eitaa logo
کانال ‌متن روضه
79.1هزار دنبال‌کننده
781 عکس
463 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• و توسل به حضرت رقیه سلام الله اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به امید دفع بلا و شفایِ همۀ مریضانِ درگیر با به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خرابه تاریکه *خسته نشدی اینهمه داد زدی؟گریۀ شما با این سه ساله یه فرقش اینه که شماها که گریه میکنید کنار دستیت آرومت میکنه .. هی بهت آب میده هی حواسش هست تو حالت بد نشه اصلاً بالاتر مادر ما وایساده کنارت هی اشکاتُ پاک میکنه .. امام سجاد فرمود ما گریه میکردیم با ته نیزه میزدن .. ما گریه میکردیم لگد میزدن .. اما تو امشب راحت داد بزن هرکی رفت خونه صداش گرفت بدونه یه ذره شکل رقیه شده* خرابه تاریکه تو روشنش کردی تو هم لبت زخمه تو هم پر از دردی *چقد شکل هم شدیم بابا .. بابا من که چشمام درست نمیبینه تو منو نگاه کن* نگام کن که چجوری پیرم کردن بی امون منو زمین گیرم کردن نگام کن بابا زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه گهواره رو دادم ولی غم اصغرُ نه *هرکی اهل کنایه بود من لال میشم این یدونه رو نمیتونم توضیح بدم هرکی گرفت داد بزنه* سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرُ نه *فرمودند سرُ انداختن جلوش تا سرُ انداختن عقیلۀ بنی هاشم و بقیۀ مخدرات دویدن جلوی رقیه شاید سرُ نبینه .. خواستن یه کاری کنن حواسش پرت بشه سرُ نبینه ..* برید کنار میخوام سرُ ببینم زخمای روز آخرُ ببینم .. *به خدا قسم امشبُ سالم رد کنی میرسیم به عاشورا ان شاءالله ، اینو حضرت آقای علوی می فرمود :کی میگه نشناخت ؟کی میگه گفت غذا نمیخوام؟ تا دید شلوغ شد خرابه زن و بچه ریختن به هم یه چیزی انداختن رو خاک ، همه چی همون اول دستگیرش شد* برید کنار میخوام سرو ببینم زخمای روز آخرو ببینم جلو چشامو نگیرید که میخوام پارگیای حنجرو ببینم .. *سرو بغل کرد: مَنْ الَّذي أَيتمني بابایی ... همتون کمک کنید یتیم نوازی همینه به خدا شب عاشورا همتون گریه کردید با این ، غریب گیر آووردنت حالا من امشب عوضش میکنم : یتیم گیر آوردنت .. اینه رسمش؟* مَنْ الَّذي أَيتمني بابایی دیگه تو آغوش منی بابایی اینهمه جا رفتی دلت نیومد به دخترت سر نزنی بابایی زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه گهواره رو دادم ولی غم اصغرو نه سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرو نه *حالا حرفای در گوشی ؛ (دختر دارا میدونن) یه حرفای رو دخترا جلوی همه میزنن یه وقتایی بعضی حرفا حرفای درگوشیِ ، عمه نباید بشنوه* کاشکی میشد بازم برام بخندی پلکای زخمیتُ دیگه نبندی خیلی تنم درد میکنه بابایی از شبی که پرت شدم از بلندی ببین لبم داره عجب شکافی نمیشه موی سوختمُ ببافی هر دفعه گفتم که بابامُ میخوام بهم زدن یه سیلیِ حسابی از کوچه ها نگو ،راستی خبر نداری از عمو بگو اگه دیدیش ،سر رقیه سوخته مو به مو از مجلس شراب چیزی بهش نگو *بابا بهش نگو؛ چیو نگم؟بهش نگو تو جمعیت بودم دیدم یه نامحرم داره خواهرمُ نشون میده .. بابا تاحالا اسم کنیزُ نشنیده بودم .. بابا دیدم نامحرما به ما بد نگاه میکنن .. بابا بهش نگو ؛ عموم غیرت اللهِ .. بهش نگو ریختن روی سر عمم .. خودشُ انداخت رو بچه ها ،بچه هارو نزنن .. با کعب نی و تازیانه و نیزه ... حسین .. بهش نگو از بالای ناقه افتادم .. بهش نگو موهامُ کشیدن .. بهش نگو پا برهنه رو خارا دویدم .. بهش نگو لگد خوردم ..* زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه گهواره رو دادم ولی غم اصغرو نه سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرو نه دستتُ بیار بالا ، به رقیه .. روزیِ اربعین دستِ رقیه ست .. باب الحسین رقیه ست .. بلند بگو یا حسین ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
شب سوم.mp3
3.73M
|⇦• و توسل به حضرت رقیه سلام الله اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به امید دفع بلا و شفایِ همۀ مریضانِ درگیر با به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اولـین کربلا هم یَزید اِبن مُعاویه (لعنت‌الله) بود روضه‌ی جلّاد و شهید را بر عکس می‌خوانـد! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله شب چهارم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ يا ربَّ الحُسَين بِحَقِّ الحُسَين اِشفِ صَدرِ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة یا ربَّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ الحُجَّة بِظُهورِ الحُجَّة *سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور وَ لِسانَها الشَّكور .. السَّلامُ عَلیکِ یا شریکه الحسین یا کعبه الرّزایا.. شب چهارمِ بریم در خانه عقیلۀ بنی هاشم فرزندانش بخونیمُ چون دیگه هرچی نزدیک به عاشورا بشیم روضه ها سخت تر میشه* ای مادرِ پیامبران در مقام صبر تا حشر صابرانِ جهان را امام صبر *این خانم دخترِ کسیِ که زین العابدین تو خطبۀ شام فرمود أَنَا ابْنُ أَصْبَرِ الصَّابِرِينَ فرمود من پسر کسی ام که تو صبر سرآمد همۀ صبر کنندگان بایدم دخترش بشه اسوۀ صبر* اخت الحسین عمۀ سادات عالمی تو افتخار اشرف اولاد آدمی ذات خدای لم یزلی میشناسدت زهرا حسن حسین علی میشناسدت *تو این عالم اگه کسی شناخت زینبُ این پنج نفرن ..