⇦🕊#قسمت_اول _ روضه جانسوز حضرتِ رقیه سلام الله علیها _ شب سوم محرم 96 _سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
هم نا ندارم،
هم بس که دنبالت دویدم پا ندارم
با این همه زخم،
دستِ کمی از مادرت زهرا ندارم
تنها نشستم،
حتی به قولِ دختران بابا ندارم
داری می آیی،
باید که چادر سر کنم اما ندارم
شرمنده بابا،
غیر از خرابه من برایت جا ندارم
یا عمه یا تو،
یا آرزویِ مرگ دارم یا ندارم
اما دلت قرص،
یک لحظه هم ترس از حرامی ها ندارم
دیدی خمیدم،
اینقدر سیلی زد که جایی را ندیدم
بعد از تو بابا،
با دامن آتش گرفته می دویدم
من مثل عمه،
وقتی که قاتل می برید و می بریدم
با خنده می گفت،
با دست خود از پشت سر ،سر را بریدم
جای تو خالی،
با حرمله با شمر چه زجری کشیدم
رنگین کمانم،
بازو کبود و روی زرد و مو سفیدم
کنجِ خرابه،
خوابیده بودم ، با لگد از جا پریدم
بازار شامُ،
حرف کنیزیُ و نمی گویم چه دیدم
قربانِ لبهات،
من پیرِ چوب خیزرانیِ یزیدم
آماده هستم،
عمه حلالم کن که دیگر سر رسیدم
*دختر داری یا نه؟ خواهر کوچیک داری یا نه؟ یاد همه پدر بزرگها و مادر بزرگ هایی بخیر،تا می فهمیدن می خوای بری حرم بی بی یه عروسک می دادن ... می گفتن:میری ، ببر حرم رقیه ... معناش میدونی چی بود؟یعنی دختر بچه بهونه میگیره باید با این چیزا آرومش کنند ...
دختر بچه وقتی گریه میکنه،بهانه میگیره با اسباب بازی اونم عروسک آرومش می کنند، نامرد یه دفعه ای گفت: کیه نمیذاره من بخوابم؟ ... گفتند: یزید صدای گریۀ بلبل حسینِ ....
گفت:چی میخواد؟ گفت: بهونۀ بابا رو داره،گفت: این که کاری نداره،سر بریدۀ بابارو براش ببرند ... دختری که دلش برا باباش تنگ شده، همچین که تشت رو آوردن،روپوش رو کنار زد .
چشمش به سر افتاد ، تا چشمش به سر افتاد، مات و مبهوت موند ، آروم آروم شروع کرد دست کشیدن ، روی لبا دست می کشید ، رو محاسن بابا دست می کشید ، یه مرتبه دادش بلند شد بابا ! .... کی رگ های گردنت رو بریده؟
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- www.ChadoreKhaki.com-1.mp3
2.19M
⇦🕊 #قسمت_اول _ روضه جانسوز حضرتِ رقیه سلام الله علیها _ شب سوم محرم 96 _سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊#قسمت_دوم _ روضه جانسوز حضرتِ رقیه سلام الله علیها _ شب سوم محرم 96 _سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
رسیدن بخیر ای ، سر و رویِ خونی
یه دردایی دارم بعیدِ بدونی
وای سرم ... پیکرم ...
تو از زخمای من نداری خبر
وای سَرِت ... حَنجَرِت ...
به من گفته بودی که رفتی سفر
تو ، تو سفر چی شده
که زخم لبت از همه ست تازه تر
چیزی از ... من نپرس ...
که گوشواره هامِ همین دور و بر ...
نمی بینه چشمام یا اینجا بی نورِ
این عطر بابامِ یا بویِ تنوره ...
وای ببین ... رو زمین ...
با چه حالی از هوش رفته رباب
وای ببین ... دستمو ...
اینا جای سنگِ ، اینا هم طناب
جونِ من ... غم نخور ...
اصلاً ما نرفتیم به بزم شراب
هر چی شد ... بَسِتِه ...
رویِ پایِ من دیگه راحت بخواب
*همچین که افتاد ، دختر بچه ها با پسر بچه ها فرقای زیادی دارن ، پسر بچه بخوره زمین زود بلند میشه ، میره کس و کارش و پیدا می کنه بهش میگن گریه نکن ، مرد که گریه نمی کنه ؛ اما دختر زمین بخوره بلند نمیشه ، اینقدر صبر میکنه تا باباش بیاد ، گفت : بابا یه نصف شب ، از ناقه افتادم ... هر چی صدات زدم نیومدی ... هر چی منتظر شدم ، گفتم چشمام نمی بینه ، گوشام که میشنوه ، آخه هر وقت می گفتم بابا ! تو می گفتی : جانم ! ... شنیدم صدای قدمی میآد ، گفتم که بابام اینجور تند تند راه نمی رفت ، بابام هیچ وقت با عجله قدم بر نمیداشت ، همچین که دستم رو سرم بود حس کردم دستی موهام رو گرفت ... یه ضربه زد ....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-www.ChadoreKhaki.com-2.mp3
1.97M
⇦🕊 #قسمت_دوم _ روضه جانسوز حضرتِ رقیه سلام الله علیها _ شب سوم محرم 96 _سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊#قسمت_پایانی روضه جانسوز حضرتِ رقیه سلام الله علیها _ شب سوم محرم 96 _سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
تمام سنگ ها بر صورتم خورد
چرا که دخترت کوتاه قد بود ...
