eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.6هزار دنبال‌کننده
790 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
shab charom001.mp3
2.47M
|⇦•یک جهان روضه و یک ماه محرم داری.. به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله علیه السلام اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ هم برای کُشتن (ع) از کوفیان میگرفتند! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یه نگاه کرد دو تا پسر ها رو گفت برید سراغ دایی جانتون بگید اجازه بده بریم میدان .. همچین که رفتن زینب دل تو دلش نبود گفت الان میرن اجازه میگیرن از دایی شون .. آخه زینبِ طاقت نداره غریبیِ حسینُ ببینه .. وقتی تو گهواره بود تا بویِ حسین بهش نمیخورد فقط گریه میکرد .. هرجا حسین می آمد زینب آروم میشد.. امشب من آروم آروم میگم ببینم تو چیکار می کنی .. امشب شبِ خواهرا و مادرای شهداست .. آخه هم خواهر شهیدِ هم مادرِ شهیدِ .. وقتی ام میخواست ازدواج کنه گفت بابا من حسینی ام .. هرجا حسین بره منم باید برم .. حتی کار به جایی رسید از عشق زینب مادرش فاطمه به پیغمبر گفت ، صدا زد بابا یا رسول الله حسنم هست ، حسینم هست اما نمیدونم چرا حسین از زینب دور میشه زینب بی قرار میشه .. حالا همچین خواهری دو تا بچه هاشُ فرستاد گفت الان اذن میگیرن.. لحظاتی گذشت دید دو تا پسرا دارن میان سراشون پایینِ .. گفت چی شده مادر ، چرا غم تو دلتونِ ؟!.. صدا زدن مادر ما رفتیم دست دایی جان رو بوسیدیم گفتیم دایی جان اجازه بده .. دایی مون فرمود نمیشه .. شما کنارِ مادرتون بمونید .. همچنین که گفتن دایی اجازه نداده به زینب خیلی بر خورد .. با عجله اومد جلو خیمه ی حسین .. صدا زد حسین نکنه بچه هام رو قابل نمیدونی .. گفت الان یه کاری میکنم دیگه رو حرف زینب حرف نزنی .. صدا زد داداش جان مادرت اجازه بده بچه هام میدان برن .. همچنین که حسین اجازه داد انقدر زینب خوشحال شد .. زینب بچه ها رو صدا زد خودش موهاشونُ شانه کرد ، سرمه به چشمانشون کشید .. هی میگفت بچه ها میخوام یه جوری شمشیر بزنید همه بفهمن شما نوه های حیدرید .. من زنم نمی تونم برم وسط میدان عوضِ مادرتون شمشیر بزنید .. عوض اون روزی که نبودید مادرمُ بینِ در و دیوار زدن .. رحمت خدا به این گریه ها .. کوچه ای تنگُ دلی سنگُ صدایِ سینه.. رفتن جنگ نمایانی کردن گفتن ما بچه های زینبیم .. یه نانجیبی گفت داغشون رو به دل مادرش بزارید .. دورشون کردن .. فقط یه جایی یه صدایی شنیدن اهلِ خیمه .. یکی صدا میزنه دایی حسین .. ابی عبدالله مثلِ بازِ شکاری اومد بالاسرشون .. سرشونو به دامن گرفت .. اما زن ها هی نگاه کردن دیدن هر کی از صبح می افته ، زینب میاد وسط میدان کنارِ حسین .. هرچی نگاه کردن دیدن زینب نیومده .. بدن ها رو آوردن تو خیمه .. اومدن جلو خیمه ی زینب .. دیدن زانویِ غم بغل گرفته .. گفتن خانم جان اینجا چیکار میکنی مگه نمیبینی بچه هاتُ دارن میارن ؟!.. چرا بیرون نیومدی ؟! فرمود آخه بیام بیرون میترسم داداشم خجالت بکشه .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
shab charom03.mp3
2.2M
