال افتاده بود ،هزار و نهصد و پنجاه زخم برداشته ابی عبدالله، حمله کردن سمت خیمه هایِ آل الله،ابی عبدالله به نیزه شکسته ای تکیه داد، بلند شد، صدا زد: اول بیایید کار حسین رو تموم کنید.... اشک هات رو روی دست بگیر، امام صادق علیه السلام می فرمایند: خدا را به عمه جانم زینب سلام الله علیها قسم بدین..." اللهم عجل لولیک الفرج" ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
babolharam _ Taheri (shab2) c.mp3
3.1M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ عالم بدون تو تماشایی ندارد جز تو کسی در قلب من جایی ندارد آنقدر خوبی به تمام شهر گفتم من دلبری دارم که همتایی ندارد دست خدا دستی بگیر از رعیت خود از رعیتی که جز تو آقایی ندارد *می دونم آقاجان! ...* تهذیب ، شرط اول دیدار یار است بیچاره چشم من که تقوایی ندارد با دوری ات حالم شبیه آن یتیمی ست که سالیان سال بابایی ندارد ... این نوکری که سن و سال از او گذشته جز بوسه بر پای تو رؤیایی ندارد با هر فراز ناحیه باید ببارد چشم بدون گریه کارایی ندارد جان یتیمی که خرابه منزلش شد بابا بیا طفلت دگر نایی ندارد ... امشب دلم تنگ است و غم بسیار دارم یابن الحسن با عمه جانت کار دارم ... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
Taheri _ babolharam shab3 a.mp3
1.21M
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ بر جسم و بر روحم عذابی تام دادند بابا کجا بودی به من دشنام دادند *امشب باید غیرتی گریه کنی* زن های خود را از نظر مخفی نمودند ما را عیان کردند بار عام دادند در مجلس می حاضرین بسیار بودند به غایبین هم در خفا پیغام دادند بوی غذا می آمد از مطبخ سراشان من گشنه ام بود آن زمان که شام دادند حتی خودم هم باورم شد یک کنیزم از بس مرا این گونه اینان نام دادند بابا به جد من بگو با سنگ و آتش مزد رسالت را ز پشت بام دادند فریاد زد یک مرد نامحرم سر ما عمه جوابش را ولی آرام دادند حکمِ زدن با چوب بر روی لبت را این قوم بی دین با کدام احکام دادند؟ *اینقدر این بچه رو ، بچه هایِ شامی اذیت کردن،عقده شده تو سینه اش* ای عمه دخترهایِ شامی را خبر کن شاید ببینندش به بازی رام دادند *هی می گفتند : برو تو بابا نداری .. بیان ببینن بابام با سر به دیدنم اومد ... از خواب بیدار شد؛صدا ناله اش رسید به کاخ یزیدِ ملعون ، اون نانجیب هم از خواب بیدار شد ، گفت برید ببینید چه خبره؟ (اما حضرت زینب سلام الله علیها خبر داره این نانجیبا چیکار میخوان بکنند،هی می اومد آرومش کنه)چی شده عزیز دلم؟گفت : عمه خواب دیدم. چه خوابی دیدی؟ گفت:* خواب دیدم عمو اباالفضلم زود با مشک آب برگشته به سر و رویِ دختران حرم خواب دیدم حجاب برگشته خواب دیدم که پشت بابایم در عزای عمو دوتا نشده خواب دیدم که کاروان اصلاً واردِ خاک کرب و بلا نشده خواب دیدم به خانه برگشتیم با جوان ها و پیرها ، زن و مرد مدتی بعد هم به خیر و خوشی قاسم بن الحسن عروسی کرد ... جرأت حرکت و نظاره نداشت باد هم در حدود خیمۀ ما خواب دیدم هنوز بالا بود مثلِ پرچم عمودِ خیمۀ ما خواب دیدم که من عروس شدم شده ام یک ستارۀ تازه و عمویم برایِ هدیه به من داده یک گوشوارۀ تازه .... *چه خوابای خوشی بود عمه جان ...* رنگ سیلی نداشت صورت من شبنمی هم به من نمیزد دست بر لبم خنده و خیالم تخت که عمویم مراقب من هست خواب دیدم نگاهِ نامحرم به زنانِ خیام جایز نیست خواب دیدم لباسِ سبز عمو همچنان سبز مانده قرمز نیست خواب دیدم سر علی اصغر روی نی ها فرو نمی گردد .... هیچ کس پشت خیمه های حرم آه دنبال او نمی گردد .... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
babolharam _Taheri shab2 c.mp3
