|⇦• سینه زنی سنگین زیبا ویژۀ بازگشتِ اسرا و خاندانِ آل الله به کربلایِ معلی در اربعین به نفسِ حاج محمود کریمی •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
گمان مدار که رفتم تو را رها کردم …
چهل شب است که هر شب تو را دعا کردم
چهل شب است که دورِ سر تو گردیدم
چهل شب است که دائم تو را صدا کردم
به جد و مادرِ پهلو شکسته ام سوگند
که شام را به عزایِ تو کربلا کردم
زینب آمد شام را یک باره ویران کرد و رفت
خطبه خواند و شام را شام غریبان کرد و رفت
به جد و مادر پهلو شکسته ام سوگند
که شام را به عزای تو کربلا کردم
چهل عروج به هر سو که دیده بگشودم
تو را نگاه به بالایِ نیزه ها کردم
نشد به مقتل خون بوسه بر رخت بزنم
تنت به دست گرفتم خدا خدا کردم
به خونِ سرخ تو سوگند نگار می کردم
گلاب اشک به زخمت نثار می کردم
تو در مبارزه کار امام می کردی
تو زیر کوهِ مصیبت قیام می کردی
ز نوک نیزۀ دشمن هماره میدیدم
که پا به پای سرم فتحِ شام می کردی
ز هر طرف که سرم را به نیزه میدیدی
به روی غرق به خونم سلام می کردی
به اشک چشم همه دوستانمان سوگند
که خواب را تو به دشمن حرام می کردی
اگرچه نخل شرف آب خورد از خونم
به جان فاطمه تا حشر از تو ممنونم
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_محمود_کریمی
#سینه_زنی
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam_net
|⇦•روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام اربعینِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفسِ حاج محمد رضا غلامرضازاده •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
ای .. فلک بر هم زدی سامانِ زینب
چه می خواهی مگر از جانِ زینب
*از محرم تا الان منتظرِ اربعینی .. با خودت گفتی روزِ عاشورا امام حسین کربلاییم میکنه ، دیدی نرفتی .. دیدی نطلبیدت .. نکنه منو نخواستی و نبردی ام .. *
ای .. فلک یارِ مرا در کربلا بُرد
بلاها بود که آمد بر سرِ من ..
*امروز فقط باید بشینی زبون بگیری ... حسین ..*
خدایا ، لالۀ من یاسِ من کو ؟
کسی کز مهر دارد پاسِ من کو
همه اطرافِ من نامحرمانن
گلِ اُم البنین عباسِ من کو ..
*یه لشگرِ پیروز اومدن کربلا .. چندتا دخترِ کتک خورده .. نمی دونم اینجا معجر دارن یه ندارن .. آروم آروم اومدن .. فرماندۀ این لشکر یه خانمیِ که اسمشُ گذاشتن زینب .. وقتی گفتن این کاروان میخواد بره کربلا همه از هم سوال میکردن ، بویِ بابامُ دارم استشمام میکنم .. اومدن پیشِ عمه جانشون ، عمه چه خبره ؟! ولوله تو کاروان افتاده .. گفت بچه ها خودتونُ آماده کنید برید سرِ قبرِ باباتون حسین .. وقتی آماده شدن ، معجرهاشونو درست کردن نامحرم نبینه .. چادراشونُ درست کردن گفتن بابا حساسِ .. اومدن بالا سرِ قبرِ حسین .. همه نشستن منتظرِ زینبن .. ببین عمه جانشون چه جوری روضه میخونه .. (تا حالا روضه عمه جانشونُ نشنیده بودن) اما اینجا فرصت شد روضه ی زینبُ بشنون .. آخه یزید ملعون گفت با اینا با مهربانی رفتار کنید تاریخ نوشته بشیر ابن جزلم رو فرستاد با این کاروان از محبینِ اهل بیتِ رسیدن نزدیکِ کربلا فرمود برید کنار .. این زن و بچه تا الان عزاداری نکردن .. میخوان بشینن با باباشون حرف بزنن همه منتظرن ببینن زینب چی جوری حرف میزنه : *
سرت را پس گرفتم
همان عمامه ی پیغمبرت را پس گرفتم
به چه سختی ولیکن
ز دست حرمله انگشترت را پس گرفتم
بیا بنشین و بنگر
ببین خلخالِ پایِ دخترت را پس گرفتم
ز دستِ نیزه داران
لباسِ دست دوزِ مادرت را پس گرفتم
*داداش بلند شو .. همه چیزایی که به غارت برده بودن پس گرفتم .. اما داداش از تو یه تقاضا دارم ..*
دلم خوش کن برادر
بگو آرامِ خواهر معجرت را پس گرفتم
