این عکس یادآور روز خوبیه برام .

فقط و فقط از خدا میخوام بهم صبر بده همین :)

هیچ احساسی از احساس مفید بودن قشنگتر نیست

درحال حاضر مث اسب دارم درس میخونم و کمردرد امونمو بریده .

تو ناشناس کتاب میخواستید :

به این نتیجه رسیدم که درمورد نوشتن برنامه ادم نمیشم و همیشه سنگین ترین برنامه‌هارو مینویسم و به خودم فشار میارم .

این ویژگی‌رم دارم تا فشار روم نباشه کاری رو انجام نمیدم😂 ینی باید از عمق وجود زیاد بودن کارام رو حس کنم تا برای انجام دادنشون همت کنم بخاطر همین تا هرچیزی که نوشتم و انجام ندم نمیخوابم💆🏻‍♀

وقتی چاییت سرد میشه <<<

نزدیک 1 ساعت و نیمِ تمام مخِ یگانه و مبینارو با حنانه ساییدم.

فکرکنید دختره داره راه می‌ره فاطمه برمیگرده عر میزنه میگه دوست پسرم خیلی قشنگ راه می‌ره😭😂

خدا شاهده میخواستم برم به حنانه بگم داش بیا با فاطمه دوست شو کشت مارو :))))