eitaa logo
کانال ‌متن روضه
88هزار دنبال‌کننده
819 عکس
496 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•بغض گلومو میگیره... زمزمه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین به نفس حاج حنیف طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بغض گلومو میگیره، اشک میشینه رو گونم مثلِ روضه ی سقا، بی قرارِ بارونم ای غمِ عزیزِ من، هم غمی و هم شادی گریه کردم و دیدم آبرو به من دادی حرارتِ عشقِ تو، تو قلبِ من می مونه غمِ تو هم دردِ من، غم تو هم درمونه صدات کردم نگام کردی میدونم که صدام کردی به این پرچم، دخیل بستم به دست تو، رسید دستم ای ستاره ی روشن، تو شبای تاریکم از همه اگه دورم، با غمِ تو نزدیکم داغ ماتمت بازم، دم میگیره تو سینم هر کجای این دنیا، اسمی از تو میبینم به هر طرف رو کردم، به جز تو خورشیدی نیست به غیر دستای تو، به هیچکی امیدی نیست صدات کردم نگام کردی، میدونم که صِدام کردی به این پرچم دخیل بستم، به دست تو رسید دستم تو مسيرِ تو بودم، رويِ ماهِ بوسيدم باز دوباره اين شب ها، خواب كربلا ديدم اي بهشتِ موعودم، از فراغ تو خوندم كارمون گدايي شد، با رقيه جا موندم دلِ من اين شب ها، با درد و غم سر كرده كيه كه اين دوري و فراقُ باور كرده اگه دورم، گرفتارم بدم اما، دوست دارم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•شمیم جان فزای کوی... روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین به نفس حاج حنیف طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● شمیم جان فزای کوی بابم مرا اندر مشام جان برآید گمانم کربلا شد عمه نزدیک که بویِ مُشکِ ناب و عنبر آید به رسم ديده بوسي با عزيزان ز حسرت از مدينه مادر آيد پس از يك اربعين هجران و دوري به ديدارِ برادر، خواهر آيد به‌گوشم عمه از گهواره‌یِ گور صدايِ شيرخواره اصغر آيد مهار ناقه را یک‌دم نگه دار که استقبال لیلا، اکبر آید  جودی خراسانی *چهل روز بعد از شهادت ابي عبدالله،جابر بن عبدالله انصاري با عطيّه كوفي اومدن كنار فرات، غسل زيارت كردن، لباس احرام پوشيدن، عطيّه دستِ جابر رو گرفته، جابر نابيناست، ديد عطيّه داره قدم هاش رو تند تند بر ميداره، صدا زد: عطيّه قدم هات رو آروم بردار، اين سرزمين و اين زيارت فرق داره، هر قدمي رو بر ميداري آهسته بردار...رسيد كنارِ قبر ابي عبدالله، عطيّه دستش رو گرفت گذاشت رو قبرِ حسين...نوشتن همچين كه دستش رسيد رو قبر، از هوش رفت، تا سه بار از هوش رفت به هوش اومد، عطيّه به هوشش آوُرد، يه وقت صدا زد:" السلام عليكَ يا اباعبدالله" سه بار سلام داد به ابي عبدالله، ديد صدايِ جواب سلامش نميآد، گفت: حسين جان! در مدينه تويِ سلام كردن از من سبقت مي گرفتي، حالا چي شده هر چي صدات ميزنم جوابِ سلامم رو نميدي؟ خودش جواب خودش رو داد، جابر چه جوري توقع داري سري كه از بدن جدا شده و فاصله ي زيادي از بدن داره جواب سلامت رو بده...تو همين حين يه وقت شنيد صداي يه قافله داره مياد، عطيّه صداي چيه؟ برو ببين اين قافله مالِ كيه، رفت خبر آوُرد: جابر! قافله، قافله ي امام سجاد و كربلايي هاست. جابر گفت: دستِ من رو بگير ببر استقبال... قافله رسيد كربلا، ارتفاع ناقه ها بلنده، سوار بايد صبر كنه اگه بخواد پياده بشه، ساربان بياد، عنانِ ناقه رو بگيره، بعد شتر رو به زانو در بياره، بعد سوار راحت پياده بشه، همه ميگن: اين زن و بچه اينقدر دلشون تنگ بود  ديگه صبر نكردن ساربان بياد شتر رو به زانو در بياره، از بالاي ناقه ها خودشون رو روي زمين انداختن... اما من يه علت ديگه اي رو هم برات بگم: اينا وقتي ميخواستن از بالاي ناقه پياده بشن، عباس مي اومد زانو ميذاشت، اينا وقتي ميخواستن از بالاي ناقه پياده بشن علي اكبر مي اومد دستشون رو مي گرفت، گفتن: اين ساربان ها كين بخوان مارو پياده كنن، ما ناموسِ آل الله هستيم، لذا خودشون رو انداختن از بالاي ناقه ها رويِ قبرها، نشستن كنارِ قبرها...* هـر یکی در جستجوی تربتی بر لب هر یک کلامی صحبتی آمده همراه دخت بوتراب بر سر ابن قبر کلثوم و رباب زینب از م‍‍ژگان خود یاقوت سُفت داستان این سفر را باز گفت گفت ای سالار زینب السلام شمعِ شام تار زینب السلام بر تو پيغام سفر آورده ام از فتوحاتم خبر آورده ام ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•اي مسافرِ خورشيد... روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین به نفس حاج حنیف طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *شروع كرد با ابي عبدالله حرف زدن:..* اي مسافرِ خورشيد، چشمِ مارو تر كردن تو به زير خاك و من، با غمت سفر كردن تو نبودي و بي تو، با سرت كجا رفتم از رو نيزه افتادي، من زيرِ دست و پا رفتم گلايه ي اين راه و اگه نبود نامحرم كنارِ قبرِ خاكيت، برايِ تو مي گفتم چهل منزل فدات بودم من اي مظلوم صدات بوت يادمه چه داغي بود، پيكرِ تو شد غارت از تو رد شدن حالا، كربلات شده تربت اين چه امتحاني بود، زنده ام بدونِ تو از رقيه مي پرسي، مي ميرم به جونِ تو عجب شبِ سنگيني، خرابه عاشورا بود كاشكي كه من مي مردم، دخترِ تو اينجا بود   از اين غصه، زمين گيرم دلم خون شد، ببين پيرم *خيلي مصيب ها تويِ راه سرشون اومد، ولي طبق فرموده ي امام سجاد، فرمود: براي ما هيچ كجا مثلِ شام نبود، مخصوصاً محله ي يهودي هاي شهرِ شام... زينب زد رويِ قبرِ برادرش، گفت: داداش! من ناموسِ تو بودم، من پرده نشينِ خونه ي علي بودم، خبر داري تويِ شام چي شد؟...* خصم بد آئین به جای احترام کرد اعلان بر یهودی‌های شام این اسیران عترت پیغمبرند این زنان از خاندانِ حیدرند این سَرِ فرزندِ پاک حیدر است روز، روزِ انتقامِ خیبر است طبقِ فرمانِ امیرِ شهر شام جمله آزادید بهر انتقام این سخن تا بر یهود اعلام شد شام ویران شام‌تر از شام شد آن قدر آلِ پیمبر را زدند دخترانِ ناز پرور را زدند پیر زالی دید در شامِ خراب بر سر يك نیزه قرصِ آفتاب آفتابی نه سری در اَبر خون لب کبود اما رخ او لاله گون از یکی پرسید این سر زآن کیست گفت: این رأس حسین بن علی است وای من ای وای من ای وای من کاش می‌مردم نمی‌گفتم سخن   *اين پير زن تويِ ايواني ايستاده بود، به نيزه دارِ سر ابي عبدالله اشاره كرد گفت: بيا جلو، يه گردن بند طلا بهش نشون داد، گفت: بيا جلو، اين جايزه ي تو، اينقدر سر جلو اومد، مقابل ايوان اين خانه قرار گرفت...