*یه عده کتک خورده اومدن کربلا .. هر کی دنبالِ چیزی میگرده .. گفتن عمه ما بریم برا بابامون آب بیاریم .. دیگه آب آزاد شده .. اما گوش دادن دیدن زینب یه جورِ دیگه داره حرف میزنه .. گفت داداش تا الان نمی تونستم موهامُ نشونت بدم .. داداش دیگه اینجا نامحرم نیست ... فقط یه پرده کنار زد .. گفت داداش موهام سفید شد .. *
حسین ...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_محمدرضا_غلامرضازاده
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam_net
|⇦•روضه و توسل جانسوز ویژۀ اربعینِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
رسیدم از سفر ای همسفر کجا هستی
به زیر سنگِ لحد بین بوریا هستی
اسیر رفتم از اینجا اسیر تر شده ام
چه پیر رفتم و اکنون چه پیر تر شده ام
تو را به نیزه، مرا با تو، از قفا بردن
ولی به کعب نی و تازیانه ها بردن
توان نمانده بگویم هر آنچه را دیدم
بدونِ سایۀ عباس کوچه ها دیدم
خدا کند دگر این چشمِ بسته وا نشود
سرم زِ خاکِ غریبانه ات جدا نشود
زِ من گذشت برادر خدا کند حتی
فراق هم به فراقِ تو مبتلا نشود
خدا کند که عزیزی به بندِ زنجیری
به کوچه هایِ پر از سنگ آشنا نشود
شکسته بال ترینم کبود می آیم
من از محلۀ قوم یهود می آیم
از آن دیار که من را به هم نشان دادن
به دست هایِ یتیمت دو تکه نان دادن
از آن دیار که بویِ طعام می پیچید
از آن دیار که طفلت گرسنه می خوابید
کسی که سنگ به اطفال بی پدر می زد
به پیش چشم علمدار بیشتر می زد
از آن دیار که چشمان خیره سر دارد
به دخترانِ اسیر آمده نظر دارد
از آن سفر که اگر کودکی به جا می ماند
تمام طولِ سفر زیر دست و پا می ماند
به کودکی که یتیم است خنده سر دادند
به او به جایِ عروسک سر پدر دادند
به جایِ آن همه گل با گلاب آمده ام
من از جسارت بزم شراب آمده ام
از آن دیار که آتش به استخوان می زد
به رویِ زخم لبان تو خیزران میزد
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_محمود_کریمی
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam_net
|⇦•روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام اربعینِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
بی تو دلم، بِسمِلِ بیبال بود
*تازه بعد از چهل روز،حرف دلِ زینب شروع شده،بسمل یعنی: مرغی که دَمِ جون دادنِ...حسین جان! چهل روز زینب این جوری بود...یه نگاه می کرد بالا نی سر تو رو می دید،میخواست جون بده...*
بی تو دلم، بِسمِلِ بیبال بود
داغِ چهل روزه، چهل سال بود
طایر جان، دور سرت میپرید
مرغ دلم، گوشۀ گودال بود
سلسله، گردیده النگوی دست
خار، به پای همه خلخال بود
سینۀ ما، داغ روی داغ داشت
خال لب ما، همه تبخال بود
همره ما، تار و نی و چنگ بود
دسته گُلِ محفل ما، سنگ بود
خیز، زجا، ای پسر مادرم
من نه مگر این که تو را خواهرم
معجر نو، بر سر خود کرده ام
بسکه به سر، ریخته خاکسترم
تو در مدینه، وسط آفتاب
عبا کشیدی به روی پیکرم
*داداش یادته؟یه روز اومدی توی خونۀ من، دیدی من خوابم، از روزنۀ در دیدی آفتاب رو صورتم داره میخوره...داداش! یادته؟عبات رو برداشتی،رو صورتم کشیدی،یه مرتبه بیدار شدم...گفتم:حسینم! چی شده داداش! گفتی:خواهرم! نگران نباش،بخواب،دیدم آفتاب رو صورتت افتاده،دلم نیومد آفتاب صورتت رو اذیت کنه...داداش! یه نگاه کن زینبت چهل روزه تو آفتابِ...*
در پی این قصه، گمانم نبود
از سَرِ نی، سایه کنی بر سرم
*باورم نمی شد داداش،یه روز سایبان من سَرِ به نیزه رفته ی تو باشه...*
من نه فقط همسفرت گشته ام
سوخته ام ، دور سرت گشته ام
کرب و بلا، باغ گل ما کجاست؟
مصحف صدپاره ی زهرا کجاست؟
ای بدنت پاره تر از برگ یاس!
