⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم 96_ حاج میثم مطیعی ↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
همسر شهید مهدی نوروزی شهید مدافع حرم میگه شب هفت محرم بود.نذر کرده بودم شب هفت محرم لباس حضرت علی اصغر تن بچه م کنم.بچه رو بدم باباش ببره پیش روضه خوان،روضه بخونن بچه م بیمه بشه،لباس تن بچه کردم رفتیم جلسه.موقع روضه باباش زنگ زد،بچه رو بده.اما بچه م خوابش برده بود؛دلم نیامد بیدارش کنم.میگه چندبار آقامهدی نوروزی زنگ زد،من هربار دلم نیامد بچه رو بیدارش کنم.میگه برگشتیم خونه،خیلی ناراحت بودم،به همسرم گفتم دیدی لیاقت نداشتم اقا بچه مو قبول نکرد.
شهید گفت: غصه نخور! آقا یار نمایشی نمیخواد؛آقا یار واقعی میخواد ،میگه فردا یه هو زنگ زد گفت: خانم ساکِ منو جمع کن میخوام برم سوریه ،رفت و دیگه برنگشت.
آخه این مادر دلش نمیاد بچه ای که خوابه رو بیدار کنه... بذار من از یه بابایِ دیگه بگم. از یه مادر دیگه بگم. از یه نوزاد دیگه بگم.
سبط ابن جوزی نوشته در تذکرة الخواص:
"لَمّا رَآهُمُ الحُسَينُ عليه السلام مُصِرّينَ عَلى قَتلِهِ..." وقتی آقایِ ما دید اینا دست بردار نیستن ... میخوان بکشنش ..."مُصِرّينَ عَلى قَتلِهِ..." اصرار دارند به کشتنش... "أخَذَ المُصحَفَ ونَشَرَهُ " آقا قرآن رو برداشت ... باز کرد ... "وجَعَلَهُ عَلى رَأسِهِ..." مثل شب های قدر قرآن رو روی سر گذاشت مقابل لشگر تنها شده بود.دیگه کسی نمونده بود ...
صدازد: "بَيني وبَينَكُم كِتابُ اللّهِ ..." کتاب خدا بین من و شما داوری کنه "وجَدّي مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله..." به خاطر جدم، به خاطر قرآن به یک سوال من جواب بدید. "يا قَومِ! بِمَ تَستَحِلّونَ دَمي ...؟! "چرا خون منو حلال میدونید؟ حالا بعضی روایات رو من دیدم اینا گفتند:
"مانَدری تَقول..." ما نمیفهمیم چی میگی! اما یه وقت صدای گریۀ علی بلند شد رباب دیگه بی قرار شده ... طاقت گریه های علی رو نداره " فَالتَفَتَ الحُسَينُ عليه السلام" آقا یه وقت متوجه خیمه ها شد "فَإِذا بِطِفلٍ لَهُ يَبكي عَطَشاً ..." دید بچه شیرخواره ش داره های های های گریه میکنه.
من نمیدونم رباب چه حالی داشت ولی هر مادری بود یه کم دلش آروم میشد. میگفت الان بچه رو بابا میگیره.سیراب میکنه.
