eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81هزار دنبال‌کننده
788 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
@babolharam.ir- Banifateme Shab 3 Fatemie 96-01.mp3
4.17M
⚜🕊 روضه و توسل جانسوز حضرت اباالفضل عليه السلام ویژۀ ایامِ فاطميه _ 96_سیدمجید بنی فاطمه⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊 روضه و توسل جانسوز حضرت رقيه سلام الله عليها ویژۀ ایامِ فاطميه _ 96_سیدمجید بنی فاطمه⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ السلامُ علَی الجوهرةِ القُدسیَّة فی تعیُّنِ الإنسیّة ، صورةِ النَّفسِ الکُلیّةِ ، جوادِ العالمِ العَقلیّةِ ، بِضعَةِ الحَقیقةِ النَّبویّةِ ، مطلع الأنوارِ العلویّةِ ، عینِ عیونِ الأسرارِ الفاطمیّة ، النّاجیةِ المُنجیّةِ لِمُحبّیها عن النّار ، ثمرة شَجَرة الیقین ، سیدة نساء العالمین ، المعروفة بالقَدْر ، المجهولةِ بِالْقَبرِ ، قُرّةِ عین الرَّسولِ ، الزَّهراءِ البتول ، علیها الصّلوة و السّلام. بابا بیا ببین غمِ چشم تر مرا چشمان ضرب دیده و درد سر مرا بابا ببین که فاطمه خیلی شکسته شد با رفتنت زمانه شکسته پر مرا اَجر رسالت تو به پهلوی من رسید میخی به خون نشانده پدر پیکر مرا مظلومیِ علی به خدا باور من است بردند با طناب همه ی باور مرا سیلی که جای خود، پسرم را شهید کرد آنکس که خون نموده دل مضطر مرا خیلی دلم برای علی سوخت ای پدر وقتی که دید خونِ روی معجر مرا آینده ی حسین و حسن آتشم زده در دل ببین غمِ دختر مرا دیدم میان شام غم باغِ لاله را تصویر کودکی خودم را، سه ساله را ___________ من آسمانِ ابری باران گرفته ام از چشم عمه غیرتِ طوفان گرفته ام از لحظه ای که سر روی نیزه گذاشتی زنجیر بسته راهِ، بیابان گرفته را من با وجود ضعف تنم در مسیر شام با خطبه های عمه مان جان گرفته ام بابا ببین حکایت دندانمان یکیست امشب برات روضه ی دندان گرفته ام ماهم ولی هلال قدم پر ستاره ام خورشید خون گرفته به دامان گرفته ام میدانم از تنور فقط نان میاورند حالا چجور از تو بوی نان گرفته ام طفل گرسنه با شکم سیر میزدند در شهر شام ، شام غریبان گرفته ام دیگر خرابه درد ‌سرش گریه‌ی من است بابا ببر مرا که دلم تنگ رفتن است ___________ مرغ اسیر هم وطنش فرق میکند هم اینکه نوع پرزدنش فرق میکند شیرین زبان تو شده لکنت زبان پدر طرز تکلم و سخنش فرق میکند خیلی مرا زدند ولی بین این همه این شمر لعنتی زدنش فرق میکند از دست‌ها مپرس که با گوش‌ها چه کرد *بعضیا هنوز ساکتن...دوست داری من روضه کلامی بخونم باشه... دختر بچه دیدی یا نه...دختر بچه از تاریکی میترسه...دختر بچه از صدای بلند میترسه...دختر بچه همیشه از سفری میترسه که بابا توش نباشه...اما این خانوم رو، هم باباشو کشتند هم عموش رو کشتند، هم داداشاش رو کشتند...نیزه دار سر بریده ي آقا میگه نیمه شب خودم رو به خواب زدم ببینم صدا گریه کیه...دیدم این دختر خودشو آروم آروم کشوند پا نیزه سر بریده ی بابا...هی میگفت: بابا دلم برات تنگ شده...بابا کجا بودي ریختن تو خیمه...فقط همین قدر بگم...بابا گوشم درد میکنه...بابا همیشه دختر‌تو بغل میگرفتی...میگه یه وقت دیدم نیزه خم شد...این دختر بابا رو بغل گرفت... یه جمله گفت بابا دیگه خسته شدم...بابا منم با خودت ببر...ها این دستا همه بیاد بالا ،بلند همه بخونن: حـسـیـن... گفت تار سید جلوی ضریح حضرت رقیه ...با لهجه ی شیرین آذریش گفت خانم...ما تو دهاتمون...وقتی بیرون میریم چادر به چادر هر فصلی عوض می کنیم...اما تو بیابون میریم این خارا پاها رو اذیت می کنه...یه چیزی درست می کنیم به پاهامون میزنیم...