☁️🌞☁️
#محرم_نامه۵
⚫️ وقایع روز پنجم ماه محرم 61
🔰در این روز عبیداللّه بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی" را به همراه یك هزار نفر به طرف كربلا فرستاد.
⚡️شبث بن ربعي در آن روز خود را به بيماري زده بود و قصد داشت كه ابن زياد او را از رفتن به كربلا معاف كند
🔥 ولي عبيدالله بن زياد براي او پيغام فرستاد كه:
مبادا از كساني باشي كه خداوند در قرآن فرموده است چون به مؤمنین رسند گويند از ايمان آورندگانيم و هنگامیکه به نزد ياران خود كه همان شیطاناند میروند،اظهار دارند ما با شماييم
⚡️و به او خاطرنشان ساخت كه اگر بر فرمان ما گردن مينهي و در اطاعت مايي، در نزد ما بايد حاضر شوي.
♨️ عبیداللّه بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام "زجر بن قیس" بر سر راه كربلا بایستد و هر كسی را كه قصد یاری امام حسین علیه السلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیهالسلام ملحق شود، به قتل برساند.
همراهان این مرد 500 نفر بودند.
💠در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی كه برای نپیوستن كسی به سپاه امام حسین علیه السلام صورت گرفت،
✨ مردی به نام "عامر بن ابی سلامه" خود را به امام علیه السلام رساند و سرانجام در كربلا در روز عاشورا به شهادت رسید.
✍ادامه دارد...
📘مقتل الحسین(مقرم)ص199
📘در کربلا چه گذشت،شیخ عباس قمی
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🔰ذکر روز یکشنبه
(صدمرتبه)
🔆یا ذالجلال و الکرام🔆
❤️ای صاحب شکوه و بزرگواری❤️
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🌼اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عجوبابالحوائج🌼
🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃
🍃🌺اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
#زیارتنامه_شهدا
بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
✨ نشر پیام صدقه جاریه است ✨
🌺کانال بچه های آسمان🌺👇👇👇
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🔶 شفاعت امام حسین علیه السلام 🔶
شفاعتی که در آن ظلم و تبعيض دنيايی وجود داشته باشد و يا شفاعت منهای خدا باشد، مردود است. اگر ما که شيعه اهل بيت هستيم، نگاهی استقلالی به شفيعان داشته باشيم و فکر کنيم که مثلاً با جلب رضايت امام حسين علیه السلام نيازي به رضايت خدا نداريم نيز اشتباه کرده ايم .برخي افراد فکر مي کنند که رضايت خدا با انجام واجبات و دوري از محرمات جلب مي شود که کار سختي است. اما رضايت امام حسين (ع) تنها با ريختن اشک جلب مي شود که کار آساني است . اين اعتقاد شبيه همان شفاعت منهاي خدا است که در قرآن رد شده است . قطعاً اولين کسي که مخالف اين ديدگاه است ، خود امام حسين (ع) است . امام حسين (ع) تعبيري دارند که رضايت خدا همان رضايت ما است . عده اي نزد اميرالمونين (ع) آمدند و گفتند که تو همان کسي هستي که بايد باشي . اين افراد نسبت به حضرت امير غلو کرده و يک مقام الوهيت براي ايشان قائل بودند . اميرالمونين (ع) در همان حال به سجده افتادند تا اين افراد بدانند که ايشان بنده است. سپس بلند شدند و فرمودند که از اين غلوي که کرديد توبه کنيد والا برخورد سختي با شما خواهم داشت .
در زيارت امام حسين (ع) گفته مي شود : اشهد انک قد اقمت الصلوة و اتيت الزکوة و امرت بالمعروف و نهيت ان المنکر ، معناي همه ي اين چيزها بندگي است . بنابراين ما بايد بدانيم که شفيعان واسطه هايي هستند که رحمت و مغفرت را از خدا مي گيرند و به زيردستان خود پخش مي کنند . در همه ي موارد خدا بايد راضي بوده و اجازه دهد . يعني هيچ موردي مستقل از خدا نيست . اگر انتهاي آيه اي که در سوره ي بقره آمده و شفاعت را نفي مي کند را نگاه کنيد متوجه مي شويد منظور قرآن شفاعت در مورد کفار وهمينطور شفاعت شرک آلود است .
〖از بیانات حجت الاسلام #عالی〗
@bachehaeyaseman
🌸امام صادق ع🌸
هربندهای ڪہ آب بخورد و #امام_حسین
رایاد ودشمنانش را لعنت ڪند
حق تعالے
صد حسنہ براے او نویسد
صد گناهش ببخشد
وصد درجہ بالایش برد
چنانڪہ صد بنده آزاد
ڪرده✨
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
#تشرف
🍃تشرف یونس ارمنی خدمت آقا امام زمان عج
🔹قسمت آخر
🔆او را راهنمایی کن که نزد من بیاید.
من او را راهنمایی کردم، او به اتاق آقای بافقی رفت.
مرحوم آقای بافقی وقتی چشمش به او افتاد بدون هیچ سوالی به او فرمود: احسنت، می خواهی مسلمان شوی، او هم بدون هیچ گفتگویی به ایشان، گفت: بلی برای تشرف به اسلام آمده ام.
✨مرحوم آقای بافقی بدون معطلی بلافاصله آداب و شرایط تشرف به اسلام را به ایشان عرضه نمود و او هم مشرف به دین مقدس اسلام شد.
من که همه جریانات برایم غیر عادی بود، از یونس تازه مسلمان سوال کردم که جریان تو چه بوده و چرا بدون مقدمه به دین مقدس اسلام مشرف گردیدی و چرا این موقع شب را انتخاب نمودی؟
🌸..او گفت: من اهل بغدادم وماشین باری دارم و غالباً از شهری به شهری بار می برم.
یک روز از بغداد به سوی کربلا می رفتم، دیدم در کنار جاده پیرمردی افتاده و از تشنگی نزدیک به هلاکت است، فوراً ماشین را نگه داشتم و مقداری آب که در قمقمه داشتم به او دادم، سپس او را سوار ماشین کردم و به طرف کربلا بردم، او نمی دانست من مسیحی و ارمنی هستم،
وقتی پیاده شد گفت: برو جوان حضرت ابوالفضل العباس اجر تو را بدهد.
🌹من از او خداحافظی کردم و جدا شدم،پس از چند روز، باری به من دادند که به تهران بیاورم، امشب سر شب به تهران رسیدم و چون خسته بودم خوابیدم،در عالم رویا دیدم در منزلی هستم و شخصی در آن منزل را می زند، پشت در رفتم و در را باز کردم دیدم شخصی سوار اسب است و می گوید: من ابوالفضل العباس هستم، آمده ام حقی را که به ما پیدا کردی به تو بدهم.
گفتم: چه حقی؟
فرمود: حق زحمتی که برای آن پیرمرد کشیدی، سپس اضافه فرمود و گفت :
وقتی از خواب بیدار شدی به شهر ری می روی. شخصی تو را بدون آنکه تو سوال کنی، به منزل آقای شیخ محمد تقی بافقی می برد. وقتی نزد ایشان رفتی به دین مقدس اسلام مشرف می گردی..
🌼من گفتم: چشم قربان آن حضرت از من خداحافظی کرد و رفت.
من از خواب بیدار شدم و شبانه به طرف حضرت عبدالعظيم حرکت کردم.
در بین راه آقایی را دیدم که با من تشریف می آورند وبدون آنکه چیزی از ایشان سوال کنم، مرا راهنمایی کردند و به اینجا آوردند ومن مسلمان شدم. وقتی ما از مرحوم آقای حاج شیخ محمد تقی بافقی سوال کردیم که شما چگونه او را می شناختیدو می دانستید که او آمده است که مسلمان بشود؟ فرمود :آن کسی که او را به اینجا راهنمایی کرد(یعنی حضرت حجة ابن الحسن علیه السلام) به من هم فرمودند: که او می آید و چه نام دارد وچه می خواهد.
📗برگرفته از کتاب ملاقات با امام زمان علیه السلام
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
#محرم_نامه۶
⚫️وقایع روز ششم محرم سال 61هجری
♨️در این روز عبیداللّه بن زیاد نامه ای برای عمر بن سعد فرستاد كه:
من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز كرده ام. توجه داشته باش كه هر روز و هر شب گزارش كار تو را برای من ميفرستند.
🌹در این روز "حبیب بن مظاهر اسدی" به امام حسین علیه السلام عرض كرد:
🌼 یابن رسول اللّه! در این نزدیكی طائفه ای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم.
🌺امام علیه السلام اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آورده ام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت ميكنم.
✨او یارانی دارد كه هر یك از آنها بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود.
🔥 عمر بن سعد او را با لشكری انبوه محاصره كرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید، شما را به این راه خیر دعوت مينمایم... .
♻️در این هنگام مردی از بني اسد كه او را "عبداللّه بن بشیر" مي نامیدند برخاست و گفت: من اولین كسی هستم كه این دعوت را اجابت ميكنم.
💠سپس مردان قبیله كه تعدادشان به 90 نفر ميرسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیه السلام حركت كردند.
🔻 در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه كرد و او مردی بنام "ازْرَق" را با 400 سوار به سویشان فرستاد. آنان در میان راه با یكدیگر درگیر شدند، در حالی كه فاصله چندانی با امام حسین علیه السلام نداشتند.
🔰هنگامی كه یاران بني اسد دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاریكی شب پراكنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد.
🌷حبیب بن مظاهر به خدمت امام علیه السلام آمد و جریان را بازگو كرد. امام علیه السلام فرمودند: لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ..
📙بحارالانوار،ج44،ص386
📔 در کربلا چه گذشت،تالیف شیخ عباس قمی
@bachehaeyaseman