شاید اینجا رباب خوشحال شد. "فَأَخَذَهُ عَلى يَدِهِ..."بچه رو روی دست بلند کرد صدازد: "يا قَومِ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ" اگر به من رحم نمیکنید به این طفل رحم کنید هنوز صحبتش تمام نشده بود تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد ..." "فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ" حرمله مهلت نداد ... تیر را پرتاب کرد . "فَذَبَحَهُ...." گوش تا گوش علی را .... *حالا صدا بزن:حسین ....*
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رباب_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
babolharam Motiee Shab07 b.mp3
5.8M
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم 96_ حاج میثم مطیعی ↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊#قسمت_اول ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ،عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ ،وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ،وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"
دست ما نیست گرفتار تو هستیم حسین
از ازل تا به ابد زار تو هستیم حسین
هیچ کس غیر تو مارا به خدا راه نداد
ما پناهنده ی دربار تو هستیم حسین
تو نبودی همگی اهل جهنم بودیم
تا خود حشر بدهکار تو هستیم حسین
*فردای محشر مادرش فاطمه میاد،امام باقر علیه السلام فرمود: مثل مرغی که دانه های خوب و بد و جدا میکنه، مادر ما فاطمه دونه دونه دوستای علی و حسین و جدا میکنه... میگه این گریه کن حسینه...*
چه بخوای چه نخوای دوست دارم
چه بخوای چه نخوای بدهکارتم
ما که هستیم فقط آدم تو ای ارباب
ما هواخواه و هوادار تو هستیم حسین
کاسه ی چشم من از شوق تو لبریز شده
پر شدیم از تو و سرشار تو هستیم حسین
اولین گریه کن و مرثیه خوانت زهراست
ما فقط گرمی بازار تو هستیم حسین
مادرم دست مرا دست تو داده، خواهی
یا نخواهی همه سربار تو هستیم حسین
________________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam_ir-Banifateme-Shab_04_Moharam1396-001_(www.rasekhoon.net).mp3
2.84M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊#قسمت_دوم ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
رخصت بده دو طفل خودم را فدا کنم
این فیض روسپید شدن رو زمن مگیر
هم دختر شهیدم و هم خواهر شهید
این مادر شهید شدن را ز من مگیر
باید عزیز را به فدای عزیز کرد
در خیمه غیر این دو عزیزی نداشتم
غیر از دو طفل خود که به قربان تو کنم
در خیمه ام برای تو چیزی نداشتم
***
بیهوده میزنند همه لاف عاشقی
کس نیست عاشق تو به مانند زینبت
ای هست و نیستم به فدای تو یاحسین
نا قابل است جان دو فرزند زینبت
خوشبخت خواهری که تو باشی برادرش
تا سایه ی تو هست دگر غم نمیخورم
فرزند اگر چه که همه دنیای مادر است
دنیایِ بی تو هیچ به دردم نمیخورد
هیچکی نباشه اما سایه ی تو بالا سرم باشه، برا همین بود تا کوفه سر حسین بالا محمل زینب بود..
از هر چهارسو به تو شمشیر میزنند
باید برای خود سپری دست و پا کنی
از خیمه ام دوتا سپر آورده ام حسین
باید که هر دوتا پسرم را فدا کنی
سخت است دست و پا زدن بچه های من
اما فدای طفل رباب و سکینه ات
سخت آن بود که داخل گودال بنگرم
خنجر به دست شمر نشسته به سینه ات
*با یه امیدی با یه انگیزه ای فرمود: بچه ها بیایید، محمد و عون،گفتند: جانم مادر ،بفرمایید با ما چیکار دارید؟...
اینا نوه های فاطمه اند، اینا زیر سایه ی زینب بزرگ شدند،سرا پایین بله مادر جان،قربونتون برم، مادر قربون این حیاتون برم، سرتون و بالا بیارید، میخوام یه کاری بکنید، میخوام من و جلو لشگر یزید و یزیدیا رو سفید کنید،تا نگن داییتون لشگر نداره، یاری رو نداره....عزیزام میخوام برید مادر پهلو شکستم و خوشحال کنید...
گفتند: چه کنیم مادر جان؟گفت: اول صبر کنید، سرمه به چشمشون کشید،هی قد و بالای بچه ها رو نکاه کرد، دورتون بگردم، شما سربازای حسین هستید...کاش مرد بودم شمشیر میگرفتم میومدم وسط میدان،برید اذن و از دایی بگیرید،همچین که اومدن مقابل خیمه ابی عبدالله، خبر دادن دوتا عزیزای زینب اومدن فرمود زود وارد بشن...
چیه عزیزای دایی؟حسین دست رو صورتشون کشید، این دو تا برادر رو بغل گرفت ،گفتند: دایی ما تنهایی نیومدیم....یعنی چی عزیزم؟
دایی جان ما فرستاده های مادرمون زینبیم،مادرمادرم گفنه دایی غریبه،اگه اجازه بدید ما هم بریم میدان؟
ابی عبدالله فرمود: نه شما یادگارای خواهرم هستید، قبول نکردن،زودی اومدن تو چادر مادرشون زدن زیر گریه؟چی شده عزیزای من؟
گفت: مادر رفتیم اما دایی قبول نکرد،یه وقت دیدن زینب با عجله دوید ....