شنیدم پاهات ترک خورده...برات دارو آوردم... خواهر کوچولو داری؟ هی میگه داداش دلم درد میکنه...زمین و زمان و زیر و رو می کنی میگی یه کار کنم دیگه گریه نکنه...هی به زور می خوابوندنش هی از خواب می پرید... میگفت عمه دلم درد میکنه...یه داغ مشترک همین خانم داره مثل امام حسن...بعد از کوچه وقتی اون نانجیب جلو چشمش مادرشو زدن حسن هی از خواب می پرید...بعد از اون شبی که این دختر از ناقه افتاد... این دختر دیگه نتونست بخوابه...هی میگفت: عمه! میترسم* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- Banifateme Shab 3 Fatemie Dovom 96-01.mp3
3.83M
⚜🕊 روضه و توسل جانسوز حضرت رقيه سلام الله عليها ویژۀ ایامِ فاطميه _ 96_سیدمجید بنی فاطمه⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊 روضه و توسل جانسوز حضرت رقيه سلام الله عليها ویژۀ ایامِ فاطميه _ 96_سیدمجید بنی فاطمه⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ تا دَرِ خرابه واشد نیمه شب فهمیدم تعبیر رؤیای منی هرکی هرچی که میخواد بذار بگه توی تشتم باشی بابای منی من میخواستم که به آغوشت بیام به خدا خسته شدم از اینکه هی شب بلرزم و روزا تب بکنم کاش خبر میدادی که داری میای یکم اینجا رو مرتب بکنم بگو از چی بگم از کجا بگم آخه فرصت کمه و حرفا زیاد آرزوم بود مثل مادرت بشم فکر کنم موی سفید بهم میاد خوب نگاه کن همه چی عوض شده بدنا سیاه و مو سفید شدیم کار دنیا رو میبینی باباجون رفتی و همسایه ی یزید شدم من نمیتونم بخوابم نه بشینم نه که راه برم بابایی چند قدم واسه دلخوشی عمه این شبا الکی هی خودمو به خواب زدم آره اونجا بود که مارو میزدن دقیقا کنار نیزه روبروت تا که اومدم بگم عمو کجاست یکی سیلی زد و گفت اینم عموت از مدینه یاد گرفتن همشون اهل بیت و توی کوچه میزنن باشه اصلا همه ی ما خارجی اینا با چه دینی بچه میزنن نمیدونی که به چه مصیبتی از تو بازار و از تو کوچه رد شدم خیلی چیزا یاد گرفتم این روزا وضوی جبیره هم بلد شدم وقتی که تاولا سر وا میکنن دیگه آب وضوم آتیشه برام خشتی که یه ماهه بالشم شده آخرش سنگ لهد میشه برام ___________ دستی پلید لاله ی گوش مرا کشید دیگر صدای عمه به گوشم نمیرسد *بابا مارو مجلس شراب بردن...بابا به ما خیلی خندیدن...سرو بغل گرفت...هی موهای بابا رو چنگ میزد...من اَلّذی اَیتمنی علیٰ صِغر سِنّی...بابا به من بگو اول کی سنگ به پیشونیت زده...بابا کی موهای تو رو نامرتب کرده...آخ بابایی کی رگای گردنتو بریده...حــســیــن به حقیقت خانوم رقیه سلام الله عليها ...اللهم عجل لولیک الفرج...چشم انتظاری خیلی بده...عمه بابام مگه نگفت سفر میره...؟گفت: عمه این چه سفریِ بابام رفته...؟عمه جان این چه سفریِ بابام رفته شیرخواره میره مادرش نمیره...؟دلم برا علی اصغر تنگ شده...فیض ببرن همه شهدای مدافع حرم که دختربچه ی قد و نیم قد دارن...بعضیا هنوز جنازه هاشون نیومده...مادرا به بچه هاشون گفتن باباتون رفته سفر...این بچه هارو عزیز بشمارید...هی میگه مادر میشه بابام بیاد یه بار دیگه منو بغل بگیره...الحمدلله مردم ما قدر شناسن...حواسشون هست...اما تا این سر و آوردن دیدن میخواد بره...به قول یکی از ذاکرای آذری زبان...که از دنیا رفته فیض ببره...گفت عزیزم کجا میری...گفت عمه میخوام برم به دخترای شام...بگم منم بابا دارم...بابام از سفر اومده... هرجا نشستی بلند بگو: حــســیــن...* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- Banifateme Shab 3 Fatemie Dovom 96-02.mp3
2.56M