* تو کیستی فروغ چراغ هدایتی تو در مقامِ صبر و رضا فوق آیتی ای پنج تن خلاصه شده در وجود تو حتی نماز فخر کند بر سجود تو *تو کی هستی خانم جان .. تو همونی هستی که امام زمانت شبِ عاشورا بهت فرمود خواهرم فردا شب منو تو نماز شبت دعا کن .. همۀعالم به امام زمان التماس دعا دارن اما مقامُ ببین ابی ‌عبدالله میفرماید خواهرم برادرتو دعا کن* وصفِ تو در کتاب خداوند عالم است مدح تو کار شخص رسول مکرم است بین دو آفتابِ ولایت ستاره ای در چشم اهل بیت حسین دوباره ای زهراست کوثر نبی و کوثرش تویی شهر شهادت است حسین و درش تویی *جانم فدات خانم جان .. با همین یه بیت وصل بشم به روضه* ای پاسدار خون شهیدانِ کربلا هستی شریک داغ شهیدانِ کربلا *امام صادق علیه السلام میفرماید: رَحِمَ اَللَّهُ شِيعَتَنَا، شِيعَتُنَا وَ اَللَّهِ اَلْمُؤْمِنُونَ فَقَدْ وَ اَللَّهِ شَرِكُونَا فِي اَلْمُصِيبَةِ بِطُولِ اَلْحُزْنِ وَ اَلْحَسْرَةِ رحمت خدا بر شیعیان ما که تو عزا شریکِ غم ما میشن با آه کشیدن .. با اشک ریختن .. با همین پیرهن مشکی پوشیدن .. با همین محرم آمدن و رفتن .. امام صادق فرمود شماها شریک غم ما میشید شریک میشید با امام صادق (الله اکبر).. آقا ما کجا شریک غم شما شدن کجا ؟!.. قربونت برم آقاجان ما سراپا ضعف و حقارت و گناهیم .. شریک غم حسین شدن فقط کار یه نفره ؛ درسته؟فقط یه نفر تو عالم میتونه بگه من شریک غم حسینم اونم زینبِ .. مدعی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است یک نفر تو عالم میتونه ادعا کنه که من شریکه الحسینم جانم فدات خانم .. کار این خواهر و برادر به جایی رسید روایت میگه یه روز مادرش نگران رفت محضر پیغمبر ، بابا نگرانم.. چرا دخترم؟ بی بی فرمود بابا از شدتِ علاقۀ حسین و زینب نگرانم .. بعضی از نقل ها نوشتن از روزنۀ حجره نگاه میکرد بی بیِ دو عالم میدید این خواهر و برادر روبه روی هم دیگه دو زانو میشینن هی تو چشمای هم نگاه میکنن .. ساعت ها به هم خیره خیره نگاه میکنن بی بی دوعالم فرمود بابا ، کافیه حسینم بخواد از خونه بره بیرون خواهر میاد تا دم در حسینُ بدرقه میکنه میگه حسین تو دهلیز خانه میشینم تا تو برگردی تا نیاد حسین برنمیگرده تو خونه .. بابا میخواد نماز بخونه زینب قبل نماز اول میاد یه دل سیر حسینشُ نگاه میکنه بعد قامت میبنده تا حسینشُ نبینه غذا نمیخوره تا حسینشُ نبینه نمیخوابه تا حسینشُ نبینه نماز نمیخونه چه علاقه ایه؟! بذار بالاترشُ بگم سید جعفر بحرالعلوم تو کتاب تحفه العالم و ذيل التحفه یه اشاره ای میکنه میگه ابی عبدالله مشغول قرآن خواندن بود یه مرتبه خواهرش وارد شد نوشتن ابی عبدالله قرآنُ بست ، ایستاد به احترام زینب .. با احترام استقبال کرد این عظمت زینبِ .. ببخشید خاک به دهنم نگاه نکن بردنش تو بازار یهودیا نگاه نکن وارد شد به کسی که (دهنم نمیچرخه بگم زینبُ کجا بردن) میخوام بگم با این علاقۀ حسین به این خواهر ، کربلا کار به جایی رسید که دوتا نوجوون اومدن جلو ابی عبدالله .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بچه های زینبن .. ببین چقدر حسین علاقه داره به زینب حالا تو تاریخُ ببینید به این راحتی اجازه نداد دلیلش همینه .. ای سلام خدا به این دو شهیدِ غریب .. امام هادی تو زیارت ناحیۀ شهدا به این دوتا آقازاده اینجوری سلام میده امام هادی به بچه های حضرت زینب اینطوری سلام میده السَّلَامُ عَلَى عَوْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الطَّيارِ فِي الْجِنَانِ حَلِيفِ الإيمان|الْإِيمَانِ وَ مُنَازِلِ الْأَقْرَانِ النَّاصِحِ لِلرَّحْمَنِ التَّالِي لِلْمَثَانِي وَ الْقُرْآنِ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ قُطْبَةَ النَّبْهَانِي .. آخرش میفرماید لعن الله قاتل سلام به برادر بعدی اینجوریه السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الشَّاهِدِ مَكانَ أَبِيهِ وَ التَّالِي لِأَخِيهِ وَ وَاقِيهِ بِبَدَنِهِ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ عَامِرَ بْنَ نَهْشَلٍ التَّمِيمِي این دوتا آقازاده با این عظمت که امام معصوم اینجوری سلام بده عون و محمد اومدن مقابل ابی عبدالله من یه چیزی یه روز دیدم خیلی به هم ریختم اصلا مبنای روضه م همینه .. این دوتا آقازاده هم نوۀ حضرت زهران از مادری از پدری نوۀ اسماء بنت عمیس .. این اسم براتون آشنا نیست؟ اسماء بین عمیس کیه؟ شماها بزرگ شدید تو روضه اینا مادربزرگشون اسماءِ ، اسماء کیه؟ اسماء همون کسیِ که شب غسل آب میریخت امیرالمومنین بازوی ورم کرده رو غسل میداد .. (حالا چرا این حرفُ میزنم دلیلشُ الان میفهمی) اینا از مادربزرگشون حتما خیلی روضه هارو شنیدن .. حتما از مادربزرگشون اون شبایِ آخر اون فاطمه ای که هی ازین پهلو به اون پهلو میشد اینا حتما از مادربزرگشون شنیدن شب آخر کی این صحنه رو دیده غیر اسماء؟ حتما شنیدن وقتی بابا گفت یتیمایِ فاطمه بیایید حسنین دویدن خودشونُ رو سینۀمادر انداختن .. میدونن داییشون چه علاقه ای ، چه محبتی لذا وقتی چند بار رفتن و اومدن دیدن دایی اجازه نمیده برگردید با عتاب گفت برگردید برید کنار مادرتون مادرتونو تنها نذارید .. بار آخر دیدن دیگه تیر آخره گفتن یه جوری میریم رو پاش میوفتیم راضیش میکنیم ما از مادربزرگمون شنیدیم رفتن خودشونُ انداختن رو پای ابی عبدالله هی گفتم دایی تورو جان مادرت بذار ما بریم .. اسم بی بی رو آوردن این قسم رو خوردن الله اکبر ابی عبدالله اجازه داد گفت میخواید برید یه حرفی زدید دیگه نمیتونم نه بگم .. اونایی که خیلی گره به کار دارید امشب به ابی عبدالله بگو جان مادر پهلو شکسته ما هم گرفتاریم آقا ..(حالا دل بده) خوشحال دویدن تو خیمه مادر مژدگانی بده مادر برگُ جهادُ گرفتیم ..* نه به اندازۀ علی اکبر ولی انقدرها جگر داریم تو به روی خودت نیاوردی ما که از قلب تو خبر داریم به همین ذکر یا علی مادر که نوشتیم روی پیشانی همۀ آرزویمان این است بر تن ما کفن بپوشانی *خودش با دست خودش کفن تنشون کرد ای جانم فدات* تو به خیمه بمان مراقب باش دایی ما غم تورا نخورد آنقدر غصه خورده حداقل غصۀ ماتم تورا نخورد دو برادر کنار هم بهتر میتوانند یاورش باشند میتوانند در مقابل سنگ روی نی حامی سرش باشند آنقدر تیر و نیزه میبارد خم به ابرویمان نیاوردی مادرم تو دعا کن آخر کار لااقل تکه تکه برگردیم *نوشتن هردو باهم رفتن میدان هر دو باهم جنگیدن اول عون افتاد رو زمین عون قاریِ قرآن بود ..نوشتن اول شروع کرد لشکرُ نصیحت کردن الله اکبر با لشکر حرف زد نصیحت کرد حرفشُ گوش ندادن سنگ بارانش کردن .. تیراندازی کردن .‌. هردو برادر دوشادوش هم کنار هم میجنگیدن عون افتاد رو زمین محمد اومد جلو (الله اکبر) کار محمد سخت شد چرا سخت شد؟! دیگه دوتا کار داشت یکی جنگیدن بود یکی هم مواظب بدن برادرش بود .. دشمن نیاد بدنُ غارت کنه .. مواظب بود کسی سمت بدن داداشش نیاد .‌ هم میجنگید هم مواظب بدن بود .‌. ببرمت گودال .‌. کاش وقتی حسینم رو زمین افتاد یه برادر داشت مواظبش باشه .. کسی بدنشُ غارت نکنه .. اما نه برادری نه پسری نه یاوری افتاد رو زمین یه خواهر داشت چادر سرش کرد هی خورد زمین از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین رسید بالاسر بدن اما دیر رسید وقتی رسید دید سر و بالای نیزه ها .‌. حسین ..* ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
شب چهارم.mp3
6.09M
|⇦• توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یعنی کوهِ‌ مُقاومت! و چه کوهی را می‌شناسید که این مُصیبت‌ها بر آن وارد شود و بند بند وجودش جدا نشود؟ 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به عبدالله ابن حسن علیه السلام شب پنجم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ عهد ما از روز اول با حسین و با حسن *چه شبیِ این دو شب پنجم و ششم ؛ خیلی سفره گسترده ست تصور کن یک طرف کریم اهل بیت باشه ، یک طرف رحمت واسعۀ خدا .باور کن این دو شب گدایی هم بلد نباشی این دوتا برادر اصلاً نمیذارن دست خالی بری* عهد ما از روز اول با حسینُ با حسن ذکر ما تا روز آخر یا حسینُ یا حسن با محرم کربلایی شد دل ما شب به شب روضه خواندیم از حسین اما حسن اما حسن *آقا جان می ارزه تو دهۀ محرم یک شب ناله بزنی بگی حسن .. می ارزه مادرش یه لبخند بزنه .. می ارزه مادرش بگه غریب نوازی کردی منم تلافی میکنم ..* روضه خوانِ غربتش شب هایِ خاموش بقیع بی کس و تنها حسینُ بی کس و تنها حسن *این عبارتی که اول جلسه گفتم همینجوری رد نشیم ، حسینم غریبُ مظلومِ .. (مصیبتی که حسین کشید تو این عالم بالاتر از او کسی ندید) مُصِیبَه مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا اما برای ابی عبدالله این عبارت نیامده . أشْهدُ أنّک قُتِلْتَ مَظْلُوماً شهادت مظلومانه بود ، اما این عبارت فقط برای امام مجتبی است شهادت میدم تو مظلومانه زندگی کردی به خدا آدم دنیایی دشمن بیرون داشته باشه بیاد خونه شریک زندگیش آرامشش باشه تمومه بمیرم برات اقاجان اصلا همۀ اینا کنار همین یدونه بسه اومد مدینه امام مجتبی رو دید گفت اقا منو شناختید؟ گفت نه گفت آقا من فلانی ام گفت بله شناختم اینجا چه میکنی گفت آدرس گرفتم اومدم شمارو پیدا کنم بعد یک نگاه کرد به حضرت گفت آقا منو شما بچگی باهم بودیم همسن و سالیم اما من یدونه محاسنم سفید نشده ، آقا جان زود پیر شدی ؟ حضرت دوتا جواب داد یک جوابُ رو در رو به اون مرد عرب فرمود این ارثیه ما بنی هاشم زود پیر میشیم پدرم امیرالمومنین هم همینطور بود ، مرد عرب رفت غلام امام میگه دیدم حضرت ساکت دستاشُ فشار میده هی زیر لب گفت ما پیر مادرمون شدیم .. اونی که من تو کوچه ها دیدم هرکی ببینه میمیره پیر چیه؟"