eitaa logo
بچه های آسمان ۳۱۳
1.2هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
16.4هزار ویدیو
83 فایل
آنهایی که دلشان میخواست در کربلای حسین (ع) بودند,بدانند,امروز,هر لحظه یک کربلاست جنگ،جنگ نفس گنه آلودس وهوای هوس، واین طرف میدان مهدی فاطمه(س) غریب وتنها اشک می ریزد. مهدی یاوران #گناه نمیکنند!همین» خادم کانال @nafas_aseman_313 تبادل @i_11n8
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر یک تماس از سمت امام‌حسین داشتی، فکر می‌کنی امام حسین بهت چی می‌گفتن؟ 👤 زیبای " تماس امام حسین با ما " تقدیم نگاهتان @bachehaeyaseman
⭕️داستان دختر زشتی که شب عروسی متوسل به سیدالشهدا شد♨️😱♨️ 🔴 دختری صورتش چاله چوله و لک داشت زشت بود.خواستگار نداشت. بالاخره یه خواستگار پیدا شد به دختر گفتن ممکنه تو رو نپسنده ناراحت نشی😔 یه ارایشگر اوردن و رو صورتش هرکاری تونست کرد. دختر گفت دیگه بهترین قیافم همینه از این بهتر نمیشم و دختر خیلی گریه کرد😭 سجاده رو باز کرد و مهر کربلا رو برداشت. به امام حسین (ع) گفت: من بخاطر صورتم خواستگار ندارم مشکلم آسون کن. دست به تربت امام حسین زد و رو صورتش کشید😱 شب خواستگار رسید دختر رو نشوندن بغل داماد همین که داماد دختر رو دید...😱😔 🔰ادامه ماجرا اینجا 👇شده http://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
😍✋ آه برگرد به آن رأس جدا بر سر نِی به همان جسم که بازیچه شمشیر شده! تشنه‌ ذکر اناالمَهدے تو هست حسین طالب خون خدا، آمدنت دیر شده 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @bachehaeyaseman
▪️شهادت یادگار کربلا ▪️نگین آرامش قلب اهل حرم ▪️حضرت سید الساجدین، ▪️بر آقا امام زمان عج و تمام عاشقان اهل بیت تسلیت باد..▪️🌷 ▪️هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد ▪️او ماند که در کنار زینب باشد ▪️ که سجّاده به او دل می‌بست ▪️تدبیر خدا بود که در تب باشد.. @bachehaeyaseman
🔸آخرین وصیت امام حسین و امام سجاد علیه السلام... @bachehaeyaseman
🖤صلی الله علیک یا علی ابن الحسین... @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ ⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت...(قسمت دهم) 🌺علی اکبر علیه السلام به دشمن حمله کرد و جنگ سختی نمود تا حدی که نوشته اند صدو بیست نفر را به هلاکت رساند و خود جراحات بسیاری برداشت و تشنگی بر او فشار آورد. ✳️لذا نزد پدر برگشت و عرض کرد: پدر تشنگی مرا کشت و سنگینی شمشیر مرا به زحمت افکند، 🔷آیا میشود شربت آبی به من برسانی تا با آن در جنگ با دشمن نیرو بگیرم؟ 🌹حسین علیه السلام از ناراحتی پسرش گریان شد و فرمود: بر جدت محمد مصطفی و و علی ابن ابیطالب و من دشوار است که نتوانیم خواسته ات را برآوریم. ✨ پسرم صبر پیشه کن و اندکی دیگر بجنگ که نزدیک است رسول خدارا ملاقات کنی و با کاسه لبریز چنان سیرابت کند که هرگز تشنه نشوی... ☘سپس زبان حضرت علی اکبر علیه السلام را در دهان گرفت،علی اکبر فهمید کام حسین علیه السلام از او خشک تر است.. 🌷 سپس امام حسین انگشتر خود را به او داد و گفت: انگشتر را در دهان نگه دار. 🔴نکته: مگر حضرت علی اکبر نمیدانست که در خیمه گاه آبی وجود ندارد چرا از پدر تقاضای آب کرد؟ 🌹گویا میخواسته به بهانه ی آب تجدید دیدار دوباره ای با پدر داشته باشد... 🌸علی اکبر علیه السلام دوباره به میدان بازگشت و به دشمن حمله کرد،همانند جدش و پدرش میجنگید. ⚡️حمید بن مسلم میگوید:ایستاده بودم و نبرد علی اکبر را نگاه میکردم که به یمین و یسار حمله میکرد و همه از او میگریختند. 🔥مره بن منقذ در کنار من بود گفت: گناه همه عرب برگردن من باشد اگر این جوان از کنار من عبور کند و پدرش را عزادار نکنم. ⚡️گفتم مره چنین مگو،این جمعیت او را کفایت میکنند،علی اکبر علیه السلام به ما نزدیک شد، مره از پشت سرش با نیزه به او حمله کرد که علی اکبر روی قوس زین افتاد. سپس مره با با شمشیر بر فرق علی زد و سرش را شکافت. 🌷علی دست بر گردن اسب انداخت ،خون روی چشمان اسب را پوشاند و اسب بدون اینکه متوجه باشد علی را به دل دشمن برد، دشمن اطرافش را گرفت و با شمشیرها قطعه قطعه اش کردند... 🍀در این هنگام علی اکبر علیه السلام فریاد زد: 🌺پدرم سلام بر تو،اینک جدم مرا سیراب نمود و به شما سلام میرساند و میفرماید به سوی ما شتاب کن که برای شما هم ابی ذخیره کرده ام. سپس ناله ای کرد و جان به جان آفرین تسلیم نمود... 🌹همینکه صدای علی اکبر به گوش پدر رسید مانند باز شکاری خود را کنار نعش پسرش رساند و دید علی قطعه قطعه شده و هیچ جای سالمی در بدن ندارد... 💥صدا زد: خدا بکشد مردمی که تورا کشتند،چقدر نسبت به خدا و هتک حرمت رسول خدا جسور شدند.. 🌷سپس با چشمانی پراشک فرمود: علی جان بعد تو خاک بر سر دنیا... 🎋راوی میگوید ناگهان دیدم زنی(زینب سلام الله علیها) سراسیمه از خیمه ها بیرون دوید و خود را روی نعش علی انداخت. 🌹حسین علیه اسلام اورا به خیمه ها بازگرداند و سپس به جوانان گفت:جوانان بنی هاشم بیایید و برادرتان را به خیمه ها ببرید. 🌸سپس نعش علی را به خیمه شهدا بردند.. ✍ادامه دارد... 📕ابصارالعین، ص22 📗نفس المهموم 309 📒 حیات الحسین ص244 📘مقاتل ص115 📙طبری 357/7 @bachehaeyaseman
🏴 ،هم رده با پیامبران الهی... # @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ ⚫️سخت ترین مصیبت کربلا از زبان (عج) 🌷حضرت ولی‌عصر "ارواحنافداه" نسبت به سه مصیبت وارد شده بر حضرت سیدالشهداء علیه السلام حساسیت بیشتری دارند: ⚫️1⃣ مصیبت عمه بزرگوارشان، حضرت زینب كبری (سلام‌الله‌علیها) ⚫️2⃣مصیبت عموی وفادارشان،حضرت اباالفضل‌العباس (علیه‌السلام) ⚫️3⃣مصیت عموی شش ماهه، حضرت علی‌اصغر (علیه‌السلام) ~~~ ✅حاج ملاسلطانعلی كه از جمله عبّاد و زهاد بوده است، می‌گوید: 🌟در عالم خواب به محضر والای امام زمان علیه السلام مشرف شدم و عرض كردم: 🌹مولا جان، آیا آنچه در زیارت ناحیة مقدسه با این عبارت ذكر شده، درست است كه می‌فرماید: "پس صبح و شب بر شما ندبه كرده و به جای اشك خون می‌گریم"صحیح است؟ 🌸 فرمودند: بله. عرض کردم: آن مصیبت كه در آن به جای اشك خون گریه می‌كنید كدام است؟ 🔹آیا مصیبت علی اكبر علیه السلام است؟ 🌹فرمود: نه، اگر علی اكبر زنده بود، او نیز در این مصیبت خون گریه می‌كرد. 🔹 گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس علیه السلام است؟ 🌹فرمودند: نه، اگر حضرت عباس هم در حیات می‌بود،در مصیبت آن خون میگریست. 🔹گفتم: البته مصیبت حضرت سیدالشهدا علیه السلام است؟! 🌹فرمودند: نه، حضرت سیدالشهدا هم اگر زنده می‌بود، در این مصیبت خون گریه می‌كرد. ☑️ پرسیدم پس آن مصیبت كدام است؟ 💥فرمود: آن مصیبت اسیری عمه ام زینب سلام الله علیها است... 🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها.. 📒منبع احمد ‌قاضی زاهدی، شیفتگان حضرت مهدی، ‌ج 2، ص 144 ـ 145. شیفتگان حضرت مهدی(عج)، ج 1، ص 251. @bachehaeyaseman