|⇦• و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ (ع)؛ اصلِ دعوای اُموی و عَلَوی است! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•دلا بکوش که آینۀ خدات کنند.. اصحاب حضرت اباعبدالله سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیرُ دلا بکوش که آینۀ خدات کنند به خود بیایی و از دیگران جدات کنند اگر خلافِ رضایِ خدا قدم بزنی به اشکِ چشم تو البته التفات کنند تو روزها ، گره از کار غنچه واکردی که رهروانِ وفا ، نیمه شب دعات کنند کمر به تزکیۀ نفس بسته ای که تو را مقیم خیمۀ آتَيْتُمُ الزَّكاة کنند سفر به محضر محبوب شرطها دارد حبیب باش که دعوت به کربلات کنند اگر چو حُر زِ اشتباه برگردی تو را در آینۀ عشق محو و مات کنند *یه وقت خبر دادند آقا حر داره میاد چکمه هاشُ دورِ گردنش انداخته اومد جلو خیمۀ ابی عبدالله هنوز نرسیده دیدن حسین داره میاد بیرون ، تا رسید ؛ ابی عبدالله دید حر سرش پایینه ، اول از همه دست گذاشت زیرِ محاسن حر صدا زد یا شیخ ؛ ارفع راسک .. حر چرا سرت پایینِ ؟.. دیگه اینجا اومدی نباید سرت پایین باشه .. وقتی خورد زمین باخودش میگفت نه حر تو دلِ زینبُ لرزوندی .. نه " حسین بالا سر تو نمیاد .. یه وقت دید یکی آروم سرشُ برداشت .. یه نگاه کرد دید به به ؛ آقاش حسینِ .. سرم خاک کف پای حسینِ .. به همین جا هم بسنده نکرد ابی عبدالله ، یه وقت دید فرق این سردار شکافته ، دیدن دستمالشُ درآورد پیشانی حرُ بست .. دلتون کجا رفت خبره هایِ روضه ؟.. یه دستمال داشت اینجا خرج شد ، یه وقتی هم خودش یه سنگ به پیشانیش خورد دستمالی نبود .. پیراهنشُ بالا زد صدر الحسین نمایان شد .. حالا با ناله هایی که داری دستتُ بیار بالا بلند بگو الهی العفو .. السلام علیکم یا انصار اباعبدالله یک به یک آمدند کربُبَلا دور اربابِ عشق جمع شدند مثل هفتاد و دو گلِ عاشق همه پروانه‌هایِ شمع شدند زینب آرام می‌شد آن وقتی یار سوی غریب می‌آمد آن طرف سی هزار می‌رفتند این طرف یک حبیب می‌آمد زن و فرزند را رها کرد و رفت با عشق آشنا بشود عشق یعنی زهیرِ عثمانی خواست صد مرتبه فدا بشود بیست سالِ تمام هر شب وروز از اجل خواست تا امان بدهد آرزوی بریر این بوده است در رکاب حسین جان بدهد تیر باران شروع شد بعدش شد فدایی حُجَیر با پدرش دست در دست هم شهید شدند ای به قربان جُندَب و پسرش در میان سواره‌های یزید این دلاور پیاده می‌جنگید بویِ صفین داشت شمشیرش مثل حیدر جُناده می‌جنگید رفت عابس برهنه در میدان مست مست از میِ سبوی حسین ما همه عاشقیم اما اوست شاهِ دیوانگانِ کوی حسین آن زمانی که عشق می‌آید هیچ چیزی مقابلش سد نیست رو سفیدیِ «جون» ثابت کرد روسیاهی همیشه هم بد نیست کم‌ کَمَک ظهر شد اذان گفتند شد فدای نماز خواندن او تیر‌ها را به جان خرید سعید تا نباشد گزند بر تن او *همچین که ارباب ما سلام نمازُ داد دیدند سعید بن عبدالله با صورت خورد زمین ، ارباب ما اومد سرشُ برداشت یه نگاه تو صورت آقا کرد ، گفت : آقا راضی شدی یا نه؟ آقا وفا کردم یا نه ؟.. اجاره بدید اینم از زهیر بگم پیغام بهش فرستاد ابی عبدالله ، نمیخواست بره همسرش گفت : پاشو برو مرد ، میدونی این کیه ؟ پسر فاطمه است.. زهیر رفت ولی وقتی برگشت تا پردۀ خیمه رو کنار زد گفت : هر که دارد هوس کربُبَلا بسم الله .. گفت اگر میخوای بری برو حسین منتظر منه .." با حبیبان که راه می افتی عشق را انتخاب باید کرد مسلم عوسجه به ما فهماند چهره با خون خضاب باید کرد اومد دم خونش خانم مسلم گفت :نیست رفته بیرون ، حبیب گفت: نمیدونی کجا رفته؟ گفت میرم بازار ، اومد تو بازار دید مسلم ایستاده ، گفت بیا بریم ، نمیخواد حنا بخری".. دستشو گرفت باهم اومدن کربلا ، رفیقِ چند ساله هستند از زمانِ پیغمبر با رسول خدا بودند تو تمام جنگ ها با امیرالمومنین بودند با امام حسن بودند ، تو کوفه هم بودند لذا با نائب امام هم دست بیعت دادند ، امر بر این بود که نمیتونستند خودشونُ نشون بدن ، اینا ذخیرۀ کربلا بودن ، لذا دوتایی باهم اومدن کربلا .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•دلا بکوش که آینۀ خدات کنند.. اصحاب حضرت اباعبدالله سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آی بچه سیدا قبل از اینکه برسن ، عمه جانتون اومد گفت داداش لحظه به لحظه داره به لشگر دشمن اضافه میشه کسی برا یاری ما میاد یا نه؟ گفت نگران نباش ، لشگر ما هم میرسه .. یه وقت گفت زینبم نگاه کن .. دید دو تا سوار دارن میان ، حبیب با مسلم عوسجه .. وقت گذشته ، از همه التماسِ دعا .. روز عاشورا اول مسلم رفت میدان جنگ نمایانی کرد با صورت خورد زمین .. یه وقت دیدن حبیب سوار بر اسبش شد رفت وسط میدان .. رسید سرشُ برداشت ، نگاهش افتاد تو چشم مسلم لحظۀ آخر گفت رفیق حرفی نداری ؟ وصیتی نداری ؟ یه وقت تو اون حال امام رو نشون داد امامی که بالا سرش بود ، گفت حبیب حواست به حسین باشه .. بعد حبیب رفته میدان ؛ حبیب که اومد میدان جنگ نمایانی کرد حبیب هم خورد زمین .. ابی عبدالله رسید بالا سرش .. چند کلامی با ابی عبدالله حرف زده ولی جانِ کلامم چیزه دیگه ست ؛ یه وقت دیدن دارن هلهله میکنن دوتا از بزرگای کوفه رو زده بودن که ما مسلم و حبیبُ کشتیم .. یه وقت دیدن شبث ابن ربعی ملعون ، کسی که نامه نوشت به ابی عبدالله ، با اون خباثتش فریاد زد ساکت باشید میدونید کی رو کشتید؟.. این حبیبِ .. این مسلم ابن عوسجه ست.. اما بگم صدا ناله ت بلند بشه .. یه ساعتی هم بود که عمه امام زمان اومد بالاِی گودال .. دید یکی رو سینۀ حسین نشسته .. دستهاشُ رو سرش گذاشت .. وقتی از حبیب سوال کردند بعد از شهادت ، حبیب آرزویی داری؟ گفت بله آرزوم اینه که دوباره زنده بشم بیام تو روضه هایِ حسین بشینم براش گریه کنم ، سر حبیبُ که جدا کردن دعوا شد سر اینکه کدوم قبیله سر حبیب رو ببره امتیاز داشت براشون ... یه وقت هم خواهر حسین دید یه جا دعوا شده یکی گفت سرش برای منه .. یکی گفت انگشترش برای منه .. یکی گفت پیراهنش برا منه .. یکی صدا زد عمامه اش برای منه .. ای تشنه لب حسین .. ای بی کفن حسین .. یه وقت دید خولی وارد گودال شد سر و از بقیه گرفت .. خواهرش دید سر حسینش شام غریبان نیست خولی انقدر نامرد بود همون شب راه افتاد بیاد کوفه جایزه بگیره .. رسید دید دروازه ها بسته است دارالاماره بسته است اومد خونه نامرد ، هر چی نگاه دید سر بریده رو کجا بزاره ، یه نگاه کرد چشمش افتاد به تنور خونه .. درِ تنورُ باز کرد .. زن خولی میگه نیمه های شب دیدم یه صدایی داره میاد ، میگه آروم آروم اومدم دیدم یه نوری داره به آسمان میره یه خانم قد خمیده میگه کشتنت عزیزم خاکت نکردند .. حسین .. غریب گیر آوردنت با هر چی داشتن زدنت ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
shalbafan Babolharam.mp3
7.06M