2.77M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ خواب میدیدم و در این هنگام کرد بیدار دشمنِ رذلم دیدم اهل خیام بی تابند عمه می گفت : کو ابالفضلم؟ *** بابایی،به جز سنگِ تو صحرا بالش ندارم بابایی،به جز سیلی دست نوازش ندارم بابایی،به جز مُردنم دیگه خواهش ندارم بابایی،بابایی ... بیا و کفن کن خودت دخترت رو کمک کن بذارم سرت رو روی زانو بشورم با اشکام رگ حنجرت رو بابایی،بابایی ... ببین گریه راه گلوم رو گرفته همونی که از ما عمومو گرفته با آتیش بلندیِ موم رو گرفته بابایی،بابایی ... همونجور که می بردن انگشترت رو کشیدن دو گوشوارۀ دخترت رو ندیدن روی نیزه اشک سرت رو بابایی،بابایی ... نبودی چقدر دیدم آزار نبودی بابایی برات چی بگم از تو بازار نبودی بابایی منو زد سرم خورد به دیوار نبودی بابایی * وقتی نازدانه بهانۀ بابا رو گرفت رو ناقه ها، چنان زجر ناننجیب دست انداخت بچه رو پرت کرد ...* مارو شب تو سرما گذاشتن نبودی روی صورتم جا گذاشتن نبودی روی چادرم پا گذاشتن نبودی *گفت: چه خبر شده؟ گفتند : امیر یکی از بچه های ابی عبدالله از خواب بیدار شده بهانۀ بابا گرفته، گفت : مگه سر باباشُ نمی خواد؟ مگه دلتنگ باباش نشده؟بگید سر رو ببرن براش. حالا دل تو دل بی بی نیست،حضرت زینب سلام الله علیها هی قدم میزنه ، میدونه میخواد چه اتفاقی بیوفته ، تا نگاه کرد دید چند تا مأمور دارن میان ، یه طبقی رو دارن وارد میکنند ، بی بی دستش رو جلو آورد ، فرمود: من خودم قول میدم ساکتش می کنم، سر رو وارد نکنید ، گفتند ما مأمور و معذوریم ، نمیدونم این مأمور چقدر کینه تو دلش بود ، تا سر رو مقابل سه ساله گذاشت ، چنان سیلی تو صورتش زد ، بچه رو به عمه کرد گفت : عمه من گرسنه ام هست ، اما از اینا که غذا نخواستم ، من بابامو میخوام ... گفت: عزیزم اون که میخواستی برات آوردن ، آروم روپوش رو از طبق کنار زد ، سر بریدۀ بابا ... یکی از بچه هایِ شهید مدافع حرم ،حدود یک ماه تبش پایین نمی اومد ، هر چی دکتر می بردن درمان نمیشد ، یه طبیبی درمانش فوق العاده بود ، گفت : بگید ببینم یادگاری از باباش تو اتاقش هست؟ گفتند : آره یه عکس بزرگ از باباش هست، میره می چسبونه صورتش رو به این عکس ، با بابا حرف میزنه ... گفت : مشکل همینِ ... گفتند : آقا عکس رو از اتاقش بردیم بیرون تبش قطع شد. حالا عکس یه بابا کجا ، سر بریده کجا؟* اینقدر زخم به پیکر دارم نتوانم سر تو بردارم *" یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبكَ بِدِمائكَ؟ یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی؟" هر کجا نشستی صدات رو آزاد کن ، یا حسین ....* ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
babolharam Taheri shab3 d.mp3
3.14M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ عمری گریستی و غمت ناشنیده ماند درسینه ات صدایِ تو ای نور دیده ماند هیئت تمام شد همه رفتند شام قبل اما هنوز مادرِ قامتِ خمیده ماند *بعضی از ملائک وقتی به سمت آسمان میروند، ازشون سوال میکنند کجا بودید معطر و خوشبو شده اید؟ میگن مجلس عزای ابی عبدالله بودیم ،مجلس گریه کن های حسین.... اون ملائکه ی دیگر هم میایند مجلس تمام شده،خودشان را به در ودیوار متبرک میکنند برمیگردند...* ازگریه چشم خون شد و مویت سفید شد ازناله سینه آتش و رنگت پریده ماند کاری برای عصر ظهورت نکرده ایم اینجا چقدر میوه ی کالِ نچیده ماند احساس ما به آمدن تو چه فایده ولی کلام سیدمان ناشنیده ماند ظرفیت شنیدن یک روضه را بده عمری گذشت و مقتل آن سربریده ماند حق میدهم اگر به سر وسینه میزنی بر روی عمه های تو جای کشیده ماند قربان آن دو چشم که گریان زینب است ای وای از غمت شب طفلان زینب است ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
Taheri shab 4 a.mp3
2.02M
