☘ علامه طباطبایی(ره) :
🍁 هرگاه در میان مشکلات قرار گرفتید، "سیل صلوات به راه اندازید" زیرا آن سیل ، حتما مشکلات را با خود میبرد...
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🔴چگونه رازدار و رازنگهدار باشیم؟
🔷عدم رازداری یکی از صفات بسیار مذموم مومن هست.
🌺آیت الله حائری شیرازی:
💥 ما باید با خودمان مبارزه کنیم تا بتوانیم این صفت رازداری را در خودمان ایجاد کنیم،
☘ و این کار اولش اینطوری است که باید یکی دو تا راز را نگویید تا سعه صدر پیدا نمایید و بعد راحت می توانید نگویید.
🌾 اگر بادکنک را باد کنید ابتدا که میخواهد باد شود فشار لازم دارد. اما بعد که کش آمد و باد شد جادار میشود و خوب میتوانید داخل آن چیزی را جای دهید.
⚡️بعضی چیزها هست که جا پیدا می کند مانند کیسه های توری که هر چه وسایل داخل آن می ریزند مرتب جا پیدا می کند و جادار می شود.
♻️ نفس انسانی و صدر انسانی هم اینطوری است که اگر چیزی در آن وارد شد و گفتی، معنایش این است که فشار روی [نفس] نیامده و لذا جا باز نمی کند.
🌿ولی اگر با خودت مبارزه کردی و برای رضای خدا نگفتی، این نگفتن برایت عادی می شود.
🔴 انسان باید متوجه باشد که اگر می خواهد یک رازی را داخل خودش نگاه دارد یک دوره فشار دارد، یک دوره سختی دارد و اگر انسان آن دوره را گذراند میتواند رازداری کند.
@bachehaeyaseman.
امیرالمومنین علیه السلام:
هرگز کسی را برای افشای رازم سرزنش نکردم چون خود(در نگهداری رازم) از او نابرد بارتر بودم.
📘غررالحکم حدیث ۹۷۰۶
(یعنی وقتی خودتون نمیتونید رازتونو نگه دارید و میخواید به یکی حداقل بگید پس اگر رازتونو فاش کرد سرزنشش نکنید چون خودتون اول نتونستید رازتونو نگه دارید!)
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🌸 عرفا چگونه بودند؟
💠جوانی پارچه ای را نزد پیرمرد خیاط برد واز او خواست با آن پارچه کت و شلوار برایش بدوزد خیاط قبول کرد ، اجرت کار ۱۵ تومان مشخص شد و جوان چند روز بعد برای تحویل لباسش آمد و مبلغ ۱۵ تومان پرداخت کرد ،
🌸پیر مرد خیاط با لبخند ۵ تومان پس داد وقتی جوان علت را جویا شد گفت:
ما طی نمودیم اجرت ۱۵ تومان باشد و من راضی هستم چرا ۵ تومان پس دادید ؟
پیرمرد خیاط گفت گمان میکردم این کت و شلوار یک روز و نیم کار میبرد ولی یک روزه تمام شد دستمزد من در یک روز ده تومان کافی است .
🍃این گونه میشود پیرمرد خیاطی میشود شیخ رجبعلی خیاط و حضرت امام عصر برای دیدنش به مغازه اش میرود و با او نشست و برخواست میکند
📚منیع: کیمیای محبت
@bachehaeyaseman
﷽
🌸آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) :
💠مواظب زبانمان باشيم، اين زبان خيلى خطرناك است.
خطرى كه زبان دارد، هيچ يك از اعضاء و جوارح انسان ندارد.💠
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🌸اثـر عجیـب دعا در حـق دیـگران🌸
💠امام صادق علیه السلام مےفـرمایند:
"اگر شخصی در پشت سر برادر مؤمنش برای او دعا ڪند از عـرش ندا می شود؛ برای تو صد هزار برابر مثل او است ... این در حالی است كه اگر بـرای خودش دعا می ڪرد، فقط به اندازه هـمان یك دعایش به او داده می شد.
پس دعای تضمین شـده ای که صد هـزار برابر آن داده می شود، بهتـر است از دعایی(دعای شخص برای خود) که معلوم نیست مستجاب بشود یا نشود."💠
📚مَن لایَحضره الفَقیه ج۲ ص۲۱۲
@bachehaeyaseman
9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ خاطرات فرمانده روس از "شهید مقاومت"
/ افسر روس : ده ها نقاشی از "فرمانده شهید" توسط سربازان روس کشیده شده است / آنجا که آمریکایی ها اجازه تردد به ما ندادند ، "او" بدون ترس دست ما را گرفت و از مقابل آنها عبور داد ...
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
#مرد_میدان
@bachehaeyaseman
8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ اوضاع عجیب #شیعیان در #آخرالزمان
⚠️ #غربال مومنان #مادیات دنیا
🎬 کلیپی بسیار تکان دهنده درباب #غربال درآخرالزمان
👌 درنشرش کوتاهی نکنید!
👤 #استاد_رائفی_پور
@bachehaeyaseman
10.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬
ـ 💥چرا مشکلات من حل نمیشه ؟
ـ چرا شرایط زندگی من، بهتر نمیشه؟
ـ چرا زندگی، یه رویِ خوش به من نشون نمیده؟
#استاد_شجاعی 🎤
@bachehaeyaseman
سلام امام مهربونم✋🌸
زمستان آمد
رسیدیم به فصل آخر سال
ولی خبری از آمدنت نشد
سر این کوچه های یخ زده
چشم انتظارت می نشینیم
💚#اَللَّھُمَ_عـجِـل_لوَلیِک_الْفَرَج💚
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🥀#حوادث_فاطمیه🥀
#قسمت🔟
🔹روزهاى روشن گرى، روز ششم ربيع الأول تا روز آخر ربيع الثانى سال 11 هجرى قمرى
🔶56 ـ مبارزه اقتصادى فاطمه(عليها السلام)
فاطمه(س) از يك طرف داغدار پدر است، هنوز مصيبت او را فراموش نكرده است، از طرف ديگر مظلوميّت على(ع)، قلب او را به درد آورده است. اگر چه فاطمه(س) بيمار شده است، امّا هنوز به فكر يارى امام خود است. فاطمه(س)كسى است كه ساليانه هفتاد هزار دينار سرخ درآمد دارد. آيا مى دانى اين مقدار يعنى چقدر پول؟ بيش از سيصد كيلو طلاى سرخ!102
57 ـ تصميم براى غصب فدك
در گوشه اى از مدينه جلسه اى تشكيل شده است. در اين جلسه خليفه همراه با عُمَر و جمع ديگرى حضور دارند. عُمَر مشغول سخن گفتن با خليفه است:
ــ اى خليفه! تو مى دانى كه مردم بنده دنيا هستند و همه به پول علاقه دارند، تو بايد فدك را از فاطمه بگيرى تا مردم به اين خاندان علاقمند نشوند.103
ــ امّا فدك از آنِ فاطمه است، همه مردم اين را مى دانند، سه سال است كه فدك در دست اوست.
ــ من فكر همه چيز را كرده ام، فقط كافى است نماينده و كارگزار فاطمه را از فدك بيرون كنى.
ابوبكر سخن عُمَر را قبول مى كند، عدّه اى را مأمور مى كند تا به فدك بروند و كارگزار فاطمه(س) را از آنجا بيرون كنند.
🔹58 ـ اعتراض على(عليه السلام) به غصب فدك
على(ع) به ابوبكر اين نامه را مى نويسد: "به خدا قسم، اگر اجازه داشتم با شما جنگ مى كردم و با شمشير خود همه شما را به سزاى كارهايتان مى رساندم...من همان كسى هستم كه در جنگ ها به استقبال مرگ مى رفتم، آيا يادتان هست چگونه به قلبِ دشمن، حمله مى كردم؟ امّا من امروز در مقابل همه سختى ها صبر مى كنم".
59 ـ ترس شديد ابوبكر
ابوبكر دستور مى دهد تا مردم در مسجد جمع شوند، او مى خواهد براى مردم سخنرانى كند. ابوبكر چنين مى گويد: "اى مردم! من مى خواستم پولِ فدك را صرف تقويت سپاه اسلام بنمايم، امّا على با اين نظر مخالفت كرده و مرا تهديد كرده است، گويا او با اصل خلافت من مخالف است. من از همان روز اوّل، از درگير شدن با على مى ترسيدم و از جنگ با او گريزان بودم".104
🔸60 ـ عُمَر، خليفه را دلدارى مى دهد
عُمَر برمى خيزد و چنين مى گويد: "خليفه! چرا اين قدر ترسو و ضعيف هستى؟ من چقدر زحمت كشيدم تا اين خلافت را براى تو آماده كردم، امّا تو حاضر نيستى از آن بهره مند بشوى. من بودم كه نيروهاى شايسته و كاردان را گرد تو جمع كردم و دشمنانت را آرام كردم. اگر من با تو نبودم على، استخوان هاى تو را در هم شكسته بود... از تهديد على وحشت نكن".
چه بسا كه سخنان ابوبكر و عمر، چيزى جز عوام فريبى نباشد، آنان قبلاً با هم هماهنگ كرده بودند و اين سخنان را گفتند تا مردم را فريب بدهند.105
🔹61 ـ نقشه ترور على(عليه السلام)
جلسه اى در خانه ابوبكر با حضور عده اى برگزار مى شود، در اين جلسه خالدبنوليد هم حضور دارد، آنها از خالد مى خواهند كه فردا صبح، هنگام نماز، على(ع) را به قتل برساند.106
اسماء بنت عُمَيس، همسر ابوبكر است، امّا اين زن با شوهرش از زمين تا آسمان تفاوت دارد، اين زن از شيعيان على(ع)است.107
اسماء كنيز خود را صدا مى زند و به او مى گويد:
ــ همين الآن به خانه على(ع) برو، و سلام مرا به او برسان و اين آيه قرآن را بخوان و برگرد.
ــ كدام آيه؟
ــ آيه 20 سوره قصص، آنجا كه خدا از زبان دوست حضرت موسى(ع)مى گويد: "اى موسى، مردم مى خواهند تو را بكشند پس هر چه زودتر از اين شهر خارج شو".
🔶كنيز به درِ خانه فاطمه(س) رسيده است، او در مى زند، على(ع)در را باز مى كند، كنيز آيه قرآن را مى خواند.
على(ع) در جواب مى گويد: "سلام مرا به اسماء برسان و بگو خداوند نگهبان على است". كنيز خداحافظى مى كند و به خانه برمى گردد.108
#ادامه_دارد.....
🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤
@bachehaeyaseman