#سلام_امام_زمانم 😍✋
🌼السلام علیک یا بقیه الله
🌸یکی از جمعه ها
🌸جان خواهد آمد..
🌸به درد عشـق
🌸درمان خواهد آمـد..
🌸غبار از خانه های
🌸 دل بگیرید...
🌸که بر این خانه
🌸مهمان خواهد آمد..
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@bachehaeyaseman
🌺✨سالروز #ازدواج پیامبر رحمت و مهربانی با حضرت خدیجه بانوی سرافراز اسلام🌸
✨بر آقا #امام_زمان عج و تمام مسلمین جهان مبارک باد🌸🌺
@bachehaeyaseman
🔴کسب رضایت صاحب الزمان عج...
✅حضرت آیتالله #بهجت قدسسره:
✨آقایی می گفت: #محضر_حضرت_امام_زمان_عجل الله تعالیفرجه الشریف مشرّف شدم، ولی نمی دانستم اصلاً محضر چه کسی هستم!
✍کمی صحبت کردیم و با هم حرف زدیم. بعد از اینکه دیدارمان تمام شد، یکدفعه به خود آمدم که ای وای کجا بودم؟! محضر چه کسی بودم؟! این آقا چه کسی بودند؟! اما دیدم دیگر گذشته است.
✨ این آقا میگفت که من ضمن صحبتهایم به ایشان عرض کردم:
خیلی میل دارم یک کاری انجام دهم؛ یک عملی را انجام دهم که بدانم مورد توجه حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف است و بدانم اگر من آن کار را انجام دهم، مورد توجه حضرت میشوم. کار خوبی باشد و مورد پسند حضرت باشد. مدام اینها را تکرار کردم.
💫 حضرت فرمود: یکی از آن کارهایی که خیلی مورد توجه واقع میشود، این است که به محض اینکه صدای اذان بلند شد، دعای «اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیَّكَ...» را بخوانی!
📚 برگرفته از کتاب «حضرت حجت علیهالسلام »؛ مجموعه بیانات آیتالله بهجت قدسسره درباره حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🛑زندگینامهی حضرت #نوح علیه السلام!
✍حضرت نوح در نزدیکی رود فرات و در قسمت غرب کوفه در دهکده ای زندگی میکرد.
☑️منزل او جایی بود که الان مسجد کوفه در آنجا قرار دارد.
🔅شغل حضرت نوح نجاری بود.او از کودکی به خداوند یگانه ایمان داشت و مردی درستکار و راستگو و شریف بود.
📒در آن زمان مردم در انواع فسق و فجور بودند و خداوند صاحب نعمات را از یاد برده بودند.کفر میورزیدن و کفران نعمت میکردن.
💠حضرت نوح از آنان کناره می گرفت و زندگی را به تنهایی میگذرانید.
روزی جبرئیل از طرف خداوند فرود آمد و به او گفت: چرا از مردم کناره گرفته ای؟
حضرت نوح پاسخ داد: چون آنها بُت میپرستند و کارهای زشت انجام میدهند،از آنها کناره گرفته ام.
🔆جبرئیل گفت: چرا آنها را از کارهای زشت و بت پرستی نهی نمیکنی؟
نوح جواب داد: میترسم مرا بکشند.
جبرئیل گفت: من جبرئیل،فرستادهی خدا به سوی تو هستم.تو به پیامبری برگزیده شده ای و من برای تو چند خلعت آورده ام: خلعت صبر،خلعت یقین،خلعت نصرت و...
🔵حضرت نوح قوت قلب یافت و به شهر بازگشت.تصادفاً آن روز عید بود و مردم به صحرا رفته و بت هایشان را با خود برده بودند.
♦️حضرت نوح نزد آنها رفت و با صدای بلند "لااله الاالله" گفت. با بلند شدن نام خداوند تمام بت ها سرنگون شدند و تمام آتش ها 🔥نیز خاموش گشتند.
🔶سر دسته های قوم جمع شده و آنقدر حضرت نوح را کتک زدند که او بیهوش شد. سپس او را در نمدی پیچیدن و در خانه اش انداختند.
🔸حضرت نوح دو همسر داشت.نام یکی از آن ها"عموره" بود که همان روز به او ایمان آورد.پدرش وقتی فهمید دخترش ایمان آورده،اورا تهدید به مرگ کرد،اما دختر بر اعتقاد خود پایداری ورزید.
♦️در نتیجه پدرش اورا زندانی کرد و چند روزبدون آب و غذا گذاشت تا بمیرد.پس از چند روز که در زندان را باز کردند تا جسد زن را بردارند...
اورا زنده و با نشاط یافتند. از او پرسیدند: چه کسی به تو کمک کرد؟
زن پاسخ داد: خدای نوح مرا حفظ فرمود.
📛اما زن دیگر نوح کافر باقی ماند و ایمان نیاورد،سرانجام هم همراه سایر مشرکان به هلاکت رسید.
🍀حضرت نوح ۹۵۰ سال در میان قومش تبلیغ رسالت نمود
اما تعداد کسانی که به او ایمان آوردند بسیار کم بود! تعداد آنها رو "هشت نفر تا هشتاد نفر" گفته اند...
🌸حضرت نوح در این مدت بارها شکنجه شد،به طوری که خون از بدنش جاری میشد و بیهوش بر روی زمین می افتاد،دشنام شنید،زجرها دید و جوری که گاهی لباسش را انقدر دور گردنش میپیچیدند تا خفه اش کنند...
