مودم اینجوری بود که داش حداقل بزار یه ذره بنویسم ، رسما برگه رو سفید تحویل دادم😂
مود بچههایی که امیدشون به من بود رو خیلی دوست داشتم😔😂
قشنگ وقتی معلم برگمو گرفت معلوم بود بیشتر از خودم خورده تو برجکشون .
تنها چیزی که حالمو از بدی درمیاره والیباله .
خیلی حالمو خوب کرد امروز .
شاید باورتون نشه ولی ملت به کتفشون هم نبود این فراخوانا😂😂😂
همه مغازهها باز بودن ، همه چی مثل یه روز عادی بود .
با فاطمه داشتیم برمیگشتیم یه کاپل خوشگل دیدیم که پسره به دختره میگفت : مراقب خودت باش سرما نخوری رسیدی زنگ بزن بهم
ما : گاد عزیز این بود مرام و معرفت ؟
وقتی گوشیم میافته دست بچههای کلاس : گوشی رو سریع ازشون میگیرم
وقتی میافته دست مبینا : احساس امنیت میکنم و میزارم دستش بمونه😂