مرا پایِ سر عباس می زد
کسی که زجر دادن را بلد بود ...
در این یک هفته مشکل در نمازم
ادایِ صادِ اللهُ الصمد بود
*یعنی بابا دندونام شکسته*
مرا در بزم نامحرم بردند
گمانم فقط یک خواب بد بود
در آن مجلس که ما اصلاً نرفتیم
هر آنکس که مرا آن روز زَد بود
شمردم زخم هایت را به خوابم
حدود یک هزار و هشتصد بود
همان خشتی که هر شب بالشم شد
که می دانست که سنگ لحد بود
*یه اشاره کنم زود برگردم ، وَ اِلا روضه نمیخواد ، فقط همین که یه دختر بچه از ناقه اُفتاد ... بعد از ناقه هی می گفت: عمه دستم ... می گفت:رقیه مادرمم می گفت دستم ... هی می گفت عمه بازوم ، می گفت : مادرم هم می گفت بازوم ... برا همین بود وقتی از دنیا رفت، زینب یاد مادرش افتاد ، آخه رقیه هم نیمه شب از دنیا رفت،برا مادرش تشییع جنازه نگرفتن ، برا این دختر هم نگرفتن، بی بی خودشون طاقت نیاوردن ، زن غساله ای آوردن، تا این بچه رو دید گفت:من دست نمیزنم، تا علتش رو نگید چرا بدن این بچه اینقدر کبوده؟ ناله ی زینب بلند شد ، فرمود : از کربلا تا شام هر جا می گفت : بابا ! تازیانه می خورد ....*
حسین ....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-www.ChadoreKhaki.com-3.mp3
1.33M
⇦🕊#قسمت_پایانی روضه جانسوز حضرتِ رقیه سلام الله علیها _ شب سوم محرم 96 _سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
هدایت شده از معراج شهدای کرمان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یارقیه خاتون س
#مشکل_رو_بیار_پیش_سه_ساله
#بابا_دست_کوچکش_را_رد_نمیکند
نگذاریم مجلس و موکب ارباب بی رونق و کمرنگ شود با تمام توان لبیک یا حسین میگوییم
موکب معراج الشهدا جهت اسکان3000نفردرکربلای معلا باتوسل بحضرت رقیه سه ساله فعالیت خود راآغاز کرد
محرم_تا_اربعین
نذراربعین(چادر.پتو.بالشت)باهرتوان مالی میتوانید درثواب اسکان زوارپیاده روی اربعین شریک شوید
6277601232200418
بنام معراج الشهدا
⇦🕊#قسمت_اول ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
دو خورشید جهان آرا، دو قرص ماه، دو اختر
دو آزاده، دو دلداده، دو رزمنده، دو هم سنگر
دو شایسته، دو وارسته، دو دردانه، دو ریحانه
دو نور دیده در دیده، دو روح روح در پیکر
دو یاس ارغوانی نه، بگو دو آیة قرآن
دو یوسف نه، دو اسماعیل از یک قهرمان هاجر
کشیده شانه بر مو، شسته صورت از گلاب اشک
گرفته چون دو قرآن دخت زهرا هر دو را در بر
به سر شور و به رخ اشک و به کف تیغ و به دل آتش
به سیرت، سیرتِ قاسم، به صورت، صورتِ اکبر
منای کربلا گردیده محو این دو قربانی
نوای نینوا از نایشان بر گنبد اخضر
گرفته دستشان را برده با خود زینب کبری
که قربانی کند در مقدم ثار الله اکبر
بگفت ای جان جان، جان دو فرزندم به قربانت
تو ابراهیمی و اینان دو اسماعیل ای سرور!
دو اسماعیل نه، دو ذبح کوچک، نه دو قربانی
قبول درگهت کن منتی بگذار بر خواهر
اگر اذنم دهی اینک به دست خود بگردانم
دو فرزند عزیز خویش را دور علی اصغر
امید زینب است ای آفتاب دامن زهرا
که افتد این دو قرص ماه را بر خاک راهت سر
سفارش کرده عبدالله جعفر بر من ای مولا
که این دو شاخة گل را کنم در مقدمت پرپر
به اذن یوسف زهرا دو ماه زینب کبری
درخشیدند در میدان چو خورشید فلک گستر
فلک در آتش غیرت، ملک در وادی حیرت
که رو آورده در میدان دو حیدر یا دو پیغمبر!