|⇦•دلا بکوش که آینۀ خدات کنند.. اصحاب حضرت اباعبدالله سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بعد از وفـات پیغمبر(ص) عـده زیادی از انقلابیون، خطِ ولایت را رها کردند اما از مسیر حق جدا نشد و به یـارانِ خـاص تبدیل شد 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•الا ای شهیدی که خونِ خدایی.. ویژۀ ایام محرم و صفر تقدیم ارواح همۀ گذشتگان خصوصاً سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس حاج امیر عباسی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ الا ای شهیدی که خونِ خدایی شهی که به فکرِ گدایی امام دل‌ها عزیزِ زهرا گل پرپر کربلایی یا غریب الغربا .. بنفسی انت مولا .. یا سید الشهدا .. « یا سید الشهدا ... » بمیرم عزیز پیغمبر برایت بسوزد دل‌ها در عزایت گلِ پیغمبر غریب مادر زنم ناله در روضه‌هایت هستی مصباح الهدی .. شهید راه خدا .. ای مظلوم سرجدا .. « یا سید الشهدا ... » شنیدم تو خوردی نیزه از لعینان تنت غرق خون شد حسین جان سرت جدا شد به نیزه‌ها شد و تو خواندی بر نیزه قرآن *من بمیرم برای اون خواهری که از بالای تل زینبیه نگاه کرد دید این شمشیرا بالا میره .. نیزه ها بالا میره پایین میاد صدای نالش بلند شد .. وا حسینا ..* دل و دلبر زینب .. سایۀ سر زینب .. غریب کرب بلا.. « یا سید الشهدا ... » الا ای شهیدی که خونِ خدایی شهی که به فکرِ گدایی امام دل‌ها عزیزِ زهرا گل پرپر کربلایی یا غریب الغربا .. بنفسی انت مولا .. یا سید الشهدا .. « یا سید الشهدا ... » ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
الا ای شهیدی که خون خدایی.mp3
6.8M
|⇦•الا ای شهیدی که خونِ خدایی.. ویژۀ ایام محرم و صفر تقدیم ارواح همۀ گذشتگان خصوصاً سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس حاج امیر عباسی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ پیام حسین(ع) را درست بشنوید! هل من ناصر ینصرنی؟ آیا کسی هست که برای این نیرو کند؟ 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•سرباز ولایتم از روز ولادتم.. ویژۀ ایام محرم و صفر به امید باز شدن راه کربلا و پیاده روی اربعین به نفس حاج امیر عباسی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مولا یا اباعبدالله .. مولا یا اباعبدالله .. سرباز ولایتم از روز ولادتم سر دادن برات حسین، شد اوج سعادتم دلدارم، بدون تو چی تو دنیا دارم هستی من هستیُ دلدارم توی روضه هابرات میبارم دلدارم بدون توچی تو دنیادارم هستی من هستیُ و غم خوارم توی روضه ها برات میبارم ارباب میدونی دلتنگم اسمت ذکر رو سربندم هر شب روضه میرم اقا هر شب به تو من پابندم مولا یا اباعبدالله .. مولا یا اباعبدالله .. ای تاب و تبم حسین ، ذکر رو لبم حسین دیدن ضریح تو شد خوابِ شبم حسین مهتابی ، میشه با تو شام تارم آقا با تو چیزی کم ندارم آقا تویی آروم و قرارم آقا ارباب از غمت گریونم بی تو اَبریُ بارونم رویام شده پابوس تو بی تو آقا سرگردونم مولا یا اباعبدالله .. مولا یا اباعبدالله .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Shab08Moharram1395[09].mp3
2.94M
|⇦•سرباز ولایتم از روز ولادتم.. ویژۀ ایام محرم و صفر به امید باز شدن راه کربلا و پیاده روی اربعین به نفس حاج امیر عباسی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم... اگر دین ندارید لااقل باشید (این پیامی برای همه‌ی بشر است) 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•بر کویر سفره های سائلان .. و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیرُ *شب پنجم از ماه محرم الحرام رسید .. به آقا و مولامون کریم اهل بیت امام مجتبی (ع) ؛ آخه چند نفر اومدن محضر امام حسن یکی گفت آقا فرزندی میخام پسر باشه چیکار کنم؟! حضرت فرمودند استغفار کنید طلب مغفرت کنید. دیگری آمد هرکسی هر چیزی خواست امام فرمود استغفار کنید .. لذا آی زنُ و مردی