باغِ گُل و لاله ی لیلا کجاست؟
رباب با شاخه ی گل آمده
غنچه ی پرپر شده ی ما کجاست؟
رقیّه را، اگر نیاورده ام
سکینه ات آمده، سقّا کجاست؟
#شاعر_غلام_رضاسازگار
*عبارت عجیبِ تو مقتل،میگه:وقتی خودشون رو از بالای محمل ها انداختن،هر کی یه صورتِ قبر رو بغل کرد،دیگه اینجا زینب عنان کار از دستش خارج شد،دیگه خیالش راحتِ،کسی کسی رو اذیت نمیکنه،دیگه خیالش راحتِ تازیانه نیست،کعب نی نیست،سیلی نیست...میدونه همه راحت گریه می کنند..
هر کی یه جایی روضه اش رو شروع کرد،اما یه مرتبه دیدن یه دختری داره میره سمتِ علقمه،چهل روزه عموش رو ندیده،چهل روزه از عموش بی خبرِ، چهل روزه عمو قول داده...دیدن یه مشک رو پُر از آب کرد،عمو چشمت روشن...عمو پاشو دوباره پات رو رکاب کن آخه دوباره زینب اومده...شاید سکینه یه جمله به عموش گفت:صدازد:عمو جان!...*
تا تو بودی خیمه ها آرام بود
دشمن از بی حرمتی ناکام بود
تا تو رفتی چهره ها نیلی شدن
عمو! دست ها آماده ی سیلی شدن
*عمو! هر کی رسید به ما سیلی زد...هر کی رسید به ما ناسزا گفت...هر چی رو نیزه ها نگاه کردم سرت رو پیدا نکردم...ای حسین...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_صفر
#اربعین
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦•روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام اربعینِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
سلام همسفرِ نیمه راهه بی سرِ من
سلام ماهِ به دریایِ خون شناورِ من
گذشته است چهل روز از شهادتِ تو
هنوز مانده به گودال دیده ی تَرِ من
*زن و بچه رو جمع کرد،صدا زد:حسینم را همین جا سر بریدند...*
هزار بار سرت را به نوک نی دیدم
هنوز داغ تو یک لحظه نیست باورِ من
خدا گواه است چه دیدم در این چهل منزل
که بود همسفرم،قاتلِ برادرِ من
تن تو ماند زمین پیشِ خواهرِ تو
سرِ تو گشت جدا پیشِ چشمِ مادرِ من
*حسین جان! از زمانی که رویِ زمین افتادی شروع شد..*
ز خاطرم نرود هرگز، ای عزیزِ دلم
که چوب خورد به لبهات در برابرِ من
به ذوالفقارِ زبان،حمله بر عدو کردم
*یه جوری خطبه خواند،که بعضی ها که دور بودند و صدا رو می شنیدن،سئوال کردند:طنینِ صدا آشناست،علی اومده به کوفه؟... خطبه هایت طَنین صوتِ علی ست/یا ز مادر گرفته ای الهام!؟/زینبی ، حیدری ، تو زهرایی/این بُوَد اصلِ صَنعَتِ ایهام/ای که از قامتِ هلالیِ تو/راست گردیده قامت اسلام...*
به ذوالفقارِ زبان،حمله بر عدو کردم
چنانکه محملِ من گشته بود سنگرِ من
گزارشاتِ سفر را زمن بپرس ولی
مپرس از اینکه نیامد سه ساله دخترِ من
*حسین جان! نگاه نکن این همه سختی کشیدم،اول بهت بگم،که شیرِ شیر آمده ام،کاری کردم باهاشون که همه شهر گریه می کردن،با همین بچه هایی که پریشونن،شام رو گرفتم،من دخترِ علی ام،مادرم فاطمه بابام علی رو از مسجد تو خانه آورد،دختر فاطمه ام،یه کاری کردم همه پریشان،نالان...نفرینشون هم کردم...گفتم:ان شاءالله چشماتون گریون باشه،چون شما بابام رو دیده بودید،یتیم هاتون نمک گیرِ بابام بودن...داداش سخت بود ولی همش زیبایی بود...
