از رو پلهوایی داشتم رد میشدم یه بچهِ از
مامانش پرسید : مامان اگه پامونو بزاریم رو
این خطا میافتیم میمیریم ؟
یاد بچگی خودم افتادم که بافکر اینکه اگه
پامو بزارم رو خطا میمیریم هیچوقت پامو
نزاشتم روشون :)))
منی که خوابم سنگین شده : داییم :
یگانه خرچسونک آوردم برات
خرچسونک چیه دیگه ؟
بیدار شو بندازم روت
*جیغ زدن .[انقدر جیغ زدم تا دست از سرم برداشت]
دیگه خوابمم نمیبرههه😭😭
یه بارم داشتم ظرف میشستم ، یه سوسک مرده
اورد دم گوشم گفت یگانه اینم بشور
و طبق معمول جیغ زدم و اونم افتاد دنبالم .
از سنت خجالت بکش مرد :))))