یکی می گفت دو خورشید از گردون شده نازل
یکی گفتا دو مه تابیده یا دو آسمان اختر
ندا دادند ما دو شیرزاده ایم زینب را
که باشد جده ی ما فاطمه صدیقه ی اطهر
پیمبر جد و زهرا جده و مادر بود زینب
حسین بن علی خال و پدر عبدالله جعفر
خروشیدند همچون شیر با شمشیر یک لحظه
دو حیدر حمله ور گشتند بر دریایی از لشکر
تو گفتی در احد تابیده دو بدر جهان آرا
و یا دو حیدر کرار رو آورده در خیبر
ز آب تیغ هر یک آتشی می ریخت در میدان
که گفتی شعله ی خشم خدا پیچیده در محشر
چو آتش بر فلک فریاد می رفت از دل دشمن
چو باران بر زمین می ریخت دست و پا و چشم و سر
ز هم پاشیده چون پیراهن از هم هر دو اعضاشان
ز بس بر جسم شان بنشست زخم نیزه و خنجر
به خاک افتاد جسم پاکشان چون آیة قرآن
دریغا ماند زیر دست و پا دو سوره کوثر
چو بشنید از حرم فریادشان را یوسف زهرا
به سرعت آمد و بگرفت همچون جانشان در بر
دریغا دو همای عشق در آغوش ثارالله
همای روحشان از موج خون در آسمان زد پر
چو دید از قتلگه آرند آن دو سرو خونین را
درون خیمه زینب گشت پنهان با دو چشم تر
*همه زنها از لای پرِ خیمه می دیدند .دیدند خانوم از جا بلند نشد .گفتند: خانوم جان! بچه هات رو آقا داره میاره ،یکیش بغل حسین، یکی بغل عباس ...این دایی ها دارن برادر زاده ها رو میارن .نمیخوای بری ؟
برا بچه های ما تو میدون رفتی ،پاشو بچه های خودت رو دارن میارن ،فرمود : نه ..حاشا اگه من بلند شم ... حسینم منو ببینه خجالت میکشه .*
نهان شد در حرم کو را نبیند یوسف زهرا
مبادا چشم حق گردد خجل ز آن مهربان مادر
بیا لیلا تماشا کن مقام و صبر زینب را
که در یک لحظه داده در ره دین دو علی اکبر
شاعر:غلامرضا سازگار
________________
#حاج_محمود_كريمی
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir; _Karimi-Shab_04_Moharam1396-001_(www.rasekhoon.net).mp3
2.22M
⇦🕊#قسمت_اول ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊#قسمت_پایانی ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
دَم اند و بازدم اند
شبیه بازدَم و دَم همیشه پشت هم اند
قسم به عشق قسم
برای یاری ارباب خویش هم قسم اند
قدم قدم در رزم
دو ردّپا که نه ! انگار ردّ یک قدم اند
اگرچه بی حرم اند
ولیکن همین دو برادر مدافع حرم اند
و این غم است دوتا
که قد مادر این دو ز ماتم است دو تا
برای نجمه یکی است
برای حضرت زینب محرم است دوتا
به کوفه است یکی
ولی به کرب بلا ابن ملجم است دوتا
دو اکبر زینب رسیده اند به خیمه به محضر زینب
و غبطه می خورند رباب و نجمه دوتایی به لشکر زینب...
برای گفتن عقد دو پله خم شده در پای منبر زینب
پسر نگو اصلا بگو به این دو برادر دو قنبر زینب
بگو به جبرائیل دو آیه ای است در این دشت کوثر زینب
شده رجزهاشان به غیر نام علی، نام مادر زینب
شکسته سرهاشان که سر شکسته نگردد برادر زینب
چه قدر تیر زدند به این دو ظاهرا اما ...به پیکر زینب
فشار خنجرشان اثر گذاشته اما به حنجر زینب
دو اکبر زینب شدند آخر سر چند اصغر زینب
که گفته یک سر بود ؟سه تا سرند به نیزه برابر زینب
*این سه تا سر ؛ سَرِ ابی عبدالله و سر بچه های حضرت زینب همیشه سرشون جلو محمل حضرت زینبِ...*
نه پیش مادرشان، که رفته است به بالای نیزه ها سرشان
شدند چون اکبر ،تمام دشت پر است از تمام پیکرشان
چه خوب شد زینب،به وقت مرگ نبود است در برابرشان
و خوب شد دختر نبودند ،و نبوده است فکر معجرشان ...
قمرا موند برا تو ...اینهمه اختر برا من ...
پسرا موند برا تو ...هر چی که دختر برا من ...
بقیه اش برا من ،آه و ناله برا من ...
طفل سه ساله برا من ...وقت غارت برا من ...
زخم جسارت برا من ...جنگ اینجا برا تو ...
سنگای اینجا برا من ...جنگ کوفه برا من ...
سنگای کوفه برا من ...
*سنگ میزدن حضرت زینب میرفت جلو دفاع می کرد .اینا امانت اند .دیگه زینب پسراش نبودن ، اگر هم بود سر سوزنی از کارش غافل نمیشد .زینبه ...امام معصوم فرمود : ای عمه جان! بخدا،تو عالمه ای هستی که کسی تعلیمت نداده .فهمیده ای هستی که کسی بهت نفهمونده خودت می دونی ....
نگاه کرد دید بچه داره با سَرِ بالای نیزه حرف میزنه ... دید این بچه اگه حواسش پرت نشه کنار نیزه بچه میمیره ...کنار سر به چوبه محمل زد ؛.چند بار زینب این کار رو کرد ... خودشو میزد بچه ها به سر بابا نگاه نکنن .