رفقا! اُسرایِ کربلا رو همه ی بلاد بردن،کوفه در جنوب کربلاست،حلب،در شمال غربیِ کربلاست،بِعَلبَک،لبنانِ فعلی،به سمت غربِ شامِ...کمتر از یک ماه،بین1100 تا 1400 کیلومتر،خیلی راهه،روی ناقه ی عریان،یه جایی سه ساله صدا زد:عمه جان! اینا نمیخواد وایستن؟...حالا برایِ چی؟ چون این ناقه لنگ بود،ناقه ای که امام سجاد هم سوارش بود لنگ بود...
الان زائر هشتاد کیلومتر،صد کیلومتر، ده قدم راه هم که میره...تویِ همین ده قدم همه میان میگن:" هَلابیکُم یا زُوار الحسین" خوش اومدین،بفرمایید چایی،بفرمایید شربت،غذا...داداش! از ما هم پذیرایی کردن...*
ناموسِ خدا و مَلأ عام که دیده؟
شادی و کف و خنده و دشنام که دیده؟
سرهایِ بنی فاطمه در شام که دیده؟
قرآن و سر و سنگِ سرِ بام که دیده؟
هُورا و کف و داغِ دل و گریه و ناله
بهتر که نگویم که چه شد طفلِ سه ساله
من خنده و شادی و کف و هلهله دیدم
ده فاطمه را بسته به یک سلسله دیدم
رأس شهدا را جلویِ قافله دیدم
من خنده ی شادی به لبِ حرمله دیدم
از کعبِ نی و شادی و بیداد بگویم
از سلسله ی گردنِ سجاد بگویم
مردم عوضِ بزم عزا،عید گرفتن
در ریختنِ خونِ خدا عید گرفتن
دور سرِ شاهِ شهدا عید گرفتن
در ماتم مصباحِ هُدا عید گرفتن
رخسارِ گُلِ یاس و کبودی چه بگویم
قرصِ قمر و سنگِ یهودی چه بگویم
کارم تمومِ نمونده جونی به تنم
یه اربعینِ دارم زار می زنم
زار می زنم،زار می زنم،حسین...
می خونم نوحه برات ،وای،وای،وای
می کنم گریه برات،های،های،های
*حسین جان!قربونِ زائرات،زائرهای کوچیک و کم سن و سال،قربون زائرایی که الان تو آغوش پدر و مادراشون خوابشون برده دارن میان،قربون زائرایِ سیرابت،قربون زائرایِ شیرخواره ات که هر موقع گشنه میشن،مادرشون هست،یه گوشه کنارِ جاده مادر میشینه،چادر رویِ سرِ بچه اش میکشه،بچه اش رو شیر میده،بچه که آروم میشه،بلند میشه،بسم الله..طرف کربلا حرکت میکنه...حسین....
مثل اربعین که بی بی حضرت زینب سلام الله علیها رسیدن کربلا،تا سه روز هی ناله زد،هی حسین حسین گفت،تا این زن و بچه ها می اومدن آروم بشن،می رفتن علقمه...دوباره گریه و زاری شروع می شد...*
ای برادرِ من، چشمِ تو روشن...
*عباس! یادته میخواستم برم قبر جدم رو زیارت کنم،می دویدی عباس از جلو،همه مشعل ها و شمع ها رو خاموش می کردی،مبادا سایه ی من رو هم کسی ببینه... *
ای برادرِ من، چشمِ تو روشن...
روم نمیشه بگم رفت معجرِ من
حسین....
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_محمود_کریمی
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_صفر
#اربعین
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
🎼 با برادر به کربلا رفتُ ..
|⇦•#قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام رحلت حضرت اُم کلثوم سلام الله علیها به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
بانویی که بهراهِ زینب بود
شاهدِ اشک و آه زینب بود
بانویی که شکسته شد بالش
و نگفتند شرحی از حالش
دخترِ فاطمهست این خانوم
نام او هست ، حضرتِ کلثوم
*امشب دوست دارم برا این خانم بلند بلند گریه کنید .. به خدا غصه هاش کم از زینب نبود ..*
مثل زهرا شریف و با عزّت
مثل حیدر غیور و با غیرت
خلق و خویش به مرتضی رفته
غربتش هم به مجتبی رفته
با برادر به کربلا رفتُ
قاضریه به نینوا رفتُ
شد علمدارِ خواهرش زینب
سپر و یار خواهرش زینب
کربلا پابهپایِ زینب بود
گریههایش برایِ زینب بود
روضههایی عجیب را دیده
بدنی را هجا هجا دیده ..