* آن جنایت پیشه با خشم تمام زد سنگي بر رويِ امام آن سر، آن آئینۀ حق الیقین اوفتاد از نیزه بر روی زمین * امام سجاد كمتر نفرين مي كرد، ولي اينجا راوی ميگه: خيلي دلش سوخت اين صحنه رو ديد، ديد اين پيرزن و دختراش يه سر رو هدف گرفتن دارن ميزنن، همون جا دستش رو بلند كرد، گفت: خدايا! امونشون نده، نوشتن سقف خانه بر سر اينا خراب شد... بذار علقمه هم ببرمت،توي مقتل ها نگاه كني يه جا ننوشتن كه بچه ها با عباس خداحافظي كرده باشن، برا علي اكبر نوشتن، برا قاسم و برايِ خود ابي عبدالله هم وداعِ بچه ها رو نوشتن، اما براي عباس ننوشتن، چون بچه ها مي دونستن عباس بره برميگرده، شك نداشتن...اربعين، سكينه گفت: من مشكِ آب رو به عموم دادم، اولين دسته ي عزاداري اربعين درست شد، اومد خدمت امام سجاد، گفت: داداش! قبر عموم كجاست؟ اومد كنارِ علقمه، تا قبر رو ديد، ديدن سكينه عقب عقب ميره، برادر! اين قبرِ كوچيك برا كيه؟ يه جرعه آب ريخت رويِ قبر، صدا زد: عمو! پاشو ديگه آب آزاد شد...* هر كجا خصمِ زبون عمه ي ما را ميزد اي عمو! دستِ علم گيرِ تو آمد به سرم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•ای فدای تو جِن و روح.. و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حنیف طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ای فدای تو جِن و روح و بشر وی اسیر تو این همه یکسر خانۀ جان بدون تو ویران با تو ویرانه کاخی از مرمر بس که گیراست چشم نافذ تو نمی افتد گدای تو ز نظر وقت کوبیدنِ سرای تو شب گاه حاجت گرفتن تو سحر چون تویی اول تمام رسل آدم بوالبشر شود آخر القرض مصطفی نگو غوغا القرض مصطفی نگو محشر کرده موسی به مِدحَتِ تو قیام بسته عیسی به خدمت تو کمر دست بوسِ تو سینۀ محراب پای بوس تو پلۀ منبر جای دارد که تو را جامه دَرند کاروانی ز یوسف و ز پدر مادرت در عفاف “آمنه” نام بانویی چون خدیجه ات همسر همچو حیدر برای تو داماد همچو زهرا برای تو دختر یکی از چاکران تو همزه یکی از مخلصان تو جعفر نوه ات همچو زینب کبری هم نتیجه چنان علی اکبر هر که را سوختی شود “سلمان” آنکه آموختی شود “بوذر” مَثَل تو به ماسوا سلطان مَثَل ماسوا به تو نوکر شیعیان تو از طلا هستند مرتضی و تو در مَثَل زَرگر آهن از لطف تو شود چون موم بَهر داود , پیر آهنگر … مهر در هُجرۀ تو مستاجر هم رهین سلاکین تو قمر کمی از پهنۀ دلت مغرب گوشه ای از سرای تو خاور هر که گوید که نیستی تو خدا به همان رَب نمیکنم باوَر ای که گفتی به امت خویش زیر این آسمان پهناور بعد من حُرمتش نگه دارید مصطفی باشد و همین دختر آب غسلت هنوز جاری بود که به باب لله “او” فِتاد شرر نعش پیغمبری به روی زمین بین دیوار و در گُلی اطهر دختری داد می زند بابا دختری داد می زند مادر فاطمه را زدند علی افتاد وای از خجالت شوهر داستان شب مدینه شده دست وپای برهنه حیدر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•حوادثی ست که قلب مدینه... روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حنیف طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•●* اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم” “اللّهم زِد فی قلوبنا محبة امیرالمومنین و اولادهِ المعصومین عليهم السلام” حوادثی ست که قلب مدینه می لرزد مدینه چون دلِ امّت به سینه می لرزد سپاه شب، شده مستِ تصرّفِ خورشید نسیم، شعله شد و در فضا شراره کشید تمام وسعتِ مُلک خدا شبِ تار است چه روی داده که خورشید هم عزادار است؟ ز کوه و دشت و بیابان، خدا خدا شنوم ز جنّ و انس و مَلَک وامحمّدا شنوم اجل دریده گریبان و اشک افشاند امینِ وحی خداوند، نوحه می خواند پیام می رسد از خشت خشتِ خانه ي وحی که منقطع شده از آسمان ترانه ي وحی برون خانه اجل گشته گرم اذن دخول درونِ خانه چکد خونِ دل ز چشم بتول *مَلَكُ الموت آمده دق الباب ميكنه دَرِ خانه ي پيغمبر…* اَلا اَلا مَلَکُ الموت! ماتم آوردی ز آسمان به زمین یک جهان غم آوردی ز دیدنِ رخ تو گشته رنگ فاطمه زرد چه سخت حلقه به در می زنی، نزن! برگرد! چگونه می کنی ای پیکِ مرگ دَقُ الباب؟ که آسمان به سَرِ خاکیان شده است خراب برو به سینه ي حیدر شرر نزن دیگر به جانِ فاطمه سوگند! در نزن دیگر عقب بایست! بگیر احترامِ این در را برو یتیم مکن دخترِ پیمبر را برو که طعنه بر این باب، دیو و دد نزند به بابِ خانه توحید، کس لگد نزند محمّد و علی و فاطمه کنار هم اند تو ایستاده و این هرسه اشکبار هم اند نبی ز خون دلِ خویش چهره می شوید درون خانه ي در بسته با علی گوید: که یا علی بنشین با تو راز دارم من به سینه شعله سوز و گداز دارم من پس از رسول، مقامت ز کینه غصب شود فراز منبرِ من دشمن تو نصب شود خدای، امر به صبرت کند در این اندوه جواب داد علی: من مُقاومم چون کوه دوباره گفت پیمبر که ای امامِ مبین شوی به شهر مدینه غریب و خانه نشین فلک ز غربت تو آه می کشد ز نهاد به بابِ خانه ات آتش زنند از بیداد جواب داد: همانا به صبر می کوشم به حفظ دین خود این جام زهر می نوشم رسول گفت چو کردی تحمل آن همه را به پیش چشمِ تو سیلی زنند فاطمه را تو ایستاده و با چشم خود نگاه کنی درونِ سینه ي خود حبس سوز و آه کنی در آن میانه علی سخت در خروش آمد کشید ناله و خون در دلش به جوش آمد اگرچه بود وجودش پُر از شراره خشم به رویِ فاطمه چشمی گشود و گفت به چشم! * قبول مي كنم، اين همه پيغمبر زحمت كشيد، فرمود: هيچ پيغمبري رو اندازه ي من آزار و اذيت نكردن… تو كوه هاي سنگلاخِ مكه، پاهاش غرقِ خون ميشد، ميرفت برايِ هدايتِ مردم “قولوا لا اله الا الله تفلحوا” در جواب سنگش ميزدن، خاكستر رويِ سرش مي ريختن، از خودش گذشت، مثلِ همين روزا، آبِ غسل پيغمبر خشك نشده، دَرِ خانه ي دخترش رو آتش زدن، هر چي مصيبت به سَرِ اسلام و مسلمين اومده از همين امروز و فرداست…* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•ميسوخت در و فاطمه... روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حنیف طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•●* “ميسوخت در و فاطمه پشت در بود دل از دَرِآتش زده سوزانده تر بود بر فاطمه فضه بود نزديک ولي نزديکتر ازکنيز ميخ در بود چون شمع، علی بر سر پروانه رسید پروانه به جا نبود خاکستر بود” الا رسول خدا خون به سینه ام جوشید که گفته هات همه جامه عمل پوشید دری که بود به دارالزیاره ات مشهور دری که گرد از آن می زدود گیسوی حور دری که بود پر از بوسه های جبراییل دری که حُرمت از آن می گرفت عزراییل دری که نور فشاند به چشم عرش عُلا ببین چگونه از آن دود می رود بالا به باغ وحی، خزان دستِ باغبان را بست که چیده گشت از آن میوه و درخت شکست چه ننگ ها که خریدند یا رسول الله ز عترت تو بریدند یا رسول الله چو امتت طلبیدند حب دنیا را برای غصب خلافت زدند زهرا را قسم به عزتِ قرآن! قسم به ذات خدا! سَرِ حسینِ تو روز سقیفه گشت جدا چه تیرها همه از چله ي سقیفه شتافت گلوی اصغر و قلب حسین؛ هر دو شکافت سقیفه از حَرمِ کربلا شراره کشید ز گوش دخترکان تو گوشواره کشید سقیفه کرد، تنِ عترت تو را نیلی سقیفه فاطمه ها را دوباره زد سیلی همین که حقِ وصی تو غصب شد به مِلا سر حسین، جدا شد به دشت کرب وبلا : غلامرضا سازگار *درب حجره رو باز كرد، ديد ابي عبدالله رويِ سينه ي پيغمبرِ، اومد حسين رو از رويِ سينه جدا كنه، لحظات آخر، اينقدر نفس به سينه ي محتضر سنگين ميشه، حتي ميگن: دكمه هاي پيراهن رو هم باز كنيد تا راحت نفس بياد و بره، اما صدا زد: فاطمه جان! بذار حسينم رويِ سينه ام بمونه، من آرامش پيدا مي كنم… آي دلايي كه برا كربلا تنگِ! آماده ايد يا نه؟ نمي دونم زينب اين صحنه رو ديد يا نه، اما ظهر عاشورا دستش رو رويِ سرش گذاشت، صدايِ ناله اش بلند شد، حسينِ من:“یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المُصطفیٰ، یَومٌ علی وجهِ الثَّری” يه روز رويِ سينه ي پيغمبر ديدمت، اما امروز مي بينم رويِ خار و خاشاك بيابون ها بي كفن موندي…دست برد زيرِ بدن، بدن رو بالا آوُرد، يا رسول الله!:“هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء،مُقَطَّعُ الأعضَاء” اما يه وقت نگاش افتاد به سينه ي مباركِ ابي عبدالله، صدا زد: حسين! كاش تيري كه به سينه ات زدن به قلبِ زينب مي زدن، همه ناله بزنيد: يا حسين…* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•در طوس جلال كبريا ... روضه و توسل ویژۀ شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج حنیف طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● "السلام علیک یا مولانا یا اباالحسن یاعلی بن موسی الرضا المرتضی و رحمة الله وبرکاته” در طوس جلال كبريا مي بينـم بي پرده تجلّـي خدا مي بينم در كفش كن حريم پور موسي موسي كليم با عصا مي بينـــم در صحن تو، یا ضامن آهو گفتم با اشک وضو گرفته یاهو گفتم در مسجدِ عشق رفته بودم به نماز گفتند اذان بگو ! من از او گفتم محبوب رضاست هرکه دل ‌ريشتر است از کعبه صفای اين حرم بيشتر است اينجاست طبيبی که ندارد نوبت هر دل که شکسته‌تر بُوَد پيشتر است *گفت: از یکی از خادمای امام رضا سئوال کردند که شما این همه ساله خدمت امام هستی تاحالا چه چیز عجیبی دیدی؟ گفت: یه چیز عجیبی دیدم که هنوز سالیان زیادی گذشته خودم هم نمی‌فهمم که چه اتفاقی افتاده... گفتن: مگه چی شده؟ گفت: دیدم از دور یه پیرمردی دست زن و بچه و اهل و عیالش رو گرفته، از وَجناتش معلومه دهاتیه از روستا اومده، من پای مناره ای ایستاده بودم تا به من رسید از من سوال کرد: آقا مثل اینکه شما با این هیبت یه مسئولیتی اینجا داری؟ گفتم:جانم بفرمایید، سئوالی دارید؟ گفت: سوالم اینه: آقا امام رضا کجا جلوس میکنه ما برسیم خدمتش؟ گفتم: مگه تا حالا اینجا نیومدی؟ گفت دفعه ی اولمه با زن و بچه اومدیم سری به این آقا بزنیم... من تو عالِم خودم گفتم یه کم سر به سرش بذارم، خسته هم بودم، گفتم این پله های مناره رو بگیرید برید بالا اون بالای بالا امام رضا نشسته، اونجا هرکی میخواد امام رضا رو ببینه میره بالای اون مناره ها و حضرت رو زیارت میکنه میاد... از من تشکر کرد خوشحال دست زن و بچه شو گرفت، گفت بیایید بریم خدمت آقا، چند دقیقه ای بیشتر طول نکشید، دیدم داره برمیگرده هی میگه: امام رضا! قربونت برم... اومد پایین ازش سوال کردم چی شد؟ گفت: همچین که چند تا پله بالا رفتیم خود آقا محبت کرد اومد پایین، فرمود: پله ها زیاده خسته میشید یه دستی هم سر من و زن و بچه ام کشید،فرمود: زیارتتون قبوله، برگردید...* الا ای دردمندی که به دل مهر رضا داری ز دوزخ از چه می ترسی تو جنت زیر پا داری چو بگذاری قدم در وادی مشهد مشو غافل که مأوا در حریم بارگاه کبریا داری به رؤیا دردمندی چهارده خیمه به دشتی دید که یاد چهارده معصوم خوش باشد به یاد آری چو از بهر گدایی بر نخستین خیمه وارد شد ندا آمد که هستی و اقامت در کجا داری؟ بگفتا سائلی بی خانمانم اهل ایرانم ندا آمد چرا دیگر به لب شور و نوا داری؟ برو در خیمه ی دهم حضور حجت هشتم چه غم داری تو ایرانی به ایران تا رضا داری *اومدی خدمت امام رضا، حالا هرکی گدای روز آخر ماه صفرِ، دستش رو جلو بگیره، قسم بدیم امام رضا رو، این قسم ردخور نداره...* الا ای صاحب خیمه به جان مادرت زهرا بگیر از دست ما چون آبرو پیش خدا داری رضا جان صحن و ایوانت همیشه پر زمهمان باد جسارت میکنم آقا خبر از کربلا داری؟ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
روضه و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج حنیف طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *فرمود: اباصلت! اگه دیدی عبا به سر کشیدم دیگه با من حرف نزن، بدون کار من دیگه تمومه، اباصلت میگه: دل تو دلم نبود کِی امام رضا میاد؟ یه وقت دیدم داره میاد عبا به سر کشیده هی دست به دیوار میگره، نوشتند: چندین بار هی رو خاک نشست، گاهی صدا میزنه ای جگرم، گاهی صدا میزنه وای مادرم...آمد داخل حجره، تمام درهای حجره بسته، اباصلت میگه: یه وقت نگاه کردم دیدم یه آقازاده خوش سیمایی وارد شد، آقازاده! من همه ی درها رو بسته بودم شما از کجا واردشدی؟ فرمود: اباصلت! خدایی که من رو به یک چشم به هم زدن از مدینه به توس میاره از پشت درهای بسته هم عبورمیده...رها کن این حرفها رو، بگو بابام کجاست؟ اومد سر امام رضا رو به دامن گرفت: ناگهان جانِ به لب آمده برگشت به تن، یه جانی گرفت امام رضا، چرا؟ آخه پسر آمد دَمِ آخر به کنارِ پدر، آری جوادالائمه آمد سر بابا رو رویِ زانو گذاشت، ردای امامت رو تحویل گرفت اما کربلا برعکس شد، نوشتند هفت قدم مانده به بدن علی اکبر، دیدن ابی عبدالله از رو مرکب افتاد، هی با سر زانو خودش رو میکشونه کنارِ علی...* ای پسر من پدر پیر تواَم پدرِ پير و زمين گير تواَم این بیابان جای خواب ناز نیست ایمن از صیاد تیرانداز نیست *مگر علی اکبر اولین کسی نبوده از بنی هاشم که به میدان رفته، چه اَمری به ابی عبدالله رسیده بوده، چه حالتی زینب دیده بوده، که جای اینکه اول عباس و جوان‌هایِ بنی هاشم بیایند خودشون رو برسونند، زینب خودش رو رسوند کنارِ بدنِ علی اکبر ؟ ابی عبدالله دید یه دستی رو شونه اشِ، سر بلند کرد دید زینب اومده، ابی عبدالله صدا زد: علی جان! هرچی صدات کردم جواب ندادی، اما پاشو ببین چه خبره...