بعد یه همچین خواهری ...بدن بچه هاشو که می آوردن از خیمه بیرون نیومد ...تو کی هستی خانوم ؟ تو کی هستی خانوم جان ؟ ای جان عالم فدای تو زینب ....*
تو خیمه هنوز ،من سرلشکرتم
بی تابِ لبِ،خشک علی اصغرتم
*حسین جان *
من خواهرتم ،جای مادرتم
من دختر شاه خیبر شکنم
من آینه زهرا و حسنم
اون کس که برا،تو می میره منم
*حسین.... *
________________
#حاج_محمود_كريمی
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Karimi-Shab_04_Moharam1396-002_(www.rasekhoon.net).mp3
3.03M
⇦🕊 #قسمت_پایانی ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
پس از آن گفت و شنود آن شه ابرار ندا داد در آن عرصه ی پیکار به آن لشکر خونخوار که ای قوم ستمکار منم حجت دادار منم آن که به هر عضو تنم بوسه زده احمد مختار اگر اهل نمازید بدانید که ما روح نمازیم اگر اهل دعایید بدانید که ما جان دعاییم اگر عبد خدایید بدانید که ما وجه خداییم خدا را به چه تقصیر ستادید و کشیدید به قتلم زره کینه و تزویر همه نیزه و شمشیر نمودید رخم را هدف سنگ و دلم را هدف تیر چه رو داده که با ختم رسل یکسره پیوند گسستید و چنین عهد شکستید همین آب که بر وحش و طیور و به همه خلق مباح است به روی پسر فاطمه بستید در این ماه که ممنوع قتال است چه رو داده که خون من مظلوم حلال است چرا خیل جوانان مرا یکسره کشتید و به شش ماهه من رحم نکردید زدید از ره بیداد به حلقوم علی اصغر من تیر جفا را.
صد افسوس که در پاسخ ریحانه پیغمبر اسلام زبان را ز ره کینه گشودند به دشنام که یکباره همان مظهر خشم ازلی وارث شمشیر علی نعره کشید از جگر و تیغ کشید از کمر و کرد سر و جان سپر و ریخت به هم بحر و بر و کرد چنان حمله بر آن قوم که در خاطره ها گشت عیان خندق و بدر و احد و خیبر و احزاب که دیده است که یک فرد لب تشنه که هفتاد و دو داغش به جگر مانده کند حمله به یک لشکر و لشکر بگریزند به صحرا و بیابان و در و دره و کوه و کمر از تندر خشمش ملک الموت گرفته به کف انگشت تحیر که حسین است و یا کرده خدا حمله بر این قوم ستمکار زهی تیغ و زهی دست و زهی عزم و زهی غیرت و ایثار که یک فوج سپه در کف یک فرد شده سخت گرفتار بیایید و ببیند حسین است که می رزمد و می تازد و از خشم جهانگیر و شرار دم شمشیر و ز فریاد خروشنده ی تکبیر به هم ریخته اوضاع زمین را و سما را.
* ارباب ما تشنه....داغ دیده...اکثر تیغ ها و نیزه ها زهرآگین..دلواپس زن و بچه...داغ اکبردیده...داغ عباس دیده...نزدیک ۵۰بیت رجز خونده، پسر علیِ....خدایِ بلاغت و فصاحت...همه فرار میکردند....*
اگر پیرو میثاق خداوند نمی بود به یک حمله آن حجت دادار نمی ماند به جا یک تن از آن لشکر خونخوار به تسلیم خدا بازوی او ماند ز پیکار که آن قوم ستمکار به او حمله نمودند به شمشیر شرر بار یکی زد به جبین سنگ و یکی بر جگرش نیزه یکی بر دهنش تیر و یکی فرق ورا کرد جدا از دم شمشیر فلک آتش توفنده شد و سخت برافروخت ملک بال و پرش سوخت قدر ریخت به سر خاک و گریبان قضا چون جگر خواجه لولاک شد از پنجه غم چاک و رسولان همه فریاد کشیدند و به تن جامه دریدند و به دندان جگر از خشم گزیدند و ندا از طرف خالق دادار شنیدند که ای عالم ایجاد همه هست خدا نقش زمین شد سر پیغمبر و زهرا و علی باد سلامت که شد از عرشه زین نقش زمین شمس امامت به خدا وجه خدا در یم خون کرد اقامت همه صحراست پر از گرگ و زنند از همه سو بر بدنش چنگ یکی نیزه فرو کرده به قلب و دگری دامن خود کرده پر از سنگ ،سنان رفته فرو در گلو و راه نفس بسته بر او تنگ ،الا خیل ملایک نگذارید که زهرا برود جانب گودال و ببیند که حسینش زده چون بسمل بی بال پر و بال و به پرواز در آورده ز لب های به خون شسته خود روح دعا را.
