من بادیگارد نیستم
پرده 1⃣:
کروز علاوه بر تخلفات گسترده از جمله گرانفروشی قطعات، قاچاق سازمان یافته کالا، فروش قطعات تقلبی و تحصیل 220 میلیون دلار مال نامشروع که همگی در کیفرخواست این شرکت ذکر شده اند، در دهه 90 به واسطه شرکت های صوری و کاغذی و به شکل غیرقانونی، اقدام به کسب دو کرسی از پنج کرسی هیئت مدیره ایران خودرو کرد.
پرده 2⃣:
بعد از حواشی فراوان و اعتراض برخی نمایندگان مستقل، دادستانی کل کشور برگزاری مجمع ایران خودرو برای تغییر در هیئت مدیره را ممنوع کرد.
پرده 3⃣:
در یک اقدام سازمان یافته، تقریبا تمام خبرگزاری ها و کانال هایی که مطالبی علیه کروز منتشر کرده بودند، مطالب خود را حذف و یا بسیار تعدیل کردند. اندکی بعد تبلیغات وسیع کروز در این رسانه ها منتشر شد؛ و پس از مدتی رپرتاژ مصاحبه مدیران شرکت را آغاز کردند.
پرده 4⃣:
هیئت تجدیدنظر شورای رقابت به غیرقانونی بودن حضور کروز در هیئتمدیرۀ ایرانخودرو رأی داد.
پرده 5⃣:
دادستانی کل کشور با توجه به صدور رای شورای رقابت مبنی بر لزوم واگذاری سهام کروز در شرکت ایران خودرو و ممنوعیت واگذاری سهام بیشتر در مجمع عمومی جدید، حکم قبلی خود برای جلوگیری از مجمع ایران خودرو را ملغی کرد.
بنابراین امکان قانونی برگزاری مجمع عمومی ایران خودرو مهیا شد؛
البته طبعا به این شرط که جایی برای کروز نباشد!
پرده 6⃣:
پس از ناز و ادای فراوان، اطلاعیه برگزاری مجمع عمومی شرکت ایران خودرو برای سهام داران و تعیین اعضای جدید هیئت مدیره روی کدال قرار گرفت.
از همان زمان زمزمه اعمال نفوذ کروز جدی شد.
پرده 7⃣:
ساعت 9 صبح روز 17 بهمن موعد برگزاری مجمع بود، لیکن همان ساعات اطلاعیه رسمی با امضای رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل منتشر شد که در آن ادعا شده بود مجمع به حد نصاب برگزاری نرسید.
(احتمالا هدف از این حرکت برگزاری مجمع در ساعات بعدی و بدون مزاحمت رسانه ها بوده است)
پرده 8⃣:
حوالی غروب این خبر در رسانه ها منتشر شد:
با نقض رای شورای رقابت، هیئتمدیرۀ ایرانخودرو به کروز رسید
مجمع عمومی عادی صاحبان سهام ایرانخودرو عصر امروز با حضور ۴۳ درصد از سهامداران دارای حق رأی برگزار شد و رسمیت یافت.
بنابراین ۳ کرسی از 5 کرسی مجمع ایرانخودرو به شرکت قطعهسازی کروز رسید. و عنان این شرکت خودروساز بیش از پیش به دست شبکه تودرتو و مخوف مافیای فاسد افتاد.
پرده 9⃣:
رهبر انقلاب: القای بیآیندگی، بنبست و اینکه مسئولان اداره کشور را بلد نیستند از جمله کارهای بدخواهان ایران است و امروز هر کس مردم را از آینده ناامید، یا ایمانهای مردم را تضعیف، یا مردم را به تلاشها و برنامهریزیهای مسئولان بیاعتقاد یا بدبین کند، چه بداند و چه نداند به سود دشمن کار میکند.
🔴پرده آخر:
اثر فلان جوان فریب خورده در تلگرام برای ناامید کردن مردم بیشتر است، یا اثر این صحنه ها که مردم را به سلامت نظام بدبین میکند؟
نهادهای قضایی، امنیتی و نظارتی کجایند!؟
من بادیگارد نیستم
حوادث زیر را در این بستر و تکهای از این پازل ببینید: 1⃣ جریانسازی شاگردان فکری «سید جواد طباطبایی
در راستای این مطلبی که عرض کردم، بد نیست نمونه ای تازه از «مصطفی مهرآئین» جامعه شناس پر سر و صدای روزهای اخیر، ملاحظه کنید.
مهر آئین در متن زیر به وضوح همان دال گفتمانی که به تبلیغ روزافزونش در مجامع علمی اشاره کرده بودم (یعنی این گزاره: «منشأ مشروعیت قانون، تنها و تنها خواست مردم است، نه هیچ چیز دیگر») را پیگیری کرده است.
🔽مطلب مصطفی مهرآئین اینگونه است:
متن قانون اساسی جدید ایران و بایسته های آن
متن قانون اساسی یک کشور تنها باید تجلی عینی توان عقلانیت و اراده مردم آن سرزمین باشد و هیچ امر دیگری چون دین، خدا، پادشاه، سنت، تاریخ، و...نباید بر قدرت عقلانیت و اراده مردم سایه بیندازد.این اتفاق تاکنون سه بار هم در قانون اساسی مشروطه، هم در قانون اساسی پهلوی و بازنگری های آن و هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی و بازنگری آن اتفاق افتاده است:نشاندن قدرت خدا یا ولی خدا(خالق انسان) یا شاه( سایه تاریخ یا انسان برتر جامعه) در مقابل قدرت مردم تنها یک نتیجه به همراه خواهد داشت و آن نادیده گرفتن قدرت مردم است.درست آن است که در متن قانون اساسی با تاکید بر اصل "آزادی مطلق" چنین بیاید که همه نیروهای جامعه همچون دین، خدا، سنت، تاریخ پادشاهی، گروه های متفاوت جامعه، اصناف، سندیکاها، و...می توانند در جامعه و در قالب فعالیت های آزاد فکری و عملی به نقد قانونگذاری و حکومت منتج از عقلانیت و اراده مردم بپردازند، اما در متن قانون اساسی فقط باید یک اصل و آن هم عقلانیت و اراده جمهور مبنای نظم کلان جامعه باشد و این اصل نباید هیچ رقیبی در کنار خود بیابد.عقلانیت و اراده جمهور در سه قوه مجریه، مقننه و البته قضاییه( که به زبان مونتسکیو قوه نیست) تجلی عملی پیدا می کند.همه می توانند به نقد این سه قوه بپردازند اما نیروی دیگر جز نیروی مردم نباید در قانون اساسی در کنار مردم قرار گیرد و متن قانون اساسی را دوگانه سازد.هر گونه دوگانه سازی در متن قانون اساسی و نشاندن یک قدرت در کنار قدرت مردم امکان سوء استفاده قدرت علیه مردم را فراهم می آورد.امکان نقد توان نظری و عملی حکومت مبتنی بر قدرت مردم مهمترین اصل قانون اساسی است که می تواند نیروی پویای قانون اساسی و دیگر قوانین منتج از آن باشد.
من بادیگارد نیستم
در راستای این مطلبی که عرض کردم، بد نیست نمونه ای تازه از «مصطفی مهرآئین» جامعه شناس پر سر و صدای رو
مهرآئین که در ماه های اخیر بواسطه چند مناظره جنجالی پر مخاطب شده، یکی از همان افراد دسته چندم هستند که وظیفهٔ بازگویی و ادبیات سازی برای ایدئولوژی تولید شده در اتاق فکرهای اصلی را بر عهده دارند.
⏭ فلاش بک به متن قبلی
در نگاه من، پازل تولید گفتمانِ «هرچه مردم نخواهند قانونی نیست» چهار مرحله داشت.
1⃣ حلقه اصلی ایدئولوگ ها؛ که با بهرهگیری از خوانش رادیکال اندیشههای لیبرال دموکراسی، به تولید مبانی نظری فلسفه حقوق و فلسفه سیاست مطلوب خودشون مشغول اند.
2⃣ اساتید و حلقه های واسط روشنفکری برای تولید محتوا و ادبیات رسانه پسند با هدف گسترش عمومی گفتمان
3⃣ شکستن هیمنه قانون و قانون مداری در اذهان و ادراک عمومی جامعه
4⃣ ایجاد الگو های عملی قانون شکنی قهرمانانه!
(در نتیجه افرادی مثل مهرآئین و متن هایی از این دست در تکهٔ دوم پازل قرار میگیرن)
دربارهٔ لغو سخنرانی و دعوت مجدد از شازده ربع پالانی (رضا پهلوی)
🔻ماجرا را از اول مرور کنیم؛
1⃣ رضا پهلوی برای سخنرانی در کنفرانس مونیخ دعوت میشود. (به ادعای خودش)
2⃣ به زودی خبر میرسد برنامه او از طرف وزارت خارجه آلمان لغو شده است.
3⃣ گروه پر سر و صدای سلطنتطلبان در فضای مجازی به صورت گسترده حمله به دولت آلمان را آغاز میکنند.
4⃣در ظاهر وزارت خارجهٔ آلمان در مقابل فشارهای هوادارانِ شازده عقب نشینی میکند و در یک کرنش تاریخی سخنرانی او به عنوان نماینده جمعیت اپوزسيون ایرانی را تایید میکند.
⛔️ بنظر میرسد کارگردان این نمایشِ خیمه شب بازی، چند هدف را دنبال میکرده؛
1⃣ ایجاد حس اثر بخشی در حرکت منسجم و هماهنگ معاندین. این دست گرمی موجب ایجاد توهمی در ذهن همراهان خواهد شد که: «در موارد بعدی هم میتوانیم با ایجاد موج رسانهای و حمایت گسترده، دولتهای خارجی را با خود همراه کنیم».
2⃣ مانور مجازی و ایجاد حس «ما بیشماریم» برای شاهدان خاکستری تایم لاین.
3⃣ نمایش رضا پهلوی به عنوان تنها رهبر مقبول اپوزيسيون، که در صورت داشتن حمایت مردمی میتواند مورد پذیرش مجامع بین المللی نیز قرار گیرد.
من بادیگارد نیستم
دربارهٔ لغو سخنرانی و دعوت مجدد از شازده ربع پالانی (رضا پهلوی) 🔻ماجرا را از اول مرور کنیم؛ 1⃣ رضا
دربارهٔ فراخوان 25 بهمن برای رفع حصر سران فتنه، برخی دغدغه مندان معتقدند که این تجمع گامی به سوی ساخت یک چهره «رهبرِ در بند» خواهد بود.
البته اینکه جریان معاندین از خلاء رهبری کاریزما رنج میبرد پوشیده نیست، اما من گمان نمیکنم ضد انقلاب بتواند یا بخواهد از چهرهای مثل «میرحسین موسوی» رهبر فراگیر اپوزسيون بسازد.
آنچه من میبینم این است که میرحسین موسوی تا روز مرگش در حصر باید روز به روز بزرگتر و رادیکال تر شود تا نهایتا روز مرگش پتانسیل لازم برای ایجاد یک جرقه و رونمایی از رهبر متفق علیه اپوزسيون، وجود داشته باشد.
با بررسی اوصاف و تحولات، ظاهرا جمعبندی اتاقهای فکر دشمن اینچنین بوده که میتوان همان ربع پهلوی را به عنوان چهره رهبری اپوزسيون به معاندان قالب کرد. (از طرف مقابل ظرفیت پذیرش شازده در جامعه ایرانی را هم بیشتر از سایر گزینهها (مثلا مریم رجوی) ارزیابی کردهاند.)
هرچند دستگاه های مبلغ این دلقک کار بسیار سختی در پیش خواهند داشت.