بدنِ پارهپارهای را دید
رویِ نیزه ستارهای را دید
شاهد کشتنِ برادر بود
شاهد نالههایِ خواهر بود
کعبه نی خورده او بهجایِ همه
ضربه هی خورده او بهجایِ همه
چادرش چنگ خورده چندین بار
بهسرش سنگ خورده چندین بار
بعد روزِ دهم اسارت رفت
زیور آلاتِ او به غارت رفت
بر سر و روش بیامان میزد
دست او بسته و سنان میزد
سر بازار بردنش ای وای ..
بینِ اغیار بردنش ای وای ..
شمر و خولی تمسخرش کردند
بسکه پست و کثیف و نامردند
شاعر : #ابراهیم_لآلی
*امام باقر علیه السلام فرمودن جدِ غریبِ ما رو با پنج حربه و وسله به شهادت رسوندن .. نیزه دار با نیزه میزد .. شمشیر دار با شمشیر میزد .. بعضی ها با چوب میزدن .. بعضیا از دور با سنگ میزدن .. اما پنجمی بیجاره میکنه بعضیا از دور بی ادبی میکردن .. ناسزا میگفتن ..*
حسین .....
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#Baghdad_airport
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_رضا_نریمانی
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_صفر
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•#روضه
توسل به راوی دشت کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
باقر علم مصطفی هستم
وارث حلم انبیاء هستم
ساکن عرش کبریاء هستم
از اهالیِ کربلا هستم
سینه ام از غم و بلا چاک است
سنگِ روی مزار من خاک است
*برای این گریه کنِ کربلا هر چقدر گریه کنی جا داره... *
نورم از نور حضرت زهرا است
پدرِ من شفیع روز جزا است
عشقِ من در تمامی دلهاست
جد من آفتاب عاشوراست
سینه ام مملو از تبِ عشق است
مکتبم چون که مکتب عشق است
قطره قطره شبیه بارانم
من امام حدیث و قرآنم
از همان کودکی پریشانم
بس که با گریه روضه میخوانم
اشک جاری و سوز و گریه منم
چون که همبازیِ رقیه منم
همۀ خاطرات من درد است
زندگی و حیات من درد است
دفترم که دوات من درد است
تا قیامت بساط من درد است
آفتاب غمم غروب نداشت
عمر من لحظه های خوب نداشت
*شاید اینجا شاعر اشتباه گفته باشه چون بی بی تو اون سختی وقتی ازش سوال کرد اون نانجیب: خب چطور بود چطور دیدی کربلا رو؟ بی بی با صلابت گفت ما رأیت الا جمیلا... ما چیزی جز زیبایی ندیدیم
_حالا دیگه روضه خوان فرض کن ماها نیستیم ، خود امام باقر میخواد برات روضه بخونه*
من خودم مشک پاره را دیدم
گلویِ شیر خواره را دیدم
غارتِ گاهواره را دیدم
تن روی قناره را دیدم
ارباً اربایِ اکبر آبم کرد
زخم پهلوی او کبابم کرد
*کربلایی ها کجا هستن .. *
علم افتاد و عمه جان اُفتاد
ناگهان دیدم آسمان اُفتاد
تازیانه به جانمان اُفتاد
رویِ جسم همه نشان اُفتاد
قسمتم زخم خار صحرا شد
رویِ عمه شبیه زهرا شد
*اگه کسی ازت سوال کرد چرا انقدر گریه میکنی دلیلشُ از زبان امام صادق بگو : *
میشود نیزه دید و اشک نریخت
روی مقتل رسید و اشک نریخت
میشود دل برید و اشک نریخت
از گلو بوسه چید و اشک نریخت
دیدم از تل تنی که لرزان شد
وقتی افتاد نیزه باران شد
من خودم قتل شاه را دیدم
خیمۀ بی سپاه را دیدم
عمۀ بی پناه را دیدم
من خودم قتلگاه را دیدم
پدرم را اسیرِ تب دیدم
روزها را تمام شب دیدم
گریه هایِ رباب را دیدم
ناقۀ بی رکاب را دیدم
کل بزم شراب را دیدم
محمل بی حجاب را دیدم
در دلم زخم های دشنام است
قاتل من خرابۀ شام است
* از همه گفت ، مگه میشه از هم بازیش امام باقر نگه ..*
رویِ دست گلی سر بابا
دختری مثل مادرِ بابا
پایِ او بود منبر بابا
سر به او گفت : دختر بابا
میبرم با خودم تو را بابا
چشم خود را ببند بابا
* _ یه وقت خود این آقا داره نگاه میکنه باباش امام سجاد عمه جانش زینب یه مرتبه دیدن سر از یه طرف رو زمین افتاد .. عمه کوچکشون از یه طرف رو خاک افتاد .. آخ بمیرم ؛ خیلی درد و غصه امام باقر سنگینه اما مانند فردا وقتی شیعیان با خبر شدند چنان تشییع جنازه ای از امام باقر کردن .. امام صادق خودش با دستایِ خودش بابا رو کفن کرد .. خودش بدنُ روانه قبر کرد .. اما اون پایین تویِ قبر آقا متحیر نشده بود فقط یه امامُ سراغ دارم وقتی بدن بابا رو روانۀ قبر کرد گفت : بسمالله و با الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله ..