* خیز از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نا محرم ببر گوهر ولای تو، به طینت من بود ای صنمَم ذکر خوب نام تو، عبادت من بود ای صنمَم تو دلبر جانانه، من عاشق دیوانه تو شمع ولا و من، بر گِرد تو پروانه هر زمان اسیر و مست، زِ جرعه ی باده ی نام توأم شاه عالمم که من، غلامِ غلامِ غلامِ توأم من مِهر ولا دارم، گر بار خطا دارم در روز قیامت هم، شادم که رضا دارم روشنی شمس و مه، زِ آجر گنبد زرد رضاست صحن با صفای او مدینه و مکه و کرب و بلاست بنده ی گدا کجا، که شامل لطف رضا بشود عبد بی حیا کجا، که زائر کرب‌ و بلا بشود خجلت زده‌ام کردی، از بس که کرم کردی از لطف گدایت را، راهیِ حرم کردی ای حیدر شهسوار وقت مدد است ای زبدهٔ هشت و چار وقت مددست من عاجزم از جهان و دشمن بسیار ای صاحب ذوالفقار وقت مددست ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦• هنگامۀ عید خواهد آمد.. ویژۀ سالروز به امامت رسیدن حضرت بقیة الله روحی له الفدا و عید بیعت به نفس حاج حنیف طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● "اللُّهمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الَفَرَج وَالعافیَه وَ النَصر وَ اجعَلنا مِن اَعَوانِه وَ اَنصارِهِ وَ شیعَتِهِ وَ مَوالیه وَالمُستَشهَدینَ بَینَ یَدَیه......" هنگامۀ عید خواهد آمد بر شیعه نوید خواهد آمد از سمت حجاز پادشاهی با اسب سفید خواهد آمد در فصل ستیز ، دیر یا زود خونخواه شهید خواهد آمد در منظر چشم های پُر یَأس یک روز امید خواهد آمد می آید و نیست می شود هست می آید و ذوالفقار در دست او مهدی صاحب الزمان است از ثانیه های بی نشان است در ساحت قدسی خداوند طاووس همیشه ی جنان است سنش همه حول و حوش ده قرن با این همه چهره اش جوان است دجّال برای کشتن او گر در صدد تیر و کمان است آنجا که عقاب پر بریزد از پشه ی لاغری چه خیزد؟ او عشق مجسم است مردم پس منجی عالم است مردم او دیده هر آنچه ما شنیدیم راویِ محّرم است مردم روضه است که وقت آمدن ، بر هر کار مقدم است مردم او کوچه زیاد دیده در شهر با فاطمه مَحرم است مردم از مُصلح این جهان خبر نیست تا سیصد و سیزده نفر نیست تصویری از انتظار هستی آیینه ی کردگار هستی ای منتقم حسین مظلوم تو وارث ذوالفقار هستی پنهان قبیله های بالا تو بارز آشکار هستی غمخوار تمام شیعیانی تک منجی آخر الزمانی *دلاتون رو یک دِل کنید.. اگه همه با هم صداش بزنیم عنایت خاصَش به ما هم می افته و نگاه مهربانش به ما هم گذر میکنه...هر جا هستی آقامون و صدا بزنم : یا صاحب الزمان.......* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦• چی میشه که قرص مهتاب... ویژۀ سالروز به امامت رسیدن حضرت بقیة الله روحی له الفدا و عید بیعت به نفس حاج حنیف طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● چی میشه که قرص مهتاب تو شب منم بتابِ چی میشه خبر بیارن آقا جون پات تو رکابِ رو آیینه دلا گَرده، اِسمت آقا دیونمون کرده، اِسمت آره دوای هر درده، اِسمت یا مهدی.... نورِ سرشتِ دنیایی تو سرنوشتِ دنیایی پاییزِ بی تو دنیا و اردیبهشتِ دنیایی تو بیای یه عمره خیره به درِ نگاه کعبه تویی حج آرزوها تویی تکیه گاه کعبه گرم پُشتِ ما به پشتِ عشقت آقا یه عالمو کُشته عشقت سمتِ قَلبمه انگشتِ عشقت یا مهدی .... باغ و بهار این جاده پایانِ کار این جاده قربونیِ قَدمگاتم ای تکِ سوارِ این جاده یه روزی میاد تو عالم رو لبِ همه حسینه روزی که رو شونه ی تو آقا پرچم حسینه ای لبخند تو لبخند