که صدامُ میشنوید با این روایتی که امروز از امام مجتبی کریم اهل بیت دیدم هر کاری داری تو همین استغفار اول مجلس بگیر .. میگن وحشی قاتل حضرت حمزه سیدالشهدا توبه کرد ، خبر آوردن برا پیغمبر یا رسوالله وحشی توبه کرده پیغمبر یه سری تکون دادند ، رحمت اللعالمینِ بچه ها .. حضرت فرمود بگید جلو رویِ من نیاد ، نمیخام ببینمش .. بگید توبش قبوله اما نیاد من باهاش چشم تو چشم نشم .. (خبره ها فهمیدن چی میخام بگم..) میخام بگم اینجا پیغمبر طاقت نداشت قاتل عمو جانشُ ببینه اما دلا برا آقامون بسوزه .. هر روز که میومد بره مسجد میدید مغیره دم در ایستاده .. (فهمیدی چیشد).. هر روز مینشست میدید نامرد بالا اون تخته چوبا به باباش علی جسارت میکنه .. آی قربون غریبیت برم یا امام حسن ..حالا این آقا فرمودند استغفار کنید. اگه یه مرد بیرون از خانه غریب باشه همه دلخوشیش اینه میگم میرم خونه .. آی گریه کن ها .. تازه وقتی میومد خونه زنه نانجیب زهرُ بهش داد .. قربون ابی عبدالله برم این شبا براش گریه میکنیم ، حسینِ فاطمه یکی از همسرانش خانم ربابه .. لذا وقتی زهرُ داد (ببین چقدر کریمه این آقا) ..یه نگاه بهش کرد گفت کار خودتو کردی؟!.. حالا زود برو بیرون از در پشتیِ حجره .. میدونید چرا گفتن چرا آقا فراریش دادید؟! فرمود آخه الان خواهرم زینب میاد نمیخوام با قاتلم چشم تو چشم بشه .. اما من برا زینب بمیرم .. چهل منزل ... تو همین حال دستتُ بیار بالا ، هر حاجتی داری به کرامتِ امامت مجتبی خدا رو قسم میدیم : أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَأتُوبُ إلَيهِبه امام مجتبی ده مرتبه الهی العفو ... بر کویر سفره های سائلان باران تویی رحمت بی انتهای حضرت منان تویی آنکه بوده خاندانش از ازل مسکین منم آنکه بوده خاندانش از ازل سلطان تویی جودُ و احسان تو را نازم که بین خانه ات سائلان هستند صاحب خانه و مهمان تویی هرکجا حرف از کریمانِ دو عالم میشود اولین نامی که هرکس میکند عنوان تویی ظاهرت هرگز ز مسکین بهترُ بدتر نبود آنکه قبرش نیز باشد با سائلان یکسان تویی *کربلا شلوغ ، حرم سریع الرضا شلوغ همۀ امام زاده ها شلوغ ، اما تو که زائر نداری کسی دور و برت نیست شبا حتی یه شمع هم آقا بالاسرت نیست ..* ظاهرت هرگز ز مسکین بهترُ بدتر نبود آنکه قبرش نیس شد با صاعران یکسان تویی پاسخت بر ناسزایِ دشمت لبخند بود *ببخشید اینطوری میگم یه لحظه خودمونُ بزاریم تو این لحظه ، اگه یه نفر بهمون ناسزا بگه اون لحظه آدم میتونه خودشُ نگه داره یا نه؟! طرف اومد جلو امام حسن ایستاد شروع کرد به آقا ناسزا گفتن هرچی از دهنش درومد به آقا گفت .. آخر از همه یه دست گذاشت رو شونش گفت پیداست غریبی .. گفت پیداست گرسنه ایی جا نداری .. آخر الامر حضرت برد مهمانش کرد دو سه روز مهمان حضرت بود .. میگن وقتی خاص برگرده بره حضرت گفت صبر کن مرکبشم براش عوض کنید مرکبشُ عوض کردن ، فرمود توشه راه بهش بدید اینم هیچی یهو گفت صبر کن بیا پایین از این به بعد اگر رفیقیم نداشتی ما رو رفیق خودت بدون .. یا رفیق من لا رفیق له .. چطور دلشون اومد از زیر پای این آقا سجاده بکشن ..(حرف خیلیه اما وقت نیست زود میگذرم) .. آقاجان : پاسخت بر ناسزایِ دشمت لبخند بود خیرخواهِ مهربانِ خیل بدخواهان تویی صلح تو فرقی ندارد با نبردت در جمل اتحاد کاملِ آرامش و طوفان تویی ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•بر کویر سفره های سائلان .. و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ *امشب میخاییم برا این آقا و آقازاده هاش گریه کنیم .. از این جا به بعد سادات ببخشن منو ..