❤️اما خداوند او را شفا میداد و وی به تبلیغ رسالت خود ادامه میداد.
☑️هنگامی که پیرمردان قوم مرگ خود را نزدیک میدیدند به فرزندان خود وصیت میکردند که مبادا به نوح ایمان بیاورند.آن ها نیز همین وصیت را به فرزندانشان میکردند..
ادامه دارد...
📔داستان های شهید دستغیب،ج۱،توحید و نبوت
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🔴سلطنت طلبی و قدرت طلبی، عامل شقاوت و بدبختی!!
✍روزي معاويه به عمروعاص گفت:
اي عمروعاص! كداميك از ما زيرك تر و سياست مدارتر هستيم؟
💥عمروعاص گفت:
من مرد هوشياري هستم و تو مرد انديشه!
💥معاويه گفت:
بر منفعت من سخن گفتي. اما، من در هوشياري هم از تو زيرك ترم.
💥عمروعاص گفت:
اين زيركي تو آن روز كه قرآنها بر سر نيزه بالا رفت كجا بود؟
💥گفت:
تو آن روز با نقشه ماهرانه بر من پيروز شدي و زيركي ات را نشان دادي. آن روز گذشته است و اكنون مي خواهم مطلبي از تو بپرسم، به شرط اينكه در جواب راست بگويي.
💥عمرو گفت:
به خدا دروغ زشت است! دروغ نخواهم گفت. هر چه مي خواهي بپرس در پاسخ راست خواهم گفت.
💥معاويه گفت:
از آن روز كه با من هستي آيا در مورد من حيله كرده اي يا نه؟
عمروعاص گفت:
نه! هرگز!
💥معاويه: چرا! در همه جا نه، ولي در ميدان جنگي، نسبت به من حيله كردي!
عمروعاص: كدام ميدان؟
💥معاويه: روزي كه علي بن ابيطالب مرا براي مبارزه به ميدان طلبيد. من با تو مشورت كردم و گفتم عمروعاص رأي تو چيست؟ بروم به جنگ علي يا نه؟ گفتي او مرد بزرگواري است.
💥رأي تان بر اين شد كه به ميدان علي بروم و حال آنكه تو او را به خوبي مي شناختي. در اين جا به من حيله كردي.
💥عمروعاص: اي معاويه! مردی بزرگوار و والامقام تو را به مبارزه خواسته بود.
💥 يا او را مي كشتي در اين صورت يكي از قهرمانان نام آور را كشته بودي، مقام و شرف تو بالا مي رفت و در ميان قهرمانان روي زمين بي رقيب مي گشتي و اگر او تو را مي كشت، در اين وقت به شهيدان و صالحان مي پيوستي.
💥معاويه: عمروعاص! اين حيله گري تو ديگر بدتر از اولي است!!
💥زيرا به خدا سوگند مي دانستم كه اگر علي را بكشم به دوزخ مي روم و چنانچه او مرا بكشد باز به دوزخ🔥 مي روم.
عمروعاص: پس چه باعث شد به جنگ او نرفتي؟
🔥معاويه: سلطنت!! سلطنت خوش آيند همه است و به خاطر حكومت چند روزه دنيا به جنگ علي نرفتم، تا كشته نشوم.
⚡️سپس گفت:
اما عمروعاص اين سخن را جز من و تو كسي نشنود.
بحارالانوار: ج 22، ص 272
@bachehaeyaseman
آیتالله بهجت: هر کس عادت به #تاخیرنمازها کرده است؛
خود رابرای #تاخیر درهمه امور #زندگی آماده کند؛
تاخیر در #ازدواج،
تاخیر در #اشتغال،
تاخیر در #تولد_اولاد،
تاخیر در #سلامتی و عافیت
@bachehaeyaseman
#تلنگر
➖روز قیامت نیکیهایمان را به محبوبترین فرد زندگیمان نخواهیم داد!
➖اما مجبور میشویم به کسی نیکیهایمان را بدهیم که از او متنفر بودیم و غیبتش را کردیم !
➖ گناه خصوصا حقالناس، اوج حماقت است نه زرنگی!
➖زرنگی بندگی خداست...
#آیتالله_بهاءالدینی (رحمهالله علیه)
@bachehaeyaseman
#با_شهدا
اوایل جنگ به شهادت رسید. علی اکبر در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
مادرش میگفت هر شب جمعه با سختی به بهشت زهرا میرفتم و نماز مغرب را سر قبر فرزند می خواندم و بر می گشتم.
تا اینکه یک شب به خوابم آمد و گفت: مادر از شما خواهش میکنم اگر می توانی زمان دیگری به سر مزار من بیا.
✅وقتی تعجب مرا دید گفت: چون در شب های جمعه همراه با شهدا به کربلا میرویم و در خدمت آقا اباعبدالله هستیم، وقتی شما به سر مزارم می آیی، آقا به من امر می کند به احترام مادرت برگرد و در کنار مادرت باش...
💐شب های جمعه شهدا را یاد کنیم تا آنها نیز ما را در نزد ارباب بی کفن یاد نمایند.
🌷شهید علی اکبر الوندی
📙برگرفته از کتاب تا کربلا. اثر گروه شهید هادی
@bachehaeyaseman
🛑یکمی سواد رسانه تمرین کنیم
ببینید این اکانت چقدر راحت با یک دروغ و شایعه ۱۶ هزار نفر رو سرکار گذاشته
حتی خبرگذاری CNN امریکا رو :)
@bachehaeyaseman