* بیقرارِ قصه های کوچه و دیوار و در رازدارِ غصه های مادرش زهرا حسن غریبِ کوچه ها شدن با من غریب کوچه ها شدن با من غریب کربلا شدن با تو دیدن مادر روی خاک با من شهید سر جدا شدن با تو غریب کوچه ها شدن با من غریب کربلا شدن با تو *وای وای چجوری تقسیم کردن* دیدن مادر روی خاک با من *ان شاءالله هیچوقت مادرتو روی خاک نبینی* شهید سر جدا شدن با تو تو نبودی و دیدم روی خاکِ یه مادر اما نیستم و تو میبینی روی خاکِ یه خواهر *من میبینم مادرمو یه بار سیلی میزنن تو هم آماده باش داداش کربلا* غریب در وطن شدن با من شهید بی کفن شدن با تو تو خونه دست و پا زدن با من قتلگاه دست و پا زدن با تو من با خاطره های غم فاطمه مردم غریبونه به دستت پسرامو سپردم *از همون روز که بدن برادرُ تیر بارون کردن از همون روز که با دست خودش بدن برادرُ گذاشت تو قبر از همون روز این دوتا آقازاده رو یه جور دیگه نگاه کرد از کنار خودش لحظه ای جداشون نکرد قاسم رو خودش نگه داشت عبدالله رو سپرد به عمه ش زینب ، بارها میفرمود خواهرم این عبدالله امانت حسنِ مواظبش باش این بچه ها وقتی پدر از دست دادن همۀ توجه و نگاهشون شد عمو از وقتی چشمش رو باز کرد و همه چیز رو شناخت فقط عمو رو دیده فقط گفتِ عمو .. لذا کربلا اوج عشق بازی این نوجوان یازده ساله ست از روزی که رسیدن کربلا همش دستش تو دست عمه نگاهش به عموِ بارها اباعبدالله فرمود خواهرم محکم دستشو بگیر به اصطلاح عامیانه نگهش دار تو خیمه ، اصلاً نذار این بچه بیاد بیرون .. چون ابی عبدالله میدونست این بیاد بیرون وسط میدونه .. میدونست این نوۀ علیِ .. این خونِ باباش تویِ رگاشه .. شب عاشورا داشت داداششُ نگاه میکرد وقتی اون صحبت و اون جملۀ معروفُ شنید عمو به برادرش گفت شهادت نزد تو چگونه است گفت احلی من العسل دیگه قرار نگرفت .. از شب عاشورا دیگه روی پاهاش بند نبود .. خصوصا وقتی خبر شهادت قاسمُ آوردن دیگه نتونست آروم و قرار بگیره .. ای جانم فدات .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• و توسل به عبدالله ابن حسن علیه السلام شب پنجم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ این کیست از خورشید مولا ماه رو تر بی تاب تر عاشق تر عبدالله رو تر میگفت من دست از عمویم برندارم الا شود بازویم از خونِ وضو تر میگفت ای شمشیر ها دستم مگیرید مرگ ار جگر دارد بیاید رو به رو تر میگفتُ با دست عمویش عهد میبست چشم زمین از حسرت این گفت و گو تر وای آن گلوی ناز سیراب عطش بود شد عاقبت از دست آن صاحب سبو تر *همه حواسش میدونه ، دید گرد و خاک شد اوضاع به هم ریخت ، بدن داداشُ آوردن (من دارم کد میدما) دید بدن علی اکبر رو آوردن ، دید عمو هی میره میدان بدن بغل میکنه میاد هی میومد تو خیمۀ دار الحرب .. هی نگاه به بدنا میکرد لااله الا الله هی لحظه به لحظه اشتیاق شهادت بیشتر میشد میدونی از کجای؟ از کدوم لحظه شوق رفتنِ به میدان تو قلب این بچه دیگه جرقه خورد فهمید دیگه سن و سال مهم نیست باید رفت عمو تنهاس میدونی از کی صدای غربت عمورو شنید دید عموش وسط میدون میگه هل من ناصر ینصرنی؟ دید بچه تو گهواره داره دست و پا میزنه علی اصغر و بردن دیگه نیاوردن .. از وقتی فهمید علی اصغر هم رفت فهمید دیگه جای موندن نیست .. عبدالله بن حسن آخرین شهیدِ قبل از حسینِ .. ببین مقامُ دید همه رفتن گهواره خالیه خیمه خالیه همه رفتن دیگه جای موندن نیست هی دستشُ از دست عمه میکشید هی میومد از خیمه بیرونُ نگاه میکرد عموم کجاس یهو از دور یه صحنه ای دید دلشو داری بگم .. نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر قتال طاقت داشت هوا ز جور مخالف چو غیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید دید عمو از اسب افتاد .. دور عمو شلوغه هی عمه جلوی چشماشُ میگیره دیگه نتونست نگهش داره کشید دستشُ یه نوجوان یازده تصور کن بین اسبا بدوه هی میخورد زمین بلند میشد .. هرکاری کردن جلوشو بگیرن نتونستن رسید وسط معرکه یک نگاه کرد گرد و خاک خوابید میخواست عمو رو پیدا کنه یک صحنه ای دید میکشه آدمُ .. گرد و خاک خوابید دید موهایِ عمو تو دستایِ قاتلِ بحر ابن کعبِ بی حیا شمشیرُ بالا برده سر و جدا کنه یه بچۀ یازده ساله چقدر صدا داره نوشتن نهیب زد ان تنکرونی فانا ابن الحسن میخوای عموی منو بکشی؟ نمیذارم دستشو آورد جلو شمشیر اومد پایین دست به پوست آویزان شد بچه افتاد تو بغل عمو اینجوری بغلش کرد تا افتاد تو بغل عموش گفت آخ مادرم .. وا اماه .. تا گفت وا اماه حسین رفت مدینه .. وا اماه اباعبدالله خودش پر از تیر و نیزه و زخمه بچه رو آروم بغل کرد گرفت تو بغلش یه نگاه کرد آرومش کرد خون داره از بدن میره از دست میره خدایا چجوری این چندتارو بخونم این زبونِ حالِ بیاید از این به بعدشو آروم باشیم میتونی؟حالا تصور کن عبدالله افتاد تو بغل حسین تو گودال نگاه کرده به عمو* خدا کنه که عمه جون نبینه که صورت عمو روی زمینه ببین که راه نفسش رو بستی بی حیا پاتو بردار از رو سینه تو معرکه هلهله بود و فریاد تیر سه شعبه که سمتت افتاد اونی که عمامه رو از تو دزدید برا چی وایساده دیگه چی میخواد عجب قیامتی تو قتلگاهته جماعتی هنوز تو زنده ای ولی شروع شده چه غارتی هوا نمونده که نفس بگیرم باید تنت رو روی دست بگیرم عمو اجازه بده تا از اینا عبای پیغمبرُ پس بگیرم رسیده مادرت نشسته بالاسر کنار پیکرت رسیده قاتلت میخواد چیکار کنه با حنجرت دعوا شده بالاسرت *میخواستم یه حرف دیگه بزنم لال بشم بهتره سختمه ولله عبدالله آخرین لحظه ها با عمو تو گودال بوده هیچ نقلی ننوشته که کسی این جنازه رو برگردونده باشه عقب .. (بگیر حرف منو) نه حسین دیگه جونی داشت این بدنُ برگردونه نه زینب تونست بیاد این بدنُ برداره .. چیه کجا رفتی این بدن رو سینه‌ی حسین موند تا کی؟ تا وقتی که این بدن زیر سم اسب ها با بدن عمو زیر سم اسب ها .. ای حسین ..* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
شب پنجم.mp3
6.74M
|⇦• و توسل به عبدالله ابن حسن علیه السلام شب پنجم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کُلُّ اَرضٍ کَربَلا... هرکجا که بمیرم، اگر با من باشد، در زمین جان سپرده‌ام... 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• روضه و توسل اجرا شده شب اول محرم ۹۸ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نه آب بودُ نه آتش ، نه خاک بودُ نه باد معلم ازلی حسین یادم داد .. *شب اول محرمِ ، دیگه منتظر نباش خواننده بهت بگه بگو حسین .. اگر با گوشِ جان گوش کنی الان مادرش زهرا میگه حسین .. همه عوالم دارن میگن حسین .. بابا برایِ تسلایِ دل فاطمه هم شده آروم نباش بگو حسین ... یارالی آقام .. آقام .. آقام .. بگو ممنونم ارباب سیاهی و پرچم های عزاتُ دیدم .. خیلیا بودن جاشون خالیِ ..پیرغلاما و شهدامون فیض ببرن ..* اگر که خاکِ درِ آستانِ او نشوم تنم غبارِ هوا و سرم رود بر باد لبی که از تو نگوید زِ هم نگردد باز دلی که بر تو نسوزد خوراکِ آتش باد *هر چقدر میتونی بگو حسین .. شب اولِ .. اگرچه هممونم بگیم حسین یک حسین گفتن فاطمه نمیشه .. هی میگه غریبِ مادر حسین حسین .. جوان، میبینی اشک داری قدر چشمتُ بدون .. حیف این چشم جای دیگه خرج بشه .. به چشمات بگو برای حسین بارونی شو .. این شبا تا میتونید برا آقاتون بلند گریه کنید .. چون تو کربلا تو گودال بهش بلند خندیدن .. ماها که نبودیم کمکش کنیم حالا براش بلند ناله بزنیم .. حسین جان ...* هنوز شیر ننوشیده ، دیده نگشوده به بزم روضه‌ی تو گریه را گرفتم یاد *یعنی هنوز اسم خودمم بلد نبودم ، مادرم میگفت بگو حسین .. (یادته کوچیک بودی) می گفت پسرم ان شاءالله بزرگ شدی خوب نوکری برای امام حسین شی .. اگه بابات نیست براش امشب تو گریه کن .. اگر مادر نداری گریه کن .. انقده محرما بیاد منو تو زیرِ خاکا خوابیده باشیم .. میگمُ رد میشم :* چگونه بر لب دریات تشنه لب کشتن زیاد باد به دوزخ عذابِ آلِ زیاد ... *حسین .. شاید بعضیاتون بگید چه اصراری داری شبِ اول محرمِ بزار یاد کنم خدا رحمت مرحوم نادعلی کربلایی رو .. قدیمیا اینجوری عشق بازی میکردن با ارباب .. هی اصرار میکرد میگفت زبون بگیرید برا حسین .. پدرِ سه شهید بود این مرد بزرگ خودش میگفت یه شب تو عالم رویا بی بی دو عالم حضرت زهرا رو دیدم .خانم جان تو روضه هایِ حسینت میای؟! فرمود میام ، شرکت میکنم .. کدوم قسمتِ روضه رو خانم بیشتر دوست دارید؟! میگه بی بی فرمود اونجایی که سرهاتون رو کج میکنید صداتونُ تو هم میندازید همه تون با هم میگید حسین ...* حسین ..... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
سیدمحمدجوادی- شب اول.mp3
2.03M
|⇦• و توسل به امید دفع بلا و شفای همه مریضان خصوصا بیماران درگیر با شب اول محرم ۹۸ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ جایِ مُهر بر روی پیشانی‌ هایشان بود! قُربه‌‌الی‌الله آمدند بـرای کُشتن حسین... 🖤 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• توسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ برایِ غربت مسلم همین بس یه زن تنها پناهِ من شد اینجا دیگه آب از سر مسلم گذشته خداحافظ عزیزِ قلبِ زهرا .. چی میاد اینجا به سرت پیشِ چشایِ مادرت غارت میشه پیرُهنت اسیری میره دخترت .. *اگه میای دیگه رقیه رو نیار .. اینا دستاشون سنگینِ حسین .. اگه میای دیگه شیرخواره رو نیار .. حرمله سه شعبه هارو آماده کرده حسین .. بازار آهنگرا شلوغه ..* میا کوفه که زینب خار گردد اسیر کوچه و بازار گردد میا کوفه که اکبر نوجوان ست علیِ اصغرت شیرین زبان ست صدام میارزه زانوهام میلرزه چشام از غصه‌ی چشم تو دریاست میاد روزی که بین چندتا نامرد سر پیراهن و عمامه دعواست .. جسم تو زیر دست و پا کنجِ تنور میره سرت با دست بسته عاقبت تنها میمونه خواهرت ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
سید محمدجوادی-شب اول.mp3
1.17M