* یک نفر فهمیده باشد درد زهرا را اگر آن توهستی آن توهستی آن توهستی آن تویی بعد از آن کوچه فقط روی لب تو آه بود غصه میخوردی از این که قد تو کوتاه بود وای مادرم .. مادرم .. اجازه بدید یه اشاره کنم هرکی میتونه عاشورایی گریه کنه .. میگه تو کوچه ها رسید به امام حسن گفت آقا منو شما هم سن و سالیم چرا انقدر زود موهاتون سفید شده؟! حضرت یه نگاه بهش کرد ، گفت ما بنی هاشم زود پیر میشیم .. سادات ببخشید این حرف حضرتُ من اینطور تکمیل کنم برات ..آره اینا ارثِ شونه یه مادر ۱۸ ساله ی پیرم دارن .. (خانوما صدامو میشنون بگم..) آره دو سه شب قبل گفتیم یه دختر سه ساله پیرم دارن .. جناده میگه حضرت اینو بهش گفت رفت ، میگه دیدم حضرت داره های های گریه میکنه .. گفتم یابن رسول الله چرا گریه میکنید آقاجان؟! فرمود جناده میدونی کجا موهام سفید شد؟!.. اون روزی که دستم تو دستِ مادرم بود .. (خواهش میکنم هرکی میتونه ناله بزنه من راحت بگم..) یه وقت دیدم کوچه تاریک شد .. یه وقت دیدم یکی داره میاد جلو .. مادرم نقش زمین شد .. ان شالله هیچ وقت نبینی چادر مادرت خاکی بشه .. دورو بر این گودال چقدر هوا تاریکه امامشونُ کشتن قیامتی نزدیکه شب پنجم ماه محرمه بدون مقدمه از عبدالله بگم برات .. یه وقت عبدالله دید صدا هل من ناصر امامش بلند شد .. اومد بالایِ بلندی بی کس و بی سپر نه سپر نه پسر .. چی میشه ای خدا میسوزه از جگر تو عطش یه نفر تشنه تو قتلگاه شمشیرو با خنجر میزاره رو حنجر پیش چشم خواهر رو به رویِ مادر میون قتلگاهش ببین غوغاست برا چی من بمونم عموم تنهاست این جا یه لحظه خانوم دست عبدالله رو رها کرد بی بی دستاشو گذاشت رو سرش .. عبدالله یه نگاهی این طرف و اون طرف کرد گفت الان وقتشه مگه تو از پسر جناده کمتری؟!.. میگن دوید به سمت عمو جانش دید یه عده دورش حلقه زدن .. اجازه بدید یه لحظه برگردم مدینه سادات ببخشید .. میدونید یاد کجا افتاد ؟ اون حلقه ایی که دور علی زدن .. مادرش زهرا رفت جلو دست انداخت کمربندِ علی رو گرفت یه نامردی گفت قنفذ زهرا نمیزاره علی رو ببریم چه کنم ؟.. گفت دستشو کوتاه کن .. انقدر با قلاف به دستِ مادر زد .. رسید به اون حلقۀ کینه .. رفت میون این نامردا .. یه وقت دید یه نامردی شمشیرشُ برد بالا .. دوید دستشو سپر کرد .. چنان زد رو دست عبدالله ، افتاد رو سینۀ حسین .. فکر کردی روضه عبدالله اینجا تموم میشه؟.. یهو یه نفر گفت برید کنار حرمله داره میاد گفتن حرمله بچه مزاحمه .. یه حرفی بهت بزنم ببخشید توروخدا برو امشب فکر کن رو این حرف من .. حرمله تیر زیاد زده کربلا اگه به عباس تیر زد فاصله داشت اگه علی اصغرُ زد با فاصله زد .. اگه به سینه حسین زد فاصله داشت .. اما اینجا راحت ایستاد از یه فاصلۀ نزدیک تیرُ گذاشت رو کمان چنان زد تو گلویِ عبدالله ..* دوتا داغ دوتا مصیبت عظما مدینه رو دل امام حسن سنگینی میکرد .. یکی بازویه مادر بود .. که هر دو تا رو تو کربلا بچه هاش دیدن .. یکیش امشب عبدالله بود ، یکی ام شکستن سینه استخوان های مادر فردا شب برات میگم با قاسمش چه کردن .. حالا با همین اشک چشمت دستتو بیار بالا شب پنجمه شبِ امام حسنُ یتیمشه به نیت پنج تن تو همین حالتون همه باهم پنج مرتبه همه باهم اللهم عجل لولیک الفرج .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net