ارباب نور امید و دلبند ارباب جونم فدات، فرزندِ ارباب یا مهدی.... با تو دردا دوا میشه روحم غرقِ خدا میشه تنها با بردن اِسمت سینَم کرب و بلا میشه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦• ای دلِ طوفانی ام... ویژۀ سالروز به امامت رسیدن حضرت بقیة الله روحی له الفدا و عید بیعت به نفس حاج حنیف طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● یا رَبِّ الحُجَّه بِحَقِّ الحُجَّه اِشفِ صَدرِالحُجَّه بِظُهورِ الحُجَّه ای دلِ طوفانی ام آرام باش یک تپش با قلب من همراه باش واژه هایم را پُر از احساس کن دیده را از اشک پُر الماس کن وا کن از پای قلم زنجیر را بشکن این بغض شب دلگیر را تا نویسم در چُنین هنگامه ای سوی آن صحرا نشسته نامه ای کعبۀ آبادِ حجازِ من توئی مستحباتِ نماز من توئی ای تو آرامِ دل هر بی شکیب مستجابِ آخرین اَمَن یُجیب یادت ای قامت قیامت هر کجا کرده غوغای قیامت را به پا صبحِ جمعه رقصِ شورانگیز باد حلقه ی زلفِ تو را آرَد به یاد چیست این دل شورِه های بیکران پشتِ کاشی های سبزِ جمکران کِشتی امید در گِل تا به کِی؟ بانگِ اَللّهُمَ عَجِّل تا به کِی؟ تا به کِی از داغ هجران تو صبر جلوه کن ای آفتاب پشت ابر اشک هایم هر پگاهِ انتظار گُل کُند در وعده گاه انتظار کاروان سالار لختی صبر کن یوسفی دارم به چاه انتظار کِی به دریایِ ظهورت می رسم؟ زورق این آبراهِ انتظار بی تو در سرمایِ شب بی طاقتند کودکان بی پناهِ انتظار کاش مستِ چشم نازت می شدم ریشه ای از جانمازت می شدم کاش برگردی که باز آید بهار کاش گردد دست بوست ذوالفقار کاش یک دَم میهمانت می شدم نیمه ی شب روضه خوانت می شدم کاش یک ساعت عنان گیرت شوم یا جوان مرگِ تو یا پیرت شوم دادم از کف جمله صبر و تاب را تا که بوسیدم کفِ سرداب را بانگِ هَل مِن ناصِر از کعبه بَرآر کعبه را از این سیه پوشی درآر ذوالفقار حیدری را تاب ده کافران را بیم از مُرداب ده خیز و بَر هم زن همه آرامِشان کام شیرین تلخ کن در کامشان محو کن فرعونیان نیل را از فلسطین نقش اسرائیل را کربلای دیگری آغاز کن روزه ی صبر خدا را باز کن کودک ششماهه را خوابی رسان خیمه های تشنه را آبی رسان اهل بیت عشق را دریاب زود خیمه ی عباس مانده بی عمود یا صاحب الزمان... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•شب ولادت ختمُ الاَنبیا .. زیبا ویژۀ میلاد پیامبر ختمی مرتبت حضرت محمد صلوات الله علیه و امام صادق علیه السلام به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ شب ولادت ختمُ الاَنبیا می رسه از دلِ آسمون ندا عیدی میدن به هر کس که اومده به ما حسینیا اذن کربلا پدر زهرا و تو نبَّیَ اللّهی پدر بزرگ اربابم اَبی عبدِاللّهی ای ذکر شهادتین یا محمد ای رحمت عالمین یا محمد حجّت به ما عاشقا شد تموم تا گفتی انَا مِن حُسین یا محمد یا رَحمَه لِلعالَمین یا رَسولَ الله ... تمومِ کار ما با پَیمبرِ شفیعِ عالمین تویِ محشره هوایِ ما رو داره آقای ما آخه دلایِ ما مست حیدرِ تا قیامت راهِ ،هدفِ ما باشه کاشکی عیدمون رزقِ نجف ما باشه روی لبِ زمزمه یامحمد میگن عاشقا همه یا محمد ای کاش یه سفر بریم کربلا ما با مهدیِ فاطمه یا محمد یا رحمَه لِلعالَمین یا رسول‌َالله .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net