*اینجا بود عبدالله، از حبس دست خانوم خارج شد...همینطوری این بچه رو خانوم زینب محکم گرفته،کی رو گرفته؟!پسر امام حسن؛که با یه انگشتش همه عالم رو می چرخونه...کی گرفتدش؟!دخترِ علی....همینطوری هی زیرِ بازوها و دست عمه رو گرفت،می خواست خارج شه.صدا میزد:"والله لا اُفارقُ عمّی..."من از عموم غافل نمیشم.میخوام برم پیش عموم،یه عمریه با عموش زندگی کرده*
شاعر:غلامرضا سازگار
________________
#حاج_محمود_كريمی
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Karimi-Shab_05_Moharam1396-001_(www.rasekhoon.net)-Segment 1.mp3
2.24M
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
شجاعتش حسنیست
قسم به دست علی،دستِ قدرتش حسنیست
به خلق و خوش قسم،که خُلق وخوش حسینی
و خِلقتش حسنیست
امام زاده ی عشق نواده ی علیست و
سیادتش حسنیست
شکوهِ بی بدل است،به چشم اهل حرم
قد و قامتش حسنیست
چه سروِ رعنایی،بلند مرتبه است
و صلابتش حسنیست
چقدر با ادب است
به عمه ها و عمو ها ارادتش حسنیست
چقدر لحظه ی تلخ شهادتش حسنیست
*امام حسن تو بغل امام حسین بود...این بچه هم تو بغل امام حسین بود...بخون لهوف رو،امام سجاد علیه السلام فرمودند:۳۰هزار نفر دور بابامو گرفتن....همه برای رضای خدا میزدن...با وضو میزدن....قربة الی الله میزدن...از لای این جمعیت،از لای دست و پا ،شمشیرها رو کنار میزد.دنبال یه چیزی هم تو راه میگشت پیدا کنه بتونه دفاع کنه...*
بعید شد گودال
به زیر خون تنش ناپدید شد گودال
حسین سوره ی نور...
ز نیزه شأن نزول حدید شد گودال
وجسم عبدالله مراد بود وبه پایش مرید شد گودال
*دستا که افتاد و داشت بال بال میزد...رسید حرمله و از بالای سر از فاصله ی چند قدمی،بالای بلندی، گلوی عبدالله رو تو امام حسین نشانه کرد...*
رسید حرمله و به زنده ماندن او ناامید شد گودال
پس از سنان وشبث رسید چکمه و زخمش شدید شد گودال
به تن گره خورده، زره شده است و به روی بدن گره خورده
ببین که در گودال،به بوی سیب، بوی یاسمن گره خورده
تمام شد دوری... تن حسین به جسم حسن گره خورده
که جسم عبدالله چونان کفن به تنِ بی کفن گره خورده
به لکنت افتاده...
چقدر سُمّ سطور میان همهمه بر پیرُهن گره خورده
دوباره غوغا شد...عزیز فاطمه بیش از همیشه تنها شد
زخونِ ثارالله، زمین تشنه لبه قتلگاه دریا شد
به غیره نیزه و تیر چقدر ردّ سم اسب...
زبانِ روضه گرفت،که قسمت تن ارباب ضربه از قفا شد
و بعدِ عبدالله سرِ بریدنِ رأسِ حسین دعوا شد
*زبان روضه خوندن باید، عین زبان روضه خوندن امام زمان باشه.....صدا زد : یا جداه ...یادم نمیره... اون موقعی که سینه ات سنگین شد ....اصلاَ روضه خوندنش نه، سلامش : " " " السلام علی الشیب الخضیب....."سلام به محاسن پر خونت ...سلام به صورت خاکی ات...ما ازاین ناحیه روضه می خونیم ...منو ببخشه امام زمان ...بمیرم برات، اون لحظه دیگه آسمان رو دود میدیدی حسین .....*
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست
ای جان حسین....جانان حسین...
عالم سنه قوربان حسین
یل یاتار طوفان یاتار
یاتماز حسینین پرچمی
________________
#حاج_محمود_كريمی
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-_Karimi-Shab_05_Moharam1396-001_(www.rasekhoon.net)-2.mp3
2.45M
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ سیدمجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبان اشک های بی صدا گفتم حسین
یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است
در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین
در مناجات شب جمعه نمیدانم چه شد
خواستم بر لب برم نام تو را گفتم حسین
ماند "هل من ناصرت" بی پاسخ اما بارها
آمد از کرب و بلا لبیک تا گفتم حسین
نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی
نام زینب را شنیدم هر کجا گفتم حسین
کُلُ اَرضٍ کربلا، من تازه فهمیدم چرا
در خراسان، در نجف،در سامرا گفتم حسین
*حرم امان رضا هم میری زود دلت هوای کربلا میکنه،کربلا میری زود دلت هوای امام رضا میکنه،......امشب شبِ دوتا عزیزای امام مجتبی است،امشب و فردا شب، سفره دار کریم اهل بیتِ....
یادت باشه اگه رفتی کربلا ،اگه رفتی ایوون طلای ابی عبدالله بعد از اینکه سلام دادی تهش بگو یا امام حسن...گفت آخه قدیم کاروان از ایران میرفت مدینه رو زیارت میکرد بعد میرفت کربلا...میگه دیدم زائر ایرانی تو کربلا، حرم ابی عبدالله یه شمع روشن کرده،هی زیر لب میگه قربونت برم حرم نداری....هی زیر لب میگه قربونت برم یه چراغ بالا قبرت روشن نکردن،گفتم: نگاه کن آقا حرم داره زائر داره....