دیدن از قبر بیرون نمیاد .. همچین که جلو اومدن بعضی از قبیله بنی اسد دیدن داره با بابا حرف میزنه .. بابایِ غریبم.. رسم دینِ ما اینه صورتِ میتُ رو به قبله رو خاک میگذارن .. من با این بدن چه کنم ؟.. تو که سر در بدن نداری ..*
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمد_طاهری
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_صفر
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• #روضه و توسل اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
خیلی خجالت کشید وقتی گفتن مثل امروز پشت خیمه ها صدا زدن قمر بنی هاشمُ برادراشُ امان نامه براشون آوردن .. چند بار صدای نحسشُ اون ملعون بلند کرد ، آقا اصلا اعتنا نمی کرد ؛ (قربونت برم، چقدر حسین کریمه چقدر آقاست..) یه نگاهی کرد گفت عباس درسته دشمنِ ولی جوابشُ بده ببین چیکار داره .. پرو پرو اومد ایستاد صدا زد پسرایِ اُم البنین تویِ امانن .. چهارتاشون حرفش تموم نشده ، گفتن خاک بر سر تو و امان نامه ت .. پسر فاطمه غریبه .. تو برا ما امان نامه آوردی ..
تا عباس هم بود خیال اهل حرم راحت بود (یدونه از جمله هایی که امام حسین علیه السلام بالاسر قمر بنی هاشم گفته این بوده) صدا زد عباسم پاشو ببین جه خبره .. چشمایی که تاحالا نمیخوابیدن از این به بعد راحت میخوابن .. ولی دیگه زن و بچه م خواب راحت ندارن ..
آماده ای دو سه جمله روضه و التماسِ دعا .. یا اباعبدالله من که لایق نبودم شب عاشوراتُ ببینم خودت منو کشوندی آوردی .. حال شب عاشورایی هم خودت بهم بده .. یا اباعبدالله .. بیاین یه کاری کنیم زن و مرد دست و بذار رو سینت یه سلام بدیم بگیم آقا کرم کن امشب مارو جزو زائرات بنویس ..
صل الله علیک یا مولا یا سیدناالمظلوم
منو تو اینطوری سلام میدیم ، بیا سلام امام زمانئ بدیم :
السلام علی شیب الخضیب السلام علی خد التریب ..
خار و خاشاک رو امروز از اطراف خیمه ها کند به نافع ابن هلال فرمود فردا این خیمه هارو آتیش میزنن .. زن و بچهی من از ترس توی این بیابون میدوَن
خارهارو جمع کردم بچه هام کمتر آسیب ببینن .. حسین جان فردا شب تو ، تو گودال افتادی .. سرت خونهی خولیِ .. بچه هات تو بیابونا میدون .. فردا شب که شام غریبان تموم میشه راحت میری استراحت میکنی راحت میری .. تشنه ت باشه آب میخوری .. زیر سرتُ گرم و نرم میکنی .. اما واویلا از فردا شب دیگه سراشونو روی خاک میذارن .. از فردا شب دیگه مصیبت شروع میشه .. از فردا شب هرکی بابارو صدا بزنه میزنن .. بچه ها فردا شب میلرزن .. راوی میگه نگاه کردیم دیدیم دوتا دختر دست گردن هم انداختن زیر یه بوتهی خار ..*
در زیرِ پای اسب دو کودک زِدست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
*این روضه راویش امام باقرِ .. گفتمُ سینه بزنید .. امام باقر میفرماید همچین که سپیدهی شام غریبان دمید نور آفتاب به صورتا خورد من عمه هامو نگاه کردم دیدم همه صورتا کبوده ..*
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•من از اين مردم بي عار..