✊لعنت الله علی قوم الظالمین... @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ ⚫️بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت2) 🔷 در این روز دفن شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد و با راهنمایی و نظارت امام سجاد علیه السلام که به صورت معجزه(طی الارض) به کربلا برگشته بود تا اجساد را شناسایی و دفن کنند، در کربلا صورت گرفت. 🔵چون اسرا را وارد کوفه کردند ابن زیاد دستور داد تمام مردم شهر در قصر اجتماع کنند 🌸سر حسین ابن علی علیه السلام در داخل سپر کنار ابن زیاد قرار داشت،با چوب بر لب و دندان ابی عبدالله می زد و میخندید... 🌹 زید ابن ارقم که از صحابه رسول خدا بود وقتی مشاهده کرد ابن زیاد ضربات خود را مانند باران بر لب و دندان ابی عبدالله وارد میکند... صدا زد: 📛 ابن زیاد! چوب را از لبان حسین بردار که بخدا قسم مکرر در مکرر دیدم که رسول این لبها را میبوسید... ☘سپس شروع به گریستن کرد. ♨️ابن زیاد گفت: خدا همواره چشمانت را بگریاند که برای پیروزی خدا گریه میکنی! اگر نبود که پیر و خرفت شده و عقلت را از دست داده ای، میدادم همین الان سرت را از بدنت جدا کنند! 🌹زید گفت: پسر زیاد با امانت رسول خدا چه کردی...؟! سپس از مجلس خارج شد و گفت: شما مردم عرب از امروز همگی برده خواهید بود که پسر پیغمبر خدا را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود قرار دادید تا نزدیکان شما را بکشد ! 🌷حضرت زینب سلام الله علیها در حالیکه پست ترین لباسها را بر تن داشت در گوشه ای از مجلس ابن زیاد نشست . زنان و کنیزان اطرافش را گرفتند. 💠 ابن زیاد سه بار پرسید: این زن که اینچنین گوشه نشینی اختیار کرده کیست؟ کسی جواب او را نداد تا اینکه یکی از زنان گفت: این زینب دختر فاطمه دختر رسول خداست. ♨️این بار ابن زیاد با شماتت گفت: خدا را سپاس که شما را کشت و حرکتتان را باطل گردانید. 🌹زینب کبری فرمود: خدا را حمد میکنم که به وسیله پیامبرش مارا گرامی داشت و از پلیدیها پاک ساخت،همانا فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید و او غیر از ماست پسر مرجانه! ♨️ابن زیاد: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟ 🌷حضرت زینب: من جز زیبایی و خوبی چیزی ندیدم،اینها جماعتی بودند که خدا شهادت را بر ایشان مقدر کرده بود و به قتلگاه آمدند.و روزی خدا میان تو و ایشان را جمع میکند و با تو مخامصه میکنند آنگاه خواهی دید که پیروز کیست، مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه. ♨️ابن زیاد از نحوه ی پاسخگویی حضرت زینب به خشم آمد و خواست او را بکشد. عمروبن حریث گفت: این زن از مصیبت نزدیکانش ناراحت است و نباید اورا مواخذه کرد. ♨️ابن زیاد: خدا قلب مرا شفا داد و راحت نمود از طرف برادر سرکش تو و پیروانش! 🌷حضرت زینب: بجانم قسم بزرگان مرا کشتی و خاندان مرا نابود ساختی و ریشه های مرا بریدی ،اگر اینها شفای توست..،پس شفا یافتی! ♨️ابن زیاد با مغالطه گری گفت: این زن شاعر و سخنور است مانند پدرش! ♨️سپس ابن زیاد نگاهی به اسرا انداخت و امام زین العابدین را دید و پرسید: کیست این؟ گفتند: علی ابن الحسین. ♨️ابن زیاد: مگر خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟ 🌺امام سجاد: برادر دیگری داشتم به اسم علی که شما او را کشتید. ♨️ ابن زیاد با وقاحت فریاد کشید: نه خدا او را کشت! 🌸 امام سجاد فرمود: آری خدا جان هرکس را هنگام مرگ میگیرد و هیچکس نمیمیرد مگر به اذن او. 🔥 جسارت و حاضرجوابی امام خشم ابن زیاد را برانگیخت و فریاد زد: تورا چنین جراتی است که جواب مرا میدهی!!جلاد نفسش را بگیر! 🌹حضرت زینب با شنیدن این سخن از جا پرید و امام سجاد را در بغل گرفت و گفت: پسر مرجانه! خونهایی که از ما ریختی کافی نیست برایت ؟ غیر از این جوان چه کسی را برای ما باقی گذاشتی؟ اگر میخواهی اورا بکشی اول مرا بکش! 🔥 ابن زیاد نانجیب شرمنده شد و با تعجب گفت: چه خویشاوندی عمیقی! براستی حاضر است با او کشته شود... ✍ ادامه دارد... 📘ارشاد ص228، 📘طبری 371/7 📘 نفس المهموم ص 404 📘 کامل 81/4 @bachehaeyaseman