گفت: مدینه بودم نذر امام حسن داشتم بقیع یه دونه شمع روشن می کردم، ریختن منو زدن....حالا نذرمو اومدم اینجا اَدا کنم، گفتم: حسین جان! داداشت خیلی غریبه.....*
اما غریب اون کسی نیستش که زائر نداره،غریب اون کسی نیستش که حرم نداره،غریب اون کسی است که سن و سالی نداشته باشه،دستش به دست مادرش باشه،اصلاَ اسم مادر میاد داد همه بلند میشه،هزار مرد زمین بخورن اما یه زن زمین نخوره...*
زنده ام تا باشی
من مگر مردم عمو جان که تو تنها باشی
سوی توی می آیم
گیرم اصلا وسط لشگر اعدا باشی
قتلگاهم باشد
مطمئنم که بهشت است تو هرجا باشی
آمدم بی شمشیر
تا که نگذارم عمو بین سنان ها باشی
میشوم عباست
تا مگر منتظر یاری سقا باشی
اکبرت را کشتن
لشگر کوفه نمیخواست که بابا باشی
کور خواندند ولی
پسر آخرت آمد که سراپا باشی
به چه از این بهتر
که فدای پسر حضرت زهرا باشی
تیغ دارد در دست
بر نمی دارد عمو از سر تو لشگر دست
*دست این بچه رو داد تو دست زینب، گفت: مراقبش باش،علی اکبر رفت، قاسم رفت، این تنها یادگار حسنِ،همچین که یه وقت از دور دید عمو تو گودال افتاد،گفت: عمه! بذار برم، نمیتونم عمومو تنها بزارم....*
دست از تو نکشم
گیرم اصلا که جدا گردد از این پیکر دست
ساربان هم اینجاست
آه فهمیده که تو کرده ای انگشتر دست
سر برایت بدهم
حال که نیست عمو در بدنم دیگر دست
تا حواست به من است
می برد شمر در این فاصله بر خنجر دست
فاطمه آمده و
با همان دست شکسته کمی آب آورده است
دست من رفت ولی
قاتلان وارد گودال شدند آخر دست
نقش می بندد عمو
عاقبت خون منو و خون تو روی هر دست
*تو اون غوغا این نوجوان اومد دید عمو افتاده،تیر به سینه ی مبارک زدن، بدن پاره پاره،همچین که همه رو زد کنار دید عمو بی حال کنار گودالِ،دید نا نجیب شمشیر رو کشید،پرید بغل عمو،گفت : من نمیذارم،عمومو شهید کنید نامردا،من پسر علی هستم، من نوه ی فاطمه ام،عمومو غریب گیر آوردید،زن و بچه اش منتظرن....
دستش و جلو آورد تا شمسیر به آقا نخوره، یه وقت حسین دید دست عبدالله، به پوستی آویزونِ....زودی عبدالله رو بغل گرفت،دست عبدالله بریده،حسین با اون وضعیت تو بغل گرفت عبدالله رو...
دو نفر تو بغل حسین جون دادن، اونم کار حرمله بود،یکی علی اصغر،دیدن حرمله تیر به حلقومش زد، عبدالله هم با تیر حرمله به حسین دوخته شد، تا تیر زد حسین صورتشو برگردوند،آخ عزیزِ برادرم....
________________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Banifateme-Shab_05_Moharam1396-001_(www.rasekhoon.net).mp3
3.94M
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ سیدمجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ سیدمجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
کی گفته عموجون نداره سپاهی
چی دارم می بینم عجب قتلگاهی
وای عمو زیر و رو
چی کار کرده با پیکرت دشمنت
وای تویی رو زمین
داره خون میره از تموم تنت
وای سرت، پیکرت
یه عده تورو با عصا کشتنت
وای عمو با تنت
چه کردن سر غارت پیرهنت
بگو رو به عمه بره توی خیمه
نزار جون بابا برن سوی خیمه
وای حرم مادرم
که دیگه میلرزه تن دخترا
دست نا محرما
بیوفته اگه چادر و معجرا
کعبه نی میخوره
همه دست پاها همه پیکرا
اهل بیتت عمو
کتک میخورن رو بروی سرا
وای حسین...
وای حسن وای حسین...
________________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Banifateme-Shab_05_Moharam1396-002_(www.rasekhoon.net).mp3
1.98M
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ سیدمجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت اول روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
ای حرمت خانه ی معمور دل
ای شجر عشق تو در طور دل
نجل علی ،دُرّ یتیم حسن
باب همه خلق زمین و زَمَن
همچو عمو ماه بنی هاشمی
*اگه ماه نبود که صورتش رو نمی بست حسین .تو صفین هم امیرالمومنین صورت عباسش رو بست *
همچو عمو ماه بنی هاشمی
چشم و چراغِ شهدا قاسمی
زینب و عباس و حسین و حسن
روی دل آرای تو را بوسه زد
رشته ی جان طُرّه ی گیسوی تو
پنجه ی دل شانه کش روی تو
حجله ی دامادی تو قتلگاه
ذکر خوشِ اهل حرم آه آه...