|⇦• توسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام به امید دفع بلا و شفا مریضان خصوصا بیماران درگیر با اجرا شده شب اول محرم ۹۸ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ جایِ مُهر بر روی پیشانی‌ هایشان بود! قُربه‌‌الی‌الله آمدند بـرای کُشتن حسین... 🖤 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• توسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ *حسین جان .. هی رقیه میگه بابا کی میرسیم مهمونی ... بابا اینهمه نامه نوشتن ، گفتن باغ هامون پر از میوه ست ، نهرهامون پر از آبِ .. چرا هرکسی مارو میبینه از ما فاصله میگیره ؟!.. گفت حسین :* حاضرم غربت ببینم بیشتر ، اما تو نه دربه در باشم در این کوه و کمر ، اما تو نه   حاضرم وقتی سرم خورجین به خورجین می‌رود در تنور خانه باشم تا سحر ، اما تو نه   حاضرم وقتی که در بازار کوفه غلغله است داغ ناموسی ببینم بر جگر، اما تو نه   حاضرم صد اسب از روی تن من رد شوند پیکرم در خاک باشد بی سپر ، اما تو نه شاعر : سید پوریا هاشمی *آوردنش بالا دارالعماره .. همه صورتش خون آلوده .. لب و دندان پرِ خونِ .. اما تو آب خواستی آوردن برات ، قسمت نشد بنوشی .. نه دخترات دیدن ، نه پسرات دیدن .. دلا بسوزه برای اون آقایی که تو گودال .. وقتی ذوالجناح اومد دم خیمه .. هشتاد و چهار زن و بچه از خیمه بیرون ریختن .. زیارت ناحیه‌ی مقدسه میگه این زن و بچه پشت ذوالجناح راه افتادن .. درست لحظه ای رسیدن که شمر روی سینه نشسته ...* آنقدر محو جمال احدیت بودی که در آوردن پیراهن تو آسان شد نعل تازه به سم اسب زدن کار که بود که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد آنقَدَر زیور و خلخال ربودند ز ما که به بازارِ طلا نرخ طلا ارزان شد شاعر : سعید خرازی ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
سید محمد جوادی شب اول.mp3
1.09M
|⇦• توسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام به امید دفع بلا و شفا مریضان خصوصا بیماران درگیر با اجرا شده شب اول محرم ۹۸ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ جایِ مُهر بر روی پیشانی‌ هایشان بود! قُربه‌‌الی‌الله آمدند بـرای کُشتن حسین... 🖤 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
✉️⚜️دوستانی که تمایل دارند به صورت افتخاری با کانال متن روضه"بابُ الحَرَم" ،در زمینه تایپ متن روضه،نوحه و مولودی...همکاری داشته باشند.لطفا به آیدی زیر پیام ارسال نمایند.👇👇👇 @OnlySeydALI
|⇦• و توسل ویژه ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شب دوم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تمام ملک خداوند غرق ماتم توست فقط نه ماه محرم زمان محرم توست *همانگونه که دیشب گفتم بگو هر جایِ جلسه نشستی صداتُ آزاد کن حسین جان ..* بهشت و حور و قصورم تویی امام حسین هزار شکر که در سینه ام فقط غم توست فقط نه گنبد زردت فقط نه صحنُ سرایت تمام عالم ایجاد زیر پرچم توست *یارالی .. آقام آقام آقام شب دومه ، مثل دیشب خیلی خسته شدی حق داری ، داد زدی صدات گرفته اما رفتی راحت توی خونت خوابیدی آب نوشیدی تو صحرا که خیمه نزدی .. این زنُ بچه رو هرکی دید ازشون فاصله گرفت گفت نکنه یه وقت حسین بگه کمک کن .. همه راهشونُ کج کردن..* اگر به اشک شود غرق عالمِ هستی به قطره‌ قطره‌ی خونِ دلت قسم کمِ توست غمِ تورا نفروشم به ثروتِ دو جهان چه اعتناش به دِرهم کسی که دَرهم توست *میخوایم بریم استقبال زینب سلام الله علیها عین فردا قافله وارد کربلا شد به یه جا رسید دیدن مرکب حرکت نمیکنه هی مرکب عوض کردن حضرت سوال کرد اینجا کجاس؟ عرضه داشتن ، نینوا، ساحل فرات فرمود آیا نام دیگه ای هم داره؟ آره آقا نام دیگرش کربلاست .. عزیز زهرا از مرکب پیاده شد دیدن خم شد یه مشت خاکُ برداشت هی بو میکنه گفت این زن و بچه رو با احترام پیاده کنید اینجا کربلاست عباس این مخدرات خسته هستن رقیه رو بغل کن روی خاکا بذار خیلی مواظب زینب باش عباس .. نکنه کسی از دور سایه‌ی زینبُ ببینه .. با احترام همه رو پیاده کرد* آب بر طفل رباب آماده کن بر علی اکبر گلاب آماده کن آفتاب از دامنِ شب آمده خیمه برپا کن که زینب آمده کربلا خون بنوش و اشک جاری کن ز عین خیر مقدم گو به آقایت حسین *خیمه هارو برپا کردن آقاشیخ جعفر میگه همچین که این خاکُ برداشت بو کنه زن و بچه و همه دورشُ گرفتن به اینا نگاه میکنه اشک میریزه ..از الان میبینه اینا تو گودال دور بدن بی سرش دارن گریه میکنن خیمه هارو برپا کرد به هر خیمه یه سری زد دید یه گوشه رباب علی اصغرُ بغل کرده علی لای لای .. هی لبای علی رو میبوسه هی زیر گلوشُ میبوسه .. یه گوشه رفت دید علی اکبر رقیه رو بغل کرده میگه خواهر خودم هستم نمیذارم خسته بشی اومد پشت خیمه ها دید خواهر رو خاکا نشسته زانو بغل گرفته میگه حسین اینجا کجاس مارو آوردی همچین که پا از محمل روی خاک گذاشتم بند دلم پاره شد .. گفت خواهر حالا که اینجوری شد بذار بگم با بابام علی و داداشمون حسن از صفین برمیگشتیم تو همین سرزمین لحظاتی دقایقی بابام علی سر به زانوی حسن گذاشت چیزی نگذشت از خواب پرید هی تو صورت من نگاه میکرد گریه میکرد گفت حسین دیدم تو این سرزمین غریب گیر آووردنت .. تو خون خودت داری دست و پا میزنی اما یه نفر نیست کمکت کنه .. گفت زینب : همینجا صورتت نیلی میشه تسلیت ها ضربت سیلی میشه گفت خواهرم صبر کن خواهر اینجا یه صحنه هایی اتفاق میفته گریه رو برای اونجا بذار .. اون لحظه ای که علی اصغرمُ رو دست میگیرم اینجا حضرت با اراده‌ی خودش از اسب پیاده شد اما چند روز دیگه بی رمق به پیشانی سنگ خورده ملعون ضربتی به پای حضرت زد اقا رو از اسب پایین آوورد با صورت رو خاک افتاد ..* بی توان ز جای خود برخواست تنش از شوق یار میلرزید با دو چشمی که بویِ باران داشت اون خدا را کنار خود میدید لال گردم سنان به نامردی نیزه را زد به سینه‌ی ارباب جان عالم به خاک و خون غلطید گفت یارب حسین را دریاب *همچین که بدنشُ برگرداند محاسنش به خاک رسید گفت خدا از حسین راضی شدی ؟!.. گفت حسین یه عزتی بهت بدم همه بهت غبطه بخورن .. * سر فرصت همه پیاده شدند صید افتاده بود در دل دام غارت پیکرش که پایان یافت آمدند عده ای سواره نظام حمله به امام نور کردند از روی تنش عبور کردند افسوس که پیراهن ندارد نور ازلی کفن ندارد *بماند .. یه کاری کردن خواهر نشناخت بدنُ ..همچین که اومد کنار بدن صدا زد اَانت اخی ؟! اَانت ابن امی؟ آیا تو برادر زینبی؟...* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