همچین که اومد مقابل حسین، گفت: داداش! نکنه زینب رو قابل نمیدونی؟هم بچه هام فدات، خودم هم قربونت حسین....
عاقبت ابی عبدالله فرمود: شاید باباشون جناب عبدالله راضی نباشه؟
بی بی زینب فرمود:من تربیت شده ی فاطمه ام شوهرداری خوب بلدم.... ،وقتی داشتم می اومدم خود عبدالله گفت: زینب! این دوتا بچه ها باهات میان، هرجا تو تنگنا قرار گرفتی، کار به جنگ کشید، یادت باشه من نیستم، دوتا بچه هارو اول بفرست، اینارو فدای بچه های حسین کن....تا اینو گفت: دیگه حسین گفت: چشم خواهرم!
همه دورشون رو گرفتن، یکی براشون قرآن می خونه، آیت الکرسی میخونه،یکی میگه مواظب خودت باش محمد، یکی میگه: عون مواظب خودت باش...
تنها کسی که هیج عکس العملی نشون نمیداد زینب بود،می گفت: مادر میخوام مثل جدتون مثل شیر وارد میدان بشید،چنان رفتن رجز خوندن این دوتا آقازاده جنگ نمایانی کردن...
یه نامردی دیدن وسط جمعیت داره داد میزنه گفت: داغشون رو به دل مادرشون بذارید...دورَشون کردن،همچین که این آقازاده ها افتادن، بلند صدا زدن: دایی حسین!...
این آقازاده هارو شهید کردن، ابی عبد الله وسط میدان، این دوتارو بغل گرفت،می اومد سمت خیمه پاهاشون رو زمین کشیده میشد...
همه ی زن ها از خیمه ها بیرون اومدن، یکی میگه: محمد، یکی میگه: عون! به سر و صورت میزدن،یه وقت دیدن مادرِ شهید نیست...
هرکی رو زمین اقتاد اول زینب بیرون اومد،رفتن سراغ زینب دیدن گوشه ی خیمه نشسته، خانوم عزیزات رو آوردن، اینجا نشستی،فرمود: بیرون نمیام،با خودم گفتم: شاید حسین منو ببینِ خجالت بکشه...*
________________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Banifateme-Shab_04_Moharam1396-002_(www.rasekhoon.net).mp3
3.55M
⇦🕊#قسمت_دوم ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊#قسمت_پایانی ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
پسر هام فدایِ علی اصغرِ تو
نبینم غمت رو فدای سر تو
آه داداش، غم نخور
خدا یک دم از من نگیره تو رو
یا حسین! جونِ من
پسر هام که رفتند تو دیگه نرو
خوبه که، رفتنو
نمی بینند آتیشِ رو چادرو
وای نمی بینند
این صورت ها و گوش های از خون پُر رو
خودِ من فدات شم
که تو زنده باشی
بمیرم نبینم که شرمنده باشی
سایه ی، رو سرم
تویی که همه هستیِ خواهری
جون من، رو بگیر
نگن که برادر تو بی لشکری
ساعتِ، دیگه ای
می بینم که رو خاکی و بی سری
بین اون، قتلگاه
نمی مونه انگشت وانگشتری
حسین جان .....
________________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Banifateme-Shab_04_Moharam1396-003_(www.rasekhoon.net).mp3
1.65M
⇦🕊 #قسمت_پایانی ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊#قسمت_اول _ روضه جانسوز حضرتِ رقیه سلام الله علیها _ شب سوم محرم 96 _سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
هم نا ندارم،
هم بس که دنبالت دویدم پا ندارم
با این همه زخم،
دستِ کمی از مادرت زهرا ندارم
تنها نشستم،
حتی به قولِ دختران بابا ندارم
داری می آیی،
باید که چادر سر کنم اما ندارم
شرمنده بابا،
غیر از خرابه من برایت جا ندارم
یا عمه یا تو،
یا آرزویِ مرگ دارم یا ندارم
اما دلت قرص،
یک لحظه هم ترس از حرامی ها ندارم
دیدی خمیدم،
اینقدر سیلی زد که جایی را ندیدم
بعد از تو بابا،
با دامن آتش گرفته می دویدم
من مثل عمه،
وقتی که قاتل می برید و می بریدم
با خنده می گفت،
با دست خود از پشت سر ،سر را بریدم
جای تو خالی،
با حرمله با شمر چه زجری کشیدم
رنگین کمانم،
بازو کبود و روی زرد و مو سفیدم
کنجِ خرابه،
خوابیده بودم ، با لگد از جا پریدم
بازار شامُ،
حرف کنیزیُ و نمی گویم چه دیدم
قربانِ لبهات،
من پیرِ چوب خیزرانیِ یزیدم
آماده هستم،
عمه حلالم کن که دیگر سر رسیدم
*دختر داری یا نه؟ خواهر کوچیک داری یا نه؟ یاد همه پدر بزرگها و مادر بزرگ هایی بخیر،تا می فهمیدن می خوای بری حرم بی بی یه عروسک می دادن ... می گفتن:میری ، ببر حرم رقیه ... معناش میدونی چی بود؟یعنی دختر بچه بهونه میگیره باید با این چیزا آرومش کنند ...