خلعت دامادی تو پیرُهن
پیرهنی کآمده بر تن،کفن
شمع، شرارِ جگر خواهرت
بود دل سوخته ی مادرت
ماه وَشان گردِ رخت فوج فوج
اشک به چشمِ همگان موج موج
لِیله ی عاشور در آن شور و حال
کرد ز تو عمّ گرامی سوال
کی همه دم عاشق ایثارِ خون
شربت مرگ است به کام تو چون ؟!
غنچه ی لب هات پر از خنده شد
با سخنِ مرگ دلت زنده شد
کی تو مرا چون پدر و من پسر ؟
آینه ی مادر و جد و پدر ؟
دادن جان گر به رهِ دلبر است
از عسل ناب مرا خوشتر است
جام اگر جام شهادت بُود
مرگ به از روز ولادت بُود
بی تو حیاتم همه شرمندگی است
با تو مرا کشته شدن زندگی است
بود دل شب به سپهرت نگاه
تا که برآید ز افق صبحگاه
ظلمتِ شب کرد فرار از سپهر
بر سرِ میدان فلک تاخت مِه
صاعقه ی جنگ شرر بار شد
نقشِ زمین قامت انصار شد
هاشمیان جمله به پا خواستند
درطلبِ رزم خود آراستند
گشت تو را نوبت جان باختن
تیغ گرفتن، علم افراختن
خونِ دل از دیده روان ساختی
خویش به پای عمو انداختی
کی به تو حاجات، مُرادم بده
جان عمو اذن جهادم بده
با توام و از دو جهان فارغم
عاشقم و عاشقم و عاشقم...
هر دو نگه بر رخ هم دوختید
هر دو نگه بر رخ هم دوختید
هر دو به مظلومیِ هم سوختید
*عمو جان یه جاهایی منو از اکبرت اینقده بیشتر تحویل گرفتی ...الان موقع این کاراست ...اکبر رفت ...*
هر دو بریدید دل از بود و هست
هر دو گشودید به یک باره دست
هر دو ربودید ز سر هوش و غم
هر دو فتادید در آغوش هم
هر دو به هم رویِ حسن یافتید
هر دو ز هم بویِ حسن یافتید
بس که کشیدید به مرجانِ هم
اشک فشاندید به دامانِ هم
رفت ز تن تاب و زِ سر، هوشتان
سوخت وجود از لبِ خاموشتان
دید عمو کاسه ی صبرت تهی
نیست تو را غیرِ شهادت رَهی
دید اگر رخصتِ میدان دهد
دُرّ یتیم حسنش جان دهد
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_محمود_كريمی
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Karimi-Shab_06_Moharam1396-002_(www.rasekhoon.net)- 1.mp3
1.84M
⇦🕊 #قسمت اول روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_دوم روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
ناله بر آوردند بلند از نهاد
*یه جوری ناله زد حسین؛ فرمودن: یکی از جاهایی که حسین غش کرد موقع وداع با این بچه بود،*یه ساعتی نیست اکبرمو به خیمه آوردن *
ناله بر آوردند بلند از نهاد
داد به سختی به تو اذن جهاد
دیده به خورشیدِ رخت دوخت، دوخت
شمع صفت آب شد و سوخت، سوخت
ولوِله ها در حرم انداختی
هستیِ خود باختی و تاختی
مهرِ رخت گشت زِ دور آشکار
ماهِ رویت برد ز دشمن، قرار
خصم در آن معرکه حیرت زده
گفت پیمبر به مصاف امده
این علی اکبرِ دیگر بُود
یا که همان شخص پیمبر بُود
همچو علی داده به ابرو گره
پیرهنش گشته به پیکر زره
بسته به خوناب جگر عین او
باز بُود رشته ی نعلین او
حور ،ملک یا که بشر کیست این ؟!
ختم رسل یا که علی؟ کیست این ؟!
لب به رجز خوانی و تیغت به دست
کی سپهِ حق کشِ باطل پرست
*اِن تَنکُرونی فانا ابن الحسن،نمیشناسید؟بشناسید .من پسر حسنم .کدام حسن ؟،"سبطُ النَّبیِّ المصطفی المُؤتمن..."*من پسرِ نوه ی پیغمبرم .یه عده که فقط منتظر بودن اشخاصی که ضعیف ترن از بنی هاشم نیستن بیان تو میدون .شیر میشدن میمومدن .می گفتن این یه کس دیگه اس ...تاگفت :"ان تنکرونی فانا ابن الحسن... همچین "ان تنکرونی" اگر نمیشناسید! "فانا ابن الحسن "یه عده فوری عقب رفتن ..کاری به سن و سال نداره ..علی اصغرش هم اکبر بود*
من گل گلزار بنی هاشمم
سبط نبی نجل علی، قاسمم
خواست شود کار عدو یک سره
ریخت بهم میمنه و میسره
تو علی و کرب وبلا خیبرت
ختم رسل گشت تماشاگرت
تیغ کجت قامت دین راست کرد
آنچه نبی گفت و خدا خواست کرد
شورِ شهادت به سرت گر نبود
زنده یکی ز ان همه لشگر نبود
قلبِ خود آماج بلا ساختی
تیغ فکندی سپر انداختی
دید عدو نیست زره بر تنت
پاره بدن کرد چو پیراهنت..