سیدمحمدجوادی-10.mp3
4.54M
|⇦• ویژه ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شب دوم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ زیادی اسـت میانِ: با ! سـرنوشـتِ 'جَو زده‌ها' عاشورا ختم شد! و سرآغازِ ثابت‌قدمان "از" ! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
📣 📣 بسم تعالی ضمن عرض سلام و احترام خدمت شما همراهان گرامی به اطلاع میرساند با توجه به حجم بسیار زیادِ متونِ آماده شده و ایجاد فرصت کافی برایِ شما عزیزان به جهت آمادگی بیش از پیش برایِ ماه محرم ناچار به بارگذاری پیش از موعد مطالب هستیم. ــــــــــــــــــ نکته اول : به جهت دسترسی راحت شما عزیزان پنج شبِ اول هر یک از ذاکرین پشت سر هم بارگذاری میشود. ــــــــــــــــــ نکته دوم: مطالب ارائه شده ثمره ساعت ها تایپ و زحمت خادمین مجموعه بوده و برای اولین بار در فضای مجازی منتشر میشود فلذا خواهشمندیم با نشر و معرفی مجموعه به وعاظ ، ذاکرین و عاشقان آل الله در ثواب نشر شریک شوید. ــــــــــــــــــ درخواست : حاجتمند و گرفتار زیاد ، مریضان ، خصوصاً بیماران درگیر با ویروس و نیز کادر درمانی کشور را در این روزها از دعایِ خیر فراموش نفرمایید. التماسِ دعا 🆔@babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به حضرت رقیه سلام الله اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ من آفتابِ فاطمه را ماه پاره ام آغوشِ سیدالشهدا را ستاره ام غم هایِ ناشنیده و درد نگفته را بنوشته اند بر جگرِ پاره پاره ام پروانه ای که بالُ پرش سوخته مدام یا شمعِ روشنم که سراپا شراره ام *ان شاءالله حرم رقیه سلام الله علیها ..* هر روز دل چراغِ عزاخانه‌ی من است هرشب بُوَد زمین و زمان یادواره ام مه را غریب رویِ زمین دیده هیچکس! خورشید را خرابه نشین دیده هیچکس! طفلم ولی ز کوهِ بلند استوار تر از هرچه مرد مردتر و سر به دار تر با آنکه صورتم رویِ خاکِ خرابه است آیینه ام زِ ماه بُوَد بی غبار تر جانم شده نثار امامم هزار بار دنیا ندیده مرد ز من جان نثار تر مثل امام خویش چراغ هدایتم بیش از هزار سال سفیر ولایتم من قبله‌ی حوائج خلقم خدا گواه است بازوم بسته بوده و دستم گره گشا است *نگاه نکنید دستاش کوچیکه .. به خدا بزرگترین گریه های عالمُ باز میکنه .. کافیه امشب بگه ببین بابا اینا برام چجوری گریه میکنن .. بابا اینا عین شامیا نبودن .. سر هر بازار به ما بلند خندیدن بابا ..* باید نوشت بر رویِ دیوار صحنِ من سیلی به رویِ طفلِ کتک خورده نارواست *امشب دیگه تو جلوتر از منی .. اومدی داد بزنی .. برای اون خانومی که چهل منزل دستاشُ بستن .. هی از این محل به اون محل چرخوندنش .. اجازه بدید زبان حال بگم صدا ناله ت بلند شه .. دیگه این شبِ آخری می گفت عمه خسته شدم .. عمه تا کی به ما صدقه نون و خرما بدن .. ما هی به اینا بگیم بابا حرامِ به ما .. ما بچه های پیغمبریم .. تا کی تو خرابه بشینیم عمه خسته شدم من بابامُ میخوام .. اینقدر اون شب بهانه گرفت ، زینب هر جور بود آرومش کرد تا گفت بابات رفته سفر گفت عمه میگی بابا رفته سفر میگم باشه ، میگی عمو رفته سفر میگم باشه ، میگی علی اکبر رفته سفر میگم باشه ، اما مگه شیرخواره بی مادر سفر میره .. پس چرا رباب هی دستاشُ تکون میده ..* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
سیدمحمدجوادی-شب سوم.mp3
1.92M
|⇦• و توسل به حضرت رقیه سلام الله اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ برای آمدن (ع) لحظه‌شماری میکردند، اما به وقت ، از اطرافش پراکنده شدند! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به حضرت رقیه سلام الله اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دلم آغوشِ گرم تورو میخواد خرابه سردِ و دارم میلرزم .. هوا سردِ ولی عیبی نداره من از تاریکی ها خیلی میترسم .. از کسی که ،‌ سرِ تورو رو نیزه بست ، بدم میاد از اون که دندونِ تورو ، با سنگ شکست ، بدم میاد عمو ! گوشواره ها رو کرده گوشش النگوها رو دستش کرده باباش میده گهواره رو آروم تکونُ میخونه زیرِ لب ، لالایی داداش .. میگفت بابا ، دلم میخواد صدا کنی دخترکم آخه اگه صدات کنم اینا میزنن کتکم .. *بابا جات خالی بود با دخترت چه کردن .. * یه شب جاموندم و اومد سراغم همون مردی که با من خیلی بد بود الهی که دلش آتیش بگیره که دل سوزوندنُ خیلی بلد بود همش میگفت عموت کجاست حالِ تورو نگاه کنه بگو از علقمه بیاد دستِ بسته تُ وا کنه ... یه جور میزد که انگاری گرفته منو با مردِ جنگی اشتباهی یه چیزایی میگم عمه نفهمِ از اون شب میره چشمِ من سیاهی از کسی که سرِ تورو رو نیزه بست بدم‌ میاد از اون که دندونِ تورو با سنگ شکست بدم میاد .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