⚜🕊 روضه و توسل جانسوز حضرت رقيه سلام الله عليها ویژۀ ایامِ فاطميه _ 96_سیدمجید بنی فاطمه⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊 روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سیدمجیدبنی فاطمه_فاطمیه 96⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ السلامُ علَی الجوهرةِ القُدسیَّة فی تعیُّنِ الإنسیّة ، صورةِ النَّفسِ الکُلیّةِ ، جوادِ العالمِ العَقلیّةِ ، بِضعَةِ الحَقیقةِ النَّبویّةِ ، مطلع الأنوارِ العلویّةِ ، عینِ عیونِ الأسرارِ الفاطمیّة ، النّاجیةِ المُنجیّةِ لِمُحبّیها عن النّار ، ثمرة شَجَرة الیقین ، سیدة نساء العالمین ، المعروفة بالقَدْر ، المجهولةِ بِالْقَبرِ ، قُرّةِ عین الرَّسولِ ، الزَّهراءِ البتول ، علیها الصّلوة و السّلام. بهترین مدح رو امام صادق برای مادرشون خوندن...سئوال کردند آقا جان یا امام صادق "اِنسیة الحَوراء" یعنی چی...؟حضرت گریه کرد...گفت حور العین تو این موجودات، تو فرشته ها، انقدر لطیفه اگه یه برگ گل رو صورتش بشینه جا میندازه...مادر ما فاطمه از حور العین هم لطیف تر بود... حالا فهمیدی چرا هی زیر لب تو روضه ها میگی الهی بشکنه دست مغیره* السلام ای ثمر عمر پیمبر زهرا داده طاها لقبت حضرت مادر زهرا کفو و همتای علی فاتح خیبر زهرا به اَئمه شده ای حجت کبری زهرا التماسیم و به الطاف شما محتاجیم با همان دست دعا کن به خدا محتاجیم وقت آن است که از خاک تو زَر جمع کنیم چادرت را بتکانی و قمر جمع کنیم باید از بین کلام نو نظر جمع کنیم بازهم خطبه بخوانی و گوهر جمع کنیم آن کسانی که به آئین خدا محتاج اند به بیانات تو در دین خدا محتاج اند *بی بی جان مردم خواب بودند...اگر بیدار بودند علی رو تنها نمیگذاشتند...اگه بیدار بودند غدیر رو به این زودی فراموش نمیکردند* بگو از راه خدایی که فراموش شده بگو از راهنمایی گه فراموش شده از رسول دوسرایی که فراموش شده بگو از حق ولایی که فراموش شده پهلویت گرچه شکسته است ولی حرف بزن بازهم فاطمه از حق علی حرف بزن تو همان جمع فضائل تو همان جمع صفات تو همان جلوه ی توحید تو همان جلوه ی ذات احتجاجات تو لبریزِ دلیل و آیات راه بی راهه شود دم نزنی تو هیهات بگو این فتنه ی با رآیت اسلام از چیست بی تفاوت شدن اُمت اسلام از چیست با ولای تو نوشتن نجات مارا با تو امروز نداریم غم فردا را پس مگیر از لب ما خواهش یازهرا را انقلاب تو گرفته است همه دنیا را چیست فرمان ولایت همه باهم بودن همه در دایره ی فاطمه باهم بودن * اِ چرا روضه نمیخونی زودی بگذر...روضه از این عمیق تر که روزگار کاری کرد...چیزی نگذشت...بعد از شهادت پیغمبر...عوضِ اینکه برن تسلیت بگن...روزگار یه کاری کرد فاطمه بین در و دیوار قرار گرفت...* ای به زخم رخ و پهلو‌ی تو اکرام و سلام ای که خون پسرت گشته قوام اسلام فرصت گفتن از تو شده در این ایام کربلا شرح غم توست به معنای کلام از علی و غم او تو سخن آغاز نما سفره ی درد غریبانه ی خود باز نما غم علی، غصه علی،ناله علی، آه علی نور الله علی، شمس علی، ماه علی اول و آخر معراج علی راه علی پهلویت داد شهادت ولی الله علی خوش ترین درد علی ،خسته ترین مرد علی به زمین خوردن من نیز صدا کرد علی ___________ چند وقتی است سرم روی تنم میافتد دست من نیست که گاهی بدنم میافتد تقش لاله به روی پیروهنم میافتد دست من کار کند مطمئنم میافتد من چگونه بپرم بال و پرم سوخته است بخدا بیشتر از تو جگرم سوخته است * بین در و دیوار پهلوش و شکستن...بین در و دیوار بچش رو کشتن...وسطای کوچه جلو شوهرش غلاف به دستش زدن...آی جانم گریه کن فاطمیه...ایشالله هیچ وقت نبینی مادرت دست به دیوار بگیره...حاضری بمیری ولی یه وقت نبینی دست مادرت میلرزه...مادر ما دیگه چند وقته دستش بالا نمیاد موهای بچه هاشو شونه کنه...دیدی اونی که مریض داری میکنه یه جور خسته میشه...مریضم اگر مریضیش خیلی طول بشکه میگه خدایا راحتم کن بچه هام راحت بشت* من ز تب کردن و بیمار شدن خسته شدم بر سر خادمه سربار شدن خسته شدم با تن سوخته تب دار شدن خسته شدم من از این دست به دیوار شدن خسته شدم شانه از دست من افتاد دلم زینب سوخت چشم من بر حسن افتاد دل زینب سوخت ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- Bnifateme Shab 4 Fatemie 96-01-Segment 1.mp3