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
من از اين مردم بي عار بدم مي آيد
از مكافات از آزار بدم می آيد
ذبح را آب نداده جلويم سر نبُريد
تا قيامت من از اين كار بدم مي آيد
سنگ ها از در و ديوار به ما می خوردند
تا ابد از در و ديوار بدم می آيد
پای من بسته نبود اسب، زمينم می زد
من از افتادنِ بر خار بدم می آيد
محملِ عمۀ ما را چقدر هُل دادند
به خدا از سرِ بازار بدم می آيد
دستِ من بسته كه شد برده فروشی رفتيم
من از اين دستِ گرفتار بدم می آيد
مردم و زنده شدم بس كه نگاهم غم ديد
عمۀ من چِقَدر مجلسِ نامحرم ديد
*همۀ این ها رو بذار کنار .. مگه ناموسِ خدا نبود آوردند ت محلۀ برده فروشا چرخوندش .. به این اکتفا نکردند .. وارد بزم شراب کردند همه مون رو ... گفت : تا وارد شدیم دیدم نانجیب سر رو گذاشته جلوش .. گفت:زینب! مگه نگفتی بابات علی؟ مادرت زهراست؟ حالا بگو بیان ... به خاطر این که تن و دلِ بچه های امیرالمومنین رو بلرزونه ... غرور زینبه .. غرور امیرالمومنینِ .. سر رو گذاشت جلوش ... چوب خیزران رو برداشت ... آن قدر به لب و دندان حسین زد ... حسین ...
این دستا بیاد بالا .. ببینم یه اربعین امسال میتونیم حرم حسین باشیم .. صدا بزن حسین ...*
شاعر:علی اکبر لطیفیان
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_صفر
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•اي میهمان بی بدن..
#روضه سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اي میهمان بی بدن ای سر خوش آمدي
از بزم این جماعت مهمان کش آمدي
با چه سختی پول داد گفت این سرُ یه شب مهمانِ من کنید ..
دِیریست وا نگشته به این دیر پایِ غیر
تو آمدی که با تو شوم عاقبت بخیر
در کسوت مسیح به مهمانی آمدی
وقتی به دیر راهب نصرانی آمدی
تو قصد کرده ای همه دنیایِ من شوی
ترسا شدم كه حضرتِ عیسایِ من شوی
بي پيكر آمدي سر و جانم فدایِ تو
اي سر! بگو چگونه نهم سر به پایِ تو
اي سيبِ سرخ؛ آمده اي تا ببويمت
بگذار با گلابِ نگاهم بشويمت
*شروع کرد شستنِ سر .. گفت خودت خودت رو معرفی کن به من .. تو کی هستی ؟.. دید لباش مثه چوبِ خشک تکان خورد أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وأنَا ابنُ عَلِیٍّ المُرتَضى، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشان ...*
اين دير كربلا شده قرباني ات شوم
قربان زخم گوشۀ پيشاني ات شوم
دامن مكش ز دستم ، دستم به دامنت
رأست چنين شده است چه كردند با تنت
تير و سنان و نيزه و شمشير و ريگ و خار
از هر چه هست زخمي داري به يادگار
با اينكه از لبان تو پيداست تشنه اي
گويا نرفته تشنه ز خون تو دشنه اي
از وضع نامرتب رگهاي گردنت
پيداست بد جدا شده رأس تو از تنت
"زخم لبت" گمان كنم اين زخم، كهنه نيست
اين خرده چوب ها كه نشسته به لب ز چیست
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#دیر_راهب
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•خوشا به پنجۀ راهب..
#روضه و توسل به سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی به نفس حاج محمد رضا طاهری•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
صلی الله علیک یا اباعبدالله ..
کاشکی یه سلام مثه سلامِ راهبِ نصرانی میدادم ، بعدِ سلام منم جون میدادم آقا ..
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ..
بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را
بیا و گرم کن از چهره ات شبِ ما را
"منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند"
که بی حرم چه کنم غصه هایِ فردا را
خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد
بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را
به موجِ سینه زنانت قسم غلام توام
که بُرده گریۀ ما آبرویِ دریا را
گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم
به یک نگاهِ کریمانه ات دو دنیا را
مرا ببر بِه چِشَم زیرِ پا مغیلان را
مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را
خدا کند که بیایی شبی به روضۀ ما
شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را
خوشا به پنجۀ راهب که شانه ات می زد
به آنکه بُرد دل راهبانِ ترسا را
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
*هی با گلاب داره این سرُ میشوره و زیرِ لب میگه کی دلش اومد این سرُ از بدن جدا کنه .. عجب چشایِ قشنگی داره ...*
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را
*قسمش داد گفت با من حرف بزن .. من دیدم رو نیزه داشتی قرآن میخوندی .. این سر یه سرِ معمولی نیست ، بگو کی هستی ... فرمود: أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، .. یه وقتی دید یه هودجی از آسمان به زمین فرود آمد .. چندتا خانمپیاده شدن ، اما همه حواسشون به یه خانمیِ که قد خمیده داره راه میره .. دست به پهلو گرفته داره راه میره ..*
خوشا به بزم عزاخانه اش که تا دَمِ صبح
شنید پیشِ سرَت روضه هایِ زهرا را
چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من
چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را
چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت
چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را
به رویِ نیزه سرت بود و خیمه ها می سوخت
رسید شعله و زلفِ تو در هوا می سوخت
شاعر : حسن لطفی
*هی صدا میزنه دستت درد نکنه راهب .. سرِ پسرمُ با گلاب شستشو دادی اما مسلمونا دورش کردن .. یکی با سنگ میزد .. یکی با نیزه میزد .. یکی با شمشیر ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمد_طاهری
#دیر_راهب
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•دید از دور مسیحا نفسی..
#روضه و توسل به سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی به نفس حاج محمود کریمی•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
دید از دور مسیحا نفسی میآید
دید با قافله فریاد رسی میآید
صحنهای دید در آن قافله اما جان کاه
بر سر نیزه سری دید سری همچون ماه
این سر کیست که این قدر تماشا دارد؟!
صوت داودی و انفاس مسیحا دارد
از سر هر مژهاش معجزه بر میخیزد
با طنینش همه آفاق به هم میریزد
با نسیم از غم دل گفت به صد شیون و آه
به ادب نافهگشایی کن از آن زلفِ سیاه
گر چه این شیوۀ رندانِ بلا کش باشد
حیف از این زلف.. که بر نیزه مُشَوَّش باشد
با دلی سوخته آمد به طواف سر ماه
پاره پاره دلش از داغِ لبِ پرپر ماه
گفت: "ای جان جهان نذر غمت جانم باش
امشبی را ز سر لطف تو مهمانم باش"
*اومد نزدیک سر شد .. نگهبانا جلوشُ گرفتن ، کجا داری میری؟.. میخوام ببینم این سرِ کیه ؟.. گفت میشه این سر امشب مهمانِ من باشه .. گفت همه داراییم رو میدم فقط این سرُ به من بده .. سرُ بغل کرد آورد داخلِ دیر .. شروع کرد سر رو با گلاب شستن ..*
ماه را همره خود با دل بی تاب آورد
نذر لبهایِ ترک خورده کمی آب آورد
خون از آن چهره که میشست دلش خون میشد
حال او منقلب و دیده دگرگون میشد
اشک در چشم پر از شیون راهب میخواند
روضه میخواند از آن اوج مصائب میخواند
روضه میخواند همه عمر در این چرخ کبود
بین زرتشتی و آشوری و ترسا و یهود
نشنیدم که سرِ نیزه سری را ببرند
یا که در سلسله بی بال و پری را ببرند
آه از آن سوز و گدازی که در آن محفل بود
عشق میگفت به شرح آنچه بر او مشکل بود
گفت عالم شده حیران پریشانیِ تو
کیستی تو به فدای سر نورانی تو...
ناگهان ماه، چه جان کاه دمی لب وا کرد
محشری در دلِ آن سوخته دل بر پا کرد
گفت: "من کشتۀ لب تشنۀ عاشورایم
زینت دوش محمد ؛ پسرِ زهرایم"
دید راهب به دلش شعله و شور افتادهست
شعلۀ آتشی از نخلۀ طور افتادهست
تشنۀ عشق شد از غصه نجاتش دادند
ناگهان در دل شب آب حیاتش دادند..
صورتش را به رویِ صورت خونین حسین
و مُشرف شد از آن لحظه به آیین حسین..
شاعر: #یوسف_رحیمی
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمود_کریمی
#دیر_راهب
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net