*ازرق شامی گفت:کی میره؟خودشون هم میدونستن به جنگ کی میخوان برن.میخواستن خاری و خفتش رو به دوش نکشن .ولی خب بالاخره دنیا بود .وعده درهم و دینار بود .حکومت یه شهری بود چیزی بود .الان هم هست.یه هو مثلا یه وعده ای پولی مالی ،مقامی،چیزی..تو حق رو باید بذاری زیر پا .اینطوری میشه دیگه ...هر کسی که بره اون بچه رو بکشه یه جایزه خوب داره...کی میره ؟ همه ایستادن نگاه کردن...
ازرق شامی لعنت الله علیه کوچکترین پسرشو فرستاد ....گفت برو سر این بچه رو برامن بیار ...ای وای ..ای وای ...فلک زده اومد مقابل قاسم بن الحسن ...
حمله ی اول فقط برگشت نگاه کرد .با یک حرکت روی زمین افتاد .اسبش بی صاحب رفت ...چهار تا پسر ..هی خون، خونِ این ازرق رو می خورد ...بعدی برِ بعدی برِ ...کاری کرد یه کدومشون که روی زمین افتاد ،قاسم سلام الله علیه همچین گرفت از موهای پسر بزرگه ازرق جلوی میدان ،جلوی همه لشگر کشوند آورد طرف لشگر ...
خودم برم انتقام بچه ها مو بگیرم .داغشم به دل مادرش بذارم ... اومد...ازرق شامی هنوزم به نگاه عربا ازرق شامی یه پهلوان به حساب میاد .یه یل به حساب میاد .
اومد جلوی بچه سیزده ساله امام حسن صدا زد : چهارتا پسرهامو کشتی ...فرمود که خودتم دنبالشون می فرستم ..نزدیک شدن آروم آروم ...یه نگاه کرد به پا ...حالا بند نعلین خود قاسم بازه ...اینقد عجله داره ...اینقدر عجله داشت بند نعلینشم نبست ...بند کفش خود قاسم باز بود .یه نگاه کرد به ازرق شامی ...کوهی از آهن ...سوار اسب ...
صدا زد : ازرق شامی تویی ؟ آری...چشماشم دریده کرده ...تو چه جور پهلوانی هستی ؟چه جور مرد جنگی هستی ؟ هنوز بند رکابت بازه ...سر رو آورد پایین ..یا علی یه ضربه زد ..صدای تکبیر امام حسین بلند شد .. الله اکبر ...کَأنَّ امام حسن جمل رو طی کرده ..دیدن حریف نمیشن ...ریختن دورش ...سنگ به دستان ...*
جسم لطیف تو شد ای جانِ پاک
چون جگرِ پاک حسن، چاک چاک
اجر حسن را به تو پرداختند
اسب به گلگون بدنت تاختند
دید تن پاک تو آزار ها
کشته شدی، کشته شدی بارها
قاتل جان تو نشد تیرها
سمّ ستوران شد و شمشیرها
نیزه و خنجر چه کند با دلت؟!
گشت غریبیِ عمو، قاتلت
کاش نمی دید عمو پیکرت
تا ببرد هدیه ی بر مادرت
کاش نمیبرد تنت اینچنین
جان دهی و پای کشی بر زمین
شاعر:غلامرضا سازگار
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_محمود_كريمی
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir; _Karimi-Shab_06_Moharam1396-002_(www.rasekhoon.net)-2.mp3
2.54M
⇦🕊 #قسمت دوم روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
پیکر کشیده شد...
از کودکی که قامتش آخر کشیده شد ...
*همه دیده اند ..به هر کی الان بگی زخم بدتره یا کوفتگی؟ میگه کوفتگی ...زخم بدتره یا شکستگی؟ میگه شکستگی ...مادرشم بازوش شکست...مادرشم پهلوش شکست .*
با دست قاتلان
طفل یتیم کاکلِ مویش کشیده شد ...
پهلوش تا شکست
آهی بلند از دلِ مادر کشیده شد...
*حسین دید یه جایی هست اسب ها دارن پا می کوبن ...*
در زیر نعل اسب،
کار از تنش گذشت و به حنجر کشیده شد...
پس با چه زحمتی جسمش کنار پیکرِ اکبر کشیده شد ؟!
چندی گذشت و بعد...
گودال غرق خون شد و خنجر کشیده شد ...
*حسینـ....*
تا خیمه گاه هم پاهاش رویِ خاک،مکرر کشیده شد ...
*منو ببخشه امام زمان ...صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله...عمو حسین...عمو حسینــ... عمو حسین... عمو حسین...*
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_محمود_كريمی
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Karimi-Shab_06_Moharam1396-002_(www.rasekhoon.net)-3.mp3
757K
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir