eitaa logo
باغ ابرنگی🌱
732 دنبال‌کننده
892 عکس
733 ویدیو
4 فایل
آراسته ظاهریم و باطن، نه چنان القصه، چنان‌که می‌نماییم، نه‌ایم @Fnorouzi135👈🙂من اینجام
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام خانم ایتها الصدیقه الشهیده ای نوه ی مادر قد خمیده گنبدتم مثل موهات سفیده اومدم تو حرمت با گریه با زاری تو هنوزم وسط بازاری @bagh_abrangi313
کربلا شهریست که شهریارش رقیه است اعتبارش ز حسین و اقتدارش رقیه است 🖤🖤🖤 @bagh_abrangi313
42.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ملاقات با امام حسین (ع) در بیهوشی 🔻 صحبت‌های احساسی جوانی که موقع بیهوشی عمل جراحی امام حسین (ع) را ملاقات کرد ... حسینیه معلی @moalatv3
68.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 از اعتیاد تا حرم سیدالشهدا 🔻 روایت تکان دهنده جوان معتاد از متحول شدن در حرم امام حسین (ع) 🔻«بخاطر مادرم همه چیز رو نمیتونم بگم» حسینیه معلی @moalatv3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دختربچه ای که با حرف زدن کودکانه اش حسینیه معلی رو بهم ریخت؛ جیگر همه رو سوزوند شاهوار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه دنیا روضه پشت اون صدا بود یه بُغضی تو تمام واژه ها بود عزادارت شِه مادر حُر نفهمید که نفرین کرد مولا یا دعا بود ... 🥺😢 🖤🖤🖤 @bagh_abrangi313
هدایت شده از شوق پرواز
و شب چهارم... شب عالیجناب پشیمان شده ها... صبح روز عاشورا دل در دلش نبود، حسین(ع) پسر زهراست، چطور با او مقابله کنم!! حتما حر، از سیلی خوردن زهرا (س)در کوچه...آتشی در دلش زبانه کشید که عزم خود را جزم کرد..و به پسر عمویش گفت: مهاجر تو به اسبت آب داده ای؟ مهاجر خیره به حر نگاه کرد.. چه میخواهی بگویی؟ حر افسار اسب را کشید و به بهانه سیراب کردن اسبش روانه شط شد. مهاجر فریاد کشید: حررررر تو را چه شده؟!! قوی ترین مرد کوفی به خود میلرزد!!! چرا؟؟؟. برای جنگ تردید داری؟؟ چهار هزار نفر سپاه برایت فراهم شده، با اشاره ای دودمان حسین را بر باد میدهی ای با صلابت ترین مرد کوفی. حر بغض آلود فریاد برآورد: بر سر دوراهی بهشت و جهنمم، حسین بهشت است... نمیتوانم رهایش کنم. چکمه هایش را در آورد ، با حالی زار بر گردنش آویزان کرد و به فرمانده سپاه بودن و قوی ترین مرد کوفی بودن ، پشت پا زد و سر به زیر سمت خیمه حسین رفت.... خوش به حال حر... حسین در آغوشش گرفت.... خوش به حال حر، به حسین گفت آمده ام برای تو تکه تکه شوم، خوش به حال حر، به حسین گفت اول پسرم را میفرستم میدان تا تمام جانش را برایت خرج کند و بعد از آن خودم میروم و تا آخرین نفس برای پسر فاطمه شمشیر میزنم... خوش به حال حر، حسین گفت مادرت چه نام زیبایی برایت انتخاب کرده.... من اما راه ظهور مهدی فاطمه را با گناهانم بسته ام... قبول آقا جان، اما خدا را چه دیدی!! شاید قرار است حر تو باشم... @shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام عزیزانم خوبین ؟؟؟ عزاداریها تون قبول ، ان شاءالله🤲🌱 افتادم به جون باغچه برای تولید محتوا 🥺😢 دوباره خاک دوباره خون دوباره عطش دوباره بدن اِرباً اِربا شده 🥺😢😭😭
حسین خواستنی است..._5985718607005353649.mp3
591.6K
اینو خیلی دوسش دارم هرچقدرم که بهش گوش میکنم ازش سیر نمیشم 🥺😢 تقدیم با عششق و احترام 🖤 @bagh_abrangi313
خداروشکررر که اشک بر امام حسین رزق و روزیمون میشه 🤲 خیلی خیلی التماس دعا دارم ازتون 🌱🥺😢🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و شب پنجم... زینب جان، دست عبدا.. را محکم بگیر. او وارث جمل انداز است و غیرت حسنی دارد، نمیتواند تاب بیاورد..... نگاه بی قرار عبدا... عمو را تا به میدان بدرقه کرد...قدش نمیرسید، گاه میپرید تا گودال را ببیند.... وقتی حسین رابا نیزه در پهلو، افتاده بر زمین دید، با صدای زخم برداشته فریاد زد.... والله لا افارق عمی.... به خدا از عمویم جدا نمیشوم... دست از دست عمه رها کرد، زینب ماند و بهت راهی شدن عبدا... به میدان ، که یقین داشت برگشتی ندارد... عبدا... دست کوچکش را سپر عمو کرد و بر پیکر عمو افتاد. یک زخم به زخم های حسین اضافه شد...انگار دوباره حسن را از دست داد... و حالا زینب و یک داغ بر دل نشسته.... @shogh_prvz @bagh_abrangi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینو‌ ببینین 🥺 اگه دوسش داشتین فایل کاملش رو براتون پایین میزارم تمایل داشتین دانلودش کنین قشنگه🌱🥺👌 @bagh_abrangi313