4.28M
⚜🕊 روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سیدمجیدبنی فاطمه_فاطمیه 96⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊 روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سیدمجیدبنی فاطمه_فاطمیه 96⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ *الهی برات بمیرم مادر...روایت داریم اهل بیت تاکید کردن...اگه کسی مریض شد زود بروید عیادتش...روحیه بهش بدید...خبر دادن گفتن زنای مدینه میخوان بیان ملاقات فاطمه...زنهای مدینه اومدن دور بستر بی‌بی رو گرفتن خانوم جان حالت چطوره...؟فرمود: بعد در و دیوار هر نفسی که میکشم خون تازه میاد...همیچی که زن های مدینه داشتن میرفتن...زینب اومد بدرقه کرد...همچین که بدرقه کرد در و بست دیدن زار زار گریه میکنه...حسن اومد جلو خواهرم چی شده گریه میکنی... گریه امونش نداد حرف بزنه...اما تا چشمش به حسین افتاد صدا زد داداش به تو میگم...زنای مدینه اومدن مادرو ملاقات کردن...خواهرجان باید خوشحال باشی اومدن عیادت کنن...یه نگاه کرد گفت داداش کاش نمیومدن...چرا عزیز دلم؟ گفت همچین که زنها میرفتن دم در...در گوشی بهم یه چیزای میگفتن...میگفتن دیگه زهرا رفتنیه...آخ مادر...آخ مادر... خیال کردی روضه برای ما روضه در و دیوار...اما برا فاطمه روضه در و دیوار نیست...روضش میدونی چیه* گردد اگرچه غرق به خون پای تا سرم به زان که بنگرم غم غربت به شوهرم مرگ من از فشار در و دیوار خانه نیست این غصه میکشد که غریب است شوهرم *آی ناله زنا...تا صدا در میومد میگفت فضه کمکم کن در و به روش باز کنم...خانوم جان...شما حالتون مساعد نیست...ما در رو باز میکنیم...میفرمود آخه علی غریبه...خودم در رو به روش باز میکنم... همچی که روزای اول...میگفت تا صدای در میومد...بی‌بی رو دستشو میگرفتیم می اومد جلوی در...در رو به روی علی باز میکرد....خوش اومدی آقای من...اما روزای آخر بلند میشد پنجه های پاش روی زمین کشیده میشد...دیگه نا نداشت...همچی که علی اومد یه نگاه کرد گفت علی جان...یه سوال ازت دارم... بگو خانوم جان...علی جان شنیدم مردم مدینه سلامت نمیکنن...تو رو خدا حلالم کن...صدا زد زهرا جان علی سلام میده،مردم روشون رو برمیگردونن...آخ مادر... میدونی کی آدم میگه وای مادر...اون وقتی که نتونه کاری بکنه...علی رو دارن میبرن...زهرا اومد کمربند علی رو گرفت...آی آی آی... * میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمیزند از آن روزی که سیلی خورده ام دشوار میبینم به چشم نیمه باز خود جهان را تار میبینم *یه اشاره کنم؟ مادرجان یه سیلی خوردی راه کوچه رو گم کردی...حسن دستت رو گرفت...من بمیرم برا اون دختری که وسط بیابون...کتک خورد...هی میگفت عمو عباس کجایی ببینی رقیه رو کشتن...صدات میخوان برسه کربلا...بلند بگو حـــســـیـــن روزگار کاری کرد مادر ما بچه های قد و نیم قد داشت...اما دستشو آورد بالا...همین روضه ی منه نمیدونم میخوای چیکار کنی...همین مادر دست شکستش رو آورد بالا بچه هارو دور خودش جمع کرد...حسن جان حسین جان زینب جان...من دعا میکنم شما آمین بگید...همه گفتن الان مادر دعا میکنه...یه وقت دیدن صدا زد..."اللهمّ عجٌل وفاتی سریعاٰ"...خدا مرگ منو برسون...علامه ی امینی همین روضه رو در مشهد خوند...آیت الله العظمی میلانی بلند شد گفت آقای امینی...چرا حبیبه ی خدا تو سن جوانی از خدا طلب مرگ کرد..یه جواب داد...تا امروز هر وقت یادش می افتم زیر و رو میشم...یه نگاه کرد فرمود: آقای میلانی...آدمِ زنده پهلو میخواد...کسی که دنده هاش بشکنه نمیتونه راه بره...نمیتونه نفس بکشه...مادر ما دنده هاش خورد شده بود...وای مادر...وای مادر* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir.. Bnifateme Shab 4 Fatemie 96-01-Segment 1.mp3
3.05M
⚜🕊 روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سیدمجیدبنی فاطمه_فاطمیه 96⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬غیرتی شدن مردم از لحظۀ اجرای سکانس هجوم به خانۀ وحی در تئاتر ...🔥🚪 گفت زهرا جان: شرمنده ام بخاطر من زخم خورده ای! تقصیرِ دست بستۀ من شد حلال کن پ.ن: ای کاش مدینه هم یکی پیدا می شد😔 ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⚜🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ کسی خبر نداشت فاطمه پارۀ تن پیغمبرِ ..؟ چرا ولله همه میدونستن .. اون دونفری که اومدن عیادت ، نمیدونستن این فاطمه بهشتِ پیغمبرِ؟ ولله میدونستن .. خودش مدرک بجا گذاشت.. نامۀ به معاو یه اش هنوز هست ، تو تاریخ برید ورق بزنید .. نوشت معاویه ، صدایِ زهرا را پشت در شنیدم میخواستم برگردم .. یه لحظه پشیمون شدم .. اما یاد علی افتادم .. هر چی از علی کینه داشتم تو پاهام جمع کردم .. (خودش میگه من نمیگم ..) نمیدونستن فاطمه پشت درِ ..؟؟ به این شال سبز میدونستن .. یه چیز دیگه بگم ... نمیدونستن حضرت زهرا مادرِ ما بارداره میدونستن ...!!! از زنهاشون شنیده بودن .. حضرت زهرا سلام الله علیها بارداره.. گفت یه جوری میزنم هم خودش بمیره هم بچه اش ... (اگه تا صبح تو صورتمون بزنیم یه ذره جبران نمیشه..) چرا زدن بهانه داشتن ... بهانه چی بود ... علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت دَری شکست در آن دَم فِتاد بر رویت هوا زجورِ مخالف چو قیرگون گردید نشست سایۀ دستی سیاه بر رویت *یه جوری زد دو طرف رو سیاه کرد ... مدینه علی بهانه شد سینۀ حضرت زهرا سلام الله علیها بین درو دیوار رفت .. کربلا هم بهانه همین بود ، ایستاد جلو دشمن گفت : مگه من حلالی رو حرام کردم ؟ حرامی رو حلال کردم ؟ چرا به جنگ من اومدید ..؟ بلند شد نانجیب یه جمله گفت : حسین تو گناهی نداری .. فقط گناه تو اینِ تو پسر علی هستی .. « بُغض لِابیک » مدینه علی بهانه شد بازو ورم کرد .. سینه سوراخ شد .. کربلا هم علی بهانه شد ده نفر اسبهاشونو نعل تازه زدن ... او میدوید و من میدویدم ... امیرالمومنین یه خبر شنید ، خبر چیه ..!! خبر این هست .. بیا تا زهرا نرفته .. یه خبر کاری کرد علی که قهرمان خیبر سه بار زمین خورد و بلند شد ... اما آی رفقا علی مَردِ ، مَردِ جنگِ ، قهرمان خیبرِ .. از مسجد تا خونه راه صافِ ، کوچه اس .. زمین همواره .. اما بازم خورد زمین .. من یه خانم سراغ دارم .. تو سراشیبی گودال .. هی چادرش به پاهاش گیر کرد .. هی خورد زمین گفت ... حسینم .‌.. حسین ... هوا زجور مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب واژگون گردید به نیت فرج بگو : یاحسین ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
babolharam Mirdamad.mp3
2.02M
⚜🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🔴 بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir