eitaa logo
بچه های آسمان ۳۱۳
1.2هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
16.5هزار ویدیو
83 فایل
آنهایی که دلشان میخواست در کربلای حسین (ع) بودند,بدانند,امروز,هر لحظه یک کربلاست جنگ،جنگ نفس گنه آلودس وهوای هوس، واین طرف میدان مهدی فاطمه(س) غریب وتنها اشک می ریزد. مهدی یاوران #گناه نمیکنند!همین» خادم کانال @nafas_aseman_313 تبادل @i_11n8
مشاهده در ایتا
دانلود
29.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔴 خبرداری ازامام زمان عجل الله ⁉️😔😔 👌👌 ✌ 🌸سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان عجل الله صلوات 🌸 @bachehaeyaseman
😍✋ پشت دیوار بلند زندگی مانده ایم چشم انتظاریک خبر یک انا المَهدی بگو یاابن الحسن(عج) تا فرو ریزد حصار غصه ها 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @bachehaeyaseman
🌸ختم زیارت عاشورا روز سیزدهم: 💚هدیه به ۱۴ معصوم علیه السلام،شهدا و اُسرای خاک کربلا و...(خودتون میتونید اضافه کنید) 📕به نیت سلامتی و ظهور آقا امام زمان،عاقبت بخیری و سلامتی و حل گرفتاری همه مسلمین جهان و شفای بیماران و برآورده شدن حوائج شخصی خودتون... التماس دعا @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ 🔴تو برای خدا باش خدا و همه ملائکه اش برای تو خواهند بود! ☘آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند: 💠ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» می‌رفتیم.وقت نماز شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگه‌دار می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. 🌾کاروان دار گفت: بی‌بی!دوساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت:نه! می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. 💥کاروان‌دار گفت: نه مادر.الان نگه نمی‌دارم. مادرم گفت:نگه‌دار. 💥کاروان دار گفت: اگر پیاده شوید، شما را می‌گذارم و می‌روم. مادرم گفت:بگذار و برو. ✨من و مادرم پیاده شدیم.کاروان حرکت کرد.وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ 🌘من هستم ومادرم.دیگر کاروانی نیست. شب دارد فرا می‌رسد وممکن است حیوانات حمله کنند. 💫ولی مادرم با خیال راحت با کوزه‌ی آبی که داشت،وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد،رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. 🍂لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد. در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلل پشت سرمان می‌آید. 🍀کنار جاده ایستاد و گفت:بی‌بی کجا می‌روی؟ مادرم گفت:گناباد. او گفت: ما هم به گناباد می‌رویم.بیا سوار شو. 🔮یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم. 📔سورچی گفت: خانم! فرماندار گناباد است. بیا بالا. ماندن شما اینجا خطر دارد. کسی نیست شما را ببرد. 🔅مادرم گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم! 💠در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است... 🔅ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت! آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت مادر بیا بالا.اینجا دیگر کسی ننشسته است. 🌾مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم... ❤️اگر انسان بنده‌ٔخدا شد و در همه حال خشنودی خدا را در نظر گرفت،بيمه مى‌شود و خداوند تمام امور اورا كفايت و كفالت مى‌كند. 🌼«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶ آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟ @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ 🔴تو برای خدا باش خدا و همه ملائکه اش برای تو خواهند بود! ☘آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند: 💠ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» می‌رفتیم.وقت نماز شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگه‌دار می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. 🌾کاروان دار گفت: بی‌بی!دوساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت:نه! می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. 💥کاروان‌دار گفت: نه مادر.الان نگه نمی‌دارم. مادرم گفت:نگه‌دار. 💥کاروان دار گفت: اگر پیاده شوید، شما را می‌گذارم و می‌روم. مادرم گفت:بگذار و برو. ✨من و مادرم پیاده شدیم.کاروان حرکت کرد.وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ 🌘من هستم ومادرم.دیگر کاروانی نیست. شب دارد فرا می‌رسد وممکن است حیوانات حمله کنند. 💫ولی مادرم با خیال راحت با کوزه‌ی آبی که داشت،وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد،رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. 🍂لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد. در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلل پشت سرمان می‌آید. 🍀کنار جاده ایستاد و گفت:بی‌بی کجا می‌روی؟ مادرم گفت:گناباد. او گفت: ما هم به گناباد می‌رویم.بیا سوار شو. 🔮یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم. 📔سورچی گفت: خانم! فرماندار گناباد است. بیا بالا. ماندن شما اینجا خطر دارد. کسی نیست شما را ببرد. 🔅مادرم گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم! 💠در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است... 🔅ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت! آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت مادر بیا بالا.اینجا دیگر کسی ننشسته است. 🌾مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم... ❤️اگر انسان بنده‌ٔخدا شد و در همه حال خشنودی خدا را در نظر گرفت،بيمه مى‌شود و خداوند تمام امور اورا كفايت و كفالت مى‌كند. 🌼«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶ آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟ @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ 🔴علت کم یا زیاد شدن نعمتهای خداوند در زندگی ✅حتما زیاد شنیدید که خدا فرموده: اگر نعمتهای من راشکر کنید براتون زیادش میکنم و اگر ناسپاسی کنید قطعش میکنم.. 💥و ما معنی این‌جمله رو یا نفهمیدیم یا اهمیت ندادیم! ✅شما اگر نعمتی بهت برسه حالا هرچیزی چه مادی چه معنوی، اگر خداروشکر کنی خدا سورپرایزهای دیگه ای هم برات در نظر میگیره... 🌼دقیقا مثل خودمون که اگر ببینیم چیزی به کسی میدیم اون خوشحال میشه و قدردان، خوب بیشتر بهش میدیم تا کسی که هیچ واکنش و عکس العملی نداره و حتی گاهی غر میزنه! 🔮پس در حالت عادی همیشه برای هرچیز حتی به ظاهر کوچیک شکر گذار نعمتهایی که بهمون داده میشه باشیم و حتی شکرگذار بلایی که ازمون رفع میشه،تا باران رحمت الهی لحظه ای از زندگیمون قطع نشه... 🌸مخصوصا اگر سجده شکر بجا بیارید بعد از خوندن نماز: خداوند حجاب میان بنده خود و فرشتگانش را کنار میزند و به ملائکه میفرماید: ☘ای فرشتگان من ، به بنده‌ام نگاه کنید فریضه مرا انجام داده و پس از آن در جهت قدردانی از تمام نعمتهایم سجده شکر به جای آورد... ای ملائکه‌ام پاداش این بنده ام این است: 🌸همانگونه که او از من تشکر کرد من نیز از او تشکر می‌کنم 🌸و با فضلم به سوی او خواهم رفت 🌸و رحمتم را به او نشان می‌دهم 🌼سجده شکر اگر با وضو و روبه قبله باشه نور علی نوره اما ضرورت نیست که حتما با وضو یا رو به قبله باشه. 🌺تحت هر شرایطی میشه همیشه سپاسگذار نعمتهای خداوند بود.. 🌕روایتی از امام زمان(عج) است.حضرت در یکی از نامه های خود فرمودند: «سَجْدَةُ الشُّکرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَ أَوْجَبِهَا» یعنی سجده شکر از واجب ترین و لازم ترین سنت ها است. @bachehaeyaseman
🔴هرگاه در نمازت عجله کردی ، و خواستی زود آن را به پایان برسانی تا به سایر کارهایت برسی... 🍃 بیاد بیاور🍃 ✅همه آنچه که میخواهی بعد از نماز به آنها برسی و همه آنچه که میترسی از دست بدهی... 🔵همه به دست آن ذات یکتایی است که در مقابلش ایستاده ای... @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ 🔴بهای عشق به اهل بیت! گفت: فقیرم. گفتند: نیستی. گفت: فقیرم! باور کنید. گفتند: نه! نیستی. گفت: شما از حال و روز من خبر ندارید. ♻️و حال و روزش را تعریف کرد. که چقدر دستهایش خالی است و چه سختی هایی شب و روز می کشد. 🌸ولی امام هنوز فقط نگاهش می کردند. گفت: باور کنید،به خدا قسم که چیزی ندارم. 🌺امام فرمود: صد دینار اگر به تو بدهم حاضری بروی و همه جا بگویی:که از ما متنفری؟ از ما فرزندان محمد صلی الله علیه و آله؟ گفت: نه! به خدا قسم نه. -«هزار دینار؟» - نه! به خدا قسم نه. - ده ها هزار؟ -نه! باز دوستتان خواهم داشت. 🌹امام فرمود: پس چطوری می گویی فقیری وقتی چیزی داری که به این قیمت گزاف هم نمی فروشی؟ «چطور می گویی فقیری وقتی کالای عشق به ما در دارایی تو هست؟.. 📚پی نوشت: ۱. ترجمه آزاد از امالی، ج ۷، ص ۱۴۷ @bachehaeyaseman
🌺إمام صّادق عليه السلام🌺 🌹لا تَتَصَدَّقْ على أعيُنِ الناسِ لِيُزَكُّوكَ؛ فإنّكَ إن فَعَلتَ ذلكَ فَقَدِ استَوفَيتَ أجرَكَ، و لكنْ إذا أعطَيتَ بِيَمِينِكَ فلا تُطلِعْ علَيها شِمالَكَ؛ فإنَّ الذي تَتَصَدَّقُ لَهُ سِرّا يَجزِيكَ عَلانِيَةً 🌺جلو چشم مردم صدقه نده تا تو را ستايش كنند ؛ زيرا اگر چنين كنى هر آينه پاداش خود را گرفته اى ؛ بلكه اگر با دست راستت صدقه دادى دست چپت خبردار نشود ؛ زيرا آن كسى كه به خاطر او پنهانى صدقه مى دهى ، پاداش تو را آشكارا خواهد داد 📚بحار الأنوار : 78/284/1 . @bachehaeyaseman