سید محمدجوادی-10.mp3
2.08M
|⇦• و توسل به حضرت رقیه سلام الله اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ برای آمدن (ع) لحظه‌شماری میکردند، اما به وقت ، از اطرافش پراکنده شدند! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
📝مطالبِ شهادتِ راوی دشت کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام هم اکنون در بابُ الحَرَم : http://babolharam.net/posts/bagher/matne-rouzeh-bagher/
| و روضه جنابِ حر سلام الله علیه اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ما از اول انتخابت کرده ایم *شمارو که نمیدونم اما من خودمُ میگم امشب اومدیم با ابی‌عبدالله آشتی کنیم حسین جا بخر همۀ ما را* ما از اول انتخابت کرده ایم در شرار عشق آبت کرده ایم حُر ما امروز خیر الناس ماست حُر ما آیینۀ عباس ماست سایه بودی آفتابت کرده ایم سنگ بودی دُّر نابت کرده ایم *حر میدونی چیکار کردی؟! گفت آقا من اول راه آبُ به شما بستم .. اجازه بده اول من فداییت بشم آقا ،‌ اجازه بدید اینجور بگم ، حُر : خواهرم زینب صدایت میکند مادرم زهرا دعایت میکند ..* با سرشگت دُرّ نایاب آورده ای یا که بر شش ماهه آب آورده ای *نمیدونی تو خیمه ها چه خبره حر .. شیرخوارم تو خیمه داره از تشنگی بال بال میزنه .. اینقدر حر خجالت کشید گفت آقا بذار برم فدا بشم .. بذار من نبینم بچه هاتو آب بشم از خجالت .. گفت سرتو بالا بگیر ..* گر دوصد جرم عظیم آورده ای غم مخور رو بر کریم آورده ای تو بدی کردی ولی بد نیستی امتحان دادی ولی رد نیستی *تا حضرت بهش گفت مادرت به عزات بشینه ، (ببخشید اینو میگم) یه وقت یکی تو ضعفه یکی تو اوج قدرته هزار مرد جنگی باهاشن یه پهلوانیِ یه فرمانده سپاهیِ .. سرشُ انداخت پایین گفت در عرب هرکی جز شما این حرفُ میزد من جوابشُ میدادم ، چه کنم تو مادرت زهراست .. بعضی ها زرنگن از همین جا گریزُ میزنن .. میدونن چی میخوام بگم .. حر تا نام فاطمه رو شنیدی ادب کردی .. اصلاً تو مادر مارو ندیدی اما اسمشُ شنیدی خجالت کشیدی .. کاش این مدینه ای ها هم یه ذره ادب داشتن .. منو حلال کنید روضه ی مادرِ .. شب چهارمِ .. اومد پشت در حضرت زهرا ، گفت یا بگو علی بیاد بیرون یا خونه رو با اهلش آتیش میزنم ..میگه دستور داد هیزم آوردن .. در خونه رو آتیش زد .. مادر ما دستشُ جلو آوورد .. اینقدر فلانی با تازیانه به این دستا زد .. جوان نَنَه .. به خدا نمیخوام اینجوری مثال بزنم اما روضه خوان باید بتونه روضه رو جا بندازه .. اگر یه روز جلو چشمت تویِ مسیر داری با مادرت میری یکی جلو مادرتو بگیره مگه حالا حالا یادت میره !.. اونم یه نانجیبی همه بغضشُ تو دستش جمع کرد .. نمیتونم بگم آقا .. ما روضه گودالم میخونیم ولی به روضه مادر که میرسیم کم میاریم .. ان شاءالله هیچ موقع مادرت دست به دیوار نگیره راه بره .. بابا هجده سالش بود ، جوان بود ، بچه هاش کوچیک بودن میخواست راه بره خجالت میکشید .. هر وقت روضه حضرت زهرا میشنوی تا میتونی برای فاطمه داد بزن .. بعضیا میگن چرا؟! دلیل دارم. اون شب اینقدر بچه هاش دوست داشتن بلند گریه کنن اما حسن آستین به دهن گرفته بود علی گفت بچه ها آرام گریه کنید .. حالا تلافی اون شبِ مدینه رو کن .. ان شاءالله داغ مادر نبینی .. ان شاءالله هیچوقت مادرت جلوت زمین نخوره .. یه چیز دیگه هم میگم گوش بده دومین دلیل مو بگم :این مادر همه‌ی عمرش هجده سال بوده ، این مردم باید بدونن با این مادر هجده ساله چه کردند ..گفت زهرا :* با رفتنت خالی نکن دور و برم را پاشیده تر از این نگردان لشگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمیگیرم سرم را تو بین آتش رفتیُ من گر گرفتم حالا بیاو جمع کن خاکسترم را هر شب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را شب بودُ میرفتند مادر را بشویند با اشک ها جانِ پیمبر را بشویند شب بودُ گیسویِ سپیدش را ندیدند هر چند باید ابتدا سر را بشویند *بدنُ غسل داد کفن کرد علی میخواد خودش با دست خودش فاطمه شو تو خاک بذاره .. خیلی سخته .. یه وقت دید دو تا دستِ رسولِ خدا از خاک بیرون اومد تا دید دستایِ پیغمبرُ خجالت کشید* ای ختم رسل چرخ مرا مضطر کرد در حفظ گل امانتت کوشیدم اما چه کنم مغیره‌اش پر پر کرد نزن ، ببین که مادرم جوونه دلش گرفته از زمونه .. نزن ، ببین که بار شیشه داره ببین شکسته گوشواره .. *اینجا مادرُ زدن کربلا سه ساله رو زدن ..* دلم آغوش گرم تو رو میخواد خرابه سرده و دارم میلرزم هوا سرده ولی عیبی نداره من از تاریکیا خیلی میترسم از کسی که سر تورو رو نیزه بست بدم میاد از اون که دندون تورو با سنگ شکست بدم میاد ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net