eitaa logo
بچه های مسجد ( روستای هاردنگ)
547 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
51 فایل
ارتباط با خادمین کانال @Amir_259 @Ahmad_239
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عکس العمل آیت‌الله فاطمی نیا (ره) وقتی متوجه شدند مبتلا به سرطانی هستند که از کشنده ترین‌ انواع سرطان‌هاست... و ممکن است عمل جراحی در پیش باشد که مرگ را در پی داشته باشد... بشنوید و ببینید وقتی یک عارف تمام عمرش وقف اهل بیت علیهم السلام باشد چگونه میشود😔 الگو بگیریم.....وقت کم است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الان من این موهارو بکنم تو، مشکل مملکت حل میشه؟دزدی، اختلاس، کوفت، زهرمار حل میشه؟؟! https://eitaa.com/bachehaymasjedhardeng
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_16901212193996804758014.mp3
6.26M
اربعین خانوادگی سخت ولی با رشد فوق‌العاده.. https://eitaa.com/bachehaymasjedhardeng
مداحی آنلاین - نماهنگ مع الحسین - ابوذر روحی.mp3
4.9M
🔳 🌴با یه سلام ساده همه چی شروع شد 🌴دل و زدم به جاده همه چی شروع شد 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام یک عد کارت به نام معصومه صادقی پیدا شده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑دو نکته بسیار مهم و عالی برای زندگی مشترک و تربیت فرزند...
🔻حکایت کشاورز و مار 🌾کشاورزی در دامنۀ کوهی، زمینی داشت که در آن ماری لانه داشت و روزگار به سر می‌برد. کشاورز که از دورنگی‌های اطرافیانش به ستوه آمده و ناراحت بود، تصمیم گرفت با مار دوستی کند. از او که دلیل این کارش را پرسیدند گفت: «مردم اطراف من مانند مارماهی هستند که وقتی از او می‌پرسی تو ماری یا ماهی، پاسخ می‌دهد هر کجا که نفعم باشد مارم و هر کجا که نفعم ایجاب کند، ماهی‌ام! 🐍از این دورنگی‌ها خسته‌ام. مطمئنم که مار دورنگی ندارد و اگر روزی از او بپرسم که تو چه هستی، با قاطعیت خواهد گفت، مار. 🌾با همین تفکر، با مار دوست و همنشین شد. هر روز که به سرکشی و کار روی زمین می‌پرداخت، به مار هم سر می‌زد و برایش غذا می‌آورد و مار با گستاخی فراوان، جلوی او چنبره می‌زد و از غذاهایی که کشاورز به او می‌داد، تناول می‌کرد. 🐍این جریان ماه‌ها ادامه یافت تا زمستان از راه رسید. برزگر به زمینش رفت تا به مار هم سری بزند. مار را دید که به حالت نزار، از فرط سرمای هوا بر هم پیچیده و ضعیف و سست و بی‌حال روی زمین افتاده است. 🌾کشاورز به خاطر سابقۀ آشنایی و دوستی‌ای که با مار داشت، دلش به حال او سوخت، او را برداشت و در توبره‌ای گذاشت و توبره را جلوی دهان الاغش آویزان کرد تا با بازدم الاغ، بدن مار گرم شود و حالش بهتر گردد. 🐍سپس الاغش را به درختی بست و برای جمع‌کردن چوب، اندکی از آنجا دور شد. مار که با گرمای نفس الاغ گرم شده و حالش جا آمده بود، به نفس پلید و شرّ خود بازگشت و لب و دهان الاغ را نیش زد، طوری که الاغ بیچاره بعد از چند دقیقه جان داد. سپس از توبره خارج شد و به سوراخ خود خزید. 🌾کشاورز وقتی با پشته‌ای از هیزم بازگشت، با حیرت به الاغ بیچاره‌اش چشم دوخت و این سخن از پدرش به یادش آمد که: «هر کسی با بدها آشنایی کند، اگر هم خود در نهایت خوبی باشد، باز بدی نصیب وی خواهد شد، چرا که هر نفس پلیدی تا بدی و پلادت نکند، از دنیا نخواهد رفت، هرچند که به وی خوبی‌ها کرده باشند.» من ندیدم سلامتی از خـسان گر تو دیدی، سلام من برسان
به اطلاع می‌رسانم که موکب شهدای روستا باز میباشد جهت نذورات اش رشته پیادروی روز اربعین