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ " زَیْنَبُ و ما زَیْنَب؟ وَ ما اَدریکَ ما زَیْنَب؟ " کی میتونه بفهمه زینب کیِ؟ " هِیَ عَقیلَةُ بَنی هاشِمٍ وَ قَدْ حازَتْ مِنَ الصِّفاتِ الْحَمیدَةِ ما لَمْ یُحزْها بَعْدَ اُمِّها أحَدٌ حَتی حَقَّ اَنْ یُقالَ هِیَ الصِدّیقَةُ الصُغْری...." هرکه دنبال تو اوج سحرش بیشتر است اثر آهِ دل شعله ورش بیشتراست از حرم آمده اند باتو بگویند هرکس بیشتر دل ببرد دربدرش بیشتر است دهمین روز شدو شده ذی الحجه ی من شکر، قربانی من برگ و برش بیشتر است خیمه ات آمده ام بست نشینم گویم خیمه ی خواهر تو تو شیر نرش بیشتر است به تو نزدیک تراز اهل حرم خواهر تو به تو چون از همه زنها پسرش بیشتر است به سَرِ موت قسم یک سر مو پس نکشم از همه دختر حیدرجگرش بیشتر است *هرچه زینب اصرار کرد، ابی عبدالله فرمود: نه..... اجازه نداد* کیستند فاتح میدان تو از هر چه که هست آنکه آوازه تیغ پدرش بیشتر است *دوتا بچه ها را کفن پوش کرد...* تیغ را کرده حمایل که بفهمد آن قوم هر که شاگرد علی شد هنرش بیشتر است از علمدار بپرس از دو جوان می گوید بین اصحاب به این دو، نظرش بیشتر است *محمد برادر کوچیکه وقتی به دل میدان زد با قد وقامتش ده نفر را به هلاکت رساند، دوره اش کردند ابی عبدالله نگاه میکرد ،از یه طرف اباالفضل نگاه میکنه، زینب میشنوه عباس میگه: "لاحول و لا قوه الا بالله" حسین، "ماشاالله" می گوید...* هردو میدان زده خواندند رجزها اما چه کنم آن همه لشکر نفرش بیشتر است خبر رفتنشان زود به هر سو پیچید به زمین خوردنشان که خبرش بیشتر است غمِ مادر، غمِ بابا، نه فقط داغ پسر پیش مادر اثرش برجگرش بیشتر است عون افتاده زمین پیکر او پیچیده ازدحامی است ولی روی سرش بیشتر است و محمد نفسش کمتر و کمتر میشد زخم رویش زتن مختصرش بیشتر است برسینه شان جمع حرامی پرشد وای از ضربه شام سخت ترش بیشتر است پر زخمند پر از نیزه و شمشیر ولی از میان همه زخم تبرش بیشتر است پیرمرد است چگونه دو جوان بردارد از علی اکبر هم دردسرش بیشتر است بیشتر میشود این حجم اگر جمع شود تن پاشیده زهم مختصرش بیشتر است همه جا بوی تن عون و محمد دارد همه جایند ولی دور و برش بیشتر است *تا قافله برگشت مدینه ، یک به یک محملها را عبدالله بن جعفر سر میزنه، اومد رسید به محمل خانومش زینب، مگه چند ماه گذشته از مدینه رفتن؟ جلو زینب ایستاده داره سراغ زینب رو میگیره ،صدا زد: خانوم از خانومم زینب خبرنداری؟... یه وقت بی بی آهی کشید فرمود:عبدالله حق داری زینب رو نشناسی.... گفت الهی برات بمیرم چرا اینقدر شکسته شدی؟ صدا زد: جلو چشمام سر از بدن داداشم جدا کردند ....مقداری که گذشت گفت: خانوم! گله دارم،گفت: بگو.... گفت: شنیدم هر شهید تو کربلا رو زمین افتاد قبل حسین رفتی بالا سرش، بگو بچه های من قابل نبودن چرا بالا سرشون نرفتی؟... فرمود: ترسیدم حسین چشمش به من بیفته خجالت زده بشه... عبدالله! کربلا من نیومدم اون خجالت نکشه.... وقتی اربعین برگشتیم کربلا، گفتم: حسین! یادته از خیمه بیرون نیومدم، من همه بچه هات رو آوردم، اگر میخواهی زینب خجالت نکشه ، سراغ رقیه رو ازم نگیر......* حسین جان آخه من مگه خواهریتو نکردم حسین جان بگو خوب مگه نوکریتو نکردم حسین جان یه عمری مگه مادریتو نکردم حسین جان میدونی کسی هدیه رو پس نمیده کسی اصلاً جواب نه از تو شنیده؟ قبول کن که نوبت به ما هم رسیده حسین جان حسین جان کی گفته که دیگه تو لشکر نداری حسبن جان نگو قاسمت رفته اکبر نداری حسین جان خیال کردی آیا تو خواهر نداری حسین جان الهی که زینب غمت رو نبینه می بینی سرم از خجالت زمینه برادر ببخشید که وسعم همینه حسین جان *شاید کنار بدن علی اکبر داد میزد زینب ،امّا هیچکسی تو خیمه ها ،صدای زینب رو نشنید.آروم می سوخت، امّا یکبار هم نگفت : آی عونم، آی محمّدم. فقط می گفت: برات بمیرم حسین.برای تنهاییت،غریبیت.... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
Taheri shab 4 b.mp3
4.33M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir