فروشندگان فیلتر شکن چه کسانی هستند؟؟؟؟!! 5 نمره!!

سخنگوی کرملین:✅ کشورهای بریکس در مورد ایجاد ارز مشترک بحث نمی کنند، بلکه صحبت در مورد پلتفرم های جدید سرمایه گذاری است. پسکوف این مطلب را هنگام اظهار نظر درباره تهدیدات ترامپ مبنی بر اعمال تعرفه 100 درصدی برای تلاش برای ایجاد جایگزینی برای دلار اظهار داشت. ظاهراً کارشناسان باید این اطلاعات را با جزئیات بیشتری به رهبر ایالات متحده منتقل کنند. @bache_kavir

همان جوانی است که جلو مجلس میگفت: سران قوا را زیر پا له میکنیم! در حال خواندن وصایای امام در تلوزیون هستند!! امام و رهبری... چه کسی گفت به سران قوا توهین کنید؟ @bache_kavir

منافق و ضدانقلاب و مزخرف های اپوزیسیونی اگر چنین غلطی بکنند؛دهانشان را خرد میکنیم.. به کدام مجوز چنین کسانی را اجازه میدهند خلاف فرامین رهبری و انقلاب به اسم انقلاب عمل کنند؟ ماجرای عجیبی است! پشت پرده این هدایت های مرموز چه کسانی قرار دارند؟

امریکا یک ادم به اسم ژنرال هایزر را به ایران فرستاده بود تا به ارتش پهلوی مشاوره دهد تا جلو نهضت انقلاب اسلامی را بگیرند. ژنرال هایزر به بختیار و ژنرالهای ارتش شاه گفته بود: روز 12 بهمن ورود امام خمینی از پاریس به تهران را تلوزیون پخش مستقیم داشته باشد. توجیه ژنرال امریکایی این بوده که مردم پای تلوزیون ورود امام خمینی را تماشا نموده و در نتیجه کسی به خیابانها نمیاید و شهر خلوت میشود. تحلیل ژنرال هایزر؛به نفع انقلاب شد. در تهران مردم به استقبال امام رفتند و در شهرهای دیگر از طریق تلوزیون ورود امام را دیدند! رژیم پهلوی ورود امام را اجازه پخش دادولی ناگهان متوجه شد هم مردم به استقبال امام امدند هم تمام ایران ورود امام را میبینند! این بود که فورا دستور قطع پخش مستقیم داده و عکس شاه را گذاشته و سرود شاهنشاهی پخش کردند! ان روز خیلی ها تلوزیونها را بخاطر اینکه عکس شاه را گذاشته بود؛شکستند! هایزر با سران ارتش پهلوی جلسه گذاشته و خواهان برخورد خشن تر با جمعیت تظاهرات شده بود. فرمانده نیروی هوایی شاه گفته بود با جنگنده مردم را هدف قرار میدهد! در همین جلسه؛برخی از ژنرالهای ارتش کشتار مردم را قبول نمیکنند و هایزر وقتی متوجه عقب نشینی فرماندهان ارتش از رودر رو قرار گرفتن با مردم خودداری میکنند؛شبانه و بدون اطلاع با همان هواپیمای سی 130 که امده بود؛از تهران فرار میکند. بختیار وقتی خبر میشود هایزر از کشور فرار کرده؛او هم اقدام به فرار میکند. فرماندهان ارتش پس از گفتگو با سران انقلاب؛تصمیم میگیرند اعلام بی طرفی کنندکه وقتی اطلاعیه ارتش از رسانه ملی پخش شد؛عملا وارد فاز پیروزی اتقلاب اسلامی شدیم. مقاومت هایی لشکر گارد شاهنشاهی داشت و به مقر افسران خلبان حمله کردند که مردم به کمک خلبانها رفتند که انهم خیلی زود در هم شکست و انقلاب اسلامی پیروز شد. از روز 19 بهمن انقلاب واردفاز عملیات نظامی شده بود. گارد شاهنشاهی به مقر خلبانان که اعلام همبستگی با انقلاب و امام کرده بود؛حمله کرد که مردم به کمک نیروی هوایی رفتند و عملا لشکر گارد را محاصره و وادار به فرار و تسلیم شدن کردند. ساعت 2 بعدازظهر وقتی اطلاعیه بی طرفی ارتش از اخبار پخش شد؛دیگر کار رژیم پهلوی تمام شد! ان شب؛در تمام شهرهای کشور باران بارید. حتی مناطق جنوب و جنوب شرق کشور هم شاهد بارندگی بود. چه شبی بود...یادش بخیر... @bache_kavir

مردان بزرگ؛روح بزرگ دارند.. مکانهایی کوچک که فکرش راهم نمیکنید؛کارهای بزرگ انجا به وقوع میپیوندد... اینجا خانه و خانواده شهید محمد ضیف است.. خانه ای کوچک و محقر؛اما با دنیایی خاطرات و عظمت و شکوه... به چهره معصومانه فرزندان و همسر بزرگوارشان نگاه کنید.. هیچ ادعایی ندارند در حالی که امت مقاومت به وجود انها افتخار میکنند. در کوچه های تخریب شده غزه؛مرد و زن فریاد میزنند؛ما سربازان محمد ضیف هستیم.. @bache_kavir

ان تریبونی که برخی پشت ان گپ از ازادی ایران و ایرانی میزنند؛هیچ ربطی به هویت ایران ندارد! ان تریبون متعلق به سیا و ام ای سیکس است که سالهاست سعی دارد ایران و ایرانی را دوباره تحت استعمار خودش در اورد! صاحبان ان تریبون؛46 سال است با ما دشمنی اشکار و پنهان داشته و با بهانه های واهی ما را تحریم نموده و اجازه نمیدهند قدرت مستقل نظامی و هسته ای داشته باشیم! این تریبونها متعلق به ایرانیان نیست بلکه دشمنان گرگ صفت بوده که لباس میش پوشیده اند. @bache_kavir

تصاویر جدید از برخورد هواپیما و بالگرد در آمریکا.. خلبان حال طبیعی نداشته

جریان انتخابات مجلس در دوره پهلوی هم جالب است! خان هر منطقه؛شناسنامه های مردم را جمع میکرد و ایادی خودش به نامزدی که خان تعیین میکرد؛با شناسنامه مردم رای میدادند! چیزی به اسم تبلیغات و انتخابات وجود نداشت و فرمالیته بود. هر کسی را ساواک تایید میکرد؛نماینده مردم میشد. مجلسی کاملا فرمایشی! ولی نماینده مجلس حکومتی برای خودش داشت! تا اخر دوره نمایندگی در تهران مستقر میشد و برای یکبار هم به حوزه انتخابیه سرکشی نمیکرد! @bache_kavir

سفر از تهران تا مشهد؛حدود یک هفته طول میکشید! جاده ها خاکی و خودروها هم مثل امروزه مدرن نبود. خرابی خودرو رو شاخش بود! مسافر باید حتما سفره نان و چند گالن اب همراه داشت! اگر با اتوبوس سفر میکرد؛سربالایی باید پیاده میشد و هول میداد تا گردنه را عبورکند..! شاگرد اتوبوس وظیفه داشت دنده پنج را بغل نموده و هر زمان شوفر فریاد زد: "دنده پنج" فوری زیر چرخ کامیون یا اتوبوس بگذارد تا در سرازیری قل نکند که نگه داشتن با خدا بود! دنده پنج؛تکه چوبی بود که هنگام عبور از گردنه زیر چرخها گذاشته تا موتورخودرو پس از خنک شدن؛دوباره به حرکت ادامه دهد! در گردنه؛خودرو بسیار کند بالا رفته و دائم موتور جوش میاورد! راننده مجبور بود بعد هر چند کیلومتر؛توقف کند و روی رادیاتور با افتابه اب بریزد تا خنک شود. بدون دنده پنج امکان سفر نبود!!! بین راه؛کاروانسرا و استراحتگاه بود که شبها استراحت میکردند. حرکت در جاده ها در شب ممنوع نبود ولی ممکن نبود! چاله ها و طرار هر دو خطرناک بود! همه این خاطرات را در رژیم پهلوی داشتیم! ازسال 50 تا 56 جاده ها وضع بسیار خرابی داشت. سفر به جنوب که یکماهه و 20 روزه کمتر طول نمیکشید! پمپ بنزین بین راهی وجود نداشت و سوختگیری فقط داخل شهرهای بزرگ مقدور بود. پمپ چی دسته تلمبه را انقدر چپ و راست میکرد تا سوخت از باک بیرون بزند که علامت پر شدن باک بود. پمپ بنزین و گازوییل؛برق نداشت! خیلی وقتها؛حلب 20 لیتری بود که روی ان علامت شرکت نفت حک شده بود. با وسیله ای مخصوص حلب سوراخ شده و سوخت با قیف داخل باک خودرو ریخته میشد. معمولا حلب بنزین در مغازه ها فروخته میشد. حلب های سفید! بنزین هم رنگش سفید بود. گاهی بنزین قرمز هم بود. بوی بنزین بسیار تند بود و اگر در معرض تنفس قرار میگرفت؛شبیه تینر فوری گیچ میکرد. خشکشویی ها هم با همین بنزین سفید لباس ها را شستشو میدادند! کارمندان اداره حتما باید کت و شلوار و کروات میپوشیدند. دستور بود و کسی حق نداشت با هر لباسی که دوست دارد پشت میز اداره بنشیند. تصور کنید اگر جمهوری اسلامی حکم میکرد همه باید متحد الشکل لباس بپوشند! خانمهای کارمند روسری و حجاب ممنوع بودو معلم ها باید دامن پوشیده و به کلاس درس میرفتند. فصل سرما؛بخاری چکه ای گرد بود..! میزو نیمکت هم چوبی که خیلی وقتها بدجور گاز میگرفت! درز چوب باز میشد و گاهی همکلاسی ها شیطنت کرده و مثال گهواره نیمکت را تکان داده که پوست لای درز میرفت و جیغ هوا میرفت..! میخ های میز و نیمکت مدرسه بیرون میزد که انهم داستانهای دیگری خلق میکرد! همیشه تکه اهن یا سنگ در کلاس برای کوبیدن میخ میز و نیمکت وجود داشت. کاربرد دیگر سنگ کلاس؛برای قرار دادن پشت درب بود تا باد بی هوا به چهار چوب نکوبد و تولید وحشت کند! پنجره ها هم قصه ها داشت! اکثر اوقات بدون شیشه بود و با تکه مقوایی بسته میشد! تابستان پنکه سقفی کلاس رقص بندری میکرد! بس لنگه کفش به سمت پنکه پرت میکردیم؛پره ها کج شده و نامیزون چرخ میخوردو چون لنگ داشت؛صدای لک و لک تولید میکرد! کجایی تا تمدن مدرن شاهنشاهی را بیادتان اوریم!!! ندیدی؛حق داری جانم!!! @bache_kavir