دختر بچه وقتی گریه میکنه،بهانه میگیره با اسباب بازی اونم عروسک آرومش می کنند، نامرد یه دفعه ای گفت: کیه نمیذاره من بخوابم؟ ... گفتند: یزید صدای گریۀ بلبل حسینِ ....
گفت:چی میخواد؟ گفت: بهونۀ بابا رو داره،گفت: این که کاری نداره،سر بریدۀ بابارو براش ببرند ... دختری که دلش برا باباش تنگ شده، همچین که تشت رو آوردن،روپوش رو کنار زد .
چشمش به سر افتاد ، تا چشمش به سر افتاد، مات و مبهوت موند ، آروم آروم شروع کرد دست کشیدن ، روی لبا دست می کشید ، رو محاسن بابا دست می کشید ، یه مرتبه دادش بلند شد بابا ! .... کی رگ های گردنت رو بریده؟
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- www.ChadoreKhaki.com-1.mp3
2.19M
⇦🕊 #قسمت_اول _ روضه جانسوز حضرتِ رقیه سلام الله علیها _ شب سوم محرم 96 _سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊#قسمت_دوم _ روضه جانسوز حضرتِ رقیه سلام الله علیها _ شب سوم محرم 96 _سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
رسیدن بخیر ای ، سر و رویِ خونی
یه دردایی دارم بعیدِ بدونی
وای سرم ... پیکرم ...
تو از زخمای من نداری خبر
وای سَرِت ... حَنجَرِت ...
به من گفته بودی که رفتی سفر
تو ، تو سفر چی شده
که زخم لبت از همه ست تازه تر
چیزی از ... من نپرس ...
که گوشواره هامِ همین دور و بر ...
نمی بینه چشمام یا اینجا بی نورِ
این عطر بابامِ یا بویِ تنوره ...
وای ببین ... رو زمین ...
با چه حالی از هوش رفته رباب
وای ببین ... دستمو ...
اینا جای سنگِ ، اینا هم طناب
جونِ من ... غم نخور ...
اصلاً ما نرفتیم به بزم شراب
هر چی شد ... بَسِتِه ...
رویِ پایِ من دیگه راحت بخواب
*همچین که افتاد ، دختر بچه ها با پسر بچه ها فرقای زیادی دارن ، پسر بچه بخوره زمین زود بلند میشه ، میره کس و کارش و پیدا می کنه بهش میگن گریه نکن ، مرد که گریه نمی کنه ؛ اما دختر زمین بخوره بلند نمیشه ، اینقدر صبر میکنه تا باباش بیاد ، گفت : بابا یه نصف شب ، از ناقه افتادم ... هر چی صدات زدم نیومدی ... هر چی منتظر شدم ، گفتم چشمام نمی بینه ، گوشام که میشنوه ، آخه هر وقت می گفتم بابا ! تو می گفتی : جانم ! ... شنیدم صدای قدمی میآد ، گفتم که بابام اینجور تند تند راه نمی رفت ، بابام هیچ وقت با عجله قدم بر نمیداشت ، همچین که دستم رو سرم بود حس کردم دستی موهام رو گرفت ... یه ضربه زد ....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-www.ChadoreKhaki.com-2.mp3
1.97M
⇦🕊 #قسمت_دوم _ روضه جانسوز حضرتِ رقیه سلام الله علیها _ شب سوم محرم 96 _سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir